حج نیابتی: تفاوت میان نسخهها
Abbassehati (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Abbassehati (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
حج نیابتی انجام [[حج]] به نیابت از کسی دیگر است و چه آن شخص زنده باشد و چه از دنیا رفته باشد. طبق فتوای [[فقهای شیعه]] نایب گرفتن برای [[حج واجب]] از طرف وراث [[واجب]] هست. و نایب باید شرایطی را داشته باشد از جمله [[بلوغ]] و [[عقل]] و غیره. | حج نیابتی انجام [[حج]] به نیابت از کسی دیگر است و چه آن شخص زنده باشد و چه از دنیا رفته باشد. طبق فتوای [[فقهای شیعه]] نایب گرفتن برای [[حج واجب]] از طرف وراث [[واجب]] هست. و نایب باید شرایطی را داشته باشد از جمله [[بلوغ]] و [[عقل]] و غیره. | ||
==حج نيابتى | ==حکم حج نيابتى== | ||
به اتفاق جميع [[فقهاى اسلام]]، بر هر كسى كه از جهات مختلف، توانائى رفتن به حج را داشته باشد، [[واجب]] است خودش [[اعمال حج]] را بجاى آورد، و قطعاً نيابت كفايت نمىكند. و اگر کسی در زمان حیات نتواند حج واجب را به جا آورد وراث از طرف میت، نایب میگیرند. | |||
به اتفاق جميع [[فقهاى اسلام]]، | * و به فتواى [[اماميّه]] و [[حنابله]] اگر به حجّ بلدى [[وصيّت]] نكرده باشد، واجب است [[حج ميقاتى]] برايش [[اجاره]] كنند و اجرةالمثل آن را به اجير بدهند. و اگر فوت كند واجب از عهده او ساقط نمىشود. | ||
* و به فتواى [[شافعيان]]: بايد فردى را اجاره كنند تا اعمال حج را به نيابت از او انجام دهد و مال الاجاره را نيز از اصل مال بايد پرداخت. <ref>القوانين الفقهيّه، ص87.</ref> | |||
* به فتواى [[اماميّه]] و [[حنابله]] اگر به حجّ بلدى [[وصيّت]] نكرده باشد، واجب است [[حج ميقاتى]] برايش [[اجاره]] كنند و اجرةالمثل آن را به اجير بدهند. و | * و به نظر [[مالكيان]] و [[حنفيان]]: استيجار واجب نيست و در نتيجه حجّ از چنين شخصى ساقط است. | ||
* به فتواى [[شافعيان]]: بايد فردى را اجاره كنند تا اعمال حج را به نيابت از او انجام دهد و مال الاجاره را نيز از اصل مال بايد پرداخت. <ref>القوانين الفقهيّه، ص87.</ref> | ===در صورت وصیت میت=== | ||
* به نظر [[مالكيان]] و [[حنفيان]]: استيجار واجب نيست و در نتيجه حجّ از چنين شخصى ساقط است. | |||
== | |||
اگر ميّت به طور مطلق وصيّت كند كه از مال خودش براى او حج بجاى آورند: | اگر ميّت به طور مطلق وصيّت كند كه از مال خودش براى او حج بجاى آورند: | ||
* به فتواى شافعيان: بايد از اصل مال، برايش حج كنند. | * به فتواى شافعيان: بايد از اصل مال، برايش حج كنند. | ||
* به فتواى مالكيان و حنفيان: از ثلث مال برايش حج بجا مىآورند.بديهى است كه اين حج، هرگز حكم [[حج واجب]] را نخواهد داشت، و واجب همچنان بر عهده او مىباشد. | * به فتواى مالكيان و حنفيان: از ثلث مال برايش حج بجا مىآورند.بديهى است كه اين حج، هرگز حكم [[حج واجب]] را نخواهد داشت، و واجب همچنان بر عهده او مىباشد. | ||
* به فتواى جمع زيادى از علماى اماميه: اگر وصيّت كننده مالى را معيّن كند، تا براى او [[حجّةالاسلام]] انجام دهند عمل كردن به اين وصيت واجب است و مخارج آن را نيز از اصل مال برمىدارند، در صورتى كه زيادتر از مقدار معمول نباشد، ولى اگر زيادتر باشد، و ورّاث هم مقدار زيادى را، از اصل مال اجازه ندهند، از ثلث مال ميّت جبران مىشود. | * به فتواى جمع زيادى از علماى اماميه: اگر وصيّت كننده مالى را معيّن كند، تا براى او [[حجّةالاسلام]] انجام دهند عمل كردن به اين وصيت واجب است و مخارج آن را نيز از اصل مال برمىدارند، در صورتى كه زيادتر از مقدار معمول نباشد، ولى اگر زيادتر باشد، و ورّاث هم مقدار زيادى را، از اصل مال اجازه ندهند، از ثلث مال ميّت جبران مىشود. | ||
== | ===در صورت عذر از انجام حج=== | ||
به اتفاق جميع [[فقها]]، چنانچه مكلّفى همه شروط مادى حجّ را داشته باشد، ولى به خاطر پيرى يا مرضى كه اميد خوب شدن آن را ندارد، نتواند شخصاً به حج برود، بدون ترديد [[حج مباشرى]] از او ساقط است. | به اتفاق جميع [[فقها]]، چنانچه مكلّفى همه شروط مادى حجّ را داشته باشد، ولى به خاطر پيرى يا مرضى كه اميد خوب شدن آن را ندارد، نتواند شخصاً به حج برود، بدون ترديد [[حج مباشرى]] از او ساقط است. | ||
====حکم حج بعد از رفع عذر==== | |||
=== | * به فتواى بسيارى از فقهاى اماميّه: انجام حج، پس از رفع عذر واجب است، چون آنچه را كه قبلًا توسط نايب انجام شده مربوط به [[واجب مالى]] او بوده و آنچه را كه اكنون بايد به مباشرت خود انجام دهد، مربوط به [[واجب بدنى]] او مىباشد. | ||
* در اين فتوا، حنفيان، شافعيان و مالكيان (بنا به نقلى) از اماميّه تبعيّت كردهاند. <ref>الّام ج 2/ 114 المجموع 5/ 115، فتحالعزيز 7/ 42.</ref> | |||
* ولى حنابله، بر اساس نقلى كه از آنها شده است مىگويند: حج مجدّد، پس از رفع عذر، بر منوب عنه واجب نيست. | |||
== | ==حکم استیجار نایب== | ||
* [[اماميّه]] به وجوب استيجار نايب [[فتوا]] دادهاند. و بنا به نقل [[شيخ طوسى]] در خلاف، شافعيان، حنفيان، حنابله، ثوريه و اسحق بن راهويه نيز از اماميّه تبعيت كردهاند. <ref>بدايةالمجتهد 1/ 319، المغنى ابن قدامة، الّام 2/ 123.</ref> | * [[اماميّه]] به وجوب استيجار نايب [[فتوا]] دادهاند. و بنا به نقل [[شيخ طوسى]] در خلاف، شافعيان، حنفيان، حنابله، ثوريه و اسحق بن راهويه نيز از اماميّه تبعيت كردهاند. <ref>بدايةالمجتهد 1/ 319، المغنى ابن قدامة، الّام 2/ 123.</ref> | ||
* مالكيان به عدم وجوب استيجار، فتوا دادهاند. | * مالكيان به عدم وجوب استيجار، فتوا دادهاند. <ref>المغنى 3/ 181، المجموع 7/ 100.</ref> | ||
* حنفيان نيز به عدم وجوب حج نيابتى از عاجز فتوا دادهاند. و گفتهاند: از كسى كه نتواند خودش اعمال را انجام دهد، حج ساقط است. <ref>بدايةالمجتهد 1/ 319 و 320.</ref> | * حنفيان نيز به عدم وجوب حج نيابتى از عاجز فتوا دادهاند. و گفتهاند: از كسى كه نتواند خودش اعمال را انجام دهد، حج ساقط است. <ref>بدايةالمجتهد 1/ 319 و 320.</ref> | ||
===دلیل حکم=== | ===دلیل حکم=== | ||
قائلين به وجوب | * دلیل قائلين به وجوب استيجار: به روايت [[ابن عباس]] از [[پيامبر اكرم|پيامبر اكرم (ص)]] استدلال كردهاند. ابن عباس مىگويد: {{یادداشت|«انّ امرأة مِنْ خثعم قالت لرسولالله (ص) يا رسولالله فريضه اُّلله فى الحج عَلى عبادِهِ، ادْركتُ ابى شَيْخاً كبيراً لا يستطيع انْ يثبتَ على الراحله، افأَ حِجُّ عنه؟ قال نَعَم.»}} «زنى از طائفه خثعم به رسول الله عرض كرد: يا رسول الله، واجب الهى در حج، به عهده بندگانش مىباشد، پدر من پير است و قدرت ندارد بر مركب بنشيند، آيا مىتوانم از جانب او حج كنم؟ فرمود: آرى.»<ref>بدايةالمجتهد 1/ 319 و 320.</ref> | ||
* دلیل قائلين به عدم وجوب استيجار: «[[قياس]]» دليل كسانى است كه استيجار را واجب نمىدانند. و لذا مىگويند: اقتضاى قياس آن است كه هيچ كس نتواند در [[عبادت]] از ديگرى نيابت كند، يعنى همان طور كه نيابت در [[نماز]] صحيح نيست، در حج نيز كه از عبادات است، نيابت معنى ندارد. | |||
* | ==حکم نیابت صروره== | ||
== | به فتواى عدّه زيادى از فقهاى [[اهل سنّت]]، صروره نمیتواند نايب شود وليكن اماميّه به چنين شرطى فتوا نداده و از اين رو گفتهاند: كسى كه تا به حال به حج نرفته، مىتواند براى شخص ديگرى نايب شود. | ||
و اگر در روايات امر شده است كه براى معذور يا مريض صروره را نائب بگيريد، اين امر دلالت بر وجوب، و تعيين صروره براى نيابت ندارد؛ بلكه از آنجا كه اهل تسنن انتخاب صروره را منع كردهاند، ائمّه معصومين فرمودهاند: «شما صروره را نايب بگيريد و اشكالى هم ندارد.» | |||
==حکم نیابت مناسک حج== | |||
و اگر در روايات امر شده است كه براى معذور يا مريض صروره را نائب بگيريد، اين امر دلالت بر وجوب، و تعيين صروره براى نيابت ندارد؛ بلكه از آنجا كه اهل تسنن انتخاب صروره را منع كردهاند، ائمّه معصومين فرمودهاند: «شما صروره را نايب بگيريد و اشكالى هم ندارد.» | |||
== | |||
* اماميّه به دليل بعضى از اخبار به جواز حکم دادهاند. | * اماميّه به دليل بعضى از اخبار به جواز حکم دادهاند. | ||
* مالكيان و شافعيان به جواز همراه با [[كراهت]] فتوا دادهاند. | * مالكيان و شافعيان به جواز همراه با [[كراهت]] فتوا دادهاند. | ||
* حنفيان و حنابله: وقوع اين نوع اجير شدن را براى مرد منع كردهاند. چون حج به قصد تقرّب الى الله انجام مىشود. لذا اجاره گرفتن بر آن [[جايز]] نيست | * حنفيان و حنابله: وقوع اين نوع اجير شدن را براى مرد منع كردهاند. چون حج به قصد تقرّب الى الله انجام مىشود. لذا اجاره گرفتن بر آن [[جايز]] نيست. | ||
===دلیل حکم=== | ===دلیل حکم=== | ||
بعضى از علماى اهل سنّت براى جواز چنين اجارهاى به [[اجماع]] تمسك كرده و معتقدند: همان طور كه به اجماع فقها، اجير شدن براى نوشتن [[قرآن]] و ساختن [[مساجد]]، مانعى ندارد، در مسأله مورد بحث هم اشكالى ندارد. | بعضى از علماى اهل سنّت براى جواز چنين اجارهاى به [[اجماع]] تمسك كرده و معتقدند: همان طور كه به اجماع فقها، اجير شدن براى نوشتن [[قرآن]] و ساختن [[مساجد]]، مانعى ندارد، در مسأله مورد بحث هم اشكالى ندارد. | ||
== | ==حکم نیابت حج استحبابی== | ||
* اماميّه و حنفيان به جواز آن فتوا مىدهند؛ گرچه خودش بر اين كار قدرت داشته باشد. <ref>البحر الزّخار 3/ 258، المغنى 3/ 185.</ref> | * اماميّه و حنفيان به جواز آن فتوا مىدهند؛ گرچه خودش بر اين كار قدرت داشته باشد. <ref>البحر الزّخار 3/ 258، المغنى 3/ 185.</ref> | ||
* مالكيان نيز به جواز همراه با كراهت فتوا مىدهند، حال چه اين كه با اجرت و مزد باشد يا نباشد. <ref>القوانين الفقهيه ص 87.</ref> | * مالكيان نيز به جواز همراه با كراهت فتوا مىدهند، حال چه اين كه با اجرت و مزد باشد يا نباشد. <ref>القوانين الفقهيه ص 87.</ref> | ||
* شافعيان: به عدم جواز حكم كردهاند. <ref>الّام 2/ 122، المغنى 3/ 185، المجموع 7/ 114.</ref> | * شافعيان: به عدم جواز حكم كردهاند. <ref>الّام 2/ 122، المغنى 3/ 185، المجموع 7/ 114.</ref> | ||
* از [[احمد بن حنبل]] نيز دو فتوا، مبنى بر جواز و عدم آن، نقل شده است | * از [[احمد بن حنبل]] نيز دو فتوا، مبنى بر جواز و عدم آن، نقل شده است.<ref>الفقه علىالمذاهب االخمسة، ص 198.</ref> | ||
==عدول نایب از نوع حج== | ==عدول نایب از نوع حج== | ||
* به فتواى اماميّه و حنفيان: عدول از نوع تعيين شده به غير آن، جايز نيست؛ چون نياز به دليل دارد و دليلى هم ثابت نشده است. | * به فتواى اماميّه و حنفيان: عدول از نوع تعيين شده به غير آن، جايز نيست؛ چون نياز به دليل دارد و دليلى هم ثابت نشده است. | ||
* امّا شافعيان مىگويند: چنانچه براى حج تمتع اجير شده باشد ولى حج قِران آورده باشد عدول جايز نيست. وليكن اگر براى حج افراد اجير شده باشد و به جاى آن تمتع بياورد، چنانچه قرينهاى بر تخيير نايب، در ميان باشد همان حج تمتع از منوب عنه كفايت مىكند و اگر قرينهاى وجود نداشته باشد بدون ترديد عمره تمتع از اجير، و حج از مستأجر واقع خواهد شد. و حال كه | * امّا شافعيان مىگويند: چنانچه براى حج تمتع اجير شده باشد ولى حج قِران آورده باشد عدول جايز نيست. وليكن اگر براى حج افراد اجير شده باشد و به جاى آن تمتع بياورد، چنانچه قرينهاى بر تخيير نايب، در ميان باشد همان حج تمتع از منوب عنه كفايت مىكند و اگر قرينهاى وجود نداشته باشد بدون ترديد عمره تمتع از اجير، و حج از مستأجر واقع خواهد شد. و حال كه قرينهاى وجود ندارد و نايب نيز چنين خلافى را مرتكب شده، بر او واجب است [[كفاره]] بدهد، چون به [[احرام]] حج ميقاتى، خلل وارد كرده است. | ||
==نیابت شخص دیگر از طرف نایب== | ==نیابت شخص دیگر از طرف نایب== | ||
كسى كه نايب شده نمىتواند شخصى ديگرى را به جاى خود به حج بفرستد، چون نيابت به او منسوب است و خودش بايد انجام دهد. | كسى كه نايب شده نمىتواند شخصى ديگرى را به جاى خود به حج بفرستد، چون نيابت به او منسوب است و خودش بايد انجام دهد. و اگر صريحاً به او اجازه دهند كه مىتواند شخص ديگرى را به جاى خود بفرستد، در اين صورت مانعى ندارد. و اگر اجازه صريح باشد، در اين گونه موارد اين افراد مىتوانند تصريح كنند كه خودت يا ديگرى، اين حج را انجام بدهيد. وليكن اگر كسى را [[وكيل]] كنند كه حجى بجاى آورد، نمىتواند ديگرى را به حج بفرستد، مگر اين كه موكّل، به او اجازه دهد. | ||
== | ==مکان شروع حج نیابتی== | ||
* حنفيان و مالكيان: چنانچه منوب عنه مكان خاصى را معيّن نكرده از وطن خود ميّت براى او نايب مىگيرند، ولى اگر معين كرده باشد، بايد از همان جائى كه تعيين كرده عازم شود. <ref>الفقه علىالمذاهب الخمسه، ص 198.</ref> | * حنفيان و مالكيان: چنانچه منوب عنه مكان خاصى را معيّن نكرده از وطن خود ميّت براى او نايب مىگيرند، ولى اگر معين كرده باشد، بايد از همان جائى كه تعيين كرده عازم شود. <ref>الفقه علىالمذاهب الخمسه، ص 198.</ref> | ||
* شافعيان: در صورتى كه ميقات معيّنى را ذكر كرده باشد، از همان ميقات، و اگر تعيين نكرده باشد، از هر ميقاتى كه بخواهد مىتواند انجام دهد. <ref>الفقه على المذاهب الخمسه، ص 198.</ref> | * شافعيان: در صورتى كه ميقات معيّنى را ذكر كرده باشد، از همان ميقات، و اگر تعيين نكرده باشد، از هر ميقاتى كه بخواهد مىتواند انجام دهد. <ref>الفقه على المذاهب الخمسه، ص 198.</ref> | ||
* به فتواى حنابله از همان مكانى كه حج بر ميّت واجب شده، برايش نايب مىگيرند و نه از مكانى كه در آنجا فوت كرده است؛ بنابراين اگر در محلّى [[مستطيع]] شد وليكن پس از بازگشت به وطن فوت كرد، بايد از محلّ [[استطاعت]] نايب بگيرند، به شرط اينكه بين وطن وى و محلّ استطاعت، بيشتر از چهار فرسخ باشد و چنانچه كمتر باشد فرقى ندارد. <ref>الفقه علىالمذاهب الخمسه.</ref> | * به فتواى حنابله از همان مكانى كه حج بر ميّت واجب شده، برايش نايب مىگيرند و نه از مكانى كه در آنجا فوت كرده است؛ بنابراين اگر در محلّى [[مستطيع]] شد وليكن پس از بازگشت به وطن فوت كرد، بايد از محلّ [[استطاعت]] نايب بگيرند، به شرط اينكه بين وطن وى و محلّ استطاعت، بيشتر از چهار فرسخ باشد و چنانچه كمتر باشد فرقى ندارد. <ref>الفقه علىالمذاهب الخمسه.</ref> | ||
* امامیه: اگر نسبت به شهر خودش وصيّت كرده باشد، از همانجا نايب مىگيرند | * امامیه: اگر نسبت به شهر خودش وصيّت كرده باشد، از همانجا نايب مىگيرند. و اگر چنين وصيّتى نكرده باشد، حج ميقاتى هم كفايت مىكند، و اگر ميّت هيچ كدام از شهر يا ميقات را معين نكند وليكن قرينهاى وجود دارد كه به وسيله آن، انصراف به بَلَد فهميده مىشود، در اين فرض حج نيابتى از بَلَد متعيّن خواهد بود. و چنانچه انصرافى در بين نباشد، حج ميقاتى نيز كفايت مىكند. <ref>الفقه على المذاهب الخمسة، ص 199.</ref> | ||
===در صورت عمل نکردن به شرط=== | ===در صورت عمل نکردن به شرط=== | ||
* اگر نايب گيرنده شهر خاصى را معين كند و نايب از شهر ديگر شروع كند، چنانچه هدف اصلى مستنيب به آن شهر تعلّق نگرفته باشد، اشكال ندارد و كفايت هم مىكند، زيرا هدف نهائى، انجام حج بوده كه محقق شده، (نه راه و طريق خاص) و به حسب ظاهر اين مسأله مورد اتفاق همه فقها مىباشد. <ref>الفقه علىالمذاهب االخمسة، ص 199.</ref> | * اگر نايب گيرنده شهر خاصى را معين كند و نايب از شهر ديگر شروع كند، چنانچه هدف اصلى مستنيب به آن شهر تعلّق نگرفته باشد، اشكال ندارد و كفايت هم مىكند، زيرا هدف نهائى، انجام حج بوده كه محقق شده، (نه راه و طريق خاص) و به حسب ظاهر اين مسأله مورد اتفاق همه فقها مىباشد. <ref>الفقه علىالمذاهب االخمسة، ص 199.</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۵۸: | ||
البته در اعتبار شرط اخير، بين فقهاى اسلام اختلاف است، | البته در اعتبار شرط اخير، بين فقهاى اسلام اختلاف است، | ||
* بعضى گفتهاند، چنين شرطى اعتبار ندارد وليكن اگر حج واجب خود را انجام داده باشد افضل است. | * بعضى گفتهاند، چنين شرطى اعتبار ندارد وليكن اگر حج واجب خود را انجام داده باشد افضل است. | ||
* مالك بن انس مىگويد: اين شرط در مورد كسى كه به جاى ميّت حج مىكند اعتبار | * مالك بن انس مىگويد: اين شرط در مورد كسى كه به جاى ميّت حج مىكند اعتبار ندارد. <ref>بدايةالمجتهد 1/ 320.</ref> | ||
* ابوحنيفه نيز به عدم اعتبار شرط پنجم قائل است. <ref>المغنى 3/ 202، الوجيز 1/ 110.</ref> | * ابوحنيفه نيز به عدم اعتبار شرط پنجم قائل است. <ref>المغنى 3/ 202، الوجيز 1/ 110.</ref> | ||
* | * یعضی از [[فقهاى اهل سنّت]] كه شافعى هم از آنهاست، به اعتبار اين شرط فتوا دادهاند. <ref>الّام 12/ 122، المجموع 7/ 118.</ref> | ||
* سفيان بن سعيد ثورى و اوزاعى و احمد بن حنبل، هم اين گونه فتوا دادهاند. | * سفيان بن سعيد ثورى و اوزاعى و احمد بن حنبل، هم اين گونه فتوا دادهاند. | ||
* و | * و غالب علماى اماميّه: اين شرط را بطور مطلق معتبر مىدانند، و لذا بين نيابت از زنده يا مرده فرقى نمىگذارند. | ||
====دلیل حکم==== | ====دلیل حکم==== | ||
* | * دلیل قائلین به اين شرط: به روايت ابن عباس از پيامبر (ص) استناد كردهاند. ابن عباس مىگويد: پيامبر اكرم در اثناء حجّ، صدائى از مردى شنيد كه مىگفت: «لبيّكْ عَنْ شبرمة» لبيك از جانب شبرمه، پيامبر پرسيد: شبرمه كيست؟ گفت: يكى از برادران يا يكى از نزديكانم. فرمود آيا حج واجب خود را انجام دادهاى؟ عرض كرد: نه، فرمود: اوّل حجّ خود را انجام بده و سپس از شبرمه حج كن. <ref>بدايةالمجتهد 1/ 320.</ref> | ||
* | * دلیل عدم قائلین به اين شرط: شرائط و ابزار انجام حج موجود، و مانعى هم در كار نيست. و امّا حديث ابن عباس تنها در يك واقعه خاص بوده و لذا نمىتواند مستند نيرومندى براى دسته اوّل قرار گيرد. | ||
==فروعات حج نيابتى== | ==فروعات حج نيابتى== | ||
* نيابت از ميّت به انواع مختلفه آن؛ از [[تبرّع]] يا [[اجاره]] و يا [[جعاله]] صحيح مىباشد. | * نيابت از ميّت به انواع مختلفه آن؛ از [[تبرّع]] يا [[اجاره]] و يا [[جعاله]] صحيح مىباشد. |
نسخهٔ ۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۰
حج نیابتی انجام حج به نیابت از کسی دیگر است و چه آن شخص زنده باشد و چه از دنیا رفته باشد. طبق فتوای فقهای شیعه نایب گرفتن برای حج واجب از طرف وراث واجب هست. و نایب باید شرایطی را داشته باشد از جمله بلوغ و عقل و غیره.
حکم حج نيابتى
به اتفاق جميع فقهاى اسلام، بر هر كسى كه از جهات مختلف، توانائى رفتن به حج را داشته باشد، واجب است خودش اعمال حج را بجاى آورد، و قطعاً نيابت كفايت نمىكند. و اگر کسی در زمان حیات نتواند حج واجب را به جا آورد وراث از طرف میت، نایب میگیرند.
- و به فتواى اماميّه و حنابله اگر به حجّ بلدى وصيّت نكرده باشد، واجب است حج ميقاتى برايش اجاره كنند و اجرةالمثل آن را به اجير بدهند. و اگر فوت كند واجب از عهده او ساقط نمىشود.
- و به فتواى شافعيان: بايد فردى را اجاره كنند تا اعمال حج را به نيابت از او انجام دهد و مال الاجاره را نيز از اصل مال بايد پرداخت. [۱]
- و به نظر مالكيان و حنفيان: استيجار واجب نيست و در نتيجه حجّ از چنين شخصى ساقط است.
در صورت وصیت میت
اگر ميّت به طور مطلق وصيّت كند كه از مال خودش براى او حج بجاى آورند:
- به فتواى شافعيان: بايد از اصل مال، برايش حج كنند.
- به فتواى مالكيان و حنفيان: از ثلث مال برايش حج بجا مىآورند.بديهى است كه اين حج، هرگز حكم حج واجب را نخواهد داشت، و واجب همچنان بر عهده او مىباشد.
- به فتواى جمع زيادى از علماى اماميه: اگر وصيّت كننده مالى را معيّن كند، تا براى او حجّةالاسلام انجام دهند عمل كردن به اين وصيت واجب است و مخارج آن را نيز از اصل مال برمىدارند، در صورتى كه زيادتر از مقدار معمول نباشد، ولى اگر زيادتر باشد، و ورّاث هم مقدار زيادى را، از اصل مال اجازه ندهند، از ثلث مال ميّت جبران مىشود.
در صورت عذر از انجام حج
به اتفاق جميع فقها، چنانچه مكلّفى همه شروط مادى حجّ را داشته باشد، ولى به خاطر پيرى يا مرضى كه اميد خوب شدن آن را ندارد، نتواند شخصاً به حج برود، بدون ترديد حج مباشرى از او ساقط است.
حکم حج بعد از رفع عذر
- به فتواى بسيارى از فقهاى اماميّه: انجام حج، پس از رفع عذر واجب است، چون آنچه را كه قبلًا توسط نايب انجام شده مربوط به واجب مالى او بوده و آنچه را كه اكنون بايد به مباشرت خود انجام دهد، مربوط به واجب بدنى او مىباشد.
- در اين فتوا، حنفيان، شافعيان و مالكيان (بنا به نقلى) از اماميّه تبعيّت كردهاند. [۲]
- ولى حنابله، بر اساس نقلى كه از آنها شده است مىگويند: حج مجدّد، پس از رفع عذر، بر منوب عنه واجب نيست.
حکم استیجار نایب
- اماميّه به وجوب استيجار نايب فتوا دادهاند. و بنا به نقل شيخ طوسى در خلاف، شافعيان، حنفيان، حنابله، ثوريه و اسحق بن راهويه نيز از اماميّه تبعيت كردهاند. [۳]
- مالكيان به عدم وجوب استيجار، فتوا دادهاند. [۴]
- حنفيان نيز به عدم وجوب حج نيابتى از عاجز فتوا دادهاند. و گفتهاند: از كسى كه نتواند خودش اعمال را انجام دهد، حج ساقط است. [۵]
دلیل حکم
- دلیل قائلين به وجوب استيجار: به روايت ابن عباس از پيامبر اكرم (ص) استدلال كردهاند. ابن عباس مىگويد: [یادداشت ۱] «زنى از طائفه خثعم به رسول الله عرض كرد: يا رسول الله، واجب الهى در حج، به عهده بندگانش مىباشد، پدر من پير است و قدرت ندارد بر مركب بنشيند، آيا مىتوانم از جانب او حج كنم؟ فرمود: آرى.»[۶]
- دلیل قائلين به عدم وجوب استيجار: «قياس» دليل كسانى است كه استيجار را واجب نمىدانند. و لذا مىگويند: اقتضاى قياس آن است كه هيچ كس نتواند در عبادت از ديگرى نيابت كند، يعنى همان طور كه نيابت در نماز صحيح نيست، در حج نيز كه از عبادات است، نيابت معنى ندارد.
حکم نیابت صروره
به فتواى عدّه زيادى از فقهاى اهل سنّت، صروره نمیتواند نايب شود وليكن اماميّه به چنين شرطى فتوا نداده و از اين رو گفتهاند: كسى كه تا به حال به حج نرفته، مىتواند براى شخص ديگرى نايب شود. و اگر در روايات امر شده است كه براى معذور يا مريض صروره را نائب بگيريد، اين امر دلالت بر وجوب، و تعيين صروره براى نيابت ندارد؛ بلكه از آنجا كه اهل تسنن انتخاب صروره را منع كردهاند، ائمّه معصومين فرمودهاند: «شما صروره را نايب بگيريد و اشكالى هم ندارد.»
حکم نیابت مناسک حج
- اماميّه به دليل بعضى از اخبار به جواز حکم دادهاند.
- مالكيان و شافعيان به جواز همراه با كراهت فتوا دادهاند.
- حنفيان و حنابله: وقوع اين نوع اجير شدن را براى مرد منع كردهاند. چون حج به قصد تقرّب الى الله انجام مىشود. لذا اجاره گرفتن بر آن جايز نيست.
دلیل حکم
بعضى از علماى اهل سنّت براى جواز چنين اجارهاى به اجماع تمسك كرده و معتقدند: همان طور كه به اجماع فقها، اجير شدن براى نوشتن قرآن و ساختن مساجد، مانعى ندارد، در مسأله مورد بحث هم اشكالى ندارد.
حکم نیابت حج استحبابی
- اماميّه و حنفيان به جواز آن فتوا مىدهند؛ گرچه خودش بر اين كار قدرت داشته باشد. [۷]
- مالكيان نيز به جواز همراه با كراهت فتوا مىدهند، حال چه اين كه با اجرت و مزد باشد يا نباشد. [۸]
- شافعيان: به عدم جواز حكم كردهاند. [۹]
- از احمد بن حنبل نيز دو فتوا، مبنى بر جواز و عدم آن، نقل شده است.[۱۰]
عدول نایب از نوع حج
- به فتواى اماميّه و حنفيان: عدول از نوع تعيين شده به غير آن، جايز نيست؛ چون نياز به دليل دارد و دليلى هم ثابت نشده است.
- امّا شافعيان مىگويند: چنانچه براى حج تمتع اجير شده باشد ولى حج قِران آورده باشد عدول جايز نيست. وليكن اگر براى حج افراد اجير شده باشد و به جاى آن تمتع بياورد، چنانچه قرينهاى بر تخيير نايب، در ميان باشد همان حج تمتع از منوب عنه كفايت مىكند و اگر قرينهاى وجود نداشته باشد بدون ترديد عمره تمتع از اجير، و حج از مستأجر واقع خواهد شد. و حال كه قرينهاى وجود ندارد و نايب نيز چنين خلافى را مرتكب شده، بر او واجب است كفاره بدهد، چون به احرام حج ميقاتى، خلل وارد كرده است.
نیابت شخص دیگر از طرف نایب
كسى كه نايب شده نمىتواند شخصى ديگرى را به جاى خود به حج بفرستد، چون نيابت به او منسوب است و خودش بايد انجام دهد. و اگر صريحاً به او اجازه دهند كه مىتواند شخص ديگرى را به جاى خود بفرستد، در اين صورت مانعى ندارد. و اگر اجازه صريح باشد، در اين گونه موارد اين افراد مىتوانند تصريح كنند كه خودت يا ديگرى، اين حج را انجام بدهيد. وليكن اگر كسى را وكيل كنند كه حجى بجاى آورد، نمىتواند ديگرى را به حج بفرستد، مگر اين كه موكّل، به او اجازه دهد.
مکان شروع حج نیابتی
- حنفيان و مالكيان: چنانچه منوب عنه مكان خاصى را معيّن نكرده از وطن خود ميّت براى او نايب مىگيرند، ولى اگر معين كرده باشد، بايد از همان جائى كه تعيين كرده عازم شود. [۱۱]
- شافعيان: در صورتى كه ميقات معيّنى را ذكر كرده باشد، از همان ميقات، و اگر تعيين نكرده باشد، از هر ميقاتى كه بخواهد مىتواند انجام دهد. [۱۲]
- به فتواى حنابله از همان مكانى كه حج بر ميّت واجب شده، برايش نايب مىگيرند و نه از مكانى كه در آنجا فوت كرده است؛ بنابراين اگر در محلّى مستطيع شد وليكن پس از بازگشت به وطن فوت كرد، بايد از محلّ استطاعت نايب بگيرند، به شرط اينكه بين وطن وى و محلّ استطاعت، بيشتر از چهار فرسخ باشد و چنانچه كمتر باشد فرقى ندارد. [۱۳]
- امامیه: اگر نسبت به شهر خودش وصيّت كرده باشد، از همانجا نايب مىگيرند. و اگر چنين وصيّتى نكرده باشد، حج ميقاتى هم كفايت مىكند، و اگر ميّت هيچ كدام از شهر يا ميقات را معين نكند وليكن قرينهاى وجود دارد كه به وسيله آن، انصراف به بَلَد فهميده مىشود، در اين فرض حج نيابتى از بَلَد متعيّن خواهد بود. و چنانچه انصرافى در بين نباشد، حج ميقاتى نيز كفايت مىكند. [۱۴]
در صورت عمل نکردن به شرط
- اگر نايب گيرنده شهر خاصى را معين كند و نايب از شهر ديگر شروع كند، چنانچه هدف اصلى مستنيب به آن شهر تعلّق نگرفته باشد، اشكال ندارد و كفايت هم مىكند، زيرا هدف نهائى، انجام حج بوده كه محقق شده، (نه راه و طريق خاص) و به حسب ظاهر اين مسأله مورد اتفاق همه فقها مىباشد. [۱۵]
شرائط نایب
- بلوغ، بنابراين نيابت غير بالغ صحيح نيست.
- عقل، در نتيجه، نيابت مجنون صحيح نيست.
- اسلام، كه با اين شرط نيابت كافر درست نيست.
- اطمينان به انجام دادن، بنابراين كسى كه اطمينانى به سخن او نيست، نيابتش صحيح نمىباشد.
- حج واجب به ذمّهاش نباشد؛ يعنى حجّةالاسلام خود را انجام داده باشد.
بررسی شرط حجةالاسلام
البته در اعتبار شرط اخير، بين فقهاى اسلام اختلاف است،
- بعضى گفتهاند، چنين شرطى اعتبار ندارد وليكن اگر حج واجب خود را انجام داده باشد افضل است.
- مالك بن انس مىگويد: اين شرط در مورد كسى كه به جاى ميّت حج مىكند اعتبار ندارد. [۱۶]
- ابوحنيفه نيز به عدم اعتبار شرط پنجم قائل است. [۱۷]
- یعضی از فقهاى اهل سنّت كه شافعى هم از آنهاست، به اعتبار اين شرط فتوا دادهاند. [۱۸]
- سفيان بن سعيد ثورى و اوزاعى و احمد بن حنبل، هم اين گونه فتوا دادهاند.
- و غالب علماى اماميّه: اين شرط را بطور مطلق معتبر مىدانند، و لذا بين نيابت از زنده يا مرده فرقى نمىگذارند.
دلیل حکم
- دلیل قائلین به اين شرط: به روايت ابن عباس از پيامبر (ص) استناد كردهاند. ابن عباس مىگويد: پيامبر اكرم در اثناء حجّ، صدائى از مردى شنيد كه مىگفت: «لبيّكْ عَنْ شبرمة» لبيك از جانب شبرمه، پيامبر پرسيد: شبرمه كيست؟ گفت: يكى از برادران يا يكى از نزديكانم. فرمود آيا حج واجب خود را انجام دادهاى؟ عرض كرد: نه، فرمود: اوّل حجّ خود را انجام بده و سپس از شبرمه حج كن. [۱۹]
- دلیل عدم قائلین به اين شرط: شرائط و ابزار انجام حج موجود، و مانعى هم در كار نيست. و امّا حديث ابن عباس تنها در يك واقعه خاص بوده و لذا نمىتواند مستند نيرومندى براى دسته اوّل قرار گيرد.
فروعات حج نيابتى
- نيابت از ميّت به انواع مختلفه آن؛ از تبرّع يا اجاره و يا جعاله صحيح مىباشد.
- اگر معلوم نباشد كه نايب به حج رفته و مناسك را انجام داده يا نه؟ اصل اوّليّه انجام ندادن آن است، مگر آن كه به انجام آن اطمينان حاصل شود.
- اگر يقين حاصل شود كه نايب به حج رفته و اعمال را بجاى آورده، وليكن شك داريم كه صحيح انجام داده يا نه؟ بايد فعل او را بر صحّت، حمل كنيم، مگر آن كه فساد اعمالش بر ما روشن شود.
- به اتفاق جميع فقها، شخص نايب بايد، از جانب كسى كه برايش اجير شده، اعمال حج را نيّت كند.
- اگر ميّت به حج نامعيّنى وصيّت كرده و مزد آن را هم معين نكرده باشد، بايد اجرةالمثل آن را به نايب بدهند. و چنانچه وصيّت كند كه شخص معيّنى برايش حَجّةالاسلام انجام دهد و اجرت را نيز تعيين كند، آن شخص مىتواند قبول نكرده و يا زيادتر از آن را مطالبه كند. و اگر قبول نكرد، ناگزير بايد از ناحيه ميّت، فرد ديگرى را با اجرت معيّن، نايب بگيرند، در اين صورت اگر اجرت تعيين شده، زيادتر از مقدارى است كه عرفاً واجب با آن انجام مىشود، و ورّاث هم از اصل مال اجازه ندهند از ثلث جبران مىشود.
- كسى كه تلبيه و قرائت و مانند آن را بخوبى نمىتواند ادا كند (گرچه با تلقين) جايز نيست نايب شود. و ظاهراً اين مسأله اتفاقى است.
- به فتواى اماميّه بعد از انجام عمره تمتع و قبل از حج، نمىتوان براى عمره مفرده نايب شد. چنانكه براى خودش نيز نمىتواند انجام دهد. ولى اگر از روى جهل به حكم يا عصيان بجاى آورده باشد، و در صورتى كه به وقوف مشعر و عرفات، خللى وارد نكرده باشد حج را باطل نمىكند، و در هر حال «عمره مفرده» هر چند قبل از حج تمتع باشد به عمره تمتع تبديل مىشود، چون نبايد بين عمره تمتع و حج تمتع فاصله بيفتد. [۲۰]
پانویس
- ↑ القوانين الفقهيّه، ص87.
- ↑ الّام ج 2/ 114 المجموع 5/ 115، فتحالعزيز 7/ 42.
- ↑ بدايةالمجتهد 1/ 319، المغنى ابن قدامة، الّام 2/ 123.
- ↑ المغنى 3/ 181، المجموع 7/ 100.
- ↑ بدايةالمجتهد 1/ 319 و 320.
- ↑ بدايةالمجتهد 1/ 319 و 320.
- ↑ البحر الزّخار 3/ 258، المغنى 3/ 185.
- ↑ القوانين الفقهيه ص 87.
- ↑ الّام 2/ 122، المغنى 3/ 185، المجموع 7/ 114.
- ↑ الفقه علىالمذاهب االخمسة، ص 198.
- ↑ الفقه علىالمذاهب الخمسه، ص 198.
- ↑ الفقه على المذاهب الخمسه، ص 198.
- ↑ الفقه علىالمذاهب الخمسه.
- ↑ الفقه على المذاهب الخمسة، ص 199.
- ↑ الفقه علىالمذاهب االخمسة، ص 199.
- ↑ بدايةالمجتهد 1/ 320.
- ↑ المغنى 3/ 202، الوجيز 1/ 110.
- ↑ الّام 12/ 122، المجموع 7/ 118.
- ↑ بدايةالمجتهد 1/ 320.
- ↑ جناتى، محمد ابراهيم، حج از ديدگاه مذاهب اسلامى، 1جلد، مشعر - تهران - ايران، چاپ: 1.
- ↑ «انّ امرأة مِنْ خثعم قالت لرسولالله (ص) يا رسولالله فريضه اُّلله فى الحج عَلى عبادِهِ، ادْركتُ ابى شَيْخاً كبيراً لا يستطيع انْ يثبتَ على الراحله، افأَ حِجُّ عنه؟ قال نَعَم.»