آمنه بنت وهب: تفاوت میان نسخهها
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} '''آمنه بنت وهب''' مادر گرامی پیامبر اکرم۹ و از دفن شدگان در ابواء م...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''آمنه بنت وهب''' مادر گرامی پیامبر اکرم۹ و از دفن شدگان در ابواء میان مکه و مدینه | '''آمنه بنت وهب''' مادر گرامی پیامبر اکرم۹ و از دفن شدگان در ابواء میان مکه و مدینه | ||
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره | ==نسب== | ||
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره بنی زهره از قبیله [[قریش]] بود<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۹۹.</ref> که نسب او در کلاب جد پنجم [[پیامبر]](ص) به وی میپیوندد. پدرش وهب از بزرگان و شریفان بنی زهره بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> مادرش بُرّه دختر عبدالعزی از خاندان [[بنیعبدالدار]] بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.</ref> که در [[عبد مناف]] جد سوم پیامبر(ص) به او میپیوندد. از این روی، به «زهریه» معروف بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۴، ص۴۰-۴۱؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۵.</ref> | |||
==تولد== | |||
زمان دقیق تولد او مشخص نیست اما گفتهاند هنگام خواستگاری عبدالله از وی در سال نخست [[عام الفیل]] ۲۴ سال داشته است.<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹-۱۰.</ref> بنا براین، زمان تقریبی تولد او ۶۴ سال قبل از [[بعثت]] بوده است. | |||
آمنه تنها فرزند پدر و مادرش بود و از این رو معروف است که پیامبر دایی و خاله ندارد.<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۵.</ref> برخی منابع از سرپرستی عمویش وهیب و زندگی آمنه در خانه وی گزارش داده<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶؛ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص۲۱۷.</ref> و علت آن را درگذشت پدرش یاد کردهاند<ref>سیرة المصطفی، ص۴۰.</ref>؛ اما این خبر قطعی نیست. | |||
درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با عبدالله و نیز رخدادهای پس از ازدواج، گزارشهاییی مختلف در منابع ذکر شده است. بر پایه یکی از این گزارشها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر یهودیان و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد عبدالمطلب | او را از برترین زنان قریش برشمردهاند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.</ref> گفتهاند آنگاه که داشتن دختر برای شماری از اعراب مایه ننگ و شرمساری بود، آمنه در میان قوم و خاندان خود احترام ویژهای داشت.<ref>البدایة والنهایه، ج۱، ص۳۰۷.</ref> | ||
==ازدواج با عبدالله== | |||
درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با [[عبدالله بن عبدالمطلب]] و نیز رخدادهای پس از ازدواج، گزارشهاییی مختلف در منابع ذکر شده است. بر پایه یکی از این گزارشها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر [[یهود|یهودیان]] و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد [[عبدالمطلب]] فرستاد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۴-۹۹.</ref> اما بر پایه گزارشهای دیگر، عبدالمطلب خود همراه عدهای از خویشان به خانه وهب رفته، از آمنه برای عبدالله خواستگاری میکند و سپس خطبه عقد را جاری ساخته، چهار روز ولیمه میدهد.<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۹-۱۰۳.</ref> برخی منابع این خواستگاری را در خانه وهب، عموی آمنه، ذکر کردهاند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶.</ref> | |||
میزان مهریه را ۱۰۰۰ مثقال نقره به صورت نقد و ۱۰۰۰ مثقال طلا به صورت مؤجّل دانستهاند.<ref>الانوار، ص۷۸.</ref> برخی از برپایی مراسم عروسی در خانه [[عبدالمطلب]] سخن گفتهاند.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵.</ref> | |||
برخی از معاصران با | برخی منابع گفته اند عبدالله بن عبدالمطلب از آغاز تولدش نوری در پیشانی داشت که سبب تمایل برخی از زنان مانند فاطمه خثعمیه خواهر ورقه بن نوفل و لیلی عدویه برای ازدواج یا همبستری با او شده بود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۷۶-۷۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۰۵؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۱۰۵.</ref> پس از ازدواج با آمنه، این نور دیگر در چهره عبدالله دیده نشد و به آمنه منتقل گشت. <ref>الامالی، ص۳۳۶.</ref> از این رو، پس از زفاف، آن زنان دیگر خواسته خود را تکرار نکردند. برخی از منابع گفته اند وجود این نور باعث دشمنی یهودیان با او و تصمیم آنان برای کشتن او شد.<ref>الانوار، ص۶۲.</ref> | ||
برخی از معاصران با دلایل و شواهد مختلف، همچون سبک افسانهگونه این گزارشها، ضعف سند همه آنها، وجود رگههای یهود ستیزی که بعدها در منابع سیرهای راه یافته، عدم نقل و شهرت تاریخی این اخبار تا چند قرن بعد، به نقد و رد آنها پرداختهاند. <ref>نقد و بررسی گزارشهای زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۸۲-۸۸.</ref> | |||
درباره آغاز زمان بارداری آمنه نیز گزارشهای مختلف در دست است. در روایتی زمان بارداری وی ایام | ==بارداری و تولد محمد(ص)== | ||
درباره آغاز زمان بارداری آمنه نیز گزارشهای مختلف در دست است. در روایتی زمان بارداری وی ایام [[تشریق]]، یازدهم و دوازدهم و سیزدهم [[ذیحجه]]، کنار [[جمره وسطی]] و در [[خانه عبدالمطلب]] بیان شده است.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹؛ الدر النظیم، ص۵۸.</ref> اما این گزارش درخور نقد است؛ زیرا اولاً خانه عبدالمطلب نزدیک [[کعبه]] و [[زمزم]] بوده است.<ref>نک: میقات، شماره ۳، ص۱۶۶، «آثار قاضی عسکر».</ref> ثانیاً با توجه به ولادت پیامبر در [[ربیع الاول]]، مدت حمل آن حضرت باید سه ماه یا یک سال و سه ماه بوده باشد که محال است. از این رو، برخی از دانشمندان با استناد به مسئله [[نسیء]] احتمال دادهاند که حج آن سال در [[جمادی الاولی]] یا [[جمادی الثانیه]] واقع شده باشد.<ref>بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۵۲.</ref> اما برخی از محققان به نقد این احتمال پرداختهاند؛ زیرا ورود اینگونه روایات بر مبنای نسیء نیازمند اثبات است. افزون بر آن، تطبیق روایات معصومان، محدثان و مورخان بر نسیء که عملی کفرآمیز بوده، کاری نامتعارف است.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۴-۶۵.</ref> بر پایه گزارشی، آغاز بارداری در یک روز جمعه از ماه رجب و مکان آن [[شعب ابی طالب]] بوده است.<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۶.</ref> | |||
بلند شدن ندا در هفت آسمان و زمین و اعلان آبستنی آمنه به پیامبر۹<ref>الامالی، ص۶۹۸؛ روضة الواعظین، ص۶۷.</ref>؛ مشاهده نوری به چشم آمنه پس از حمل که در آن کاخهای بُصْری، شهری در جنوب شرقی دمشق، نمایان بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ الکامل، ج۱، ص۴۵۹.</ref>؛ باردار شدن همه چارپایان قریش<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ سرنگون شدن تخت همه پادشاهان دنیا و لال شدنشان<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ معرفی آن سال به عنوان سال فتح و شادی<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref> و تبریک گویی کوهها، درختان و آسمانها به یکدیگر<ref>نک: معالم الزلفی، ص۳۷۱-۳۸۰.</ref>؛ از دیگر گزارشهای مربوط به این رخداد و درخور نقد و بررسی سندی و محتوایی هستند.<ref>نقد و بررسی گزارشهای زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۹۲-۹۶.</ref> بر پایه گزارشهای تأیید شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنیهاشم منتقل شد که بعدها به شعب ابیطالب یا شعب علی معروف گشت<ref>نک: مکه در بستر تاریخ، ص۶۳.</ref> و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها مولد النبی۹ نام گرفت<ref>میقات، ش۲۱، ص۱۱۰، «محل ولادت رسول خدا۹».</ref> به دنیا آورد.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹.</ref> بر پایه برخی نقلها، در آن هنگام، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در یثرب وفات یافته بود.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹.</ref> گزارشهایی از وفات عبدالله دو ماه<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref>، یک سال یا ۲۸ ماه<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳.</ref> پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر۹ آمنه تنها هفت روز<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref> به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ثُوَیبه کنیز ابولهب<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.</ref> چنین کرد. آنگاه به دستور عبدالمطلب، او را به حلیمه سعدیه سپردند تا وی را به عادت بزرگان اهل مکه در بیابان پرورش دهد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۹-۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۷۴.</ref> حلیمه محمد را در پنج سالگی به مکه بازگرداند و به مادرش سپرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۰.</ref> محمد شش سال و سه ماه داشت که آمنه او را برای دیدار داییهای پدریاش از بنیالنجار به یثرب برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> او در مدت اقامت یک ماهه خود در یثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر میبرد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> گفتهاند پیامبر۹ هنگام هجرت به مدینه، چون نگاهش به محله بنیالنجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همین جا آورد و قبر پدرم عبدالله اینجاست.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۲۰.</ref> آمنه در حالی که همراه فرزندش و خادمهاش ام ایمن از یثرب بازمیگشت و حدود سی سال داشت، در سرزمین ابواء در ۴۵ کیلومتری راه جحفه از سمت مدینه<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref> به سبب بیماری درگذشت<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲.</ref> و همان جا به خاک سپرده شد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> (تصویر شماره ۶) محل دفن وی را مقبره حجون<ref>الخصائص، ص۴۵۱.</ref> و شعب ابیذر<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹؛ الکامل، ج۱، ص۴۶۷.</ref> هر دو در مکه نیز دانستهاند؛ اما قول نخست مشهورتر است. تا زمان دولت عثمانی بقعهای بر قبر وی در ابواء و نیز بقعهای به نام آرامگاه او در قبرستان حجون موجود بوده که هر دو در روزگار تسلط وهابیان ویران شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref> | بلند شدن ندا در هفت آسمان و زمین و اعلان آبستنی آمنه به پیامبر۹<ref>الامالی، ص۶۹۸؛ روضة الواعظین، ص۶۷.</ref>؛ مشاهده نوری به چشم آمنه پس از حمل که در آن کاخهای بُصْری، شهری در جنوب شرقی دمشق، نمایان بود<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ الکامل، ج۱، ص۴۵۹.</ref>؛ باردار شدن همه چارپایان قریش<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ سرنگون شدن تخت همه پادشاهان دنیا و لال شدنشان<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref>؛ معرفی آن سال به عنوان سال فتح و شادی<ref>شرف النبی، ص۲۸.</ref> و تبریک گویی کوهها، درختان و آسمانها به یکدیگر<ref>نک: معالم الزلفی، ص۳۷۱-۳۸۰.</ref>؛ از دیگر گزارشهای مربوط به این رخداد و درخور نقد و بررسی سندی و محتوایی هستند.<ref>نقد و بررسی گزارشهای زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۹۲-۹۶.</ref> بر پایه گزارشهای تأیید شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنیهاشم منتقل شد که بعدها به شعب ابیطالب یا شعب علی معروف گشت<ref>نک: مکه در بستر تاریخ، ص۶۳.</ref> و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها مولد النبی۹ نام گرفت<ref>میقات، ش۲۱، ص۱۱۰، «محل ولادت رسول خدا۹».</ref> به دنیا آورد.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۳۹.</ref> بر پایه برخی نقلها، در آن هنگام، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در یثرب وفات یافته بود.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹.</ref> گزارشهایی از وفات عبدالله دو ماه<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref>، یک سال یا ۲۸ ماه<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳.</ref> پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر۹ آمنه تنها هفت روز<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.</ref> به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ثُوَیبه کنیز ابولهب<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.</ref> چنین کرد. آنگاه به دستور عبدالمطلب، او را به حلیمه سعدیه سپردند تا وی را به عادت بزرگان اهل مکه در بیابان پرورش دهد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۸۹-۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۷۴.</ref> حلیمه محمد را در پنج سالگی به مکه بازگرداند و به مادرش سپرد.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۰.</ref> محمد شش سال و سه ماه داشت که آمنه او را برای دیدار داییهای پدریاش از بنیالنجار به یثرب برد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> او در مدت اقامت یک ماهه خود در یثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر میبرد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.</ref> گفتهاند پیامبر۹ هنگام هجرت به مدینه، چون نگاهش به محله بنیالنجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همین جا آورد و قبر پدرم عبدالله اینجاست.<ref>الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۲۰.</ref> آمنه در حالی که همراه فرزندش و خادمهاش ام ایمن از یثرب بازمیگشت و حدود سی سال داشت، در سرزمین ابواء در ۴۵ کیلومتری راه جحفه از سمت مدینه<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref> به سبب بیماری درگذشت<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲.</ref> و همان جا به خاک سپرده شد.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> (تصویر شماره ۶) محل دفن وی را مقبره حجون<ref>الخصائص، ص۴۵۱.</ref> و شعب ابیذر<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹؛ الکامل، ج۱، ص۴۶۷.</ref> هر دو در مکه نیز دانستهاند؛ اما قول نخست مشهورتر است. تا زمان دولت عثمانی بقعهای بر قبر وی در ابواء و نیز بقعهای به نام آرامگاه او در قبرستان حجون موجود بوده که هر دو در روزگار تسلط وهابیان ویران شد.<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.</ref> |
نسخهٔ ۳۱ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۱۴
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Hasaninasab در تاریخ ۶ شهریور ۱۳۹۶ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
آمنه بنت وهب مادر گرامی پیامبر اکرم۹ و از دفن شدگان در ابواء میان مکه و مدینه
نسب
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب از تیره بنی زهره از قبیله قریش بود[۱] که نسب او در کلاب جد پنجم پیامبر(ص) به وی میپیوندد. پدرش وهب از بزرگان و شریفان بنی زهره بود.[۲] مادرش بُرّه دختر عبدالعزی از خاندان بنیعبدالدار بود[۳] که در عبد مناف جد سوم پیامبر(ص) به او میپیوندد. از این روی، به «زهریه» معروف بوده است.[۴]
تولد
زمان دقیق تولد او مشخص نیست اما گفتهاند هنگام خواستگاری عبدالله از وی در سال نخست عام الفیل ۲۴ سال داشته است.[۵] بنا براین، زمان تقریبی تولد او ۶۴ سال قبل از بعثت بوده است.
آمنه تنها فرزند پدر و مادرش بود و از این رو معروف است که پیامبر دایی و خاله ندارد.[۶] برخی منابع از سرپرستی عمویش وهیب و زندگی آمنه در خانه وی گزارش داده[۷] و علت آن را درگذشت پدرش یاد کردهاند[۸]؛ اما این خبر قطعی نیست.
او را از برترین زنان قریش برشمردهاند.[۹] گفتهاند آنگاه که داشتن دختر برای شماری از اعراب مایه ننگ و شرمساری بود، آمنه در میان قوم و خاندان خود احترام ویژهای داشت.[۱۰]
ازدواج با عبدالله
درباره چگونگی آشنایی و ازدواج آمنه با عبدالله بن عبدالمطلب و نیز رخدادهای پس از ازدواج، گزارشهاییی مختلف در منابع ذکر شده است. بر پایه یکی از این گزارشها، وهب پدر آمنه پس از دیدن شجاعت عبدالله در برابر یهودیان و نیز لطف ویژه الهی به او، همسرش را برای خواستگاری از عبدالله نزد عبدالمطلب فرستاد.[۱۱] اما بر پایه گزارشهای دیگر، عبدالمطلب خود همراه عدهای از خویشان به خانه وهب رفته، از آمنه برای عبدالله خواستگاری میکند و سپس خطبه عقد را جاری ساخته، چهار روز ولیمه میدهد.[۱۲] برخی منابع این خواستگاری را در خانه وهب، عموی آمنه، ذکر کردهاند.[۱۳]
میزان مهریه را ۱۰۰۰ مثقال نقره به صورت نقد و ۱۰۰۰ مثقال طلا به صورت مؤجّل دانستهاند.[۱۴] برخی از برپایی مراسم عروسی در خانه عبدالمطلب سخن گفتهاند.[۱۵]
برخی منابع گفته اند عبدالله بن عبدالمطلب از آغاز تولدش نوری در پیشانی داشت که سبب تمایل برخی از زنان مانند فاطمه خثعمیه خواهر ورقه بن نوفل و لیلی عدویه برای ازدواج یا همبستری با او شده بود.[۱۶] پس از ازدواج با آمنه، این نور دیگر در چهره عبدالله دیده نشد و به آمنه منتقل گشت. [۱۷] از این رو، پس از زفاف، آن زنان دیگر خواسته خود را تکرار نکردند. برخی از منابع گفته اند وجود این نور باعث دشمنی یهودیان با او و تصمیم آنان برای کشتن او شد.[۱۸] برخی از معاصران با دلایل و شواهد مختلف، همچون سبک افسانهگونه این گزارشها، ضعف سند همه آنها، وجود رگههای یهود ستیزی که بعدها در منابع سیرهای راه یافته، عدم نقل و شهرت تاریخی این اخبار تا چند قرن بعد، به نقد و رد آنها پرداختهاند. [۱۹]
بارداری و تولد محمد(ص)
درباره آغاز زمان بارداری آمنه نیز گزارشهای مختلف در دست است. در روایتی زمان بارداری وی ایام تشریق، یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذیحجه، کنار جمره وسطی و در خانه عبدالمطلب بیان شده است.[۲۰] اما این گزارش درخور نقد است؛ زیرا اولاً خانه عبدالمطلب نزدیک کعبه و زمزم بوده است.[۲۱] ثانیاً با توجه به ولادت پیامبر در ربیع الاول، مدت حمل آن حضرت باید سه ماه یا یک سال و سه ماه بوده باشد که محال است. از این رو، برخی از دانشمندان با استناد به مسئله نسیء احتمال دادهاند که حج آن سال در جمادی الاولی یا جمادی الثانیه واقع شده باشد.[۲۲] اما برخی از محققان به نقد این احتمال پرداختهاند؛ زیرا ورود اینگونه روایات بر مبنای نسیء نیازمند اثبات است. افزون بر آن، تطبیق روایات معصومان، محدثان و مورخان بر نسیء که عملی کفرآمیز بوده، کاری نامتعارف است.[۲۳] بر پایه گزارشی، آغاز بارداری در یک روز جمعه از ماه رجب و مکان آن شعب ابی طالب بوده است.[۲۴]
بلند شدن ندا در هفت آسمان و زمین و اعلان آبستنی آمنه به پیامبر۹[۲۵]؛ مشاهده نوری به چشم آمنه پس از حمل که در آن کاخهای بُصْری، شهری در جنوب شرقی دمشق، نمایان بود[۲۶]؛ باردار شدن همه چارپایان قریش[۲۷]؛ سرنگون شدن تخت همه پادشاهان دنیا و لال شدنشان[۲۸]؛ معرفی آن سال به عنوان سال فتح و شادی[۲۹] و تبریک گویی کوهها، درختان و آسمانها به یکدیگر[۳۰]؛ از دیگر گزارشهای مربوط به این رخداد و درخور نقد و بررسی سندی و محتوایی هستند.[۳۱] بر پایه گزارشهای تأیید شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بنیهاشم منتقل شد که بعدها به شعب ابیطالب یا شعب علی معروف گشت[۳۲] و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها مولد النبی۹ نام گرفت[۳۳] به دنیا آورد.[۳۴] بر پایه برخی نقلها، در آن هنگام، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در یثرب وفات یافته بود.[۳۵] گزارشهایی از وفات عبدالله دو ماه[۳۶]، یک سال یا ۲۸ ماه[۳۷] پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر۹ آمنه تنها هفت روز[۳۸] به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ثُوَیبه کنیز ابولهب[۳۹] چنین کرد. آنگاه به دستور عبدالمطلب، او را به حلیمه سعدیه سپردند تا وی را به عادت بزرگان اهل مکه در بیابان پرورش دهد.[۴۰] حلیمه محمد را در پنج سالگی به مکه بازگرداند و به مادرش سپرد.[۴۱] محمد شش سال و سه ماه داشت که آمنه او را برای دیدار داییهای پدریاش از بنیالنجار به یثرب برد.[۴۲] او در مدت اقامت یک ماهه خود در یثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر میبرد.[۴۳] گفتهاند پیامبر۹ هنگام هجرت به مدینه، چون نگاهش به محله بنیالنجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همین جا آورد و قبر پدرم عبدالله اینجاست.[۴۴] آمنه در حالی که همراه فرزندش و خادمهاش ام ایمن از یثرب بازمیگشت و حدود سی سال داشت، در سرزمین ابواء در ۴۵ کیلومتری راه جحفه از سمت مدینه[۴۵] به سبب بیماری درگذشت[۴۶] و همان جا به خاک سپرده شد.[۴۷] (تصویر شماره ۶) محل دفن وی را مقبره حجون[۴۸] و شعب ابیذر[۴۹] هر دو در مکه نیز دانستهاند؛ اما قول نخست مشهورتر است. تا زمان دولت عثمانی بقعهای بر قبر وی در ابواء و نیز بقعهای به نام آرامگاه او در قبرستان حجون موجود بوده که هر دو در روزگار تسلط وهابیان ویران شد.[۵۰]
از شواهد قول نخست آن است که بر پایه گزارشی، مشرکان مکه در زمان حمله به مدینه برای جنگ احد، هنگام گذر از ابواء بر آن شدند تا قبر آمنه را نبش کنند؛ اما ابوسفیان با این توجیه که ممکن است مسلمانان مقابله به مثل کنند، آنان را از این کار بازداشت.[۵۱] نیز در سال ششم هجری و هنگام حرکت پیامبر۹ و سپاهش برای انجام عمره، ایشان در ابواء فرمود: خداوند به من اجازه داده است که به زیارت مزار مادرم بروم. سپس کنار قبر مادر رفت و به یاد مهربانیهای وی گریست.[۵۲]
اینگونه شواهد تاریخی که صحت، شهرت و استواری بیشتری دارند، در کنار دیگر قراین تفسیری و حدیثی[۵۳] ادعای برخی از اهل سنت را درباره ایمان نداشتن آمنه باطل میسازد. تنها دلیل این گروه، حدیثی از عطیه در شأن نزول آیه ۱۱۳ توبه/۹ است: {مَا کانَ لِلنَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا أَن یستَغفِرُوا لِلمُشرِکینَ وَلَو کانُوا أُولِی قُربَی مِن بَعدِ مَا تَبَینَ لَهُم أَنَّهُم أَصحَابُ الجَحِیمِ}؛ «پیامبر و مؤمنان را شایسته نبود که برای مشرکان آمرزش بخواهند، آن هم پس از این که بر ایشان روشن شد که این گروه اهل دوزخاند.» در این حدیث، بر خلاف مشهور[۵۴] قبر آمنه در مکه دانسته شده و آمده است: هنگامی که پیامبر۹ به مکه رسید، بر قبر مادرش ایستاد، بدان امید که خدا به او اذن دهد تا برای وی آمرزش طلبد؛ ولی خداوند اجازه نداد. مورخانی چون ابن اسعد[۵۵] به نادرستی این گزارش تصریح کرده و برخی همانند ابنکثیر آن را حدیثی غریب[۵۶] دانسته و دانشمندانی از اهل سنت در سند و متن اینگونه روایات مناقشه کرده و آنها را ضعیف شمردهاند.[۵۷] باتوجه به این قراین، برخی بر این باورند که گزارشهای بیانگر ایمان نداشتن آمنه از برساختههای امویان است که خود از خاندان و نیاکانی پاک و خوشنام محروم بودهاند.[۵۸]
درباره دین آمنه۳ شیعه همواره بر این باور بوده است که وی اعتقادی توحیدی داشته و از مؤمنان به کیش ابراهیمی بوده و در روز قیامت، در زمره مؤمنان محشور میشود. علمای شیعه از آیاتی متعدد برای اثبات این سخن بهره بردهاند؛ از جمله آیه ۲۱۹ شعرا/۲۶: {وَتَقَلُّبَک فِی السَّاجِدِینَ}؛ «و به انتقال تو در اهل سجود [آگاه است]» و نیز روایاتی پرشمار از پیامبر۹ و اهلبیت: که خداوند حمل پیامبر۹ را در بهترین رحم قرار داده[۵۹] و آن را از آتش جهنم دور داشته است.[۶۰] برخی از دانشمندان اهل سنت نیز این دیدگاه را تأیید میکنند؛ مانند عبدالرحمن سیوطی (م.۹۱۱ق.) که کتابی در اثبات ایمان آمنه به نام الفوائد الکامنة فی ایمان السیدة آمنه و التعظیم و المنة فی انّ ابوی النبی فی الجنه نگاشته و دیدگاه بسیاری از شخصیتهای بزرگ همانند فخر رازی[۶۱] را با خود همسان شمرده است.[۶۲]
منابع
آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش؛ الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م.۵۲۰ق.)، به کوشش سید محمد باقر،دار النعمان، ۱۳۸۶ق؛ اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت،دار الکتاب العربی؛ اعلام الوری: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، قم، آلالبیت:، ۱۴۱۷ق؛ الامالی: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، قم، البعثه، ۱۴۱۷ق؛ امتاع الاسماع: المقریزی (م.۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛ انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش زکار، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛ الانوار فی مولد النبی محمد۹: عبدالله بکری (م.۵۲۶ق.)، به کوشش فضال، رضی، قم، ۱۴۱۱ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت،دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ البدایة والنهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت،دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م.۶۰۶ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق؛ جامع البیان: الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ الخصائص الفاطمیه: محمد باقر الکجوری (م.۱۳۱۳ق.)، به کوشش سید علی جمال، الشریف الرضی، ۱۳۸۰ش؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، مرکز دائرة المعارف بزرگ، تهران، ۱۳۷۲ش؛ دائرة المعارف قرآن کریم: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش؛ الدر النظیم: ابن حاتم العالمی (م.۶۴۶ق.)، قم، النشر الاسلامی؛ دلائل النبوه: البیهقی (م.۴۵۸ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق؛ روضة الواعظین: الفتال النیشابوری (م.۵۰۸ق.)، به کوشش سید محمد مهدی، قم، الرضی؛ سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م.۹۴۲ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛ السیرة الحلبیه: الحلبی (م.۱۰۴۴ق.)، بیروت،دار المعرفه، ۱۴۰۰ق؛ سیرة المصطفی نظرة جدیده: هاشم معروف الحسنی (م.۱۴۰۴ق.)، بیروت،دار التعارف، ۱۴۱۶ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق؛ شرف النبی۹: ابوسعید واعظ خرگوشی (م.۴۰۶ق.)، به کوشش روشن، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش؛ الصحیح من سیرة النبی۹: جعفر مرتضی العاملی، بیروت،دار السیره، ۱۴۱۴ق؛ الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ الفوائد الکامنه: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، ریاض، مکتبة الساعی، ۱۴۰۸ق؛ الکافی: الکلینی (م.۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت،دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ معالم الزلفی فی معارف النشأة الاولی و الاخری: سید هاشم بحرانی (م.۱۱۰۷ق.)، تهران؛ المغازی: الواقدی (م.۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛ مکه در بستر تاریخ: نعمت الله صفری، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۶ش؛ مناقب آل ابیطالب: ابن شهر آشوب (م.۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛ میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛ نقد و بررسی گزارشهای زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹: رمضان محمدی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
صدیقه شاکری حسینآباد
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۹۹.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۷۲؛ الطبقات، ج۱، ص۴۹.
- ↑ امتاع الاسماع، ج۴، ص۴۰-۴۱؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۵.
- ↑ نک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹-۱۰.
- ↑ اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۵.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۷۶؛ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص۲۱۷.
- ↑ سیرة المصطفی، ص۴۰.
- ↑ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.
- ↑ البدایة والنهایه، ج۱، ص۳۰۷.
- ↑ بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۴-۹۹.
- ↑ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۹۹-۱۰۳.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۷۶.
- ↑ الانوار، ص۷۸.
- ↑ تاریخ طبری، ج۲، ص۵.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۷۶-۷۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۰۵؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ الامالی، ص۳۳۶.
- ↑ الانوار، ص۶۲.
- ↑ نقد و بررسی گزارشهای زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۸۲-۸۸.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۴۳۹؛ الدر النظیم، ص۵۸.
- ↑ نک: میقات، شماره ۳، ص۱۶۶، «آثار قاضی عسکر».
- ↑ بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۵۲.
- ↑ الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۶۴-۶۵.
- ↑ امتاع الاسماع، ج۱، ص۶.
- ↑ الامالی، ص۶۹۸؛ روضة الواعظین، ص۶۷.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۳؛ الکامل، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ شرف النبی، ص۲۸.
- ↑ شرف النبی، ص۲۸.
- ↑ شرف النبی، ص۲۸.
- ↑ نک: معالم الزلفی، ص۳۷۱-۳۸۰.
- ↑ نقد و بررسی گزارشهای زندگانی پیش از بعثت پیامبر۹، ص۹۲-۹۶.
- ↑ نک: مکه در بستر تاریخ، ص۶۳.
- ↑ میقات، ش۲۱، ص۱۱۰، «محل ولادت رسول خدا۹».
- ↑ الکافی، ج۱، ص۴۳۹.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹.
- ↑ امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۸۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۳.
- ↑ امتاع الاسماع، ج۱، ص۹.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۹.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۸۹-۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۷۴.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۹۰.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۲۰.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۰۹؛ الطبقات، ج۱، ص۹۳-۹۴.
- ↑ الخصائص، ص۴۵۱.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، ص۵۷۹؛ الکامل، ج۱، ص۴۶۷.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۹۲.
- ↑ المغازی، ج۱، ص۲۰۶.
- ↑ اعلام الوری، ج۱، ص۵۲-۵۳؛ البدایة والنهایه، ج۲، ص۳۴۱؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۷۳.
- ↑ بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۷؛ ج۳۵، ص۱۰۹.
- ↑ جامع البیان، ج۱۱، ص۵۸.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۹۴.
- ↑ البدایة والنهایه، ج۴، ص۳۴۱.
- ↑ نک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.
- ↑ الامالی، ص۷۲۳؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۲.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۴۴۶؛ الامالی، ص۷۰۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۷۴.
- ↑ الفوائد، ص۱۶، ۹۰.