|
|
خط ۶۱: |
خط ۶۱: |
| ==ورود به مدینه== | | ==ورود به مدینه== |
|
| |
|
| وی پس از سه ماه اقامت در مکه، در 15 ژانویه 1815م. روانه [[مدینه]] شد.<ref>سفر به عربستان، ص291.</ref> در مدینه به تب بسیار سختی مبتلا گشت، بهگونهای که امیدی به بهبود نداشت. وی خانههای شهر مدینه را زیبا و ساخته شده از سنگهای سفید میداند. وی گزارش میدهد: برخی خیابانهای مهم شهر و پیادهروها از سنگهای بزرگ پوشانده شدهاند. این وضعیت در شهرهای عربستان کمتر دیده میشود. اما به دلیل کاهش رونق اقتصادی در حجاز، سنگهای سفید خانهها ساییده شدهاند و به مرمت اساسی نیاز دارند. درآمد مردم مدینه برای نگهداری این خانههای زیبا کافی نیست. نویسنده مدینه را از بهترین شهرهای شرق میداند و آن را همردیف حلب قرار میدهد و بر آن است که ظاهر شهر از رونق و تمدنی غنی در گذشته خبر میدهد.<ref>سفر به عربستان، ص323.</ref> | | وی پس از سه ماه اقامت در مکه، در 15 ژانویه 1815م. روانه [[مدینه]] شد.<ref>سفر به عربستان، ص291.</ref> وی خانههای شهر مدینه را زیبا و ساخته شده از سنگهای سفید میداند. نویسنده مدینه را از بهترین شهرهای شرق میداند و آن را همردیف حلب قرار میدهد و بر آن است که ظاهر شهر از رونق و تمدنی غنی در گذشته خبر میدهد.<ref>سفر به عربستان، ص323.</ref>به گفته نویسنده، از میان قبایل گوناگون، شمار بنیحسن از نسل حسن نوه پیامبر در مدینه چشمگیر است.<ref>سفر به عربستان، ص370.</ref> قبیله کوچک بنیحسین نیز که از نسل حسین نوه پیامبر هستند، در مدینه دیده میشوند که تا سده سیزدهم ق. قدرت بسیار داشتند اما اکنون شمار آنها به چند خانواده کاهش یافته و از خانوادههای طبقه بالا و ثروتمند مدینه بهشمار میروند. این خانوادهها در منطقهای ویژه از مدینه کنار هم سکونت دارند و از زائران شیعی، بهویژه زائران ایرانی، درآمدی بسیار کسب میکنند.<ref>سفر به عربستان، ص371.</ref> |
|
| |
|
| ===گزارش از اماکن مدینه===
| | حاکم مدینه که از سوی [[دولت عثمانی]] انتخاب میشد شخصی به نام حسن الکلای [[حسن بکر]] بود. به گفته بورکهارت وی به دلیل این که در شهر مدینه زاده شده و از محبوبیت ویژه نزد قبایل برخوردار بود، توانست صلح و آرامشی نسبی در مدینه برقرار کند. هنگام سفر نویسنده به مدینه، بیست سال از آغاز حکومت او میگذشت.<ref>سفر به عربستان، ص 393.</ref> |
| | |
| بورکهارت در مدینه از [[مسجدالنبی|مسجد]] و [[روضه پیامبر]]، [[مسجد قبا]]، [[کوه احد]]، [[مسجد قبلتین]] و قبور بزرگان دین دیدار کرد.<ref>سفر به عربستان، ص362.</ref> در [[قبرستان مدینه]] از قبور بزرگانی چون [[ابراهیم بن محمد|ابراهیم]] پسر پیامبر، [[عثمان]]، [[حضرت فاطمه]] دختر پیامبر، [[خاله پیامبر|خاله]] و [[عمه پیامبر]]، [[فاطمه بنت اسد]] مادر [[حضرت علی]]، و [[عباس بن عبدالمطلب]] یاد میکند. درباره آرامگاه این بزرگان، دیدههای وی با آن چه انتظار دیدنشان را داشته، بسیار متفاوت بوده است؛ زیرا این قبور تنها به صورت تلی از خاک بودند که سنگهای کوچکی در پیرامون آنها برای مشخص شدن مرزشان قرار داشتند.
| |
| | |
| در شهر مدینه، اینگونه ویرانیها را به وهابیها نسبت میدادند. اما نویسنده باور دارد که افزون بر حمله وهابیها و نقش آنها در نابودی قبرستان، خود مردم مدینه نیز در پاسداری از یاد بزرگان خود غفلت کردهاند و بخشی از این ویرانیها به دوره پیش از حمله وهابیها برمیگردد؛ چرا که این اندازه بیحرمتی در شهرهای دیگر نظیر مکه دیده نمیشود.<ref>سفر به عربستان، ص363.</ref> او از [[مرقد امام حسن(ع)]] نیز یاد میکند؛ ولی او را به اشتباه با [[امام حسین(ع)]] یکی میشمرد و مینویسد که سر او در [[قاهره]] دفن شده است؛ وی بیشتر ساکنان مدینه را نیز مانند ساکنان [[مکه]] و [[جده]]، غیر بومی میداند. او مینویسد: مدینه به این علت که شهر [[پیامبر اسلام]] است و از مزیتهای قطب تجارت و آب و هوای خوب برخوردار است، مردم مناطق و سرزمینهای پیرامون را به سوی خود کشانده است.<ref>سفر به عربستان، ص368.</ref>
| |
| | |
| ===گزارش از قبایل و ساکنان مدینه===
| |
| | |
| به گفته نویسنده، از میان قبایل گوناگون، شمار بنیحسن از نسل حسن نوه پیامبر در مدینه چشمگیر است؛ ولی آنها نیز مهاجرانی از مکه هستند که در طول نبردهای گوناگون به مدینه آمدهاند.<ref>سفر به عربستان، ص370.</ref> قبیله کوچک بنیحسین نیز که از نسل حسین نوه پیامبر هستند، در مدینه دیده میشوند که تا سده سیزدهم ق. قدرت بسیار داشتند و بیشتر درآمد مسجد پیامبر به آنها تعلق میگرفت. اما اکنون شمار آنها به چند خانواده کاهش یافته و از خانوادههای طبقه بالا و ثروتمند مدینه بهشمار میروند. این خانوادهها در منطقهای ویژه از مدینه کنار هم سکونت دارند و از زائران شیعی، بهویژه زائران ایرانی، درآمدی بسیار کسب میکنند.<ref>سفر به عربستان، ص371.</ref>
| |
| | |
| نویسنده درباره لباس و پوشش مردم مدینه نیز سخن میگوید. بر پایه گزارشهای وی، پوشش مردم مدینه بیشتر همانند عثمانی است، نه همسایگان جنوبی مکی خود.<ref>سفر به عربستان، ص372.</ref> هیچ لباس ملی ویژه در مدینه دیده نمیشود و به ویژه در فصل سرما، مردم طبقات پایینتر خود را با هرگونه لباسی که توان خرید آن را دارند، میپوشانند. کاملا طبیعی است که گونههای پوشش در این شهر دیده شود: لباسهایی بلند به سبک اعراب و یا تکههای به هم دوخته شده به سبک سربازان عثمانی.<ref>سفر به عربستان، ص273.</ref>
| |
| | |
| ===گزارش از حاکمان مدینه===
| |
| | |
| حاکم مدینه بیشتر از سوی [[دولت عثمانی]] انتخاب میشده است. در آن هنگام، شخصی به نام حسن الکلای [[حسن بکر]]، حاکم مدینه بوده است. وی به دلیل این که در شهر مدینه زاده شده و از محبوبیت ویژه نزد قبایل برخوردار بود، توانست صلح و آرامشی نسبی در مدینه برقرار کند. هنگام سفر نویسنده به مدینه، بیست سال از آغاز حکومت او میگذشت.<ref>سفر به عربستان، ص 393.</ref>
| |
|
| |
|
| | بورکهارت در مدینه از [[مسجدالنبی|مسجد]] و [[روضه پیامبر]]، [[مسجد قبا]]، [[کوه احد]]، [[مسجد قبلتین]] و قبور بزرگان دین دیدار کرد.<ref>سفر به عربستان، ص362.</ref> در [[قبرستان مدینه]] از قبور بزرگانی چون [[ابراهیم بن محمد|ابراهیم]] پسر پیامبر، [[عثمان]]، [[حضرت فاطمه]] دختر پیامبر، [[خاله پیامبر|خاله]] و [[عمه پیامبر]]، [[فاطمه بنت اسد]] مادر [[حضرت علی]]، و [[عباس بن عبدالمطلب]] یاد میکند که بیشترشان توسط وهابیان تخریب شده بودند.<ref>سفر به عربستان، ص363.</ref> او از [[مرقد امام حسن(ع)]] نیز یاد میکند؛ ولی او را به اشتباه با [[امام حسین(ع)]] یکی میشمرد و مینویسد که سر او در [[قاهره]] دفن شده است<ref>سفر به عربستان، ص368.</ref> |
| ==بازگشت از عربستان== | | ==بازگشت از عربستان== |
|
| |
|
| بورکهارت در 21 آوریل 1815م. از مدینه به سوی شهر بندری [[ینبع]] و از آنجا به قاهره حرکت کرد و بدین ترتیب، از عربستان بیرون شد.<ref>سفر به عربستان، ص451.</ref> در ژوئن 1815م. به قاهره بازگشت تا به سفر خود برای کشف رودخانه نیجر ادامه دهد. پس از اینکه مدتها منتظر تشکیل تیم و حرکت خود بود، بر اثر بیماری در 15 اکتبر همان سال در قاهره درگذشت. | | بورکهارت در 21 آوریل 1815م. از مدینه به سوی شهر بندر [[ینبع]] و از آنجا به [[قاهره]] حرکت کرد و بدین ترتیب، از [[عربستان]] بیرون شد.<ref>سفر به عربستان، ص451.</ref> در ژوئن 1815م. به قاهره بازگشت تا به سفر خود برای کشف رودخانه نیجر ادامه دهد اما بر اثر بیماری در 15 اکتبر همان سال در قاهره درگذشت. |
|
| |
|
| ==آثار بورکهارت== | | ==آثار بورکهارت== |
|
| |
|
| وی در حین سفر، یادداشتها و نوشتههای خود را به انگلستان مخابره میکرد. بنابراین، به نظر میرسد تنها جزئیات بسیار اندکی از سفر وی نامشخص مانده باشد.<ref>Christians at Mecca،P100-101.</ref> وی دستنوشتههای خود را به دانشگاه کمبریج واگذار کرد. پس از مرگش، به سال 1829م. ویلیام اوسِی (William Ousey) از سوی مرکز مطالعات افریقا و خاور میانه در لندن، مجموعه نوشتههای او از سفر [[مکه]] و [[مدینه]] را در قالب دو مجلد با عنوان «Travels in Arabia» (سفر به عربستان) به چاپ رساند. این اثر به زبان انگلیسی و مجموعاً در 881 صفحه با مقدمهای از اوسی نگاشته شده است. | | وی در حین سفر، یادداشتها و نوشتههای خود را به انگلستان مخابره میکرد.<ref>Christians at Mecca،P100-101.</ref> وی دستنوشتههای خود را به دانشگاه کمبریج واگذار کرد. پس از مرگش، به سال 1829م. ویلیام اوسِی (William Ousey) از سوی مرکز مطالعات افریقا و خاور میانه در لندن، مجموعه نوشتههای او از سفر [[مکه]] و [[مدینه]] را در قالب دو مجلد با عنوان «Travels in Arabia» (سفر به عربستان) به چاپ رساند. این اثر به زبان انگلیسی و مجموعاً در 881 صفحه با مقدمهای از اوسی نگاشته شده است. |
|
| |
|
| مجموعه نوشتههای او پس از مرگش با همت انجمن مطالعات افریقا به ترتیب زیر به چاپ رسید: | | مجموعه نوشتههای او پس از مرگش با همت انجمن مطالعات افریقا به ترتیب زیر به چاپ رسید: |