M-mohammad (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Z mohammad (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[تیر]]|روز=[[۲۳]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=M-mohammad  }}
'''بدعت''': بنیاد نهادن عقیده یا عملی از پیش خود به نام دین است.
بدعت در لغت به معنای ایجاد امر تازه است و در اصطلاح یعنی‌ کم‌ و زیاد کردن‌ِ دین‌ و در عین‌ حال‌ این‌ کار را به‌ نام‌ دین‌ انجام‌ دادن‌؛ بنابراین معنای لغوی آن عام‌تر از معنای اصطلاحی آن است؛ لذا رابطه عموم و خصوص مطلق بین آنها برقرار می‌باشد.


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
برای بدعت تقسیمات گوناگونی از جمله بدعت خوب و بد، بدعت حقیقی و نسبی، تقسیم بدعت به تعداد احکام شرعی، ذکر کرده‌اند که همه آنها مورد نقد واقع شده و رد گردیده است. حرمت بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و ضروری دین به شمار می‌رود و گاه در قلمرو عقاید، موجب [[کفر]] و [[شرک]] می‌گردد.
'''بدعت''': بنیاد نهادن عقیده یا عملی از پیش خود به نام دین است. بدعت در لغت به معنای ایجاد امر تازه است و در اصطلاح به معنای وارد کردن آنچه که در دین نیست در دین را گویند، بنابراین معنای لغوی عام‌تر از معنای اصطلاحی آن است، یعنی دارای رابطه عموم و خصوص مطلق هستند.


برای بدعت تقسیمات گوناگونی ازجمله بدعت خوب و بد، بدعت حقیقی و نسبی، تقسیم بدعت به تعداد احکام شرعی، ذکر کرده‌اند که همه آنها مورد نقد و رد است. حرمت بدعت اصطلاحی، از مسلمات شریعت اسلامی است و ضروری دین به شمار می‌رود و گاه در قلمرو عقاید، موجب [[کفر]] و [[شرک]] می‌گردد.
در مورد [[مناسک حج]] و [[حرمین]] هم بدعت‌هایی راه یافته است که این بدعت‌ها طبق گزارش‌ها از تغییر [[دین ابراهیمی]] به [[دین جاهلی]] یاد شده است و در دوران بعد از [[پیامبر(ص)]] نیر بدعت‌هایی رخ داده است که از جمله آنها گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» و خواندن نوافل شب‌های رمضان به صورت جماعت، اذان دوم یا سوم در [[روز جمعه]]، حرمت [[متعة الحج]] و دیگر موارد که در کتب علمای [[اهل سنت]] و [[شیعه]] ذکر شده است، و در این مورد کتاب‌های مستقلی تألیف شده است.
 
در مورد [[مناسک حج]] و [[حرمین]] هم بدعت‌هایی راه یافته است که این بدعت‌ها طبق گزارش‌ها از تغییر [[دین ابراهیمی]] به [[دین جاهلی]] یاد شده است و در دوران بعد از [[پیامبر(ص)]] نیر بدعت‌هایی رخ داده است که ازجمله آنها گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» و خواندن نوافل شب‌های رمضان به صورت جماعت، اذان دوم یا سوم در روز جمعه، حرمت [[متعة الحج]] و دیگر موارد که در کتب علمای [[اهل سنت]] و [[شیعه]] ذکر شده است، و در این مورد کتاب‌های مستقلی تالف شده است.


==بدعت در لغت==
==بدعت در لغت==


بدعت به معنای ایجاد کردن چیزی بدون پیشینه است<ref>العین، ج2، ص54؛ جمهرة اللغه، ج1، ص298؛ لسان العرب، ج8، ص6، «بدع. </ref>و از ریشه «ب ـ د ـ ع» به معنای ایجاد امر تازه، انقطاع و جدایی است.<ref>العین، ج2، ص54؛ الصحاح، ج3، ص1183، «بدع. ؛المصباح، ج1، ص38، «ابدع. </ref>در آیه 27 [[سوره حدید]] {{قلم رنگ|سبز|رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِم}} به رهبانیتی اشاره شده که [[خداوند]] آن را پدید نیاورد، بلکه خود مسیحیان وضع نمودند.
بدعت به معنای ایجاد کردن چیزی بدون پیشینه است<ref>العین، ج2، ص54؛ جمهرة اللغه، ج1، ص298؛ لسان العرب، ج8، ص6، «بدع. </ref>و از ریشه «ب ـ د ـ ع» به معنای ایجاد امر تازه، انقطاع و جدایی است.<ref>العین، ج2، ص54؛ الصحاح، ج3، ص1183، «بدع. ؛المصباح، ج1، ص38، «ابدع. </ref>  
در آیه 27 [[سوره حدید]] {{قلم رنگ|سبز|رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِم}} به رهبانیتی اشاره شده که [[خداوند]] آن را پدید نیاورد، بلکه خود مسیحیان وضع نمودند.


==بدعت در اصطلاح==
==بدعت در اصطلاح==
خط ۲۶: خط ۲۵:
در تعریف دقیق‌تر، بدعت چنین وصف شده است: امری تازه در دین که در پی [[پیامبر]] رواج یافته، نصی ویژه بر آن نیاید و مصداق عمومات هم نباشد و یا صریحاً از آن نهی شده باشد.<ref>بحار الانوار، ج2، ص264؛ ج71، ص202-203.</ref> بنابراین، نوآوری در دین که مستند به دلیل عام شرعی باشد، مصداق بدعت نیست.<ref>قواعد معرفة البدع، ص22.</ref> این نوآوری تا هنگامی که دلیلی بر حرمت آن نباشد، مشمول اصل برائت به شمار می‌رود و حلال است.<ref>بدعت، ص28.</ref>
در تعریف دقیق‌تر، بدعت چنین وصف شده است: امری تازه در دین که در پی [[پیامبر]] رواج یافته، نصی ویژه بر آن نیاید و مصداق عمومات هم نباشد و یا صریحاً از آن نهی شده باشد.<ref>بحار الانوار، ج2، ص264؛ ج71، ص202-203.</ref> بنابراین، نوآوری در دین که مستند به دلیل عام شرعی باشد، مصداق بدعت نیست.<ref>قواعد معرفة البدع، ص22.</ref> این نوآوری تا هنگامی که دلیلی بر حرمت آن نباشد، مشمول اصل برائت به شمار می‌رود و حلال است.<ref>بدعت، ص28.</ref>


به باور برخی، با تکیه بر این عمومات، بسیاری از پیچیدگی‌های مسئله بدعت رفع شدنی است؛ زیرا موضوعات بی‌سابقه که نص ویژه در رد آن‌ها نیامده باشد، در گستره این عمومات قرار می‌گیرند. برای نمونه در آیه 60 [[سوره انفال]] {{قلم رنگ|سبز|وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة}} دفاع از کیان [[اسلام]] در برابر دشمنان، یک قاعده کلی است که شامل فراهم ساختن سلاح و ابزار نو هم می‌شود. از این رو، خدمت سربازی که از روش‌های نظامی جدید است، بدعت به شمار نمی‌رود؛ زیرا مشمول عنوان کلی ضرورت دفاع قرار می‌گیرد.<ref>نک: البدعه، سبحانی، ص40-41.</ref> بدین‌سان، سه ویژگی تعیین‌کننده معنی اصطلاحی بدعت است: درون کردن چیزی بی‌سابقه در دین و شریعت، اشاعه و تبلیغ آن، نبودن اصلی به طور عام یا خاص در مشروعیت آن.<ref>البدعه، سبحانی، ص39.</ref>
به باور برخی، با تکیه بر این عمومات، بسیاری از پیچیدگی‌های مسئله بدعت رفع‌شدنی است؛ زیرا موضوعات بی‌سابقه که نص ویژه در رد آن‌ها نیامده باشد، در گستره این عمومات قرار می‌گیرند. برای نمونه در آیه 60 [[سوره انفال]] {{قلم رنگ|سبز|وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة}} دفاع از کیان [[اسلام]] در برابر دشمنان، یک قاعده کلی است که شامل فراهم ساختن سلاح و ابزار نو هم می‌شود. از این رو، خدمت سربازی که از روش‌های نظامی جدید است، بدعت به شمار نمی‌رود؛ زیرا مشمول عنوان کلی ضرورت دفاع قرار می‌گیرد.<ref>نک: البدعه، سبحانی، ص40-41.</ref>  
بدین‌سان، سه ویژگی تعیین‌کننده معنی اصطلاحی بدعت است: درون کردن چیزی بی‌سابقه در [[دین]] و [[شریعت]]، اشاعه و تبلیغ آن، نبودن اصلی به طور عام یا خاص در مشروعیت آن.<ref>البدعه، سبحانی، ص39.</ref>


===خلط معنی لغوی و اصطلاحی===
===خلط معنی لغوی و اصطلاحی===
خط ۳۳: خط ۳۳:
==نظریه تقسیم بدعت==
==نظریه تقسیم بدعت==


نگرش دانشوران اسلامی به ویژه اهل سنت درباره بدعت، دستخوش تحولاتی شده است. [[مسلمانان]] به تدریج بر اثر آشنایی با مسائل مستحدثه و نوپیدا، به تحلیل نسبت این مسائل با احکام دین پرداختند. طرد و رد این مسائل نو، ممکن و مقبول نبود. در نتیجه، نگرش نخست به بدعت که هر چیز نو و بی‌سابقه را شامل می‌شد، دگرگون گشت. حاصل این تغییر دیدگاه، نظریه تقسیم بدعت بود.
نگرش دانشوران اسلامی به ویژه اهل سنت درباره بدعت، دستخوش تحولاتی شده است. [[مسلمانان]] به تدریج بر اثر آشنایی با [[مسائل مستحدثه]] و نوپیدا، به تحلیل نسبت این مسائل با احکام دین پرداختند. طرد و رد این مسائل نو، ممکن و مقبول نبود. در نتیجه، نگرش نخست به بدعت که هر چیز نو و بی‌سابقه را شامل می‌شد، دگرگون گشت. حاصل این تغییر دیدگاه، نظریه تقسیم بدعت بود.


===بدعت خوب و بد===
===بدعت خوب و بد===


برخی ریشه نظریه تقسیم بدعت را یک رخداد تاریخی در روزگار [[خلیفه دوم]] دانسته‌اند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص559.</ref> که به دستور وی از سال 14ق. در شب‌های ماه رمضان، نماز تراویح به صورت جماعت برگزار شد. عمر این را بدعتی خوب شمرد: «نعم البدعة هذه.» <ref>صحیح البخاری، ج2، ص252؛ الموطّا، ج1، ص114-115؛ النص و الاجتهاد، ص251-252.</ref> این گفتار وی با مجموعه میراث حدیثی<ref>الکافی، ج1، ص56-57؛ مسند احمد، ج4، ص126.</ref> مسلمانان به ویژه مضمون «هر بدعتی گمراهی است» سازگار نیست. از این‌رو، دانشوران اهل سنت به تکاپو افتادند تا تعارض میان سخن عمر و روایت‌های نبوی را از میان ببرند. شماری از آن‌ها تراویح را به سنت نبوی ملحق کردند و بی‌سابقه بودن آن را زیر سؤال بردند.<ref>نک: الحوادث و البدع، ص69.</ref> اما بیشتر آن‌ها از راهکار تقسیم بدعت به نیک و بد بهره گرفتند و برخی از تقسیم دو بخشی و شماری از تقسیم پنج بخشی و... سخن گفتند.
برخی ریشه نظریه تقسیم بدعت را یک رخداد تاریخی در روزگار [[خلیفه دوم]] دانسته‌اند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص559.</ref> که به دستور وی از سال 14ق. در شب‌های ماه رمضان، [[نماز تراویح]] به صورت جماعت برگزار شد. عمر این را بدعتی خوب شمرد: «نعم البدعة هذه.» <ref>صحیح البخاری، ج2، ص252؛ الموطّا، ج1، ص114-115؛ النص و الاجتهاد، ص251-252.</ref> این گفتار وی با مجموعه میراث حدیثی<ref>الکافی، ج1، ص56-57؛ مسند احمد، ج4، ص126.</ref> مسلمانان به ویژه مضمون «هر بدعتی گمراهی است» سازگار نیست. از این‌رو، دانشوران اهل سنت به تکاپو افتادند تا تعارض میان سخن عمر و روایت‌های نبوی را از میان ببرند. شماری از آن‌ها تراویح را به سنت نبوی ملحق کردند و بی‌سابقه بودن آن را زیر سؤال بردند.<ref>نک: الحوادث و البدع، ص69.</ref> اما بیشتر آن‌ها از راهکار تقسیم بدعت به نیک و بد بهره گرفتند و برخی از تقسیم دو بخشی و شماری از تقسیم پنج بخشی و... سخن گفتند.


[[شافعی]] (م. 204ق.) به تقسیم دو بخشی بدعت باور دارد: یکی امری تازه که با دانسته‌ای از [[قرآن]]، [[حدیث]]، سنت و اجماع مخالفت ورزد. این بدعت موجب گمراهی است.
[[شافعی]] (م. 204ق.) به تقسیم دو بخشی بدعت باور دارد: یکی امری تازه که با دانسته‌ای از [[قرآن]]، [[حدیث]]، سنت و اجماع مخالفت ورزد. این بدعت موجب گمراهی است.
خط ۵۱: خط ۵۱:
===تقسیم پنج بخشی بدعت===
===تقسیم پنج بخشی بدعت===


نظریه تقسیم پنج بخشی بدعت به تعداد احکام شرعی را نخستین‌بار [[عز بن عبدالسلام]] (م. 660ق.) طرح کرد. بر پایه دیدگاه او، خواندن نحو برای فهمیدن کلام [[خدا]] بدعتی واجب است. ساختن مهمانسرا و مدرسه و خواندن نماز تراویح در شمار بدعت‌های مستحب است. پدیدار شدن مذاهبی همچون جبریه و قدریه از بدعت‌های حرام است.<ref>برای تفصیل بیشتر در باب مذاهب بدعت‌گزار، نک: الحوادث و البدع، ص33، 35.</ref> آراستن مسجدها از بدعت‌های مکروه و مصافحه در پی نماز صبح و عصر از بدعت‌های مباح است.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص172-173؛ الاعتصام، ص141-142.</ref> باید برای استنباط نوع این‌گونه بدعت‌ها، به قواعد فقهی و شرعی رجوع کرد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص173.</ref>
نظریه تقسیم پنج بخشی بدعت به تعداد احکام شرعی را نخستین‌بار [[عز بن عبدالسلام]] (م. 660ق.) طرح کرد. بر پایه دیدگاه او، خواندن [[نحو]] برای فهمیدن کلام [[خدا]] بدعتی واجب است. ساختن مهمانسرا و مدرسه و خواندن نماز تراویح در شمار بدعت‌های مستحب است. پدیدار شدن مذاهبی همچون [[جبریه]] و [[قدریه]] از بدعت‌های حرام است.<ref>برای تفصیل بیشتر در باب مذاهب بدعت‌گزار، نک: الحوادث و البدع، ص33، 35.</ref> آراستن مسجدها از بدعت‌های مکروه و مصافحه در پی نماز صبح و عصر از بدعت‌های مباح است.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص172-173؛ الاعتصام، ص141-142.</ref> باید برای استنباط نوع این‌گونه بدعت‌ها، به قواعد فقهی و شرعی رجوع کرد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص173.</ref>


شاطبی مثال‌های یاد شده را در پرتو قواعد فقهی و اصولی، مشمول بدعت اصطلاحی ندانسته و خود این تقسیم را هم امری تازه شمرده که مشروعیت ندارد.<ref>الاعتصام، ص142-159.</ref>
[[شاطبی]] مثال‌های یاد شده را در پرتو قواعد فقهی و اصولی، مشمول بدعت اصطلاحی ندانسته و خود این تقسیم را هم امری تازه شمرده که مشروعیت ندارد.<ref>الاعتصام، ص142-159.</ref>


===نقد تقسیمات بدعت===
===نقد تقسیمات بدعت===
خط ۶۷: خط ۶۷:
در حدیث‌نامه‌های شیعه<ref>الکافی، ج1، ص54؛ بحار الانوار، ج2، ص261، 269.</ref> و اهل سنت<ref>مسند احمد، ج4، ص126-127؛ صحیح مسلم، ج2، ص592؛ کنز العمال، ج16، ص184.</ref> و نیز آثار پژوهشی، در نکوهش بدعت نکات گوناگون گوشزد شده و بدعت گناهی بزرگ و حرامی آشکار به شمار آمده است. از برنهادن امور تازه در دین باید پرهیز کرد؛ زیرا هر بدعتی گمراهی است.<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص16.</ref> بدعت‌گزار دچار خواری در دنیا و خشم الهی می‌گردد. سرنوشت بدعت‌گزاران همانند سرنوشت گوساله‌پرستان قوم موسی است.<ref>الاعتصام، ص90.</ref>
در حدیث‌نامه‌های شیعه<ref>الکافی، ج1، ص54؛ بحار الانوار، ج2، ص261، 269.</ref> و اهل سنت<ref>مسند احمد، ج4، ص126-127؛ صحیح مسلم، ج2، ص592؛ کنز العمال، ج16، ص184.</ref> و نیز آثار پژوهشی، در نکوهش بدعت نکات گوناگون گوشزد شده و بدعت گناهی بزرگ و حرامی آشکار به شمار آمده است. از برنهادن امور تازه در دین باید پرهیز کرد؛ زیرا هر بدعتی گمراهی است.<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص16.</ref> بدعت‌گزار دچار خواری در دنیا و خشم الهی می‌گردد. سرنوشت بدعت‌گزاران همانند سرنوشت گوساله‌پرستان قوم موسی است.<ref>الاعتصام، ص90.</ref>


بدعت گناهی است که توبه از آن پذیرفته نیست.<ref>بحار الانوار، ج2، ص296.</ref> ساده‌ترین چیزی که انسان را به مرز کفر می‌کشاند، این است که آن‌چه را مورد نهی خداوند قرار گرفته، مورد فرمان او بداند و این را اعتقادی دینی بشمارد.<ref>الکافی، ج2، ص415.</ref> عبارت‌هایی چون «شر الامور مُحْدَثاتها» و «ان کل محدثة بدعة و کل بدعة ضلالة» در حدیث‌نامه‌های<ref>سنن ابی داود، ج2، ص393؛ سنن النسائی، ج3، ص188.</ref> اهل سنت فراوان آمده‌اند و مُحْدَث به بدعت تفسیر شده است.<ref>فتح الباری، ج13، ص213.</ref>
بدعت گناهی است که [[توبه]] از آن پذیرفته نیست.<ref>بحار الانوار، ج2، ص296.</ref> ساده‌ترین چیزی که انسان را به مرز کفر می‌کشاند، این است که آن‌چه را مورد نهی خداوند قرار گرفته، مورد فرمان او بداند و این را اعتقادی دینی بشمارد.<ref>الکافی، ج2، ص415.</ref> عبارت‌هایی چون «شر الامور مُحْدَثاتها» و «ان کل محدثة بدعة و کل بدعة ضلالة» در حدیث‌نامه‌های<ref>سنن ابی داود، ج2، ص393؛ سنن النسائی، ج3، ص188.</ref> اهل سنت فراوان آمده‌اند و مُحْدَث به بدعت تفسیر شده است.<ref>فتح الباری، ج13، ص213.</ref>


برخی در بیان بدی بدعت به روایت‌های نکوهش «رای» استناد جسته‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها همه بدعت‌ها آرایی غیر اصیل و گمراه کننده‌اند.<ref>الاعتصام، ص76.</ref>
برخی در بیان بدی بدعت به روایت‌های نکوهش «رای» استناد جسته‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها همه بدعت‌ها آرایی غیر اصیل و گمراه کننده‌اند.<ref>الاعتصام، ص76.</ref>


==ƒتاریخ و مصداق‌های بدعت در حرمین==
==تاریخ و مصداق‌های بدعت در حرمین==


در بیان علل و اسباب گرایش به بدعت و بدعت‌گزاری باید به عواملی از این دست اشاره کرد: آگاه نبودن از سازوکارهای خطاب‌ها و عموم‌های قرآن، جهل به مقاصد شریعت، گرایش‌های گمان‌پردازانه، میل‌گرایی و هواپرستی و فرورفتن در متشابهات.<ref>البدعه، باقری، ص75-125؛ البدعه، الواعی، ص119-158.</ref>
در بیان علل و اسباب گرایش به بدعت و بدعت‌گزاری باید به عواملی از این دست اشاره کرد: آگاه نبودن از سازوکارهای خطاب‌ها و عموم‌های قرآن، جهل به مقاصد شریعت، گرایش‌های گمان‌پردازانه، میل‌گرایی و هواپرستی و فرورفتن در متشابهات.<ref>البدعه، باقری، ص75-125؛ البدعه، الواعی، ص119-158.</ref>
خط ۷۷: خط ۷۷:
===مناسک جاهلی===
===مناسک جاهلی===


در گزارش‌های تاریخی، از تغییر دین حنیف ابراهیمی مکه به دین جاهلی و پدید آمدن بدعت‌ها و مناسک جاهلی یاد شده است. از جمله این بدعت‌ها، [[طواف برهنه]]، تغییر و تبدیل ماه‌های حج (نسیء) و رسم‌های برنهاده شده به دست حُمْسی‌ها بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص174-179.</ref> بر پایه گزارش‌های تاریخ‌نگاران، [[قریش]] در هنگام حاکمیت بر [[مکه]] و [[کعبه]]، بدعت‌های گوناگون بنیان نهادند.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص63-69.</ref>
در گزارش‌های تاریخی، از تغییر دین حنیف ابراهیمی مکه به دین جاهلی و پدید آمدن بدعت‌ها و [[مناسک جاهلی]] یاد شده است. از جمله این بدعت‌ها، [[طواف برهنه]]، تغییر و تبدیل ماه‌های حج (نسیء) و رسم‌های برنهاده شده به دست حُمْسی‌ها بود.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص174-179.</ref> بر پایه گزارش‌های تاریخ‌نگاران، [[قریش]] در هنگام حاکمیت بر [[مکه]] و [[کعبه]]، بدعت‌های گوناگون بنیان نهادند.<ref>اتحاف الوری، ج1، ص63-69.</ref>


===بدعت در فقه و فرهنگ اهل‌سنت===
===بدعت در فقه و فرهنگ اهل‌سنت===
خط ۸۳: خط ۸۳:
در منابع شیعی به مصادیقی از بدعت که در فقه و فرهنگ اهل سنت رواج یافته، اشاره شده که پاره‌ای از آن‌ها در حرمین راه یافته است؛ از جمله: گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» و خواندن نوافل شب‌های رمضان (نماز تراویح) به صورت جماعت.<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص283.</ref> عمر این عمل را بدعتی نیکو خواند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref> [[شیخ طوسی]] در پی گزارش گفتار عمر، در نقد رفتار او، به سخن پیامبر که هر بدعتی را گمراهی خوانده، استناد می‌کند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref>
در منابع شیعی به مصادیقی از بدعت که در فقه و فرهنگ اهل سنت رواج یافته، اشاره شده که پاره‌ای از آن‌ها در حرمین راه یافته است؛ از جمله: گفتن جمله «الصلاة خیر من النوم» به جای «حی علی خیر العمل» و خواندن نوافل شب‌های رمضان (نماز تراویح) به صورت جماعت.<ref>تذکرة الفقهاء، ج2، ص283.</ref> عمر این عمل را بدعتی نیکو خواند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref> [[شیخ طوسی]] در پی گزارش گفتار عمر، در نقد رفتار او، به سخن پیامبر که هر بدعتی را گمراهی خوانده، استناد می‌کند.<ref>الخلاف، ج1، ص530.</ref>


تقدم خطبه‌ها در [[نماز عید فطر]] و [[نماز عید قربان|قربان]]، از بدعت‌های عثمان است.<ref>المعتبر، ج2، ص325؛ جواهر الکلام، ج11، ص397.</ref> یکی از مصداق‌های بدعت، اذان دوم یا سوم در روز جمعه است که عثمان آن را برنهاد.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص958؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص107-109.</ref> نیز عمر [[متعة الحج]] را حرام شمرد که این نیز بدعتی روشن و مخالف حکم پیامبر است. این نظر عمر با مخالفت فرزندش [[عبدالله بن عمر]] نیز روبه‌رو شد و او در پاسخ به یکی از شامیان اعلام کرد که متعه حج حلال است.<ref>نهج الحق، ص283؛ الزام النواصب، ص207؛ بحار الانوار، ج30، ص600.</ref>
تقدم خطبه‌ها در [[نماز عید فطر]] و [[نماز عید قربان|قربان]]، از [[بدعت‌های عثمان]] است.<ref>المعتبر، ج2، ص325؛ جواهر الکلام، ج11، ص397.</ref> یکی از مصداق‌های بدعت، اذان دوم یا سوم در روز جمعه است که عثمان آن را برنهاد.<ref>تاریخ المدینه، ج3، ص958؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص107-109.</ref> نیز عمر [[متعة الحج]] را حرام شمرد که این نیز بدعتی روشن و مخالف حکم پیامبر است. این نظر عمر با مخالفت فرزندش [[عبدالله بن عمر]] نیز روبه‌رو شد و او در پاسخ به یکی از شامیان اعلام کرد که [[متعه حج]] حلال است.<ref>نهج الحق، ص283؛ الزام النواصب، ص207؛ بحار الانوار، ج30، ص600.</ref>


به باور شماری از اهل سنت، [[عمر بن عبدالعزیز]] در سده اول ق. و شافعی (م. 204ق.) در سده سوم ق. در مقام احیای سنت‌ها و نابودی بدعت‌ها برآمده‌اند و از این‌رو، شایسته قدردانی هستند.<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج5، ص45.</ref>
به باور شماری از اهل سنت، [[عمر بن عبدالعزیز]] در سده اول ق. و شافعی (م. 204ق.) در سده سوم ق. در مقام احیای سنت‌ها و نابودی بدعت‌ها برآمده‌اند و از این‌رو، شایسته قدردانی هستند.<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج5، ص45.</ref>
خط ۸۹: خط ۸۹:
===بدعت‌های دیگر===
===بدعت‌های دیگر===


پاره‌‌ای از اهل سنت ساختن ضریح بر مرقد نبوی را از بدعت‌های اشراف شیعی [[مدینه]] دانسته و آن را به شیعه نسبت داده‌اند.<ref>نصیحة المشاور، ص18-20.</ref> [[ابن‌جبیر]] نیز از این که خطابه را گروهی از اهل بدعت بر فراز منبر نبوی انجام می‌دهند، گلایه داشت.<ref>رحلة ابن جبیر، ص160.</ref>
پاره‌‌ای از اهل سنت ساختن ضریح بر [[مرقد نبوی]] را از بدعت‌های اشراف شیعی [[مدینه]] دانسته و آن را به [[شیعه]] نسبت داده‌اند.<ref>نصیحة المشاور، ص18-20.</ref> [[ابن‌جبیر]] نیز از این که خطابه را گروهی از اهل بدعت بر فراز منبر نبوی انجام می‌دهند، گلایه داشت.<ref>رحلة ابن جبیر، ص160.</ref>


ذبح در استقبال از محمل‌ها، <ref>مرآة الحرمین، ج2، ص143.</ref>  به عقب گام برداشتن در زیارت حرم نبوی<ref>اتحاف الزائر، ص66-68.</ref> و تذهیب این حرم، <ref>رسائل فی تاریخ المدینه، ص17.</ref>  روشن کردن چراغ بر محل مقام‌های چهارگانه در [[مسجدالحرام]] (الوقید) در شب بیست و هفتم و دیگر شب‌ها، <ref>منائح الکرم، ج2، ص421.</ref>  نامیدن قسمت بالایی [[دیوار کعبه]] برابر باب به عروة الوثقی و بوسیدن آن، و نیز نهادن ناف بر میخی در وسط کعبه به نام [[سرة الدنیا|سُرَة الدُنیا]]<ref>الجامع اللطیف، ص97؛ منائح الکرم، ج2، ص276.</ref> که اکنون برچیده شده، <ref>شفاء الغرام، ج1، ص207-208.</ref>  نمونه‌هایی از کارهای مسلمانان هستند که نویسندگان اهل سنت عنوان بدعت به آن‌ها داده‌اند. این موارد از مصداق‌های بدعت اصطلاحی نیستند؛ زیرا رفتارهایی هستند که در سنت رفتاری و فرهنگ عمومی گروه‌هایی از مسلمانان رواج یافته‌اند، اما به قصد درون کردن در دین برنهاده نشده‌اند. البته می‌توان از دیدگاه لغوی آن‌ها را بدعت یعنی پدید آوردن چیزی بدون نمونه پیشین دانست؛ بر پایه سخن محققانه، بدعت ویژه چیزهایی است که اساسی در دین ندارد و وسیله تقرب به خداوند قرار می‌گیرد.
ذبح در استقبال از محمل‌ها، <ref>مرآة الحرمین، ج2، ص143.</ref>  به عقب گام برداشتن در زیارت حرم نبوی<ref>اتحاف الزائر، ص66-68.</ref> و تذهیب این حرم، <ref>رسائل فی تاریخ المدینه، ص17.</ref>  روشن کردن چراغ بر محل مقام‌های چهارگانه در [[مسجدالحرام]] (الوقید) در شب بیست و هفتم و دیگر شب‌ها، <ref>منائح الکرم، ج2، ص421.</ref>  نامیدن قسمت بالایی [[دیوار کعبه]] برابر باب به عروة الوثقی و بوسیدن آن، و نیز نهادن ناف بر میخی در وسط کعبه به نام [[سرة الدنیا|سُرَة الدُنیا]]<ref>الجامع اللطیف، ص97؛ منائح الکرم، ج2، ص276.</ref> که اکنون برچیده شده، <ref>شفاء الغرام، ج1، ص207-208.</ref>  نمونه‌هایی از کارهای مسلمانان هستند که نویسندگان اهل سنت عنوان بدعت به آن‌ها داده‌اند. این موارد از مصداق‌های بدعت اصطلاحی نیستند؛ زیرا رفتارهایی هستند که در سنت رفتاری و فرهنگ عمومی گروه‌هایی از مسلمانان رواج یافته‌اند، اما به قصد درون کردن در دین برنهاده نشده‌اند. البته می‌توان از دیدگاه لغوی آن‌ها را بدعت یعنی پدید آوردن چیزی بدون نمونه پیشین دانست؛ بر پایه سخن محققانه، بدعت ویژه چیزهایی است که اساسی در دین ندارد و وسیله تقرب به خداوند قرار می‌گیرد.


اما وهابیان معنای بدعت را گسترش داده‌اند. برای نمونه، نهادن پرده بر روضه نبوی را بدعت شمرده‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها انجام دهنده این کار، آن را عبادت می‌شمرد و قصد تقرب دارد. افزون بر شیعه، پاره‌ای از نویسندگان اهل سنت به چنین برداشتی از بدعت اشکال کرده و گفته‌اند که در حقیقت [[پرده روضه نبوی]] به قصد تزیین و زیباسازی و نه عبادت و تقرب، آویخته شده است.<ref>فرق تسنن، ص660.</ref>
اما [[وهابیت|وهابیان]] معنای بدعت را گسترش داده‌اند. برای نمونه، نهادن پرده بر روضه نبوی را بدعت شمرده‌اند؛ زیرا به باور آن‌ها انجام دهنده این کار، آن را عبادت می‌شمرد و قصد تقرب دارد. افزون بر شیعه، پاره‌ای از نویسندگان اهل سنت به چنین برداشتی از بدعت اشکال کرده و گفته‌اند که در حقیقت [[پرده روضه نبوی]] به قصد تزیین و زیباسازی و نه عبادت و تقرب، آویخته شده است.<ref>فرق تسنن، ص660.</ref>


===نسبت‌های بدعت به شیعه===
===نسبت‌های بدعت به شیعه===
خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:
{{اصطلاحات فقهی}}
{{اصطلاحات فقهی}}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
[[رده:احکام]]
[[رده:احکام]]
[[رده:واژه شناسی]]
[[رده:واژه شناسی]]
برگرفته از «https://wikihaj.com/view/بدعت»