ریچارد فرانسیس برتون: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (added Category:خاورشناسان using HotCat) |
||
خط ۳۰۵: | خط ۳۰۵: | ||
[[رده:سفرنامهنویسان غربی]] | [[رده:سفرنامهنویسان غربی]] | ||
[[رده:خاورشناسان]] |
نسخهٔ ۵ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۱
برتن، ریچارد فرانسیس: جاسوس انگلیسی و مسافر مکه که با نام مستعار میرزا عبدالله در ۱۸۵۳م. به حج رفت و سفرنامه مفصلی از این سفر نگاشت. او که هفت سال در خدمت ارتش انگلستان در هند زندگی کرده بود، زبانهای هندی، پنجابی، فارسی، عربی و سِندی را فراگرفت و به سال ۱۸۴۹م. به انگلستان بازگشت و از سوی انجمن جغرافیای پادشاهی انگلستان برای سفر مکه ماموریت یافت. سفرش را در سوم آوریل ۱۸۵۳م. آغاز کرد بعد از یک ماه اقامت در اسکندریه و یادگرفتن خواندن نماز و قرآن، رهسپار مکه شد.
او ابتدا به مدینه سفر کرده و از اماکن مختلف دیدن کرده و مخفیانه گزارشات خود را یادداشت کرد و سپس با کاروانی از دمشق به مکه سفر کرد و تمام جزئیاتی که میدید به صورت مخفیانه گزارش میکرد. او بعد از اتمام مراسم حج از طریق جده رهسپار سوئز شد.
گزارش سفر برتن از مکه و مدینه، با نام روایت شخصی از زیارت مکه و مدینه، در سه مجلد به سال ۱۸۵۵م. در لندن به چاپ رسید و در سال ۱۸۵۷م. با ویرایش جدید در دو مجلد به چاپ رسید.
مقدمه
سرزمین حجاز از دیرباز برای غربیان، به ویژه استعمارگران ناشناخته بود و ارسال جاسوس به این سرزمینها از راههای آشنایی با این مناطق به شمار میرفت. گزارشهای برتن از مکه و مدینه در میانه سده نوزدهم م. اگرچه گاه خلاف واقعیت و مخالف دیدگاههای اسلام است، از لحاظ تاریخی و جغرافیایی ارزشمند مینماید.
زندگی نامه
ریچارد فِرانسیس بِرتِن/برتون (Richard francis Burton) در 19 مارس 1821م. در جنوب انگلستان زاده شد.[۱]
پدرش سرهنگ دو رگه انگلیسی- ایرلندی و مادرش اشرافزاده انگلیسی بود.[۲]
از سال 1825م. تا سال 1839م. به اقتضای ماموریتهای نظامی پدرش، به مناطق گوناگون اروپا سفر کرد و در همین مدت زبانهای ایتالیایی، فرانسوی، یونانی و لاتین را فراگرفت.[۳]
به سال 1840م. وارد دانشگاه آکسفورد شد.[۴] به دلیل نقض قوانین از دانشگاه اخراج گشت و به پیشنهاد یکی از دوستانش در ارتش کمپانی هند شرقی ثبت نام کرد.[۵]
برای نبرد با افغانها به هند اعزام شد؛ ولی هنگامی به هند رسید که نبرد به پایان رسیده بود.[۶] در هند هفت سال ماند و زبانهای هندی، پنجابی، فارسی، عربی و سِندی را فراگرفت[۷] و به سال 1849م. به انگلستان بازگشت.[۸]
ماوریت سفر به مکه
در پاییز 1852م. از سوی انجمن جغرافیای پادشاهی انگلستان ماموریت یافت تا برای سفری رهسپار مکه شود.[۹]
او در هفت سالی که در هند زندگی کرده بود، با باورها و آداب و رسمهای مسلمانان آشنایی کامل یافته بود و بهترین گزینه پادشاهی انگلستان برای جاسوسی در جزیرة العرب به شمار میرفت؛ برتن به سال 1853م. به مکه سفر نمود.
پس از بازگشت از مکه به سال 1853م. یک جوان آلمانی به نامهاینریش ون مالتسان (Heinrich von Maltzan) را برای سفر به مکه تشویق کرد. سرانجام ون مالتسان به سال 1860م. به مکه سفر کرد.[۱۰]
ازدواج
برتن همراه سپاه ملکه ویکتوریا در نبرد کِریمِه (1856م.) شرکت نمود[۱۱] و در پی بازگشت از این نبرد، با ایزابل اروندل به سال 1861م. ازدواج کرد.[۱۲]
فعالیتها
از سال 1856م. در خدمت سرویس نظامی بریتانیا به کشورهای مرکزی، غربی و شرقی افریقا سفر کرد و به سال 1861م. به عنوان کنسول بریتانیا در بیوکو (Bioko) در گینه استوایی معرفی شد.
به سال 1865م. کنسول بریتانیا در سانتوس برزیل و میان سالهای 1869 تا 1871م. سرکنسول بریتانیا در دمشق بود.[۱۳]
به سال 1871م. به تریسته (Trieste)، بندری در شمال شرقی ایتالیا، رفت.[۱۴]
به سال 1886م. موفق به دریافت نشان شجاعت از دست ملکه انگلستان شد.[۱۵]
درگذشت
در 19 اکتبر سال 1890م. حین خدمت به عنوان کنسول بریتانیا به علت حمله قلبی در تریسته درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.[۱۶]
بر پایه برخی گزارشها، برتن با بیش از 29 زبان و گویش آشنا بوده و از جمله به زبان فارسی تسلط کامل داشته است.[۱۷]
آثار
به سال 1888م. گلستان سعدی[۱۸] را به زبان انگلیسی بازگردانده است.
از آثار مهم وی، ترجمه کتاب هزار و یک شب است.[۱۹]
او تالیفات فراوان در زمینه اقوام و معیشت مناطق گوناگون هند نگاشته[۲۰] و کتابی نیز پیرامون اسلام و یهودیت دارد.[۲۱]
سفر برتن به حجاز
وی یک سال از ارتش مرخصی گرفت تا خود را برای سفر به مکه آماده کند.[۲۲]
برای آشنایی بیشتر با تجربههای سفر حج، از طریق منشی انجمن سلطنتی انگلستان نامهای حاوی تعدادی سؤال برای دکتر والین فنلاندی (Georg August Wallin) که به سال 1845م. به مکه سفر کرده بود، فرستاد. اما نامهاش اندکی پس از مرگ والین به مقصد رسید و برتن به ناچار سفرنامه بورکهارت را به دقت مطالعه کرد.[۲۳]
آغاز سفر
در سوم آوریل 1853م. سفرش را آغاز کرد و لندن را به مقصد ساتهمپتون (Southampton) ترک کرد تا آموزشهای مربوط به رفتارها و آداب و سنن شرقی و پاسداری و جاسوسی زیر نظر کلنل ارشد سواره نظام بنگال را فراگیرد.
پس از این که لباسهای شرقی مورد نیاز سفرش به دست ارتش بریتانیا در اختیارش قرار گرفت، [۲۴] رهسپار قاهره شد. در این شهر، هنگام خرید لوازم احرام، با جوانی مکی به نام محمد بسیونی آشنا شد و تصمیم گرفت تا محمد را در این سفر با خود همراه کند.[۲۵]
اقامت در اسکندریه
برتن یک ماه که بخشی از آن در ماه مبارک رمضان قرار داشت، در اسکندریه اقامت گزید. در همین مدت، خواندن نماز و قرآن را فراگرفت. در اسکندریه میهمان جان تربرن (John Thurburn) بود؛ یعنی همان کسی که میزبانی بورکهارت را بر عهده داشت.[۲۶]
سفر با پوشش افغانی
برتن در ابتدا قصد داشت خود را ایرانی و از مردم بوشهر معرفی کند؛ ولی به دلیل حساسیت حکومت عربستان درباره ایرانیان، سرانجام با ظاهر و پوشش افغانی راهی سفر حج شد.[۲۷]
گذرنامه با نام مستعار
گذرنامه وی با نام مستعار عبدالله به دست کنسول بریتانیا در سوئز آماده شد.[۲۸]
وی در سوئز با شیخ حمید ثمن از شیعیانِ ساکن مدینه آشنا گشت و این آشنایی زمینه سکونت او را در مدینه در منزل شیخ فراهم نمود.[۲۹]
ورود به مدینه
سرانجام وی در ششم جولای 1853م. سوار بر کشتی کوچکی بدون تجهیزات جهتیابی همراه یک کاروان 97 نفره از سوئز راهی ینبع از بنادر عربستان در دریای سرخ شد.[۳۰]
کاروان وی پس از اقامتی کوتاه در ینبع به سوی مدینه حرکت کرد. آنان برای فرار از گرما این مسیر را شبانه طی کردند و در 25 جولای 1853م. پس از طی 130 مایل در هشت روز از دروازه عنبری وارد مدینه شدند.[۳۱]
وی هنگام ورود به مدینه، به تکیهای با گلدستههایی به سبک ترکان اشاره میکند که در روزگار محمد پاشا برای استراحت زائران بنا شده بود.[۳۲]
توصیف مدینه
وی در نخستین نگاه مدینه را شهری با دیوارهای سفید و برجهای بلند چهارگانه و گنبدی سبز که پیامبر(ص) زیر آن آرام گرفته، شمرده است. او درباره استقبال مردم از کاروان هنگام ورودش به شهر، عواطف و احساسات مردم عرب را ستایش نموده و آنها را نسبت به دیگر اقوام شرقی، مهربانتر میداند.[۳۳]
برتن در مدت اقامت پنج هفتهای خود در مدینه، در منزل شیخ حمید سکنا گزید. وی اشاره کرده که در همه این روزها به مسجدالنبی رفته است.[۳۴]
او تصویری جامع از معماری اسلامی حرم پیامبر، وضعیت اقتصادی و معیشتی ساکنان مدینه و بقاع بقیع و نحوه اداره حرم نبوی ارائه میکند. وی پس از نوشتن یادداشتهای سفرش آنها را به چهار بخش مساوی تقسیم و شمارهگذاری و در قوطی داروهای خود پنهان میکرده است.[۳۵]
مخاطبان برتن در سفرنامه
مخاطبان برتن در سفرنامهاش اروپاییان بودهاند و به همین دلیل، همه فرایض و اصطلاحات اسلامی مانند طواف و زیارت و حدیث را که از شیخ حمید گزارش نموده، به دقت یاد کرده است.
وی بیان میکند که ساکنان مدینه از شفاعت پیامبر در روز جزا بهره میبرند، اگر چه وهابیان سخت آن را نفی میکنند.[۳۶]
گزارش برتن از مدینه
توصیف حرم نبوی
برتن از سادگی و بیآلایشی حرم پیامبر(ص) به شگفت آمده است.
وی در گزارش خود به ابعاد مسجدالنبی و شکل ظاهری آن اشاره و فضای داخلی آن را با عبادتگاههای ایتالیا و گنبدهای اسپانیا مقایسه کرده است.[۳۷]
او پس از ورود به حرم پیامبر، به تفصیل درباره رواقهای اضلاع شمالی (رواق مجیدی) و شرقی مسجدالنبی که به باب النسا شهرت یافته، سخن گفته و درباره روضه حرم، اتاق عایشه، محراب سلیمانی و منبر نیز توضیح داده است.[۳۸] نیز به آرامگاه پیامبر و نردههای برنجین آن اشاره کرده و آن را به قفسی بزرگ تشبیه نموده است.[۳۹]
اطلاعات درباره اداره حرم نبوی
دیدههای برتن با آن چه پیشتر از سفرنامه بورکهارت به دست آورده بود، متفاوت است.[۴۰]
منصب شیخ الحرم
او اشاره میکند که منصب شیخ الحرم که در هنگام سفر بورکهارت بر عهده یکی از خواجگان حرم بوده، بر عهده یکی از پاشاهای ترک به نام عثمان نهاده شده که از سوی دربار استانبول با حقوق 30000 قروش در ماه منصوب گشته و زیردستش عنوان رئیس الاغوات را با حقوق ماهانه 5000 قروش داشته است.[۴۱]
خواجگان حرم
خواجگان حرم که شمار آنها به 120 تن میرسیده، در سه گروه دربانها، نظافتکنندگان و ماموران انتظامات، ماهانه حقوقی برابر با 250 تا 500 قروش داشتهاند. گروهی دیگر نیز در حرم در خدمت شیخ السقا عهدهدار رساندن آب به زائران و آبپاشی زمینها و آبیاری حدیقة الزهرا بودهاند.
انتخاب قاضی
سالانه یک قاضی از استانبول برای مدینه انتخاب میشده که دارای سه دستیار با عناوین مفتی شافعی، مفتی حنفی و مفتی مالکی بوده است.[۴۲]
مؤذنان مسجدالنبی
برتن همچنین در زمینه مؤذنان مسجدالنبی با لقب رئیس و نیز خطیبان آن، آگاهیهایی را در کتابش آورده است.[۴۳]
صدقات و موقوفات
به گزارش وی، مفتی و رئیس الخطباء و منشی قاضی، صدقات و موقوفات ارسال شده به مدینه را دریافت داشته، آن را میان خانوادههای مستمریبگیر با توجه به شمار افراد و رتبه آنها، تقسیم میکردند. خانوادههای مستمریبگیر بر پایه تقسیمبندی معین، هدایا و بخششها و موقوفات را دریافت میکردند و عبارت بودند از:
1. دانشوران و مدرسان.
2. امامان جمعه و جماعت.
3. سادات از نسل پیامبر(ص).
4. فقیهان و ملایان.
5. عامه مردم مدینه و حتی مجاوران حرم.
منبع اطلاعات
آگاهیهای مشروح وی در زمینه تشکیلات اداره حرم، از شخصی به نام عمر افندی که خود از گروه دوم بوده، دریافت شده است.[۴۴]
تشریح شهروندان مدینه
برتن در تشریح شهروندان مدینه به معرفی چهار خاندان از بازماندگان انصار با نامهای انصاری، ابیجود، الشعب و بیت الکرانی پرداخته و نسبتهایی ناروا به شیعیان محله نخاوله مدینه داده که برآمده از گفتار متعصبانی است که سخنانی ساختگی را به وی منتقل کردهاند.[۴۵]
وی به بیان وضعیت معیشت ساکنان مدینه که آنها را 16000 تن تخمین زده، [۴۶] اهتمام داشته است.
توصیفات از مدینه
از نظر او، مدینه شهری آرام و سرسبز با کوچههای تاریک و باریک و ساختمانهای استوار با سنگهای سخت و آجر سوخته و چوب نخل و ایوانهایی با نردههای مشبک و خانههایی یک طبقه مشرف به حیاطهایی است که در آنها گیاهانی کاشتهاند.[۴۷]
وی در گزارش سفرش به بررسی تغییرات مدینه از هنگام سفر بورکهارت پرداخته و نقل کرده که مدینه در هنگام سفر بورکهارت هنوز از تهاجم وهابیان نشان داشته و جمعیت آن کاهشی چشمگیر یافته بوده؛ ولی در هنگام سفر او شهر دوباره سر برآورده و به آبادانی دیگر شهرهای شرقی شده است.[۴۸]
گزارش از قبرستان بقیع
برتن در فصلی از کتابش به قبرستان بقیع پرداخته و افزون بر بیان روایاتی درباره بقیع و دفن نخستین مدفون در آن که از صحابه پیامبر بوده، آن را گورستانی فاقد نظم هندسی و جایگاه مزارهای بزرگان اسلام معرفی کرده که بر خلاف گورستان مسیحیان، جایی بدون درخت و گل و گیاه است.
وی در بقیع به مزار ابراهیم فرزند پیامبر که در خردسالی درگذشته میرود و بیان میکند که هر مسلمانی آرزو دارد در زمینی دفن شود که با دستان پیامبر تقدیس شده است. به نظر میرسد تقدیس واژه خاص مسیحیان در برابر تبرک باشد.[۴۹]
نیز وی از بارگاه امامان بقیع بازدید کرده و آن را زیباترین ساختمان بقیع شمرده و افزون بر اینکه برای هر یک از بقاع بقیع زیارتی را یاد نموده، به دلبستگی و شوق ایرانیان برای زیارت این قبور اشاره کرده است.[۵۰] همچنین در گزارشهایش از بقیع، به سه روایت از مکان دفن حضرت فاطمه(س) اشاره کرده است.[۵۱]
معرفی مساجد مدینه
برتن پنج صفحه از کتابش را به معرفی مساجد مدینه مانند ذو قبلتین، بنیظفر، فضیح، شمس، بنیقریظه، اجابه، قبا، فتح، سلمان، رایه، و عینین اختصاص داده و به وجه نامگذاری برخی از آنها اشاره کرده است.[۵۲]
او همچنین از قبة المصرع، محل شهادت حمزه عموی پیامبر در نبرد احد، گزارشی داده است.[۵۳]
سفر برتن به مکه
برتن برای سفر به مکه، با کاروانی که از دمشق آمده بود، همراه شد. آنها شرقیترین راه را از چهار راهی که به مکه میرسید، انتخاب کردند؛ راهی که به دستور هارون الرشید و همسرش زبیده ساخته شده بود.[۵۴]
در طی این مسیر سه روز به آب برنخوردند. برتن 20 دلار به یک ساربان مکی داد تا آنها را به مکه برساند.
آغاز سفر آنها 31 آگوست 1853م. بوده است.
او همراه یک کاروان 7000 نفری سوار بر الاغ و اسب و شتر و گاه پیاده راه مکه را در پیش گرفت.
برتن وضعیت کاروان را از جهت نظم و پوشیدن لباس یکسان، مناسب نمیداند.
به گزارش وی، فقط حرکت کاروان با صدای شلیک به آگاهی همه میرسیده است.
بیشینه افراد پیاده کاروان به سبب خستگی بسیار و یا برخورد با خارها میلنگیدند و افرادی که در این مسیر جان میسپردند، طعمه کرکسها و کلاغها میشدند.[۵۵]
آنان روزانه 25 مایل پیادهروی میکردند و در مکانهایی که شترها را برای استراحت نگه میداشتند، برتن شترران و محمد را برای آوردن آب به چاههایی که مایلها دورتر حفر شده بود، میفرستاد و از این فرصت برای نوشتن یادداشتهایش بهره میبرد. چاههای میان راه نگاهبانانی داشته که بهایی فراوان برای آب از زائران دریافت میکردند.
احرام و ورود به مکه
آنان در فاصله دو روز مانده به مکه محرم شدند[۵۶] و سرانجام پس از 12 روز پیادهروی صبح روز 11 سپتامبر وارد مکه شدند، در مکه، محمد، آن جوان مکی که در طول سفر بارها رفتاری گستاخانه نشان داده بود، به میزبانی بخشنده برای برتن تبدیل شد.[۵۷]
دیدار از کعبه
برتن پس از استراحتی دو ساعته در منزل محمد، به دیدن خانه خدا شتافته است. وی درباره نخستین دیدارش از کعبه نوشته که سرانجام برنامه و آرزوی چندین سالهاش تحقق یافته است.
به گزارش وی، در آنجا قطعات عظیمی به قدمت اهرام مصر و زیبایی و هماهنگی بناهای یونان و ایتالیا و زرق و برق ساختمانهای هند دیده نمیشود؛ ولی چشماندازی عجیب و یگانه و بسیار ستودنی دارد.[۵۸]
به باور برتن، حتی زائرانی که گریهکنان به پرده کعبه آویخته بودند و شماری دیگر که برای رسیدن به حجرالاسود هجوم میآوردند، احساسی عمیقتر از او نداشتند. در نظر وی، گویا این حرکت بال فرشتگان است که پرده کعبه را تکان میدهد، نه نسیم صبحگاهی.[۵۹]
به گفته او، احساسات و اشتیاق عجیبی نزدیک کعبه حکمفرما است که او را از خرسندی به وجد آورده است. وی که با کمک محمد در طواف شرکت کرده بود، ابتدا بوسیدن حجرالاسود را در ازدحام جمعیت کاری ناممکن دانست؛ ولی سرانجام محمد و دوستانش مسیری را برای وی باز کردند تا او به تنهایی این کار را انجام دهد. وی حجرالاسود را بوسیده و دستان و پیشانیاش را بر آن مالیده و به دقت آن را دیده و اطمینان یافته که حجرالاسود یک شهاب و سنگ آسمانی است.[۶۰]
وی در همان شب اول اقامتش در مکه در حالی که قرص ماه کامل بوده، دیگر بار به دیدن خانه خدا رفته و ابهت و شکوه آن را بیش از هنگام روز دانسته است. به باور وی، شب هنگام، محو شدن خانهها و ساختمانهای پیرامون کعبه در تاریکی باعث انزوای خانه کعبه میشود و این انزوا به تحقق ایدهای میانجامد که به اسلام زندگانی بخشیده است.[۶۱]
در نظر برتن، مکه شهری میان تپههای ترسناک بوده و وی آن را با فلورانس در ایتالیا مقایسه کرده که از دید او، زیباییهای فلورانس را ندارد.
وی منارههای مسجدالحرام را زیر نور ماه به ستونهای نقرهای رنگ تشبیه کرده است.
در عرفات
صبح روز بعد یعنی 12 سپتامبر، برتن به سوی عرفات حرکت کرد. وی و همراهانش پس از 6 ساعت پیادهروی به عرفات رسیدند. در مسیر عرفات پنج تن از زائران به علت گرمای طاقتفرسا و کهولت سن جان باختند.[۶۲]
در عرفات شیخ مسعود، ساربان کهنسال و راهنمای برتن، شمار زائران را 50000 تن تخمین زده است. بیدارباش روز عرفه با شلیک توپ رخ داده و برتن با بالا رفتن از کوهی در عرفات، به وصف تپهها و محیط پیرامون مکه پرداخته است.
او از بالای کوه، شاهد حرکت شریف مکه و همراهانش در صفوف منظم در عرفات بوده که در هنگام ایراد خطبه واعظ، بر فراز جبل الرحمه میرفته است.[۶۳]
شب دهم ذیحجه
برتن شب دهم ذیحجه را در مزدلفه گذرانده و همان شب هفت تکه سنگ را در لباس احرام خود پیچیده تا صبح روز بعد برای رمی جمرات آماده باشد. وی پس از رمی سرش را تراشیده و از احرام بیرون آمده و به مکه بازگشته است.[۶۴]
ورود به درون کعبه
در این هنگام به وی خبر میرسد که پرده کعبه در حال تعویض است و خانه کعبه نیز به روی حاجیان باز شده است. او با اصرار بسیار و با کمک دو مرد تنومند خود را به در کعبه رساند و نگهبانان در پس از پرس و جو از نام و ملیت او و دریافت هشت دلار، به وی اجازه دادند تا به درون کعبه رود.[۶۵]
توصیف قربانی
برتن به منا بازگشت؛ اما برای خرید گوسفند و قربانی کردن آن کوشش نکرد. به گزارش وی، پنج تا شش هزار گوسفند قربانی شدند. او حاجیان را به سبب اهدای گوشت قربانی به فقیران ستایش میکند.[۶۶]
توصیف جمعیت
برتن جمعیت انبوه نمازگزاران در صفهای طویل با لباسهای رنگارنگ به سوی کعبه را به گلهای باغ تشبیه میکند و معتقد است که این گوناگون نژادها تاکنون در هیچ جایی دیده نشده است.
وی به خطیب کهنسال مسجدالحرام اشاره کرده که از منبر زراندود بالا رفت و لب به سخن گشود و سخنانش در جان شنوندگانی که در پایان جملات بلندش «آمین» میگفتند، بسیار مینشست. برتن این مراسم را بزرگترین و جدیترین مراسم مذهبی شمرده که به چشم خود دیده است.[۶۷]
محل اقامت
روزهای دیگر اقامت برتن در مکه با همنشینی دوستان و همراهان و نگارش خاطراتش سپری شده است.
خانهای که برتن در مکه در آن مستقر شده بود، متعلق به مادر و دایی محمد بسیونی و در ایام حج مکانی شلوغ بود که دوستان و خویشان محمد در آن اقامت داشتند و برای برتن بسیار دشوار بود که یادداشتهایش را دور از چشمان آنان بنویسد.[۶۸]
توصیف مکه
از دیدگاه برتن، تراکم تپههای پیرامون مکه و پیشگیری از وزش باد به سوی این شهر، آن را به مکانی گرم و طاقتفرسا همانند کوره تبدیل کرده است.[۶۹]
توصیف مردم مکه
او ساکنان مکه را به گزارش از سفیر انگلیس در جده 45000 تن تخمین زده[۷۰] و آنان را مردمی طماع و منحرف، متعصب، مغرور و خودنما ولی متمدنتر از ساکنان مدینه برشمرده است.
توصیف بازار بردگان
واپسین جایی که برتن در مکه از آن دیدن کرده، بازار بردگان مکه است؛ جایی که بردگانی که بیشتر از نژادهای سومالی و سواحلی و گالاس بودند، لباسهای رنگی بر تن کرده، در ردیفهایی مینشستند و بالاترین قیمت پیشنهادی برای آنها 50 پوند بوده است.[۷۱]
مهمترین سوغات
از دید برتن، بطریهایآب زمزم برای هدیه به خویشاوندان مهمترین سوغات آن سرزمین بوده است.
بازگشت از حجاز
وی با بدرقه محمد به جده رفته و در 26 سپتامبر همان سال سوار بر کشتی رهسپار سوئز شده است. او در راه بازگشت به افریقا نوشتههایش را در کیسه گندمی پنهان کرده بود.[۷۲]
چاپ گزارش سفر
گزارش سفر وی به مکه و مدینه نخستین بار با نام روایت شخصی از زیارت مکه و مدینه (Personal Narrative of a Pilgrimage to Al-Madinah & Meccah) در سه مجلد به سال 1855م. در لندن به چاپ رسید و با استقبال بسیار روبهرو شد.
به سال 1857م. ویراست دوم آن در دو مجلد با مجموع 35 فصل و 840 صفحه به چاپ رسید که دارای فهرست اعلام و تصاویر پیوست شده بود.
پانویس
- ↑ The Life of Sir Richard Burton ،P24؛ The Real Sir Richard Burton ،P21.
- ↑ The Highly Civilized Man ،P16.
- ↑ The Highly Civilized Man، P23.
- ↑ The Real Sir Richard Burton ،P31.
- ↑ The True Life Of Capt. Sir Richard F. Burton ،P27
- ↑ The Arabian Nights: The Book of the Thousand Nights and a Night ،P7046.
- ↑ Indian Traffic ،P182.
- ↑ The Broadview Anthology of Victorian Prose ،P498.
- ↑ The Broadview Anthology of Victorian Prose ،P498.
- ↑ Christians at Mecca ،p191.
- ↑ The Life of Sir Richard Burton ،P47.
- ↑ The True Life Of Capt. Sir Richard F. Burton ،P274
- ↑ The Arabian Nights: The Book of the Thousand Nights and a Night ،P 7056.
- ↑ The Arabian Nights: The Book of the Thousand Nights and a Night ،P 7057.
- ↑ The Life of Sir Richard Burton ،P251.
- ↑ The Highly Civilized Man ،P248.
- ↑ www.sirrichardfrancisburton.org/rfb_ languages. html
- ↑ The Tangled Web، P559 The Pant Of Persia ،P94.
- ↑ The Arabian Nights ،p1.
- ↑ Sindh and the Races That Inhabit the Valley of the Indus ،p1.
- ↑ La judéophobie des Modernes ،P619.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،P2.
- ↑ Christians at Mecca ،P164.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al ،Madinah and Meccah ،P5.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al ،Madinah and Meccah ،P116.
- ↑ Christians at Mecca ،P165.
- ↑ Christians at Mecca ،P165.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،P163.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،P156.
- ↑ Christians at Mecca ،P169.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،P274.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،P274.
- ↑ Christians at Mecca ،P173-174.
- ↑ Christians at Mecca، P176.
- ↑ Christians at Mecca ،P165.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al ،Madinah and Meccah،vol 2 ،P22.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al ،Madinah and Meccah،Vol 2 ،P23، 24.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al ،Madinah and Meccah، Vol 2 ،P 24.
- ↑ Christians at Mecca، p174.
- ↑ Christians at Mecca، p175.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al ،Madinah and Meccah، Vol 2 ،P80.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al ،Madinah and Meccah، Vol 2 ،P81 ،82.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al ،Madinah and Meccah، Vol 2 P 82، 83.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،Vol 2 ،P84، 85.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،Vol 2 ،P146.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،Vol 2 ،P 101.
- ↑ Christians at Mecca ،P176.
- ↑ Christians at Mecca ،P175.
- ↑ www.translation. babylon.com/english/to،persian/cons ecration/
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah، Vol 2 ،P180،185.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،Vol 2 ،P51،52.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،Vol 2 ،P187-192.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah ،Vol 2 ،P125.
- ↑ Christians at Mecca ،P177.
- ↑ Christians at Mecca ،P178.
- ↑ Christians at Mecca ،P180.
- ↑ Christians at Mecca ،P182.
- ↑ Christians at Mecca ،P182.
- ↑ Christians at Mecca ،P182.
- ↑ Christians at Mecca ،P183.
- ↑ Christians at Mecca ،P183.
- ↑ Christians at Mecca ،P184.
- ↑ Christians at Mecca ،P185.
- ↑ Christians at Mecca ،P186.
- ↑ Christians at Mecca ،P187 ،188.
- ↑ Christians at Mecca ،P187.
- ↑ Christians at Mecca ،P188.
- ↑ Christians at Mecca ،P188.
- ↑ Christians at Mecca ،P189.
- ↑ Personal Narrative of a Pilgrimage to Al،Madinah and Meccah، Vol 2 ،P102.
- ↑ Christians at Mecca ،P189.
- ↑ Christians at Mecca ،P190.
منابع
The Life of Sir Richard Burton - Wright, Thomas (1936) – Everett & Co. – England - 1909 *
The Real Sir Richard Burton - Walter Phelps Dodge (1931) – T. F. Unwin – England – 1907 * The Highly Civilized Man: Richard Burton and the Victorian World – Dane Keith Kennedy – Harvard University Press. – U.S.A – 2005 * The True Life of Capt. Sir Richard F. Burton - Georgiana M. Stisted – H. S. Nichols – England – 1896 * The Arabian Nights: The Book of the Thousand Nights and a Night – Richard F. Burton - Mobile refernce – U.S.A – 2009 * Indian Traffic: Identities in Question in Colonial and Postcolonial India-Parama Roy- University of California Press – U.S.A - 1998 * The Broadview Anthology of Victorian Prose, 1832-1901 - Mary Elizabeth Leighton, Lisa Surridge - Broadview Press – Canada – 2012 * Christians at Mecca - Augustus Ralli – W. Heinemann – England – 1909 * The Tangled Web: A Life of Sir Richard Burton – Jon R. Gosall – Troubador Publishing Ltd. – England – 2008 * Sindh and the Races That Inhabit the Valley of the Indus – Richard F. Burton – W. H. Allen – England – 1851 * La judéophobie des Modernes: Des Lumières au Jihad mondial - Pierre-André Taguieff - Odile Jacob – France – 2008 * Personal Narrative of a Pilgrimage to Al-Madinah and Meccah – Sir Richard Francis Burton – Leipzig: Bernard Tauchnitz – England – 1874 *