مزار قنبر‌ علی (بغداد): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} مزار قنبرعلی‌ این زیارتگاه در بازار یا محله قنبرعلی، در منطقه...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Masoud67  }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Masoud67  }}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
 


مزار قنبرعلی‌
مزار قنبرعلی‌


این زیارتگاه در بازار یا محله قنبرعلی، در منطقه رصافه (در بخش شرقی [[بغداد]])، قرار دارد. درباره این زیارتگاه و شخصیت مدفون در آن، اختلاف‌ نظر وجود دارد. براساس باور متعارف و قول مشهور، این زیارتگاه، قبر غلام [[امام علی‌هادی(ع)]] ، به نام قنبر است؛ <ref>مراقد المعارف، ج2، ص206.</ref> در حالی‌که در منابع تراجم و رجال، برای آن حضرت، غلامی بدین نام یاد نشده است. اما نامگذاری زیارتگاه، به وضوح نشان‌ دهنده انتساب آن به قنبر، غلام [[امام علی(ع)]] است. ازاین‌رو در اینجا زندگی‌نامه مختصری از وی، ارائه می‌کنیم:
 
 
این زیارتگاه در بازار یا محله قنبرعلی، در منطقه رصافه (در بخش شرقی [[بغداد]])، قرار دارد. درباره این زیارتگاه و شخصیت مدفون در آن، اختلاف‌ نظر وجود دارد. براساس باور متعارف و قول مشهور، این زیارتگاه، قبر غلام [[امام علی‌هادی(ع)]] ، به نام قنبر است؛ <ref>مراقد المعارف، ج2، ص206.</ref> در حالی‌که در منابع تراجم و رجال، برای آن حضرت، غلامی بدین نام یاد نشده است. اما نامگذاری زیارتگاه، به وضوح نشان‌ دهنده انتساب آن به قنبر، غلام [[امام علی(ع)]] است.  
 
==معرفی قنبرعلی==


[[قنبر]]، کنیه ‌اش[[ابوهمدان]]بود و با توجه به قرائنی، می‌توان حدس زد که اصالتاً ایرانی بود. او امام علی(ع) را از دوران خلافت عمر همراهی کرد.<ref>الفضائل، ص64.</ref> او از پرورش ‌یافتگان و شاگردان امام(ع) بود<ref>الاختصاص، ص7.</ref> که از نوجوانی در خدمت امام(ع) زندگی می‌کرد و محبت شدیدی به ایشان داشت. این محبت، باعث شده بود که وی، حتی آن حضرت را در تاریکی شب، تعقیب کند و شبانه‌ روز مراقب ایشان باشد.<ref>التوحید، الشیخ الصدوق، ص338.</ref> ماجرای پیراهن خریدن امام(ع) برای قنبر و خودشان، در منابع قدیمی آمده است که امام، پیراهن ارزان‌تر را برای خود و پیراهن‌ گران‌تر را برای وی، خریداری کرد.<ref>الغارات، ابن‌هلال الثقفی، ص65 و 66.</ref>
[[قنبر]]، کنیه ‌اش[[ابوهمدان]]بود و با توجه به قرائنی، می‌توان حدس زد که اصالتاً ایرانی بود. او امام علی(ع) را از دوران خلافت عمر همراهی کرد.<ref>الفضائل، ص64.</ref> او از پرورش ‌یافتگان و شاگردان امام(ع) بود<ref>الاختصاص، ص7.</ref> که از نوجوانی در خدمت امام(ع) زندگی می‌کرد و محبت شدیدی به ایشان داشت. این محبت، باعث شده بود که وی، حتی آن حضرت را در تاریکی شب، تعقیب کند و شبانه‌ روز مراقب ایشان باشد.<ref>التوحید، الشیخ الصدوق، ص338.</ref> ماجرای پیراهن خریدن امام(ع) برای قنبر و خودشان، در منابع قدیمی آمده است که امام، پیراهن ارزان‌تر را برای خود و پیراهن‌ گران‌تر را برای وی، خریداری کرد.<ref>الغارات، ابن‌هلال الثقفی، ص65 و 66.</ref>


قنبر، روایات زیادی را از امام علی(ع) نقل کرده است که نشان‌ دهنده اهتمام امام(ع) به تربیت معنوی تعدادی از یاران خاصش، از جمله قنبر، بوده است. روایت تمثل ابلیس برای امام و قنبر و عده ‌ای دیگر از یاران خاصش‌<ref>الاختصاص، ص108.</ref> و روایت بیان وضعیت ارواح مؤمنان در برزخ، از جمله این روایات است.<ref>بحار الانوار، ج6؛ ص242.</ref>
قنبر، روایات زیادی را از امام علی(ع) نقل کرده است که نشان‌ دهنده اهتمام امام(ع) به تربیت معنوی تعدادی از یاران خاصش، از جمله قنبر، بوده است. روایت تمثل ابلیس برای امام و قنبر و عده ‌ای دیگر از یاران خاصش‌<ref>الاختصاص، ص108.</ref> و روایت بیان وضعیت ارواح مؤمنان در برزخ، از جمله این روایات است.<ref>بحار الانوار، ج6؛ ص242.</ref>
===جایگاه قنبر در میان شیعیان عصر خودش===


از برخی گزارش‌های موجود از دوران امیرمؤمنان(ع)، می‌توان دریافت که قنبر میان شیعیان همان زمان، جایگاه برجسته‌ ای داشت و مورد احترام آنان بود. این احترام و جایگاه قنبر که برده ‌ای آزاد شده بود، باعث تحریک اشراف عرب، ضد او می‌شد؛ به‌ طوری‌که وقتی به [[اشعث بن قیس]] ، اجازه ورود به مجلس امام(ع) را نداد، اشعث با وی درگیر شد و خون بینی‌ اش را جاری ساخت و امام(ع) پس از آگاهی از ماجرا، از قنبر، دفاع نمود و به اشعث اعتراض کرد.<ref>البدایة والنهایة، ج9، ص132؛ مقاتل الطالبیین، ص47.</ref>
از برخی گزارش‌های موجود از دوران امیرمؤمنان(ع)، می‌توان دریافت که قنبر میان شیعیان همان زمان، جایگاه برجسته‌ ای داشت و مورد احترام آنان بود. این احترام و جایگاه قنبر که برده ‌ای آزاد شده بود، باعث تحریک اشراف عرب، ضد او می‌شد؛ به‌ طوری‌که وقتی به [[اشعث بن قیس]] ، اجازه ورود به مجلس امام(ع) را نداد، اشعث با وی درگیر شد و خون بینی‌ اش را جاری ساخت و امام(ع) پس از آگاهی از ماجرا، از قنبر، دفاع نمود و به اشعث اعتراض کرد.<ref>البدایة والنهایة، ج9، ص132؛ مقاتل الطالبیین، ص47.</ref>
خط ۲۱: خط ۲۷:
بنابه گزارش [[علی بن زید بیهقی]]، قنبر به نیشابور رفت و در آنجا ازدواج کرد و نسل بسیاری از وی باقی ماند که به قنبری یا آل‌ قنبر معروف بودند.<ref>تاریخ نیشابور، ص91.</ref> با توجه به جایگاه ویژه قنبر نزد امام (ع)، بسیاری افراد، نام فرزندانشان را قنبر گذاشتند.
بنابه گزارش [[علی بن زید بیهقی]]، قنبر به نیشابور رفت و در آنجا ازدواج کرد و نسل بسیاری از وی باقی ماند که به قنبری یا آل‌ قنبر معروف بودند.<ref>تاریخ نیشابور، ص91.</ref> با توجه به جایگاه ویژه قنبر نزد امام (ع)، بسیاری افراد، نام فرزندانشان را قنبر گذاشتند.


=== نحوه ی فوت===
قنبر تا زمان حکومت [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (75- 95 ه. ق) زنده ماند.<ref>انساب الاشراف، ج13، ص375.</ref> حجاج پس از جست‌وجو از یاران امام علی (ع)، به قنبر دست یافت و هنگامی که از او خواست تا از دین علی(ع) بیزاری جوید، قنبر نپذیرفت و به حجاج گفت که آیا می‌توانی برای من، دینی بالاتر از دین علی(ع) بیابی؟ حجاج از قنبر پرسید که چه خدمتی برای‌ امام(ع) انجام می‌داده است؟! قنبر گفت که برای آن حضرت، آب وضو فراهم می‌کرد. همچنین بیان کرد که وقتی امام، وضویش به پایان می‌رسید، این آیه را تلاوت می‌کرد: (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ اَبْوابَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ حَتَّی اِذا فَرِحُوا بِما اُوتُوا اَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاِذا هُمْ مُبْلِسُونَ، فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). <ref>الانعام: 44 و 45.</ref> وقتی حجاج از او پرسید که چگونه می‌خواهد کشته شود؟ قنبر به نقل از امام، کشته شدن خود را با سر بریدن دانست. وقتی حجاج او را سر برید، یکی دیگر از اخبارهای غیبی امام، محقق شد.<ref>الارشاد، ج1، ص328.</ref>
قنبر تا زمان حکومت [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (75- 95 ه. ق) زنده ماند.<ref>انساب الاشراف، ج13، ص375.</ref> حجاج پس از جست‌وجو از یاران امام علی (ع)، به قنبر دست یافت و هنگامی که از او خواست تا از دین علی(ع) بیزاری جوید، قنبر نپذیرفت و به حجاج گفت که آیا می‌توانی برای من، دینی بالاتر از دین علی(ع) بیابی؟ حجاج از قنبر پرسید که چه خدمتی برای‌ امام(ع) انجام می‌داده است؟! قنبر گفت که برای آن حضرت، آب وضو فراهم می‌کرد. همچنین بیان کرد که وقتی امام، وضویش به پایان می‌رسید، این آیه را تلاوت می‌کرد: (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ اَبْوابَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ حَتَّی اِذا فَرِحُوا بِما اُوتُوا اَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاِذا هُمْ مُبْلِسُونَ، فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). <ref>الانعام: 44 و 45.</ref> وقتی حجاج از او پرسید که چگونه می‌خواهد کشته شود؟ قنبر به نقل از امام، کشته شدن خود را با سر بریدن دانست. وقتی حجاج او را سر برید، یکی دیگر از اخبارهای غیبی امام، محقق شد.<ref>الارشاد، ج1، ص328.</ref>


جایگاه قنبر تا سال‌ها بعد، در ذهن شیعیان و محبان علی (ع)، باقی ماند؛ چنان‌که می‌گویند [[ابویوسف یعقوب بن اسحاق دورقی]]، معروف به [[ابن‌سکّیت]]، دانشمند بزرگ قرن سوم و معلم فرزندان [[متوکل عباسی]]، زمانی که با سؤال متوکل مواجه شد که آیا او و پسرش را بیشتر دوست دارد یا علی و فرزندانش را؟ ابن سکّیت پاسخ داد که یک تار مو از قنبر غلام علی را بالاتر از خلیفه و فرزندانش می‌داند و با این کلام، خشم متوکل را برانگیخت؛ به‌گونه‌ای که فرمان داد تا غلامانش، او را آنچنان زدند تا جان باخت و به شهادت رسید.<ref>النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج2، ص318؛ تاریخ الاسلام، ج18، ص552.</ref>
جایگاه قنبر تا سال‌ها بعد، در ذهن شیعیان و محبان علی (ع)، باقی ماند؛ چنان‌که می‌گویند [[ابویوسف یعقوب بن اسحاق دورقی]]، معروف به [[ابن‌سکّیت]]، دانشمند بزرگ قرن سوم و معلم فرزندان [[متوکل عباسی]]، زمانی که با سؤال متوکل مواجه شد که آیا او و پسرش را بیشتر دوست دارد یا علی و فرزندانش را؟ ابن سکّیت پاسخ داد که یک تار مو از قنبر غلام علی را بالاتر از خلیفه و فرزندانش می‌داند و با این کلام، خشم متوکل را برانگیخت؛ به‌گونه‌ای که فرمان داد تا غلامانش، او را آنچنان زدند تا جان باخت و به شهادت رسید.<ref>النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج2، ص318؛ تاریخ الاسلام، ج18، ص552.</ref>
== محل مزار قنبر==


گفتنی است، [[علی بن ابی‌بکر هروی]]، به وجود قبری منسوب به قنبر در شهر [[حمص]]، اشاره کرده است‌<ref>الاشارات الی معرفة الزیارات، ص9.</ref> که البته امروزه، به احتمال زیاد، اثری از آن باقی نمانده است. اما به هر حال، انتساب آن به قنبر، پذیرفتنی نیست؛ زیرا حجاج بن یوسف، او را در [[عراق]] به شهادت رساند و حتی برخی، مدفن او را شهر [[واسط]]، تعیین کرده‌اند.<ref>جامع الانوار فی مناقب الاخیار، ص590؛ العقد اللامع بآثار بغداد والمساجد والجوامع، ص216؛ مراقد المعارف، ج2، ص202.</ref>
گفتنی است، [[علی بن ابی‌بکر هروی]]، به وجود قبری منسوب به قنبر در شهر [[حمص]]، اشاره کرده است‌<ref>الاشارات الی معرفة الزیارات، ص9.</ref> که البته امروزه، به احتمال زیاد، اثری از آن باقی نمانده است. اما به هر حال، انتساب آن به قنبر، پذیرفتنی نیست؛ زیرا حجاج بن یوسف، او را در [[عراق]] به شهادت رساند و حتی برخی، مدفن او را شهر [[واسط]]، تعیین کرده‌اند.<ref>جامع الانوار فی مناقب الاخیار، ص590؛ العقد اللامع بآثار بغداد والمساجد والجوامع، ص216؛ مراقد المعارف، ج2، ص202.</ref>


مرحوم [[مصطفی جواد]]، انتساب زیارگاه قنبر علی در بغداد را به وی، رد کرده است؛ زیرا قنبر، سال‌ها پیش از ساخته شدن شهر بغداد، به شهادت رسیده است‌<ref>دلیل خارطة بغداد المفصل، ص208.</ref> و از نظر تاریخی، امکان دفن وی در این نقطه وجود ندارد.
مرحوم [[مصطفی جواد]]، انتساب زیارگاه قنبر علی در بغداد را به وی، رد کرده است؛ زیرا قنبر، سال‌ها پیش از ساخته شدن شهر بغداد، به شهادت رسیده است‌<ref>دلیل خارطة بغداد المفصل، ص208.</ref> و از نظر تاریخی، امکان دفن وی در این نقطه وجود ندارد.
==اقوال در مورد شخص مدفون در مزار قنبر==


به عقیده [[شیخ محمد صالح سهروردی]]، قنبرعلی، صورت تحریف یافته نام [[ابوطالب نصر]]، ملقب به قنبر، فرزند [[علی ناقد]] (از رجال نیمه دوم سده ششم) است؛ بدین ترتیب که نام این شخصیت، یعنی قنبر بن علی، به مرور زمان، به عبارت قنبرعلی تحریف شده است.<ref>ر. ک: خیرالزاد فی تاریخ مساجد وجوامع بغداد، ص303. یونس السامرائی نیز در کتاب خود این نظریه را پذیرفته و تکرار کرده است. ر. ک: مراقد بغداد، ص46.</ref> او حاجب [[مستضی‌ء بامرالله عباسی]] بود که به [[ابن‌ناقد]] نیز شناخته می‌شد.
به عقیده [[شیخ محمد صالح سهروردی]]، قنبرعلی، صورت تحریف یافته نام [[ابوطالب نصر]]، ملقب به قنبر، فرزند [[علی ناقد]] (از رجال نیمه دوم سده ششم) است؛ بدین ترتیب که نام این شخصیت، یعنی قنبر بن علی، به مرور زمان، به عبارت قنبرعلی تحریف شده است.<ref>ر. ک: خیرالزاد فی تاریخ مساجد وجوامع بغداد، ص303. یونس السامرائی نیز در کتاب خود این نظریه را پذیرفته و تکرار کرده است. ر. ک: مراقد بغداد، ص46.</ref> او حاجب [[مستضی‌ء بامرالله عباسی]] بود که به [[ابن‌ناقد]] نیز شناخته می‌شد.
خط ۳۳: خط ۴۴:
مردم در کودکی، نام قنبر را بر وی گذاشته بودند و او را به این اسم، صدا می‌زدند. خلیفه عباسی در سال (571 ه. ق)، او را به عنوان حاجب خود، تعیین کرد. اما به علت اینکه مردم او را مسخره می‌کردند، ناچار او را عزل نمود و شخصی به نام ابن‌معوّج را به‌جای وی، تعیین کرد.<ref>الکامل فی التاریخ، ج11، ص433.</ref> پس از درگذشت، او را در قبرستان «[[باب ابرز]]» بغداد، به خاک سپردند و برایش مقبره‌ای ساختند.<ref>خیرالزاد فی تاریخ مساجد و جوامع بغداد، ص303.</ref>
مردم در کودکی، نام قنبر را بر وی گذاشته بودند و او را به این اسم، صدا می‌زدند. خلیفه عباسی در سال (571 ه. ق)، او را به عنوان حاجب خود، تعیین کرد. اما به علت اینکه مردم او را مسخره می‌کردند، ناچار او را عزل نمود و شخصی به نام ابن‌معوّج را به‌جای وی، تعیین کرد.<ref>الکامل فی التاریخ، ج11، ص433.</ref> پس از درگذشت، او را در قبرستان «[[باب ابرز]]» بغداد، به خاک سپردند و برایش مقبره‌ای ساختند.<ref>خیرالزاد فی تاریخ مساجد و جوامع بغداد، ص303.</ref>


برخلاف نظر محمد صالح سهروردی، [[عبدالحمید عباده]]معتقد است صاحب این قبر،[[علی بن احمد درینی]] بوده که او هم در قبرستان باب ابرز، دفن شده است. اما [[عماد عبدالسلام رؤوف]]، با بیان اینکه میان محله قنبرعلی امروزی و محل قبرستان باب ابرز، مسافت درخور توجهی وجود داشته است، انتساب این زیارتگاه را به هر یک از این دو شخصیت، رد کرده است.<ref>ر. ک: همان.</ref>
برخلاف نظر محمد صالح سهروردی، [[عبدالحمید عباده]] معتقد است صاحب این قبر،[[علی بن احمد درینی]] بوده که او هم در قبرستان باب ابرز، دفن شده است. اما [[عماد عبدالسلام رؤوف]]، با بیان اینکه میان محله قنبرعلی امروزی و محل قبرستان باب ابرز، مسافت درخور توجهی وجود داشته است، انتساب این زیارتگاه را به هر یک از این دو شخصیت، رد کرده است.<ref>ر. ک: همان.</ref>


گویا نخستین کسی که به نام قنبرعلی در بغداد اشاره کرده، [[غیاث بغدادی]] در کتاب خود به نام [[تاریخ غیاثی]] است. اما وی به‌طور واضح، از هویت این بنا (مقبره، مسجد یا تکیه)، سخن نگفته است. اما محمد صالح سهروردی، آن را منطبق بر مسجد غصن که آن را غصن، مادر مستکفی بالله خلیفه عباسی (حکومت: 333- 334 ه. ق) بنا کرد، دانسته است.<ref>ر. ک: خیرالزاد فی تاریخ مساجد و جوامع بغداد، ص303.</ref>
گویا نخستین کسی که به نام قنبرعلی در بغداد اشاره کرده، [[غیاث بغدادی]] در کتاب خود به نام [[تاریخ غیاثی]] است. اما وی به‌طور واضح، از هویت این بنا (مقبره، مسجد یا تکیه)، سخن نگفته است. اما محمد صالح سهروردی، آن را منطبق بر مسجد غصن که آن را غصن، مادر مستکفی بالله خلیفه عباسی (حکومت: 333- 334 ه. ق) بنا کرد، دانسته است.<ref>ر. ک: خیرالزاد فی تاریخ مساجد و جوامع بغداد، ص303.</ref>
خط ۱۱۸: خط ۱۲۹:


{{پایان}}
{{پایان}}
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]

نسخهٔ ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۳۵


مزار قنبرعلی‌


این زیارتگاه در بازار یا محله قنبرعلی، در منطقه رصافه (در بخش شرقی بغداد)، قرار دارد. درباره این زیارتگاه و شخصیت مدفون در آن، اختلاف‌ نظر وجود دارد. براساس باور متعارف و قول مشهور، این زیارتگاه، قبر غلام امام علی‌هادی(ع) ، به نام قنبر است؛ [۱] در حالی‌که در منابع تراجم و رجال، برای آن حضرت، غلامی بدین نام یاد نشده است. اما نامگذاری زیارتگاه، به وضوح نشان‌ دهنده انتساب آن به قنبر، غلام امام علی(ع) است.

معرفی قنبرعلی

قنبر، کنیه ‌اشابوهمدانبود و با توجه به قرائنی، می‌توان حدس زد که اصالتاً ایرانی بود. او امام علی(ع) را از دوران خلافت عمر همراهی کرد.[۲] او از پرورش ‌یافتگان و شاگردان امام(ع) بود[۳] که از نوجوانی در خدمت امام(ع) زندگی می‌کرد و محبت شدیدی به ایشان داشت. این محبت، باعث شده بود که وی، حتی آن حضرت را در تاریکی شب، تعقیب کند و شبانه‌ روز مراقب ایشان باشد.[۴] ماجرای پیراهن خریدن امام(ع) برای قنبر و خودشان، در منابع قدیمی آمده است که امام، پیراهن ارزان‌تر را برای خود و پیراهن‌ گران‌تر را برای وی، خریداری کرد.[۵]

قنبر، روایات زیادی را از امام علی(ع) نقل کرده است که نشان‌ دهنده اهتمام امام(ع) به تربیت معنوی تعدادی از یاران خاصش، از جمله قنبر، بوده است. روایت تمثل ابلیس برای امام و قنبر و عده ‌ای دیگر از یاران خاصش‌[۶] و روایت بیان وضعیت ارواح مؤمنان در برزخ، از جمله این روایات است.[۷]

جایگاه قنبر در میان شیعیان عصر خودش

از برخی گزارش‌های موجود از دوران امیرمؤمنان(ع)، می‌توان دریافت که قنبر میان شیعیان همان زمان، جایگاه برجسته‌ ای داشت و مورد احترام آنان بود. این احترام و جایگاه قنبر که برده ‌ای آزاد شده بود، باعث تحریک اشراف عرب، ضد او می‌شد؛ به‌ طوری‌که وقتی به اشعث بن قیس ، اجازه ورود به مجلس امام(ع) را نداد، اشعث با وی درگیر شد و خون بینی‌ اش را جاری ساخت و امام(ع) پس از آگاهی از ماجرا، از قنبر، دفاع نمود و به اشعث اعتراض کرد.[۸]

در گزارش دیگری، احترام ویژه یکی از دوستان امام(ع) به قنبر، باعث شد تا یکی از این افراد، آنچنان تحریک شود که به رفتار او اعتراض کند و وقتی آن شیعه، قنبر را کسی دانست که فرشتگان الهی، بال‌های خود را به زیر قدم‌های او می‌گسترند، آن شخص قنبر را به باد کتک و اهانت گرفت و امام(ع) نیز که واکنش شدید را صلاح نمی‌دید، از این‌گونه رفتار تحریک‌ آمیز، اظهار نارضایتی فرمود.[۹]

قنبر در پاسخ به فردی که از او، درباره مولایش سؤال نمود، وصف جامعی در معرفی امیرمؤمنان(ع) بیان کرد.[۱۰] او به فرمان امام (ع)، در دفاع از عثمان بن عفان، در زمان حصار خانه‌اش، حاضر بود و در این ماجرا، سرش شکست.[۱۱] همچنین قنبر در نبرد صفین، دلاوری بسیاری از خود نشان داد و غلام معاویه را کشت‌[۱۲] و از فرماندهان و پرچمداران سپاه امام(ع) بود.[۱۳]

در دوران خلافت امام(ع) دستیار آن حضرت بود و در بسیاری از قضاوت‌های امام، حضور داشت. او پرده‌داری امام را نیز برعهده داشت.[۱۴] محبت و قابلیت قنبر باعث شد تا امام (ع)، ضمن شعری، از همگامی قنبر در کارهای خود، به نیکی یاد فرماید.[۱۵] با توجه به روایت‌های موجود، می‌توان گفت قنبر در خدمت امام حسن و امام حسین(ع) نیز بوده است‌[۱۶]؛ به‌ طوری که او را حاجب امام حسن(ع) دانسته‌اند.[۱۷]

بنابه گزارش علی بن زید بیهقی، قنبر به نیشابور رفت و در آنجا ازدواج کرد و نسل بسیاری از وی باقی ماند که به قنبری یا آل‌ قنبر معروف بودند.[۱۸] با توجه به جایگاه ویژه قنبر نزد امام (ع)، بسیاری افراد، نام فرزندانشان را قنبر گذاشتند.

نحوه ی فوت

قنبر تا زمان حکومت حجاج بن یوسف ثقفی (75- 95 ه. ق) زنده ماند.[۱۹] حجاج پس از جست‌وجو از یاران امام علی (ع)، به قنبر دست یافت و هنگامی که از او خواست تا از دین علی(ع) بیزاری جوید، قنبر نپذیرفت و به حجاج گفت که آیا می‌توانی برای من، دینی بالاتر از دین علی(ع) بیابی؟ حجاج از قنبر پرسید که چه خدمتی برای‌ امام(ع) انجام می‌داده است؟! قنبر گفت که برای آن حضرت، آب وضو فراهم می‌کرد. همچنین بیان کرد که وقتی امام، وضویش به پایان می‌رسید، این آیه را تلاوت می‌کرد: (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ اَبْوابَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ حَتَّی اِذا فَرِحُوا بِما اُوتُوا اَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاِذا هُمْ مُبْلِسُونَ، فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). [۲۰] وقتی حجاج از او پرسید که چگونه می‌خواهد کشته شود؟ قنبر به نقل از امام، کشته شدن خود را با سر بریدن دانست. وقتی حجاج او را سر برید، یکی دیگر از اخبارهای غیبی امام، محقق شد.[۲۱]

جایگاه قنبر تا سال‌ها بعد، در ذهن شیعیان و محبان علی (ع)، باقی ماند؛ چنان‌که می‌گویند ابویوسف یعقوب بن اسحاق دورقی، معروف به ابن‌سکّیت، دانشمند بزرگ قرن سوم و معلم فرزندان متوکل عباسی، زمانی که با سؤال متوکل مواجه شد که آیا او و پسرش را بیشتر دوست دارد یا علی و فرزندانش را؟ ابن سکّیت پاسخ داد که یک تار مو از قنبر غلام علی را بالاتر از خلیفه و فرزندانش می‌داند و با این کلام، خشم متوکل را برانگیخت؛ به‌گونه‌ای که فرمان داد تا غلامانش، او را آنچنان زدند تا جان باخت و به شهادت رسید.[۲۲]

محل مزار قنبر

گفتنی است، علی بن ابی‌بکر هروی، به وجود قبری منسوب به قنبر در شهر حمص، اشاره کرده است‌[۲۳] که البته امروزه، به احتمال زیاد، اثری از آن باقی نمانده است. اما به هر حال، انتساب آن به قنبر، پذیرفتنی نیست؛ زیرا حجاج بن یوسف، او را در عراق به شهادت رساند و حتی برخی، مدفن او را شهر واسط، تعیین کرده‌اند.[۲۴]

مرحوم مصطفی جواد، انتساب زیارگاه قنبر علی در بغداد را به وی، رد کرده است؛ زیرا قنبر، سال‌ها پیش از ساخته شدن شهر بغداد، به شهادت رسیده است‌[۲۵] و از نظر تاریخی، امکان دفن وی در این نقطه وجود ندارد.

اقوال در مورد شخص مدفون در مزار قنبر

به عقیده شیخ محمد صالح سهروردی، قنبرعلی، صورت تحریف یافته نام ابوطالب نصر، ملقب به قنبر، فرزند علی ناقد (از رجال نیمه دوم سده ششم) است؛ بدین ترتیب که نام این شخصیت، یعنی قنبر بن علی، به مرور زمان، به عبارت قنبرعلی تحریف شده است.[۲۶] او حاجب مستضی‌ء بامرالله عباسی بود که به ابن‌ناقد نیز شناخته می‌شد.

مردم در کودکی، نام قنبر را بر وی گذاشته بودند و او را به این اسم، صدا می‌زدند. خلیفه عباسی در سال (571 ه. ق)، او را به عنوان حاجب خود، تعیین کرد. اما به علت اینکه مردم او را مسخره می‌کردند، ناچار او را عزل نمود و شخصی به نام ابن‌معوّج را به‌جای وی، تعیین کرد.[۲۷] پس از درگذشت، او را در قبرستان «باب ابرز» بغداد، به خاک سپردند و برایش مقبره‌ای ساختند.[۲۸]

برخلاف نظر محمد صالح سهروردی، عبدالحمید عباده معتقد است صاحب این قبر،علی بن احمد درینی بوده که او هم در قبرستان باب ابرز، دفن شده است. اما عماد عبدالسلام رؤوف، با بیان اینکه میان محله قنبرعلی امروزی و محل قبرستان باب ابرز، مسافت درخور توجهی وجود داشته است، انتساب این زیارتگاه را به هر یک از این دو شخصیت، رد کرده است.[۲۹]

گویا نخستین کسی که به نام قنبرعلی در بغداد اشاره کرده، غیاث بغدادی در کتاب خود به نام تاریخ غیاثی است. اما وی به‌طور واضح، از هویت این بنا (مقبره، مسجد یا تکیه)، سخن نگفته است. اما محمد صالح سهروردی، آن را منطبق بر مسجد غصن که آن را غصن، مادر مستکفی بالله خلیفه عباسی (حکومت: 333- 334 ه. ق) بنا کرد، دانسته است.[۳۰]

پانویس

  1. مراقد المعارف، ج2، ص206.
  2. الفضائل، ص64.
  3. الاختصاص، ص7.
  4. التوحید، الشیخ الصدوق، ص338.
  5. الغارات، ابن‌هلال الثقفی، ص65 و 66.
  6. الاختصاص، ص108.
  7. بحار الانوار، ج6؛ ص242.
  8. البدایة والنهایة، ج9، ص132؛ مقاتل الطالبیین، ص47.
  9. التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری، ص588.
  10. الاختصاص، ص73؛ اختیار معرفة الرجال، ج1، ص288.
  11. تاریخ المدینة المنورة، ج4، ص1304؛ انساب الاشراف، ج5، ص558؛ الامامة والسیاسة، ج1، ص62.
  12. الفتوح، ج3، ص127.
  13. تاریخ الطبری، ج4، ص563.
  14. تاریخ الیعقوبی، ج2، ص213؛ التنبیه والاشراف، ص258.
  15. انساب الاشراف، ج2، ص166؛ الاختصاص، ص73.
  16. اعلام الوری، ج1، ص422.
  17. التنبیه والاشراف، ص261؛ زین الاخبار، عبدالحی گردیزی، ص114.
  18. تاریخ نیشابور، ص91.
  19. انساب الاشراف، ج13، ص375.
  20. الانعام: 44 و 45.
  21. الارشاد، ج1، ص328.
  22. النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج2، ص318؛ تاریخ الاسلام، ج18، ص552.
  23. الاشارات الی معرفة الزیارات، ص9.
  24. جامع الانوار فی مناقب الاخیار، ص590؛ العقد اللامع بآثار بغداد والمساجد والجوامع، ص216؛ مراقد المعارف، ج2، ص202.
  25. دلیل خارطة بغداد المفصل، ص208.
  26. ر. ک: خیرالزاد فی تاریخ مساجد وجوامع بغداد، ص303. یونس السامرائی نیز در کتاب خود این نظریه را پذیرفته و تکرار کرده است. ر. ک: مراقد بغداد، ص46.
  27. الکامل فی التاریخ، ج11، ص433.
  28. خیرالزاد فی تاریخ مساجد و جوامع بغداد، ص303.
  29. ر. ک: همان.
  30. ر. ک: خیرالزاد فی تاریخ مساجد و جوامع بغداد، ص303.

منابع


*مراقد المعارف ، محمد حرزالدين، تحقيق: محمدحسين حرزالدين، قم، سعيد بن جبير، ٢٠٠٧م.

*الفضائل، شاذان بن جبرئيل القمي، النجف الاشرف، المكتبة الحيدرية ومطبعتها، ١٣٨١ه .ق - ١٩۶٢م.

*الاختصاص، محمد بن محمد (الشيخ المفيد)، تصحيح: علي اكبر الغفاري، ط ۴، قم، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين، ١۴١۴ه .ق.

*التوحيد، الشيخ الصدوق.

*الغارات، ابراهيم بن محمد (ابن هلال الثقفي)، تحقيق: السيد عبدالزهراء الحسيني الخطيب، ط١، بيروت، دار الاضواء، ١۴٠٧ه .ق - ١٩٨٧م.

*بحار الانوار، مجلسی.

*البداية والنهاية ، ابوالفداء اسماعيل بن كثير الدمشقي (ابن كثير)، تحقيق: علي شيري، ط ١، بيروت، دار احياء التراث العربي، ١۴٠٨ه .ق - ١٩٨٨م.

*التفسير، (المنسوب الي ) الامام الحسن العسكري (ع)، ط١، قم، ١۴٠٩ه ق.

*مقاتل الطالبيين ، ابوالفرج الاصفهاني، تحقيق: السيد احمد صقر، بيروت، مؤسسة الاعلمي، ١۴٠٨ه .ق - ١٩٨٧م.

*اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّي)، مشهد، ١۴٠٩ه .ق.

*تاريخ المدينة المنورة ، عمر بن شبّه النميري (ابن شبه)، ط ١، قم، دار الفكر، ١۴١٠ه ق .

*انساب الاشراف ، احمد بن يحيي البلاذري، تحقيق: محمود الفردوس العظم، دمشق، دار اليقظة العربية، ١٩٩٨م.

*الامامة والسياسة ، عبدالله بن مسلم (ابن قتيبة الدينوري)، تحقيق: علي شيري، ط ١، بيروت، دار الاضواء، ١۴١٠ه .ق - ١٩٩٠م.

*الفتوح، احمد بن اعثم الكوفي (ابن اعثم)، تحقيق: علي شيري، بيروت، دار الاضواء، ط ١، ١۴١١ه .ق - ١٩٩١م.

*تاريخ الطبري ، محمد بن جرير الطبري، ط ١، بيروت، دار الكتب العلميه، ١۴٠٨ه .ق - ١٩٨٨م.

*تاريخ اليعقوبي ، احمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن الكاتب العباسي (اليعقوبي)، بيروت، دار صادر، (لا ت).

*التنبيه والاشراف ، علي بن الحسين (المسعودي)، ليدن، بريل.

*اعلام الوري بأعلام الهدي، فضل بن الحسن (الطبرسي)، تحقيق: مؤسسة آل البيت(ع) لإحياء التراث، قم، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام) لإحياء التراث، ١۴١٧ه .ق.

* زين الاخبار، عبدالحى گرديزى.

*تاريخ نيشابور.

*الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، محمد بن محمد بن نعمان (الشيخ المفيد)، تحقيق: مؤسسة آل البيت(عليهم السلام) لاحياء التراث، ط ٢، بيروت، دار المفيد، ١۴١۴ه .ق - ١٩٩٣م.

*النجوم الزاهرة في ملوك مصر والقاهرة ، ابن تغري بردي، ط ١، القاهرة، ١٣٩٢ه .ق.

*تاريخ الاسلام ووفيات المشاهير والأعلام، شمس‌الدين محمد بن احمد بن عثمان الذهبي، تحقيق: عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، دار الكتاب العربي.

*الاشارات الي معرفة الزيارات ، علي بن ابي‌بكر الهروي، تحقيق: جانين سورديل - طومين، دمشق، المعهد الفرنسي، ١٩۵٣م.

*جامع الانوار في مناقب الاخيار ، صفاءالدين عيسي البندنيجي القادري، تحقيق: اسامة ناصر النقشبندي و مهدي عبدالحسين النجم، ط ١، بيروت، الدار العربية للموسوعات، ١۴٢٢ه .ق - ٢٠٠٢م.

*العقد اللامع بآثار بغداد والمساجد والجوامع ، عبدالحميد عبادة، تحقيق: عماد عبدالسلام رؤوف، ط ١، بغداد، انوار دجلة، 2004م.

*مراقد المعارف ، محمد حرزالدين، تحقيق: محمدحسين حرزالدين، قم، سعيد بن جبير، ٢٠٠٧م.

*دليل خارطة بغداد المفصّل في خطط بغداد قديماً وحديثاً، مصطفي جواد و احمد سوسة، بيروت، مكتبة الحضارات، ١۴٣٢ه .ق - ٢٠١١م.

*خيرالزاد فى تاريخ مساجد وجوامع بغداد.

*مراقد بغداد ، يونس الشيخ ابراهيم السامرائي، بغداد، مكتبة الشرق الجديد، (لا ت).

*الكامل في التاريخ ، عزالدين علي بن محمد الشيباني (ابن الاثير الجزري)، بيروت، دار صادر، ١٣٩٩ه .ق - ١٩٧٩م.

*خيرالزاد فى تاريخ مساجد و جوامع بغداد.