ابو ثمامه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
جز (جایگزینی متن - '</ref>' به '</ref> ')
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ')
خط ۲: خط ۲:


==نسب==
==نسب==
ابوثُمامه، جِناده<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۶؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۵؛ الاصابه، ج۷، ص۵۲؛ ج۱، ص۶۱۰.</ref>   یا اُمَیّة<ref>الاصابه، ج۷، ص۵۲؛ ج۱، ص۲۶۸.</ref>   بن عوف، است. نام جدّ او را امیه،<ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۴۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۶؛ المنتظم، ج۲، ص۳۲۳.</ref>   سَلَمه<ref>جمهرة انساب العرب، ص۴۹۴.</ref>   و جِناده<ref>الاصابه، ج۱، ص۶۱۰.</ref>   ذکر کرده‌اند. وی از تیره بنی‌فَقیم است<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.</ref>   که متصدی «[[نسیء|نَسیء]]» بودند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲؛ جمهرة انساب العرب، ص۴۹۴.</ref>   نسیء جابه‌جا‌کردن ماه‌های حرام به دست عرب [[جاهلیت|جاهلی]] بود و متصدیان ویژه‌ای داشت که «[[قلامسه|قَلامِسه]]» خوانده می‌شدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲؛ جمهرة انساب العرب، ص۴۹۴.</ref>   بنی‌فقیم به این جایگاه که از پدر به پسر منتقل می‌شد، افتخار می‌کردند.<ref>البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref>   (← نسیء)
ابوثُمامه، جِناده<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۶؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۵؛ الاصابه، ج۷، ص۵۲؛ ج۱، ص۶۱۰.</ref> یا اُمَیّة<ref>الاصابه، ج۷، ص۵۲؛ ج۱، ص۲۶۸.</ref> بن عوف، است. نام جدّ او را امیه،<ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۴۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۶؛ المنتظم، ج۲، ص۳۲۳.</ref> سَلَمه<ref>جمهرة انساب العرب، ص۴۹۴.</ref> و جِناده<ref>الاصابه، ج۱، ص۶۱۰.</ref> ذکر کرده‌اند. وی از تیره بنی‌فَقیم است<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> که متصدی «[[نسیء|نَسیء]]» بودند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲؛ جمهرة انساب العرب، ص۴۹۴.</ref> نسیء جابه‌جا‌کردن ماه‌های حرام به دست عرب [[جاهلیت|جاهلی]] بود و متصدیان ویژه‌ای داشت که «[[قلامسه|قَلامِسه]]» خوانده می‌شدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲؛ جمهرة انساب العرب، ص۴۹۴.</ref> بنی‌فقیم به این جایگاه که از پدر به پسر منتقل می‌شد، افتخار می‌کردند.<ref>البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref> (← نسیء)


==آخرین قَلَمَّس==
==آخرین قَلَمَّس==
ابوثمامه آخرین «قَلَمَّس» یعنی اعلان‌کننده [[نسیء]]<ref>المحبّر، ص۱۵۶؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۴۱-۱۴۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.</ref>   بود و ۴۰ سال این کار را برعهده داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۴۱؛ الاصابه، ج۱، ص۶۱۰.</ref>   او تقریباً ۳۱ سال پیش از هجرت [[پیامبر اسلام(ص)]] به این جایگاه رسید و تا سال نهم هجری که آخرین سال استفاده از نسیء بود، آن را اعلان می‌کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۶؛ التنبیه و الاشراف، ص۱۸۶؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۶.</ref>   در سال دهم هجری که موسم [[حج]] در [[ذی‌حجه]] واقعی قرار گرفت، پیامبر در [[حجة الوداع]] نسیء را ممنوع کرد. پیامبر(ص) در همین سال آیه مشتمل بر حکم حرمت نسیء را به مردم ابلاغ کرد:<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۳-۶۰۴؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۶.</ref>   {إِنَّمَا النَّسیءُ زِیادَةٌ فِی الکفرِ یضَلُّ بِهِ الَّذینَ کفَرُوا یحِلُّونَهُ عاماً وَ یحَرِّمُونَهُ عاماً لِیواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللهُ فَیحِلُّوا ما حَرَّمَ اللهُ زُینَ لَهُم سُوءُ أَعمالِهِم وَ اللهُ لا یهدِی القَومَ الکافِرین}؛ «جز این نیست که نسیء فزونی در کفر است که با آن، کافران گمراه می‌شوند؛ یک سال آن را حلال و سال دیگر را حرام می‌کنند تا به مقدار ماه‌هایی که خداوند تحریم کرده، برسد (و عدد چهار ماه به پندارشان کامل گردد) و بدین ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال شمرند. کارهای زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند». ([[سوره توبه]]، آیه ۳۷)
ابوثمامه آخرین «قَلَمَّس» یعنی اعلان‌کننده [[نسیء]]<ref>المحبّر، ص۱۵۶؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۴۱-۱۴۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> بود و ۴۰ سال این کار را برعهده داشت.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۴۱؛ الاصابه، ج۱، ص۶۱۰.</ref> او تقریباً ۳۱ سال پیش از هجرت [[پیامبر اسلام(ص)]] به این جایگاه رسید و تا سال نهم هجری که آخرین سال استفاده از نسیء بود، آن را اعلان می‌کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۶؛ التنبیه و الاشراف، ص۱۸۶؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۶.</ref> در سال دهم هجری که موسم [[حج]] در [[ذی‌حجه]] واقعی قرار گرفت، پیامبر در [[حجة الوداع]] نسیء را ممنوع کرد. پیامبر(ص) در همین سال آیه مشتمل بر حکم حرمت نسیء را به مردم ابلاغ کرد:<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۳-۶۰۴؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۶.</ref> {إِنَّمَا النَّسیءُ زِیادَةٌ فِی الکفرِ یضَلُّ بِهِ الَّذینَ کفَرُوا یحِلُّونَهُ عاماً وَ یحَرِّمُونَهُ عاماً لِیواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللهُ فَیحِلُّوا ما حَرَّمَ اللهُ زُینَ لَهُم سُوءُ أَعمالِهِم وَ اللهُ لا یهدِی القَومَ الکافِرین}؛ «جز این نیست که نسیء فزونی در کفر است که با آن، کافران گمراه می‌شوند؛ یک سال آن را حلال و سال دیگر را حرام می‌کنند تا به مقدار ماه‌هایی که خداوند تحریم کرده، برسد (و عدد چهار ماه به پندارشان کامل گردد) و بدین ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال شمرند. کارهای زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند». ([[سوره توبه]]، آیه ۳۷)


==تردید در اسلام آوردن وی==
==تردید در اسلام آوردن وی==
ابوثمامه تا دوران خلافت [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] زنده بود.<ref>اخبار مکه، ج۱، ص۱۸۳.</ref>   منابع به مسلمان شدن و تاریخ وفاتش اشاره نکرده‌اند. تنها سهیلی قائل به مسلمان‌شدن اوست. او به گزارشی استناد می‌کند که حاکی از حضور ابوثمامه در مراسم [[حج]] در دوران خلافت [[عمر بن خطاب]] است.<ref>الاصابه، ج‌۱، ص‌۶۱۰.</ref>   از گزارش‌ها برمی‌آید که وی تا سال نهم هجری [[مشرک]] بوده است.<ref>نک التنبیه و الاشراف، ص۱۸۶.</ref>   بنابراین، در صورت گرویدن به اسلام، وی پس از [[فتح مکه]] مسلمان شده است.
ابوثمامه تا دوران خلافت [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] زنده بود.<ref>اخبار مکه، ج۱، ص۱۸۳.</ref> منابع به مسلمان شدن و تاریخ وفاتش اشاره نکرده‌اند. تنها سهیلی قائل به مسلمان‌شدن اوست. او به گزارشی استناد می‌کند که حاکی از حضور ابوثمامه در مراسم [[حج]] در دوران خلافت [[عمر بن خطاب]] است.<ref>الاصابه، ج‌۱، ص‌۶۱۰.</ref> از گزارش‌ها برمی‌آید که وی تا سال نهم هجری [[مشرک]] بوده است.<ref>نک التنبیه و الاشراف، ص۱۸۶.</ref> بنابراین، در صورت گرویدن به اسلام، وی پس از [[فتح مکه]] مسلمان شده است.


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۴۰

ابوثُمامَه کِنانی، از قبیله بنی‌کِنانه و آخرین اعلان‌کننده نَسیء در ماه‌های حرام (به معنای جابجا کردن ماه‌های حرام) است. او از ۳۱ سال پیش از هجرت تا ۹ سال پس از آن مسئولیت این کار را بر عهده داشت. در سال ۹ هجری با نزول آیه نسیء این کار حرام اعلام شد. ابوثمامه تا زمان عمر بن خطاب زنده بوده است و اکثر منابع درباره اسلام‌آوردن وی صحبتی نکرده‌اند.

نسب

ابوثُمامه، جِناده[۱] یا اُمَیّة[۲] بن عوف، است. نام جدّ او را امیه،[۳] سَلَمه[۴] و جِناده[۵] ذکر کرده‌اند. وی از تیره بنی‌فَقیم است[۶] که متصدی «نَسیء» بودند.[۷] نسیء جابه‌جا‌کردن ماه‌های حرام به دست عرب جاهلی بود و متصدیان ویژه‌ای داشت که «قَلامِسه» خوانده می‌شدند.[۸] بنی‌فقیم به این جایگاه که از پدر به پسر منتقل می‌شد، افتخار می‌کردند.[۹] (← نسیء)

آخرین قَلَمَّس

ابوثمامه آخرین «قَلَمَّس» یعنی اعلان‌کننده نسیء[۱۰] بود و ۴۰ سال این کار را برعهده داشت.[۱۱] او تقریباً ۳۱ سال پیش از هجرت پیامبر اسلام(ص) به این جایگاه رسید و تا سال نهم هجری که آخرین سال استفاده از نسیء بود، آن را اعلان می‌کرد.[۱۲] در سال دهم هجری که موسم حج در ذی‌حجه واقعی قرار گرفت، پیامبر در حجة الوداع نسیء را ممنوع کرد. پیامبر(ص) در همین سال آیه مشتمل بر حکم حرمت نسیء را به مردم ابلاغ کرد:[۱۳] {إِنَّمَا النَّسیءُ زِیادَةٌ فِی الکفرِ یضَلُّ بِهِ الَّذینَ کفَرُوا یحِلُّونَهُ عاماً وَ یحَرِّمُونَهُ عاماً لِیواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللهُ فَیحِلُّوا ما حَرَّمَ اللهُ زُینَ لَهُم سُوءُ أَعمالِهِم وَ اللهُ لا یهدِی القَومَ الکافِرین}؛ «جز این نیست که نسیء فزونی در کفر است که با آن، کافران گمراه می‌شوند؛ یک سال آن را حلال و سال دیگر را حرام می‌کنند تا به مقدار ماه‌هایی که خداوند تحریم کرده، برسد (و عدد چهار ماه به پندارشان کامل گردد) و بدین ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال شمرند. کارهای زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند». (سوره توبه، آیه ۳۷)

تردید در اسلام آوردن وی

ابوثمامه تا دوران خلافت خلیفه دوم زنده بود.[۱۴] منابع به مسلمان شدن و تاریخ وفاتش اشاره نکرده‌اند. تنها سهیلی قائل به مسلمان‌شدن اوست. او به گزارشی استناد می‌کند که حاکی از حضور ابوثمامه در مراسم حج در دوران خلافت عمر بن خطاب است.[۱۵] از گزارش‌ها برمی‌آید که وی تا سال نهم هجری مشرک بوده است.[۱۶] بنابراین، در صورت گرویدن به اسلام، وی پس از فتح مکه مسلمان شده است.

پانویس

  1. تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۶؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۵؛ الاصابه، ج۷، ص۵۲؛ ج۱، ص۶۱۰.
  2. الاصابه، ج۷، ص۵۲؛ ج۱، ص۲۶۸.
  3. تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۴۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۶؛ المنتظم، ج۲، ص۳۲۳.
  4. جمهرة انساب العرب، ص۴۹۴.
  5. الاصابه، ج۱، ص۶۱۰.
  6. السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.
  7. السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲؛ جمهرة انساب العرب، ص۴۹۴.
  8. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲؛ جمهرة انساب العرب، ص۴۹۴.
  9. البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷.
  10. المحبّر، ص۱۵۶؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۴۱-۱۴۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.
  11. انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۴۱؛ الاصابه، ج۱، ص۶۱۰.
  12. تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۶؛ التنبیه و الاشراف، ص۱۸۶؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۶.
  13. السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۳-۶۰۴؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۶.
  14. اخبار مکه، ج۱، ص۱۸۳.
  15. الاصابه، ج‌۱، ص‌۶۱۰.
  16. نک التنبیه و الاشراف، ص۱۸۶.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ابوثمامه کنانی.
  • اخبار مکه: الازرقی (م.۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق؛
  • الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛
  • انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛
  • تفسیر مقاتل بن سلیمان: مقاتل بن سلیمان (م.۱۵۰ق.)، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، التاریخ العربی، ۱۴۲۳ق؛
  • التنبیه و الاشراف: المسعودی (م.۳۴۵ق.)، بیروت، دار صعب؛
  • جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛
  • مجمع البیان: الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
  • المحبّر: ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده؛
  • المنتظم: ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.