انتفاضه شعبانیه: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==روزشمار انتفاضه در نجف== | ==روزشمار انتفاضه در نجف== | ||
با اینکه آغاز انتفاضه شعبانیه از [[نجف]] نبود، ولی رهبری ادامه انتفاضه را در نجف دانستهاند.<ref>روزشمار انتفاضه شعبانیه در نجف اشرف و بررسی علل شکست قیام، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۱، ص۱۱۹.</ref> رویدادهای این انقلاب، در قالب گزارشی کوتاه به شرح زیر است: | با اینکه آغاز انتفاضه شعبانیه از [[نجف]] نبود، ولی رهبری ادامه انتفاضه را در نجف دانستهاند.<ref>روزشمار انتفاضه شعبانیه در نجف اشرف و بررسی علل شکست قیام، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۱، ص۱۱۹.</ref> رویدادهای این انقلاب، در قالب گزارشی کوتاه به شرح زیر است: | ||
{{ستون-شروع|۳}} | |||
'''<small>جمعه، 14 شعبان</small>''' | '''<small>جمعه، 14 شعبان</small>''' | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
<small>بعثی ها به درمانگاه ها و بیمارستان های نجف نیز حمله کرده و پزشکان و پرستاران را که به مداوای مجروحین پرداخته بودند همان جا اعدام کردند. نیروهای بعثی، بیماران و پزشکان را با سلاح سرد و گرم به قتل رسانده و سپس لباس پزشکان، مخصوصاً بانوان را از تن درآورده و پیکرهای شان را تکه تکه کردند.<ref>نقش نجف اشرف در تمدّن بشرى، ج۲، ص۳۶۹.</ref></small><br /> | <small>بعثی ها به درمانگاه ها و بیمارستان های نجف نیز حمله کرده و پزشکان و پرستاران را که به مداوای مجروحین پرداخته بودند همان جا اعدام کردند. نیروهای بعثی، بیماران و پزشکان را با سلاح سرد و گرم به قتل رسانده و سپس لباس پزشکان، مخصوصاً بانوان را از تن درآورده و پیکرهای شان را تکه تکه کردند.<ref>نقش نجف اشرف در تمدّن بشرى، ج۲، ص۳۶۹.</ref></small><br /> | ||
{{پایان}} | |||
==پانوشت== | ==پانوشت== |
نسخهٔ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۲۴
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۱۷ مهر ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
زمینهها
حزب بعث پس از روی کار آمدن، ضد الحاد و شیوعی نشان داده میشد؛ ولی پس از مدتی سیاستهایی برای محدود کردن آیینهای شیعیان، مانند عزاداری و زیارت، به ویژه زیارت حرمهای امام علی(ع) و امام حسین(ع) اجرا کرد.[۱]
انتفاضه صفر
یکی از برجستهترین آیینهای مرسوم بین شیعیان عراق، پیادهروی اربعین بود، صدام محدودیت این پیادهروی را درآغاز از بخشها پس از آن شهرها و پس از آن در استانها اجرا کرد؛ ولی هنوز عزداری در دو شهر شیعهنشین کربلا و نجف آزاد بود؛ تا اینکه در ماه صفر سال ۱۳۹۷ق. (۱۹۷۷م) از پیادهروی مردم از نجف به سوی کربلا جلوگیری کرد. مردم بدون توجه به تهدید، راهپیمایی را آغاز کرده، در منطقه خان النص، بین کربلا و نجف، میان نیروهای صدام و مردم درگیری شد و شماری از مردم به شهادت رسیدند. این رویداد، عشایر را تحریک کرد، از این روی، صدام پیادهروی اربعین را آزاد کرد. با این همه، خیزش مردمی ادامه یافت. در مقابل، رژیم بعث، سید محمدباقر صدر و محمدباقر حکیم را دستگیر کرد. این خیزش مردمی به انتفاضه صفر معروف شد.[۱]
انتفاضه رجب
دستگیری دوباره سید محمدباقر صدر، اینبار همراه خواهرش بنتالهدی، جنبش دیگری را راه انداخت که به انتفاضه رجب شهرت یافت. نتیجه این انتفاضه آزادی سید محمدباقر صدر بود. [۱]
دوران خفقان
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تأثیر آن بر تفکرات شیعی عراق، صدام را نسبت به بقای دولتش نگران کرد. از همین روی، با شدت بیشتری با عالمان و روحانیان مبارز برخورد کرد. شهادت محمدباقر صدر به همراه خواهرش بنتالهدی، شهادت شماری از آل حکیم، دستگیری و تبعید بسیاری از روحانیان مبارز و فعالان سیاسی بخشی از این اقدامات بود. سختگیریهای صدام و همراه شدن آن با جنگ تحمیلی تودههای شیعی را به سکوت واداشت. آنها منتظر فرصتی برای خیزشی نو بودند؛ ضعف دولت صدام پس از شکست در اشغال کویت، زمینه را برای آنها آماده کرد.[۱]
حمله صدام به کویت
صدام، در اوت، به کویت حمله کرده، این کشور کوچک، ولی ثروتمند را استان نوزدهم عراق خواند. نیروهای عدی، پسر ارشد صدام، مزدوران ساجده همسر صدام و علی شیمیایی به چپاول برنامهریزی شده کویت پرداختند؛ به گونهای که کاخ جدید ساجده، پر از مرمرهای کویتی شد و خودروهای گرانقیمت کویتی در بازاهای بغداد به فروش میرسید.[۲] در پی این حمله، کشورهای غربی برای دفاع از کویت به منطقه لشکرکشی کردند. سرانجام صدام مجبور شد در فوریه خاک کویت را تخلیه کند. برخی بر این باورند که حمله صدام به کویت با دخالت غرب در ترغیب صدام به این حمله و چراغ سبز آمریکا آغاز شد. آنها به دیدار کلسبی، سفیر وقت آمریکا در عراق با صدام استناد کردهاند.[۳] کلبسی در مصاحبهای با روزنامه نیویورک تایمز به طور تلویحی از رضایت آمریکا به این حمله خبر داده است.[یادداشت ۱][۴] وی چند سال پس از این، در یک تصادف مشکوک کشته شد. برخى، همراهى شاه اردن با صدام و سخنرانى بوش پدر درباره نظم نوين جهانى، چند روز پيش از حمله عراق را از ديگر نشانههاى چراغ سبز آمريكا دانستهاند.[۵]
حمله آمریکا به عراق
حمله عراق به كويت و در پی آن، حمله آمريكا به عراق، نقطه عطفى در تاريخ اين كشور شمرده مىشود. در واقع سياست جديد آمريكا در قبال اپوزيسيون عراق و صفبندى جديد نيروهاى معارض و همچنين تبليغات و شعارهاى جديد صدام مبنى بر ادعاى اسلامگرايى از اين تاريخ نمايان مىشود.[۶]
آغاز انتفاضه شعبانیه
در پى حمله آمريكا به خاك عراق و فرار سربازان عراقى و بروز شكست و ضعف در نظام صدام، شيعيان كه سالها در خفقان بودند، انقلابى را سامان دادند كه به «انتفاضه شعبانيه» موسوم شد. معروف است كه اين انقلاب يك روز پس از اعلام آتشبس بين نيروهاى صدام و نيروهاى آمريكايى، در ۱۴ شعبان ۱۴۱۱ق. (اول مارس ١٩٩١م) و با شليك يك گلوله تانك، از سوى ارتشيان پيوسته به مردم، به تصوير ديوارىِ صدام در ميدان سعد بصره، آغاز شد و دامنه آن به ديگر شهرهاى شيعه كشيده شد. در اين انقلاب، بيشتر مناطق شيعهنشين، از جمله بصره، ناصريه، عماره، كربلا و نجف به دست انقلابيها افتاد.[۷] تظاهرات نجف در ظهر روز يكشنبه ٣ مارس ١٩٩١ مصادف با ١۶ شعبان ١۴١١ شكل گرفت و مراكز حكومتى به سرعت در برابر موج مردم، شكست خورده و اسلحهها به دست مردم افتاد. مجاهدان حرم شريف اميرالمومنين (عليه السلام) را به عنوان مقر فرماندهى خود انتخاب كردند. در روز بعد هيئتهاى حسينى با شعارهاى خونخواهى براى اهل بيت (عليه السلام) درحالى كه برخى از ايشان مسلح بودند، وارد خيابانهاى اصلى شدند و استاندارى را گرفتند.[۸]
از سويى كردها نيز در شمال عراق مناطق كردنشين را از دست نيروهاى صدام خارج كردند. این انقلاب بیشتر به صورت خودجوش عمل میکرد و نمیتوان آن را به نام هیچیک از گروهها و احزاب ثبت کرد. يكى از عوامل پيروزىهاى اوليه اين انقلاب، دستور ممنوعيت پرواز هواپيماهاى عراقى توسط آمريكا بود كه طبق آن، از هرگونه پرواز هواپيما و بالگرد عراقى بر فراز عراق جلوگيرى مىشد.[۷] پس از مدتی آمریکا به صدام اجازه داد بالگردهایش را به پرواز درآورد؛ دلیل این اجازه، خراب بودن راههای بازگشت سربازان عراقی از کویت اعلام شد.[۹] برخی بر این باورند که دلیلی اعلامی از طرف آمریکا برای اجازه پرواز، بهانه بوده و دلیل اصلی آن نگرانی آمریکا از موفقیت خیزش شیعیان بوده است.[۷] با پرواز بالگردها، کشتار شیعیان جنوب آغاز شد.
تانكهاى ارتش عراق زير نظر حسين كامل، داماد صدام در حالى كه پرچمهايى با شعار «لا شيعة بعد اليوم»[یادداشت ۲] حمل مىكردند، عمليات نسلكشى شيعيان را آغاز كردند. به گفته على حسن المجيد، ارتش عراق طى سه هفته ٣٠٠هزار نفر را كشت. اين نسلكشى حتى برخى از طرفهاى غير سياسى شيعه وغير شيعه را به حركت واداشت.[۱۰]
نقش عالمان
آیتالله خویی
سید ابوالقاسم خویی، فتوايى در حمايت از اماكن مقدسه به هنگام تيراندازى سربازان عراقى در حرم امام علی(ع) صادر کرده و نامه سرزنشآميزى براى بوش پدر، رییسجمهور وقت آمریکا فرستاد. برخی اقدامات وی را نشان دادن قدرت سیاسی مرجعیت پس از سالها خاموشی آن دانستهاند.[۱۱] او در بیانیهای که در ۲۰ شعبان ۱۴۱۱ق. صادر شد، یک هیأت هشت نفره از عالمان نجف را برای مدیریت انقلاب تعیین کرد.[۱۲] در این بیانیه، کشور عراق در مرحلهای سخت و نیازمند حفظ سازمان، برقراری امنیت و نظارت بر امور عمومی و مذهبی دانسته شده است. از همین رو، گروهی تعیین شده، که به نمایندگی از سید ابوالقاسم خویی به این وظیفه عمل کنند؛[یادداشت ۳] نام آنها عبارتند از: سيد محيىالدين غريفى، سید محمدرضا موسوى خلخالى، سید جعفر بحرالعلوم، سید عزالدين بحرالعلوم، سید محمدرضا خرسان، سید محمد سبزوارى، محمدرضا شبيب ساعدى، سید محمدتقى خوئى. پس از یک روز، نام سید محمدصالح و سید عبدالرسول خرسان به این فهرست افزوده شد.[۱۳] برخی این بیانیه را ملایمتر از بیانیه آیتالله سبزواری و بیشتر تاکید بر حفظ نظم اجتماعی و محافظت از اموال عمومی دانسته، ولی اقبال عمومی را به سوی آیتالله خویی دانستهاند.[۸]
آیتالله خویی، خريد و فروش اموال به غنيمت گرفته شده از كويت را حرام اعلام كرد.[۱۴] اهمیت این فتوا را از این جهت دانستهاند که یکی از برنامههای مهم صدام و خانوادهاش در کویت، دزدیدن برنامهریزی شده اموال کویتیها و فروش آنها در عراق بود. نيروهاى صدام، بهويژه پس از چراغ سبز آمريكا از ٢۶ اسفند ١٣۶٩ش. به مدت ۴ روز دو شهر كربلا و نجف را مورد حمله شدید توپخانهاى قرار دادند و در روز ٢٩ اسفند، با انتقال نيرو به وسيله بالگرد به نجف، وارد اين شهر شده و پس از درگيرى با مقاومان، آيتالله خوئى و تنى چند از اعضاى خانوادهاش، از جمله يك زن وكودك را ربودند. پس از آن از تلوزیون دولتی عراق، برنامهای پخش شد با این محتوا که آیتالله خویی با صدام موافقت کرده است. برخی این برنامه را نمايشی تلويزيونى، تحريف سخنان آيتالله خوئى و صحنهسازى دانستهاند.[۱۵] جواد خویی، نوه آیتالله خویی در روز دستگیری در خانه پدرش محمدتقی خویی، جایی که به محل استقرار آیتالله خویی تبدیل شده بود، حضور داشت. به گفته وی، انقلابيان به آيتالله خوئى توصيه کردند با نزديك شدن نیروهای بعثی، به سوی ایران روانه شود، ولی او مخالفت کرده و حاضر نشده شهر نجف را بیدفاع و تنها بگذارد. او به انقلابیان توصیه کرده بود سرنوشتشان را با وی گره نزده، از شهر خارج شوند. سرانجام تنها چند نفر با آیتالله خویی ماندند.[یادداشت ۴] پس از سه روز ماندن در خانه، در ۳ رمضان ۱۴۱۱ق. نیروهای نظام بعث وارد خانه شده، آیتالله خویی و همراهان او را دستگیر کردند.[۱۶]
آیتالله سبزواری و صدر
در اين میان، جز آيتالله خويى، عالمان و فقیهان ديگرى نيز رهبرى اين حركت مردمى را به دست گرفتند. مقتدى صدر در مصاحبهاى، آيتاللّه سبزوارى و پدرش را از پیشقدمان رهبری انتفاضه و فتوای جهاد دانسته است.[۱۷] سید محمد صدر، در بیانیهای مردم را به یاری انقلاب اسلامی عراق دعوت کرد. وی پیش از این چنان شهرتی نداشته، با صدور این بیانیه، در میان مردم شناخته شد. برخی بیانیه آیتالله سبزواری را برخلاف بیانیه آیتالله خویی، بسیار حماسی دانستهاند.[۸]
سرکوب انتفاضه
با ربوده شدن آيتالله العظمى خوئى و حملات بالگردهای گارد رياستجمهورى به مردم و پس از آن ورود گارد رياستجمهورى به شهرهاى انقلابى و کشتار مردم، نیروهای بعثى بر اوضاع مسلط شده و انقلاب را در جنوب عراق سركوب كردند. برخی این سرکوب را با چراغ سبز بوش پدر دانستهاند. اين در حالى بود كه كمك نيروهاى بينالمللى باعث شد تا گروههاى معارض كرد، در مناطق خود اوضاع را به دست گيرند.[۱۷] مقتدی صدر، ایجاد اختلاف توسط برخی جریانها و افراد در میان تشکلها و هستههای مردمی بغداد را دلیل از دست رفتن بغداد و در نهایت سیطره دوباره صدام بر عراق معرفی کرده است. پس از این شکست، خانهها ویران، مردم قلع و قمع و جنایات صدام فزونی یافت.[۱۷] یکی دیگر از علتهای شکست انقلاب، بیبرنامهگی بود؛ به گزارش محمد یعقوبی، مسئول حزب فضیله و از نزدیکان سید محمد صدر، پس از تصرف نجف توسط انقلابیها، هیچ کس درباره مرحله بعدی انتفاضه چیزی نمیدانست و تمام نمازهای جماعت، جز نماز سید محمد صدر که در حرم برگزار میشد، تعطیل شده بود. محمد یعقوبی، نبود رویکرد واحد و مشخص برای سرایت انقلاب به بغداد و دیگر استانها را از دیگر علتهای شکست انقلاب دانسته است.[۸]
پس از انتفاضه
پس از شكست انتفاضه ١٩٩١م. و استقرار دوباره صدام و در حالى كه حوزه نجف سكوت خود را شكسته بود، فشارها بر حوزه نجف بیشتر شد. رژيم بعث، سعی کرد با مطرح کردن مرجعيت عربى، در مقابل مراجع ايرانى، شكافى را در نهاد مرجعيت به وجود آورد.[۱۸] با درگذشت آیتالله خویی و ترور برخی از بزرگان حوزه مانند آیتالله غروی و بروجردی، کار برای انقلابیان سختتر شده و آیتالله سیستانی، به عنوان رهبر جدید حوزه علمیه نجف، رهبری آن دوران را به عهده گرفت.[۱۹]
روزشمار انتفاضه در نجف
با اینکه آغاز انتفاضه شعبانیه از نجف نبود، ولی رهبری ادامه انتفاضه را در نجف دانستهاند.[۲۰] رویدادهای این انقلاب، در قالب گزارشی کوتاه به شرح زیر است:
جمعه، 14 شعبان
خیزش مردمی به ناصریه رسید. همزمان، سربازان جنگ با کویت به شهر بصره رسیدند؛ این، بر شور و هیجان مردم افزود. جوانان به خیابانها آمده و در پی آن، فضای امنیتی نجف شکسته شد. در این میان، مراسم احیا و جشن شب نیمه شعبان در کنار مرقد امام علی(ع) تبدیل به همایش ضد دولتی شده، به تظاهرات انجامید. در این همایش از عموم مردم برای شرکت در تظاهرات اصلی، در فردای آن روز دعوت به عمل آمد.[۲۱]
شنبه، 15 شعبان
شمار زیادی از مردم، در صحن علوی گرد آمدند؛ ولی در محاصره دستگاههای امنیتی قرار گرفته و برخی از آنها دستگیر شدند. برای پیشگیری از گسترش حرکت سازمان یافته مردم، از دیشب، تحرّکات اطلاعاتی شدیدی از سوی دولت بعثی در نجف آغاز شد. دولت عراق، که میدانست مرجعیت شیعه در نجف ممکن است مرکزیتی در این قیام پیدا کند، نیروی خود را در این شهر متمرکز کرد.
جوانان، مردم را به مشارکت فعال تر در این تحوّل سیاسی تشویق نموده و آنان را برای تظاهرات در روزهای آینده بسیج میکردند. اخبار پیروزیها و پیشروی مردم در ناصریه و بصره، به سرعت منتشر میشود. ستاد مرکزی مردمی بعدازظهر روز یکشنبه 16 شعبان را زمان گردهمایی در حرم امام علی(ع) اعلام میکند.
یکشنبه، 16 شعبان
ساعت 45: 13 بعدازظهر تظاهرات آغاز شد. شعارها به جز تکبیر، سمت و سوی ضد دولتی و ضد بعثی دارد. لحظه به لحظه بر جمعیت حاضر در خیابان افزوده میشود. نیروهای اطلاعاتی، مردمی را که قصد بیرون آمدن از حرم امام علی(ع) داشتند محاصره میکنند، ولی این بار مردم ساکت نمانده، با هر چه به دستشان می رسد، به مبارزه برمی خیزند. نتیجه این درگیری شماری کشته و زخمی از هر دو طرف بود؛ ولی نظامیان و مردم همچنان بر مواضع خود پافشاری می کنند. شعارهای مردم تند و تیزتر شده و خواهان سقوط نظام بعثی اند.
جمعیت به طرف شارع صادق به حرکت خویش ادامه می دهد تا به میدان امام علی(ع) که از قبل نیروهای انتظامی در آن مستقر شده بودند می رسند؛ جمعیت مردم زیاد است. نیروهای مسلّح عقبنشینی کرده، همزمان به روی مردم آتش گشوده و تعداد دیگری را زخمی و مجروح کردند. با اصرار مردم به ادامه حرکت، درگیری شدیدی میان آنها و نیروهای امنیتی به وجود آمد. بعثیها مجبور به عقبنشینی شدند.
به این ترتیب، مردم به سوی پایگاه های نظامی از پیش تعیین شده به راه افتادند. یکی از مرکزهایی که به تصرّف مردم درآمد، اداره پلیس در غرب نجف بود که در آن سلاح های فراوانی به دست مردم افتاد. همچنین شماری دیگر، پس از پنج ساعت و پس از بر جای گذاشتن تلفاتی چند، توانستند مرکز اصلی پلیس نجف را بگیرند.
انقلابیها چند مدرسه را به عنوان پایگاه و سنگر تصرّف کردند و به سربازانی که در جامع طوسی، مستقر شده بودند، حمله ور شده و همه را بیرون راندند و سپس ساختمانی نزدیک دانشکده فقه را نیز از بعثی ها گرفتند. نیروهای ضدشورش، در محلّه ای نزدیک بیمارستان حی السّعد، در میدان ثورة العشرین، مستقر شدند. انتخاب این منطقه به دلیل نزدیک بودن به شهرک اسکان، جنبه تاکتیکی داشت و این طور وانمود می شد که شهرکنشینان به گروگان گرفته شده اند و مردم دور تا دور آن را به محاصره خویش درآوردند.
دوشنبه، 17 شعبان
صبحگاهان مردم به دولتی های تجمع کرده در ساختمان «غرفة التجارة والبنایة» هجوم برده و بعد از یک درگیری نابرابر، بر ساختمان مورد نظر و ساختمان های اطرافش سیطره پیدا کردند.
در این روز ساختمان مرکزی حزب بعث، که متّصل به دادگاه اصلی نجف بود نیز به تصرف مردم درآمد. حاصل این درگیری کشته و زخمی شدن ده ها تن از مردم و به اسارت در آمدن چندین بعثی بود. مرکز اطّلاعات نجف نیز پس از دقایقی سقوط کرد و همه بازداشت شدگان آزاد شدند. آثار شکنجه و گرسنگی و تشنگی بر جسم آنان آشکار بود. اسناد و مدارک مهمّی نیز به دست آمد. ساختمان استانداری نجف نیز سقوط کرد و سرانجام در ساعت سه بعدازظهر، تمام نجف و حومه آن آزاد شد.
پرچم سبز رنگی به نشانه آزادی، بر بالای بام خانه ها به اهتزاز درآمد و اعلامیه ها به طور مداوم برای هماهنگی در اداره شهر، از بلندگوهای حرم علوی و مسجدها پخش می شد. در پی آزادی نجف، کوفه و به دنبال آن کفل[یادداشت ۵]و خان النص آزاد شدند.
سه شنبه، 18 شعبان
مردم به دنبال زندان های مخفی و محبوسشدگان زیرزمینی می گردند. در نتیجه، زندانی مخفی در زیر مرقد کمیل بن زیاد در منطقه حنّانه، پیدا شد؛ امّا نتوانستند درب ورودی اش را بیابند؛ به همین علّت دست به دامن مهندسی آشنا به نقشه ساختمان شدند. مهندس گفت: درب ورودی و اصلی چند صد متر با درب اول فاصله دارد. پس از یافتن درب ورودی و ورود به زندان، افرادی رنگ پریده با موهای پریشان و ریش بلند را یافتند که شب را از روز نمی شناختند و از وقایع عراق و جهان بی خبر بودند. یکی از آنان درباره احمد حسن البکر پرسید! به او گفته شد که صدام ده سال پیش او را مسموم کرد و کشت. زندان های مخفی دیگری نیز در بیشتر از ده نقطه نجف کشف شد.
جمعه، 21 شعبان
آیت الله خوئی به درخواست انقلابیها، کمیته ای متشکل از ده نفر را برای سامان دادن به امور انقلاب تأسیس کرد. این هیئت فعالیت خود را با برقراری ارتباط اطلاعاتی با رهبران قیام در کربلا و حلّه و دیوانیه و تقویت هر مواضع خود آغاز کرد.
دومین اقدام مهّم کمیته، طرح نقشه برای تصرف پایگاه نظامی شهر محاویل ، در جنوب بغداد بود. در این پایگاه سلاح های پیشرفته ای مانند موشک زمین به زمین وجود داشت. برنامه سوم، حرکت به سوی بغداد بود که منوط به موفقیت در تصرف پایگاه محاویل شد. برنامه چهارم، پخش غذای گرم میان مردم و رساندن برنج و روغن و گندم به افراد محتاج و تقسیم مقادیری پول بود. مغازه داران نیز قیمت اجناس را پایین آوردند.
به دستور صدام، حسین کامل[یادداشت ۶] برای مهار انقلاب مردم، دست به حمله زد؛ از جمله اقدامات وی، حمله بالگردها به شهرها، پرتاب موشک و توپخانه سنگین و ایجاد وحشت در مردم با پخش اعلامیه بود. ارتش به جنگ با مردم آمد. نجف و حرم امام علی(ع) مورد اصابت گلوله و موشک قرار گرفت؛ به مساجد و مدارس و حتی قبر مؤمنان خسارت وارد شد. برخی از مردم که توان مقابله نداشتند، مثل کودکان و زنان و پیران در خانه ها پناه گرفتند.
محلّ اصابت موشک ها نشان می داد که بعثی ها هدف از پیش تعیین شده ای نداشتند و فرقی میان نظامی و غیرنظامی نمیگذاشتند. بعثی ها بر روی دیوار نوشته بودند: «پس از امروز، شیعه ای نخواهد بود». مردم توانستند چهار بالگرد را ساقط کنند. نیروهای تحت فرمان حسین کامل برای ورود به نجف از مسیرهای حلّه و کوفه تلاش فراوان کردند، امّا این تلاش ها سودی نبخشید. انقلابیاهای نجف، چهار روز بعثی ها را بیرون شهر نگه داشتند؛ سرانجام نیروهای مسلّح توانستند از برخی نقاط بی محافظ وارد نجف شوند. آنان برای ورود به نجف، در برخی مسیرها زنان و کودکان را سپر قرار دادند. در اولین اقدام، به خانه آیت الله خوئی رفته، وی و تمام افراد حاضر در بیت را دستگیر کرده و نزد صدّام بردند. این ملاقات در روز سوم رمضان از تلویزیون عراق پخش شد تا انقلابیون دلسرد شوند.
پس از دستگیری وی، عملیات پاکسازی شهر از انقلابیها و حامیان انتفاضه آغاز شد و در مدت اندکی، هزاران نفر از مردم و شمای نزدیک به ۱۵۰تن از عالمان و طلبههای عراقی بازداشت شدند.
یکشنبه، 9 رمضان
نیروهای بعثی پس از کشتار و تعقیب، بر همه نجف مسلط شدند. حسین کامل، برنامه پنج حمله به نجف را در دستور کار خویش قرار داد. اولین اقدام او جستجوی خانه به خانه مجاهدین بود. اگر مشکوک میشدند، افراد را بازداشت و خانه های شان را با بمب منفجر می کردند. پیکرهای شهیدان در سطح شهر و در کوچه و خیابان پراکنده بود؛ در میدان ثورة العشرین شمار پیکرهای بر زمینمانده بیشتر بود؛ بعثی ها اجازه دفن پیکرها را نمی دادند و کسی جرأت نزدیک شدن به پیکرها را نداشت. این وضعیت تا پایان ماه رمضان 1411ق. ادامه داشت.
بعثی ها به درمانگاه ها و بیمارستان های نجف نیز حمله کرده و پزشکان و پرستاران را که به مداوای مجروحین پرداخته بودند همان جا اعدام کردند. نیروهای بعثی، بیماران و پزشکان را با سلاح سرد و گرم به قتل رسانده و سپس لباس پزشکان، مخصوصاً بانوان را از تن درآورده و پیکرهای شان را تکه تکه کردند.[۲۲]
پانوشت
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ سالهاى رنج، ص ١٨٨-٢٠٢.
- ↑ من پسر صدام بودم، ص ٢٣٣ - ٢۵٢.
- ↑ The Iraq War The Rigional Impacton Shiites ، Kurds ، Sunnid Arab, p8
- ↑ پرونده محرمانه جنگ خليج فارس، ص١١.
- ↑ برنامه گفتوگوى خبرى، شبكه دو سيماى جمهورى اسلامى ايران، ٩ دى ٨۵، با حضور امير عبداللهيان و آقامحمدى.
- ↑ كويت از پيدايش تا بحران، ص٣١٧.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ برنامه «بلاحدود»، شبكه الجزيره، با حضور عبدالله النفيسى، ١٨/٩/٢٠٠٢.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ مجله پژوهش و حوزه، به نقل از محمد یعقوبی،مسئول حزب فضیله و از نزدیکان سید محمد صدر.
- ↑ صدام؛ زندگى مخفى، ص۴٠٧.
- ↑ شيعيان عرب؛ مسلمانان فراموش شده، ص٢١٢و٢١٣.
- ↑ الطائفيه والسياسة فى العالم العربى، ص۴۴٠.
- ↑ كيهان، ۶ فروردين ١٣٧٠، شماره١۴١۴٩.
- ↑ المواقف السیاسیة، العراق، پایگاه مؤسسة الخوئى الإسلامية.
- ↑ پایگاه سيد محمدحسين فضل الله.
- ↑ پایگاه مجلس خبرگان رهبرى.
- ↑ كيهان، ١۵ فروردين١٣٧٠، شماره١۴١۵۵.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ پایگاه مؤسسة الخوئی الإسلامیة.
- ↑ ١٩. Gilles kepel, p٢٣٢
- ↑ اسلام السياسى فى العراق بعد سقوط صدام حسين, ص٨۶.
- ↑ روزشمار انتفاضه شعبانیه در نجف اشرف و بررسی علل شکست قیام، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۱، ص۱۱۹.
- ↑ الواقع و آفاق المستقبل، ص 45.
- ↑ نقش نجف اشرف در تمدّن بشرى، ج۲، ص۳۶۹.
- ↑ او میگوید: «هيچكس فكر نمىكرد كه صدام قصد تصرف تمام خاك كويت را دارد. در واقع اگر صدام يورش خود را به حوزه نفتى مورد منازعه رُمَيله و جزاير مورد اختلاف محدود مىداشت، شوراى امنيت مداخله نمىكرد.»
- ↑ برگردان فارسی آن: «پس از امروز، ديگر شيعهاى باقى نخواهد ماند.»
- ↑ برگردان فارسی متن بیانیه: «بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و به نستعين وصلّي الله علي محمد وآله الطاهرين. اما بعد، در اين روزها كشور مرحله سختى را مىگذراند و بيش از پيش نيازمند حفظ سازمان و برقرار امنيت و نظارت بر امور عامه و امور مذهبى و اجتماعى مىباشد، تا مباد مصالح عمومى از مديريت صحيح خارج شده و موجبات ضايع شدن مصالح واموال عمومى را فراهم آورد. از همين رو به نظر ما مصلحت عمومى جامعه امروز اقتضا مىكند يك كميته عالى براى نظارت بر اداره تمام امور كه نظر آن، نظر ما مىباشد و هر آنچه صادر كند، از جانب ما باشد، گماشته شود. به همين منظور نخبگانى از علما كه نامهاىشان در ذيل خواهد آمد، از كسانى كه به كفايت و حسن تدبيرشان اعتماد داريم را به عنوان اعضاى اين كميته معرفى مىنماييم. فرزندان مؤمنمان بايد دنبالهرو ايشان باشند و از دستورات ايشان پيروى كنند و به ارشاداتشان گوش فرادهند و در به انجام رسيدن اين مهم يارىگرشان باشند. از خداى متعال مىخواهيم تا ايشان را در انجام خدمات عمومى، آنگونه كه خداى متعال و رسول گراميش خشنود شوند، يارى رساند. الله ولى التوفيق وهو حسبنا و نعم الوكيل، والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته...»
- ↑ آن افراد عبارتند از: سيد محمدتقى خوئى، سيد إبراهيم خوئى، سيد محمود ميلانى، سيد محمدرضا خلخالى، سيد عزالدين بحرالعلوم، سيد جعفر بحرالعلوم، سيد جواد بحرالعلوم و سه جوانى كه خود را وقف خدمت به آيتالله كرده بودند.
- ↑ شهری در جنوب شرقی عراق.
- ↑ داماد صدام.
منابع
- اسلام السياسى فى العراق بعد سقوط صدام حسين, گراهام فولر، تقرير خاص عن مؤسسة الولايات المتحده للاسلام، ترجمه عادل حسن، مستقبل الواقع السياسى العراقى فى مقالات ثلاث، رقم۱۰۸، آب أغسطس ۲۰۰۳م.
- پرونده محرمانه جنگ خليج فارس، پيِر سالينجر، خجسته، تهران،١٣٧٠ش.
- پایگاه مؤسسة الخوئى الإسلامية.
- پایگاه سيد محمدحسين فضل الله.
- پایگاه مجلس خبرگان رهبرى.
- سالهاى رنج، محمدرضا نعمانى، ترجمه مهرداد آزاد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ١٣٨٢ش.
- برنامه «بلاحدود»، شبكه الجزيره، با حضور عبدالله النفيسى، ١٨/٩/٢٠٠٢.
- صدام، زندگى مخفى، كان كاگلن، ترجمه نادر افشار، فروغ چاشنىدل، مؤسسه انتشارات عطائى، تهران، ١٣٨٣ش.
- برنامه گفتوگوى خبرى، شبكه دو سيماى جمهورى اسلامى ايران، ٩ دى ۱۳۸۵ش. با حضور امير عبداللهيان و آقامحمدى.
- شيعيان عرب، مسلمانان فراموش شده، گراهام گراهام و رند رحيم فرانكه، ترجمه خديجه تبريزى، انتشارات مؤسسه شيعهشناسى، قم، ۱۳۸۴ش.
- كويت از پيدايش تا بحران، مركز مطالعات و پژوهشهاى كويت، قصيدهسرا، تهران، ١٣٨١ش.
- روزنامه كيهان.
- الطائفيه والسياسة فى العالم العربى، نموذج الشيعة فى العراق رؤية فى موضوع الدين والسياسة المجتمع العربى المعاصر، فرهاد ابراهيم، ترجمه مركز دراسات التفاعل الثقافى والترجمه، مكتبه المدبولى، ١٩٩۶م.
- من پسر صدام بودم، لطيف يحيى، ترجمه عباس رضوانخواه و افشين رضاپور، انتشارات چنار، ١٣٨۴ش. ص٢٣٣ - ٢۵٢.
- نقش نجف اشرف در تمدّن بشرى، ولید حلی،
- الواقع و آفاق المستقبل، وليد حلّى،
- The Iraq War The Rigional Impacton Shiites ، Kurds ، Sunnid Arab, Raphael Israeli, Sussex Academic Press, Brightan. Portland, 2004