انتفاضه شعبانیه

از ویکی حج
خیزش مردم عراق، در ۱۴ شعبان ۱۴۱۱ق، معروف به انتفاضه شعبانیه.

انتفاضه شعبانیه، خیزش مردم عراق در ۱۴ شعبان ۱۴۱۱ق. (۱ مارس ١٩٩١م) در برابر دولت بعثی صدام است، که از بصره آغاز شده و بیشتر شهرهای عراق را گرفت.

شهرهای شیعه‌نشین مانند کربلا و نجف بیشترین سهم را در این انتفاضه داشته و رهبری آن‌ها در نجف، با عالمان شیعه مانند سید ابوالقاسم خویی بود. کردها نیز در شمال عراق، مناطق کردنشین را از نیروهای صدام گرفتند.

بمباران‌ هوایی، کشتار، جنگ روانی، وحشت مردم، ناهماهنگی معترضان و همکاری آمریکا و برخی عشایر با صدام این خیزش را ناکام گذاشت. کشتار ۳۰۰هزار تن، ویرانی شهرها، تخریب حرم‌های امامان(ع) و هتک حرمت آن‌ها برخی از آثار حملات صدام بود.

زمینه‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

انتفاضه شعبانیه (۱۴ شعبان ۱۴۱۱ق)، قیام ناگهانی و خودجوش مردم عراق دانسته شده و برای آن زمینه‌هایی شمرده شده که برخی از آن‌ها به این شرح است:

انتفاضه صفر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حزب بعث پس از روی کار آمدن، ضد الحاد و شیوعی[یادداشت ۱] نشان داده می‌شد؛ ولی پس از مدتی سیاست‌هایی برای محدود کردن آیین‌های شیعیان، مانند عزاداری و زیارت، به ویژه زیارت حرم‌های امام علی(ع) و امام حسین(ع) اجرا کرد.[۱] یکی از برجسته‌ترین آیین‌های مرسوم بین شیعیان عراق، پیاده‌روی اربعین بود، صدام، رئیس‌جمهور وقت عراق محدودیت این پیاده‌روی را درآغاز از بخش‌ها، پس از آن شهرها و پس از آن در استان‌ها اجرا کرد؛ عزداری در دو شهر شیعه‌نشین کربلا و نجف آزاد بود؛ تا این‌که در ماه صفر سال ۱۳۹۷ق. (۱۹۷۷م) از پیاده‌روی اربعین، از نجف به سوی کربلا جلوگیری شد. مردم به تهدید توجه نکرده، راهپیمایی را آغاز کردند. در منطقه خان النص، بین کربلا و نجف، میان نیروهای صدام و مردم درگیری شد و شماری از مردم به شهادت رسیدند. این رویداد، عشایر را تحریک کرد، از این روی، صدام پیاده‌روی اربعین را آزاد کرد. با این همه، خیزش مردمی ادامه یافت. در مقابل، رژیم بعث، سید محمدباقر صدر و محمدباقر حکیم را دستگیر کرد. این خیزش مردمی، به انتفاضه صفر معروف شد.[۱]

انتفاضه رجب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

دستگیری دوباره سید محمدباقر صدر، این‌بار همراه خواهرش بنت‌الهدی، جنبش دیگری را راه انداخت که به انتفاضه رجب شهرت یافت. نتیجه این انتفاضه آزادی سید محمدباقر صدر بود. [۱]

دوران خفقان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تأثیر آن بر تفکرات شیعی عراق، صدام را نسبت به بقای دولتش نگران کرد. از همین روی، با شدت بیشتری با عالمان و روحانیان مبارز برخورد کرد. شهادت محمدباقر صدر به همراه خواهرش بنت‌الهدی، شهادت شماری از آل حکیم، دستگیری و تبعید بسیاری از روحانیان مبارز و فعالان سیاسی بخشی از این اقدامات بود. سخت‌گیری‌های صدام و همراه شدن آن با جنگ تحمیلی توده‌های شیعی را به سکوت واداشت. آن‌ها منتظر فرصتی برای خیزشی نو بودند؛ ضعف دولت صدام پس از شکست در اشغال کویت، زمینه را برای آن‌ها آماده کرد.[۱]

حمله صدام به کویت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

صدام، در ۱۰ محرم ۱۴۱۱ق. (۲ آگست ۱۹۹۰م)، به کویت حمله کرده، این کشور کوچک، ولی ثروتمند را استان نوزدهم عراق خواند. نیروهای عدی، پسر ارشد صدام، مأموران ساجده همسر صدام و علی حسن المجید، معروف به علی شیمیایی به چپاول برنامه‌ریزی شده کویت پرداختند؛ به گونه‌ای که کاخ جدید ساجده، پر از مرمرهای کویتی شد و خودروهای گران‌قیمت کویتی در بازاهای بغداد به فروش می‌رسید.[۲] در پی این حمله، کشورهای غربی برای دفاع از کویت به منطقه لشکرکشی کردند. سرانجام صدام مجبور شد در فوریه، خاک کویت را تخلیه کند. برخی بر این باورند که حمله صدام به کویت با ترغیب غرب و چراغ سبز آمریکا آغاز شد. آن‌ها به دیدار کلسبی، سفیر وقت آمریکا در عراق، با صدام استناد کرده‌اند.[۳] کلبسی در مصاحبه‌ای با روزنامه نیویورک تایمز به طور تلویحی از رضایت آمریکا به این حمله خبر داده است.[یادداشت ۲][۴] وی چند سال پس از این، در یک تصادف مشکوک کشته شد. برخی، همراهی شاه اردن با صدام و سخنرانی بوش پدر درباره نظم نوین جهانی، چند روز پیش از حمله عراق را از دیگر نشانه‌های چراغ سبز آمریکا دانسته‌اند.[۵]

حمله آمریکا به عراق[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آمریکا با همکاری ۲۱ کشور دیگر در سال ۱۴۴۱ق. (ژانویه ۱۹۹۱م) چند ماه پس از حمله صدام به کویت، برای نجات کویت به عراق حمله کرد. حمله عراق به کویت و در پی آن، حمله آمریکا به عراق، نقطه عطفی در تاریخ این کشور شمرده می‌شود. در واقع سیاست جدید آمریکا در قبال اپوزیسیون عراق، صف‌بندی جدید نیروهای معارض و همچنین تبلیغات و شعارهای جدید صدام مبنی بر ادعای اسلام‌گرایی از این تاریخ نمایان می‌شود. [۶]

آغاز انتفاضه شعبانیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یکی از تصاویر دیواری صدام، در جریان انتفاضه شعبانیه.

انتفاضه شعبانیه، یک روز پس از اعلام آتش‌بس بین عراق و آمریکا، در ۱۴ شعبان ۱۴۱۱ق. (اول مارس ١٩٩١م) و با شلیک یک گلوله تانک، از سوی یکی از ارتشیان بازگشته از جنگ با کویت، به تصویر دیواریِ صدام در میدان سعد بصره، آغاز شد و دامنه آن به دیگر شهرهای شیعه‌نشین کشیده شد. در این انقلاب، بیشتر مناطق شیعه‌نشین، از جمله بصره، ناصریه، عماره، کربلا و نجف به دست معترضان افتاد. علت موفقیت آغازینِ این انقلاب، ضعف دولت صدام در پی شکست اشغال کویت، حمله آمریکا به عراق و فرار سربازان عراقی بود. شیعیان که سال‌ها در خفقان بودند، ضعف دولت را فرصتی مناسب برای انقلاب دیدند.[۷]

در نجف، نخستین تظاهرات، در ظهر روز یکشنبه ١۶ شعبان ١۴١١ق. (٣ مارس ١٩٩١م) شکل گرفت و مراکز حکومتی به سرعت در برابر موج مردم، شکست خورده و اسلحه‌ها به دست مردم افتاد. مجاهدان، حرم امام علی(ع) را به عنوان مقر فرماندهی خود انتخاب کردند. در روز بعد، هیئت‌های حسینی با شعارهای خون‌خواهی برای اهل بیت(ع) درحالی که برخی از آن‌ها مسلح بودند، وارد خیابان‌های اصلی شدند و استانداری را گرفتند.[۸]

در کربلا نیز، نخستین تظاهرات در ۱۶ شعبان شکل گرفته، در ۱۸ شعبان اداره امنیت و اداره اطلاعات را گرفتند. در ۱۹ شعبان استنانداری و در ۲۰ شعبان مرکز حزب بعث در شهرک قادسیه را تصرف کردند. راه‌اندازی مرکز رادیویی در حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) و کشف زندان‌های پنهان حزب بعث از دیگر اقدامات معترضان بود.[۹]

از سویی کردها نیز در شمال عراق مناطق کردنشین را از دست نیروهای صدام خارج کردند. این انقلاب بیشتر به صورت خودجوش عمل می‌کرد و نمی‌توان آن را به نام هیچ‌یک از گروه‌ها و احزاب ثبت کرد. یکی از عوامل پیروزی‌های اولیه این انقلاب، دستور ممنوعیت پرواز هواپیماهای عراقی توسط آمریکا بود که طبق آن، از هرگونه پرواز هواپیما و بالگرد عراقی بر فراز عراق جلوگیری می‌شد.[۷]

سرکوب انتفاضه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ویرانی برخی مناطق عراق، در اثر بمباران‌های صدام.

نبرد در کربلا برای صدام بسیار سنگین پیش می‌رفت و ارتش عراق را با مشکل روبه‌رو ساخته بود.[۱۰] یکی از دلایل آن منع پرواز هواپیما و بالگرد عراقی توسط آمریکا بود. آمریکا پس از مدتی به صدام اجازه داد بالگردهایش را به پرواز درآورد؛ دلیل این اجازه، خراب بودن راه‌های بازگشت سربازان عراقی از کویت اعلام شد.[۱۱] برخی بر این باورند که دلیل اعلام شده، بهانه بوده و دلیل اصلی آن نگرانی آمریکا از موفقیت خیزش شیعیان بوده است.[۷] بمباران هوایی با استفاده از بمب‌های تاپالم تلفات زیادی به معترضان وارد کرد[۱۰] و اینگونه، کشتار شیعیان جنوب آغاز شد.[۱۲] تانک‌های ارتش عراق زیر نظر حسین کامل، داماد صدام در حالی که پرچم‌هایی با شعار «لا شیعة بعد الیوم»[یادداشت ۳] حمل می‌کردند، عملیات نسل‌کشی شیعیان را آغاز کردند.[۱۲] با شکست انتفاضه در کربلا پس از ۱۴ روز از شروع انتفاضه، ارتش عراق در منطقه مثلثی شکل بین حله، کربلا و نجف متمرکز شد و پس از حله به سمت نجف حرکت کرد.[۱۰] پس از چهار روز مقاومت مردم نجف، وارد شهر شده و آیت‌الله خویی را ربود.[۱۳] سرانجام نیروهای بعثی بر اوضاع مسلط شده و انقلاب را در جنوب عراق سرکوب کردند. برخی این سرکوب را با چراغ سبز بوش پدر دانسته‌اند.[۱۳] به گفته علی حسن المجید، ارتش عراق طی سه هفته ٣٠٠هزار نفر را کشت. این نسل‌کشی حتی برخی از طرف‌های غیر سیاسی شیعه و غیر شیعه را به حرکت واداشت.[۱۲]

علت‌های ناکامی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

انقلاب مردم عراق به شکست انجامید و به هدف اصلی خود که ساقط کردن دولت صدام بود، نرسید. علت‌های این ناکامی را اینگونه برشمرده‌اند:

ترس و وحشت مردم

وحشیانه برخورد کردن بعثی‌ها در سرکوب انتفاضه، دلهره شدیدی در دل مردم انداخت. استفاده ارتش از سلاح‌های سنگین مانند موشک‌های زمین به زمین، تانک‌ها، زره‌پوش‌ها، توپخانه و نیروی هوایی بر این هراس افزوده بود. دولت، مردم را تهدید به استفاده از سلاح‌های شیمیایی و میکروبی کرد و مردم احتمال عملی کردن آن را دور از ذهن نمی‌دانستند.

تخریب زیرساخت‌ها

نیروهای نظامی به بهانه حمله به مردم، زیرساخت‌های کشاورزی و صنعتی و راه‌های ارتباطی سر راه خود را از بین می‌بردند. انهدام انبارهای مواد غذایی و وسایل ضروری و محاصره مردم، زندگی آنان را فلج کرده بود.

نبود برنامه‌ریزی در روند انتفاضه

انقلاب مردم در عراق، ناگهانی و غیرقابل کنترل بود. گسترده شدن ابعاد و پراکندگی آن نمی‌گذاشت این انقلاب در یک مسیر معین قرار بگیرد و شاید نظم دادن به این حرکت خودجوش غیرممکن بود. در نتیجه، هماهنگی لازم میان سران قیام در شهرهای گوناگون وجود نداشت و این بی اطلاعی از میزان پیشرفت مردم، به شکست قیام انجامید و حتّی تحرّکات کردها عیه دولت در اقلیم کردستان عراق نیز به زوال گرایید.[۱۴]

به گزارش محمد یعقوبی، مسئول حزب فضیله و از نزدیکان سید محمد صدر، پس از تصرف نجف توسط معترضان، هیچ کس درباره مرحله بعدی انتفاضه چیزی نمی‌دانست و تمام نمازهای جماعت، جز نماز سید محمد صدر که در حرم برگزار می‌شد، تعطیل شده بود. محمد یعقوبی، نبود رویکرد واحد و مشخص برای سرایت انقلاب به بغداد و دیگر استان‌ها را از علت‌های شکست انقلاب دانسته است.[۸]

همکاری برخی عشایر با صدام

پس از شکست انتفاضه در کربلا و حله، ارتش صدام به سمت نجف رفت. ام‌ عباسیات، نقطه ورود به نجف از شمال، مهم‌ترین سنگر مقاومت در نظر گرفته شد، اما جنگ در این جبهه هرگز آغاز نشد؛ زیرا با تماس صدام حسین با حاتم آل حسن، شیخ عشره بن حسن (الحسناوی)،‌و تقاضا از وی برای عبور ارتش از این منطقه، راه برای ورود نیروی نظامی صدام به نجف کوتاه شد. وعده امتیازات مالی و سیاسی در آینده، در نهایت حاتم آل حسن را متقاعد کرد تا ارتش بعثی با اطمینان و بدون تلفات از این جبهه به نجف برسد.[۱۵]

نفوذ بعث در بین معترضان

عدم آموزش کافی معترضان در حفاظت اطلاعات، منجر به نفوذ بعثی‌ها در حلقه‌های صفوفشان شد و از این طریق سَران معترضان را شناسایی کرده و خانواده‌های آنان را ربوده و منازلشان را سوزاندند تا رهبران انتفاضه را برای تخلیه اطلاعات و عبرت دیگران تحت شکنجه روحی و جسمی قرار دهند. یکی از شگردهای ضد اطلاعاتی حزب بعث، ایجاد دودستگی و اختلاف میان مردم بود و به این وسیله، آنان را از ادامه پیمودن مسیرشان سست عقیده می‌کردند. این وضعیت باعث شده بود تا مردم به سرعت فریب بخورند؛ مثل این که دولتی‌ها شایعه کردند اگر مردم پایگاه‌های نظامی را به رژیم بازگردانند، سازمان اطلاعات از آنان درمی‌گذرد و می‌بخشد، ولی وقتی به هدفشان می‌رسیدند، نقض وعده کرده و همه آنان را به قتل می‌رساندند.[۱۴] مقتدی صدر نیز، ایجاد اختلاف توسط برخی افراد و جریان‌ها در میان تشکل‌های مردمی بغداد را دلیل از دست رفتن بغداد و در نهایت سیطره دوباره صدام بر عراق معرفی کرده است.[۱۳]

کمک دولت‌ها به صدام

معترضانی که برای درخواست کمک به برخی کشورهای عربی همسایه رفته بودند، نه تنها پاسخ مثبت نشنیدند، بلکه از بازگشت به خاک عراق منع شدند. برخی دیگر از کشورهای عربی، عراقیان مهاجر را برای چند روز پشت مرزها نگه داشتند. برخی کشورها نیز که در روزهای ابتدایی انتفاضه، قول یاری داده بودند، بی وفایی نشان دادند تا این که انتفاضه به شکست انجامید. دولت سعودی، به صدور چند بیانیه اکتفا کرد. اردن نیز اطّلاعات فراریان به این کشور را در اختیار نیروهای امنیتی عراق گذاشت. ترکیه نیز کمک قابل توجهی به انتفاضه نکرد و مرز خود را فقط برای پذیرش کردها، آن هم به شکل محدود باز کرد. تنها جمهوری اسلامی ایران مرزهای غربی خود را برای ورود صدها هزار مهاجر عراقی باز کرد.

خیانت برخی گروه‌های سیاسی

برخی گروه‌های سیاسی به مذاکره با صدام پرداخته و سپس همراه او در کنفرانس مطبوعاتی، با موضوع تعدد احزاب سیاسی سخن گفته و آزادی بیان و انتخابات را نماد بارز آزادی در عراق برشمردند. مردم عراق این مذاکرات را محکوم کرده و آن را ساختگی دانسته و اظهار داشتند که این گفت وگوها برای ایجاد شکاف میان صفوف مردم انجام شده و دولت می‌خواهد ذهن‌ها را از جنایات خود در سرکوب انتفاضه دور کند.[۱۴]

پس از انتفاضه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از شکست انتفاضه شعبانیه و استقرار دوباره صدام و در حالی که حوزه نجف سکوت خود را شکسته بود، فشارها بر حوزه نجف بیشتر شد. رژیم بعث، سعی کرد با مطرح کردن مرجعیت عربی، در مقابل مراجع ایرانی، شکافی را در نهاد مرجعیت به وجود آورد.[۱۶] با درگذشت آیت‌الله خویی و ترور برخی از بزرگان حوزه مانند ميرزا على غروى تبریزی و مرتضی بروجردی، کار برای انقلابیان سخت‌تر شده و آیت‌الله سید علی سیستانی، به عنوان رهبر جدید حوزه علمیه نجف، رهبری آن دوران را به عهده گرفت.[۱۷]

نقش عالمان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آیت‌الله خویی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

دیدار اجباری آیت‌الله خویی با صدام، پس از ربوده شدن او.

سید ابوالقاسم خویی، در جریان انتفاضه، فتوایی در حمایت از اماکن مقدسه به هنگام تیراندازی سربازان عراقی در حرم امام علی(ع) صادر کرد و نامه سرزنش‌آمیزی برای بوش پدر، رییس‌جمهور وقت آمریکا فرستاد. برخی، اقدامات وی را نشان دادن قدرت سیاسی مرجعیت پس از سال‌ها خاموشی آن دانسته‌اند.[۱۸] او در بیانیه‌ای که در روز ششم انتفاضه، ۲۰ شعبان ۱۴۱۱ق. صادر شد، یک هیأت هشت نفره از عالمان نجف را برای مدیریت انقلاب تعیین کرد.[۱۹] در این بیانیه، کشور عراق در مرحله‌ای سخت و نیازمند حفظ سازمان، برقراری امنیت و نظارت بر امور عمومی و مذهبی دانسته شده است. از همین رو، گروهی تعیین شده، که به نمایندگی از سید ابوالقاسم خویی به این وظیفه عمل کند؛[یادداشت ۴] نام آن‌ها عبارتند از: سید محیی‌الدین غریفی، سید محمدرضا موسوی خلخالی، سید جعفر بحرالعلوم، سید عزالدین بحرالعلوم، سید محمدرضا خرسان، سید محمد سبزواری، محمدرضا شبیب ساعدی، سید محمدتقی خوئی. پس از یک روز، نام سید محمدصالح و سید عبدالرسول خرسان به این فهرست افزوده شد.[۲۰] برخی این بیانیه را ملایم‌تر از بیانیه آیت‌الله سید عبدالاعلی سبزواری و بیشتر، تاکید بر حفظ نظم اجتماعی و محافظت از اموال عمومی دانسته، ولی اقبال عمومی را به سوی آیت‌الله خویی، بیشتر از دیگر مراجع دانسته‌اند.[۸]

آیت‌الله خویی، خرید و فروش اموال به غنیمت گرفته شده از کویت را حرام اعلام کرد.[۲۱] اهمیت این فتوا را از این جهت دانسته‌اند که یکی از برنامه‌های مهم صدام و خانواده‌اش در کویت، دزدیدن برنامه‌ریزی شده اموال کویتی‌ها و فروش آن‌ها در عراق بود. نیروهای صدام، به‌ویژه پس از چراغ سبز آمریکا از ۱ رمضان ۱۴۱۱ق. (٢۶ اسفند ١٣۶٩ش/۱۷ مارس ۱۹۹۱م) به مدت ۴ روز دو شهر کربلا و نجف را مورد حمله شدید توپخانه‌ای قرار دادند و در روز ۳ رمضان (٢٩ اسفند/۲۰ مارس)، با انتقال نیرو به وسیله بالگرد به نجف، وارد این شهر شده و پس از درگیری با مقاومان، آیت‌الله خوئی و تنی چند از اعضای خانواده‌اش، از جمله یک زن وکودک را ربودند. پس از آن از تلوزیون دولتی عراق، برنامه ملاقات آیت‌الله خویی با صدام پخش شد، با این محتوا که آیت‌الله خویی با صدام موافقت کرده است. برخی این برنامه را نمایشی تلویزیونی، تحریف سخنان آیت‌الله خوئی و صحنه‌سازی دانسته‌اند.[۲۲]

سید محمد صدر، در حال گفتن فتوای جهاد، در حرم امام علی(ع).

جواد خویی، نوه آیت‌الله خویی در روز دستگیری، در خانه پدرش محمدتقی خویی، جایی که به محل استقرار آیت‌الله خویی تبدیل شده بود، حضور داشت. به گفته وی، معترضان به آیت‌الله خوئی توصیه کردند با نزدیک شدن نیروهای بعثی، به سوی ایران روانه شود، ولی او مخالفت کرده و حاضر نشده شهر نجف را بی‌دفاع و تنها بگذارد. او به معترضان توصیه کرده بود سرنوشتشان را با وی گره نزده، از شهر خارج شوند. سرانجام تنها چند نفر با آیت‌الله خویی ماندند.[یادداشت ۵] پس از سه روز ماندن در خانه، در ۳ رمضان ۱۴۱۱ق. نیروهای نظام بعث وارد خانه شده، آیت‌الله خویی و همراهان او را دستگیر کردند.[۲۳]

آیت‌الله سبزواری و صدر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در این میان، جز آیت‌الله خویی، عالمان و فقیهان دیگری نیز رهبری این حرکت مردمی را به دست گرفتند. مقتدی صدر در مصاحبه‌ای، آیت‌اللّه سید عبدالاعلی سبزواری و پدرش، سید محمد صدر را از پیش‌قدمان رهبری انتفاضه و فتوای جهاد دانسته است.[۱۳] سید محمد صدر، در بیانیه‌ای مردم را به یاری انقلاب اسلامی عراق دعوت کرد. وی پیش از این چنان شهرتی نداشته، با صدور این بیانیه، در میان مردم شناخته شد. برخی بیانیه آیت‌الله سبزواری را برخلاف بیانیه آیت‌الله خویی، بسیار حماسی دانسته‌اند.[۸]

ویرانی و هتک حرم‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نیروهای بعثی و ویرانی در ورودی حرم امام حسین(ع).

در اثنای انتفاضه، حرم‌های امام حسین(ع) و امام علی(ع) توسط نظام بعث گلوله‌باران شد.[۲۴] در نامه صدام خطاب به فرماندهان عملیات سرکوب انتفاضه، که بعدها به دست آمد، کربلا رأس فتنه خوانده شده و اگر شکست انتفاضه، منوط به انهدام کربلا شود، دستور به ویران کردن شهر، حتی ویران کردن ضریح امام حسین(ع) داده شده است.[۹]

در جریان حمله ارتش صدام به کربلا، توپخانه‌ها، حرمهای امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) را هدف قرار دادند. گنبدهای این دو حرم آسیب دید و بر درها و دیوارهای صحن، خسارت‌های جدی وارد شد. سردر باب القبله حرم امام حسین(ع) تخریب شده و در آن از جدا کنده شد. تکه‌های طلا و نقره در و دیوار حرم که بر اثر برخورد گلوله خمپاره و مسلسل از جا کنده شده و پراکنده روی زمین ریخته، نصیب فرماندهان بعثی شد. همه این موارد، درباره حرم حضرت عباس(ع) تکرار شده، شبکه ضریح او، مورد هتک قرار گرفت. نیروهای بعثی و گارد ریاست جمهوری به نام‌های معصومان(ع) که در جاهای گوناگون حرم نقش بسته، شلیک می‌کردند. آن‌ها مردم را در کنار ضریح امام حسین(ع) به رگبار بستند.

بر پایه گزارش‌ها، حسین کامل، داماد صدام وارد حرم امام حسین(ع) شد،[یادداشت ۶] در برابر بارگاه او ایستاده و فریاد کشید: «من حسینم و تو نیز حسینی! به زودی مشخص خواهد شد چه کسی غالب و چه کسی مغلوب است!» سپس به یکی از افسرانش که از اهالی موصل است، دستور داد تا گلوله توپی به سمت ضریح امام حسین(ع) شلیک کند؛ او سرپیچی کرده، خود را اهل موصل و ملتزم به باورهای شناخته شده دانسته و حرم امام حسین(ع)را مسجدی از مسجدهای خدا معرفی کرد. معاون حسین کامل نیز از دستور وی سرپیچی کرد. حسین کامل، با سلاح کمری، هر دو افسر را کشته و خود سوار بر تانکی شده، به سوی حرم امام حسین(ع) حرکت می‌کند و به افسر درجه‌دار دیگری دستور می‌دهد تا به سوی حرم حضرت عباس(ع) شلیک کند.

گنبد حرم حضرت عباس(ع)، در جریان انتفاضه شعبانیه.

به دستور حسین کامل درهای حرم امام حسین(ع) به روی مردمی که در آن پناه گرفته‌اند، بسته می‌شود. به گفته شاهدان، حسین کامل در وسط صحن می‌ایستد و فریاد می‌کشد: «هرکس می‌خواهد زنده بماند، در کنار من بایستد و هر کس می‌خواهد بمیرد، در کنار ضریح حسین بایستد تا او نجاتش دهد!» پیرمردی از بین جمعیت بیرون آمده، در کنار ضریح می‌ایستد. به دنبالش زنی به همراه کودکی آمده و در کنار پیرمرد قرار می‌گیرند. حسین کامل دستور می‌دهد تا درهای حرم را باز کنند. جمعیت حاضر بیرون رفته و آن سه تن در کنار ضریح به شهادت می‌رسند. حسین کامل سه روز در حرم امام حسین(ع) ماند و در این مدت با کفش به روضه منوره حسینی آمد و شد داشت. او شخصی را به عنوان مؤذن حرم انتخاب کرد و دستور داد اذانی به شیوه متداول اهل سنت در پنج وعده و با حذف شهادت به ولایت امام علی(ع) و تغییرات دیگر گفته شود. این شیوه از ۲۶ شعبان تا ۱۰ ذی‌القعده ادامه داشت.

در جریان انتفاضه، در کربلا، نزدیک به ۳۰۰مسجد، حسینیه و مدرسه تخریب شد؛ از جمله بیمارستان حرم، حسینیه آیت‌الله خوئی که محل اصلی گردهمایی معترضان بود،[۹] قبر مؤمنان در وادی السّلام، مرقد سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله حکیم و عبدالله مامقانی.[۲۴] کتابخانه حرم نیز ویران و کتاب‌های نفیس و خطی آن به غارت رفت.

سربازان و فرماندهان این جنایت، در کنار حرم‌های تخریب شده امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) پایکوبی کردند و با چهره‌هایی خندان عکس یادگاری گرفتند. بعثی‌ها، پس از انتفاضه در مقابل درهای حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) دیواری از گچ و آجر ساختند تا کسی به زیارت نرود. درِ این دو حرم، شش ماه بر روی زائران بسته ماند و پس از این مدت، تنها برای ساعاتی پیش از ظهر به روی مشتاقان باز می‌شد.

تعمیر گنبدهای آسیب‌دیده حرم‌ها، از 11 ذی‌القعده، آغاز شد و برق حرم‌ها به جریان افتاد. بعثی‌ها برای سرپوش نهادن بر تجاوز به حرم‌ها، با ادعای توسعه و نوسازی بافت قدیم اطراف حرم، اقدام به تخریب ساختمان‌های مجاور کردند؛ این خرابی‌ها به مدت پنج سال به حال خویش رها شد و حتی به مالکان اجازه داده نشد تا با هزینه شخصی خود به بازسازی خانه‌ها و مغازه‌ها بپردازند. بازسازی برخی مدرسه‌های دینی و مسجدها و حسینیه‌ها نیز بیش از پنج سال طول کشید.[۹]

نقض حقوق بشر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جنایات حزب بعث در روزهای انتفاضه، اعلامیه جهانی حقوق بشر (1984م)، پیمان تحریم نسل کشی (1946م) و بیانیه حمایت از بیماران و زخمیان (1949م) را نقض کرد. برخی از موارد نقض حقوق بشر توسط صدام در انتفاضه شعبانیه عبارت است از:

  • اعدام بدون محاکمه قانونی؛
  • شکنجه‌های طاقت فرسا؛
  • بازداشت خودسرانه مردم بر پایه گمان؛
  • استفاده از زنان و کودکان به عنوان سپر انسانی؛
  • گلوله باران حرم‌های امام حسین(ع) و امام علی(ع)؛
  • تسلّط دولت بر ملّت بدون انتخابات آزاد؛
  • کشتن خانواده‌ها به طور دسته جمعی؛
  • برخورد با مردم، بر پایه طایفه گری، مذهب و قومیت؛
  • محروم کردن شهرهای معترض، از مواد غذایی، خدمات پزشکی و دیگر امکانات؛
  • مُثله کردن پیکرها یا آویزان کردن آنها جلوی در خانه‌ها و منازلشان؛
  • حمله به بیمارستان و کشتن بیماران، پزشکان و پرستاران؛
  • کشتن فرزندان مقابل چشم پدر و مادر و تجاوز به بانوان و دختران جلوی چشم پدران و برادران؛
  • کشتن مخالفین در حلّه و ناصریه با دست و پای بسته و انداختن جسدها در نهر، در حالی که جسمی سنگین به پای ایشان بسته شده بود؛
  • کشتن معترضان با بستن دو پای آنان به دو اتومبیل و حرکت اتومبیل‌ها در دو جهت مختلف؛
  • پرتاب از ارتفاع توسط بالگرد؛
  • انداختن مظنونان به شرکت در انقلاب، به درون کوره‌های آجرپزی؛
  • به قتل رساندن زنان حامله با وارد کردن ضربه به شکم آنان؛
  • قرار دادن مجازات قطعی اعدام برای شرکت کنندگان در تظاهرات و اعتصابات ضددولتی؛
  • به کارگیری گازهای سمّی و بمب‌های ناپالم و فُسفری (ساخت آمریکا) به خصوص در نجف و کربلا، در روزهای هشتم تا دهم مارس 1991م؛
  • منفجر کردن کتاب‌خانه‌های مهّمی در نجف و کربلا که بعضاً دارای نسخه‌های تاریخی بود؛ مانند کتابخانه آیت الله العظمی حکیم و کتابخانه دارالعلم؛
  • اعدام دسته جمعی معترضان و دفن آنها در گورهای دسته جمعی؛
  • غارت خانه‌ها و مغازه‌های مردم و سپس تخریب آنها.
  • تعقیب فعالان سیاسی تا بیرون مرزها در سعودیه و اردن ادامه داشت و در نتیجه، همه آنان بازداشت و پس از بازگرداندن به عراق، اعدام شدند.[۲۴]

روزشمار انتفاضه در نجف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با این‌که آغاز انتفاضه شعبانیه از نجف نبود، ولی رهبری ادامه انتفاضه را در نجف دانسته‌اند.[۲۵] روزشمار رویدادهای این انقلاب در نجف، در قالب گزارشی کوتاه به شرح زیر است:

جمعه، 14 شعبان

خیزش مردمی به ناصریه رسید. همزمان، سربازان جنگ با کویت به شهر بصره رسیدند؛ این، بر شور و هیجان مردم افزود. جوانان به خیابان‌ها آمده و در پی آن، فضای امنیتی نجف شکسته شد. در این میان، مراسم احیا و جشن شب نیمه شعبان در کنار مرقد امام علی(ع) تبدیل به همایش ضد دولتی شده، به تظاهرات انجامید. در این همایش از عموم مردم برای شرکت در تظاهرات اصلی، در فردای آن روز دعوت به عمل آمد.[۲۶]

شنبه، 15 شعبان

شمار زیادی از مردم، در صحن علوی گرد آمدند؛ ولی در محاصره دستگاه‌های امنیتی قرار گرفته و برخی از آن‌ها دستگیر شدند. برای پیش‌گیری از گسترش حرکت سازمان یافته مردم، از دیشب، تحرّکات اطلاعاتی شدیدی از سوی دولت بعثی در نجف آغاز شد. دولت عراق، که می‌دانست مرجعیت شیعه در نجف ممکن است مرکزیتی در این قیام پیدا کند، نیروی خود را در این شهر متمرکز کرد.

جوانان، مردم را به مشارکت فعال تر در این تحوّل سیاسی تشویق نموده و آنان را برای تظاهرات در روزهای آینده بسیج می‌کردند. اخبار پیروزی‌ها و پیشروی مردم در ناصریه و بصره، به سرعت منتشر می‌شود. ستاد مرکزی مردمی بعدازظهر روز یکشنبه 16 شعبان را زمان گردهمایی در حرم امام علی(ع) اعلام می‌کند.

یکشنبه، 16 شعبان

ساعت 45: 13 بعدازظهر تظاهرات آغاز شد. شعارها به جز تکبیر، سمت و سوی ضد دولتی و ضد بعثی دارد. لحظه به لحظه بر جمعیت حاضر در خیابان افزوده می‌شود. نیروهای اطلاعاتی، مردمی را که قصد بیرون آمدن از حرم امام علی(ع) داشتند محاصره می‌کنند، ولی این بار مردم ساکت نمانده، با هر چه به دستشان می‌رسد، به مبارزه برمی‌خیزند. نتیجه این درگیری شماری کشته و زخمی از هر دو طرف بود؛ ولی نظامیان و مردم همچنان بر مواضع خود پافشاری می‌کنند. شعارهای مردم تند و تیزتر شده و خواهان سقوط نظام بعثی اند.

جمعیت به طرف شارع صادق به حرکت خویش ادامه می‌دهد تا به میدان امام علی(ع) که از قبل نیروهای انتظامی در آن مستقر شده بودند می‌رسند؛ جمعیت مردم زیاد است. نیروهای مسلّح عقب‌نشینی کرده، همزمان به روی مردم آتش گشوده و تعداد دیگری را زخمی و مجروح کردند. با اصرار مردم به ادامه حرکت، درگیری شدیدی میان آن‌ها و نیروهای امنیتی به وجود آمد. بعثی‌ها مجبور به عقب‌نشینی شدند.

به این ترتیب، مردم به سوی پایگاه‌های نظامی از پیش تعیین شده به راه افتادند. یکی از مرکزهایی که به تصرّف مردم درآمد، اداره پلیس در غرب نجف بود که در آن سلاح‌های فراوانی به دست مردم افتاد. همچنین شماری دیگر، پس از پنج ساعت و پس از بر جای گذاشتن تلفاتی چند، توانستند مرکز اصلی پلیس نجف را بگیرند.

معترضان چند مدرسه را به عنوان پایگاه و سنگر تصرّف کردند و به سربازانی که در جامع طوسی، مستقر شده بودند، حمله ور شده و همه را بیرون راندند و سپس ساختمانی نزدیک دانشکده فقه را نیز از بعثی‌ها گرفتند. نیروهای ضدشورش، در محلّه ای نزدیک بیمارستان حی السّعد، در میدان ثورة العشرین، مستقر شدند. انتخاب این منطقه به دلیل نزدیک بودن به شهرک اسکان، جنبه تاکتیکی داشت و این طور وانمود می‌شد که شهرک‌نشینان به گروگان گرفته شده‌اند و مردم دور تا دور آن را به محاصره خویش درآوردند.

دوشنبه، 17 شعبان

صبح‌گاهان مردم به دولتی‌های تجمع کرده در ساختمان «غرفة التجارة والبنایة» هجوم برده و بعد از یک درگیری نابرابر، بر ساختمان مورد نظر و ساختمان‌های اطرافش سیطره پیدا کردند.

در این روز ساختمان مرکزی حزب بعث، که متّصل به دادگاه اصلی نجف بود نیز به تصرف مردم درآمد. حاصل این درگیری کشته و زخمی شدن ده‌ها تن از مردم و به اسارت درآمدن چندین بعثی بود. مرکز اطّلاعات نجف نیز پس از دقایقی سقوط کرد و همه بازداشت شدگان آزاد شدند. آثار شکنجه و گرسنگی و تشنگی بر جسم آنان آشکار بود. اسناد و مدارک مهمّی نیز به دست آمد. ساختمان استانداری نجف نیز سقوط کرد و سرانجام در ساعت سه بعدازظهر، تمام نجف و حومه آن آزاد شد.

پرچم سبز رنگی به نشانه آزادی، بر بالای بام خانه‌ها به اهتزاز درآمد و اعلامیه‌ها به طور مداوم برای هماهنگی در اداره شهر، از بلندگوهای حرم علوی و مسجدها پخش می‌شد. در پی آزادی نجف، کوفه و به دنبال آن کفل[یادداشت ۷]و خان النص آزاد شدند.

سه شنبه، 18 شعبان

مردم به دنبال زندان‌های مخفی و محبوس‌شدگان زیرزمینی می‌گردند. در نتیجه، زندانی مخفی در زیر مرقد کمیل بن زیاد در منطقه حنّانه، پیدا شد؛ امّا نتوانستند درب ورودی اش را بیابند؛ به همین علّت دست به دامن مهندسی آشنا به نقشه ساختمان شدند. مهندس گفت: درب ورودی و اصلی چند صد متر با درب اول فاصله دارد. پس از یافتن درب ورودی و ورود به زندان، افرادی رنگ پریده با موهای پریشان و ریش بلند را یافتند که شب را از روز نمی‌شناختند و از وقایع عراق و جهان بی خبر بودند. یکی از آنان درباره احمد حسن البکر پرسید! به او گفته شد که صدام ده سال پیش او را مسموم کرد و کشت. زندان‌های مخفی دیگری نیز در بیشتر از ده نقطه نجف کشف شد.

جمعه، 21 شعبان

آیت الله خوئی به درخواست معترضان، کمیته ای متشکل از ده نفر را برای سامان دادن به امور انقلاب تأسیس کرد. این هیئت فعالیت خود را با برقراری ارتباط اطلاعاتی با رهبران قیام در کربلا و حلّه و دیوانیه و تقویت هر مواضع خود آغاز کرد.

دومین اقدام مهّم کمیته، طرح نقشه برای تصرف پایگاه نظامی شهر محاویل ، در جنوب بغداد بود. در این پایگاه سلاح‌های پیشرفته ای مانند موشک زمین به زمین وجود داشت. برنامه سوم، حرکت به سوی بغداد بود که منوط به موفقیت در تصرف پایگاه محاویل شد. برنامه چهارم، پخش غذای گرم میان مردم و رساندن برنج و روغن و گندم به افراد محتاج و تقسیم مقادیری پول بود. مغازه داران نیز قیمت اجناس را پایین آوردند.

به دستور صدام، حسین کامل[یادداشت ۸] برای مهار انقلاب مردم، دست به حمله زد؛ از جمله اقدامات وی، حمله بالگردها به شهرها، پرتاب موشک و توپخانه سنگین و ایجاد وحشت در مردم با پخش اعلامیه بود. ارتش به جنگ با مردم آمد. نجف و حرم امام علی(ع) مورد اصابت گلوله و موشک قرار گرفت؛ به مساجد و مدارس و حتی قبر مؤمنان خسارت وارد شد. برخی از مردم که توان مقابله نداشتند، مثل کودکان و زنان و پیران در خانه‌ها پناه گرفتند.

محلّ اصابت موشک‌ها نشان می‌داد که بعثی‌ها هدف از پیش تعیین شده‌ای نداشتند و فرقی میان نظامی و غیرنظامی نمی‌گذاشتند. بعثی‌ها بر روی دیوار نوشته بودند: «پس از امروز، شیعه ای نخواهد بود». مردم توانستند چهار بالگرد را ساقط کنند. نیروهای تحت فرمان حسین کامل برای ورود به نجف از مسیرهای حلّه و کوفه تلاش فراوان کردند، امّا این تلاش‌ها سودی نبخشید. انقلابی‌اهای نجف، چهار روز بعثی‌ها را بیرون شهر نگه داشتند؛ سرانجام نیروهای مسلّح توانستند از برخی نقاط بی محافظ وارد نجف شوند. آنان برای ورود به نجف، در برخی مسیرها زنان و کودکان را سپر قرار دادند. در اولین اقدام، به خانه آیت الله خوئی رفته، وی و تمام افراد حاضر در بیت را دستگیر کرده و نزد صدّام بردند. این ملاقات در روز سوم رمضان از تلویزیون عراق پخش شد تا معترضان دلسرد شوند.

پس از دستگیری وی، عملیات پاکسازی شهر از معترضان و حامیان انتفاضه آغاز شد و در مدت اندکی، هزاران نفر از مردم و شمای نزدیک به ۱۵۰تن از عالمان و طلبه‌های عراقی بازداشت شدند.

یکشنبه، 9 رمضان

نیروهای بعثی پس از کشتار و تعقیب، بر همه نجف مسلط شدند. حسین کامل، برنامه پنج حمله به نجف را در دستور کار خویش قرار داد. اولین اقدام او جستجوی خانه به خانه مجاهدین بود. اگر مشکوک می‌شدند، افراد را بازداشت و خانه‌های شان را با بمب منفجر می‌کردند. پیکرهای شهیدان در سطح شهر و در کوچه و خیابان پراکنده بود؛ در میدان ثورة العشرین شمار پیکرهای بر زمین‌مانده بیشتر بود؛ بعثی‌ها اجازه دفن پیکرها را نمی‌دادند و کسی جرأت نزدیک شدن به پیکرها را نداشت. این وضعیت تا پایان ماه رمضان 1411ق. ادامه داشت.

بعثی‌ها به درمانگاه‌ها و بیمارستان‌های نجف نیز حمله کرده و پزشکان و پرستاران را که به مداوای مجروحین پرداخته بودند همان جا اعدام کردند. نیروهای بعثی، بیماران و پزشکان را با سلاح سرد و گرم به قتل رسانده و سپس لباس پزشکان، مخصوصاً بانوان را از تن درآورده و پیکرهای شان را تکه تکه کردند.[۲۷]

روزشمار انتفاضه در کربلا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یکی از شهرهای برجسته در انقلاب شعبانیه، کربلا بود. صدام پس از پیروزی، شکست مردم کربلا را از شکست کویت با اسلحه‌های پیشرفته، سخت‌تر توصیف کرده بود.[یادداشت ۹] روزشمار انتفاضه شعبانیه در کربلا به این شرح است:

پنجشنبه 15 رجب[یادداشت ۱۰]

عصر امروز آیت‌الله خوئی از نجف به کربلا آمد. زمانی که اتومبیل حامل وی به حرم رسید، ازدحام جمعیت زیاد بود. در این میان، صداها به صلوات بلند شد و به تدریج شعارها ضد دولتی جهت گرفت. نیروهای امنیتی، از صحن حرم امام حسین(ع) بیرون دویدند و برای ترساندن مرم چند تیر هوایی شلیک کردند که زنی مورد هدف یکی از این گلوله‌ها قرار گرفت و شهید شد. با شهادت این زن، درگیری به اوج خود رسید و چند تن نیز زخمی شدند. آیت‌الله خویی، از ورود به حرم منع و به نجف بازگردانده شد. نیروهای امنیتی بعد از بیرون کردن مردم از حرم، درها را بستند و شماری جوان که مشکوک به سر دادن شعارهای سیاسی بودند را دستگیر کرده و بردند. اطراف حرم امام حسین(ع) فقط نیروهای امنیتی و بعثی‌ها باقی مانده‌اند.

جمعه، 16 رجب

امروز بعثی‌ها پست‌های ایست و بازرسی در مناطق مختلف کربلا ایجاد کردند؛ به ویژه در خیابان‌های اطراف حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع). بر روی بام برخی از منازل و هتل‌ها مسلسل کار گذاشته شده است. بعثی‌ها آشکارا یا به صورت ناشناس در کوچه پس‌کوچه‌ها ،خیابان‌ها و مراکز حزبی خود دررفت و آمدند. صدام نیز این روزها سرگرم اشغال کویت و جنگ با نیروهای ائتلاف است. امروز با وجود تعطیلی، تجمع‌هایی پراکنده و گاه نامنظم در کربلا به چشم می‌خورد.

جمعه 14 شعبان

میدان سعد، در بخش مرکزی بصره شاهد تجمع سربازان خسته و افسرده‌ایست که از جبهه جنگ با قوای ائتلاف بازگشته‌اند. در این بین، یکی از فرماندهان نظامی، خود را به یکی از تانکهای مستقر در میدان رسانده و بر روی آن می‌رود تا همه او را ببینند. او به سمت تصویر صدام که در گوشه‌ای از میدان قرار گرفته اشاره می‌کند و فریاد می‌کشد: «ای صدام! دیدی چه شد؟ دیدی چه کردی؟ دیدی چگونه با خودکامگی و بی‌خردی، همه ما را بدبخت و بیچاره کردی؟!» سپس فرمانده به درون تانک رفته و گلوله توپی را به سوی تصویر صدام شلیک می‌کند. سربازان و مردم وقتی فرمانده نظامی را در این حالت می‌بینند، علیه صدام و حزب بعث شعار سرمیدهند. این حادثه دو روز پیش از امضای آتش‌بس توسط صدام در جبهه جنگ با نیروهای ائتلاف روی داد. با سر و صدایی که در بصره بلند شد، درگیری‌های مردم با نیروهای امنیتی آغاز شد و به تدریج به شهرهای یگر نیز سرایت کرد. در نجف اشرف نیز خبرهایی از قیام مردم به گوش می‌رسد. امروز شماری از اهالی نجف برای زیارت به کربلا آمده‌اند. شب نیمه شعبان، شب میلاد امام مهدی(ع) جمعیت زیادی در صحن و خیابان‌های نزدیک حرم امام حسین(ع) جمع شده‌اند. اخبار درگیری‌های امروز بصره و دیگر شهرها دهان به دهان می‌چرخد. در این میان فردی که قصد گرفتن سلاح یکی از مأمورین امنیتی حاضر در حرم امام حسین(ع) را داشت، با او درگیر می‌شود. در کشمکش میان این دو، ناخواسته چند تیر شلیک شده و چند تن کشته و مجروح می‌شوند و گلوله‌ای نیز به ایوان حرم برخورد می‌کند. آیت‌الله خوئی که امشب[یادداشت ۱۱] به کربلا آمده، در حسینیه آذربایجانی‌ها اقامت دارد. وی همان شب به زیارت به حرم امام حسین(ع) می‌رود، ولی به سبب ازدحام جمعیت از اتومبیل پیاده نشده و در کنار یکی از درهای حرم به نام باب الرأس، درون اتومبیل زیارتنامه می‌خواند. تعدادی از اطرافیان و مقلدین در نقاط مختلف عراق و مخصوصا کربلا، از وی تقاضای توجه به درگیری‌های پیش آمده و صدور فتوای جهاد را دارند، ولی وی شرایط را مناسب ندانسته و از همانجا به نجف بازمی‌گردد.

شنبه 15 شعبان

ساعت دو بعدازظهر درهای حرم امام حسین(ع) به دستور «محمد مطر» بعثی بسته شد. او اولین نیروی امنیتی بود که به دست مردم کشته شد. یکی از معترضان به نام محمد ابراهیم او را نزدیک حرم امام حسین(ع) هدف گلوله قرار داد. امروز از اتومبیلی نزدیک حرم حضرت عباس(ع) بیش از ۵۰بمب دست‌ساز، شمار زیادی تیربار و چند قبضه سلاح کمری کشف شد و به دست معترضان افتاد. در ساعت پنج بعدازظهر، بعثی‌ها شماری از خانه‌های حومه کربلا را با موشک هدف قرار دادند که شهید، زخمی و خرابی به جای گذاشت.

یکشنبه 16 شعبان

تشییع پیکر دو برادری که در جبهه جنگ صدام با نیروهای ائتلاف کشته شده بودند، در هنگام ورود به صحن حرم حضرت عباس(ع) به سر دادن شعارهای سیاسی مردم و درگیری میان آن‌هاو نیروهای امنیتی انجامید. شعارهای پیاپی مردم بر ضد نظام صدام بلند و بلندتر می‌شد. این درگیری با شهادت یکی از تشییع‌کنندگان بالا گرفت و دو نفر دیگر از مردم نیز هدف گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیدند. امروز صدام علی‌رغم میل باطنی، نمایندگانش را در پای میز مذاکره با نماینده آمریکا نشاند و پیمان آتش‌بس را با همه بندهایش پذیرفت تا بتواند به اوضاع داخلی خود رسیدگی کند.

دوشنبه 17 شعبان

امروز کربلا در تسلط کامل معترضان قرار گرفت.

سه‌شنبه 18 شعبان

امروز چند نفر با حمل تعدادی تابوت وارد حرم امام حسین(ع) شدند. بعدها روشن شد که این افراد، بعثی‌ها و نیروهای امنیتی بوده‌اند که تعدادی اسلحه و نارنجک را درون تابوت‌هایی حمل کرده و به بهانه تشییع چند جنازه وارد حرم شده و خود را برای درگیری با مردم آماده می‌کنند. آنها درهای حرم امام حسین و حضرت عباس(ع) را بستند و فقط یک در را برای ورود زائران باز نگه داشتند و آنها را بازرسی بدنی می‌کردند؛ گویا حکومت از شعله‌ور شدن قیام مردم کربلا در روز سهشنبه به وسیله جاسوسهایی که در میان معترضان داشت، مطلع شده بود. با لو رفتن نقشه معترضان، آنان تصمیم گرفتند به همان پست بازرسی حرم حمله برده و بعثی‌ها را خلع سلاح کنند. آنان با موفقیت در این عملیات، حرم را از کنترل بعثی‌ها درآورده و به تعدادی سلاح سبک دست یافتند. صدای گلوله و تکبیر به هم گره خورده است. در میان مردم تعدادی از فراریان جبهه جنگ کویت نیز حضور دارند. درگیری‌ها ۱۲ساعت بعد با پیروزی نسبی معترضان کم‌رنگ می‌شود. شماری از نیروهای امنیتی که توسط معترضان به اسارت گرفته شده‌اند، برای بازجویی به یکی از حجره‌های حرم امام حسین(ع) برده شدند. یک هنگ ارتش از استان دیاله برای سرکوب مردم به کربلا آمده و در مدرسه حسن خان تجمع کرده‌اند. صبح امروز دو دستگاه تانک پیشرفته تی72 در باب بغداد، به غنیمت معترضان درآمد. از بلندگوهای حرمها اعلام می‌شود که هر کس از مردم که هدایت تانک می‌داند، تانکی را برداشته و به مرکز امنیتی باب بغداد حمله کند. در ساعت ۲:۳۰ بعدازظهر مردم به سوی استانداری کربلا به راه افتادند. صدای رگبار مسلسل‌ها تمامی ندارد و بر شمار مردم افزوده می‌شود. در همین لحظه گروهی به سوی اداره امنیت در جاده کربلا به مسیَب در حرکتند. پس از تبادل سنگین آتش، چند ساعت بعد مأموران امنیت پرچم سفیدی را به نشانه تسلیم بالا برده و اسلحه‌های خود را تحویل معترضان دادند. مردم تمام زندانیها را از اداره امنیت آزاد کرده و پرونده‌های انباشته در اداره را سوزاندند. ساعت پنج عصر گروهی به مرکز اطلاعات یورش برده و آن را تصرف کردند. تعدادی زندانی کویتی را نیز آزاد کرده و به خانه‌های خود بردند و نیمه شب به طرف مرز کویت هدایت کردند. امروز نظامی‌های تازه نفس به کربلا وارد شدند و معترضان برای مقابله در سوق الحسین، جمع شده‌اند. اولین گروه از خبرنگاران ایرانی نیز که غیررسمی وارد عراق شده‌اند، به کربلا رسیدند. چهل تن از نجفی‌های مسلح هم بر بام حرم امام حسین(ع) مسلط بر خیابان‌های اطراف نگهبانی می‌دهند.

چهارشنبه 19 شعبان

امروز شماری از بعثی‌های بازداشت شده آزاد و شماری در کنار باغ سادات در ۲۰۰متری حرم امام حسین(ع) اعدام شدند. به رسم قدیم، پرچم سبزرنگی به نشانه خون‌خواهی امام حسین(ع) به جای پرچم قرمز، روی گنبد حرم امام حسین(ع) نصب شد و مردم حاضر در صحن، شعارهای «یا ثارالله» و «یالثارات الحسین» سر دادند. این افراد همه کربلایی نبودند؛ بلکه از شهرهای مختلف هم آمده بودند. تعدادی نیز از سپاه بدر حضور دارند. استاندار کربلا سرلشکر «صابر الدوری» به مکان نامعلومی متواری شد. او پیش از این، مدیر استخبارات کربلا بود و در جریان انتفاضه، مدیر کل دستگاه امنیتی رژیم بعثی شد. عصر امروز پست ایست و بازرسی نزدیک حرم امام حسین(ع) مورد عملیات انتحاری یکی از زنان کربلایی قرار گرفت. او دو نارنجک دستی به طرف مأمورین پرتاب کرد که در نتیجه آن سه نفر از مأمورین کشته و پنج تن دیگر زخمی شدند و خود آن زن نیز به شهادت رسید. ساعت سه عصر در منطقه‌ای نزدیک بیمارستان العباس، تیراندازی میان مردم و مأمورین شدید بود. بلندگوهای حرم اخبار لحظه به لحظه انتفاضه را به اطلاع مردم و نیروهای مقاومت می‌رساند. شعارهای «الله اکبر، النصر للإسلام، لااله‌الاالله محمدرسول‌الله و صدام عدوالله» قطع نمی‌شود امروز اسلحه‌های فراوانی به دست جوانان انقلابی افتاد و به همین سبب درگیری‌ها شدت یافت و چندین خودرو نظامی و غیرنظامی به آتش کشیده شد. یورش مجدد معترضان به استانداری و درگیری با بعثی‌های پناه گرفته در آن، تا پاسی از شب ادامه داشت تا اینکه مردم توانستند با تانکی که به غنیمت گرفته بودند، درِ استانداری را شکسته و آن را به تصرف خویش درآورند. با تصرف استانداری کربلا و دستیابی به انبار سلاح آن، معترضان به اسلحه‌های بیشتری دست یافتند. سران مردمی انقلاب بوسیله بسیم‌های غنیمتی از پلیس با هم در ارتباط هستند.

پنجشنبه 20 شعبان

امروز ۵۰۰تن از نجفی‌ها برای یاری مردم کربلا، مسیر ۸۰کیلومتری را به هر وسیله‌ای بود طی کردند و خود را به این شهر رساندند. درگیری‌ها به جلوی درمانگاه حرم امام حسین(ع) کشیده شده است. ظهر امروز حدود پنج‌هزار نفر از نیروهای امنیتی در محاصره معترضان قرار گرفته و خلع سلاح شدند. آنان پس از بازجویی آزاد شدند، ولی همین‌ها شش ماه بعد، هنگامی که تعدادی از کربلایی‌های بازداشت شده به زندان رضوانیه منتقل شدند، بدترین و خشن‌ترین برخوردها را با آن‌ها داشته و شیعیان را مشتی کافر و شورشی که خونشان حلال است، توصیف می‌کردند. آمبولانس‌ها زخمی‌ها را به صحن حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) منتقل می‌کنند. معترضان به اداره اطلاعات کربلا یورش برده و با اسلحه‌هایی که در طول این مدت به چنگ آوره بودند، آن را تسخیر کردند. تعدادی از افراد اداره اطلاعات کشته و تعدادی نیز به باغ‌های اطراف فرار کردند. امروز همچنین مرکز حزب بعث در شهرک قادسیه[یادداشت ۱۲] به اشغال معترضان درآمد. 50نفر از معترضان شهید و 150نفر از بعثی‌ها کشته شدند. گارد ریاست جمهوری از سمت سیف‌سعد به سوی کربلا حرکت کرده و چند نقطه کربلا را با خمپاره و موشک زمین به زمین هدف قرار دادند.

جمعه 21 شعبان

واحدهای بیشتری از گارد ریاست جمهوری در اطراف کربلا سنگر گرفته‌اند. البته معترضان موفق شدند آنها را به عقب برانند. مردم بعد از زد و خوردی خونین در نزدیکی بیمارستان مخصوص کودکان، که بیمارستان صدام نام داشته و در جاده کربلا-بغداد قرار داشت، تجهیزاتی به غنیمت گرفتند. امروز مهندسین انقلابی توانستند یک مرکز رادیویی در حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) راه‌اندازی کنند و اخبار انتفاضه کربلا را به صورت زنده مخابره کنند. یکی از معترضان می‌گوید: با گروهی وارد اداره اطلاعات کربلا شدیم؛ صدای ناله به گوشم می‌خورد، ولی منبع صدا را پیدا نمی‌کردم. با کمی دقت متوجه شدم صدا از طبقه زیرزمین می‌آید. بالاخره به هر شکلی بود، با کمک چند نفر راه را پیدا کردیم. زندانی مخوف و تاریک و البته بسیار بزرگ که تا آن وقت، معترضان از وجود آن بی‌خبر بودند. امروز موشکی به محله باب السلالمه، اصابت کرد که چند مجروح و شهید بر جای گذاشت. بمباران کربلا شدت یافت. معترضان برای تأمین ارزاق مردم، در کنار حرم امام حسین(ع) نان و خرما توزیع می‌کنند. یکی دیگر از محل‌های توزیع آذوقه، باب بغداد است.

شنبه 22 شعبان

واحدهای گارد ریاست جمهوری با چهار لشکر مجهز و مجرب به نام‌های مدینه منوره، عابد، بغداد و حمورابی، از چهار سو به کربلا حمله کردند و بالگردهای خمپاره‌انداز آنها را پشتیبانی می‌کردند. مکان‌های مقدس به شدت مورد حمله توپخانه قرار می‌گیرد و حلقه محاصره مردم کربلا تنگتر می‌شود. نیمی از نجفی‌هایی که برای کمک به کربلا آمده‌اند، امروز به نجف بازگشتند. امروز مردم به دفتر حزب بعث در کربلا حمله کرده و پس از دسترسی به سلاح‌های آن، به ستاد نظامی که نزدیک یک بیمارستان بود رفته و پس از درگیری از ساعت 3 تا 6 بعدازظهر، توانستند بر ستاد مسلط شوند. ساختمان ستاد به آتش کشیده شد و گروهی از نظامیان تسلیم شده و گروهی سلاح‌ها را به نشانه عدم مقاومت بر زمین انداخته و فرار کردند. هنگام عصر، جوانی انقلابی در پی عملیاتی انتحاری به زیر یکی از تانک‌های بعثی که به طرف حرم‌ها می‌آمد رفت و آن را منفجر کرد و خود نیز شهید شد. چند موشک به خیابان‌های اطراف حرم امام حسین و حضرت عباس(ع) پرتاب شد، ولی عمل نکرد. بالگردها به بالای شهر می‌آمدند، ولی به سوی نقاط کور شلیک می‌کردند؛ گویا خلبان‌های آن‌ها از کسانی بودند که نمی‌خواستند به سوی مردم یا به سمت حرم‌ها شلیک کنند. یک واحد از گارد ریاست جمهوری سعی داشت تا از سمت جاده نجف-کربلا به این شهر حمله کند که با مقاومت معترضان در محله عباسیه مواجه شدند و ۱۵نفر تلفات دادند. نیروهای امنیتی از موشک‌های 60 میلیمتری استفاده می‌کردند، ولی راه به جایی نبردند. آنان حتی از پرتاب بمب‌های خوشه‌ای نیز دریغ نداشتند.

یکشنبه 23 شعبان

از معترضان خواسته شد تا برای رویارویی با واحدهای گارد ریاست جمهوری در باب بغداد تجمع کنند. این درخواست، با خواندن اعلامیه‌ای از بلندگوهای حرم به اطلاع آن‌ها رسید. تعدادی بعثی در ساختمان نیم‌سوخته استانداری تحصن کرده و با دست یافتن به انبار آذوقه و اسلحه همچنان مقاومت می‌کردند، اما آذوقه و مهماتشان به پایان رسید و پس از سه روز کشمکش تسلیم معترضان شدند. اجساد کشتگان طرفین در مدت این سه روز، روی زمین رها شده بود و هیچ یک فرصت رسیدگی به آنها را پیدا نکرده بودند. بوی مشمئزکننده‌ای فضای اطراف را فرا گرفته بود. تعدادی بعثی که تسلیم معترضان شده بودند، اعدام شدند. امروز برای چندمین بار کربلا بمباران شد. یک واحد گارد ملی، به مرقد ابن فهد حلی رسیده و بر خیابان قبله مسلط شده است.

دوشنبه 24 شعبان

صدام، علی حسن المجید را که در ماجرای استفاده از سلاح‌های شیمیایی در جنگ با ایران، به علی شیمیایی معروف شد به وزارت کشور منصوب کرد. او پسرعموی صدام و عامل اصلی جنایت حلبچه بود. معترضان به ادارات و مدارس بعثی و بانک‌ها و کارخانه‌ها حمله کرده و کارمندانشان را به اسارت گرفتند و اثاثیه و اسباب این مکان‌ها را به نقاط دیگر انتقال دادند. مردم به کارخانه بسته‌بندی خرما رفته، بسته‌های بزرگ خرما را با هر وسیلهای بود، به معترضان رساندند. حتی برخی بسته‌های بزرگ خرما را بر روی سرشان حمل می‌کردند. آنان همچنین سایر مواد غذایی مانند برنج و روغن و آرد را از انبارها برای معترضان می‌فرستادند. امروز تعداد زیادی از مجاورین و زائرین در حرم امام حسین(ع) تحصن کرده‌اند.

سه‌شنبه 25 شعبان

معترضان به طرف بغداد به حرکت درآمدند، ولی برخی از عشایر طرفدار صدام مانع ادامه حرکت ایشان شدند تا اینکه گارد ریاست جمهوری رسید و معترضان را به عقب راند. عنیفص، رئیس طایفه آل بوعلوان، در کشتار خانواده‌هایی که مردانشان از کربلا بیرون آمده‌اند، مشارکت جدی داشت و زنان و کودکان را زنده به گور می‌کرد و افسران گارد ریاست جمهوری را در شناسایی هویت معترضان یاری می‌رساند. شماری از عشایری که صدام پول زیادی به آنان داده بود، مسیر امدادرسانی در یازده کیلومتری بزرگراه بغدادـکربلا را سد کردند و در این فاصله، گارد ریاست جمهوری همه معترضان را قتل عام کرد. در چنین روزی معترضان چند فروند بالگرد نظامی را ساقط کردندکه یکی از آنها نزدیک مقام مهدی سقوط کرد و دیگری در روستای جمالیه در شمال غربی کربلا سرنگون شد. خلبان یکی از آنها به اسارت درآمد و برای مداوا به صحن حسینی انتقال یافت و روز بعد درگذشت. نیروهای امنیتی با پخش اعلامیه‌هایی از مردم غیرمسلح خواسته‌اند که از شهر بیرون بروند؛ زیرا تا ساعاتی دیگر شهر بمباران خواهد شد. امروز نیروهای نظامی از محورهای جنوب غربی، شمال شرقی و شرق به کربلا یورش آوردند. رژیم بعث پیکر تعدادی از شهدای انتفاضه را در دریاچه رزازه[یادداشت ۱۳] انداخت. نیروهای مهاجم با انهدام خانه‌ها و تخریب کشتزارهای سر راه، خود را به کربلا رساندند. تعدادی تانک از طرف محله علقمی به سوی کربلا هجوم آورده و هر چه بر سر راهشان بود را با خاک یکسان کردند. ساعت هفت عصر حملات متوقف شد. معترضان در ساعات پایانی امروز توانستند از حرکت یک ستون متشکل از ۲۰تانک و تعدادی زره‌پوش که از سمت شمال کربلا به مرکز شهر و حرم حضرت عباس(ع) نزدیک می‌شدند، جلوگیری کنند. معترضان، تانک‌ها را در باب بغداد محاصره کرده و تعدادی را منهدم کردند.

چهارشنبه 26 شعبان

امروز در اعلامیه‌هایی که توسط بالگردها در سطح شهر پخش می‌شد، مردم تهدید به استفاده از بمب‌های شیمیایی شدند. بعثی‌ها از مردم خواسته‌اند که شهر را ترک کنند و به باغ‌های اطراف بروند. به مردم قول داده شد که مسیر هندیه امن است. صدها نفر از زائران و مجاوران که در شهر گرفتار آمده بودند، در ستون‌های طولانی به سوی هندیه حرکت کردند؛ اما بالگردها با تیربار و موشک همه را کشتند. اطراف کربلا و مکان‌های مهم نزدیک به بافت قدیمی شهر، امروز آماج حمله توپخانه قرار گرفت و محله‌های مسکونی و غیرنظامی عباسیه، عسکری، نصر و چند محله دیگر ویران شد. شماری از مردم به حرم‌ها پناه بردند و برخی به مکان‌های دیگری فرار کردند. مردم از جهت غذا، آب و دارو به شدت در سختی‌اند. نیروهای امنیتی از چند محور به سوی کربلا در حرکتند: از مسیّب، رزازه، و ... توپخانه و بالگردها هم از آنها پشتیبانی می‌کنند. بلندگوهای حرم امام حسین(ع) دائما به معترضان روحیه می‌دهند. شام چهارشنبه فرا رسیده است. ساعت هشت شب حملات توپخانه دشمن دوباره آغاز می‌شود. واحدهای گارد ریاست جمهوری بسیار به حرمهای مطهر نزدیک شده‌اند و با بلندگو از مردم می‌خواهند اسلحه‌ها را بر زمین گذاشته و تسلیم شوند. بعثی‌ها به مردم می‌گویند به حرم‌ها پناه نبرید؛ بلکه به کارخانه‌ای در ده کیلومتری شهر به نام سرمستون بروند تا در امان بمانند و هر کس از این دستورات سرپیچی کند، باید خود را برای مرگ آماده کند. مردم در دوره انتفاضه از شهرهای اطراف نیز به کربلا آمده بودند؛ با این گمان که صدام حرمت شهرهای مقدس و حرمهای مطهر را نگه می‌دارد، ولی نمی‌دانستند سرنوشتی بدتر از شهرهای دیگر در انتظارشان است. مأموران در ماشینهای جنگی خود و تعدادی در کارخانه بسته‌بندی خرما سنگر گرفته‌اند. امروز سه روز مقاومت مردم و معترضان در حرم، شسته شد. استاندار موقت کربلا در ایام انتفاضه، عبدالخالق عبدالعزیز بعثی‌ها را جمع کرده و از آنان خواست تا مردم و معترضان را با وعده پول، خلع سلاح کنند. نیروهای امنیتی وارد حرم امام حسین(ع) می‌شوند. حسین کامل، شخصی را به عنوان مؤذن حرم انتخاب می‌کند، ولی اذانی به شیوه متداول اهل سنت در پنج وعده و با حذف شهادت به ولایت امام علی(ع) و تغییرات دیگر گفته می‌شود. او با اختیارات کامل و 4همراه با نیروهای گارد و با توپ و تانک و موشک به کربلا آمده بود. امروز اعلامیه‌ای با امضای علی حسن المجید به دست مردم می‌رسد که در آن نوشته شده: «ارتش عراق که در جنگ با نیروهای ائتلاف، در مقابل نیروی نظامی ۳۰دولت ایستاد، به راحتی می‌تواند هر شورش داخلی را سرکوب کند.»

پنجشنبه 27 شعبان

امروز معترضان به علت تمام شدن مهمات و مواد غذایی مجبور به عقب‌نشینی شدند. حرم‌های امام حسین و حضرت عباس(ع) پر از سالخوردگان و کودکانی است که نتوانسته بودند از شهر خارج شوند. توپخانه‌ها، حرمهای شریف را هم هدف قرار می‌دهند. گنبدهای حرم مطهر امام حسین و حضرت عباس(ع) آسیب دید و بر درهای صحن و دیوار اطراف خسارتهای جدی وارد شده است. بر اثر شلیک هر خمپاره که به سوی حرمها شلیک می‌شد، مردم روی زمین می‌افتادند. بعثی‌ها مردم را در کنار ضریح امام حسین(ع) به رگبار بستند. نیروهای صدام، با گذر از منطقه سعدیه و عبور از میدان الزهرا با تانک‌های خود رو به روی در حرم امام حسین(ع) در سمت قبله موضع گرفتند.

جمعه 28 شعبان

امروز آب به روی مردم کربلا بسته شد. این قطعی آب ۱۳روز ادامه داشت. صبح امروز حملات همه‌جانبه نیروهای نظامی و امنیتی آغاز شد. سردر باب قبله حرم امام حسین(ع) تخریب شد. کتابخانه حرم ویران و کتب نفیس و خطی آن به غارت رفت. بیمارستان حرم نیز منهدم گردید. چهار سرباز بعثی در خیابان امام حسین(ع) نزدیک مرقد ابن فهد حلی محاصره و تسلیم شدند. شهرک‌های حومه کربلا از جمله شهرک بلدیه، نقیب، معلمین و شهدا خالی از سکنه شده است. امروز یک بالگرد در مقابل حسینیه اصفهانی‌ها در خیابان امام حسین(ع) به دست معترضان ساقط شد. برخی از ترس، به قبرستان پناه برده‌اند. در شهرک عباسیه درگیری تن به تن گزارش می‌شود. ساعت نه صبح امروز، حمله جدیدی از چهار سو به کربلا آغاز شد؛ از محله عسکری، حر، سیف‌سعد و باب بغداد، راه کربلا به نجف بسته شده است. تعدادی از طلبه‌های حوزه علمیه کربلا با انجام عملیات استشهادی توانستند ساعتها ستون زرهی صدامیان را از ورود به مرکز شهر بازدارند. ساعت هشت شب بمباران شهر و حومه کربلا برای ساعاتی پایان می‌یابد. البته گاهی صدای شلیک توپخانه به گوش می‌رسد. واحد سیاسی گارد ریاست جمهوری شایعه کرده است که شهر توسط نیروهای ایرانی و آمریکایی و اسرائیلی اشغال شده و آنها به کشتار مردم و تجاوز به نوامیس مشغولند و عملیات گارد ریاست جمهوری برای نجات مردم است و مردم بی‌صبرانه منتظر ورود ارتش برای نجات خود هستند! برخی از معترضان، تعدادی از اموال عمومی را تخریب می‌کنند تا بعثی‌ها نتوانند از آنها علیه مردم یا حرم‌ها سوء استفاده کنند. شماری از نیروهای امنیتی وارد حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) شدند و با بلندگو اعلام کردند که اهالی کربلا به خانه‌هایشان بروند. حکومت نظامی و مقررات منع رفت وآمد بعد از مغرب در شهر به اجرا گذاشته شد و خیابان‌ها پر از سرباز و خودروهای جنگی شده است. خیابان‌ها بدون هر گونه روشنایی‌اند و برق منطقه قطع شده است. امروز در برنامه‌ای که از رادیو پخش شد، گفته شد که ارتش توانسته است بر استانهای شمال و جنوب مسلط شود و در همین سخنرانی حسین کامل را به عنوان حاکم نظامی کربلا منصوب کرد.

شنبه 29 شعبان

امروز نیروهای تازه نفس بعثی وارد کربلا می‌شوند و هر که را می‌بینند، به رگبار می‌بندند. آن‌ها به سرعت، خود را به حرم‌های امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) رساندند. درِ اصلی حرم امام حسین(ع) در سمت قبله از جا کنده شده است. شمار زیادی از زنان و کودکان که به حرم پناه برده‌اند، به شهادت رسیده‌اند. تکه‌های طلا و نقره در و دیوار حرم که بر اثر برخورد گلوله خمپاره و مسلسل از جا کنده شده و پراکنده روی زمین ریخته، نصیب فرماندهان بعثی می‌شود. تمام این فجایع در حرم حضرت عباس(ع) تکرار شد و حتی شبکه ضریح شریف آن حضرت نیز مورد هتک و اهانت قرار گرفت. نیروهای بعثی و گارد ریاست جمهوری به اسامی مبارک معصومان(ع) در جاهای گوناگون حرم نقش بسته، شلیک می‌کردند. حسین کامل، داماد صدام حسین صدمات و هتک حرمت‌های فراوان نسبت به حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) انجام می‌دهد. او چند نوجوان را اعدام یا زنده به گور کرد. ساعت دوازده ظهر، بالگردها در ارتفاع پایین شروع به تیراندازی می‌کنند. حسین کامل دستور داده است تا هر کس در کوچه و پس‌کوچه‌های کربلا دیده می‌شود، بازداشت شده و به بین‌الحرمین آورده شود. تعداد اسرا تا دوهزار نفر برآورد شده است که همه‌شان ظرف فقط چند دقیقه کشته می‌شوند. خود حسین کامل و چند فرمانده دیگر در این جنایت، مشارکت مستقیم دارند. عصر امروز تقریبا سه ساعت توپخانه دشمن آرام می‌گیرد. نیروهای امنیتی هشدار چندباره می‌دهند که مردم، شهر را ترک کنند و بعد از دو ساعت، نزدیک غروب بمباران را از سر می‌گیرند. زنی در حالی که بچه شیرخوارش را در بغل گرفته بود و از مقابل حرم امام حسین(ع) عبور می‌کرد، هدف تک‌تیراندازان گارد رئیس جمهور قرار گرفت و در کنار باب قبله به شهادت رسید؛ در حالی که طفلش همچنان در بغلش گریه می‌کرد و فریادرسی نداشت. امروز بعثی‌ها به چند اتومبیل امداد نیز حمله کرده و آنها را با سرنشینانش به آتش کشیدند.

یکشنبه ۱ رمضان

صحن حرم امام حسین(ع) محل انباشت مهمات سنگین و نیمه‌سنگین شده است. تعدادی از سربازان گارد ریاست جمهوری که از صحنه نبرد گریخته و حاضر نشده بودند در حمله به کربلا شرکت کنند، با قول بخشش، بازگشتند، اما به دستور حسین کامل همگی اعدام شدند. گارد جمهوری جستجوی خانه به خانه را برای پیدا کردن اسلحه و سربازان فراری آغاز کرده است. صدام در سخنرانی امروز، معترضان را خائن به کشور و آشوبگر و مخصوصا کربلایی‌ها را عامل دشمن و ابزار دست اجانب معرفی می‌کند. حتی دختربچه‌ها از تجاوز سربازان گارد در امان نماندند. روزنامه‌های وابسته به رژیم صدام از این حوادث به عنوان فتنه یاد می‌کنند و می‌گویند آتش این فتنه به زودی خاموش خواهد شد. امروز تعدادی از زنان کربلایی در خیابان شهدا و مقابل در حرم امام حسین(ع) درگیری شدیدی با گارد جمهوری داشته و چند دستگاه زرهی را به آتش کشیدند.

دوشنبه 2 رمضان

امروز صدام در یک سخنرانی گفت: «با اینکه کویت اسلحه‌های پیشرفته داشت، اما فقط در طی هشت ساعت اشغال شد؛ ولی سرکوب مردم کربلا چهارده روز طول کشید.» به گفته یکی از شاهدان که توسط نیروهای امنیتی در چنین روزی دستگیر شده بود، وقتی او را نزد فرمانده نظامی حاضر در محل برده بودند، آن فرمانده به او گفته بود: «اگر امر به دست من بود، همه شما حتی کودکان شیرخوارتان را سر می‌بریدم!»

یکشنبه 29 رمضان

در حومه کربلا جستجوی گارد ریاست جمهوری در شهرک معلمین و شهرک حر، جستجوی خانه به خانه را برای جمع‌آوری کردن اسلحه و دستگیری معترضان آغاز کرده که از ساعت هشت صبح تا دوازده ظهر به طول انجامید.

یکشنبه 6 شوال

امروز گارد ریاست جمهوری از کربلا بیرون رفت و همزمان، خبرنگاران اجازه ورود به کربلا را به طور رسمی پیدا کردند. البته خبرنگاران ایرانی چند روز پیش، به طور غیررسمی و مخفیانه وارد کربلا شده بودند.

سه‌شنبه 22 شوال

به دستور علی حسن المجید، که در این زمان وزیر کشور شده بود، تخریب خانه‌ها و ساختمان‌ها در بین‌الحرمین متوقف شد. او این دستور را پس از دیدار با شیخ عبدالطیف دارمی و شیخ عبدالحسین خطیب صادر کرد.

پنج‌شنبه 9 ذی‌القعده

سید محمد حسینی، کلیددار حرم حضرت عباس(ع) به اتهام همکاری با معترضان دستگیر و به بغداد فرستاده شد.

جمعه 10 ذی‌القعده

پرچم حرم‌های مطهر امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) که سوخته و پاره شده بود، تعویض شد و اذان در حرم امام حسین(ع) به همان شکل سابق شیعی درآمد.

شنبه 11 ذی‌القعده

تعمیر گنبدهای آسیب‌دیده حرمهای مطهر آغاز شد و برق حرم‌ها به جریان افتاد.

پنجشنبه 23 ذی‌القعده

مدرسه بروجردی و حسینیه خراسانی‌ها و مدرسه سلیمیه به بهانه نوسازی تخریب گردید و کتب خطی و نفیس آن زیر خروارها خاک دفن شد.

یکشنبه ۱ جمادی‌الثانی

محاکمه ظاهری برخی از معترضانی کربلا در یکی از محکمه‌های بعثی شهر کربلا آغاز شد. تعداد این گروه بیست نفر بود که همگی به اعدام محکوم شدند.[۹]

پانوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ سال‌های رنج، ص ١٨٨-٢٠٢.
  2. من پسر صدام بودم، ص ٢٣٣ - ٢۵٢.
  3. The Iraq War The Rigional Impacton Shiites ، Kurds ، Sunnid Arab, p8
  4. پرونده محرمانه جنگ خلیج فارس، ص١١.
  5. برنامه گفت‌وگوی خبری، شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران، ٩ دی ٨۵، با حضور امیر عبداللهیان و آقامحمدی.
  6. کویت از پیدایش تا بحران، ص٣١٧.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ برنامه «بلاحدود»، شبکه الجزیره، با حضور عبدالله النفیسی، ١٨/٩/٢٠٠٢.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ مجله پژوهش و حوزه، به نقل از محمد یعقوبی،مسئول حزب فضیله و از نزدیکان سید محمد صدر.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ انتفاضه شعبانیه در کربلا، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۰ و ۱۱، ص۱۷۸-۲۰۲۰؛ با استفاده از کتابهای: انتفاضه شعبانیه، نوشته صفاءالدین تبرّائیان؛ الانتفاضة الشعبانیة فی کربلا، نوشته سید سلمان هادی طعمه؛ لازم به ذکر است استاد آل طعمه دست نوشت اثر خود را به تحریریه فصلنامه فرهنگ زیارت سپرد و در این نوشتار، منتخبی از این اثر به فارسی برگردان شد.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ جایگاه و نقش عشایر در تحولات سیاسی عراق، مجله مطالعات خاورمیانه، شماره ۵۷، ص۹۱.
  11. صدام؛ زندگی مخفی، ص۴٠٧.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ شیعیان عرب؛ مسلمانان فراموش شده، ص٢١٢و٢١٣.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ پایگاه مؤسسة الخوئی الإسلامیة.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ نقش نجف اشرف در تمدن بشری، ج۲، ص۳۶۹.
  15. جایگاه و نقش عشایر در تحولات سیاسی عراق، مجله مطالعات خاورمیانه، شماره ۵۷، ص۹۱.
  16. ١٩. Gilles kepel, p٢٣٢
  17. اسلام السیاسی فی العراق بعد سقوط صدام حسین, ص٨۶.
  18. الطائفیه والسیاسة فی العالم العربی، ص۴۴٠.
  19. کیهان، ۶ فروردین ١٣٧٠، شماره١۴١۴٩.
  20. المواقف السیاسیة، العراق، پایگاه مؤسسة الخوئی الإسلامیة.
  21. پایگاه سید محمدحسین فضل الله.
  22. پایگاه مجلس خبرگان رهبری.
  23. کیهان، ١۵ فروردین١٣٧٠، شماره١۴١۵۵.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ نقش نجف اشرف در تمدن بشری، ج۲،ص۳۶۹.
  25. روزشمار انتفاضه شعبانیه در نجف اشرف و بررسی علل شکست قیام، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۱، ص۱۱۹.
  26. الواقع و آفاق المستقبل، ص 45.
  27. نقش نجف اشرف در تمدّن بشری، ج۲، ص۳۶۹.
  1. کمونیست و اشتراک مذهبی.
  2. او می‌گوید: «هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که صدام قصد تصرف تمام خاک کویت را دارد. در واقع اگر صدام یورش خود را به حوزه نفتی مورد منازعه رُمَیله و جزایر مورد اختلاف محدود می‌داشت، شورای امنیت مداخله نمی‌کرد.»
  3. برگردان فارسی آن: «پس از امروز، دیگر شیعه‌ای باقی نخواهد ماند.»
  4. برگردان فارسی متن بیانیه: «بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و به نستعین وصلّی الله علی محمد وآله الطاهرین. اما بعد، در این روزها کشور مرحله سختی را می‌گذراند و بیش از پیش نیازمند حفظ سازمان و برقرار امنیت و نظارت بر امور عامه و امور مذهبی و اجتماعی می‌باشد، تا مباد مصالح عمومی از مدیریت صحیح خارج شده و موجبات ضایع شدن مصالح واموال عمومی را فراهم آورد. از همین رو به نظر ما مصلحت عمومی جامعه امروز اقتضا می‌کند یک کمیته عالی برای نظارت بر اداره تمام امور که نظر آن، نظر ما می‌باشد و هر آنچه صادر کند، از جانب ما باشد، گماشته شود. به همین منظور نخبگانی از علما که نام‌های‌شان در ذیل خواهد آمد، از کسانی که به کفایت و حسن تدبیرشان اعتماد داریم را به عنوان اعضای این کمیته معرفی می‌نماییم. فرزندان مؤمنمان باید دنباله‌رو ایشان باشند و از دستورات ایشان پیروی کنند و به ارشاداتشان گوش فرادهند و در به انجام رسیدن این مهم یاری‌گرشان باشند. از خدای متعال می‌خواهیم تا ایشان را در انجام خدمات عمومی، آن‌گونه که خدای متعال و رسول گرامیش خشنود شوند، یاری رساند. الله ولی التوفیق وهو حسبنا و نعم الوکیل، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته...»
  5. آن افراد عبارتند از: سید محمدتقی خوئی، سید إبراهیم خوئی، سید محمود میلانی، سید محمدرضا خلخالی، سید عزالدین بحرالعلوم، سید جعفر بحرالعلوم، سید جواد بحرالعلوم و سه جوانی که خود را وقف خدمت به آیت‌الله کرده بودند.
  6. حسین کامل، داماد صدام و از اندک افرادی بود که اجازه داشت مسلح به ملاقات صدام برود.
  7. شهری در جنوب شرقی عراق.
  8. داماد صدام.
  9. وی در یک سخنرانی گفته است: «با اینکه کویت اسلحه‌های پیشرفته داشت، اما فقط در طی هشت ساعت اشغال شد؛ ولی سرکوب مردم کربلا چهارده روز طول کشید.»
  10. نیمه رجب و شب جمعه، مناسبت‌های زیارتی امام حسین(ع) است و جمعیت زیادی از زائرین به حرم وی می‌روند.
  11. شب نیمه شعبان.
  12. از شهرک‌های اطراف کربلا.
  13. دریاچه رزازه، در منطقه حرَ در جنوب غربی کربلا است. منطقه حر، جایی است که مرقد حرَ بن یزید ریاحی در آن قرار دارد که تا کربلا شش کیلومتر فاصله دارد و در ادامه مسیر، به این دریاچه می‌رسد.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از مقاله نجف و انتفاضه شعبانیه ١٩٩١، بررسی زمینه‌ها وپیامدها، سید یاسر قزوینی حائری، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره پنجم، زمستان 1389، ص 50 و مقاله انتفاضه شعبانیه در کربلا، محمدحسین خوشنویس، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره دهم و یازدهم، بهار و تابستان 1391، ص178 و مقاله روزشمار انتفاضه شعبانیه در نجف اشرف و بررسی علل شکست قیام، ولید حلی، مترجم محمدحسین خوشنویس، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره بیست و یکم، زمستان 1393، ص117 است.
  • پایگاه سید محمدحسین فضل الله.
  • پایگاه مؤسسة الخوئی الإسلامیة.
  • پایگاه مجلس خبرگان رهبری.
  • اسلام السیاسی فی العراق بعد سقوط صدام حسین, گراهام فولر، تقریر خاص عن مؤسسة الولایات المتحده للاسلام، ترجمه عادل حسن، مستقبل الواقع السیاسی العراقی فی مقالات ثلاث، رقم۱۰۸، آب أغسطس ۲۰۰۳م.
  • الطائفیه والسیاسة فی العالم العربی، نموذج الشیعة فی العراق رؤیة فی موضوع الدین والسیاسة المجتمع العربی المعاصر، فرهاد ابراهیم، ترجمه مرکز دراسات التفاعل الثقافی والترجمه، مکتبه المدبولی، ١٩٩۶م.
  • الواقع و آفاق المستقبل، ولید حلّی، دارالفرات، بیروت، ۱۴۱۳ق.
  • برنامه «بلاحدود»، شبکه الجزیره، با حضور عبدالله النفیسی، ١٨/٩/٢٠٠٢.
  • برنامه گفت‌وگوی خبری، شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران، ٩ دی ۱۳۸۵ش. با حضور امیر عبداللهیان و آقامحمدی.
  • پرونده محرمانه جنگ خلیج فارس، پیِر سالینجر، خجسته، تهران،١٣٧٠ش.
  • جایگاه و نقش عشایر در تحولات سیاسی عراق، عدنان محقق، مجله مطالعات خاورمیانه، شماره ۵۷، تابستان ۱۳۸۸ش. ص ۷۵ تا ۱۰۴.
  • روزنامه کیهان.
  • سال‌های رنج، محمدرضا نعمانی، ترجمه مهرداد آزاد، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ١٣٨٢ش.
  • شیعیان عرب، مسلمانان فراموش شده، گراهام گراهام و رند رحیم فرانکه، ترجمه خدیجه تبریزی، انتشارات مؤسسه شیعه‌شناسی، قم، ۱۳۸۴ش.
  • صدام، زندگی مخفی، کان کاگلن، ترجمه نادر افشار، فروغ چاشنی‌دل، مؤسسه انتشارات عطائی، تهران، ١٣٨٣ش.
  • کویت از پیدایش تا بحران، مرکز مطالعات و پژوهش‌های کویت، قصیده‌سرا، تهران، ١٣٨١ش.
  • من پسر صدام بودم، لطیف یحیی، ترجمه عباس رضوانخواه و افشین رضاپور، انتشارات چنار، ١٣٨۴ش. ص٢٣٣ - ٢۵٢.
  • نقش نجف اشرف در تمدّن بشری، ولید حلی،
  • The Iraq War The Rigional Impacton Shiites ، Kurds ، Sunnid Arab, Raphael Israeli, Sussex Academic Press, Brightan. Portland, 2004