حج: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۱]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363  }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۱]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363  }}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
 
'''حج'''، آهنگ خانه خدا در موسم خاص براي به جا آوردن مناسکی ويژه است.  
'''حج'''، آهنگ خانه خدا در موسم خاص برای به جا آوردن مناسکی ویژه است.


==چیستی==
==چیستی==
واژه حج، از ريشه «ح ج ج» و در لغت به معناي قصد کردن،<ref>. معجم مقاييس اللغه، ج2، ص29، «حجج»؛ لسان العرب، ج2، ص226، «حجج».</ref> بازداشتن<ref>. العين، ج3، ص9 «حجج»؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> و بسیار رفت و آمد کردن آمده است.<ref>. لسان العرب، ج2، ص226-227؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> برخي، معناي اصلي اين ريشه را «قصد همراه با عمل»<ref>. التحقيق، ج2، ص169، «حجج».</ref> يا «قصد همراه با استقامت»<ref>. معجم فروق اللغويه، ص176، «حجج».</ref> دانسته و معناي اصطلاحي حج را مطابق با آن تفسير کرده‌اند.
واژه حج، از ریشه «ح ج ج» و در لغت به معنای قصد کردن،<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج2، ص29، «حجج»؛ لسان العرب، ج2، ص226، «حجج».</ref> بازداشتن<ref>. العین، ج3، ص9 «حجج»؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> و بسیار رفت و آمد کردن آمده است.<ref>. لسان العرب، ج2، ص226-227؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> برخی، معنای اصلی این ریشه را «قصد همراه با عمل»<ref>. التحقیق، ج2، ص169، «حجج».</ref> یا «قصد همراه با استقامت»<ref>. معجم فروق اللغویه، ص176، «حجج».</ref> دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند.


حج، در اصطلاح فقیهان، «قصد کردن خانه خدا و به جا آوردن مناسک ویژه<ref>. کشف اللثام، ج5، ص75؛ اعانة الطالبين، ج2، ص311.</ref> در موسم خاص»<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص219- 220؛ الدر المختار، ج2، ص499.</ref> يا «مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج» معنا شده است.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص220؛ اعانة الطالبين، ج2، ص317.</ref> به ادا کننده مناسک حج، در زبان عربی «حاجّ»{{یادداشت|جمع آن، حجاج و حجيج است.}}<ref>العين، ج3، ص9؛ لسان العرب، ج2، ص226.</ref> و در زبان پارسی «حاجی»<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حاجی».</ref> و «حج‌گزار» گفته مي‌شود.<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حج‌گزار».</ref>
حج، در اصطلاح فقیهان، «قصد کردن خانه خدا و به جا آوردن مناسک ویژه<ref>. کشف اللثام، ج5، ص75؛ اعانة الطالبین، ج2، ص311.</ref> در موسم خاص»<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص219- 220؛ الدر المختار، ج2، ص499.</ref> یا «مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج» معنا شده است.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص220؛ اعانة الطالبین، ج2، ص317.</ref> به ادا کننده مناسک حج، در زبان عربی «حاجّ»{{یادداشت|جمع آن، حجاج و حجیج است.}}<ref>العین، ج3، ص9؛ لسان العرب، ج2، ص226.</ref> و در زبان پارسی «حاجی»<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حاجی».</ref> و «حج‌گزار» گفته می‌شود.<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حج‌گزار».</ref>


==گونه‌ها==
==گونه‌ها==
حج از جهات گوناگون به گونه‌هاي مختلف تقسيم شده است، برخی از آن‌ها عبارتند از:
حج از جهات گوناگون به گونه‌های مختلف تقسیم شده است، برخی از آن‌ها عبارتند از:


===حج اکبر و حج اصغر===
===حج اکبر و حج اصغر===
{{اصلی|حج اکبر|حج اصغر}}
{{اصلی|حج اکبر|حج اصغر}}
مراد از حج اکبر، در برخي منابع فقهي، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمي ‌جمره بوده و مراد از حج اصغر، عمره است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص684.</ref> معاني ديگري نيز براي اين دو گونه حج ذکر شده است.<ref>. حاشيه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباري، ج8، ص242.</ref>  
مراد از حج اکبر، در برخی منابع فقهی، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمی جمره بوده و مراد از حج اصغر، عمره است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص684.</ref> معانی دیگری نیز برای این دو گونه حج ذکر شده است.<ref>. حاشیه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباری، ج8، ص242.</ref>


===حج واجب و مستحب===
===حج واجب و مستحب===
حج از نظر حکم شرعي تکليفي، به حج واجب و مستحب{{یادداشت|مندوب}} تقسيم شده است. حج واجب، اگر به سبب فراهم شدن شرايط استطاعت، واجب شده باشد، «حجة الاسلام» نیز خوانده می‌شود.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص223.</ref> گاهی سبب وجوب حج عارضی است مانند نذر، عهد، قسم و اجاره (نيابت).<ref>. هدي المتقين، ص153.</ref>  
حج از نظر حکم شرعی تکلیفی، به حج واجب و مستحب{{یادداشت|مندوب}} تقسیم شده است. حج واجب، اگر به سبب فراهم شدن شرایط استطاعت، واجب شده باشد، «حجة الاسلام» نیز خوانده می‌شود.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص223.</ref> گاهی سبب وجوب حج عارضی است مانند نذر، عهد، قسم و اجاره (نیابت).<ref>. هدی المتقین، ص153.</ref>


حج غير واجب، آن است که دارای اسباب وجوب نباشد، که به آن «حج النفل» و «حج التّطوع»<ref>. منتهي المطلب، ج10، ص111.</ref> نیز می‌گویند.  
حج غیر واجب، آن است که دارای اسباب وجوب نباشد، که به آن «حج النفل» و «حج التّطوع»<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص111.</ref> نیز می‌گویند.


===حج نیابتی و غیر نیابتی===
===حج نیابتی و غیر نیابتی===
{{اصلی|حج نیابتی}}
{{اصلی|حج نیابتی}}
حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب ديگري به جا آورد يا از جانب خود، به حج نيابتي و غير نيابتي تقسيم شده است. در حج نيابتي،{{یادداشت|حج استنابه‌اي.}} حج‌گزار آن را به جاي فرد ديگر و به نيابت از او انجام مي‌دهد.<ref>. الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.</ref> حج نیابتی، اگر بدون دريافت مزد باشد، «تبرّعي»<ref>. فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهين الحج، ج1، ص319.</ref> و اگر در برابر دريافت مزد باشد، «استيجاري» خوانده شده است.<ref>. موسوعه الامام الخويي، ج3، ص200.</ref> حج نيابتي، از نظر مکان آغازِ نيابت نیز، به دو نوعِ «حج بلدي» و «حج ميقاتي» تقسیم شده است؛ در حج بلدي، حج‌گزار به نيابت از منوب عنه از وطن او و در حج ميقاتي از [[ميقات]]، حج را به‌جا مي‌آورد.<ref>. المقنعه، ص394- 396.</ref>  
حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب دیگری به جا آورد یا از جانب خود، به حج نیابتی و غیر نیابتی تقسیم شده است. در حج نیابتی،{{یادداشت|حج استنابه‌ای.}} حج‌گزار آن را به جای فرد دیگر و به نیابت از او انجام می‌دهد.<ref>. الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.</ref> حج نیابتی، اگر بدون دریافت مزد باشد، «تبرّعی»<ref>. فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهین الحج، ج1، ص319.</ref> و اگر در برابر دریافت مزد باشد، «استیجاری» خوانده شده است.<ref>. موسوعه الامام الخویی، ج3، ص200.</ref> حج نیابتی، از نظر مکان آغازِ نیابت نیز، به دو نوعِ «حج بلدی» و «حج میقاتی» تقسیم شده است؛ در حج بلدی، حج‌گزار به نیابت از منوب عنه از وطن او و در حج میقاتی از [[میقات]]، حج را به‌جا می‌آورد.<ref>. المقنعه، ص394- 396.</ref>


===دیگر گونه‌ها===
===دیگر گونه‌ها===
براي حج، گونه‌های ديگري نيز ذکر شده است، مانند «حج صروره» يعني حج شخصي که تاکنون حج<ref>. مسالک الافهام الي تنقيح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.</ref> يا حج واجب<ref>. السرائر، ج1، ص630.</ref> به جا نياورده است؛ «حج بذلي»، حجي که هزينة آن را ديگري پرداخت کند.<ref>. مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.</ref> «حج تسکع» يعني حجي که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود<ref>. الروضة البهيه، ج2، ص170.</ref> و «حج مستقر» يعني حجي که وجوب آن بر مکلف استقرار يافته است.<ref>. مستند الشيعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقي ج4، ص453.</ref>
برای حج، گونه‌های دیگری نیز ذکر شده است، مانند «حج صروره» یعنی حج شخصی که تاکنون حج<ref>. مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.</ref> یا حج واجب<ref>. السرائر، ج1، ص630.</ref> به جا نیاورده است؛ «حج بذلی»، حجی که هزینة آن را دیگری پرداخت کند.<ref>. مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.</ref> «حج تسکع» یعنی حجی که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص170.</ref> و «حج مستقر» یعنی حجی که وجوب آن بر مکلف استقرار یافته است.<ref>. مستند الشیعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقی ج4، ص453.</ref>


==پیشینه==
==پیشینه==


قرآن، از [[کعبه]] به عنوان «خانه کهن»{{یادداشت|الْبَيتِ الْعَتِيقِ.}}<ref>سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳.</ref> و «نخستين خانه‌اي که براي انسان‌ها قرار داده شده»،{{یادداشت|أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ}} ياد کرده<ref>سوره آل عمران(3)، آية 96.</ref> و همه امت‌ها را داراي مناسک و عباداتي شمرده است؛<ref>سوره حج(22)، آيه 34.</ref><ref>. مجمع البيان، ج7، ص168؛ تفسير قرطبي، ج12، ص58.</ref> از این رو، بر پایه قرآن پیشینه کعبه و مناسک حج و رواج آن، به پيش از اسلام بازمی‌گردد.  
قرآن، از [[کعبه]] به عنوان «خانه کهن»{{یادداشت|الْبَیتِ الْعَتِیقِ.}}<ref>سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳.</ref> و «نخستین خانه‌ای که برای انسان‌ها قرار داده شده»،{{یادداشت|أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ}} یاد کرده<ref>سوره آل عمران(3)، آیة 96.</ref> و همه امت‌ها را دارای مناسک و عباداتی شمرده است؛<ref>سوره حج(22)، آیه 34.</ref><ref>. مجمع البیان، ج7، ص168؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص58.</ref> از این رو، بر پایه قرآن پیشینه کعبه و مناسک حج و رواج آن، به پیش از اسلام بازمی‌گردد.


درباره زمان ساخت و نخستین کسی که کعبه را ساخته، روايات گوناگونی وجود دارد. برخي از روايات، بنيانگذاران کعبه و نخستین حج‌گزاران را «فرشتگان» معرفی کرده‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص9.</ref> برخي روايات، جبرئيل را نخستین کسي از اهل آسمان دانسته‌اند، که حج گزارده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص595؛ وسائل الشيعه، ج11، ص129.</ref> رواياتي ديگر، زمان حج فرشتگان را دو يا سه هزار سال پيش از آفریدن [[حضرت آدم(ع)]] معرفی کرده‌اند.<ref>. الکافي، ج4، ص194؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص407.</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر(ع)]]، پس از فرود حضرت آدم(ع) به روي زمين، جبرئيل کعبه را که از بين رفته بود بر پايه‌هاي پیشین آن بنا کرد و همراه با فرشتگان بر گرد آن طواف کرد و حضرت آدم(ع) و حوا نيز چنين کردند.<ref>. الکافي، ج4، ص197؛ علل الشرائع، ج2، ص421- 422.</ref> در مقابل، احاديث ديگری حضرت آدم(ع) را بنيانگذار کعبه و نخستين حج‌گزار خوانده‌اند.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشيعه، ج13، ص208.</ref> به گمان برخی، مراد این احادیث، نخستین بنيانگذار و حج‌گزار از میان آدميان است.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۱۹.</ref> رواياتي نیز، به صراحت از بازسازي{{یادداشت|و نه بنیانگذاری}} کعبه به دست حضرت آدم(ع) سخن گفته‌اند.<ref>. الکافي، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشيعه، ج13، ص294.</ref>
درباره زمان ساخت و نخستین کسی که کعبه را ساخته، روایات گوناگونی وجود دارد. برخی از روایات، بنیانگذاران کعبه و نخستین حج‌گزاران را «فرشتگان» معرفی کرده‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص9.</ref> برخی روایات، جبرئیل را نخستین کسی از اهل آسمان دانسته‌اند، که حج گزارده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص595؛ وسائل الشیعه، ج11، ص129.</ref> روایاتی دیگر، زمان حج فرشتگان را دو یا سه هزار سال پیش از آفریدن [[حضرت آدم(ع)]] معرفی کرده‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص194؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص407.</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر(ع)]]، پس از فرود حضرت آدم(ع) به روی زمین، جبرئیل کعبه را که از بین رفته بود بر پایه‌های پیشین آن بنا کرد و همراه با فرشتگان بر گرد آن طواف کرد و حضرت آدم(ع) و حوا نیز چنین کردند.<ref>. الکافی، ج4، ص197؛ علل الشرائع، ج2، ص421- 422.</ref> در مقابل، احادیث دیگری حضرت آدم(ع) را بنیانگذار کعبه و نخستین حج‌گزار خوانده‌اند.<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص208.</ref> به گمان برخی، مراد این احادیث، نخستین بنیانگذار و حج‌گزار از میان آدمیان است.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۱۹.</ref> روایاتی نیز، به صراحت از بازسازی{{یادداشت|و نه بنیانگذاری}} کعبه به دست حضرت آدم(ع) سخن گفته‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشیعه، ج13، ص294.</ref>


پس از حضرت آدم(ع)، [[شيث]] فرزند و وصي وی، کعبه را بازسازي کرد و حج به جا آورد.<ref>. بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاري، ج15، ص217؛ تاريخ الطبري، ج1، ص110.</ref>  
پس از حضرت آدم(ع)، [[شیث]] فرزند و وصی وی، کعبه را بازسازی کرد و حج به جا آورد.<ref>. بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاری، ج15، ص217؛ تاریخ الطبری، ج1، ص110.</ref>


در برخي روايات، از حج گزاردن [[حضرت نوح(ع)]] ياد شده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص17.</ref> در طوفان نوح، ساختمان کعبه از میان رفت، تا آن‌که در دوره [[حضرت ابراهیم(ع)|حضرت ابراهيم(ع)]]، خدا جايگاه کعبه را به وی نشان داد.{{یادداشت|وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهيمَ مَکانَ الْبَيتِ.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 26 .</ref> حضرت ابراهيم(ع) با کمک فرزندش [[حضرت اسماعيل(ع)|اسماعيل(ع)]]، کعبه را تجديد بنا کرد؛{{یادداشت|وَ إِذْ يرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيتِ وَ إِسْماعيل.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 127.</ref> سپس حضرت ابراهيم(ع) مأمور شد تا مردم را براي به جا آوردن مناسک حج به مکه فرا خواند.{{یادداشت|وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوک رِجالاً وَ عَلي‏ کلِّ ضامِرٍ يأْتينَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَميقٍ.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27.</ref> وی اين مأموريت را انجام داد و مردم براي اداي حج عازم مکه شدند.<ref>. الکافي، ج4، ص335؛ مجمع البيان، ج7، ص145؛ وسائل الشيعه، ج11، ص238.</ref> حضرت ابراهيم(ع) همراه با حضرت اسماعيل(ع) و شماري از یکتاپرستان، مناسک حج را به جا آوردند.<ref>. تاريخ الطبري، ج1، ص183؛ الکامل، ج1، ص107.</ref>
در برخی روایات، از حج گزاردن [[حضرت نوح(ع)]] یاد شده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص17.</ref> در طوفان نوح، ساختمان کعبه از میان رفت، تا آن‌که در دوره [[حضرت ابراهیم(ع)|حضرت ابراهیم(ع)]]، خدا جایگاه کعبه را به وی نشان داد.{{یادداشت|وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیتِ.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 26 .</ref> حضرت ابراهیم(ع) با کمک فرزندش [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]]، کعبه را تجدید بنا کرد؛{{یادداشت|وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعیل.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 127.</ref> سپس حضرت ابراهیم(ع) مأمور شد تا مردم را برای به جا آوردن مناسک حج به مکه فرا خواند.{{یادداشت|وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجالاً وَ عَلی کلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمیقٍ.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27.</ref> وی این مأموریت را انجام داد و مردم برای ادای حج عازم مکه شدند.<ref>. الکافی، ج4، ص335؛ مجمع البیان، ج7، ص145؛ وسائل الشیعه، ج11، ص238.</ref> حضرت ابراهیم(ع) همراه با حضرت اسماعیل(ع) و شماری از یکتاپرستان، مناسک حج را به جا آوردند.<ref>. تاریخ الطبری، ج1، ص183؛ الکامل، ج1، ص107.</ref>


در دوره‌های بعد، پيروان شريعت حضرت ابراهيم(ع)، که خاندان و فرزندان وی بودند، حج را به جا مي‌آوردند.<ref>. الکافي، ج4، ص205؛ وسائل الشيعه، ج11، ص8.</ref> ديگر پيامبران نیز، مانند [[حضرت موسي(ع)]]،<ref>. الکافي، ج4، ص213-214؛ وسائل الشيعه، ج12، ص386.</ref> [[حضرت عيسي(ع)]]،<ref>. صحيح مسلم، ج4، ص60؛ الکافي، ج4، ص213.</ref> [[حضرت سليمان(ع)]]{{یادداشت|همراه با گروهي از انسان‌ها و جن‌ها}}<ref>. الکافي، ج4، ص213؛ من لايحضره الفقيه، ج4، ص235.</ref> و [[حضرت داود(ع)]]<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص200.</ref> مناسک حج را به جا آوردند.  
در دوره‌های بعد، پیروان شریعت حضرت ابراهیم(ع)، که خاندان و فرزندان وی بودند، حج را به جا می‌آوردند.<ref>. الکافی، ج4، ص205؛ وسائل الشیعه، ج11، ص8.</ref> دیگر پیامبران نیز، مانند [[حضرت موسی(ع)]]،<ref>. الکافی، ج4، ص213-214؛ وسائل الشیعه، ج12، ص386.</ref> [[حضرت عیسی(ع)]]،<ref>. صحیح مسلم، ج4، ص60؛ الکافی، ج4، ص213.</ref> [[حضرت سلیمان(ع)]]{{یادداشت|همراه با گروهی از انسان‌ها و جن‌ها}}<ref>. الکافی، ج4، ص213؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص235.</ref> و [[حضرت داود(ع)]]<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> مناسک حج را به جا آوردند.


اداي مناسک حج در ميان بندگان صالح و دیگر پيروان شرايع رواج داشته است؛ برای نمونه، در برخي روايات از حجِ هرساله [[حضرت خضر]]<ref>. مستدرک الوسائل، ج10ع ص43؛ جامع الاحاديث الشيعه، ج10، ص200.</ref> و نیز حج [[ذوالقرنين]] همراه با ۶۰۰ هزار سوار سخن به ميان آمده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج5، ص398؛ بحار الانوار، ج12، ص195.</ref>  
ادای مناسک حج در میان بندگان صالح و دیگر پیروان شرایع رواج داشته است؛ برای نمونه، در برخی روایات از حجِ هرساله [[حضرت خضر]]<ref>. مستدرک الوسائل، ج10ع ص43؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> و نیز حج [[ذوالقرنین]] همراه با ۶۰۰ هزار سوار سخن به میان آمده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج5، ص398؛ بحار الانوار، ج12، ص195.</ref>


مناسک حج و زيارت کعبه در ميان پيروان برخي شرايع متأخّر اهميت خود را از دست داد؛ برای نمونه، پيروان حضرت موسي(ع) مکان‌هايي مانند [[بيت المقدس]]، [[بيت ايل]]، [[بيت آوِن]]، [[بيت حور]]، [[هيکل سليمان]] و [[طور سينا]] را براي حج و ديگر اعمال عبادي خود برگزيدند. اهمال و دوري از حج ابراهيمي، در ميان مسيحيان نيز شيوع يافت.<ref>. حج عبر الحضارات والامم، ص91-96، 120-132.</ref>  
مناسک حج و زیارت کعبه در میان پیروان برخی شرایع متأخّر اهمیت خود را از دست داد؛ برای نمونه، پیروان حضرت موسی(ع) مکان‌هایی مانند [[بیت المقدس]]، [[بیت ایل]]، [[بیت آوِن]]، [[بیت حور]]، [[هیکل سلیمان]] و [[طور سینا]] را برای حج و دیگر اعمال عبادی خود برگزیدند. اهمال و دوری از حج ابراهیمی، در میان مسیحیان نیز شیوع یافت.<ref>. حج عبر الحضارات والامم، ص91-96، 120-132.</ref>


اعراب در عصر جاهليت، خود را پيرو شريعت حضرت ابراهيم(ع) مي‌شمردند؛<ref>. الميزان، ج3، ص277، 351.</ref> از این رو، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماري از تعاليم آن حضرت ملتزم بودند<ref>. الميزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.</ref>؛ ولي انحرافاتي در آن پديد آوردند و بسياري از احکام و آداب حج را دگرگون کردند؛<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسير الکبير، ج5، ص193.</ref> برای نمونه، با بدن برهنه طواف می‌کردند<ref>. مجمع البيان، ج4، ص239؛ تفسير ابن کثير، ج2، ص217.</ref> و در مسجدالحرام کف می‌زدند و هلهله می‌کردند.{{یادداشت|وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً}}<ref>سوره انفال(8)، آيه 35.</ref><ref>. مجمع البيان، ج4، ص462؛ جامع البيان، ج9، ص316.</ref>
اعراب در عصر جاهلیت، خود را پیرو شریعت حضرت ابراهیم(ع) می‌شمردند؛<ref>. المیزان، ج3، ص277، 351.</ref> از این رو، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماری از تعالیم آن حضرت ملتزم بودند<ref>. المیزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.</ref>؛ ولی انحرافاتی در آن پدیدآوردند و بسیاری از احکام و آداب حج را دگرگون کردند؛<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص193.</ref> برای نمونه، با بدن برهنه طواف می‌کردند<ref>. مجمع البیان، ج4، ص239؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص217.</ref> و در مسجدالحرام کف می‌زدند و هلهله می‌کردند.{{یادداشت|وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً}}<ref>سوره انفال(8)، آیه 35.</ref><ref>. مجمع البیان، ج4، ص462؛ جامع البیان، ج9، ص316.</ref>


==در اسلام==
==در اسلام==


===زمان تشریع===
===زمان تشریع===
در آيات متعدد قرآن، مانند {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيهِ سَبيلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّى ثابت و لازم بر عهدۀ مردم است كه [براى اداى مناسك حج] آهنگ آن خانه كنند.}}<ref name=":0">سوره بقره(2)، آيه 196؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> [[حضرت محمد(ص)]] و مسلماناني که توان انجام دادن اين عبادت را دارند، به اداي آن امر شدند؛ ولی درباره اين که تشريع حج در چه سالي بوده، اختلاف است. برخي، تشريع حج را پيش از هجرت دانسته‌اند.<ref>. تلخيص الحبير، ج7، ص3؛ السيرة الحلبيه، ج3، ص308؛ روح المعاني، ج28، ص100.</ref> برخی از مستندات آنها، رواياتی است که از حج گزاردن حضرت محمد(ص) پیش از هجرت سخن گفته‌اند.<ref>الصحيح من سيرة النبي، ج14، ص31؛ فتح الباري، ج8، ص80؛ . سبل الهدي، ج8، ص444؛ اعيان الشيعه، ج1، ص288؛ . سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن الترمذي، ج2، ص155؛ . الکافي، ج4، ص244؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص443.</ref>  
در آیات متعدد قرآن، مانند {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.}}<ref name=":0">سوره بقره(2)، آیه 196؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> [[حضرت محمد(ص)]] و مسلمانانی که توان انجام دادن این عبادت را دارند، به ادای آن امر شدند؛ ولی درباره این که تشریع حج در چه سالی بوده، اختلاف است. برخی، تشریع حج را پیش از هجرت دانسته‌اند.<ref>. تلخیص الحبیر، ج7، ص3؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص308؛ روح المعانی، ج28، ص100.</ref> برخی از مستندات آنها، روایاتی است که از حج گزاردن حضرت محمد(ص) پیش از هجرت سخن گفته‌اند.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج14، ص31؛ فتح الباری، ج8، ص80؛ . سبل الهدی، ج8، ص444؛ اعیان الشیعه، ج1، ص288؛ . سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن الترمذی، ج2، ص155؛ . الکافی، ج4، ص244؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص443.</ref>


در مقابل، بسياري از عالمان [[شيعه]] و [[اهل سنت]] تشريع حج را پس از هجرت دانسته‌اند، هر چند درباره سال آن، اختلاف دارند. به باور برخی، حج در سال سوم قمری با نزول آيه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيهِ سَبيلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّى ثابت و لازم بر عهدۀ مردم است كه [براى اداى مناسك حج] آهنگ آن خانه كنند.}}<ref name=":0" /> تشريع شد؛ ولي حضرت محمد(ص) انجام آن را تا سال دهم قمری به تأخير‌ انداخت.<ref>. تفسير قرطبي، ج4، ص144.</ref> باور ديگر آن است که حج در سال پنجم<ref>. تذکرة الفقها، ج7، ص18؛ عمدة القاري، ج9، ص122.</ref> يا ششم قمری<ref>. المجموع، ج7، ص104؛ اضواء البيان، ج4، ص339؛ التفسير الوسيط، ج1، ص98.</ref> با نزول آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را براى خدا به پايان بريد.}}<ref name=":0" />تشريع شد. برخي نيز تشريع حج را در سال نهم يا دهم قمری دانسته‌اند.<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ کشاف القناع، ج2، ص437.</ref> درباره هر يک از سال‌هاي ديگر از سال نخست تا دهم هجرت نيز دیدگاه‌هایی گفته شده است.<ref>. روح المعاني، ج28، ص100.</ref>
در مقابل، بسیاری از عالمان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] تشریع حج را پس از هجرت دانسته‌اند، هر چند درباره سال آن، اختلاف دارند. به باور برخی، حج در سال سوم قمری با نزول آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.}}<ref name=":0" /> تشریع شد؛ ولی حضرت محمد(ص) انجام آن را تا سال دهم قمری به تأخیر انداخت.<ref>. تفسیر قرطبی، ج4، ص144.</ref> باور دیگر آن است که حج در سال پنجم<ref>. تذکرة الفقها، ج7، ص18؛ عمدة القاری، ج9، ص122.</ref> یا ششم قمری<ref>. المجموع، ج7، ص104؛ اضواء البیان، ج4، ص339؛ التفسیر الوسیط، ج1، ص98.</ref> با نزول آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":0" />تشریع شد. برخی نیز تشریع حج را در سال نهم یا دهم قمری دانسته‌اند.<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ کشاف القناع، ج2، ص437.</ref> درباره هر یک از سال‌های دیگر از سال نخست تا دهم هجرت نیز دیدگاه‌هایی گفته شده است.<ref>. روح المعانی، ج28، ص100.</ref>


===نخستین حج مسلمانان از مدینه===
===نخستین حج مسلمانان از مدینه===
در سال ششم قمری، حضرت محمد(ص) براي نخستين بار همراه با ۱,۴۰۰ نفر از مسلمانان براي اداي مناسک حج عازم [[مکه]] شد؛ ولي مشرکان با مسدود کردن راه در حديبيه مانع رسيدن مسلمانان به مکه شدند. از اين رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قرباني از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق عهدنامة حديبيه تنها قضاي عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.<ref>. مجمع البيان، ج2، ص28؛ تاريخ يعقوبي، ج2؛ ص55.</ref> بر پایه روايات، شأن نزولِ آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنينَ مُحَلِّقينَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرينَ لا تَخافُونَ﴾}}{{یادداشت|شما قطعاً در حال امن و امنيت در حالى كه سرهايتان را تراشيده و موى [يا ناخن] كوتاه كرده‌ايد و بيمى نداريد وارد مسجدالحرام خواهيد شد.}}<ref name=":1">سوره حج(۲۲)، آيه 27؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref>، همين رویداد است.<ref>. جامع البيان، ج26، ص140؛ التبيان، ج9، ص335.</ref>
در سال ششم قمری، حضرت محمد(ص) برای نخستین بار همراه با ۱٬۴۰۰ نفر از مسلمانان برای ادای مناسک حج عازم [[مکه]] شد؛ ولی مشرکان با مسدود کردن راه در حدیبیه مانع رسیدن مسلمانان به مکه شدند. از این رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قربانی از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق عهدنامة حدیبیه تنها قضای عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.<ref>. مجمع البیان، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2؛ ص55.</ref> بر پایه روایات، شأن نزولِ آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ﴾}}{{یادداشت|شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده‌اید و بیمی ندارید وارد مسجدالحرام خواهید شد.}}<ref name=":1">سوره حج(۲۲)، آیه 27؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref>، همین رویداد است.<ref>. جامع البیان، ج26، ص140؛ التبیان، ج9، ص335.</ref>


===منع مشرکان از حج===
===منع مشرکان از حج===
با نزول آيات نخست سورة برائت در سال نهم قمری، حضرت محمد(ص) مأمور شد اين آيات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.<ref>. ؟</ref> او در آغاز، [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] را به همراه [[عمر بن خطاب]] و گروهي از مسلمانان به مکه فرستاد تا اين مأموريت را انجام دهند؛ ولي پیش از رسيدن ابوبکر به مکه، حضرت محمد(ص) به دستور خداوند امام علي(ع) را مأمور ابلاغ اين آيات به مکيان کرد؛<ref>. سنن الکبري، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.</ref> از اين رو، امام علي(ع) اين آيات را در روز دهم ذي حجه براي مکيان تلاوت کرد که مضمون آنها، منع مشرکان از انجام دادن حج و نيز منع از طواف با بدن برهنه بود.<ref>. صحيح البخاري، ج1، ص97؛ سنن الترمذي، ج2، ص179.</ref> در همین سال، آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هذَا﴾}}{{یادداشت|جز اين نيست كه مشركان پليدند؛ پس نبايد بعد از امسال به مسجدالحرام نزديك شوند.}}<ref name=":1" /> نازل شد و مشرکان را از ورود به مسجدالحرام منع کرد.<ref>. جامع البيان، ج10، ص136؛ مجمع البيان، ج5، ص38.</ref>
با نزول آیات نخست سورة برائت در سال نهم قمری، حضرت محمد(ص) مأمور شد این آیات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.<ref>. ؟</ref> او در آغاز، [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] را به همراه [[عمر بن خطاب]] و گروهی از مسلمانان به مکه فرستاد تا این مأموریت را انجام دهند؛ ولی پیش از رسیدن ابوبکر به مکه، حضرت محمد(ص) به دستور خداوند امام علی(ع) را مأمور ابلاغ این آیات به مکیان کرد؛<ref>. سنن الکبری، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.</ref> از این رو، امام علی(ع) این آیات را در روز دهم ذی حجه برای مکیان تلاوت کرد که مضمون آنها، منع مشرکان از انجام دادن حج و نیز منع از طواف با بدن برهنه بود.<ref>. صحیح البخاری، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج2، ص179.</ref> در همین سال، آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هذَا﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref name=":1" /> نازل شد و مشرکان را از ورود به مسجدالحرام منع کرد.<ref>. جامع البیان، ج10، ص136؛ مجمع البیان، ج5، ص38.</ref>


===حجة الوداع===
===حجة الوداع===
{{اصلی|حجة الوداع}}
{{اصلی|حجة الوداع}}
در سال دهم قمری، آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ﴾}}{{یادداشت|و در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زائران] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى آيند به سوى تو روى آورند.}}<ref name=":1" /> نازل شد که مفاد آن دستور به حضرت محمد(ص) براي فراخواني مسلمانان به اداي مناسک حج بود.<ref>. الکافي، ج4، ص245؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص454.</ref> وی در پي نزول اين آيه، با فرستان مأموراني به همه سرزمين‌هاي اسلامي ‌به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد اداي حج و فراگيري مناسک آن را دارد، در مدينه با او همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> طبق نقل برخي منابع، بيش از ۱۰۰ هزار مسلمان وی را همراهي کردند.<ref>. المجموع، ج7، ص104.</ref> این سفر، آخرين حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد.<ref>. نيل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاري، ج18، ص36.</ref>  
در سال دهم قمری، آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ﴾}}{{یادداشت|و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند.}}<ref name=":1" /> نازل شد که مفاد آن دستور به حضرت محمد(ص) برای فراخوانی مسلمانان به ادای مناسک حج بود.<ref>. الکافی، ج4، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص454.</ref> وی در پی نزول این آیه، با فرستان مأمورانی به همه سرزمین‌های اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد ادای حج و فراگیری مناسک آن را دارد، در مدینه با او همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> طبق نقل برخی منابع، بیش از ۱۰۰ هزار مسلمان وی را همراهی کردند.<ref>. المجموع، ج7، ص104.</ref> این سفر، آخرین حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد.<ref>. نیل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاری، ج18، ص36.</ref>


==جايگاه==
==جایگاه==


====در شرایع====
====در شرایع====
حج در همه شرایع الهي دارای اهميت و جايگاه والايي است؛ برای نمونه، حضرت ابراهيم(ع) و حضرت اسماعيل(ع) از سوي خداوند مکلّف شدند کعبه را براي حج‌گزاران آماده کنند.{{یادداشت|وَ عَهِدْنا إِلي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيتِي لِلطَّائِفينَ وَ الْعاکفينَ وَ الرُّکعِ السُّجُود.
حج در همه شرایع الهی دارای اهمیت و جایگاه والایی است؛ برای نمونه، حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) از سوی خداوند مکلّف شدند کعبه را برای حج‌گزاران آماده کنند.{{یادداشت|وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکفینَ وَ الرُّکعِ السُّجُود.
و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه: «خانۀ مرا براى طواف كنندگان و معتكفان و ركوع و سجودكنندگان پاكيزه كنيد».}}<ref>سوره بقره(۲)، آیه۱۲۵؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۹.</ref>
و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانهٔ مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید».}}<ref>سوره بقره(۲)، آیه۱۲۵؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۹.</ref>


====در اسلام====
====در اسلام====
در قرآن و روايات، کساني که به قصد اداي حج عازم اين سرزمين مي‌شوند، «کاروان خدا»<ref>. الکافي، ج4، ص255؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص24.</ref> و «ميهمان ويژه خداوند»<ref>. وسائل الشيعه، ج14، ص586؛ جامع احاديث الشيعه، ج12، ص628.</ref> خوانده شده<ref>. الکافي، ج4، ص256؛ وسائل الشيعه، ج11، ص99.</ref> و مسلمانان از تعرض به آنان و حتي حيواناتي که براي حج نشانه‌گذاري گرديده، منع شده‌اند.{{یادداشت|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡيَ وَلَا ٱلۡقَلَـٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّينَ ٱلۡبَيۡتَ ٱلۡحَرَامَ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوَٰنٗا.
در قرآن و روایات، کسانی که به قصد ادای حج عازم این سرزمین می‌شوند، «کاروان خدا»<ref>. الکافی، ج4، ص255؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.</ref> و «میهمان ویژه خداوند»<ref>. وسائل الشیعه، ج14، ص586؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص628.</ref> خوانده شده<ref>. الکافی، ج4، ص256؛ وسائل الشیعه، ج11، ص99.</ref> و مسلمانان از تعرض به آنان و حتی حیواناتی که برای حج نشانه‌گذاری گردیده، منع شده‌اند.{{یادداشت|یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَـٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوٰنٗا.
اى اهل ايمان! [هتكِ حرمتِ ] شعاير خدا [مانند مناسك حج] و ماه هاى حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم] و قربانى بى نشان، و قربانى نشان دار و قاصدان [و راهيان به سوى] بيت الحرام را كه فضل و خشنودى پروردگارشان را مى طلبند، حلال مشماريد.}}<ref>مائده(5)، آیه 2؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۶.</ref> در رواياتي ديگر، دهه ذي حجه که زمان انجام حج است، از پاک‌ترين زمان‌ها و اعمال آن داراي بر‌ترين پاداش<ref>. سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشيعه، ج14، ص273.</ref> و از محبوب‌ترين اعمال صالح نزد خداوند<ref>. صحيح البخاري، ج1، ص8.</ref> به شمار رفته است.
ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماه‌های حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را می‌طلبند، حلال مشمارید.}}<ref>مائده(5)، آیه 2؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۶.</ref> در روایاتی دیگر، دهه ذی حجه که زمان انجام حج است، از پاک‌ترین زمان‌ها و اعمال آن دارای برترین پاداش<ref>. سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشیعه، ج14، ص273.</ref> و از محبوب‌ترین اعمال صالح نزد خداوند<ref>. صحیح البخاری، ج1، ص8.</ref> به شمار رفته است.


حج از عباداتي به شمار رفته که اصول دين را درونِ خود دارد؛ برای نمونه، اصل توحيد در بسياري از اعمال حج، مانند ذکر تلبيه{{یادداشت|لَبَّیكَ الّلهُمَّ لَبَّیكَ، لَبَّیكَ لاشَریكَ لَكَ لَبَّیكَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلكَ، لاشَریكَ لَكَ لَبَّیكَ.}}<ref>. صحيح البخاري، ج2، ص147؛ الکافي، ج4، ص250.</ref> تبلور يافته است. بر پایه برخي روايات، مراد از اتمام حج و عمره در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را براى خدا به پايان بريد.}}<ref name=":2">سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> ديدار با حضرت محمد(ص) و امامان(ع) پس از اداي مناسک حج است و این نشانه اهميت توجه حج‌گزار به نبوت و امامت به شمار می‌رود.<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص578.</ref> حاجيان با جدا شدن از مظاهر دنيوي و پوشيدن لباس احرام در حج به ياد مرگ، آخرت و معاد مي‌افتند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص74؛ بحار الانوار، ج96، ص125.</ref>  
حج از عباداتی به شمار رفته که اصول دین را درونِ خود دارد؛ برای نمونه، اصل توحید در بسیاری از اعمال حج، مانند ذکر تلبیه{{یادداشت|لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلکَ، لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.}}<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص147؛ الکافی، ج4، ص250.</ref> تبلور یافته است. بر پایه برخی روایات، مراد از اتمام حج و عمره در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2">سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> دیدار با حضرت محمد(ص) و امامان(ع) پس از ادای مناسک حج است و این نشانه اهمیت توجه حج‌گزار به نبوت و امامت به شمار می‌رود.<ref>. الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578.</ref> حاجیان با جدا شدن از مظاهر دنیوی و پوشیدن لباس احرام در حج به یاد مرگ، آخرت و معاد می‌افتند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص74؛ بحار الانوار، ج96، ص125.</ref>


بسياري از فروع دين نيز در حج گنجانده شده است؛ مانند نماز طواف که حج‌گزاران به آن مکلف‌اند<ref>. الکافي، ج4، ص425؛ صحيح مسلم، ج4، ص40.</ref> و روزه که به عنوان کفاره برخي اعمال در حج مقرّر شده است.{{یادداشت|﴿فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ...﴾
بسیاری از فروع دین نیز در حج گنجانده شده است؛ مانند نماز طواف که حج‌گزاران به آن مکلف‌اند<ref>. الکافی، ج4، ص425؛ صحیح مسلم، ج4، ص40.</ref> و روزه که به عنوان کفاره برخی اعمال در حج مقرّر شده است.{{یادداشت|﴿فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًی مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ...﴾
و هر كس از شما بيمار باشد يا در سر ناراحتيى داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به كفّارۀ [آن، بايد] روزه اى بدارد...}}<ref name=":2" /> در برخي روايات نیز، حج نوعي جهاد در راه خدا<ref>. الکافي، ج4، ص259؛ من لايحضره الفقيه، ج4، ص416.</ref> و جهاد مقبول<ref>. صحيح البخاري، ج2، ص141؛ سنن الکبري، ج9، ص21.</ref> خوانده شده است. برخي آيات مرتبط با حج،{{یادداشت|مانند آیه ﴿رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡكُرُونَ﴾
و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به کفّارهٔ [آن، باید] روزه ای بدارد...}}<ref name=":2" /> در برخی روایات نیز، حج نوعی جهاد در راه خدا<ref>. الکافی، ج4، ص259؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص416.</ref> و جهاد مقبول<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص141؛ سنن الکبری، ج9، ص21.</ref> خوانده شده است. برخی آیات مرتبط با حج،{{یادداشت|مانند آیه ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ﴾
پروردگارا، من [يكى از] فرزندانم را در درّه اى بى كشت، نزد خانۀ محترم تو، سكونت دادم پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده، باشد كه سپاسگزارى كنند.}}<ref>سوره ابراهیم(۱۴)، آیه ۳۷؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۲۶۰.</ref> در روايات به دوستي [[اهل بیت|اهل بيت(ع)]] تفسير شده است<ref>. نور الثقلين، ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج65، ص85-86.</ref> و از آیات سوره برائت، دشمنی با دشمنان خدا استفاده شده است؛‌ از این رو، تولّی و تبرّی نیز در حج وجود دارد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شرفین، ج۶، ص۳۲۵.</ref>
پروردگارا، من [یکی از] فرزندانم را در درّه ای بی کشت، نزد خانهٔ محترم تو، سکونت دادم پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده، باشد که سپاسگزاری کنند.}}<ref>سوره ابراهیم(۱۴)، آیه ۳۷؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۲۶۰.</ref> در روایات به دوستی [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] تفسیر شده است<ref>. نور الثقلین، ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج65، ص85-86.</ref> و از آیات سوره برائت، دشمنی با دشمنان خدا استفاده شده است؛ از این رو، تولّی و تبرّی نیز در حج وجود دارد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شرفین، ج۶، ص۳۲۵.</ref>


اعمال نيک ديگري نیز در مناسک حج ديده مي‌شود، مانند قرباني کردن در راه خدا،<ref>سوره بقره(2)، آیه 196.</ref> اطعام به فقيران،<ref name=":3">سوره حجّ(22)، آیه 28.</ref> هجرت در راه خدا،<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27.</ref> توبه و استغفار؛<ref>سوره بقره(2)، آیه 199.</ref> از این رو، در احاديث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.<ref>. صحيح بخاري، ج1، ص8؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص74.</ref> همچنين بر پايه برخي روايات، حج از بسياري از کارهاي خير و عبادات ديگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهي غير معصوم،<ref>. الکافي، ج4، ص260؛ وسائل الشيعه، ج11، ص122.</ref> آزاد سازي برده در راه خدا،<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشيعه، ج11، ص119.</ref> انفاق در راه خدا<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشيعه، ج11، ص113.</ref> و حتي نماز و روزه مستحب<ref>. الکافي، ج2، ص19؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص221.</ref> برتر است.
اعمال نیک دیگری نیز در مناسک حج دیده می‌شود، مانند قربانی کردن در راه خدا،<ref>سوره بقره(2)، آیه 196.</ref> اطعام به فقیران،<ref name=":3">سوره حجّ(22)، آیه 28.</ref> هجرت در راه خدا،<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27.</ref> توبه و استغفار؛<ref>سوره بقره(2)، آیه 199.</ref> از این رو، در احادیث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.<ref>. صحیح بخاری، ج1، ص8؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص74.</ref> همچنین بر پایه برخی روایات، حج از بسیاری از کارهای خیر و عبادات دیگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهی غیر معصوم،<ref>. الکافی، ج4، ص260؛ وسائل الشیعه، ج11، ص122.</ref> آزاد سازی برده در راه خدا،<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشیعه، ج11، ص119.</ref> انفاق در راه خدا<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشیعه، ج11، ص113.</ref> و حتی نماز و روزه مستحب<ref>. الکافی، ج2، ص19؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص221.</ref> برتر است.


حاکمان اسلامي ‌مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوي مسلمانان، آنان را به اجبار راهي حج کنند<ref>. الکافي، ج4، ص260؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزينة سفر، آن را از بيت المال تأمين کنند.<ref>. الکافي، ج4، ص272؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص420.</ref> ترک کردن حج و نيز به تأخير‌انداختن آن تا زمان مرگ در احاديث بسيار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دين يهود و نصارا شمرده،<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.</ref> و موجب هلاکت،<ref>. الکافي، ج2، ص451؛ وسائل الشيعه، ج1، ص19.</ref> محروم شدن از شفاعت پيامبر(ص)،<ref>. الحج و العمره في الکتاب و السنه، ص169؛ تفسير قرطبي، ج4، ص153.</ref> پشيماني<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص220؛ وسائل الشيعه، ج11، ص102.</ref> و نابينايي در قيامت<ref>. الکافي، ج4، ص269؛ وسائل الشيعه، ج11، ص26.</ref> دانسته‌اند.
حاکمان اسلامی مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان، آنان را به اجبار راهی حج کنند<ref>. الکافی، ج4، ص260؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزینة سفر، آن را از بیت المال تأمین کنند.<ref>. الکافی، ج4، ص272؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص420.</ref> ترک کردن حج و نیز به تأخیرانداختن آن تا زمان مرگ در احادیث بسیار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دین یهود و نصارا شمرده،<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.</ref> و موجب هلاکت،<ref>. الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص19.</ref> محروم شدن از شفاعت پیامبر(ص)،<ref>. الحج و العمره فی الکتاب و السنه، ص169؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص153.</ref> پشیمانی<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ وسائل الشیعه، ج11، ص102.</ref> و نابینایی در قیامت<ref>. الکافی، ج4، ص269؛ وسائل الشیعه، ج11، ص26.</ref> دانسته‌اند.


====در رفتار معصومان(ع)====
====در رفتار معصومان(ع)====
امامان(ع) در دعاهاي خود در اوقات خاص مانند ماه رمضان، شبهاي قدر<ref>. الکافي، ج4، ص74؛ وسائل الشيعه، ج10، ص325.</ref> و پس از هر نماز، توفيق اداي حج را از خداوند می‌خواستند<ref>. اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج تا 50 حج و حتي بيشتر از آن<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص217؛ وسائل الشيعه، ج11، ص127.</ref> بلکه تکرار آن در هر سال<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص518؛ وسائل الشيعه، ج13، ص192.</ref> ترغيب مي‌کردند، حتي اگر همراه با صرفه‌جويي در مخارج زندگي و اکتفا کردن به معيشت کم و حتي قرض کردن مخارج آن باشد.<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشيعه، ج11، ص140.</ref> البته قرض گرفتن براي سفر حج مشروط بدان شده که قرض کننده بتواند آن را بپردازد.<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص442؛ وسائل الشيعه، ج11، ص141.</ref>
امامان(ع) در دعاهای خود در اوقات خاص مانند ماه رمضان، شبهای قدر<ref>. الکافی، ج4، ص74؛ وسائل الشیعه، ج10، ص325.</ref> و پس از هر نماز، توفیق ادای حج را از خداوند می‌خواستند<ref>. اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج تا ۵۰ حج و حتی بیشتر از آن<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص217؛ وسائل الشیعه، ج11، ص127.</ref> بلکه تکرار آن در هر سال<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص518؛ وسائل الشیعه، ج13، ص192.</ref> ترغیب می‌کردند، حتی اگر همراه با صرفه‌جویی در مخارج زندگی و اکتفا کردن به معیشت کم و حتی قرض کردن مخارج آن باشد.<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشیعه، ج11، ص140.</ref> البته قرض گرفتن برای سفر حج مشروط بدان شده که قرض کننده بتواند آن را بپردازد.<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص442؛ وسائل الشیعه، ج11، ص141.</ref>


در سيره معصومان(ع) سفر مکرّر حج ديده مي‌شود، چنان‌که گفته شده حضرت آدم(ع) 700 بار،<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص229؛ وسائل الشيعه، ج11، ص128.</ref> و حضرت محمد(ص) 10 يا 20 بار،<ref>. الکافي، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشيعه، ج11، ص124-125.</ref> امام حسن(ع) 15 يا 25 بار<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.</ref> و امام سجاد(ع) 20 يا 22 يا 25 بار<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.</ref> حج گزاردند و حضرت خضر<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص200.</ref> و امام مهدی(ع)<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص20؛ وسائل الشيعه، ج11، ص135.</ref> هر سال در حج حضور دارند.  
در سیره معصومان(ع) سفر مکرّر حج دیده می‌شود، چنان‌که گفته شده حضرت آدم(ع) ۷۰۰ بار،<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229؛ وسائل الشیعه، ج11، ص128.</ref> و حضرت محمد(ص) ۱۰ یا ۲۰ بار،<ref>. الکافی، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص124-125.</ref> امام حسن(ع) ۱۵ یا ۲۵ بار<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.</ref> و امام سجاد(ع) ۲۰ یا ۲۲ یا ۲۵ بار<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.</ref> حج گزاردند و حضرت خضر<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> و امام مهدی(ع)<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص20؛ وسائل الشیعه، ج11، ص135.</ref> هر سال در حج حضور دارند.


==اهداف و آثار==
==اهداف و آثار==
در قرآن، غرض از تکليف به حج، وجود منافع براي انسان‌ها ذکر شده است.{{یادداشت|﴿وَ أَذِّن في النَّاسِ بِالحَْجّ… لِّّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾
در قرآن، غرض از تکلیف به حج، وجود منافع برای انسان‌ها ذکر شده است.{{یادداشت|﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾
و در ميان مردم براى حج بانگ زن... تا منافع خود را [از بركت اين سفر معنوى] مشاهده كنند.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27-28؛ ترجمه قرآن (انصاریان)؛ ص۳۳۵.</ref> احاديث، مراد از منافع را، هم برکات دنيوي و هم منافع اخروي دانسته‌اند.<ref>. الکافي، ج4، ص422؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص122.</ref> برخي از مهم‌ترين اهداف حج، که آثار آن نیز به شمار مي‌روند، عبارت‌اند از:
و در میان مردم برای حج بانگ زن... تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27-28؛ ترجمه قرآن (انصاریان)؛ ص۳۳۵.</ref> احادیث، مراد از منافع را، هم برکات دنیوی و هم منافع اخروی دانسته‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> برخی از مهم‌ترین اهداف حج، که آثار آن نیز به شمار می‌روند، عبارت‌اند از:


====توبه و آمرزش====
====توبه و آمرزش====
بر پایه روايتي، [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] سبب اصلي بناي کعبه را، توبه فرزندان آدم و پاکي آنان از گناه دانسته است.<ref>. الکافي، ج4، ص188؛ وسائل الشيعه، ج13، ص295.</ref> امام رضا(ع) نیز، علت تشريع حج را کوچ کردن به سوي خداوند و توبه از گناهان گذشته وآغاز کردن زندگی نوين دانسته است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> بر پایه روايتي، يکي از مصاديق «منافع» در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّن في النَّاسِ بِالحَْجّ… لِّّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ }}{{یادداشت|و در ميان مردم براى حج بانگ زن... تا منافع خود را [از بركت اين سفر معنوى] مشاهده كنند.}}<ref name=":3" />مغفرت و بخشايش الهي است.<ref>. الکافي، ج4، ص264.</ref>
بر پایه روایتی، [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] سبب اصلی بنای کعبه را، توبه فرزندان آدم و پاکی آنان از گناه دانسته است.<ref>. الکافی، ج4، ص188؛ وسائل الشیعه، ج13، ص295.</ref> امام رضا(ع) نیز، علت تشریع حج را کوچ کردن به سوی خداوند و توبه از گناهان گذشته وآغاز کردن زندگی نوین دانسته است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> بر پایه روایتی، یکی از مصادیق «منافع» در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ }}{{یادداشت|و در میان مردم برای حج بانگ زن... تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref name=":3" />مغفرت و بخشایش الهی است.<ref>. الکافی، ج4، ص264.</ref>


===خودسازی و تقوا===
===خودسازی و تقوا===
بر پایه روایتی از امام رضا(ع)، يکي از هدف‌ها و اثرهای حج، خودسازي و زدودن خوی‌های ناشایست از خود است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.</ref> در حديثي از امام علي(ع) يکي از غرض‌های حج، بيرون راندن خودبزرگ‌بینی از قلب‌ها و جايگزيني فروتني به جاي آن ذکر شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> بر پایه روايات، حکمت‌هاي تشريع هر کدام  از مناسک حج نیز، خودسازي است.{{یادداشت|چنانکه بر پایه روايتي از امام صادق(ع) حکمت ذبح قرباني ذبح هواهاي نفساني و طمع، رمي‌جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عيوب ظاهري و باطني انسان است.}}<ref>. مصباح الشريعه، ص49؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.</ref>  
بر پایه روایتی از امام رضا(ع)، یکی از هدف‌ها و اثرهای حج، خودسازی و زدودن خوی‌های ناشایست از خود است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.</ref> در حدیثی از امام علی(ع) یکی از غرض‌های حج، بیرون راندن خودبزرگ‌بینی از قلب‌ها و جایگزینی فروتنی به جای آن ذکر شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> بر پایه روایات، حکمت‌های تشریع هر کدام  از مناسک حج نیز، خودسازی است.{{یادداشت|چنانکه بر پایه روایتی از امام صادق(ع) حکمت ذبح قربانی ذبح هواهای نفسانی و طمع، رمی‌جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عیوب ظاهری و باطنی انسان است.}}<ref>. مصباح الشریعه، ص49؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.</ref>


قرآن، هدف از تشریع  حج را، دست یافتن انسان به تقوا دانسته است.{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيرَ الزَّادِ التَّقْوي‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْباب﴾
قرآن، هدف از تشریع  حج را، دست یافتن انسان به تقوا دانسته است.{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب﴾
حج در ماه‌های معلومی است... به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.}} <ref>سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.</ref> به این هدف، در دو آیه دیگر نیز اشاره شده است.<ref>سوره بقره(۲)، آیه‌های 189، 196؛ سوره مائده(۵)، آیه 96.</ref> در احاديث هم، نگهداشتنِ تقوا از هنگام احرام تا پايان مناسک، مورد تأکيد قرار گرفته است.<ref>. الکافي، ج4، ص338؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296.</ref>
حج در ماه‌های معلومی است... به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.}} <ref>سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.</ref> به این هدف، در دو آیه دیگر نیز اشاره شده است.<ref>سوره بقره(۲)، آیه‌های 189، 196؛ سوره مائده(۵)، آیه 96.</ref> در احادیث هم، نگهداشتنِ تقوا از هنگام احرام تا پایان مناسک، مورد تأکید قرار گرفته است.<ref>. الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296.</ref>


===برپاداشتن دين و تقويت ايمان===
===برپاداشتن دین و تقویت ایمان===
در روایات، تعبير {{قلم رنگ|سبز|﴿قِياماً لِلنَّاسِ﴾}} در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَيتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ﴾}}{{یادداشت|جز اين نيست كه مشركان پليدند؛ پس نبايد بعد از امسال به مسجدالحرام نزديك شوند.}}<ref>سوره مائده(۵)، آیه 97.</ref> به «برپایی دين و معاش مردم» تفسير شده است؛<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص60؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص69.</ref> از این رو، یکی از هدف‌های حج را برپایی دین دانسته‌اند.<ref name=":4">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۲۸.</ref> در روايتي ديگر، برپایی دين وابسته به برپا بودن کعبه دانسته شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص271؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص243.</ref> در رواياتي ديگر نیز، حج، پرچم اسلام<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref> و موجب رفعت دين،<ref>. علل الشرائع، ج1، ص248؛ وسائل الشيعه، ج1، ص22.</ref> توان‌بخشی دين<ref>. بحار الانوار، ج6، ص110 و ج50، ص267؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref> و اصلاح ايمان مردم<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص15؛ بحار الانوار، ج59، ص267.</ref> به شمار رفته است.
در روایات، تعبیر {{قلم رنگ|سبز|﴿قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}} در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref>سوره مائده(۵)، آیه 97.</ref> به «برپایی دین و معاش مردم» تفسیر شده است؛<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص60؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص69.</ref> از این رو، یکی از هدف‌های حج را برپایی دین دانسته‌اند.<ref name=":4">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۲۸.</ref> در روایتی دیگر، برپایی دین وابسته به برپا بودن کعبه دانسته شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص271؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص243.</ref> در روایاتی دیگر نیز، حج، پرچم اسلام<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref> و موجب رفعت دین،<ref>. علل الشرائع، ج1، ص248؛ وسائل الشیعه، ج1، ص22.</ref> توان‌بخشی دین<ref>. بحار الانوار، ج6، ص110 و ج50، ص267؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref> و اصلاح ایمان مردم<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص15؛ بحار الانوار، ج59، ص267.</ref> به شمار رفته است.


===پيوند معنوي با رهبري الهي (تولّي)===
===پیوند معنوی با رهبری الهی (تولّی)===
از ديگر اهداف مهم حج، تقويت دوستي و پيوند با رهبران الهي يعني پيامبران و امامان عليهم‌السلام است. در آیه
از دیگر اهداف مهم حج، تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی یعنی پیامبران و امامان علیهم‌السلام است. در آیه


حضرت ابراهيم(ع)، در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوک...﴾}}{{یادداشت|جز اين نيست كه مشركان پليدند؛ پس نبايد بعد از امسال به مسجدالحرام نزديك شوند.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 27.</ref> مأمور شده‌ که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوي آن حضرت بيايند؛‌ از این رو، یکی از هدف‌های حج را تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی دانسته‌اند.<ref name=":4" /> حضرت ابراهیم(ع)، در آیه‌ای دیگر از خداوند درخواست کرده دل‌هاي حج‌گزاران را به سوی فرزندان او در مکه متمايل کند.{{یادداشت|﴿رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ﴾
حضرت ابراهیم(ع)، در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک...﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 27.</ref> مأمور شده که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوی آن حضرت بیایند؛ از این رو، یکی از هدف‌های حج را تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی دانسته‌اند.<ref name=":4" /> حضرت ابراهیم(ع)، در آیه‌ای دیگر از خداوند درخواست کرده دل‌های حج‌گزاران را به سوی فرزندان او در مکه متمایل کند.{{یادداشت|﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ﴾
پروردگارا! من برخى از فرزندانم را در درّه‌اى بى‌كشت و زرع نزد خانه حُرمت‌يافته‌ات سكونت دادم؛ پروردگارا! براى اينكه نماز را بر پا دارند؛ پس دل‌هاى گروهى از مردم را به سوى آنان علاقه‌مند و متمايل كن!}}<ref>سورة ابراهيم(14)، آیه 37؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۶۰.</ref> برخي روايات، مراد از {{قلم رنگ|سبز|﴿ذُرِّيَّتِي﴾}}{{یادداشت|فرزندانم (فرزندان ابراهیم).}} در آیه پیش‌گفته را «اهل بيت(ع)» دانسته‌اند.<ref>. الکافي، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.</ref>  روايتي ديگر، مراد خداوند  از «کامل کردن حج» را{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع نزد خانه حُرمت‌یافته‌ات سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل‌های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقه‌مند و متمایل کن!}}<ref>سورة ابراهیم(14)، آیه 37؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۶۰.</ref> برخی روایات، مراد از {{قلم رنگ|سبز|﴿ذُرِّیَّتِی﴾}}{{یادداشت|فرزندانم (فرزندان ابراهیم).}} در آیه پیش‌گفته را «اهل بیت(ع)» دانسته‌اند.<ref>. الکافی، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.</ref>  روایتی دیگر، مراد خداوند  از «کامل کردن حج» را{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
حج وعمره را براى خدا به پايان بريد.}}<ref name=":2" /> ديدار با حضرت محمد(ص)<ref>. بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احاديث الشيعه، ج12، ص229.</ref> و امامان(ع)<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ نور الثقلين، ج1، ص183.</ref> دانسته است. اين امر در احاديثي ديگر نيز تأکيد شده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.</ref> امام(ع)، روح حقيقي کعبه و روح همه مناسک حج و محور اصلي آن شمرده شده، که هدف‌های مهم اين عبادت را محقق مي‌کند.<ref>. صهباي حج، ص99-100.</ref> معرفي امام حسن(ع)<ref>. الامالي، ص245؛ تحف العقول، ص233.</ref> و امام سجاد(ع)<ref>. بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحيح من سيرة النبي، ج29، ص54.</ref> به عنوان فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره‌اي به همين مسئله دانسته‌اند.<ref name=":5">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۳۰.</ref>
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2" /> دیدار با حضرت محمد(ص)<ref>. بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص229.</ref> و امامان(ع)<ref>. الکافی، ج4، ص549؛ نور الثقلین، ج1، ص183.</ref> دانسته است. این امر در احادیثی دیگر نیز تأکید شده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.</ref> امام(ع)، روح حقیقی کعبه و روح همه مناسک حج و محور اصلی آن شمرده شده، که هدف‌های مهم این عبادت را محقق می‌کند.<ref>. صهبای حج، ص99-100.</ref> معرفی امام حسن(ع)<ref>. الامالی، ص245؛ تحف العقول، ص233.</ref> و امام سجاد(ع)<ref>. بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحیح من سیرة النبی، ج29، ص54.</ref> به عنوان فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره‌ای به همین مسئله دانسته‌اند.<ref name=":5">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۳۰.</ref>


===دوري از شيطان و دشمنان خدا (تبرّي)===
===دوری از شیطان و دشمنان خدا (تبرّی)===
مهم‌ترين نماد دوری از شیطان‌های جنّی و انسانی در حج، رمي‌جمرات است.<ref>. الروضة البيهه، ج2، ص281-282.</ref> برخي احاديث نیز، يکي از مصداق‌های «قضاء تفث»{{یادداشت|برطرف کردن آلودگي.}} را در آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿ثُمَّ لۡيَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡيُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ﴾}}{{یادداشت|سپس بايد آلودگى خود را بزدايند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گِرد آن خانه كهن [كعبه] طواف به جاى آورند.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 29: ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref> رمي‌جمرات دانسته‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.</ref> در آیات نخست سوره توبه، حضرت محمد(ص) به اجرای برائت از مشرکان در حج، که دوري از شیطان‌های انساني شمرده شده است<ref name=":5" /> مأمور شد.{{یادداشت|﴿وَأَذَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَى ٱلنَّاسِ يَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَكۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِيٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَۙ وَرَسُولُهُ﴾
مهم‌ترین نماد دوری از شیطان‌های جنّی و انسانی در حج، رمی‌جمرات است.<ref>. الروضة البیهه، ج2، ص281-282.</ref> برخی احادیث نیز، یکی از مصداق‌های «قضاء تفث»{{یادداشت|برطرف کردن آلودگی.}} را در آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ﴾}}{{یادداشت|سپس باید آلودگی خود را بزدایند و به نذرهای خود وفا کنند و بر گِرد آن خانه کهن [کعبه] طواف به جای آورند.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 29: ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref> رمی‌جمرات دانسته‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.</ref> در آیات نخست سوره توبه، حضرت محمد(ص) به اجرای برائت از مشرکان در حج، که دوری از شیطان‌های انسانی شمرده شده است<ref name=":5" /> مأمور شد.{{یادداشت|﴿وَأَذٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَی ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَۙ وَرَسُولُهُ﴾
و اين اعلامى است از سوى خدا و پيامبرش به همۀ مردم در روز حج اكبر كه: يقيناً خدا و پيامبرش از مشركان بيزارند.}}<ref>سوره توبه(۹)، آیه ۳؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۸۷.</ref>
و این اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به همهٔ مردم در روز حج اکبر که: یقیناً خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند.}}<ref>سوره توبه(۹)، آیه ۳؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۸۷.</ref>


===پيشگيري از نابودی انسان===
===پیشگیری از نابودی انسان===
قرآن، در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَيتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ﴾}}{{یادداشت|خدا، [زيارتِ ] كعبه، آن خانۀ با حرمت را وسيلۀ قوام و برپايى [زندگى، معيشت و سامان دنيا و آخرت] مردم قرار داد.}} کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها دانسته است. برخي از مفسران، مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسان‌ها از خطرات دانسته<ref>. التبيان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.</ref> و بر این باورند که مردم با ترک کردن حج نابود خواهند شد.<ref>. مجمع البيان، ج3، ص424؛ روح المعاني، ج7، ص35.</ref> اين نکته در احاديث اهل بيت(ع) نيز آمده است.<ref>. الکافي، ج4، ص271؛ وسائل الشيعه، ج11، ص21.</ref> در روايتي، امام صادق(ع) حج‌گزاران را موجب بقاي زندگی کساني شمرده که حج را ترک مي‌کنند.<ref>الکافي، ج2، ص451؛ وسائل الشيعه، ج1، ص28.</ref> در احاديثي ديگر، نيت تجديد حج، موجب افزوده شدن عمر و اداي دوباره و چندباره حج، مانع مرگ ناگهاني دانسته شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص261؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص220.</ref>
قرآن، در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}}{{یادداشت|خدا، [زیارتِ ] کعبه، آن خانهٔ با حرمت را وسیلهٔ قوام و برپایی [زندگی، معیشت و سامان دنیا و آخرت] مردم قرار داد.}} کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها دانسته است. برخی از مفسران، مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسان‌ها از خطرات دانسته<ref>. التبیان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.</ref> و بر این باورند که مردم با ترک کردن حج نابود خواهند شد.<ref>. مجمع البیان، ج3، ص424؛ روح المعانی، ج7، ص35.</ref> این نکته در احادیث اهل بیت(ع) نیز آمده است.<ref>. الکافی، ج4، ص271؛ وسائل الشیعه، ج11، ص21.</ref> در روایتی، امام صادق(ع) حج‌گزاران را موجب بقای زندگی کسانی شمرده که حج را ترک می‌کنند.<ref>الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص28.</ref> در احادیثی دیگر، نیت تجدید حج، موجب افزوده شدن عمر و ادای دوباره و چندباره حج، مانع مرگ ناگهانی دانسته شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص261؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220.</ref>


===تفقه و نشر احاديث===
===تفقه و نشر احادیث===
امام رضا(ع) يکي از اهداف حج را تفقه در دين و نقل روايت سخنان امامان(ع) و نشر آنها در سرزمين‌هاي اسلامي ‌و غير اسلامي ‌دانسته و به آیه 122 توبه/9 استشهاد کرده‌اند که از لزوم هجرت براي تفقه در دين و انذار مردم پس از آن سخن به ميان آورده است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> در حديثي ديگر، آشنايي با آثار و اخبار پيامبر اکرم(ص) از جمله اهداف حج به شمار رفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref>
امام رضا(ع) یکی از اهداف حج را تفقه در دین و نقل روایت سخنان امامان(ع) و نشر آنها در سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی دانسته و به آیه ۱۲۲ توبه/۹ استشهاد کرده‌اند که از لزوم هجرت برای تفقه در دین و انذار مردم پس از آن سخن به میان آورده است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> در حدیثی دیگر، آشنایی با آثار و اخبار پیامبر اکرم(ص) از جمله اهداف حج به شمار رفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref>


===آزمايش بندگان===
===آزمایش بندگان===
از جمله اهداف تشريع حج آزمون حج‌گزاران است. درحديثي از اميرمؤمنان(ع) مناسک حج آزمايشي دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزميني سخت و ابتلاي حج‌گزاران به دشواريهاي متعدد تحقّق مي‌يابد.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافي، ج4، ص199.</ref> امام صادق(ع) غرض از آزمايش حج‌گزاران را آشکار شدن ميزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.<ref>. الکافي، ج4، ص198؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص250.</ref>
از جمله اهداف تشریع حج آزمون حج‌گزاران است. درحدیثی از امیرمؤمنان(ع) مناسک حج آزمایشی دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزمینی سخت و ابتلای حج‌گزاران به دشواریهای متعدد تحقّق می‌یابد.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.</ref> امام صادق(ع) غرض از آزمایش حج‌گزاران را آشکار شدن میزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.<ref>. الکافی، ج4، ص198؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص250.</ref>


===منافع دنيوي===
===منافع دنیوی===
از ديگر اهداف حج، بهره‌مندي حج‌گزاران و افراد ديگر از منافع دنيوي و مادّي است که در آیه 28 حج/22 بدان تصريح شده است: ‏ِ «... لِّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ». بر پایه احاديث، تعبير منافع در آيه مذکور افزون بر منافع اخروي، شامل بهره‌هاي مادي هم مي‌شود،<ref>. الکافي، ج4، ص422؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص122.</ref> مانند منافع کرايه دهندگان مرکب‌ها<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشيعه، ج11، ص14.</ref> و سوداگران کالاها چه از ميان حج‌گزاران و چه ساير اشخاص و مجاوران کعبه.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> از جمله منافع مادي سفر حج، قرباني است که نصيب حج‌گزاران و فقيران مي‌شود (حج/22، 28، 36). بنا بر رواياتي ديگر، حج موجب غناي مادي حج‌گزاران<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص265؛ وسائل الشيعه، ج11، ص12.</ref> و برآورده شدن نياز خانواده آنان،<ref>. الکافي، ج4، ص252؛ وسائل الشيعه، ج11، ص9.</ref> ازميان رفتن فقر،<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص222؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص21.</ref> ورشکستگي<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص108؛ بحار الانوار، ج96، ص12.</ref> و نيز موجب سلامتي بدن<ref>. الکافي، ج4، ص252؛ وسائل الشيعه، ج11، ص252.</ref> مي‌گردد.
از دیگر اهداف حج، بهره‌مندی حج‌گزاران و افراد دیگر از منافع دنیوی و مادّی است که در آیه ۲۸ حج/۲۲ بدان تصریح شده است: ‏ِ «... لِّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ». بر پایه احادیث، تعبیر منافع در آیه مذکور افزون بر منافع اخروی، شامل بهره‌های مادی هم می‌شود،<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> مانند منافع کرایه دهندگان مرکب‌ها<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.</ref> و سوداگران کالاها چه از میان حج‌گزاران و چه سایر اشخاص و مجاوران کعبه.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> از جمله منافع مادی سفر حج، قربانی است که نصیب حج‌گزاران و فقیران می‌شود (حج/۲۲، ۲۸، ۳۶). بنا بر روایاتی دیگر، حج موجب غنای مادی حج‌گزاران<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص265؛ وسائل الشیعه، ج11، ص12.</ref> و برآورده شدن نیاز خانواده آنان،<ref>. الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص9.</ref> ازمیان رفتن فقر،<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص222؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص21.</ref> ورشکستگی<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص108؛ بحار الانوار، ج96، ص12.</ref> و نیز موجب سلامتی بدن<ref>. الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص252.</ref> می‌گردد.


===پاداش اخروي===
===پاداش اخروی===
از ديگر آثار مهم حج، پاداش بزرگ اخروي است. بنابر روايتي، امام صادق(ع) از جمله مصاديق منافع را در آيه 28 حج/22 منافع اخروي دانسته است.<ref>. الکافي، ج4، ص422؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص122.</ref> امام علي(ع) نيز سبب قرار دادن کعبه را در سرزميني سخت و خشک، گشودن ابواب فضل و عفو الهي بر حج‌گزاران دانست.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافي، ج4، ص199.</ref> در احاديثي ديگر به ميزان پاداش اخروي حج گزار، از جمله هر گامي که او در سفر حج بر مي دارد، اشاره شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص253؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص24.</ref>
از دیگر آثار مهم حج، پاداش بزرگ اخروی است. بنابر روایتی، امام صادق(ع) از جمله مصادیق منافع را در آیه ۲۸ حج/۲۲ منافع اخروی دانسته است.<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> امام علی(ع) نیز سبب قرار دادن کعبه را در سرزمینی سخت و خشک، گشودن ابواب فضل و عفو الهی بر حج‌گزاران دانست.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.</ref> در احادیثی دیگر به میزان پاداش اخروی حج گزار، از جمله هر گامی که او در سفر حج برمی‌دارد، اشاره شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص253؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.</ref>


==اقسام و اعمال==
==اقسام و اعمال==
مهمترين تقسيم بندي حج در فقه اسلامي، تقسيم آن به سه قسم تمتّع*، قران*، و افراد* است. حج تمتّع از دو بخش عمره و حج تشکيل شده که ابتدا عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و احرام مجدّد، مناسک حج تمتّع به جا آورده مي‌شود.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.</ref> به نظر فقيهان امامي<ref>. السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.</ref> و حنفي<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.</ref> به استناد روايات<ref>. الکافي، ج4، ص299؛ وسائل الشيعه، ج11، ص239.</ref> و آيه 196 بقره/2 حج تمتّع وظيفه آفاقيان (غير اهالي مکه و اطراف آن) است. در مقابل، فقيهان مالکي،<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص84.</ref> شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبين، ج2، ص328.</ref> و حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص502.</ref> اين نوع حج را براي اهل مکه جايز شمرده‌اند. (حج تمتّع) به نظر فقيهان امامي، حج قران، حجي است که حج‌گزار تنها اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج در طول سال به جا مي‌آورد و در طول مناسک حج، قرباني به همراه دارد.<ref>. مختلف الشيعه، ج4، ص24؛ منتهي المطلب، ج10، ص121.</ref> ولي به نظر فقهاي اهل سنت، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با يک احرام انجام دهد و يا آن‌که پيش از اتمام اعمال عمره و خروج از احرام براي حج محرم شود.<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص25؛ المغني، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.</ref> به نظر فقيهان امامي ‌اين حج وظيفه ساکنان و مجاوران مکه است.<ref>. الخلاف، ج2، ص272؛ تحرير الاحکام، ج1، ص557.</ref> ولي بيشتر فقيهان اهل سنت اداي اين حج را براي همه حج‌گزاران صحيح دانسته‌اند<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبري، ج1، ص360- 378.</ref> هرچند حنفيان بر آنند که حج قران براي اهل مکه جايز نيست (حج قران). حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌هاي حج يا غير آن به جا ‌آورد،<ref>. المعتبر، ج2، ص785؛ المغني، ج3، ص247.</ref> مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نيز داشته باشد.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص369.</ref> فقهاي اهل سنت حج افراد را اين دانسته‌اند که حج‌گزار قبل از ماه‌هاي حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا ‌آورد،<ref>. مغني المحتاج، ج1، ص514؛ حواشي الشرواني، ج4، ص146.</ref> يا آن که حج وعمره را جداگانه به جا آورد يا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غير ماه‌هاي حج انجام دهد.<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68.</ref> فقيهان امامي<ref>. المجموع، ج7، ص150-165؛ المغني، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.</ref> و حنفي<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بداية المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.</ref> به استناد آيه 196 بقره/2 و روايات اين نوع حج را نيز وظيفه اهل مکه و مجاوران آن دانسته‌اند ولي ديگر فقيهان اهل سنت، اداي حج افراد را براي همه حج‌گزاران جايز مي‌دانند. (حج افراد)
مهمترین تقسیم بندی حج در فقه اسلامی، تقسیم آن به سه قسم تمتّع*، قران*، و افراد* است. حج تمتّع از دو بخش عمره و حج تشکیل شده که ابتدا عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و احرام مجدّد، مناسک حج تمتّع به جا آورده می‌شود.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.</ref> به نظر فقیهان امامی<ref>. السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.</ref> و حنفی<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.</ref> به استناد روایات<ref>. الکافی، ج4، ص299؛ وسائل الشیعه، ج11، ص239.</ref> و آیه ۱۹۶ بقره/۲ حج تمتّع وظیفه آفاقیان (غیر اهالی مکه و اطراف آن) است. در مقابل، فقیهان مالکی،<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص84.</ref> شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبین، ج2، ص328.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی، ج3، ص502.</ref> این نوع حج را برای اهل مکه جایز شمرده‌اند. (حج تمتّع) به نظر فقیهان امامی، حج قران، حجی است که حج‌گزار تنها اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج در طول سال به جا می‌آورد و در طول مناسک حج، قربانی به همراه دارد.<ref>. مختلف الشیعه، ج4، ص24؛ منتهی المطلب، ج10، ص121.</ref> ولی به نظر فقهای اهل سنت، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با یک احرام انجام دهد یا آن‌که پیش از اتمام اعمال عمره و خروج از احرام برای حج محرم شود.<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص25؛ المغنی، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.</ref> به نظر فقیهان امامی این حج وظیفه ساکنان و مجاوران مکه است.<ref>. الخلاف، ج2، ص272؛ تحریر الاحکام، ج1، ص557.</ref> ولی بیشتر فقیهان اهل سنت ادای این حج را برای همه حج‌گزاران صحیح دانسته‌اند<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبری، ج1، ص360- 378.</ref> هرچند حنفیان بر آنند که حج قران برای اهل مکه جایز نیست (حج قران). حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌های حج یا غیر آن به جا آورد،<ref>. المعتبر، ج2، ص785؛ المغنی، ج3، ص247.</ref> مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نیز داشته باشد.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص369.</ref> فقهای اهل سنت حج افراد را این دانسته‌اند که حج‌گزار قبل از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا آورد،<ref>. مغنی المحتاج، ج1، ص514؛ حواشی الشروانی، ج4، ص146.</ref> یا آن که حج وعمره را جداگانه به جا آورد یا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68.</ref> فقیهان امامی<ref>. المجموع، ج7، ص150-165؛ المغنی، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.</ref> و حنفی<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بدایة المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.</ref> به استناد آیه ۱۹۶ بقره/۲ و روایات این نوع حج را نیز وظیفه اهل مکه و مجاوران آن دانسته‌اند ولی دیگر فقیهان اهل سنت، ادای حج افراد را برای همه حج‌گزاران جایز می‌دانند. (حج افراد)


در حج تمتّع، حج‌گزار نخست اعمال عمره تمتّع را به جا مي‌آورد که عبارت است از احرام*، طواف* عمره تمتّع، نماز طواف، سعي* بين صفا و مروه و تقصير<ref>. الروضة البهيه، ج2، ص314</ref> (حلق و تقصير*) و سپس اعمال حج را بجا مي آورد که اين اعمال از نظر عموم فقيهان – بجز در مواردي مانند قرباني، طواف قدوم و طواف نساء-<ref>. المقنعه، ص391؛ مواهب الجليل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.</ref> در هر سه نوع از حج بدين قرار است: 1) احرام * 2) تلبيه * 3) وقوف در عرفات * 4) وقوف در مشعر * 5) اعمال سرزمين منا شامل: رمي جمره * و حلق يا تقصير و بيتوته در منا * 6) طواف زيارت* و نماز آن 7) سعي ميان صفا و مروه * 8) طواف نساء* و نماز آن.<ref>. المراسم العلويه، ص103- 105؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175.</ref> (حج افراد *)
در حج تمتّع، حج‌گزار نخست اعمال عمره تمتّع را به جا می‌آورد که عبارت است از احرام*، طواف* عمره تمتّع، نماز طواف، سعی* بین صفا و مروه و تقصیر<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص314</ref> (حلق و تقصیر*) و سپس اعمال حج را بجا می‌آورد که این اعمال از نظر عموم فقیهان – بجز در مواردی مانند قربانی، طواف قدوم و طواف نساء-<ref>. المقنعه، ص391؛ مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.</ref> در هر سه نوع از حج بدین قرار است: ۱) احرام * ۲) تلبیه * ۳) وقوف در عرفات * ۴) وقوف در مشعر * ۵) اعمال سرزمین منا شامل: رمی جمره * و حلق یا تقصیر و بیتوته در منا * ۶) طواف زیارت* و نماز آن ۷) سعی میان صفا و مروه * ۸) طواف نساء* و نماز آن.<ref>. المراسم العلویه، ص103- 105؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175.</ref> (حج افراد *)


در منابع فقهي اين بحث مطرح شده که از ميان سه نوع حج در مواردي که امکان گزينش يکي از آنان وجود دارد (از جمله در حج مستحب) کدام يک برتر است. فقهاي امامي<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.</ref> و حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.</ref> حج تمتّع را افضل از دو نوع ديگر دانسته‌اند. بدين استناد که در قرآن تنها اين نوع حج ذکر شده است. (آيه 196 بقره/2) و از دو نوع حج ديگر ذکري به ميان نيامده است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهي المطلب، ج10، ص139؛ المغني، ج3، ص234.</ref> افزون بر اين، در رواياتي از پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به برتري حج تمتّع بر دو نوع ديگر حج تصريح شده است.<ref>. سنن ابي داود، ج1، ص462؛ الکافي، ج3، ص234.</ref> همچنين در حج تمتّع، هم عمره و هم حج به جا آورده مي‌شود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است و به علاوه، در اين حج، هر دو عمل در بهترين زمان يعني ماه‌هاي حج انجام مي‌شود در حالي که در دو نوع حج ديگر چنين نيست.<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص172.</ref>
در منابع فقهی این بحث مطرح شده که از میان سه نوع حج در مواردی که امکان گزینش یکی از آنان وجود دارد (از جمله در حج مستحب) کدام یک برتر است. فقهای امامی<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.</ref> حج تمتّع را افضل از دو نوع دیگر دانسته‌اند. بدین استناد که در قرآن تنها این نوع حج ذکر شده است. (آیه ۱۹۶ بقره/۲) و از دو نوع حج دیگر ذکری به میان نیامده است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهی المطلب، ج10، ص139؛ المغنی، ج3، ص234.</ref> افزون بر این، در روایاتی از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به برتری حج تمتّع بر دو نوع دیگر حج تصریح شده است.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص462؛ الکافی، ج3، ص234.</ref> همچنین در حج تمتّع، هم عمره و هم حج به جا آورده می‌شود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است و به علاوه، در این حج، هر دو عمل در بهترین زمان یعنی ماه‌های حج انجام می‌شود در حالی که در دو نوع حج دیگر چنین نیست.<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص172.</ref>


در مقابل، حنفيان<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.</ref> و برخي از فقهاي شافعي،<ref>. المجموع، ج7، ص150- 152.</ref> حج قران را برتر دانسته‌اند زيرا به نظر آنها، حج پيامبر اسلام(ص) حج قران بوده است. به علاوه، در حديثي از پيامبر(ص) از مامور شدن آن حضرت از سوي جبرئيل به حج قران ياد شده است و در حديثي ديگر از آن حضرت مسلمانان مأمور شده‌اند که حج وعمره را پشت سر هم بجا آورند زيرا اين کار سبب طولاني شدن عمر مي‌گردد<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> دليل ديگر آن که در حج قران (مطابق رأي اهل سنت) حج‌گزار ميان دوعبادت جمع مي‌کند و انجام دادن دو عبادت بهتر از يک عبادت استك<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص413؛ بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> افزون بر اين در حج قران، حج‌گزار از منزل خود محرم مي‌شود و مدت زمان احرام وي بيشتر است<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص27.</ref> اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده (بقره/2، 196) مقتضي آن است که شخص از منزل خود محرم شود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص174- 175.</ref>
در مقابل، حنفیان<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.</ref> و برخی از فقهای شافعی،<ref>. المجموع، ج7، ص150- 152.</ref> حج قران را برتر دانسته‌اند زیرا به نظر آنها، حج پیامبر اسلام(ص) حج قران بوده است. به علاوه، در حدیثی از پیامبر(ص) از مامور شدن آن حضرت از سوی جبرئیل به حج قران یاد شده است و در حدیثی دیگر از آن حضرت مسلمانان مأمور شده‌اند که حج وعمره را پشت سر هم بجا آورند زیرا این کار سبب طولانی شدن عمر می‌گردد<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> دلیل دیگر آن که در حج قران (مطابق رأی اهل سنت) حج‌گزار میان دوعبادت جمع می‌کند و انجام دادن دو عبادت بهتر از یک عبادت استک<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص413؛ بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> افزون بر این در حج قران، حج‌گزار از منزل خود محرم می‌شود و مدت زمان احرام وی بیشتر است<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27.</ref> اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده (بقره/۲، ۱۹۶) مقتضی آن است که شخص از منزل خود محرم شود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص174- 175.</ref>


به نظر مشهور فقيهان شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبين، ج2، ص586.</ref> و مالکي<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68- 69.</ref> حج افراد برترين نوع حج است زيرا در روايتي از جابر انجام دادن حج بدون عمره توسط پيامبر(ص) گزارش شده است.<ref>. المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزيز، ج7، ص107.</ref> و نيز از آن روکه حج‌گزار در حج افراد تا پايان اعمال حج در احرام باقي مي ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر يک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام مي‌دهد. افزون بر اين، حج افراد به اتفاق همه مسلمانان مشروع است، در حالي که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68- 69.</ref> علاوه بر اين به نظر اين دسته از فقها حج‌گزار در حج افراد نيازي به قرباني کردن ندارد ولي در قران و تمتّع، اگر آفاقي آن‌ها را انجام دهد، قرباني لازم است. همچنين حج خلفاي سه‌گانه نخستين از نوع افراد بوده است.<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68- 69؛ الثمر الداني، ص383.</ref>
به نظر مشهور فقیهان شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبین، ج2، ص586.</ref> و مالکی<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.</ref> حج افراد برترین نوع حج است زیرا در روایتی از جابر انجام دادن حج بدون عمره توسط پیامبر(ص) گزارش شده است.<ref>. المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزیز، ج7، ص107.</ref> و نیز از آن روکه حج‌گزار در حج افراد تا پایان اعمال حج در احرام باقی می‌ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر یک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام می‌دهد. افزون بر این، حج افراد به اتفاق همه مسلمانان مشروع است، در حالی که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.</ref> علاوه بر این به نظر این دسته از فقها حج‌گزار در حج افراد نیازی به قربانی کردن ندارد ولی در قران و تمتّع، اگر آفاقی آن‌ها را انجام دهد، قربانی لازم است. همچنین حج خلفای سه‌گانه نخستین از نوع افراد بوده است.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69؛ الثمر الدانی، ص383.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22133/حج
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22133/حج
  | عنوان = حج
  | عنوان = حج
  | نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی  
  | نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی
}}
}}


خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:


{{پایان}}
{{پایان}}
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]

نسخهٔ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۴۵


حج، آهنگ خانه خدا در موسم خاص برای به جا آوردن مناسکی ویژه است.

چیستی

واژه حج، از ریشه «ح ج ج» و در لغت به معنای قصد کردن،[۱] بازداشتن[۲] و بسیار رفت و آمد کردن آمده است.[۳] برخی، معنای اصلی این ریشه را «قصد همراه با عمل»[۴] یا «قصد همراه با استقامت»[۵] دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند.

حج، در اصطلاح فقیهان، «قصد کردن خانه خدا و به جا آوردن مناسک ویژه[۶] در موسم خاص»[۷] یا «مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج» معنا شده است.[۸] به ادا کننده مناسک حج، در زبان عربی «حاجّ»[یادداشت ۱][۹] و در زبان پارسی «حاجی»[۱۰] و «حج‌گزار» گفته می‌شود.[۱۱]

گونه‌ها

حج از جهات گوناگون به گونه‌های مختلف تقسیم شده است، برخی از آن‌ها عبارتند از:

حج اکبر و حج اصغر

مراد از حج اکبر، در برخی منابع فقهی، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمی جمره بوده و مراد از حج اصغر، عمره است.[۱۲] معانی دیگری نیز برای این دو گونه حج ذکر شده است.[۱۳]

حج واجب و مستحب

حج از نظر حکم شرعی تکلیفی، به حج واجب و مستحب[یادداشت ۲] تقسیم شده است. حج واجب، اگر به سبب فراهم شدن شرایط استطاعت، واجب شده باشد، «حجة الاسلام» نیز خوانده می‌شود.[۱۴] گاهی سبب وجوب حج عارضی است مانند نذر، عهد، قسم و اجاره (نیابت).[۱۵]

حج غیر واجب، آن است که دارای اسباب وجوب نباشد، که به آن «حج النفل» و «حج التّطوع»[۱۶] نیز می‌گویند.

حج نیابتی و غیر نیابتی

حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب دیگری به جا آورد یا از جانب خود، به حج نیابتی و غیر نیابتی تقسیم شده است. در حج نیابتی،[یادداشت ۳] حج‌گزار آن را به جای فرد دیگر و به نیابت از او انجام می‌دهد.[۱۷] حج نیابتی، اگر بدون دریافت مزد باشد، «تبرّعی»[۱۸] و اگر در برابر دریافت مزد باشد، «استیجاری» خوانده شده است.[۱۹] حج نیابتی، از نظر مکان آغازِ نیابت نیز، به دو نوعِ «حج بلدی» و «حج میقاتی» تقسیم شده است؛ در حج بلدی، حج‌گزار به نیابت از منوب عنه از وطن او و در حج میقاتی از میقات، حج را به‌جا می‌آورد.[۲۰]

دیگر گونه‌ها

برای حج، گونه‌های دیگری نیز ذکر شده است، مانند «حج صروره» یعنی حج شخصی که تاکنون حج[۲۱] یا حج واجب[۲۲] به جا نیاورده است؛ «حج بذلی»، حجی که هزینة آن را دیگری پرداخت کند.[۲۳] «حج تسکع» یعنی حجی که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود[۲۴] و «حج مستقر» یعنی حجی که وجوب آن بر مکلف استقرار یافته است.[۲۵]

پیشینه

قرآن، از کعبه به عنوان «خانه کهن»[یادداشت ۴][۲۶] و «نخستین خانه‌ای که برای انسان‌ها قرار داده شده»،[یادداشت ۵] یاد کرده[۲۷] و همه امت‌ها را دارای مناسک و عباداتی شمرده است؛[۲۸][۲۹] از این رو، بر پایه قرآن پیشینه کعبه و مناسک حج و رواج آن، به پیش از اسلام بازمی‌گردد.

درباره زمان ساخت و نخستین کسی که کعبه را ساخته، روایات گوناگونی وجود دارد. برخی از روایات، بنیانگذاران کعبه و نخستین حج‌گزاران را «فرشتگان» معرفی کرده‌اند.[۳۰] برخی روایات، جبرئیل را نخستین کسی از اهل آسمان دانسته‌اند، که حج گزارده است.[۳۱] روایاتی دیگر، زمان حج فرشتگان را دو یا سه هزار سال پیش از آفریدن حضرت آدم(ع) معرفی کرده‌اند.[۳۲] بر پایه روایتی از امام باقر(ع)، پس از فرود حضرت آدم(ع) به روی زمین، جبرئیل کعبه را که از بین رفته بود بر پایه‌های پیشین آن بنا کرد و همراه با فرشتگان بر گرد آن طواف کرد و حضرت آدم(ع) و حوا نیز چنین کردند.[۳۳] در مقابل، احادیث دیگری حضرت آدم(ع) را بنیانگذار کعبه و نخستین حج‌گزار خوانده‌اند.[۳۴] به گمان برخی، مراد این احادیث، نخستین بنیانگذار و حج‌گزار از میان آدمیان است.[۳۵] روایاتی نیز، به صراحت از بازسازی[یادداشت ۶] کعبه به دست حضرت آدم(ع) سخن گفته‌اند.[۳۶]

پس از حضرت آدم(ع)، شیث فرزند و وصی وی، کعبه را بازسازی کرد و حج به جا آورد.[۳۷]

در برخی روایات، از حج گزاردن حضرت نوح(ع) یاد شده است.[۳۸] در طوفان نوح، ساختمان کعبه از میان رفت، تا آن‌که در دوره حضرت ابراهیم(ع)، خدا جایگاه کعبه را به وی نشان داد.[یادداشت ۷][۳۹] حضرت ابراهیم(ع) با کمک فرزندش اسماعیل(ع)، کعبه را تجدید بنا کرد؛[یادداشت ۸][۴۰] سپس حضرت ابراهیم(ع) مأمور شد تا مردم را برای به جا آوردن مناسک حج به مکه فرا خواند.[یادداشت ۹][۴۱] وی این مأموریت را انجام داد و مردم برای ادای حج عازم مکه شدند.[۴۲] حضرت ابراهیم(ع) همراه با حضرت اسماعیل(ع) و شماری از یکتاپرستان، مناسک حج را به جا آوردند.[۴۳]

در دوره‌های بعد، پیروان شریعت حضرت ابراهیم(ع)، که خاندان و فرزندان وی بودند، حج را به جا می‌آوردند.[۴۴] دیگر پیامبران نیز، مانند حضرت موسی(ع)،[۴۵] حضرت عیسی(ع)،[۴۶] حضرت سلیمان(ع)[یادداشت ۱۰][۴۷] و حضرت داود(ع)[۴۸] مناسک حج را به جا آوردند.

ادای مناسک حج در میان بندگان صالح و دیگر پیروان شرایع رواج داشته است؛ برای نمونه، در برخی روایات از حجِ هرساله حضرت خضر[۴۹] و نیز حج ذوالقرنین همراه با ۶۰۰ هزار سوار سخن به میان آمده است.[۵۰]

مناسک حج و زیارت کعبه در میان پیروان برخی شرایع متأخّر اهمیت خود را از دست داد؛ برای نمونه، پیروان حضرت موسی(ع) مکان‌هایی مانند بیت المقدس، بیت ایل، بیت آوِن، بیت حور، هیکل سلیمان و طور سینا را برای حج و دیگر اعمال عبادی خود برگزیدند. اهمال و دوری از حج ابراهیمی، در میان مسیحیان نیز شیوع یافت.[۵۱]

اعراب در عصر جاهلیت، خود را پیرو شریعت حضرت ابراهیم(ع) می‌شمردند؛[۵۲] از این رو، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماری از تعالیم آن حضرت ملتزم بودند[۵۳]؛ ولی انحرافاتی در آن پدیدآوردند و بسیاری از احکام و آداب حج را دگرگون کردند؛[۵۴] برای نمونه، با بدن برهنه طواف می‌کردند[۵۵] و در مسجدالحرام کف می‌زدند و هلهله می‌کردند.[یادداشت ۱۱][۵۶][۵۷]

در اسلام

زمان تشریع

در آیات متعدد قرآن، مانند ﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾[یادداشت ۱۲][۵۸] حضرت محمد(ص) و مسلمانانی که توان انجام دادن این عبادت را دارند، به ادای آن امر شدند؛ ولی درباره این که تشریع حج در چه سالی بوده، اختلاف است. برخی، تشریع حج را پیش از هجرت دانسته‌اند.[۵۹] برخی از مستندات آنها، روایاتی است که از حج گزاردن حضرت محمد(ص) پیش از هجرت سخن گفته‌اند.[۶۰]

در مقابل، بسیاری از عالمان شیعه و اهل سنت تشریع حج را پس از هجرت دانسته‌اند، هر چند درباره سال آن، اختلاف دارند. به باور برخی، حج در سال سوم قمری با نزول آیه ﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾[یادداشت ۱۳][۵۸] تشریع شد؛ ولی حضرت محمد(ص) انجام آن را تا سال دهم قمری به تأخیر انداخت.[۶۱] باور دیگر آن است که حج در سال پنجم[۶۲] یا ششم قمری[۶۳] با نزول آیه ﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾[یادداشت ۱۴][۵۸]تشریع شد. برخی نیز تشریع حج را در سال نهم یا دهم قمری دانسته‌اند.[۶۴] درباره هر یک از سال‌های دیگر از سال نخست تا دهم هجرت نیز دیدگاه‌هایی گفته شده است.[۶۵]

نخستین حج مسلمانان از مدینه

در سال ششم قمری، حضرت محمد(ص) برای نخستین بار همراه با ۱٬۴۰۰ نفر از مسلمانان برای ادای مناسک حج عازم مکه شد؛ ولی مشرکان با مسدود کردن راه در حدیبیه مانع رسیدن مسلمانان به مکه شدند. از این رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قربانی از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق عهدنامة حدیبیه تنها قضای عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.[۶۶] بر پایه روایات، شأن نزولِ آیه ﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ﴾[یادداشت ۱۵][۶۷]، همین رویداد است.[۶۸]

منع مشرکان از حج

با نزول آیات نخست سورة برائت در سال نهم قمری، حضرت محمد(ص) مأمور شد این آیات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.[۶۹] او در آغاز، ابوبکر را به همراه عمر بن خطاب و گروهی از مسلمانان به مکه فرستاد تا این مأموریت را انجام دهند؛ ولی پیش از رسیدن ابوبکر به مکه، حضرت محمد(ص) به دستور خداوند امام علی(ع) را مأمور ابلاغ این آیات به مکیان کرد؛[۷۰] از این رو، امام علی(ع) این آیات را در روز دهم ذی حجه برای مکیان تلاوت کرد که مضمون آنها، منع مشرکان از انجام دادن حج و نیز منع از طواف با بدن برهنه بود.[۷۱] در همین سال، آیه ﴿ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هذَا﴾[یادداشت ۱۶][۶۷] نازل شد و مشرکان را از ورود به مسجدالحرام منع کرد.[۷۲]

حجة الوداع

در سال دهم قمری، آیه ﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ﴾[یادداشت ۱۷][۶۷] نازل شد که مفاد آن دستور به حضرت محمد(ص) برای فراخوانی مسلمانان به ادای مناسک حج بود.[۷۳] وی در پی نزول این آیه، با فرستان مأمورانی به همه سرزمین‌های اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد ادای حج و فراگیری مناسک آن را دارد، در مدینه با او همراه شود.[۷۴] طبق نقل برخی منابع، بیش از ۱۰۰ هزار مسلمان وی را همراهی کردند.[۷۵] این سفر، آخرین حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد.[۷۶]

جایگاه

در شرایع

حج در همه شرایع الهی دارای اهمیت و جایگاه والایی است؛ برای نمونه، حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) از سوی خداوند مکلّف شدند کعبه را برای حج‌گزاران آماده کنند.[یادداشت ۱۸][۷۷]

در اسلام

در قرآن و روایات، کسانی که به قصد ادای حج عازم این سرزمین می‌شوند، «کاروان خدا»[۷۸] و «میهمان ویژه خداوند»[۷۹] خوانده شده[۸۰] و مسلمانان از تعرض به آنان و حتی حیواناتی که برای حج نشانه‌گذاری گردیده، منع شده‌اند.[یادداشت ۱۹][۸۱] در روایاتی دیگر، دهه ذی حجه که زمان انجام حج است، از پاک‌ترین زمان‌ها و اعمال آن دارای برترین پاداش[۸۲] و از محبوب‌ترین اعمال صالح نزد خداوند[۸۳] به شمار رفته است.

حج از عباداتی به شمار رفته که اصول دین را درونِ خود دارد؛ برای نمونه، اصل توحید در بسیاری از اعمال حج، مانند ذکر تلبیه[یادداشت ۲۰][۸۴] تبلور یافته است. بر پایه برخی روایات، مراد از اتمام حج و عمره در آیه ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾[یادداشت ۲۱][۸۵] دیدار با حضرت محمد(ص) و امامان(ع) پس از ادای مناسک حج است و این نشانه اهمیت توجه حج‌گزار به نبوت و امامت به شمار می‌رود.[۸۶] حاجیان با جدا شدن از مظاهر دنیوی و پوشیدن لباس احرام در حج به یاد مرگ، آخرت و معاد می‌افتند.[۸۷]

بسیاری از فروع دین نیز در حج گنجانده شده است؛ مانند نماز طواف که حج‌گزاران به آن مکلف‌اند[۸۸] و روزه که به عنوان کفاره برخی اعمال در حج مقرّر شده است.[یادداشت ۲۲][۸۵] در برخی روایات نیز، حج نوعی جهاد در راه خدا[۸۹] و جهاد مقبول[۹۰] خوانده شده است. برخی آیات مرتبط با حج،[یادداشت ۲۳][۹۱] در روایات به دوستی اهل بیت(ع) تفسیر شده است[۹۲] و از آیات سوره برائت، دشمنی با دشمنان خدا استفاده شده است؛ از این رو، تولّی و تبرّی نیز در حج وجود دارد.[۹۳]

اعمال نیک دیگری نیز در مناسک حج دیده می‌شود، مانند قربانی کردن در راه خدا،[۹۴] اطعام به فقیران،[۹۵] هجرت در راه خدا،[۹۶] توبه و استغفار؛[۹۷] از این رو، در احادیث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.[۹۸] همچنین بر پایه برخی روایات، حج از بسیاری از کارهای خیر و عبادات دیگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهی غیر معصوم،[۹۹] آزاد سازی برده در راه خدا،[۱۰۰] انفاق در راه خدا[۱۰۱] و حتی نماز و روزه مستحب[۱۰۲] برتر است.

حاکمان اسلامی مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان، آنان را به اجبار راهی حج کنند[۱۰۳] و در صورت نبودن هزینة سفر، آن را از بیت المال تأمین کنند.[۱۰۴] ترک کردن حج و نیز به تأخیرانداختن آن تا زمان مرگ در احادیث بسیار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دین یهود و نصارا شمرده،[۱۰۵] و موجب هلاکت،[۱۰۶] محروم شدن از شفاعت پیامبر(ص)،[۱۰۷] پشیمانی[۱۰۸] و نابینایی در قیامت[۱۰۹] دانسته‌اند.

در رفتار معصومان(ع)

امامان(ع) در دعاهای خود در اوقات خاص مانند ماه رمضان، شبهای قدر[۱۱۰] و پس از هر نماز، توفیق ادای حج را از خداوند می‌خواستند[۱۱۱] و مؤمنان را به تکرار حج تا ۵۰ حج و حتی بیشتر از آن[۱۱۲] بلکه تکرار آن در هر سال[۱۱۳] ترغیب می‌کردند، حتی اگر همراه با صرفه‌جویی در مخارج زندگی و اکتفا کردن به معیشت کم و حتی قرض کردن مخارج آن باشد.[۱۱۴] البته قرض گرفتن برای سفر حج مشروط بدان شده که قرض کننده بتواند آن را بپردازد.[۱۱۵]

در سیره معصومان(ع) سفر مکرّر حج دیده می‌شود، چنان‌که گفته شده حضرت آدم(ع) ۷۰۰ بار،[۱۱۶] و حضرت محمد(ص) ۱۰ یا ۲۰ بار،[۱۱۷] امام حسن(ع) ۱۵ یا ۲۵ بار[۱۱۸] و امام سجاد(ع) ۲۰ یا ۲۲ یا ۲۵ بار[۱۱۹] حج گزاردند و حضرت خضر[۱۲۰] و امام مهدی(ع)[۱۲۱] هر سال در حج حضور دارند.

اهداف و آثار

در قرآن، غرض از تکلیف به حج، وجود منافع برای انسان‌ها ذکر شده است.[یادداشت ۲۴][۱۲۲] احادیث، مراد از منافع را، هم برکات دنیوی و هم منافع اخروی دانسته‌اند.[۱۲۳] برخی از مهم‌ترین اهداف حج، که آثار آن نیز به شمار می‌روند، عبارت‌اند از:

توبه و آمرزش

بر پایه روایتی، امام صادق(ع) سبب اصلی بنای کعبه را، توبه فرزندان آدم و پاکی آنان از گناه دانسته است.[۱۲۴] امام رضا(ع) نیز، علت تشریع حج را کوچ کردن به سوی خداوند و توبه از گناهان گذشته وآغاز کردن زندگی نوین دانسته است.[۱۲۵] بر پایه روایتی، یکی از مصادیق «منافع» در آیه ﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ [یادداشت ۲۵][۹۵]مغفرت و بخشایش الهی است.[۱۲۶]

خودسازی و تقوا

بر پایه روایتی از امام رضا(ع)، یکی از هدف‌ها و اثرهای حج، خودسازی و زدودن خوی‌های ناشایست از خود است.[۱۲۷] در حدیثی از امام علی(ع) یکی از غرض‌های حج، بیرون راندن خودبزرگ‌بینی از قلب‌ها و جایگزینی فروتنی به جای آن ذکر شده است.[۱۲۸] بر پایه روایات، حکمت‌های تشریع هر کدام از مناسک حج نیز، خودسازی است.[یادداشت ۲۶][۱۲۹]

قرآن، هدف از تشریع حج را، دست یافتن انسان به تقوا دانسته است.[یادداشت ۲۷] [۱۳۰] به این هدف، در دو آیه دیگر نیز اشاره شده است.[۱۳۱] در احادیث هم، نگهداشتنِ تقوا از هنگام احرام تا پایان مناسک، مورد تأکید قرار گرفته است.[۱۳۲]

برپاداشتن دین و تقویت ایمان

در روایات، تعبیر ﴿قِیاماً لِلنَّاسِ﴾ در آیه ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾[یادداشت ۲۸][۱۳۳] به «برپایی دین و معاش مردم» تفسیر شده است؛[۱۳۴] از این رو، یکی از هدف‌های حج را برپایی دین دانسته‌اند.[۱۳۵] در روایتی دیگر، برپایی دین وابسته به برپا بودن کعبه دانسته شده است.[۱۳۶] در روایاتی دیگر نیز، حج، پرچم اسلام[۱۳۷] و موجب رفعت دین،[۱۳۸] توان‌بخشی دین[۱۳۹] و اصلاح ایمان مردم[۱۴۰] به شمار رفته است.

پیوند معنوی با رهبری الهی (تولّی)

از دیگر اهداف مهم حج، تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی یعنی پیامبران و امامان علیهم‌السلام است. در آیه

حضرت ابراهیم(ع)، در آیه ﴿وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک...﴾[یادداشت ۲۹][۱۴۱] مأمور شده که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوی آن حضرت بیایند؛ از این رو، یکی از هدف‌های حج را تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی دانسته‌اند.[۱۳۵] حضرت ابراهیم(ع)، در آیه‌ای دیگر از خداوند درخواست کرده دل‌های حج‌گزاران را به سوی فرزندان او در مکه متمایل کند.[یادداشت ۳۰][۱۴۲] برخی روایات، مراد از ﴿ذُرِّیَّتِی﴾[یادداشت ۳۱] در آیه پیش‌گفته را «اهل بیت(ع)» دانسته‌اند.[۱۴۳] روایتی دیگر، مراد خداوند از «کامل کردن حج» را[یادداشت ۳۲][۸۵] دیدار با حضرت محمد(ص)[۱۴۴] و امامان(ع)[۱۴۵] دانسته است. این امر در احادیثی دیگر نیز تأکید شده است.[۱۴۶] امام(ع)، روح حقیقی کعبه و روح همه مناسک حج و محور اصلی آن شمرده شده، که هدف‌های مهم این عبادت را محقق می‌کند.[۱۴۷] معرفی امام حسن(ع)[۱۴۸] و امام سجاد(ع)[۱۴۹] به عنوان فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره‌ای به همین مسئله دانسته‌اند.[۱۵۰]

دوری از شیطان و دشمنان خدا (تبرّی)

مهم‌ترین نماد دوری از شیطان‌های جنّی و انسانی در حج، رمی‌جمرات است.[۱۵۱] برخی احادیث نیز، یکی از مصداق‌های «قضاء تفث»[یادداشت ۳۳] را در آیه ﴿ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ﴾[یادداشت ۳۴][۱۵۲] رمی‌جمرات دانسته‌اند.[۱۵۳] در آیات نخست سوره توبه، حضرت محمد(ص) به اجرای برائت از مشرکان در حج، که دوری از شیطان‌های انسانی شمرده شده است[۱۵۰] مأمور شد.[یادداشت ۳۵][۱۵۴]

پیشگیری از نابودی انسان

قرآن، در آیه ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾[یادداشت ۳۶] کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها دانسته است. برخی از مفسران، مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسان‌ها از خطرات دانسته[۱۵۵] و بر این باورند که مردم با ترک کردن حج نابود خواهند شد.[۱۵۶] این نکته در احادیث اهل بیت(ع) نیز آمده است.[۱۵۷] در روایتی، امام صادق(ع) حج‌گزاران را موجب بقای زندگی کسانی شمرده که حج را ترک می‌کنند.[۱۵۸] در احادیثی دیگر، نیت تجدید حج، موجب افزوده شدن عمر و ادای دوباره و چندباره حج، مانع مرگ ناگهانی دانسته شده است.[۱۵۹]

تفقه و نشر احادیث

امام رضا(ع) یکی از اهداف حج را تفقه در دین و نقل روایت سخنان امامان(ع) و نشر آنها در سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی دانسته و به آیه ۱۲۲ توبه/۹ استشهاد کرده‌اند که از لزوم هجرت برای تفقه در دین و انذار مردم پس از آن سخن به میان آورده است.[۱۶۰] در حدیثی دیگر، آشنایی با آثار و اخبار پیامبر اکرم(ص) از جمله اهداف حج به شمار رفته است.[۱۶۱]

آزمایش بندگان

از جمله اهداف تشریع حج آزمون حج‌گزاران است. درحدیثی از امیرمؤمنان(ع) مناسک حج آزمایشی دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزمینی سخت و ابتلای حج‌گزاران به دشواریهای متعدد تحقّق می‌یابد.[۱۶۲] امام صادق(ع) غرض از آزمایش حج‌گزاران را آشکار شدن میزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.[۱۶۳]

منافع دنیوی

از دیگر اهداف حج، بهره‌مندی حج‌گزاران و افراد دیگر از منافع دنیوی و مادّی است که در آیه ۲۸ حج/۲۲ بدان تصریح شده است: ‏ِ «... لِّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ». بر پایه احادیث، تعبیر منافع در آیه مذکور افزون بر منافع اخروی، شامل بهره‌های مادی هم می‌شود،[۱۶۴] مانند منافع کرایه دهندگان مرکب‌ها[۱۶۵] و سوداگران کالاها چه از میان حج‌گزاران و چه سایر اشخاص و مجاوران کعبه.[۱۶۶] از جمله منافع مادی سفر حج، قربانی است که نصیب حج‌گزاران و فقیران می‌شود (حج/۲۲، ۲۸، ۳۶). بنا بر روایاتی دیگر، حج موجب غنای مادی حج‌گزاران[۱۶۷] و برآورده شدن نیاز خانواده آنان،[۱۶۸] ازمیان رفتن فقر،[۱۶۹] ورشکستگی[۱۷۰] و نیز موجب سلامتی بدن[۱۷۱] می‌گردد.

پاداش اخروی

از دیگر آثار مهم حج، پاداش بزرگ اخروی است. بنابر روایتی، امام صادق(ع) از جمله مصادیق منافع را در آیه ۲۸ حج/۲۲ منافع اخروی دانسته است.[۱۷۲] امام علی(ع) نیز سبب قرار دادن کعبه را در سرزمینی سخت و خشک، گشودن ابواب فضل و عفو الهی بر حج‌گزاران دانست.[۱۷۳] در احادیثی دیگر به میزان پاداش اخروی حج گزار، از جمله هر گامی که او در سفر حج برمی‌دارد، اشاره شده است.[۱۷۴]

اقسام و اعمال

مهمترین تقسیم بندی حج در فقه اسلامی، تقسیم آن به سه قسم تمتّع*، قران*، و افراد* است. حج تمتّع از دو بخش عمره و حج تشکیل شده که ابتدا عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و احرام مجدّد، مناسک حج تمتّع به جا آورده می‌شود.[۱۷۵] به نظر فقیهان امامی[۱۷۶] و حنفی[۱۷۷] به استناد روایات[۱۷۸] و آیه ۱۹۶ بقره/۲ حج تمتّع وظیفه آفاقیان (غیر اهالی مکه و اطراف آن) است. در مقابل، فقیهان مالکی،[۱۷۹] شافعی[۱۸۰] و حنبلی[۱۸۱] این نوع حج را برای اهل مکه جایز شمرده‌اند. (حج تمتّع) به نظر فقیهان امامی، حج قران، حجی است که حج‌گزار تنها اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج در طول سال به جا می‌آورد و در طول مناسک حج، قربانی به همراه دارد.[۱۸۲] ولی به نظر فقهای اهل سنت، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با یک احرام انجام دهد یا آن‌که پیش از اتمام اعمال عمره و خروج از احرام برای حج محرم شود.[۱۸۳] به نظر فقیهان امامی این حج وظیفه ساکنان و مجاوران مکه است.[۱۸۴] ولی بیشتر فقیهان اهل سنت ادای این حج را برای همه حج‌گزاران صحیح دانسته‌اند[۱۸۵] هرچند حنفیان بر آنند که حج قران برای اهل مکه جایز نیست (حج قران). حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌های حج یا غیر آن به جا آورد،[۱۸۶] مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نیز داشته باشد.[۱۸۷] فقهای اهل سنت حج افراد را این دانسته‌اند که حج‌گزار قبل از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا آورد،[۱۸۸] یا آن که حج وعمره را جداگانه به جا آورد یا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.[۱۸۹] فقیهان امامی[۱۹۰] و حنفی[۱۹۱] به استناد آیه ۱۹۶ بقره/۲ و روایات این نوع حج را نیز وظیفه اهل مکه و مجاوران آن دانسته‌اند ولی دیگر فقیهان اهل سنت، ادای حج افراد را برای همه حج‌گزاران جایز می‌دانند. (حج افراد)

در حج تمتّع، حج‌گزار نخست اعمال عمره تمتّع را به جا می‌آورد که عبارت است از احرام*، طواف* عمره تمتّع، نماز طواف، سعی* بین صفا و مروه و تقصیر[۱۹۲] (حلق و تقصیر*) و سپس اعمال حج را بجا می‌آورد که این اعمال از نظر عموم فقیهان – بجز در مواردی مانند قربانی، طواف قدوم و طواف نساء-[۱۹۳] در هر سه نوع از حج بدین قرار است: ۱) احرام * ۲) تلبیه * ۳) وقوف در عرفات * ۴) وقوف در مشعر * ۵) اعمال سرزمین منا شامل: رمی جمره * و حلق یا تقصیر و بیتوته در منا * ۶) طواف زیارت* و نماز آن ۷) سعی میان صفا و مروه * ۸) طواف نساء* و نماز آن.[۱۹۴] (حج افراد *)

در منابع فقهی این بحث مطرح شده که از میان سه نوع حج در مواردی که امکان گزینش یکی از آنان وجود دارد (از جمله در حج مستحب) کدام یک برتر است. فقهای امامی[۱۹۵] و حنبلی[۱۹۶] حج تمتّع را افضل از دو نوع دیگر دانسته‌اند. بدین استناد که در قرآن تنها این نوع حج ذکر شده است. (آیه ۱۹۶ بقره/۲) و از دو نوع حج دیگر ذکری به میان نیامده است.[۱۹۷] افزون بر این، در روایاتی از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به برتری حج تمتّع بر دو نوع دیگر حج تصریح شده است.[۱۹۸] همچنین در حج تمتّع، هم عمره و هم حج به جا آورده می‌شود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است و به علاوه، در این حج، هر دو عمل در بهترین زمان یعنی ماه‌های حج انجام می‌شود در حالی که در دو نوع حج دیگر چنین نیست.[۱۹۹]

در مقابل، حنفیان[۲۰۰] و برخی از فقهای شافعی،[۲۰۱] حج قران را برتر دانسته‌اند زیرا به نظر آنها، حج پیامبر اسلام(ص) حج قران بوده است. به علاوه، در حدیثی از پیامبر(ص) از مامور شدن آن حضرت از سوی جبرئیل به حج قران یاد شده است و در حدیثی دیگر از آن حضرت مسلمانان مأمور شده‌اند که حج وعمره را پشت سر هم بجا آورند زیرا این کار سبب طولانی شدن عمر می‌گردد[۲۰۲] دلیل دیگر آن که در حج قران (مطابق رأی اهل سنت) حج‌گزار میان دوعبادت جمع می‌کند و انجام دادن دو عبادت بهتر از یک عبادت استک[۲۰۳] افزون بر این در حج قران، حج‌گزار از منزل خود محرم می‌شود و مدت زمان احرام وی بیشتر است[۲۰۴] اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده (بقره/۲، ۱۹۶) مقتضی آن است که شخص از منزل خود محرم شود.[۲۰۵]

به نظر مشهور فقیهان شافعی[۲۰۶] و مالکی[۲۰۷] حج افراد برترین نوع حج است زیرا در روایتی از جابر انجام دادن حج بدون عمره توسط پیامبر(ص) گزارش شده است.[۲۰۸] و نیز از آن روکه حج‌گزار در حج افراد تا پایان اعمال حج در احرام باقی می‌ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر یک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام می‌دهد. افزون بر این، حج افراد به اتفاق همه مسلمانان مشروع است، در حالی که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.[۲۰۹] علاوه بر این به نظر این دسته از فقها حج‌گزار در حج افراد نیازی به قربانی کردن ندارد ولی در قران و تمتّع، اگر آفاقی آن‌ها را انجام دهد، قربانی لازم است. همچنین حج خلفای سه‌گانه نخستین از نوع افراد بوده است.[۲۱۰]

پانویس

  1. . معجم مقاییس اللغه، ج2، ص29، «حجج»؛ لسان العرب، ج2، ص226، «حجج».
  2. . العین، ج3، ص9 «حجج»؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».
  3. . لسان العرب، ج2، ص226-227؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».
  4. . التحقیق، ج2، ص169، «حجج».
  5. . معجم فروق اللغویه، ص176، «حجج».
  6. . کشف اللثام، ج5، ص75؛ اعانة الطالبین، ج2، ص311.
  7. . جواهر الکلام، ج17، ص219- 220؛ الدر المختار، ج2، ص499.
  8. . جواهر الکلام، ج17، ص220؛ اعانة الطالبین، ج2، ص317.
  9. العین، ج3، ص9؛ لسان العرب، ج2، ص226.
  10. لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حاجی».
  11. لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حج‌گزار».
  12. . علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص684.
  13. . حاشیه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباری، ج8، ص242.
  14. . جواهر الکلام، ج17، ص223.
  15. . هدی المتقین، ص153.
  16. . منتهی المطلب، ج10، ص111.
  17. . الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.
  18. . فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهین الحج، ج1، ص319.
  19. . موسوعه الامام الخویی، ج3، ص200.
  20. . المقنعه، ص394- 396.
  21. . مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.
  22. . السرائر، ج1، ص630.
  23. . مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.
  24. . الروضة البهیه، ج2، ص170.
  25. . مستند الشیعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقی ج4، ص453.
  26. سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳.
  27. سوره آل عمران(3)، آیة 96.
  28. سوره حج(22)، آیه 34.
  29. . مجمع البیان، ج7، ص168؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص58.
  30. . مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص9.
  31. . علل الشرائع، ج2، ص595؛ وسائل الشیعه، ج11، ص129.
  32. . الکافی، ج4، ص194؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص407.
  33. . الکافی، ج4، ص197؛ علل الشرائع، ج2، ص421- 422.
  34. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص208.
  35. دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۱۹.
  36. . الکافی، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشیعه، ج13، ص294.
  37. . بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاری، ج15، ص217؛ تاریخ الطبری، ج1، ص110.
  38. . مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص17.
  39. سوره حج(22)، آیه 26 .
  40. سوره بقره(2)، آیه 127.
  41. سوره حجّ(22)، آیه 27.
  42. . الکافی، ج4، ص335؛ مجمع البیان، ج7، ص145؛ وسائل الشیعه، ج11، ص238.
  43. . تاریخ الطبری، ج1، ص183؛ الکامل، ج1، ص107.
  44. . الکافی، ج4، ص205؛ وسائل الشیعه، ج11، ص8.
  45. . الکافی، ج4، ص213-214؛ وسائل الشیعه، ج12، ص386.
  46. . صحیح مسلم، ج4، ص60؛ الکافی، ج4، ص213.
  47. . الکافی، ج4، ص213؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص235.
  48. . مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.
  49. . مستدرک الوسائل، ج10ع ص43؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج10، ص200.
  50. . مستدرک الوسائل، ج5، ص398؛ بحار الانوار، ج12، ص195.
  51. . حج عبر الحضارات والامم، ص91-96، 120-132.
  52. . المیزان، ج3، ص277، 351.
  53. . المیزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.
  54. . احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص193.
  55. . مجمع البیان، ج4، ص239؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص217.
  56. سوره انفال(8)، آیه 35.
  57. . مجمع البیان، ج4، ص462؛ جامع البیان، ج9، ص316.
  58. ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ ۵۸٫۲ سوره بقره(2)، آیه 196؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.
  59. . تلخیص الحبیر، ج7، ص3؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص308؛ روح المعانی، ج28، ص100.
  60. الصحیح من سیرة النبی، ج14، ص31؛ فتح الباری، ج8، ص80؛ . سبل الهدی، ج8، ص444؛ اعیان الشیعه، ج1، ص288؛ . سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن الترمذی، ج2، ص155؛ . الکافی، ج4، ص244؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص443.
  61. . تفسیر قرطبی، ج4، ص144.
  62. . تذکرة الفقها، ج7، ص18؛ عمدة القاری، ج9، ص122.
  63. . المجموع، ج7، ص104؛ اضواء البیان، ج4، ص339؛ التفسیر الوسیط، ج1، ص98.
  64. . احکام القرآن، ج3، ص302؛ کشاف القناع، ج2، ص437.
  65. . روح المعانی، ج28، ص100.
  66. . مجمع البیان، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2؛ ص55.
  67. ۶۷٫۰ ۶۷٫۱ ۶۷٫۲ سوره حج(۲۲)، آیه 27؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.
  68. . جامع البیان، ج26، ص140؛ التبیان، ج9، ص335.
  69. . ؟
  70. . سنن الکبری، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.
  71. . صحیح البخاری، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج2، ص179.
  72. . جامع البیان، ج10، ص136؛ مجمع البیان، ج5، ص38.
  73. . الکافی، ج4، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص454.
  74. . مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.
  75. . المجموع، ج7، ص104.
  76. . نیل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاری، ج18، ص36.
  77. سوره بقره(۲)، آیه۱۲۵؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۹.
  78. . الکافی، ج4، ص255؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.
  79. . وسائل الشیعه، ج14، ص586؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص628.
  80. . الکافی، ج4، ص256؛ وسائل الشیعه، ج11، ص99.
  81. مائده(5)، آیه 2؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۶.
  82. . سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشیعه، ج14، ص273.
  83. . صحیح البخاری، ج1، ص8.
  84. . صحیح البخاری، ج2، ص147؛ الکافی، ج4، ص250.
  85. ۸۵٫۰ ۸۵٫۱ ۸۵٫۲ سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.
  86. . الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578.
  87. . مستدرک الوسائل، ج10، ص74؛ بحار الانوار، ج96، ص125.
  88. . الکافی، ج4، ص425؛ صحیح مسلم، ج4، ص40.
  89. . الکافی، ج4، ص259؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص416.
  90. . صحیح البخاری، ج2، ص141؛ سنن الکبری، ج9، ص21.
  91. سوره ابراهیم(۱۴)، آیه ۳۷؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۲۶۰.
  92. . نور الثقلین، ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج65، ص85-86.
  93. دانشنامه حج و حرمین شرفین، ج۶، ص۳۲۵.
  94. سوره بقره(2)، آیه 196.
  95. ۹۵٫۰ ۹۵٫۱ سوره حجّ(22)، آیه 28.
  96. سوره حجّ(22)، آیه 27.
  97. سوره بقره(2)، آیه 199.
  98. . صحیح بخاری، ج1، ص8؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص74.
  99. . الکافی، ج4، ص260؛ وسائل الشیعه، ج11، ص122.
  100. . تهذیب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشیعه، ج11، ص119.
  101. . تهذیب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشیعه، ج11، ص113.
  102. . الکافی، ج2، ص19؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص221.
  103. . الکافی، ج4، ص260؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص23.
  104. . الکافی، ج4، ص272؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص420.
  105. . وسائل الشیعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.
  106. . الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص19.
  107. . الحج و العمره فی الکتاب و السنه، ص169؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص153.
  108. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ وسائل الشیعه، ج11، ص102.
  109. . الکافی، ج4، ص269؛ وسائل الشیعه، ج11، ص26.
  110. . الکافی، ج4، ص74؛ وسائل الشیعه، ج10، ص325.
  111. . اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.
  112. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص217؛ وسائل الشیعه، ج11، ص127.
  113. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص518؛ وسائل الشیعه، ج13، ص192.
  114. . تهذیب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشیعه، ج11، ص140.
  115. . تهذیب الاحکام، ج5، ص442؛ وسائل الشیعه، ج11، ص141.
  116. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص229؛ وسائل الشیعه، ج11، ص128.
  117. . الکافی، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص124-125.
  118. . مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.
  119. . وسائل الشیعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.
  120. . مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.
  121. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص20؛ وسائل الشیعه، ج11، ص135.
  122. سوره حجّ(22)، آیه 27-28؛ ترجمه قرآن (انصاریان)؛ ص۳۳۵.
  123. . الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.
  124. . الکافی، ج4، ص188؛ وسائل الشیعه، ج13، ص295.
  125. . علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.
  126. . الکافی، ج4، ص264.
  127. . علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.
  128. . الکافی، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.
  129. . مصباح الشریعه، ص49؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.
  130. سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.
  131. سوره بقره(۲)، آیه‌های 189، 196؛ سوره مائده(۵)، آیه 96.
  132. . الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296.
  133. سوره مائده(۵)، آیه 97.
  134. . وسائل الشیعه، ج11، ص60؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص69.
  135. ۱۳۵٫۰ ۱۳۵٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۲۸.
  136. . الکافی، ج4، ص271؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص243.
  137. . نهج البلاغه، خطبه192؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.
  138. . علل الشرائع، ج1، ص248؛ وسائل الشیعه، ج1، ص22.
  139. . بحار الانوار، ج6، ص110 و ج50، ص267؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.
  140. . وسائل الشیعه، ج11، ص15؛ بحار الانوار، ج59، ص267.
  141. سوره حج(22)، آیه 27.
  142. سورة ابراهیم(14)، آیه 37؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۶۰.
  143. . الکافی، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.
  144. . بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص229.
  145. . الکافی، ج4، ص549؛ نور الثقلین، ج1، ص183.
  146. . علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.
  147. . صهبای حج، ص99-100.
  148. . الامالی، ص245؛ تحف العقول، ص233.
  149. . بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحیح من سیرة النبی، ج29، ص54.
  150. ۱۵۰٫۰ ۱۵۰٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۳۰.
  151. . الروضة البیهه، ج2، ص281-282.
  152. سوره حج(22)، آیه 29: ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.
  153. . مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.
  154. سوره توبه(۹)، آیه ۳؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۸۷.
  155. . التبیان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.
  156. . مجمع البیان، ج3، ص424؛ روح المعانی، ج7، ص35.
  157. . الکافی، ج4، ص271؛ وسائل الشیعه، ج11، ص21.
  158. الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص28.
  159. . الکافی، ج4، ص261؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220.
  160. . علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.
  161. . علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.
  162. . نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.
  163. . الکافی، ج4، ص198؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص250.
  164. . الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.
  165. . علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.
  166. . علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.
  167. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص265؛ وسائل الشیعه، ج11، ص12.
  168. . الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص9.
  169. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص222؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص21.
  170. . وسائل الشیعه، ج11، ص108؛ بحار الانوار، ج96، ص12.
  171. . الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص252.
  172. . الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.
  173. . نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.
  174. . الکافی، ج4، ص253؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.
  175. . الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.
  176. . السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.
  177. . المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.
  178. . الکافی، ج4، ص299؛ وسائل الشیعه، ج11، ص239.
  179. . مواهب الجلیل، ج4، ص84.
  180. . المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبین، ج2، ص328.
  181. . المغنی، ج3، ص502.
  182. . مختلف الشیعه، ج4، ص24؛ منتهی المطلب، ج10، ص121.
  183. . المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص25؛ المغنی، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.
  184. . الخلاف، ج2، ص272؛ تحریر الاحکام، ج1، ص557.
  185. . المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبری، ج1، ص360- 378.
  186. . المعتبر، ج2، ص785؛ المغنی، ج3، ص247.
  187. . الحدائق الناضره، ج14، ص369.
  188. . مغنی المحتاج، ج1، ص514؛ حواشی الشروانی، ج4، ص146.
  189. . مواهب الجلیل، ج4، ص68.
  190. . المجموع، ج7، ص150-165؛ المغنی، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.
  191. . بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بدایة المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.
  192. . الروضة البهیه، ج2، ص314
  193. . المقنعه، ص391؛ مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.
  194. . المراسم العلویه، ص103- 105؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175.
  195. . الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.
  196. . المغنی، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.
  197. . تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهی المطلب، ج10، ص139؛ المغنی، ج3، ص234.
  198. . سنن ابی داود، ج1، ص462؛ الکافی، ج3، ص234.
  199. . الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص172.
  200. . المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.
  201. . المجموع، ج7، ص150- 152.
  202. . بدائع الصنائع، ج2، ص175.
  203. . تحفة الفقهاء، ج1، ص413؛ بدائع الصنائع، ج2، ص175.
  204. . المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27.
  205. . بدائع الصنائع، ج2، ص174- 175.
  206. . المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبین، ج2، ص586.
  207. . مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.
  208. . المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزیز، ج7، ص107.
  209. . مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.
  210. . مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69؛ الثمر الدانی، ص383.
  1. جمع آن، حجاج و حجیج است.
  2. مندوب
  3. حج استنابه‌ای.
  4. الْبَیتِ الْعَتِیقِ.
  5. أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ
  6. و نه بنیانگذاری
  7. وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیتِ.
  8. وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعیل.
  9. وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجالاً وَ عَلی کلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمیقٍ.
  10. همراه با گروهی از انسان‌ها و جن‌ها
  11. وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً
  12. و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.
  13. و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.
  14. حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  15. شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده‌اید و بیمی ندارید وارد مسجدالحرام خواهید شد.
  16. جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.
  17. و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند.
  18. وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکفینَ وَ الرُّکعِ السُّجُود. و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانهٔ مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید».
  19. یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَـٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوٰنٗا. ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماه‌های حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را می‌طلبند، حلال مشمارید.
  20. لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلکَ، لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.
  21. حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  22. ﴿فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًی مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ...﴾ و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به کفّارهٔ [آن، باید] روزه ای بدارد...
  23. مانند آیه ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ﴾ پروردگارا، من [یکی از] فرزندانم را در درّه ای بی کشت، نزد خانهٔ محترم تو، سکونت دادم پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده، باشد که سپاسگزاری کنند.
  24. ﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ و در میان مردم برای حج بانگ زن... تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
  25. و در میان مردم برای حج بانگ زن... تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
  26. چنانکه بر پایه روایتی از امام صادق(ع) حکمت ذبح قربانی ذبح هواهای نفسانی و طمع، رمی‌جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عیوب ظاهری و باطنی انسان است.
  27. ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب﴾ حج در ماه‌های معلومی است... به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.
  28. جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.
  29. جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.
  30. ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ﴾ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع نزد خانه حُرمت‌یافته‌ات سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل‌های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقه‌مند و متمایل کن!
  31. فرزندانم (فرزندان ابراهیم).
  32. ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾ حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  33. برطرف کردن آلودگی.
  34. سپس باید آلودگی خود را بزدایند و به نذرهای خود وفا کنند و بر گِرد آن خانه کهن [کعبه] طواف به جای آورند.
  35. ﴿وَأَذٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَی ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَۙ وَرَسُولُهُ﴾ و این اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به همهٔ مردم در روز حج اکبر که: یقیناً خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند.
  36. خدا، [زیارتِ ] کعبه، آن خانهٔ با حرمت را وسیلهٔ قوام و برپایی [زندگی، معیشت و سامان دنیا و آخرت] مردم قرار داد.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حج.

ترجمه قرآن (انصاریان)، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.

ترجمه قرآن (فولادوند)، محمدمهدی فولادوند، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.