حج، آهنگ خانه خدا، در موسم خاص برای به جا آوردن مناسکی ویژه نزد مسلمانان است. مکان برگزاری این آیین مکانهای معینی از شهر مکه و زمان برگزاری بخش اصلی آن روزهای نهم تا دوازدهم ذیالحجه است.
حج، یکی از عبادتهای واجب و از فروع اصلی و مورد تاکید دین اسلام است. برخی آیات قرآن کریم به حج اختصاص یافته است و روایات پرتکرار از پیامبر(ص) و امامان(ع) و متون و تحقیقات فقهی متعدد درباره حج به جای مانده که در آنها احکام حج، اهداف و نتایج معنوی و مادی حج، اسرار و فلسفه حج و آداب و مستحبات این آیین تشریع و معرفی و تبیین شده است.
حج در اسلام، با وجود شرایطی، مانند بلوغ، عقل، آزاد بودن و استطاعت واجب میشود. بسیاری از مذاهب و عالمان اسلامی، وجوب حج را فوری دانسته و در طول عمر تنها یک بار واجب دانستهاند.
واژه حج، از ریشه «ح ج ج» و در لغت به معنای قصد کردن،[۱] بازداشتن[۲] و بسیار رفت و آمد کردن آمده است.[۳] برخی، معنای اصلی این ریشه را «قصد همراه با عمل»[۴] یا «قصد همراه با استقامت»[۵] دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کردهاند.
حج، در اصطلاح فقیهان، «قصد کردن خانه خدا و به جا آوردن مناسک ویژه[۶] در موسم خاص»[۷] یا «مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج» معنا شده است.[۸] به ادا کننده مناسک حج، در زبان عربی «حاجّ»[یادداشت ۱][۹] و در زبان پارسی «حاجی»[۱۰] و «حجگزار» گفته میشود.[۱۱]
قرآن، از کعبه به عنوان «خانه کهن»[یادداشت ۲][۱۲] و «نخستین خانهای که برای انسانها قرار داده شده» ،[یادداشت ۳] یاد کرده[۱۳] و همه امتها را دارای مناسک و عباداتی شمرده است؛[۱۴][۱۵] از این رو، بر پایه قرآن، پیشینه کعبه و مناسک حج و رواج آن، به پیش از اسلام بازمیگردد.
روایات گوناگونی، درباره زمان ساخت و نخستین کسی که کعبه را ساخته است، وجود دارد. برخی از روایات، بنیانگذاران کعبه و نخستین حجگزاران را «فرشتگان» معرفی کردهاند.[۱۶] در مقابل، احادیث دیگری، حضرت آدم(ع) را بنیانگذار کعبه و نخستین حجگزار خواندهاند.[۱۷] به گمانِ برخی، مراد این احادیث، نخستین بنیانگذار و حجگزار از میان آدمیان است.[۱۸] روایاتی نیز، به روشنی از بازسازی[یادداشت ۴] کعبه به دست حضرت آدم(ع) سخن گفتهاند.[۱۹] پس از حضرت آدم(ع)، شیث فرزند و وصی وی، کعبه را بازسازی کرد و حج به جا آورد.[۲۰]
در برخی روایات، از حج گزاردن حضرت نوح(ع) یاد شده است.[۲۱] در توفان نوح، ساختمان کعبه از میان رفت، تا آنکه در دوره حضرت ابراهیم(ع)، توسط وی و فرزندش اسماعیل(ع) تجدید بنا شد[یادداشت ۵][۲۲] و حضرت ابراهیم(ع) همراه با اسماعیل(ع) و شماری از یکتاپرستان، مناسک حج را به جا آوردند.[۲۳]
اعراب در عصر جاهلیت، خود را پیرو شریعت حضرت ابراهیم(ع) میشمردند؛[۲۹] از این رو، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماری از تعالیم آن حضرت پایبند بودند[۳۰]؛ ولی انحرافاتی در آن پدیدآوردند و بسیاری از احکام و آداب حج را دگرگون کردند؛[۳۱]
به باور برخی، حج در سال سوم هجری با نزول آیه ﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾[یادداشت ۷][۳۲] تشریع شد؛ ولی حضرت محمد(ص) انجام آن را تا سال دهم قمری به تأخیر انداخت.[۳۳] باور دیگر آن است که حج در سال پنجم[۳۴] یا ششم هجری[۳۵] با نزول آیه﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾[یادداشت ۸][۳۲] تشریع شد. برخی نیز تشریع حج را در سال نهم یا دهم هجری دانستهاند.[۳۶] درباره هر یک از سالهای دیگر از سال نخست تا دهم هجرت نیز دیدگاههایی گفته شده است.[۳۷]
در سال ششم هجری، حضرت محمد(ص) برای نخستین بار همراه با ۱٬۴۰۰ تن از مسلمانان برای ادای مناسک حج رهسپار مکه شد؛ ولی مشرکان با مسدود کردن راه در حدیبیه، مانع رسیدن مسلمانان به مکه شدند. از این رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قربانی از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق پیماننامه حدیبیه تنها قضای عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.[۳۸] بر پایه روایات، شأن نزولِ آیه﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ﴾[یادداشت ۹]،[۳۹] همین رویداد است.[۴۰]
در سال نهم هجری که مکه فتح شده بود، مسلمانان حج گزاردند. در همین سال بود که آیات نخست سوره برائت بر پیامبر(ص) نازل و در ایام حج توسط امام علی(ع) ابلاغ شد.[۴۱][۴۲]
در سال دهم قمری، آیه ﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ﴾[یادداشت ۱۰][۳۹] نازل شد که مفاد آن دستور به حضرت محمد(ص) برای فراخوانی مسلمانان به ادای مناسک حج بود.[۴۳] وی در پی نزول این آیه، با فرستان مأمورانی به همه سرزمینهای اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد ادای حج و فراگیری مناسک آن را دارد، در مدینه با او همراه شود.[۴۴] بر پایه برخی منابع، بیش از ۱۰۰ هزار مسلمان وی را همراهی کردند.[۴۵] این سفر، آخرین حج وی بود و به حجة الوداع مشهور شد.[۴۶]
در قرآن و روایات، کسانی که به قصد ادای حج رهسپار این سرزمین میشوند، «کاروان خدا»[۴۷] و «میهمان ویژه خداوند»[۴۸] خوانده شده[۴۹] و مسلمانان از تعرض به آنان و حتی حیواناتی که برای حج نشانهگذاری گردیده، منع شدهاند.[یادداشت ۱۱][۵۰] در روایاتی دیگر، دهه ذی حجه که زمان انجام حج است، از پاکترین زمانها و اعمال آن دارای برترین پاداش[۵۱] و از محبوبترین اعمال شایسته نزد خداوند[۵۲] به شمار رفته است. بر پایه برخی روایات، حج از بسیاری از کارهای خیر و عبادات دیگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهی غیر معصوم،[۵۳] آزاد سازی برده در راه خدا،[۵۴] انفاق در راه خدا[۵۵] و حتی نماز و روزه مستحب[۵۶] برتر است.
حاکمان اسلامی مأمور شدهاند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان، آنان را به اجبار راهی حج کنند[۵۷] و در صورت نبودن هزینه سفر، آن را از بیت المال تأمین کنند.[۵۸] ترک کردن حج و نیز به تأخیر انداختن آن تا زمان مرگ بسیار نکوهش شده است.[۵۹][۶۰][۶۱][۶۲][۶۳]
امامان(ع) در نیایشهای خود توفیق ادای حج را از خداوند میخواستند[۶۴] و مؤمنان را به تکرار حج تا ۵۰ حج و حتی بیشتر از آن[۶۵] بلکه تکرار آن در هر سال[۶۶] ترغیب میکردند.[۶۷] در سیره معصومان(ع) سفر مکرّر حج دیده میشود، چنانکه گفته شده حضرت محمد(ص) ۱۰ یا ۲۰ بار،[۶۸]امام حسن(ع) ۱۵ یا ۲۵ بار[۶۹] و امام سجاد(ع) ۲۰ یا ۲۲ یا ۲۵ بار[۷۰] حج گزاردند.
حج قران، نزد فقیهان شیعه، آن است که حجگزار اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج، در طول سال به جا میآورد و در طول مناسک حج، قربانی به همراه دارد.[۹۶] به نظر فقیهان اهل سنت، حج قران آن است که حجگزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با یک احرام انجام دهد یا آنکه پیش از اتمام اعمال عمره و پیش از خروج از احرام برای حج محرم شود.[۹۷]
به نظر فقیهان شیعه، این حج وظیفه ساکنان و مجاوران مکه است؛[۹۸] ولی بیشتر فقیهان اهل سنت ادای این حج را برای همه حجگزاران صحیح دانستهاند.[۹۹]
حج افراد آن است که حجگزار تنها اعمال حج را انجامدهد و عمره را پس از آن در ماههای حج یا غیر آن به جا آورد،[۱۰۰] مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نیز داشته باشد.[۱۰۱] به باور فقیهان اهل سنت، حج افراد آن است که حجگزار پیش از ماههای حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا آورد،[۱۰۲] یا آن که حج و عمره را جداگانه به جا آورد، یا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غیر ماههای حج انجام دهد.[۱۰۳]
فقیهان شیعه[۱۰۴] و حنفی[۱۰۵] این نوع حج را وظیفه مردم مکه و مجاوران آن دانستهاند؛ ولی دیگر فقیهان اهل سنت، ادای حج افراد را برای همه حجگزاران جایز میدانند.
مراد از حج اکبر، در برخی منابع فقهی، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمی جمره بوده و مراد از حج اصغر، عمره است.[۱۰۶] معانی دیگری نیز برای این دو گونه حج ذکر شده است.[۱۰۷]
حج از نظر حکم شرعی تکلیفی، به حج واجب و مستحب[یادداشت ۱۴] تقسیم شده است. حج واجب، اگر به سبب فراهم شدن شرایط استطاعت، واجب شده باشد، «حجة الاسلام» نیز خوانده میشود.[۱۰۸] گاهی سبب وجوب حج عارضی است مانند نذر، عهد، قسم و اجاره.[یادداشت ۱۵][۱۰۹]
حج غیر واجب، آن است که دارای اسباب وجوب نباشد، که به آن «حج النفل» و «حج التّطوع»[۱۱۰] نیز میگویند.
حج از آن جهت که حجگزار آن را از جانب دیگری به جا آورد یا از جانب خود، به حج نیابتی و غیر نیابتی تقسیم شده است. در حج نیابتی،[یادداشت ۱۶] حجگزار آن را به جای فرد دیگر و به نیابت از او انجام میدهد.[۱۱۱] این حج، اگر بدون دریافت مزد باشد، «تبرّعی»[۱۱۲] و اگر در برابر دریافت مزد باشد، «استیجاری» خوانده شده است.[۱۱۳] حج نیابتی، از نظر مکانِ آغازِ نیابت نیز، به دو نوعِ «حج بلدی» و «حج میقاتی» تقسیم شده است؛ در حج بلدی، حجگزار به نیابت از منوب عنه از وطن او و در حج میقاتی از میقات، حج را بهجا میآورد.[۱۱۴]
برای حج، گونههای دیگری نیز ذکر شده است، مانند «حج صروره» یعنی حج شخصی که تاکنون حج[۱۱۵] یا حج واجب[۱۱۶] به جا نیاورده است؛ «حج بذلی»، حجی که هزینه آن را دیگری پرداخت کند.[۱۱۷] «حج تسکع» یعنی حجی که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود[۱۱۸] و «حج مستقر» یعنی حجی که وجوب آن بر مکلف استقرار یافته است.[۱۱۹]
درباره این که از میان سه گونه حج،[یادداشت ۱۸] در مواردی که امکان گزینش یکی از آنها وجود دارد،[یادداشت ۱۹] کدام یک برتر است، بین مذاهب اسلامی اختلاف است. این اختلاف به شرح زیر است:
حج تمتّع: فقیهان شیعه[۱۲۳] و حنبلی[۱۲۴] «حج تمتّع» را برتر از دو گونه دیگر دانستهاند. گواه آنها قرآن است که تنها از این گونه حج یاد کرده[یادداشت ۲۰][۱۲۵] و از دو نوع حج دیگر، سخنی به میان نیاورده است.[۱۲۶] در روایاتی از حضرت محمد(ص) و امامان(ع) نیز، به برتری حج تمتّع بر دو گونه دیگر تصریح شده است.[۱۲۷]
حج قران: در مقابل، حنفیان[۱۲۸] و برخی از فقیهان شافعی،[۱۲۹] «حج قران» را برتر دانستهاند؛ زیرا به باور آنها، حج حضرت محمد(ص) حج قران بوده است.[۱۳۰]
حج افراد: به باور مشهور فقیهان شافعی[۱۳۱] و مالکی[۱۳۲] «حج افراد» برترین نوع حج است؛ زیرا در روایتی از جابر، انجام دادن حج بدون عمره توسط حضرت محمد(ص) گزارش شده است.[۱۳۳]
در صورت حصول شرایط وجوب حج، درباره این که آیا رفتن به حج فوری است یا به تاخیرانداختن آن از سال استطاعت جایز است، اختلاف نظر وجود دارد؛ به نظر فقیهان شیعه،[۱۴۳]حنبلی[۱۴۴] و برخی فقیهان حنفی[۱۴۵] و مالکی،[۱۴۶] وجوب حج فوری است و باید در نخستین زمان ممکن، آن را به جا آورد.
در برابر، شافعی[۱۴۷] و برخی از فقیهان حنفی و مالکی،[۱۴۸] تأخیر حج را جایز دانستهاند هرچند انجام دادن فوری آن را مستحب شمردهاند.
به باور فقیهان شیعه[۱۵۱] و عموم فقهیان اهل سنت،[۱۵۲] حج در طول عمر تنها یک بار واجب است. شیخ صدوق، فقیه شعیی، به وجوب حج بر ثروتمندان در هر سال فتوا داده است[۱۵۳] و شماری از فقیهان اهل سنت نیز فتاوای مشابهی دادهاند.[۱۵۴]
استحباب تکرار حج، مورد اتفاق همه فقیهان شیعه[۱۵۵] و اهل سنت[۱۵۶] است.
حج، ماههای خاص و معینی دارد؛[یادداشت ۲۳][۱۵۷] ولی درباره مصادیق ماههای حج، دیدگاههای گوناگونی مطرح شده است؛ به باور مشهور فقیهان شیعه[۱۵۸] و مالکی[۱۵۹] زمان انجام حج در سه ماه شوال، ذی قعده و ذی حجه است. در برابر، برخی از فقیهان شیعه[۱۶۰] و شافعی[۱۶۱] زمان حج را دو ماه شوال و ذی قعده و ده شب نخست ذی حجه[یادداشت ۲۴] دانستهاند.
حنفیان[۱۶۲] و حنبلیان[۱۶۳] بر آناند که زمان حج دو ماهِ پیشگفته همراه با دهه نخست ذی حجه[یادداشت ۲۵] است. دیدگاههای دیگری نیز درباره زمان دقیق مناسک حج مطرح شده است.[۱۶۴]
تجارت و خرید و فروش در حج برای حجگزار و دیگران جایز است.[۱۶۵] در آیه ﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ﴾[یادداشت ۲۶][۱۶۶] تجارت و کسب منافع مادی برای حجگزاران جایز شمرده شده است.[۱۶۷] به گفته برخی، مسلمانان صدر اسلام همچون دوران جاهلیت، تجارت در حج را ممنوع میشمردند که با نزول آیه پیشگفته، این کار مباح اعلام شد.[۱۶۸]
لازم است که پیش از اعمال حج، حجگزاران احکام آن را یاد بگیرند. حضرت محمد(ص) به فراگیری مناسک حج همراه با سایر احکام دین فرمان داده است.[۱۶۹] وی به مسلمانان توصیه کرد مناسک حج خود را از او فرا گیرند.[۱۷۰]
در متون اسلامی آداب پُرشماری در حج برای حجگزاران بیان شده است. برخی از این آداب، مربوط به قبولی حج بوده و بیشتر آنها جزء مستحبات حج است. مهمترین این آداب عبارتاند از:
↑شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کردهاید و بیمی ندارید وارد مسجدالحرام خواهید شد.
↑و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری میآیند به سوی تو روی آورند.
↑یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَـٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوٰنٗا.
ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماههای حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را میطلبند، حلال مشمارید.
↑﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾
و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
↑بر شما گناهی نیست که [در ایام حج] از پروردگارتان [به وسیلۀ تجارت و داد و ستد] فضل و روزی و منافع مادی بطلبید.
↑﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
↑﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی﴾
حج در ماههای معلومی است… به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.
↑برخی از فقیهان شیعه، بر پایه برخی روایات، آغاز کردن سفر را از مدینه برتر دانستهاند.
محتوای این مقاله برگرفته شده است از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حج.
احکام القرآن، احمد بن علي الجصاص ( -370ق.)، تحقيق عبدالسلام، بيروت، دارالکتب العلميه، 1415ق.
اضواء البيان في ايضاح القرآن بالقرآن، محمد امين الشنقيطي ( -1393ق.)، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
اعانه الطالبين علي حل الفاظ فتح المعين، عثمان بن محمد البکري ( -1310ق.)، بيروت، دارالفکر، 1418ق.
اعيان الشيعه، سيد محسن الامين ( -1371ق.)، به کوشش سيد حسن الامين، بيروت، دارالتعارف، 1403ق.
اقبال الاعمال (الاقبال بالاعمال الحسنه فيما يعمل مره في السنه)، سيد بن طاوس (589-664ق.)، تصحيح جواد قيومي اصفهاني، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1414ق.
الاقناع في حل الفاظ ابي شجاع، محمد بن احمد الشربيني ( -977ق.)، بيروت، دارالمعرفه، بي تا.
الامالي، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، تصحيح قسم الدراسات الاسلاميه موسسه البعثه، تهران، انتشارات بنياد بعثت، 1417ق.
الامثل في تفسير کتاب الله المنزل، ناصر مکارم شيرازي، قم، مدرسه امام علي بن ابي طالب، 1421ق.
الانتصار، السيد المرتضي ( -436ق.)، قم، نشر الاسلامي، 1415ق.
ايضاح الفوائد في شرح اشکالات القواعد، حسن بن يوسف حلي (648-771ق.)، تحقيق سيد حسين موسوي کرماني و علي پناه اشتهاردي و عبدالرحيم بروجردي، قم، انتشارات اسماعيليان، 1389ق.
بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، تصحيح محمد باقر بهبودي و سيد ابراهيم ميانجي و سيد محمد مهدي موسوي خرسان، بيروت، داراحياء التراث العربي و موسسه الوفاء، 1403ق.
البحر الرائق(شرح کنز الدقائق)، زينالدين بن ابراهيم بن نجيم ( -970ق.)، تحقيق زکريا عميرات، بيروت، دارالکتب العلميه، 1418ق.
بحوث فقهيه، حسين الحلي، بيروت، دارالزهراء، 13493ق.
بداية المجتهد و نهايه المقتصد، محمد بن احمد ابن رشد الاندلسي ( -595ق.)، تحقيق العطار، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع، ابوبکر بن مسعود الکاساني ( -587ق.)، پاکستان، المکتبه الحبيبيه، 1409ق.
براهين الحج للفقهاء و الحجج، رضا مدني کاشاني ( -1413ق.)، مدرسه علميه آية الله مدني کاشاني، 1411ق.
تاج العروس من جواهر القاموس، مرتضي الزبيدي ( -1205ق.)، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالفکر، 1414ق.
تاريخ اليعقوبي، احمد بن ابي يعقوب اليعقوبي ( -292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق.
تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوک)، محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، بيروت، موسسه الاعلمي، 1403ق.
التبيان في تفسير القرآن، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش احمد حبيب قصير عاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1963م.
تحرير الاحکام الشرعيه علي مذهب الاماميه، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، به کوشش ابراهيم بهادري، قم، انتشارات موسسه امام صادق، 1420ق.
تحف العقول، حسن بن شعبة الحراني (قرن4ق.)، تصحيح علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1404ق.
تحفة الفقهاء، محمد بن احمد السمرقندي ( -539ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق.
تذکرة الفقهاء، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1414-1423ق.
ترجمه قرآن (انصاریان)، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
ترجمه قرآن (فولادوند)، محمدمهدی فولادوند، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
تفسير ابن کثير (تفسير القرآن العظيم)، اسماعيل بن عمر بن کثير (700-774ق.)، به کوشش يوسف عبدالرحمن مرعشلي، بيروت، دارالمعرفه، 1412ق.
التفسير الکبير، محمد بن عمر الفخر الرازي ( -606ق.)، قم، مکتب الاعلام الاسلامي، 1413ق.
تفسير قرطبي (الجامع لاحکام القرآن)، محمد بن احمد القرطبي ( -671ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربيه، 1405ق.
تلخيص الحبير في تخريج احاديث الرافعي الکبير، ابن حجر العسقلاني، بيروت، دارالفکر، بي تا.
تهذيب الاحکام في شرح المقنعه للشيخ المفيد، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش سيد حسن موسوي خرسان و علي آخوندي، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1365ش.
الثمر الداني علي رساله القيرواني، صالح بن عبدالله الآبي الازهري ( -1330ق.)، بيروت، مکتبه الثقافيه، بي تا.
جامع احاديث الشيعه، اسماعيل معزي ملايري، قم، مطبعة العلميه، 1399ق.
جامع البيان عن تاويل آي القرآن (تفسير الطبري)، محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، به کوشش صدقي جميل العطار، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
جامع السعادات، محمد مهدي نراقي (1128-1209ق.)، به کوشش سيد محمد کلانتر، نجف، دارالنعمان، 1382ق.
جامع الاحاديث الجامع الصغير و زوائده و الجامع الکبير، عبدالرحمن بن ابيبکر السيوطي (849-911ق.)، تحقيق عباس احمد صقر و احمد عبدالجواد، بيروت، دارالفکر، 1414ق.
جامع المقاصد في شرح القواعد، علي بن حسين الکرکي ( -940ق.)، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1408ق.
جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام، محمد حسين نجفي ( -1266ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بيتا.
حاشية الدسوقي، محمد بن احمد الدسوقي ( -1230ق.)، احياء الکتب العربيه.
حاشية رد المحتار علي الدر المختار، شرح التنوير الابصار في فقه مذهب الامام ابيحنيفه النعمان، محمد امين ابن عابدين ( -1252ق.)، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
الحج عبر الحضارات والأمم، ماجدة آل مرتضي المومن، تحقيق محسن الأسدي، تهران، مشعر، 1422ق.
حج و عمره در قرآن و حديث، محمد محمدي ري شهري، تهران، مشعر، 1428ق.
الحج و العمره في الکتاب والسنه، محمد محمدي ري شهري، قم، دارالحديث، 1376ش.
الحدائق الناضره في احکام العتره الطاهره، يوسف بن احمد البحراني ( -1186ق.)، تحقيق محمد تقي ايرواني و علي آخوندي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363ش.
حواشي العلامتين عبدالحميد الشرواني و احمد بن قاسم العبادي علي تحفه المنهاج بشرح المنهاج ابن حجر الهيثمي، الشرواني ( -1301ق.)و العبادي ( -994ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي تا.
الخصال المحموده و المذمومه، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، به کوشش علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق.
الخلاف في الاحکام، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1407ق.
الرسائل العشر، احمد بن محمد بن فهد الحلي (757-841ق.)، به کوشش سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1409ق.
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، محمود بن عبدالله الآلوسي ( -1270ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1415ق.
الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه، زين الدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، تحقيق سيد محمد کلانتر، قم، انتشارات مکتبه داوري، 1410ق.
روضه الطالبين و عمده المتقين، يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت، دارالکتب العلميه، بيتا.
رياض المسائل في بيان احکام الشرع بالدلائل، سيد علي طباطبائي ( -1231ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق.
زبده البيان في احکام القرآن، مقدس اردبيلي احمد بن محمد ( -993ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودي، تهران، مکتبه المرتضويه لاحياء الاثار الجعفريه، 1386ش.
سبل الهدي و الرشاد في سيره خير العباد، محمد بن يوسف الشمس الشامي ( -942ق.)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق.
السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، محمد بن احمد ابن ادريس ( -598ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق.
سنن ابن ماجه، محمد بن زيد الربعي ابن ماجه ( -275ق.)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق.
سنن ابي داود، ابو داود سليمان بن الاشعث ( -275ق.)، تحقيق و تعليق سعيد محمد اللحام، بيروت، دارالفکر، 1410ق.
سنن الترمذي (الجامع الصحيح)، محمد عيسي الترمذي ( -279ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطيف، بيروت، دارالفکر، 1402ق.
السنن الکبري، احمد بن الحسين البيهقي (384-458ق.)، بيروت، دارالفکر، 1416ق.، 1416ق.
السيرة الحلبيه، نورالدين علي بن احمد الحلبي ( -1044ق.)، بيروت، دارالمعرفه، 1400ق.
شرائع الاسلام في مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، به کوشش سيد صادق شيرازي، تهران، انتشارات استقلال، 1409ق.
شرح اصول کافي، محمد صالح مازندراني ( -1081ق.)، تصحيح سيد علي عاشور، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1421ق.
الشرح الکبير، عبدالرحمن بن قدامه ( -682ق.)، بيروت، دارالکتب العربي.
شفاء السقام في زياره خير الانام، تقي الدين السبکي ( -756ق.)، تحقيق الحسيني الجلالي، 1419ق.
صحيح البخاري، محمد بن اسماعيل البخاري ( -256ق.)، به کوشش عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، بيروت، دارالفکر، 1401ق.
صحيح مسلم، مسلم بن حجاج نيشابوري (206-261ق.)، تصحيح محمد فواد عبدالباقي، بيروت، دارالفکر، 1419ق.
الصحيح من سيره النبي الاعظم، جعفر مرتضي عاملي، قم، دارالحديث، 1426ق.
صهباي حج، عبدالله جوادي آملي، تنظيم حسن واعظي محمدي، قم، اسراء، 1377ش.
العروة الوثقي، سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي (1247-1337ق.)، قم، انتشارات مرکز فقهي ائمه اطهار، 1422ق.
علل الشرائع و الاحکام، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، به کوشش سيد محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحيدريه، 1385ق.
عمدة القاري، محمود بن احمد البدرالعيني ( -855ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي.
العين، الخليل بن احمد الفراهيدي ( -170ق.)، به کوشش مهدي المخزومي و ابراهيم السامرائي، قم، دارالهجره، 1409ق.
فتح الباري شرح صحيح الامام ابيعبدالله محمد بن اسماعيل البخاري، ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، شرح عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، تحقيق محمد فواد عبدالباقي و محب الدين خطيب، بيروت، دارالمعرفه، بيتا.
فتح العزيز، عبدالکريم بن محمد الرافعي ( -623ق.)، دارالفکر.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت، سيد محمود شاهرودي، قم، دائرة المعارف فقه اسلامي، 1382ش.
الفقه الاسلامي و ادلته، وهبة الزحيلي، دمشق، دارالفکر، 1418ق.
فقه الحج بحوث استدلاليه في الحج، لطف الله صافي گلپايگاني، قم، موسسه سيده المعصومه، 1423ق.
فقه الصادق عليه السلام، سيد محمد صادق حسيني روحاني، قم، دارالکتاب، 1413ق.
فقه القرآن، قطب الدين الراوندي ( -573ق.)، به کوشش سيد احمد حسيني اشکوري، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1405ق.
الفقه علي المذاهب الاربعه و مذهب اهل البيت، عبدالرحمن الجزيري ( -1360ق.)، بيروت، دارالثقلين، 1419ق.
قواعد الاحکام في معرفه الحلال و الحرام، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1413ق.
الکافي، محمد بن يعقوب کليني ( -329ق.)، به کوشش علي اکبر غفاري، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1375ش.
الکامل في التاريخ، علي بن محمد ابن الاثير ( -630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق.
کشاف القناع عن متن الاقناع، منصور بن يونس البهوتي ( -1052ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعيل شافعي، بيروت، دارالکتب العلميه، 1418ق.
کشف الغطاء، جعفر بن خضر، کاشف الغطاء ( -1227ق.)، اصفهان، مهدوي.
کشف اللثام، محمد بن الحسن الفاضل الهندي ( -1137ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1416ق.
کنز العمال في سنن الاقوال و الافعال، علي بن حسام الدين الهندي ( -975ق.)، به کوشش بکري حياني و صفوه السقاء، بيروت، موسسه الرساله، 1409ق.
لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور (630-711ق.)، قم، انتشارات ادب الحوزه، 1405ق.
المبسوط، محمد بن احمد السرخسي ( -483ق.)، بيروت، دارالمعرفه، 1406ق.
مجمع البيان في تفسير القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، به کوشش گروهي از علما، بيروت، موسسه الاعلمي، 1415ق.
المجموع شرح المهذب، يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دارالفکر.
مختلف الشيعه في احکام الشريعه، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق.
مدارک الاحکام في شرح شرائع الاسلام، سيد محمد بن علي موسوي عاملي (956 – 1009ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1410ق.
المدونه الکبري، روايت سحنون بن سعيد التنوخي عن عبدالرحمن بن قاسم عن ابي عبدالله مالک بن انس، قاهره، دارالسعاده، بي تا.
مراسم العلويه في الاحکام النبويه، حمزة بن عبدالعزيز الديلمي (م0448.ق)، تحقيق محسن الحسيني الاميني، قم، اهل البيت، 1414ق.
مراه العقول في شرح اخبار آل الرسول، محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، به کوشش سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1363ش.
مسالک الافهام الي آيات الاحکام، فاضل جواد الکاظمي ( -1065.ق)، تحقيق شريف زاده، مرتضويه، 1347ق.
مسالک الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام، زين الدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامي، 1416ق.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسين نوري الطبرسي (1254-1320ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1408ق.
المستدرک علي الصحيحين، محمد بن عبدالله الحکام النيسابوري ( -405ق.)، تحقيق مرعشلي، بيروت، دارالمعرفه، 1406ق.
مستمسک العروة الوثقي، سيد محسن حکيم ( -1390ق.)، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1404ق.
مستند الشيعه في احکام الشريعه، احمد بن محمدمهدي النراقي (1185-1245ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1415ق.
مسند الامام احمد بن حنبل، احمد بن حنبل ( -241ق.)، بيروت، دارالصادر، بي تا.
مصباح الشريعه، المنسوب امام جعفر الصادق(ع) ( -148ق.)، بيروت، الاعلمي1400ق.
المعتبر في شرح المختصر، جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، قم، انتشارات سيد الشهداء، 1364ش.
معجم الفاظ الفقه الجعفري، احمد فتح الله، الدمام، مطابع المدخول، 1415ق.
نيل الاوطار: شرح منتقي الاخبار من الحاديث سيد الاخيار، محمد بن علي الشکوکاني ( -1255ق.)، بيروت، دارالجيل، 1973م.
الوافي، محمد بن شاه مرتضي فيض کاشاني (1006-1091ق.)، تحقيق ضياء الدين حسيني و کمال الدين فقيه ايماني، اصفهان، کتابخانه اميرالمومنين، 1406ق.
وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه)، محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، به کوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1403ق.
هدي المتقين إلي شريعة سيد المرسلين، نجفي، کاشف الغطاء، جعفر کاشف الغطاء(م1361ق)، نجف، مطبعة کاشف الغطاء، 1423ه ق.