حج: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۱]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363 }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۱]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363}}
 


'''حج'''، آهنگ خانه خدا در موسم خاص برای به جا آوردن مناسکی ویژه است.
'''حج'''، آهنگ خانه خدا در موسم خاص برای به جا آوردن مناسکی ویژه است.


==چیستی==
== چیستی ==
واژه حج، از ریشه «ح ج ج» و در لغت به معنای قصد کردن،<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج2، ص29، «حجج»؛ لسان العرب، ج2، ص226، «حجج».</ref> بازداشتن<ref>. العین، ج3، ص9 «حجج»؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> و بسیار رفت و آمد کردن آمده است.<ref>. لسان العرب، ج2، ص226-227؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> برخی، معنای اصلی این ریشه را «قصد همراه با عمل»<ref>. التحقیق، ج2، ص169، «حجج».</ref> یا «قصد همراه با استقامت»<ref>. معجم فروق اللغویه، ص176، «حجج».</ref> دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند.
واژه حج، از ریشه «ح ج ج» و در لغت به معنای قصد کردن،<ref>. معجم مقاییس اللغه، ج2، ص29، «حجج»؛ لسان العرب، ج2، ص226، «حجج».</ref> بازداشتن<ref>. العین، ج3، ص9 «حجج»؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> و بسیار رفت و آمد کردن آمده است.<ref>. لسان العرب، ج2، ص226-227؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».</ref> برخی، معنای اصلی این ریشه را «قصد همراه با عمل»<ref>. التحقیق، ج2، ص169، «حجج».</ref> یا «قصد همراه با استقامت»<ref>. معجم فروق اللغویه، ص176، «حجج».</ref> دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند.


حج، در اصطلاح فقیهان، «قصد کردن خانه خدا و به جا آوردن مناسک ویژه<ref>. کشف اللثام، ج5، ص75؛ اعانة الطالبین، ج2، ص311.</ref> در موسم خاص»<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص219- 220؛ الدر المختار، ج2، ص499.</ref> یا «مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج» معنا شده است.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص220؛ اعانة الطالبین، ج2، ص317.</ref> به ادا کننده مناسک حج، در زبان عربی «حاجّ»{{یادداشت|جمع آن، حجاج و حجیج است.}}<ref>العین، ج3، ص9؛ لسان العرب، ج2، ص226.</ref> و در زبان پارسی «حاجی»<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حاجی».</ref> و «حج‌گزار» گفته می‌شود.<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حج‌گزار».</ref>
حج، در اصطلاح فقیهان، «قصد کردن خانه خدا و به جا آوردن مناسک ویژه<ref>. کشف اللثام، ج5، ص75؛ اعانة الطالبین، ج2، ص311.</ref> در موسم خاص»<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص219- 220؛ الدر المختار، ج2، ص499.</ref> یا «مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج» معنا شده است.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص220؛ اعانة الطالبین، ج2، ص317.</ref> به ادا کننده مناسک حج، در زبان عربی «حاجّ»{{یادداشت|جمع آن، حجاج و حجیج است.}}<ref>العین، ج3، ص9؛ لسان العرب، ج2، ص226.</ref> و در زبان پارسی «حاجی»<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حاجی».</ref> و «حج‌گزار» گفته می‌شود.<ref>لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حج‌گزار».</ref>


==پیشینه==
== پیشینه ==
 
قرآن، از [[کعبه]] به عنوان «خانه کهن»{{یادداشت|الْبَیتِ الْعَتِیقِ.}}<ref>سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳.</ref> و «نخستین خانه‌ای که برای انسان‌ها قرار داده شده» ،{{یادداشت|أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ}} یاد کرده<ref>سوره آل عمران(3)، آیة 96.</ref> و همه امت‌ها را دارای مناسک و عباداتی شمرده است؛<ref>سوره حج(22)، آیه 34.</ref><ref>. مجمع البیان، ج7، ص168؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص58.</ref> از این رو، بر پایه قرآن پیشینه کعبه و مناسک حج و رواج آن، به پیش از اسلام بازمی‌گردد.
قرآن، از [[کعبه]] به عنوان «خانه کهن»{{یادداشت|الْبَیتِ الْعَتِیقِ.}}<ref>سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳.</ref> و «نخستین خانه‌ای که برای انسان‌ها قرار داده شده»،{{یادداشت|أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ}} یاد کرده<ref>سوره آل عمران(3)، آیة 96.</ref> و همه امت‌ها را دارای مناسک و عباداتی شمرده است؛<ref>سوره حج(22)، آیه 34.</ref><ref>. مجمع البیان، ج7، ص168؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص58.</ref> از این رو، بر پایه قرآن پیشینه کعبه و مناسک حج و رواج آن، به پیش از اسلام بازمی‌گردد.


درباره زمان ساخت و نخستین کسی که کعبه را ساخته، روایات گوناگونی وجود دارد. برخی از روایات، بنیانگذاران کعبه و نخستین حج‌گزاران را «فرشتگان» معرفی کرده‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص9.</ref> برخی روایات، جبرئیل را نخستین کسی از اهل آسمان دانسته‌اند، که حج گزارده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص595؛ وسائل الشیعه، ج11، ص129.</ref> روایاتی دیگر، زمان حج فرشتگان را دو یا سه هزار سال پیش از آفریدن [[حضرت آدم(ع)]] معرفی کرده‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص194؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص407.</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر(ع)]]، پس از فرود حضرت آدم(ع) به روی زمین، جبرئیل کعبه را که از بین رفته بود بر پایه‌های پیشین آن بنا کرد و همراه با فرشتگان بر گرد آن طواف کرد و حضرت آدم(ع) و حوا نیز چنین کردند.<ref>. الکافی، ج4، ص197؛ علل الشرائع، ج2، ص421- 422.</ref> در مقابل، احادیث دیگری حضرت آدم(ع) را بنیانگذار کعبه و نخستین حج‌گزار خوانده‌اند.<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص208.</ref> به گمان برخی، مراد این احادیث، نخستین بنیانگذار و حج‌گزار از میان آدمیان است.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۱۹.</ref> روایاتی نیز، به صراحت از بازسازی{{یادداشت|و نه بنیانگذاری}} کعبه به دست حضرت آدم(ع) سخن گفته‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشیعه، ج13، ص294.</ref>
درباره زمان ساخت و نخستین کسی که کعبه را ساخته، روایات گوناگونی وجود دارد. برخی از روایات، بنیانگذاران کعبه و نخستین حج‌گزاران را «فرشتگان» معرفی کرده‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص9.</ref> برخی روایات، جبرئیل را نخستین کسی از اهل آسمان دانسته‌اند، که حج گزارده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص595؛ وسائل الشیعه، ج11، ص129.</ref> روایاتی دیگر، زمان حج فرشتگان را دو یا سه هزار سال پیش از آفریدن [[حضرت آدم(ع)]] معرفی کرده‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص194؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص407.</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر(ع)]]، پس از فرود حضرت آدم (ع) به روی زمین، جبرئیل کعبه را که از بین رفته بود بر پایه‌های پیشین آن بنا کرد و همراه با فرشتگان بر گرد آن طواف کرد و حضرت آدم (ع) و حوا نیز چنین کردند.<ref>. الکافی، ج4، ص197؛ علل الشرائع، ج2، ص421- 422.</ref> در مقابل، احادیث دیگری حضرت آدم (ع) را بنیانگذار کعبه و نخستین حج‌گزار خوانده‌اند.<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص208.</ref> به گمان برخی، مراد این احادیث، نخستین بنیانگذار و حج‌گزار از میان آدمیان است.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۱۹.</ref> روایاتی نیز، به صراحت از بازسازی{{یادداشت|و نه بنیانگذاری}} کعبه به دست حضرت آدم (ع) سخن گفته‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشیعه، ج13، ص294.</ref>


پس از حضرت آدم(ع)، [[شیث]] فرزند و وصی وی، کعبه را بازسازی کرد و حج به جا آورد.<ref>. بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاری، ج15، ص217؛ تاریخ الطبری، ج1، ص110.</ref>
پس از حضرت آدم (ع)، [[شیث]] فرزند و وصی وی، کعبه را بازسازی کرد و حج به جا آورد.<ref>. بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاری، ج15، ص217؛ تاریخ الطبری، ج1، ص110.</ref>


در برخی روایات، از حج گزاردن [[حضرت نوح(ع)]] یاد شده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص17.</ref> در طوفان نوح، ساختمان کعبه از میان رفت، تا آن‌که در دوره [[حضرت ابراهیم(ع)|حضرت ابراهیم(ع)]]، خدا جایگاه کعبه را به وی نشان داد.{{یادداشت|وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیتِ.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 26 .</ref> حضرت ابراهیم(ع) با کمک فرزندش [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]]، کعبه را تجدید بنا کرد؛{{یادداشت|وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعیل.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 127.</ref> سپس حضرت ابراهیم(ع) مأمور شد تا مردم را برای به جا آوردن مناسک حج به مکه فرا خواند.{{یادداشت|وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجالاً وَ عَلی کلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمیقٍ.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27.</ref> وی این مأموریت را انجام داد و مردم برای ادای حج عازم مکه شدند.<ref>. الکافی، ج4، ص335؛ مجمع البیان، ج7، ص145؛ وسائل الشیعه، ج11، ص238.</ref> حضرت ابراهیم(ع) همراه با حضرت اسماعیل(ع) و شماری از یکتاپرستان، مناسک حج را به جا آوردند.<ref>. تاریخ الطبری، ج1، ص183؛ الکامل، ج1، ص107.</ref>
در برخی روایات، از حج گزاردن [[حضرت نوح(ع)]] یاد شده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص17.</ref> در طوفان نوح، ساختمان کعبه از میان رفت، تا آن‌که در دوره [[حضرت ابراهیم(ع)|حضرت ابراهیم (ع)]]، خدا جایگاه کعبه را به وی نشان داد.{{یادداشت|وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیتِ.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 26.</ref> حضرت ابراهیم (ع) با کمک فرزندش [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل (ع)]]، کعبه را تجدید بنا کرد؛{{یادداشت|وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعیل.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 127.</ref> سپس حضرت ابراهیم (ع) مأمور شد تا مردم را برای به جا آوردن مناسک حج به مکه فرا خواند.{{یادداشت|وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجالاً وَ عَلی کلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمیقٍ.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27.</ref> وی این مأموریت را انجام داد و مردم برای ادای حج عازم مکه شدند.<ref>. الکافی، ج4، ص335؛ مجمع البیان، ج7، ص145؛ وسائل الشیعه، ج11، ص238.</ref> حضرت ابراهیم (ع) همراه با حضرت اسماعیل (ع) و شماری از یکتاپرستان، مناسک حج را به جا آوردند.<ref>. تاریخ الطبری، ج1، ص183؛ الکامل، ج1، ص107.</ref>


در دوره‌های بعد، پیروان شریعت حضرت ابراهیم(ع)، که خاندان و فرزندان وی بودند، حج را به جا می‌آوردند.<ref>. الکافی، ج4، ص205؛ وسائل الشیعه، ج11، ص8.</ref> دیگر پیامبران نیز، مانند [[حضرت موسی(ع)]]،<ref>. الکافی، ج4، ص213-214؛ وسائل الشیعه، ج12، ص386.</ref> [[حضرت عیسی(ع)]]،<ref>. صحیح مسلم، ج4، ص60؛ الکافی، ج4، ص213.</ref> [[حضرت سلیمان(ع)]]{{یادداشت|همراه با گروهی از انسان‌ها و جن‌ها}}<ref>. الکافی، ج4، ص213؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص235.</ref> و [[حضرت داود(ع)]]<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> مناسک حج را به جا آوردند.
در دوره‌های بعد، پیروان شریعت حضرت ابراهیم (ع)، که خاندان و فرزندان وی بودند، حج را به جا می‌آوردند.<ref>. الکافی، ج4، ص205؛ وسائل الشیعه، ج11، ص8.</ref> دیگر پیامبران نیز، مانند [[حضرت موسی(ع)]]،<ref>. الکافی، ج4، ص213-214؛ وسائل الشیعه، ج12، ص386.</ref> [[حضرت عیسی(ع)]]،<ref>. صحیح مسلم، ج4، ص60؛ الکافی، ج4، ص213.</ref> [[حضرت سلیمان(ع)]]{{یادداشت|همراه با گروهی از انسان‌ها و جن‌ها}}<ref>. الکافی، ج4، ص213؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص235.</ref> و [[حضرت داود(ع)]]<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> مناسک حج را به جا آوردند.


ادای مناسک حج در میان بندگان صالح و دیگر پیروان شرایع رواج داشته است؛ برای نمونه، در برخی روایات از حجِ هرساله [[حضرت خضر]]<ref>. مستدرک الوسائل، ج10ع ص43؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> و نیز حج [[ذوالقرنین]] همراه با ۶۰۰ هزار سوار سخن به میان آمده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج5، ص398؛ بحار الانوار، ج12، ص195.</ref>
ادای مناسک حج در میان بندگان صالح و دیگر پیروان شرایع رواج داشته است؛ برای نمونه، در برخی روایات از حجِ هرساله [[حضرت خضر]]<ref>. مستدرک الوسائل، ج10ع ص43؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> و نیز حج [[ذوالقرنین]] همراه با ۶۰۰ هزار سوار سخن به میان آمده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج5، ص398؛ بحار الانوار، ج12، ص195.</ref>


مناسک حج و زیارت کعبه در میان پیروان برخی شرایع متأخّر اهمیت خود را از دست داد؛ برای نمونه، پیروان حضرت موسی(ع) مکان‌هایی مانند [[بیت المقدس]]، [[بیت ایل]]، [[بیت آوِن]]، [[بیت حور]]، [[هیکل سلیمان]] و [[طور سینا]] را برای حج و دیگر اعمال عبادی خود برگزیدند. اهمال و دوری از حج ابراهیمی، در میان مسیحیان نیز شیوع یافت.<ref>. حج عبر الحضارات والامم، ص91-96، 120-132.</ref>
مناسک حج و زیارت کعبه در میان پیروان برخی شرایع متأخّر اهمیت خود را از دست داد؛ برای نمونه، پیروان حضرت موسی (ع) مکان‌هایی مانند [[بیت‌المقدس]]، [[بیت ایل]]، [[بیت آوِن]]، [[بیت حور]]، [[هیکل سلیمان]] و [[طور سینا]] را برای حج و دیگر اعمال عبادی خود برگزیدند. اهمال و دوری از حج ابراهیمی، در میان مسیحیان نیز شیوع یافت.<ref>. حج عبر الحضارات والامم، ص91-96، 120-132.</ref>
 
اعراب در عصر جاهلیت، خود را پیرو شریعت حضرت ابراهیم(ع) می‌شمردند؛<ref>. المیزان، ج3، ص277، 351.</ref> از این رو، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماری از تعالیم آن حضرت ملتزم بودند<ref>. المیزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.</ref>؛ ولی انحرافاتی در آن پدیدآوردند و بسیاری از احکام و آداب حج را دگرگون کردند؛<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص193.</ref> برای نمونه، با بدن برهنه طواف می‌کردند<ref>. مجمع البیان، ج4، ص239؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص217.</ref> و در مسجدالحرام کف می‌زدند و هلهله می‌کردند.{{یادداشت|وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً}}<ref>سوره انفال(8)، آیه 35.</ref><ref>. مجمع البیان، ج4، ص462؛ جامع البیان، ج9، ص316.</ref>


==در اسلام==
اعراب در عصر جاهلیت، خود را پیرو شریعت حضرت ابراهیم (ع) می‌شمردند؛<ref>. المیزان، ج3، ص277، 351.</ref> از این رو، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماری از تعالیم آن حضرت ملتزم بودند<ref>. المیزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.</ref>؛ ولی انحرافاتی در آن پدیدآوردند و بسیاری از احکام و آداب حج را دگرگون کردند؛<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص193.</ref> برای نمونه، با بدن برهنه طواف می‌کردند<ref>. مجمع البیان، ج4، ص239؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص217.</ref> و در مسجدالحرام کف می‌زدند و هلهله می‌کردند.{{یادداشت|وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً}}<ref>سوره انفال(8)، آیه 35.</ref><ref>. مجمع البیان، ج4، ص462؛ جامع البیان، ج9، ص316.</ref>


===زمان تشریع===
== در اسلام ==
در آیات متعدد قرآن، مانند {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.}}<ref name=":0">سوره بقره(2)، آیه 196؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> [[حضرت محمد(ص)]] و مسلمانانی که توان انجام دادن این عبادت را دارند، به ادای آن امر شدند؛ ولی درباره این که تشریع حج در چه سالی بوده، اختلاف است. برخی، تشریع حج را پیش از هجرت دانسته‌اند.<ref>. تلخیص الحبیر، ج7، ص3؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص308؛ روح المعانی، ج28، ص100.</ref> برخی از مستندات آنها، روایاتی است که از حج گزاردن حضرت محمد(ص) پیش از هجرت سخن گفته‌اند.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج14، ص31؛ فتح الباری، ج8، ص80؛ . سبل الهدی، ج8، ص444؛ اعیان الشیعه، ج1، ص288؛ . سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن الترمذی، ج2، ص155؛ . الکافی، ج4، ص244؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص443.</ref>
=== زمان تشریع ===
در آیات متعدد قرآن، مانند {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.}}<ref name=":0">سوره بقره(2)، آیه 196؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> [[حضرت محمد(ص)]] و مسلمانانی که توان انجام دادن این عبادت را دارند، به ادای آن امر شدند؛ ولی درباره این که تشریع حج در چه سالی بوده، اختلاف است. برخی، تشریع حج را پیش از هجرت دانسته‌اند.<ref>. تلخیص الحبیر، ج7، ص3؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص308؛ روح المعانی، ج28، ص100.</ref> برخی از مستندات آنها، روایاتی است که از حج گزاردن حضرت محمد (ص) پیش از هجرت سخن گفته‌اند.<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج14، ص31؛ فتح الباری، ج8، ص80؛ سبل الهدی، ج8، ص444؛ اعیان الشیعه، ج1، ص288؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن الترمذی، ج2، ص155؛ الکافی، ج4، ص244؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص443.</ref>


در مقابل، بسیاری از عالمان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] تشریع حج را پس از هجرت دانسته‌اند، هر چند درباره سال آن، اختلاف دارند. به باور برخی، حج در سال سوم قمری با نزول آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.}}<ref name=":0" /> تشریع شد؛ ولی حضرت محمد(ص) انجام آن را تا سال دهم قمری به تأخیر انداخت.<ref>. تفسیر قرطبی، ج4، ص144.</ref> باور دیگر آن است که حج در سال پنجم<ref>. تذکرة الفقها، ج7، ص18؛ عمدة القاری، ج9، ص122.</ref> یا ششم قمری<ref>. المجموع، ج7، ص104؛ اضواء البیان، ج4، ص339؛ التفسیر الوسیط، ج1، ص98.</ref> با نزول آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":0" />تشریع شد. برخی نیز تشریع حج را در سال نهم یا دهم قمری دانسته‌اند.<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ کشاف القناع، ج2، ص437.</ref> درباره هر یک از سال‌های دیگر از سال نخست تا دهم هجرت نیز دیدگاه‌هایی گفته شده است.<ref>. روح المعانی، ج28، ص100.</ref>
در مقابل، بسیاری از عالمان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] تشریع حج را پس از هجرت دانسته‌اند، هر چند درباره سال آن، اختلاف دارند. به باور برخی، حج در سال سوم قمری با نزول آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.}}<ref name=":0"/> تشریع شد؛ ولی حضرت محمد (ص) انجام آن را تا سال دهم قمری به تأخیر انداخت.<ref>. تفسیر قرطبی، ج4، ص144.</ref> باور دیگر آن است که حج در سال پنجم<ref>. تذکرة الفقها، ج7، ص18؛ عمدة القاری، ج9، ص122.</ref> یا ششم قمری<ref>. المجموع، ج7، ص104؛ اضواء البیان، ج4، ص339؛ التفسیر الوسیط، ج1، ص98.</ref> با نزول آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":0"/>تشریع شد. برخی نیز تشریع حج را در سال نهم یا دهم قمری دانسته‌اند.<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ کشاف القناع، ج2، ص437.</ref> درباره هر یک از سال‌های دیگر از سال نخست تا دهم هجرت نیز دیدگاه‌هایی گفته شده است.<ref>. روح المعانی، ج28، ص100.</ref>


===نخستین حج مسلمانان از مدینه===
=== نخستین حج مسلمانان از مدینه ===
در سال ششم قمری، حضرت محمد(ص) برای نخستین بار همراه با ۱٬۴۰۰ نفر از مسلمانان برای ادای مناسک حج عازم [[مکه]] شد؛ ولی مشرکان با مسدود کردن راه در حدیبیه مانع رسیدن مسلمانان به مکه شدند. از این رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قربانی از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق عهدنامة حدیبیه تنها قضای عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.<ref>. مجمع البیان، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2؛ ص55.</ref> بر پایه روایات، شأن نزولِ آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ﴾}}{{یادداشت|شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده‌اید و بیمی ندارید وارد مسجدالحرام خواهید شد.}}<ref name=":1">سوره حج(۲۲)، آیه 27؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref>، همین رویداد است.<ref>. جامع البیان، ج26، ص140؛ التبیان، ج9، ص335.</ref>
در سال ششم قمری، حضرت محمد (ص) برای نخستین بار همراه با ۱٬۴۰۰ نفر از مسلمانان برای ادای مناسک حج عازم [[مکه]] شد؛ ولی مشرکان با مسدود کردن راه در حدیبیه مانع رسیدن مسلمانان به مکه شدند. از این رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قربانی از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق عهدنامة حدیبیه تنها قضای عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.<ref>. مجمع البیان، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2؛ ص55.</ref> بر پایه روایات، شأن نزولِ آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ﴾}}{{یادداشت|شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده‌اید و بیمی ندارید وارد مسجدالحرام خواهید شد.}}،<ref name=":1">سوره حج(۲۲)، آیه 27؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref> همین رویداد است.<ref>. جامع البیان، ج26، ص140؛ التبیان، ج9، ص335.</ref>


===منع مشرکان از حج===
=== منع مشرکان از حج ===
با نزول آیات نخست سورة برائت در سال نهم قمری، حضرت محمد(ص) مأمور شد این آیات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.<ref>. ؟</ref> او در آغاز، [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] را به همراه [[عمر بن خطاب]] و گروهی از مسلمانان به مکه فرستاد تا این مأموریت را انجام دهند؛ ولی پیش از رسیدن ابوبکر به مکه، حضرت محمد(ص) به دستور خداوند امام علی(ع) را مأمور ابلاغ این آیات به مکیان کرد؛<ref>. سنن الکبری، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.</ref> از این رو، امام علی(ع) این آیات را در روز دهم ذی حجه برای مکیان تلاوت کرد که مضمون آنها، منع مشرکان از انجام دادن حج و نیز منع از طواف با بدن برهنه بود.<ref>. صحیح البخاری، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج2، ص179.</ref> در همین سال، آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هذَا﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref name=":1" /> نازل شد و مشرکان را از ورود به مسجدالحرام منع کرد.<ref>. جامع البیان، ج10، ص136؛ مجمع البیان، ج5، ص38.</ref>
با نزول آیات نخست سورة برائت در سال نهم قمری، حضرت محمد (ص) مأمور شد این آیات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.<ref>. ؟</ref> او در آغاز، [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] را به همراه [[عمر بن خطاب]] و گروهی از مسلمانان به مکه فرستاد تا این مأموریت را انجام دهند؛ ولی پیش از رسیدن ابوبکر به مکه، حضرت محمد (ص) به دستور خداوند امام علی (ع) را مأمور ابلاغ این آیات به مکیان کرد؛<ref>. سنن الکبری، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.</ref> از این رو، امام علی (ع) این آیات را در روز دهم ذی حجه برای مکیان تلاوت کرد که مضمون آنها، منع مشرکان از انجام دادن حج و نیز منع از طواف با بدن برهنه بود.<ref>. صحیح البخاری، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج2، ص179.</ref> در همین سال، آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هذَا﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref name=":1"/> نازل شد و مشرکان را از ورود به مسجدالحرام منع کرد.<ref>. جامع البیان، ج10، ص136؛ مجمع البیان، ج5، ص38.</ref>


===حجة الوداع===
=== حجة الوداع ===
{{اصلی|حجة الوداع}}
{{اصلی|حجة الوداع}}
در سال دهم قمری، آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ﴾}}{{یادداشت|و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند.}}<ref name=":1" /> نازل شد که مفاد آن دستور به حضرت محمد(ص) برای فراخوانی مسلمانان به ادای مناسک حج بود.<ref>. الکافی، ج4، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص454.</ref> وی در پی نزول این آیه، با فرستان مأمورانی به همه سرزمین‌های اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد ادای حج و فراگیری مناسک آن را دارد، در مدینه با او همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> طبق نقل برخی منابع، بیش از ۱۰۰ هزار مسلمان وی را همراهی کردند.<ref>. المجموع، ج7، ص104.</ref> این سفر، آخرین حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد.<ref>. نیل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاری، ج18، ص36.</ref>
در سال دهم قمری، آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ﴾}}{{یادداشت|و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند.}}<ref name=":1"/> نازل شد که مفاد آن دستور به حضرت محمد (ص) برای فراخوانی مسلمانان به ادای مناسک حج بود.<ref>. الکافی، ج4، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص454.</ref> وی در پی نزول این آیه، با فرستان مأمورانی به همه سرزمین‌های اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد ادای حج و فراگیری مناسک آن را دارد، در مدینه با او همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> طبق نقل برخی منابع، بیش از ۱۰۰ هزار مسلمان وی را همراهی کردند.<ref>. المجموع، ج7، ص104.</ref> این سفر، آخرین حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد.<ref>. نیل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاری، ج18، ص36.</ref>
 
==جایگاه==


====در شرایع====
== جایگاه ==
حج در همه شرایع الهی دارای اهمیت و جایگاه والایی است؛ برای نمونه، حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) از سوی خداوند مکلّف شدند کعبه را برای حج‌گزاران آماده کنند.{{یادداشت|وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکفینَ وَ الرُّکعِ السُّجُود.
==== در شرایع ====
و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانهٔ مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید».}}<ref>سوره بقره(۲)، آیه۱۲۵؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۹.</ref>
حج در همه شرایع الهی دارای اهمیت و جایگاه والایی است؛ برای نمونه، حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) از سوی خداوند مکلّف شدند کعبه را برای حج‌گزاران آماده کنند.{{یادداشت|وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکفینَ وَ الرُّکعِ السُّجُود؛ و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانهٔ مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید».}}<ref>سوره بقره(۲)، آیه۱۲۵؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۹.</ref>


====در اسلام====
==== در اسلام ====
در قرآن و روایات، کسانی که به قصد ادای حج عازم این سرزمین می‌شوند، «کاروان خدا»<ref>. الکافی، ج4، ص255؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.</ref> و «میهمان ویژه خداوند»<ref>. وسائل الشیعه، ج14، ص586؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص628.</ref> خوانده شده<ref>. الکافی، ج4، ص256؛ وسائل الشیعه، ج11، ص99.</ref> و مسلمانان از تعرض به آنان و حتی حیواناتی که برای حج نشانه‌گذاری گردیده، منع شده‌اند.{{یادداشت|یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَـٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوٰنٗا.
در قرآن و روایات، کسانی که به قصد ادای حج عازم این سرزمین می‌شوند، «کاروان خدا»<ref>. الکافی، ج4، ص255؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.</ref> و «میهمان ویژه خداوند»<ref>. وسائل الشیعه، ج14، ص586؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص628.</ref> خوانده شده<ref>. الکافی، ج4، ص256؛ وسائل الشیعه، ج11، ص99.</ref> و مسلمانان از تعرض به آنان و حتی حیواناتی که برای حج نشانه‌گذاری گردیده، منع شده‌اند.{{یادداشت|یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَـٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوٰنٗا.
ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماه‌های حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را می‌طلبند، حلال مشمارید.}}<ref>مائده(5)، آیه 2؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۶.</ref> در روایاتی دیگر، دهه ذی حجه که زمان انجام حج است، از پاک‌ترین زمان‌ها و اعمال آن دارای برترین پاداش<ref>. سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشیعه، ج14، ص273.</ref> و از محبوب‌ترین اعمال صالح نزد خداوند<ref>. صحیح البخاری، ج1، ص8.</ref> به شمار رفته است.
ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماه‌های حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را می‌طلبند، حلال مشمارید.}}<ref>مائده(5)، آیه 2؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۶.</ref> در روایاتی دیگر، دهه ذی حجه که زمان انجام حج است، از پاک‌ترین زمان‌ها و اعمال آن دارای برترین پاداش<ref>. سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشیعه، ج14، ص273.</ref> و از محبوب‌ترین اعمال صالح نزد خداوند<ref>. صحیح البخاری، ج1، ص8.</ref> به شمار رفته است.


حج از عباداتی به شمار رفته که اصول دین را درونِ خود دارد؛ برای نمونه، اصل توحید در بسیاری از اعمال حج، مانند ذکر تلبیه{{یادداشت|لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلکَ، لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.}}<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص147؛ الکافی، ج4، ص250.</ref> تبلور یافته است. بر پایه برخی روایات، مراد از اتمام حج و عمره در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2">سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> دیدار با حضرت محمد(ص) و امامان(ع) پس از ادای مناسک حج است و این نشانه اهمیت توجه حج‌گزار به نبوت و امامت به شمار می‌رود.<ref>. الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578.</ref> حاجیان با جدا شدن از مظاهر دنیوی و پوشیدن لباس احرام در حج به یاد مرگ، آخرت و معاد می‌افتند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص74؛ بحار الانوار، ج96، ص125.</ref>
حج از عباداتی به شمار رفته که اصول دین را درونِ خود دارد؛ برای نمونه، اصل توحید در بسیاری از اعمال حج، مانند ذکر تلبیه{{یادداشت|لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلکَ، لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.}}<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص147؛ الکافی، ج4، ص250.</ref> تبلور یافته است. بر پایه برخی روایات، مراد از اتمام حج و عمره در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾}}{{یادداشت|حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2">سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> دیدار با حضرت محمد (ص) و امامان (ع) پس از ادای مناسک حج است و این نشانه اهمیت توجه حج‌گزار به نبوت و امامت به شمار می‌رود.<ref>. الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578.</ref> حاجیان با جدا شدن از مظاهر دنیوی و پوشیدن لباس احرام در حج به یاد مرگ، آخرت و معاد می‌افتند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص74؛ بحار الانوار، ج96، ص125.</ref>


بسیاری از فروع دین نیز در حج گنجانده شده است؛ مانند نماز طواف که حج‌گزاران به آن مکلف‌اند<ref>. الکافی، ج4، ص425؛ صحیح مسلم، ج4، ص40.</ref> و روزه که به عنوان کفاره برخی اعمال در حج مقرّر شده است.{{یادداشت|﴿فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًی مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ...
بسیاری از فروع دین نیز در حج گنجانده شده است؛ مانند نماز طواف که حج‌گزاران به آن مکلف‌اند<ref>. الکافی، ج4، ص425؛ صحیح مسلم، ج4، ص40.</ref> و روزه که به عنوان کفاره برخی اعمال در حج مقرّر شده است.{{یادداشت|﴿فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًی مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ…
و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به کفّارهٔ [آن، باید] روزه ای بدارد...}}<ref name=":2" /> در برخی روایات نیز، حج نوعی جهاد در راه خدا<ref>. الکافی، ج4، ص259؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص416.</ref> و جهاد مقبول<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص141؛ سنن الکبری، ج9، ص21.</ref> خوانده شده است. برخی آیات مرتبط با حج،{{یادداشت|مانند آیه ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ﴾
و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به کفّارهٔ [آن، باید] روزه ای بدارد…}}<ref name=":2"/> در برخی روایات نیز، حج نوعی جهاد در راه خدا<ref>. الکافی، ج4، ص259؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص416.</ref> و جهاد مقبول<ref>. صحیح البخاری، ج2، ص141؛ سنن الکبری، ج9، ص21.</ref> خوانده شده است. برخی آیات مرتبط با حج،{{یادداشت|مانند آیه ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ﴾
پروردگارا، من [یکی از] فرزندانم را در درّه ای بی کشت، نزد خانهٔ محترم تو، سکونت دادم پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده، باشد که سپاسگزاری کنند.}}<ref>سوره ابراهیم(۱۴)، آیه ۳۷؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۲۶۰.</ref> در روایات به دوستی [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] تفسیر شده است<ref>. نور الثقلین، ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج65، ص85-86.</ref> و از آیات سوره برائت، دشمنی با دشمنان خدا استفاده شده است؛ از این رو، تولّی و تبرّی نیز در حج وجود دارد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شرفین، ج۶، ص۳۲۵.</ref>
پروردگارا، من [یکی از] فرزندانم را در درّه ای بی کشت، نزد خانهٔ محترم تو، سکونت دادم پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده، باشد که سپاسگزاری کنند.}}<ref>سوره ابراهیم(۱۴)، آیه ۳۷؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۲۶۰.</ref> در روایات به دوستی [[اهل بیت|اهل بیت (ع)]] تفسیر شده است<ref>. نور الثقلین، ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج65، ص85-86.</ref> و از آیات سوره برائت، دشمنی با دشمنان خدا استفاده شده است؛ از این رو، تولّی و تبرّی نیز در حج وجود دارد.<ref>دانشنامه حج و حرمین شرفین، ج۶، ص۳۲۵.</ref>


اعمال نیک دیگری نیز در مناسک حج دیده می‌شود، مانند قربانی کردن در راه خدا،<ref>سوره بقره(2)، آیه 196.</ref> اطعام به فقیران،<ref name=":3">سوره حجّ(22)، آیه 28.</ref> هجرت در راه خدا،<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27.</ref> توبه و استغفار؛<ref>سوره بقره(2)، آیه 199.</ref> از این رو، در احادیث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.<ref>. صحیح بخاری، ج1، ص8؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص74.</ref> همچنین بر پایه برخی روایات، حج از بسیاری از کارهای خیر و عبادات دیگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهی غیر معصوم،<ref>. الکافی، ج4، ص260؛ وسائل الشیعه، ج11، ص122.</ref> آزاد سازی برده در راه خدا،<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشیعه، ج11، ص119.</ref> انفاق در راه خدا<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشیعه، ج11، ص113.</ref> و حتی نماز و روزه مستحب<ref>. الکافی، ج2، ص19؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص221.</ref> برتر است.
اعمال نیک دیگری نیز در مناسک حج دیده می‌شود، مانند قربانی کردن در راه خدا،<ref>سوره بقره(2)، آیه 196.</ref> اطعام به فقیران،<ref name=":3">سوره حجّ(22)، آیه 28.</ref> هجرت در راه خدا،<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27.</ref> توبه و استغفار؛<ref>سوره بقره(2)، آیه 199.</ref> از این رو، در احادیث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.<ref>. صحیح بخاری، ج1، ص8؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص74.</ref> همچنین بر پایه برخی روایات، حج از بسیاری از کارهای خیر و عبادات دیگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهی غیر معصوم،<ref>. الکافی، ج4، ص260؛ وسائل الشیعه، ج11، ص122.</ref> آزاد سازی برده در راه خدا،<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشیعه، ج11، ص119.</ref> انفاق در راه خدا<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشیعه، ج11، ص113.</ref> و حتی نماز و روزه مستحب<ref>. الکافی، ج2، ص19؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص221.</ref> برتر است.


حاکمان اسلامی مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان، آنان را به اجبار راهی حج کنند<ref>. الکافی، ج4، ص260؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزینة سفر، آن را از بیت المال تأمین کنند.<ref>. الکافی، ج4، ص272؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص420.</ref> ترک کردن حج و نیز به تأخیرانداختن آن تا زمان مرگ در احادیث بسیار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دین یهود و نصارا شمرده،<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.</ref> و موجب هلاکت،<ref>. الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص19.</ref> محروم شدن از شفاعت پیامبر(ص)،<ref>. الحج و العمره فی الکتاب و السنه، ص169؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص153.</ref> پشیمانی<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ وسائل الشیعه، ج11، ص102.</ref> و نابینایی در قیامت<ref>. الکافی، ج4، ص269؛ وسائل الشیعه، ج11، ص26.</ref> دانسته‌اند.
حاکمان اسلامی مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان، آنان را به اجبار راهی حج کنند<ref>. الکافی، ج4، ص260؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزینة سفر، آن را از بیت المال تأمین کنند.<ref>. الکافی، ج4، ص272؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص420.</ref> ترک کردن حج و نیز به تأخیرانداختن آن تا زمان مرگ در احادیث بسیار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دین یهود و نصارا شمرده،<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.</ref> و موجب هلاکت،<ref>. الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص19.</ref> محروم شدن از شفاعت پیامبر (ص)،<ref>. الحج و العمره فی الکتاب و السنه، ص169؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص153.</ref> پشیمانی<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ وسائل الشیعه، ج11، ص102.</ref> و نابینایی در قیامت<ref>. الکافی، ج4، ص269؛ وسائل الشیعه، ج11، ص26.</ref> دانسته‌اند.


====در رفتار معصومان(ع)====
==== در رفتار معصومان (ع) ====
امامان(ع) در دعاهای خود در اوقات خاص مانند ماه رمضان، شبهای قدر<ref>. الکافی، ج4، ص74؛ وسائل الشیعه، ج10، ص325.</ref> و پس از هر نماز، توفیق ادای حج را از خداوند می‌خواستند<ref>. اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج تا ۵۰ حج و حتی بیشتر از آن<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص217؛ وسائل الشیعه، ج11، ص127.</ref> بلکه تکرار آن در هر سال<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص518؛ وسائل الشیعه، ج13، ص192.</ref> ترغیب می‌کردند، حتی اگر همراه با صرفه‌جویی در مخارج زندگی و اکتفا کردن به معیشت کم و حتی قرض کردن مخارج آن باشد.<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشیعه، ج11، ص140.</ref> البته قرض گرفتن برای سفر حج مشروط بدان شده که قرض کننده بتواند آن را بپردازد.<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص442؛ وسائل الشیعه، ج11، ص141.</ref>
امامان (ع) در دعاهای خود در اوقات خاص مانند ماه رمضان، شبهای قدر<ref>. الکافی، ج4، ص74؛ وسائل الشیعه، ج10، ص325.</ref> و پس از هر نماز، توفیق ادای حج را از خداوند می‌خواستند<ref>. اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج تا ۵۰ حج و حتی بیشتر از آن<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص217؛ وسائل الشیعه، ج11، ص127.</ref> بلکه تکرار آن در هر سال<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص518؛ وسائل الشیعه، ج13، ص192.</ref> ترغیب می‌کردند، حتی اگر همراه با صرفه‌جویی در مخارج زندگی و اکتفا کردن به معیشت کم و حتی قرض کردن مخارج آن باشد.<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشیعه، ج11، ص140.</ref> البته قرض گرفتن برای سفر حج مشروط بدان شده که قرض کننده بتواند آن را بپردازد.<ref>. تهذیب الاحکام، ج5، ص442؛ وسائل الشیعه، ج11، ص141.</ref>


در سیره معصومان(ع) سفر مکرّر حج دیده می‌شود، چنان‌که گفته شده حضرت آدم(ع) ۷۰۰ بار،<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229؛ وسائل الشیعه، ج11، ص128.</ref> و حضرت محمد(ص) ۱۰ یا ۲۰ بار،<ref>. الکافی، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص124-125.</ref> امام حسن(ع) ۱۵ یا ۲۵ بار<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.</ref> و امام سجاد(ع) ۲۰ یا ۲۲ یا ۲۵ بار<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.</ref> حج گزاردند و حضرت خضر<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> و امام مهدی(ع)<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص20؛ وسائل الشیعه، ج11، ص135.</ref> هر سال در حج حضور دارند.
در سیره معصومان (ع) سفر مکرّر حج دیده می‌شود، چنان‌که گفته شده حضرت آدم (ع) ۷۰۰ بار،<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229؛ وسائل الشیعه، ج11، ص128.</ref> و حضرت محمد (ص) ۱۰ یا ۲۰ بار،<ref>. الکافی، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص124-125.</ref> امام حسن (ع) ۱۵ یا ۲۵ بار<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.</ref> و امام سجاد (ع) ۲۰ یا ۲۲ یا ۲۵ بار<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.</ref> حج گزاردند و حضرت خضر<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.</ref> و امام مهدی (ع)<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص20؛ وسائل الشیعه، ج11، ص135.</ref> هر سال در حج حضور دارند.


==اهداف و آثار==
== اهداف و آثار ==
در قرآن، غرض از تکلیف به حج، وجود منافع برای انسان‌ها ذکر شده است.{{یادداشت|﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾
در قرآن، غرض از تکلیف به حج، وجود منافع برای انسان‌ها ذکر شده است.{{یادداشت|﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾
و در میان مردم برای حج بانگ زن... تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27-28؛ ترجمه قرآن (انصاریان)؛ ص۳۳۵.</ref> احادیث، مراد از منافع را، هم برکات دنیوی و هم منافع اخروی دانسته‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> برخی از مهم‌ترین اهداف حج، که آثار آن نیز به شمار می‌روند، عبارت‌اند از:
و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref>سوره حجّ(22)، آیه 27-28؛ ترجمه قرآن (انصاریان)؛ ص۳۳۵.</ref> احادیث، مراد از منافع را، هم برکات دنیوی و هم منافع اخروی دانسته‌اند.<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> برخی از مهم‌ترین اهداف حج، که آثار آن نیز به شمار می‌روند، عبارت‌اند از:


====توبه و آمرزش====
==== توبه و آمرزش ====
بر پایه روایتی، [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] سبب اصلی بنای کعبه را، توبه فرزندان آدم و پاکی آنان از گناه دانسته است.<ref>. الکافی، ج4، ص188؛ وسائل الشیعه، ج13، ص295.</ref> امام رضا(ع) نیز، علت تشریع حج را کوچ کردن به سوی خداوند و توبه از گناهان گذشته وآغاز کردن زندگی نوین دانسته است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> بر پایه روایتی، یکی از مصادیق «منافع» در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ }}{{یادداشت|و در میان مردم برای حج بانگ زن... تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref name=":3" />مغفرت و بخشایش الهی است.<ref>. الکافی، ج4، ص264.</ref>
بر پایه روایتی، [[امام صادق (ع)]] سبب اصلی بنای کعبه را، توبه فرزندان آدم و پاکی آنان از گناه دانسته است.<ref>. الکافی، ج4، ص188؛ وسائل الشیعه، ج13، ص295.</ref> امام رضا (ع) نیز، علت تشریع حج را کوچ کردن به سوی خداوند و توبه از گناهان گذشته وآغاز کردن زندگی نوین دانسته است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> بر پایه روایتی، یکی از مصادیق «منافع» در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾}}{{یادداشت|و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref name=":3"/>مغفرت و بخشایش الهی است.<ref>. الکافی، ج4، ص264.</ref>


===خودسازی و تقوا===
=== خودسازی و تقوا ===
بر پایه روایتی از امام رضا(ع)، یکی از هدف‌ها و اثرهای حج، خودسازی و زدودن خوی‌های ناشایست از خود است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.</ref> در حدیثی از امام علی(ع) یکی از غرض‌های حج، بیرون راندن خودبزرگ‌بینی از قلب‌ها و جایگزینی فروتنی به جای آن ذکر شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> بر پایه روایات، حکمت‌های تشریعِ هر کدام از مناسک حج نیز، خودسازی است.{{یادداشت|چنانکه بر پایه روایتی از امام صادق(ع) حکمت ذبح قربانی ذبح هواهای نفسانی و طمع، رمی‌جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عیوب ظاهری و باطنی انسان است.}}<ref>. مصباح الشریعه، ص49؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.</ref>
بر پایه روایتی از امام رضا (ع)، یکی از هدف‌ها و اثرهای حج، خودسازی و زدودن خوی‌های ناشایست از خود است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.</ref> در حدیثی از امام علی (ع) یکی از غرض‌های حج، بیرون راندن خودبزرگ‌بینی از قلب‌ها و جایگزینی فروتنی به جای آن ذکر شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> بر پایه روایات، حکمت‌های تشریعِ هر کدام از مناسک حج نیز، خودسازی است.{{یادداشت|چنان‌که بر پایه روایتی از امام صادق (ع) حکمت ذبح قربانی ذبح هواهای نفسانی و طمع، رمی‌جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عیوب ظاهری و باطنی انسان است.}}<ref>. مصباح الشریعه، ص49؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.</ref>


قرآن، هدف از تشریع حج را، دست یافتن انسان به تقوا دانسته است.{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب﴾
قرآن، هدف از تشریع حج را، دست یافتن انسان به تقوا دانسته است.{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب﴾
حج در ماه‌های معلومی است... به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.}} <ref name=":7">سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.</ref> به این هدف، در دو آیه دیگر نیز اشاره شده است.<ref>سوره بقره(۲)، آیه‌های 189، 196؛ سوره مائده(۵)، آیه 96.</ref> در احادیث هم، نگهداشتنِ تقوا از هنگام احرام تا پایان مناسک، مورد تأکید قرار گرفته است.<ref>. الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296.</ref>
حج در ماه‌های معلومی است… به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.}}<ref name=":7">سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.</ref> به این هدف، در دو آیه دیگر نیز اشاره شده است.<ref>سوره بقره(۲)، آیه‌های 189، 196؛ سوره مائده(۵)، آیه 96.</ref> در احادیث هم، نگهداشتنِ تقوا از هنگام احرام تا پایان مناسک، مورد تأکید قرار گرفته است.<ref>. الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296.</ref>


===برپاداشتن دین و تقویت ایمان===
=== برپاداشتن دین و تقویت ایمان ===
در روایات، تعبیر {{قلم رنگ|سبز|﴿قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}} در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref>سوره مائده(۵)، آیه 97.</ref> به «برپایی دین و معاش مردم» تفسیر شده است؛<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص60؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص69.</ref> از این رو، یکی از هدف‌های حج را برپایی دین دانسته‌اند.<ref name=":4">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۲۸.</ref> در روایتی دیگر، برپایی دین وابسته به برپا بودن کعبه دانسته شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص271؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص243.</ref> در روایاتی دیگر نیز، حج، پرچم اسلام<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref> و موجب رفعت دین،<ref>. علل الشرائع، ج1، ص248؛ وسائل الشیعه، ج1، ص22.</ref> توان‌بخشی دین<ref>. بحار الانوار، ج6، ص110 و ج50، ص267؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref> و اصلاح ایمان مردم<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص15؛ بحار الانوار، ج59، ص267.</ref> به شمار رفته است.
در روایات، تعبیر {{قلم رنگ|سبز|﴿قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}} در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref>سوره مائده(۵)، آیه 97.</ref> به «برپایی دین و معاش مردم» تفسیر شده است؛<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص60؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص69.</ref> از این رو، یکی از هدف‌های حج را برپایی دین دانسته‌اند.<ref name=":4">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۲۸.</ref> در روایتی دیگر، برپایی دین وابسته به برپا بودن کعبه دانسته شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص271؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص243.</ref> در روایاتی دیگر نیز، حج، پرچم اسلام<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref> و موجب رفعت دین،<ref>. علل الشرائع، ج1، ص248؛ وسائل الشیعه، ج1، ص22.</ref> توان‌بخشی دین<ref>. بحار الانوار، ج6، ص110 و ج50، ص267؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref> و اصلاح ایمان مردم<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص15؛ بحار الانوار، ج59، ص267.</ref> به شمار رفته است.


===پیوند معنوی با رهبری الهی (تولّی)===
=== پیوند معنوی با رهبری الهی (تولّی) ===
از دیگر اهداف مهم حج، تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی یعنی پیامبران و امامان علیهم‌السلام است. در آیه
از دیگر اهداف مهم حج، تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی یعنی پیامبران و امامان علیهم‌السلام است. در آیه


حضرت ابراهیم(ع)، در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک...﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 27.</ref> مأمور شده که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوی آن حضرت بیایند؛ از این رو، یکی از هدف‌های حج را تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی دانسته‌اند.<ref name=":4" /> حضرت ابراهیم(ع)، در آیه‌ای دیگر از خداوند درخواست کرده دل‌های حج‌گزاران را به سوی فرزندان او در مکه متمایل کند.{{یادداشت|﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ﴾
حضرت ابراهیم (ع)، در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک… ﴾}}{{یادداشت|جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 27.</ref> مأمور شده که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوی آن حضرت بیایند؛ از این رو، یکی از هدف‌های حج را تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی دانسته‌اند.<ref name=":4"/> حضرت ابراهیم (ع)، در آیه‌ای دیگر از خداوند درخواست کرده دل‌های حج‌گزاران را به سوی فرزندان او در مکه متمایل کند.{{یادداشت|﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ﴾
پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع نزد خانه حُرمت‌یافته‌ات سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل‌های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقه‌مند و متمایل کن!}}<ref>سورة ابراهیم(14)، آیه 37؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۶۰.</ref> برخی روایات، مراد از {{قلم رنگ|سبز|﴿ذُرِّیَّتِی﴾}}{{یادداشت|فرزندانم (فرزندان ابراهیم).}} در آیه پیش‌گفته را «اهل بیت(ع)» دانسته‌اند.<ref>. الکافی، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.</ref> روایتی دیگر، مراد خداوند از «کامل کردن حج» را{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع نزد خانه حُرمت‌یافته‌ات سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل‌های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقه‌مند و متمایل کن!}}<ref>سورة ابراهیم(14)، آیه 37؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۶۰.</ref> برخی روایات، مراد از {{قلم رنگ|سبز|﴿ذُرِّیَّتِی﴾}}{{یادداشت|فرزندانم (فرزندان ابراهیم).}} در آیه پیش‌گفته را «اهل بیت (ع)» دانسته‌اند.<ref>. الکافی، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.</ref> روایتی دیگر، مراد خداوند از «کامل کردن حج» را{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2" /> دیدار با حضرت محمد(ص)<ref>. بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص229.</ref> و امامان(ع)<ref>. الکافی، ج4، ص549؛ نور الثقلین، ج1، ص183.</ref> دانسته است. این امر در احادیثی دیگر نیز تأکید شده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.</ref> امام(ع)، روح حقیقی کعبه و روح همه مناسک حج و محور اصلی آن شمرده شده، که هدف‌های مهم این عبادت را محقق می‌کند.<ref>. صهبای حج، ص99-100.</ref> معرفی امام حسن(ع)<ref>. الامالی، ص245؛ تحف العقول، ص233.</ref> و امام سجاد(ع)<ref>. بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحیح من سیرة النبی، ج29، ص54.</ref> به عنوان فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره‌ای به همین مسئله دانسته‌اند.<ref name=":5">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۳۰.</ref>
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2"/> دیدار با حضرت محمد (ص)<ref>. بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص229.</ref> و امامان (ع)<ref>. الکافی، ج4، ص549؛ نور الثقلین، ج1، ص183.</ref> دانسته است. این امر در احادیثی دیگر نیز تأکید شده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.</ref> امام (ع)، روح حقیقی کعبه و روح همه مناسک حج و محور اصلی آن شمرده شده، که هدف‌های مهم این عبادت را محقق می‌کند.<ref>. صهبای حج، ص99-100.</ref> معرفی امام حسن (ع)<ref>. الامالی، ص245؛ تحف العقول، ص233.</ref> و امام سجاد (ع)<ref>. بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحیح من سیرة النبی، ج29، ص54.</ref> به عنوان فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره‌ای به همین مسئله دانسته‌اند.<ref name=":5">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۳۰.</ref>


===دوری از شیطان و دشمنان خدا (تبرّی)===
=== دوری از شیطان و دشمنان خدا (تبرّی) ===
مهم‌ترین نماد دوری از شیطان‌های جنّی و انسانی در حج، رمی‌جمرات است.<ref>. الروضة البیهه، ج2، ص281-282.</ref> برخی احادیث نیز، یکی از مصداق‌های «قضاء تفث»{{یادداشت|برطرف کردن آلودگی.}} را در آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ﴾}}{{یادداشت|سپس باید آلودگی خود را بزدایند و به نذرهای خود وفا کنند و بر گِرد آن خانه کهن [کعبه] طواف به جای آورند.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 29: ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref> رمی‌جمرات دانسته‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.</ref> در آیات نخست سوره توبه، حضرت محمد(ص) به اجرای برائت از مشرکان در حج، که دوری از شیطان‌های انسانی شمرده شده است<ref name=":5" /> مأمور شد.{{یادداشت|﴿وَأَذٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَی ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَۙ وَرَسُولُهُ﴾
مهم‌ترین نماد دوری از شیطان‌های جنّی و انسانی در حج، رمی‌جمرات است.<ref>. الروضة البیهه، ج2، ص281-282.</ref> برخی احادیث نیز، یکی از مصداق‌های «قضاء تفث»{{یادداشت|برطرف کردن آلودگی.}} را در آیه{{قلم رنگ|سبز|﴿ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ﴾}}{{یادداشت|سپس باید آلودگی خود را بزدایند و به نذرهای خود وفا کنند و بر گِرد آن خانه کهن [کعبه] طواف به جای آورند.}}<ref>سوره حج(22)، آیه 29: ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.</ref> رمی‌جمرات دانسته‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.</ref> در آیات نخست سوره توبه، حضرت محمد (ص) به اجرای برائت از مشرکان در حج، که دوری از شیطان‌های انسانی شمرده شده است<ref name=":5"/> مأمور شد.{{یادداشت|﴿وَأَذٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَی ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَۙ وَرَسُولُهُ﴾
و این اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به همهٔ مردم در روز حج اکبر که: یقیناً خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند.}}<ref>سوره توبه(۹)، آیه ۳؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۸۷.</ref>
و این اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به همهٔ مردم در روز حج اکبر که: یقیناً خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند.}}<ref>سوره توبه(۹)، آیه ۳؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۸۷.</ref>


===پیشگیری از نابودی انسان===
=== پیشگیری از نابودی انسان ===
قرآن، در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}}{{یادداشت|خدا، [زیارتِ ] کعبه، آن خانهٔ با حرمت را وسیلهٔ قوام و برپایی [زندگی، معیشت و سامان دنیا و آخرت] مردم قرار داد.}} کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها دانسته است. برخی از مفسران، مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسان‌ها از خطرات دانسته<ref>. التبیان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.</ref> و بر این باورند که مردم با ترک کردن حج نابود خواهند شد.<ref>. مجمع البیان، ج3، ص424؛ روح المعانی، ج7، ص35.</ref> این نکته در احادیث [[اهل بیت|اهل‌بیت(ع)]] نیز آمده است.<ref>. الکافی، ج4، ص271؛ وسائل الشیعه، ج11، ص21.</ref> در روایتی، امام صادق(ع) حج‌گزاران را موجب بقای زندگی کسانی شمرده که حج را ترک می‌کنند.<ref>الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص28.</ref> در احادیثی دیگر، نیت تجدید حج، موجب افزوده شدن عمر و ادای مکررّ حج، مانع مرگ ناگهانی دانسته شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص261؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220.</ref>
قرآن، در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾}}{{یادداشت|خدا، [زیارتِ] کعبه، آن خانهٔ با حرمت را وسیلهٔ قوام و برپایی [زندگی، معیشت و سامان دنیا و آخرت] مردم قرار داد.}} کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها دانسته است. برخی از مفسران، مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسان‌ها از خطرات دانسته<ref>. التبیان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.</ref> و بر این باورند که مردم با ترک کردن حج نابود خواهند شد.<ref>. مجمع البیان، ج3، ص424؛ روح المعانی، ج7، ص35.</ref> این نکته در احادیث [[اهل بیت|اهل‌بیت (ع)]] نیز آمده است.<ref>. الکافی، ج4، ص271؛ وسائل الشیعه، ج11، ص21.</ref> در روایتی، امام صادق (ع) حج‌گزاران را موجب بقای زندگی کسانی شمرده که حج را ترک می‌کنند.<ref>الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص28.</ref> در احادیثی دیگر، نیت تجدید حج، موجب افزوده شدن عمر و ادای مکررّ حج، مانع مرگ ناگهانی دانسته شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص261؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220.</ref>


===آموختن علم دین و نشر احادیث===
=== آموختن علم دین و نشر احادیث ===
امام رضا(ع) یکی از هدف‌های حج را آموختن علم دین و نقل سخنان امامان(ع) و نشر آنها در سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی دانسته است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> در حدیثی دیگر، آشنایی با آثار و اخبار حضرت محمد(ص) یکی از هدف‌های حج به شمار رفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref>
امام رضا (ع) یکی از هدف‌های حج را آموختن علم دین و نقل سخنان امامان (ع) و نشر آنها در سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی دانسته است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> در حدیثی دیگر، آشنایی با آثار و اخبار حضرت محمد (ص) یکی از هدف‌های حج به شمار رفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.</ref>


===آزمایش بندگان===
=== آزمایش بندگان ===
درحدیثی از امام علی(ع) مناسک حج، آزمایشی دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزمینی سخت و دچار شدنِ حج‌گزاران به دشواری‌های پُرشمار تحقّق می‌یابد.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.</ref> امام صادق(ع) غرض از آزمایش حج‌گزاران را آشکار شدن میزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.<ref>. الکافی، ج4، ص198؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص250.</ref>
درحدیثی از امام علی (ع) مناسک حج، آزمایشی دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزمینی سخت و دچار شدنِ حج‌گزاران به دشواری‌های پُرشمار تحقّق می‌یابد.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.</ref> امام صادق (ع) غرض از آزمایش حج‌گزاران را آشکار شدن میزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.<ref>. الکافی، ج4، ص198؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص250.</ref>


===منافع دنیوی===
=== منافع دنیوی ===
بر پایه احادیث، تعبیر «منافع» در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّن في النَّاسِ بِالحَْجّ… لِّّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ }}{{یادداشت|و در ميان مردم براى حج بانگ زن... تا منافع خود را [از بركت اين سفر معنوى] مشاهده كنند.}}<ref name=":3" /> افزون بر منافع اخروی، شامل بهره‌های مادی هم می‌شود،<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> مانند منافع کرایه دهندگان مرکب‌ها<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.</ref> و سوداگران کالاها که شامل حج‌گزاران و غیر آنها می‌شود.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> از جمله منافع مادی سفر حج، قربانی است که نصیب حج‌گزاران و فقیران می‌شود.<ref>سوره حج(۲۲)، آیه‌های ۲۸، ۳۶.</ref> بنا بر روایات، حج موجب غنای مادی حج‌گزاران<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص265؛ وسائل الشیعه، ج11، ص12.</ref> و برآورده شدن نیاز خانواده آنان،<ref>. الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص9.</ref> ازمیان رفتن فقر،<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص222؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص21.</ref> ورشکستگی<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص108؛ بحار الانوار، ج96، ص12.</ref> و نیز موجب سلامتی بدن<ref>. الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص252.</ref> می‌گردد.
بر پایه احادیث، تعبیر «منافع» در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾}}{{یادداشت|و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref name=":3"/> افزون بر منافع اخروی، شامل بهره‌های مادی هم می‌شود،<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> مانند منافع کرایه دهندگان مرکب‌ها<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.</ref> و سوداگران کالاها که شامل حج‌گزاران و غیر آنها می‌شود.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.</ref> از جمله منافع مادی سفر حج، قربانی است که نصیب حج‌گزاران و فقیران می‌شود.<ref>سوره حج(۲۲)، آیه‌های ۲۸، ۳۶.</ref> بنا بر روایات، حج موجب غنای مادی حج‌گزاران<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص265؛ وسائل الشیعه، ج11، ص12.</ref> و برآورده شدن نیاز خانواده آنان،<ref>. الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص9.</ref> ازمیان رفتن فقر،<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص222؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص21.</ref> ورشکستگی<ref>. وسائل الشیعه، ج11، ص108؛ بحار الانوار، ج96، ص12.</ref> و نیز موجب سلامتی بدن<ref>. الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص252.</ref> می‌گردد.


===پاداش اخروی===
=== پاداش اخروی ===
بر پایه روایتی، امام صادق(ع) از جمله مصادیق منافع را در آیه {{قلم رنگ|1=سبز|2=﴿وَ أَذِّن في النَّاسِ بِالحَْجّ… لِّّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ }}{{یادداشت|و در ميان مردم براى حج بانگ زن... تا منافع خود را [از بركت اين سفر معنوى] مشاهده كنند.}}<ref name=":3" /> منافع اخروی دانسته است.<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> امام علی(ع) نیز، سبب قرار دادن کعبه را در سرزمینی سخت و خشک، گشودن درهای فضل و بخشش الهی بر حج‌گزاران دانسته است.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.</ref> در احادیثی دیگر، به میزان پاداش اخروی حج گزار، از جمله هر گامی که او در سفر حج برمی‌دارد، اشاره شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص253؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.</ref>
بر پایه روایتی، امام صادق (ع) از جمله مصادیق منافع را در آیه {{قلم رنگ|1=سبز|2=﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾}}{{یادداشت|و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.}}<ref name=":3"/> منافع اخروی دانسته است.<ref>. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.</ref> امام علی (ع) نیز، سبب قرار دادن کعبه را در سرزمینی سخت و خشک، گشودن درهای فضل و بخشش الهی بر حج‌گزاران دانسته است.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.</ref> در احادیثی دیگر، به میزان پاداش اخروی حج گزار، از جمله هر گامی که او در سفر حج برمی‌دارد، اشاره شده است.<ref>. الکافی، ج4، ص253؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.</ref>


==گونه‌ها==
== گونه‌ها ==
حج از جهات گوناگون به گونه‌های مختلف تقسیم شده است، برخی از آن‌ها عبارتند از:
حج از جهات گوناگون به گونه‌های مختلف تقسیم شده است، برخی از آن‌ها عبارتند از:


===تمتّع، قران، افراد===
=== تمتّع، قران، افراد ===
حج در فقه اسلامی، به سه گونه تمتّع، قران و افراد تقسیم شده است که به شرح زیر است:
حج در فقه اسلامی، به سه گونه تمتّع، قران و افراد تقسیم شده است که به شرح زیر است:
 
* حج تمتّع، از دو بخش «عمره» و «حج» تشکیل شده است. در آغاز، عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و پس از احرامِ مجدّد، مناسک حج تمتّع به جا آورده می‌شود.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.</ref> فقیهان شیعه<ref>. السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.</ref> و حنفی<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.</ref> حج تمتّع را وظیفه آفاقیان{{یادداشت|غیر اهالی مکه و اطراف آن.}} می‌دانند. در مقابل، فقیهان مالکی،<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص84.</ref> شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبین، ج2، ص328.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی، ج3، ص502.</ref> این گونه حج را برای مردم مکه جایز شمرده‌اند.
*حج تمتّع، از دو بخش «عمره» و «حج» تشکیل شده است. در آغاز، عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و پس از احرامِ مجدّد، مناسک حج تمتّع به جا آورده می‌شود.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.</ref> فقیهان شیعه<ref>. السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.</ref> و حنفی<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.</ref> حج تمتّع را وظیفه آفاقیان{{یادداشت|غیر اهالی مکه و اطراف آن.}} می‌دانند. در مقابل، فقیهان مالکی،<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص84.</ref> شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبین، ج2، ص328.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی، ج3، ص502.</ref> این گونه حج را برای مردم مکه جایز شمرده‌اند.
* حج قران، نزد فقیهان شیعه، حجی است که حج‌گزار اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج در طول سال به جا می‌آورد و در طول مناسک حج، قربانی به همراه دارد.<ref>. مختلف الشیعه، ج4، ص24؛ منتهی المطلب، ج10، ص121.</ref> به نظر فقیهان اهل سنت، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با یک احرام انجام دهد یا آن‌که پیش از اتمام اعمال عمره و پیش از خروج از احرام برای حج محرم شود.<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص25؛ المغنی، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.</ref>
*حج قران، نزد فقیهان شیعه، حجی است که حج‌گزار اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج در طول سال به جا می‌آورد و در طول مناسک حج، قربانی به همراه دارد.<ref>. مختلف الشیعه، ج4، ص24؛ منتهی المطلب، ج10، ص121.</ref> به نظر فقیهان اهل سنت، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با یک احرام انجام دهد یا آن‌که پیش از اتمام اعمال عمره و پیش از خروج از احرام برای حج محرم شود.<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص25؛ المغنی، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.</ref>


:به نظر فقیهان امامی این حج وظیفه ساکنان و مجاوران مکه است؛<ref>. الخلاف، ج2، ص272؛ تحریر الاحکام، ج1، ص557.</ref> ولی بیشتر فقیهان اهل سنت ادای این حج را برای همه حج‌گزاران صحیح دانسته‌اند.<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبری، ج1، ص360- 378.</ref>
:به نظر فقیهان امامی این حج وظیفه ساکنان و مجاوران مکه است؛<ref>. الخلاف، ج2، ص272؛ تحریر الاحکام، ج1، ص557.</ref> ولی بیشتر فقیهان اهل سنت ادای این حج را برای همه حج‌گزاران صحیح دانسته‌اند.<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبری، ج1، ص360- 378.</ref>
 
* حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌های حج یا غیر آن به جا آورد،<ref>. المعتبر، ج2، ص785؛ المغنی، ج3، ص247.</ref> مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نیز داشته باشد.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص369.</ref> به باور فقیهان اهل سنت، حج افراد آن است که حج‌گزار پیش از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا آورد،<ref>. مغنی المحتاج، ج1، ص514؛ حواشی الشروانی، ج4، ص146.</ref> یا آن که حج و عمره را جداگانه به جا آورد، یا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68.</ref>
*حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌های حج یا غیر آن به جا آورد،<ref>. المعتبر، ج2، ص785؛ المغنی، ج3، ص247.</ref> مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نیز داشته باشد.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص369.</ref> به باور فقیهان اهل سنت، حج افراد آن است که حج‌گزار پیش از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا آورد،<ref>. مغنی المحتاج، ج1، ص514؛ حواشی الشروانی، ج4، ص146.</ref> یا آن که حج و عمره را جداگانه به جا آورد، یا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68.</ref>


:فقیهان شیعه<ref>. المجموع، ج7، ص150-165؛ المغنی، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.</ref> و حنفی<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بدایة المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.</ref> این نوع حج را وظیفه مردم مکه و مجاوران آن دانسته‌اند؛ ولی دیگر فقیهان اهل سنت، ادای حج افراد را برای همه حج‌گزاران جایز می‌دانند.
:فقیهان شیعه<ref>. المجموع، ج7، ص150-165؛ المغنی، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.</ref> و حنفی<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بدایة المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.</ref> این نوع حج را وظیفه مردم مکه و مجاوران آن دانسته‌اند؛ ولی دیگر فقیهان اهل سنت، ادای حج افراد را برای همه حج‌گزاران جایز می‌دانند.


===اکبر و اصغر===
=== اکبر و اصغر ===
{{اصلی|حج اکبر|حج اصغر}}
{{اصلی|حج اکبر|حج اصغر}}
مراد از حج اکبر، در برخی منابع فقهی، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمی جمره بوده و مراد از حج اصغر، عمره است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص684.</ref> معانی دیگری نیز برای این دو گونه حج ذکر شده است.<ref>. حاشیه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباری، ج8، ص242.</ref>
مراد از حج اکبر، در برخی منابع فقهی، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمی جمره بوده و مراد از حج اصغر، عمره است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص684.</ref> معانی دیگری نیز برای این دو گونه حج ذکر شده است.<ref>. حاشیه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباری، ج8، ص242.</ref>


===واجب و مستحب===
=== واجب و مستحب ===
حج از نظر حکم شرعی تکلیفی، به حج واجب و مستحب{{یادداشت|مندوب}} تقسیم شده است. حج واجب، اگر به سبب فراهم شدن شرایط استطاعت، واجب شده باشد، «حجة الاسلام» نیز خوانده می‌شود.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص223.</ref> گاهی سبب وجوب حج عارضی است مانند نذر، عهد، قسم و اجاره (نیابت).<ref>. هدی المتقین، ص153.</ref>
حج از نظر حکم شرعی تکلیفی، به حج واجب و مستحب{{یادداشت|مندوب}} تقسیم شده است. حج واجب، اگر به سبب فراهم شدن شرایط استطاعت، واجب شده باشد، «حجة الاسلام» نیز خوانده می‌شود.<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص223.</ref> گاهی سبب وجوب حج عارضی است مانند نذر، عهد، قسم و اجاره (نیابت).<ref>. هدی المتقین، ص153.</ref>


حج غیر واجب، آن است که دارای اسباب وجوب نباشد، که به آن «حج النفل» و «حج التّطوع»<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص111.</ref> نیز می‌گویند.
حج غیر واجب، آن است که دارای اسباب وجوب نباشد، که به آن «حج النفل» و «حج التّطوع»<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص111.</ref> نیز می‌گویند.


===نیابتی و غیر نیابتی===
=== نیابتی و غیر نیابتی ===
{{اصلی|حج نیابتی}}
{{اصلی|حج نیابتی}}
حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب دیگری به جا آورد یا از جانب خود، به حج نیابتی و غیر نیابتی تقسیم شده است. در حج نیابتی،{{یادداشت|حج استنابه‌ای.}} حج‌گزار آن را به جای فرد دیگر و به نیابت از او انجام می‌دهد.<ref>. الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.</ref> حج نیابتی، اگر بدون دریافت مزد باشد، «تبرّعی»<ref>. فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهین الحج، ج1، ص319.</ref> و اگر در برابر دریافت مزد باشد، «استیجاری» خوانده شده است.<ref>. موسوعه الامام الخویی، ج3، ص200.</ref> حج نیابتی، از نظر مکان آغازِ نیابت نیز، به دو نوعِ «حج بلدی» و «حج میقاتی» تقسیم شده است؛ در حج بلدی، حج‌گزار به نیابت از منوب عنه از وطن او و در حج میقاتی از [[میقات]]، حج را به‌جا می‌آورد.<ref>. المقنعه، ص394- 396.</ref>
حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب دیگری به جا آورد یا از جانب خود، به حج نیابتی و غیر نیابتی تقسیم شده است. در حج نیابتی،{{یادداشت|حج استنابه‌ای.}} حج‌گزار آن را به جای فرد دیگر و به نیابت از او انجام می‌دهد.<ref>. الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.</ref> حج نیابتی، اگر بدون دریافت مزد باشد، «تبرّعی»<ref>. فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهین الحج، ج1، ص319.</ref> و اگر در برابر دریافت مزد باشد، «استیجاری» خوانده شده است.<ref>. موسوعه الامام الخویی، ج3، ص200.</ref> حج نیابتی، از نظر مکان آغازِ نیابت نیز، به دو نوعِ «حج بلدی» و «حج میقاتی» تقسیم شده است؛ در حج بلدی، حج‌گزار به نیابت از منوب عنه از وطن او و در حج میقاتی از [[میقات]]، حج را به‌جا می‌آورد.<ref>. المقنعه، ص394- 396.</ref>


===دیگر گونه‌ها===
=== دیگر گونه‌ها ===
برای حج، گونه‌های دیگری نیز ذکر شده است، مانند «حج صروره» یعنی حج شخصی که تاکنون حج<ref>. مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.</ref> یا حج واجب<ref>. السرائر، ج1، ص630.</ref> به جا نیاورده است؛ «حج بذلی»، حجی که هزینة آن را دیگری پرداخت کند.<ref>. مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.</ref> «حج تسکع» یعنی حجی که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص170.</ref> و «حج مستقر» یعنی حجی که وجوب آن بر مکلف استقرار یافته است.<ref>. مستند الشیعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقی ج4، ص453.</ref>
برای حج، گونه‌های دیگری نیز ذکر شده است، مانند «حج صروره» یعنی حج شخصی که تاکنون حج<ref>. مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.</ref> یا حج واجب<ref>. السرائر، ج1، ص630.</ref> به جا نیاورده است؛ «حج بذلی»، حجی که هزینة آن را دیگری پرداخت کند.<ref>. مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.</ref> «حج تسکع» یعنی حجی که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص170.</ref> و «حج مستقر» یعنی حجی که وجوب آن بر مکلف استقرار یافته است.<ref>. مستند الشیعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقی ج4، ص453.</ref>


==اعمال==
== اعمال ==
اعمال «عمره تمتّع»، که بخشِ نخستِ «حج تمتع» است عبارت است از:
اعمال «عمره تمتّع»، که بخشِ نخستِ «حج تمتع» است عبارت است از:
 
# احرام،
#احرام،
# طواف عمره تمتّع،
#طواف عمره تمتّع،
# نماز طواف،
#نماز طواف،
# سعی بین صفا و مروه،
#سعی بین صفا و مروه،
# تقصیر.<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص314</ref>
#تقصیر.<ref>. الروضة البهیه، ج2، ص314</ref>
 
پس از عمره تمتع، اعمال حج به جا آورده می‌شود؛ این اعمال، از نظر عموم فقیهان، بجز در مواردی،{{یادداشت|مانند قربانی، طواف قدوم و طواف نساء.}}<ref name=":6">. المقنعه، ص391؛ مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.</ref> در هر سه نوع از حج همانند بوده و عبارت است از:‌


#احرام،
پس از عمره تمتع، اعمال حج به جا آورده می‌شود؛ این اعمال، از نظر عموم فقیهان، بجز در مواردی،{{یادداشت|مانند قربانی، طواف قدوم و طواف نساء.}}<ref name=":6">. المقنعه، ص391؛ مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.</ref> در هر سه نوع از حج همانند بوده و عبارت است از:
#تلبیه،
# احرام،
#وقوف در عرفات،
# تلبیه،
#وقوف در مشعر،
# وقوف در عرفات،
#اعمال سرزمین منا شامل:
# وقوف در مشعر،
# اعمال سرزمین منا شامل:


:::۵.۱. رمی جمره،
:::۵٫۱. رمی جمره،
:::۵.۲. حلق یا تقصیر،
:::۵٫۲. حلق یا تقصیر،
:::۵.۳. بیتوته در منا،
:::۵٫۳. بیتوته در منا،
:۶. طواف زیارت و نماز آن،
:۶. طواف زیارت و نماز آن،
:۷. سعی میان صفا و مروه،
:۷. سعی میان صفا و مروه،
خط ۱۶۷: خط ۱۵۸:


اعمالی که در سه گونه حج همانند نبوده یا در آنها اختلاف نظر وجود دارد عبارت است از:
اعمالی که در سه گونه حج همانند نبوده یا در آنها اختلاف نظر وجود دارد عبارت است از:
# قربانی،
# طواف قدوم،
# طواف نساء.<ref name=":6"/>
== حج برتر ==
درباره این که از میان سه گونه حج،{{یادداشت|تمتع، قران و افراد.}} در مواردی که امکان گزینش یکی از آنها وجود دارد،{{یادداشت|از جمله در حج مستحب.}} کدام یک برتر است، بین مذاهب اسلامی اختلاف است. این اختلاف به شرح زیر است:
* فقیهان شیعه<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.</ref> «حج تمتّع» را برتر از دو گونه دیگر دانسته‌اند. استناد آنها به قرآن است که تنها از این گونه حج یاد کرده{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2"/> و از دو نوع حج دیگر، سخنی به میان نیاورده است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهی المطلب، ج10، ص139؛ المغنی، ج3، ص234.</ref> در روایاتی از حضرت محمد (ص) و امامان (ع) نیز، به برتری حج تمتّع بر دو گونه دیگر تصریح شده است.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص462؛ الکافی، ج3، ص234.</ref> افزون بر این، در حج تمتّع، هم عمره و هم حج به جا آورده می‌شود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است. به علاوه، در این حج، هر دو عمل در بهترین زمان یعنی ماه‌های حج انجام می‌شود، در حالی که در دو نوع حج دیگر چنین نیست.<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص172.</ref>
* در مقابل، حنفیان<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.</ref> و برخی از فقیهان شافعی،<ref>. المجموع، ج7، ص150- 152.</ref> «حج قران» را برتر دانسته‌اند؛ زیرا به باور آنها، حج حضرت محمد (ص) حج قران بوده است. در حدیثی نیز، جبرئیل او را مأمور به حج قران کرده است. در حدیثی دیگر، مسلمانان مأمور شده‌اند که حج و عمره را پشت سر هم بجا آورند؛ زیرا این کار سبب طولانی شدن عمر می‌گردد.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> دلیل دیگر آن که در حج قران حج‌گزار میان دو عبادت جمع می‌کند{{یادداشت|مطابق باور اهل سنت.}} و انجام دادن دو عبادت بهتر از یک عبادت است.<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص413؛ بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> افزون بر این، در حج قران، حج‌گزار از منزل خود محرم می‌شود و مدت زمان احرام وی بیشتر است؛<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27.</ref> زیرا اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده<ref>سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶.</ref> مقتضی آن است که شخص از منزل خود محرم شود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص174- 175.</ref>
* به نظر مشهور فقیهان شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبین، ج2، ص586.</ref> و مالکی<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.</ref> «حج افراد» برترین نوع حج است؛ زیرا در روایتی از جابر، انجام دادن حج بدون عمره توسط حضرت محمد (ص) گزارش شده است.<ref>. المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزیز، ج7، ص107.</ref> دلیل دیگر این است که حج‌گزار در حج افراد تا پایان اعمال حج در احرام باقی می‌ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر یک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام می‌دهد. افزون بر این، حج افراد را همه مسلمانان مشروع می‌دانند، در حالی که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.</ref> علاوه بر این، به نظر این دسته از فقیهان حج‌گزار در حج افراد نیازی به قربانی کردن ندارد ولی در قران و تمتّع، اگر آفاقی{{یادداشت|حج آفاقی، حج غیر اهالی مکه و اطراف آن است.}} آن‌ها را انجام دهد، قربانی لازم است. دلیل دیگر آنها این است که حج خلفای سه‌گانه نخستین، از نوع افراد بوده است.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69؛ الثمر الدانی، ص383.</ref>
== احکام حج ==
{{اصلی|احکام حج}}
=== شرایط وجوب ===
به نظر فقیهان شیعه<ref>. منتهی المطلب، ج10، ص14- 17؛ مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص119؛ مدارک الاحکام، ج7، 16.</ref> و اهل سنت،<ref>. المجموع، ج7، ص7؛ مواهب الجلیل، ج3، ص423؛ المغنی، ج3، ص159.</ref> بر پایه قرآن<ref>سوره آل‌عمران(3)، آیه 97؛ سوره بقره(2)، آیه 196.</ref> و روایات،<ref>الکافی، ج2، ص18و ج4، ص265؛ صحیح البخاری، جج5، ص157؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج2، ص508؛ صحیح مسلم، ج4، ص102؛ الحدائق الناضره، ج14، ص19؛ جواهر الکلام، ج17، ص221؛ وسائل الشیعه، ج11، ص17.</ref> حج با وجود شرایطی بر مکلفان واجب می‌گردد. شرایط وجوب حج، بر پایه همه یا برخی از مذاهب اسلامی عبارت‌اند از: بلوغ،<ref>. قواعد الاحکام، ج1، ص402؛ شرائع الاسلام، ج1، ص163 الاقناع، ج1، ص230؛ بدائع الصنائع، ج2، ص160؛ مواهب الجلیل، ج3، ص446 و 447.</ref> عقل،<ref>. شرائع الاسلام، ج1، ص162؛ تحریر الاحکام، ج1، ص543 و ۵۴۴؛ المجموع، ج7، ص20؛ مواهب الجلیل، ج3، ص446 و 447؛ المغنی، ج3، ص161؛</ref> حریت{{یادداشت|آزاد بودن.}}،<ref>. المعتبر، ج2، ص749؛ تحریر الاحکام، ج1، ص544؛ الاقناع، ج1، ص230؛ مواهب الجلیل، ج3، ص442؛ کشاف القناع، ج2، ص440.</ref> اسلام{{یادداشت|فقیهان امامی و شافعی و برخی مالکیان، اسلام را نه شرط وجوب حج، بلکه شرط صحت آن دانسته‌اند.}}<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص383؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120؛ المغنی، ج3، ص160؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ الثمر الدانی، ص359؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424؛ الخلاف، ج2، ص245؛ تحریر الاحکام، ج2، ص90؛ المجموع، ج6، ص252؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص2076- 2077؛ الثمر الدانی، ص359؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424- 425.</ref> و استطاعت.<ref>. مستند الشیعه، ج11، ص23- 24؛ الخلاف، ج2؛ ص247؛ المغنی، ج3، ص161؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120.</ref>
=== فوری بودن یا نبودن حج ===
در صورت حصول شرایط وجوب حج، درباره این که آیا رفتن به حج فوری است یا به تاخیرانداختن آن از سال استطاعت جایز است، اختلاف نظر وجود دارد؛ به نظر فقیهان شیعه،<ref>. الخلاف، ج2، ص257؛ مستند الشیعه، ج11، ص12- 13.</ref> حنبلی<ref>. المغنی، ج3، ص195؛ کشاف القناع، ج2، ص438.</ref> و برخی فقیهان حنفی<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص380؛ بدائع الصنائع، ج2، ص119.</ref> و مالکی،<ref>. مواهب الجلیل، ج3، ص421؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص3.</ref> وجوب حج فوری است و باید در نخستین زمان ممکن، آن را به جا آورد.


#قربانی،
در برابر، شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص102.</ref> و برخی از فقیهان حنفی و مالکی،<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص119؛ مواهب الجلیل، ج3، ص421.</ref> تأخیر حج را جایز دانسته‌اند هرچند انجام دادن فوری آن را مستحب شمرده‌اند.
#طواف قدوم،
#طواف نساء.<ref name=":6" />


==حج برتر==
=== اتمام حج ===
درباره این که از میان سه گونه حج،{{یادداشت|تمتع، قران و افراد.}} در مواردی که امکان گزینش یکی از آنها وجود دارد،{{یادداشت|از جمله در حج مستحب.}} کدام یک برتر است، بین مذاهب اسلامی اختلاف است. این اختلاف به شرح زیر است:
پس از شروع حج، اتمام و کامل کردن آن بر حج‌گزار واجب است.<ref>. مستند الشیعه، ج13، ص129- 130.</ref> به نظر فقهیان شیعه، اتمام حج استحبابی نیز پس از آغاز کردن آن واجب است.<ref>. الحدائق الناضره، ج15، ص406؛ ریاض المسائل، ج7، ص193.</ref>


*فقیهان شیعه<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.</ref> و حنبلی<ref>. المغنی، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.</ref> «حج تمتّع» را برتر از دو گونه دیگر دانسته‌اند. استناد آنها به قرآن است که تنها از این گونه حج یاد کرده{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
=== تکرار حج ===
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":2" /> و از دو نوع حج دیگر، سخنی به میان نیاورده است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهی المطلب، ج10، ص139؛ المغنی، ج3، ص234.</ref> در روایاتی از حضرت محمد(ص) و امامان(ع) نیز، به برتری حج تمتّع بر دو گونه دیگر تصریح شده است.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص462؛ الکافی، ج3، ص234.</ref> افزون بر این، در حج تمتّع، هم عمره و هم حج به جا آورده می‌شود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است. به علاوه، در این حج، هر دو عمل در بهترین زمان یعنی ماه‌های حج انجام می‌شود، در حالی که در دو نوع حج دیگر چنین نیست.<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص172.</ref>
به نظر فقیهان شیعه<ref>. المعتبر، ج2، ص746.</ref> و عموم فقهیان اهل سنت،<ref>. المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجلیل، ج3، ص412؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص2.</ref> حج در طول عمر تنها یک بار واجب است. شیخ صدوق، فقیه شعیی، به وجوب حج بر ثروتمندان در هر سال فتوا داده است<ref>. علل الشرائع، ج2، ص405؛ ر.ک. جواهر الکلام، ج17، ص221.</ref> و شماری از فقهای اهل سنت نیز فتاوای مشابهی داده‌اند.<ref>. المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجلیل، ج3، ص412.</ref>
*در مقابل، حنفیان<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.</ref> و برخی از فقیهان شافعی،<ref>. المجموع، ج7، ص150- 152.</ref> «حج قران» را برتر دانسته‌اند؛ زیرا به باور آنها، حج حضرت محمد(ص) حج قران بوده است. در حدیثی نیز، جبرئیل او را مأمور به حج قران کرده است. در حدیثی دیگر، مسلمانان مأمور شده‌اند که حج و عمره را پشت سر هم بجا آورند؛ زیرا این کار سبب طولانی شدن عمر می‌گردد.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> دلیل دیگر آن که در حج قران حج‌گزار میان دو عبادت جمع می‌کند{{یادداشت|مطابق باور اهل سنت.}} و انجام دادن دو عبادت بهتر از یک عبادت است.<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص413؛ بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> افزون بر این، در حج قران، حج‌گزار از منزل خود محرم می‌شود و مدت زمان احرام وی بیشتر است؛<ref>. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27.</ref> زیرا اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده<ref>سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶.</ref> مقتضی آن است که شخص از منزل خود محرم شود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص174- 175.</ref>
*به نظر مشهور فقیهان شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبین، ج2، ص586.</ref> و مالکی<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.</ref> «حج افراد» برترین نوع حج است؛ زیرا در روایتی از جابر، انجام دادن حج بدون عمره توسط حضرت محمد(ص) گزارش شده است.<ref>. المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزیز، ج7، ص107.</ref> دلیل دیگر این است که حج‌گزار در حج افراد تا پایان اعمال حج در احرام باقی می‌ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر یک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام می‌دهد. افزون بر این، حج افراد را همه مسلمانان مشروع می‌دانند، در حالی که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.</ref> علاوه بر این، به نظر این دسته از فقیهان حج‌گزار در حج افراد نیازی به قربانی کردن ندارد ولی در قران و تمتّع، اگر آفاقی{{یادداشت|حج آفاقی، حج غیر اهالی مکه و اطراف آن است.}} آن‌ها را انجام دهد، قربانی لازم است. دلیل دیگر آنها این است که حج خلفای سه‌گانه نخستین، از نوع افراد بوده است.<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69؛ الثمر الدانی، ص383.</ref>


==احکام حج==
استحباب تکرار حج، مورد اتفاق همه فقیهان شیعه<ref>. تحریر الاحکام، ج1، ص535؛ العروة الوثقی، ج4، ص595.</ref> و اهل سنت<ref>. مغنی المحتاج، ج1، ص460؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص2.</ref> است.
{{اصلی|احکام حج}}
===شرايط وجوب===
به نظر فقیهان شیعه<ref>. منتهي المطلب، ج10، ص14- 17؛ مسالک الافهام الي تنقيح الشرائع، ج2، ص119؛ مدارک الاحکام، ج7، 16.</ref> و اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص7؛ مواهب الجليل، ج3، ص423؛ المغني، ج3، ص159.</ref>، بر پایه قرآن<ref>سوره آل‌عمران(3)، آيه 97؛ سوره بقره(2)، آيه 196.</ref> و روایات،<ref>الکافي، ج2، ص18و ج4، ص265؛ صحيح البخاري، جج5، ص157؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج2، ص508؛ صحيح مسلم، ج4، ص102؛ . الحدائق الناضره، ج14، ص19؛ جواهر الکلام، ج17، ص221؛ وسائل الشيعه، ج11، ص17.</ref> حج با وجود شرايطي بر مکلفان واجب مي‌گردد. شرايط وجوب حج، بر پايه همه يا برخي از مذاهب اسلامي عبارت‌اند از: بلوغ،<ref>. قواعد الاحکام، ج1، ص402؛ شرائع الاسلام، ج1، ص163 الاقناع، ج1، ص230؛ بدائع الصنائع، ج2، ص160؛ مواهب الجليل، ج3، ص446 و 447.</ref> عقل،<ref>. شرائع الاسلام، ج1، ص162؛ تحرير الاحکام، ج1، ص543 و ۵۴۴؛ المجموع، ج7، ص20؛ مواهب الجليل، ج3، ص446 و 447؛ المغني، ج3، ص161؛ </ref> حریت{{یادداشت|آزاد بودن.}}<ref>. المعتبر، ج2، ص749؛ تحرير الاحکام، ج1، ص544؛ الاقناع، ج1، ص230؛ مواهب الجليل، ج3، ص442؛ کشاف القناع، ج2، ص440.</ref>، اسلام{{یادداشت|فقيهان امامي و شافعي و برخي مالکيان، اسلام را نه شرط وجوب حج، بلکه شرط صحت آن دانسته‌اند.}}<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص383؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120؛ المغني، ج3، ص160؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ الثمر الداني، ص359؛ مواهب الجليل، ج3، ص424؛ الخلاف، ج2، ص245؛ تحرير الاحکام، ج2، ص90؛ المجموع، ج6، ص252؛ الفقه الاسلامي، ج3، ص2076- 2077؛ الثمر الداني، ص359؛ مواهب الجليل، ج3، ص424- 425.</ref> و استطاعت.<ref>. مستند الشيعه، ج11، ص23- 24؛ الخلاف، ج2؛ ص247؛ المغني، ج3، ص161؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120.</ref>
===فوري بودن يا نبودن حج===
در صورت حصول شرايط وجوب حج، درباره اين که آيا رفتن به حج فوري است يا به تاخير‌انداختن آن از سال استطاعت جايز است، اختلاف نظر وجود دارد؛ به نظر فقيهان شیعه<ref>. الخلاف، ج2، ص257؛ مستند الشيعه، ج11، ص12- 13.</ref>، حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص195؛ کشاف القناع، ج2، ص438.</ref> و برخي فقيهان حنفي<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص380؛ بدائع الصنائع، ج2، ص119.</ref> و مالکي<ref>. مواهب الجليل، ج3، ص421؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص3.</ref>، وجوب حج فوري است و بايد در نخستين زمان ممکن، آن را به جا آورد.  


در برابر، شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص102.</ref> و برخي از فقيهان حنفي و مالکي<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص119؛ مواهب الجليل، ج3، ص421.</ref>، تاخير حج را جايز دانسته‌اند هرچند انجام دادن فوري آن را مستحب شمرده‌اند.
=== زمان حج ===
===اتمام حج===
حج ماه‌های خاص و معینی دارد؛{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ… ﴾
پس از شروع حج، اتمام و کامل کردن آن بر حج‌گزار واجب است.<ref>. مستند الشيعه، ج13، ص129- 130.</ref> به نظر فقهيان شیعه، اتمام حج استحبابي نيز پس از آغاز کردن آن واجب است.<ref>. الحدائق الناضره، ج15، ص406؛ رياض المسائل، ج7، ص193.</ref>  
حج در ماه‌های معینی است…}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۱.</ref> ولی درباره مصادیق ماه‌های حج دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است؛ به نظر مشهور فقیهان شیعه<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص183؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.</ref> و مالکی<ref>. مواهب الجلیل، ج4، ص22.</ref> زمان انجام حج در سه ماه شوال، ذی قعده و ذی حجه است. در برابر، برخی از فقیهان شیعه<ref>. الخلاف، ج2، ص258؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.</ref> و شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص142، 145.</ref> زمان حج را دو ماه شوال و ذی قعده و ده شب نخست ذی حجه{{یادداشت|تا طلوع فجر روز دهم.}} دانسته‌اند.
===تکرار حج===
به نظر فقيهان شیعه<ref>. المعتبر، ج2، ص746.</ref> و عموم فقهيان اهل سنت<ref>. المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجليل، ج3، ص412؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص2.</ref>، حج در طول عمر تنها يک بار واجب است. شيخ صدوق، فقیه شعیی، به وجوب حج بر ثروتمندان در هر سال فتوا داده است<ref>. علل الشرائع، ج2، ص405؛ ر.ک: جواهر الکلام، ج17، ص221.</ref> و شماري از فقهاي اهل سنت نيز فتاواي مشابهي داده‌اند.<ref>. المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجليل، ج3، ص412.</ref>  


استحباب تکرار حج، مورد اتفاق همه فقيهان شیعه<ref>. تحرير الاحکام، ج1، ص535؛ العروة الوثقي، ج4، ص595.</ref> و اهل سنت<ref>. مغني المحتاج، ج1، ص460؛ مواهب الجليل، ج3، ص415؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص2.</ref> است.
حنفیان<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص60؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص390.</ref> و حنبلیان<ref>. المغنی، ج3، ص263؛ الشرح الکبیر، ج3، ص223.</ref> بر آن‌اند که زمان حج دو ماه پیش‌گفته به اضافه دهه نخست ذی حجه{{یادداشت|تا پایان روز دهم.}} است. دیدگاه‌های دیگری نیز درباره زمان دقیق مناسک حج مطرح شده است.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص354؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.</ref>


===زمان حج===
=== تجارت در حج ===
حج ماه‌هاي خاص و معيني دارد؛{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ...﴾
تجارت و خرید و فروش در حج برای حج‌گزار و دیگران جایز است.<ref>. مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص136.</ref> در آیه {{قلم رنگ|سبز|﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ﴾}}{{یادداشت|بر شما گناهی نیست که [در ایام حج] از پروردگارتان [به وسیلۀ تجارت و داد و ستد] فضل و روزی و منافع مادی بطلبید.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 198؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.</ref> تجارت و کسب منافع مادی برای حج‌گزاران جایز شمرده شده است.<ref>. زبدة البیان، ص268؛ مواهب الجلیل، ج3، ص502.</ref> به گفته برخی، مسلمانان صدر اسلام همچون دوران جاهلیت، تجارت در حج را ممنوع می‌شمردند که با نزول این آیه پیش‌گفته، این کار مباح اعلام شد.<ref>. جامع البیان، ج2، ص385؛ مجمع البیان، ج2، ص47.</ref>
حج در ماه‌هاى معينى است....}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۱.</ref> ولی درباره مصاديق ماه‌هاي حج دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است؛ به نظر مشهور فقيهان شیعه<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص183؛ مستند الشيعه، ج11، ص244.</ref> و مالکي<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص22.</ref> زمان انجام حج در سه ماه شوال، ذي قعده و ذي حجه است. در برابر، برخي از فقيهان شیعه<ref>. الخلاف، ج2، ص258؛ مستند الشيعه، ج11، ص244.</ref> و شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص142، 145.</ref> زمان حج را دو ماه شوال و ذي قعده و ده شب نخست ذي حجه{{یادداشت|تا طلوع فجر روز دهم.}} دانسته‌اند.


حنفيان<ref>. المبسوط، سرخسي، ج4، ص60؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص390.</ref> و حنبليان<ref>. المغني، ج3، ص263؛ الشرح الکبير، ج3، ص223.</ref> بر آن‌اند که زمان حج دو ماه پیش‌گفته به اضافه دهه نخست ذي حجه{{یادداشت|تا پايان روز دهم.}} است. دیدگاه‌های ديگري نيز درباره زمان دقيق مناسک حج مطرح شده است.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص354؛ مستند الشيعه، ج11، ص244.</ref>
=== فراگیری مناسک حج ===
===تجارت در حج===
لازم است که پیش از اعمال حج، حج‌گزاران احکام آن را یاد بگیرند. حضرت محمد (ص) به فراگیری مناسک حج همراه با سایر احکام دین فرمان داده است.<ref>. کنز العمال، ج5، ص23؛ الجامع الصغیر، ج1، ص510؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص44.</ref> وی به مسلمانان توصیه کرد مناسک حج خود را از او فرا گیرند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص420؛ کنز العمال، ج5، ص116.</ref> او پیش از حجة الوداع نیز، در میان مسلمانان اعلام کرد هرکس قصد فراگرفتن حج را دارد با وی همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> درباره حضرت آدم (ع) گفته شده که پیش از انجام دادن اعمال حج، خداوند جبرئیل را برای یاد دادن مناسک به سوی او فرستاد.<ref>. الکافی، ج4، ص190؛ علل الشرائع، ج2، ص400.</ref> حضرت ابراهیم (ع) نیز از خداوند خواست مناسک حج را به او آموزش دهد.{{یادداشت|﴿وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا﴾
تجارت و خريد و فروش در حج براي حج‌گزار و ديگران جايز است.<ref>. مسالک الافهام الي تنقيح الشرائع، ج2، ص136.</ref> در آيه {{قلم رنگ|سبز|﴿لَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّكُمۡ﴾}}{{یادداشت|بر شما گناهى نيست كه [در ايام حج] از پروردگارتان [به وسيلۀ تجارت و داد و ستد] فضل و روزى و منافع مادى بطلبيد.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 198؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.</ref> تجارت و کسب منافع مادي براي حج‌گزاران جایز شمرده شده است.<ref>. زبدة البيان، ص268؛ مواهب الجليل، ج3، ص502.</ref> به گفته برخی، مسلمانان صدر اسلام همچون دوران جاهليت، تجارت در حج را ممنوع مي‌شمردند که با نزول اين آيه پیش‌گفته، اين کار مباح اعلام شد.<ref>. جامع البيان، ج2، ص385؛ مجمع البيان، ج2، ص47.</ref>
  و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده!}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 128؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۰؛ مجمع البیان، ج1، ص391؛ احکام القرآن، ج1، ص98.</ref>
===فراگيري مناسک حج===
لازم است که پیش از اعمال حج، حج‌گزاران احکام آن را ياد بگيرند. حضرت محمد(ص) به فراگيري مناسک حج همراه با ساير احکام دين فرمان داده است.<ref>. کنز العمال، ج5، ص23؛ الجامع الصغير، ج1، ص510؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص44.</ref> وی به مسلمانان توصيه کرد مناسک حج خود را از او فرا گيرند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص420؛ کنز العمال، ج5، ص116.</ref> او پیش از حجة الوداع نیز، در ميان مسلمانان اعلام کرد هرکس قصد فراگرفتن حج را دارد با وی همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> درباره حضرت آدم(ع) گفته شده که پیش از انجام دادن اعمال حج، خداوند جبرئيل را براي یاد دادن مناسک به سوي او فرستاد.<ref>. الکافي، ج4، ص190؛ علل الشرائع، ج2، ص400.</ref> حضرت ابراهيم(ع) نيز از خداوند خواست مناسک حج را به او آموزش دهد.{{یادداشت|﴿وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا﴾
  و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده!}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 128؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۰؛ مجمع البيان، ج1، ص391؛ احکام القرآن، ج1، ص98.</ref>  


==آداب حج==
== آداب حج ==
{{اصلی|آداب حج}}
{{اصلی|آداب حج}}
در متون اسلامي‌ آداب پُرشماری در حج براي حج‌گزاران بيان شده است. برخي از اين آداب، مربوط به قبولي حج بوده و بيشتر آنها جزء مستحبات حج است. مهمترين اين آداب عبارت‌اند از:
در متون اسلامی آداب پُرشماری در حج برای حج‌گزاران بیان شده است. برخی از این آداب، مربوط به قبولی حج بوده و بیشتر آنها جزء مستحبات حج است. مهمترین این آداب عبارت‌اند از:


{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}
* اخلاص در عمل،{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
* اخلاص در عمل،{{یادداشت|﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":22">سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref><ref>. مصباح الشريعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.</ref>
حج وعمره را برای خدا به پایان برید.}}<ref name=":22">سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref><ref>. مصباح الشریعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.</ref>
* توکل و تفويض امور به خدا،<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.</ref>
* توکل و تفویض امور به خدا،<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.</ref>
* تلاش براي تأمين توشه حج،{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی﴾
* تلاش برای تأمین توشه حج،{{یادداشت|﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی﴾
حج در ماه‌های معلومی است... به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱؛ رک: مجمع البيان، ج2، ص45؛ تفسير قرطبي، ج2، ص411؛ سنن ابي داود، ج1، ص389- 390؛ مجمع البيان، ج2، ص45.</ref><ref>. الکافي، ج4، ص280؛ وسائل الشيعه، ج11، ص35 و 143؛ بحار الانوار، ج96، ص ۹ و 119؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص209.</ref>
حج در ماه‌های معلومی است… به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.}}<ref>سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱؛ رک: مجمع البیان، ج2، ص45؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص411؛ سنن ابی داود، ج1، ص389- 390؛ مجمع البیان، ج2، ص45.</ref><ref>. الکافی، ج4، ص280؛ وسائل الشیعه، ج11، ص35 و 143؛ بحار الانوار، ج96، ص ۹ و 119؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص209.</ref>
* گشاده‌دستي در هزينه کردن،<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص279 و ۲۸۲؛ وسائل الشيعه، ج11، ص150؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص43؛ بحار الانوار، ج46، ص71؛ . شرح اصول کافي، ج12، ص426.</ref>
* گشاده‌دستی در هزینه کردن،<ref>. من لایحضره الفقیه، ج2، ص279 و ۲۸۲؛ وسائل الشیعه، ج11، ص150؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص43؛ بحار الانوار، ج46، ص71؛ شرح اصول کافی، ج12، ص426.</ref>
* دعا و ياد خدا در سفر حج،<ref>مستدرک الوسائل، ج9، ص160 و 172؛ بحار الانوار، ج96، ص120؛ مدارک الاحکام، ج7، ص241؛ الحدائق الناضره، ج14، ص47 و 25- 55؛ الکافي، ج4، ص285 و ۳۳۸؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص271؛ جواهر الکلام، ج18، ص137- 147؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296؛ مصباح الشريعه، ص48؛ </ref>
* دعا و یاد خدا در سفر حج،<ref>مستدرک الوسائل، ج9، ص160 و 172؛ بحار الانوار، ج96، ص120؛ مدارک الاحکام، ج7، ص241؛ الحدائق الناضره، ج14، ص47 و 25- 55؛ الکافی، ج4، ص285 و ۳۳۸؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص271؛ جواهر الکلام، ج18، ص137- 147؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296؛ مصباح الشریعه، ص48؛</ref>
* استفاده از مال حلال،<ref>الکافي، ج5، ص124؛ الامالي، ص527؛ من لايحضره الفقيه، ج3، ص162 و ج1، ص189؛ تهذيب الاحکام، ج6، ص368؛ بحار الانوار، ج93، ص16 و ج96، ص120؛ العروة الوثقي، ج4، ص339؛ وسائل الشيعه، ج11، ص146.</ref>
* استفاده از مال حلال،<ref>الکافی، ج5، ص124؛ الامالی، ص527؛ من لایحضره الفقیه، ج3، ص162 و ج1، ص189؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص368؛ بحار الانوار، ج93، ص16 و ج96، ص120؛ العروة الوثقی، ج4، ص339؛ وسائل الشیعه، ج11، ص146.</ref>
* پرداخت حقوق ديگران،<ref>مصباح الشريعه، ص47؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ الفقه علي مذاهب الاربعه، ص888؛ جامع السعادات، ج3، ص309.</ref>
* پرداخت حقوق دیگران،<ref>مصباح الشریعه، ص47؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ الفقه علی مذاهب الاربعه، ص888؛ جامع السعادات، ج3، ص309.</ref>
* تعجيل در رفتن به حج،<ref>. حج و عمره در قرآن و حديث، ص260؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص314؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص17؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص962.</ref>
* تعجیل دررفتن به حج،<ref>. حج و عمره در قرآن و حدیث، ص260؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص314؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص17؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص962.</ref>
* بلند نگاه داشتن مو،<ref>الکافي، ج4، ص۳۱۷ و 318؛ کشف اللثام، ج5، ص244؛ جواهر الکلام، ج18، ص174؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص301؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص47؛ وسائل الشيعه، ج12، ص316 و ۳۱۷ و ۳۱۹؛ بحار الانوار، ج96، ص133.</ref>
* بلند نگاه داشتن مو،<ref>الکافی، ج4، ص۳۱۷ و 318؛ کشف اللثام، ج5، ص244؛ جواهر الکلام، ج18، ص174؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص301؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص47؛ وسائل الشیعه، ج12، ص316 و ۳۱۷ و ۳۱۹؛ بحار الانوار، ج96، ص133.</ref>
* ترک گناه و معصيت،<ref>الکافي، ج4، ص۲۸۶ و 338؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296؛ مسالک الافهام الي آيات الاحکام، ج2، ص193؛ مرآة العقول، ج17، ص270؛ تفسير الکبير، ج5، ص180؛ وسائل الشيعه، ج12، ص11.</ref>
* ترک گناه و معصیت،<ref>الکافی، ج4، ص۲۸۶ و 338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296؛ مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج2، ص193؛ مرآة العقول، ج17، ص270؛ تفسیر الکبیر، ج5، ص180؛ وسائل الشیعه، ج12، ص11.</ref>
* شروع از مکه و ختم به مدينه،<ref>الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص۴۸۴ و 558؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص491.</ref>{{یادداشت|برخی از فقیهان شیعه، بر پایه برخی روایات، آغاز کردن سفر را از مدینه برتر دانسته‌اند.}}<ref>من لايحضره الفقيه، ج2، ص559؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص439؛ وسائل الشيعه، ج14، ص319؛ نک: جواهر الکلام، ج20، ص81.</ref>
* شروع از مکه و ختم به مدینه،<ref>الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص۴۸۴ و 558؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص491.</ref>{{یادداشت|برخی از فقیهان شیعه، بر پایه برخی روایات، آغاز کردن سفر را از مدینه برتر دانسته‌اند.}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص559؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص439؛ وسائل الشیعه، ج14، ص319؛ نک: جواهر الکلام، ج20، ص81.</ref>
* اخلاق نيک در سفر حج،<ref>مصباح الشريعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص160 و ج10، ص173؛ بحار الانوار، ج10، ص475 و ج73، ص273 و ج96، ص120؛ کشف الغطاء، ج4، ص443- 445؛ مکارم الاخلاق، ص251؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص296- 298؛ وسائل الشيعه، ج12، ص9- 13.</ref>
* اخلاق نیک در سفر حج،<ref>مصباح الشریعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص160 و ج10، ص173؛ بحار الانوار، ج10، ص475 و ج73، ص273 و ج96، ص120؛ کشف الغطاء، ج4، ص443- 445؛ مکارم الاخلاق، ص251؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص296- 298؛ وسائل الشیعه، ج12، ص9- 13.</ref>
* حج پياده و تحمل سختي‌ها،<ref>نهج البلاغه، خطبه 192؛ الکافي، ج4، ص199؛ مصباح الشريعه، ص163؛ وسائل الشيعه، ج11، ص78-۸۰؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص29 و ج10، ص172؛ ايضاح الفوائد، ج4، ص66؛ المجموع، ج7، ص91؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص479.</ref>
* حج پیاده و تحمل سختی‌ها،<ref>نهج البلاغه، خطبه 192؛ الکافی، ج4، ص199؛ مصباح الشریعه، ص163؛ وسائل الشیعه، ج11، ص78-۸۰؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص29 و ج10، ص172؛ ایضاح الفوائد، ج4، ص66؛ المجموع، ج7، ص91؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص479.</ref>
* تعجيل در بازگشت از سفر حج،<ref>الکافي، ج4، ص230؛ وسائل الشيعه، ج13، ص234؛ علل الشرائع، ج3، ص446؛ جامع احاديث الشيعه، ج12، ص224؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447؛ المستدرک، ج1، ص259؛ شرائع الاسلام، ج1، 210؛ الحدائق الناضره، ج17، ص346؛ جواهر الکلام، ج20، ص71؛ المجموع، ج8، ص278؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص52؛ صحيح مسلم، ج4، ص104.</ref>
* تعجیل در بازگشت از سفر حج،<ref>الکافی، ج4، ص230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص234؛ علل الشرائع، ج3، ص446؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص224؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447؛ المستدرک، ج1، ص259؛ شرائع الاسلام، ج1، 210؛ الحدائق الناضره، ج17، ص346؛ جواهر الکلام، ج20، ص71؛ المجموع، ج8، ص278؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص52؛ صحیح مسلم، ج4، ص104.</ref>
* وداع با کعبه،<ref>. الکافي، ج4، ص530؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص377؛ المجموع، ج8، ص256؛ رک: تهذيب الاحکام، ج5، ص280؛</ref>  
* وداع با کعبه،<ref>. الکافی، ج4، ص530؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص377؛ المجموع، ج8، ص256؛ رک: تهذیب الاحکام، ج5، ص280؛</ref>
* شريک کردن ديگران در حج و اعمال آن،<ref>الکافي، ج4، ص315 و ۳۱۷؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص460؛ الحدائق الناضره، ج14، ص275؛ موسوعه الامام الخويي، ج30، ص383؛ رک: من لايحضره الفقيه، ج2، ص462؛ وسائل الشيعه، ج11، ص۱۹۷ و 204.</ref>  
* شریک کردن دیگران در حج و اعمال آن،<ref>الکافی، ج4، ص315 و ۳۱۷؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص460؛ الحدائق الناضره، ج14، ص275؛ موسوعه الامام الخویی، ج30، ص383؛ رک: من لایحضره الفقیه، ج2، ص462؛ وسائل الشیعه، ج11، ص۱۹۷ و 204.</ref>
* هديه گرفتن در سفر حج برای دیگران ([[سوغات]])،<ref>الکافي، ج4، ص280؛ وسائل الشيعه، ج11، ص148 و ۱۴۹؛ العروة الوثقي، ج2، ص215- 216؛ بحوث فقهيه، ص33.</ref>  
* هدیه گرفتن در سفر حج برای دیگران ([[سوغات]])،<ref>الکافی، ج4، ص280؛ وسائل الشیعه، ج11، ص148 و ۱۴۹؛ العروة الوثقی، ج2، ص215- 216؛ بحوث فقهیه، ص33.</ref>
* عزم انجام دوباره حج،<ref>الکافي، ج4، ص281؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص220؛ تحرير الاحکام، ج2، ص114.</ref>  
* عزم انجام دوباره حج،<ref>الکافی، ج4، ص281؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ تحریر الاحکام، ج2، ص114.</ref>
* صدقه دادن خرما هنگام ترک مکه،<ref>. الکافي، ج4، ص533؛ وسائل الشيعه، ج14، ص292؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص382؛ الحدائق الناضره، ج17، ص343؛ رک: وسائل الشيعه، ج13، ص150؛ بحار الانوار، ج96، ص318.</ref>  
* صدقه دادن خرما هنگام ترک مکه،<ref>. الکافی، ج4، ص533؛ وسائل الشیعه، ج14، ص292؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص382؛ الحدائق الناضره، ج17، ص343؛ رک: وسائل الشیعه، ج13، ص150؛ بحار الانوار، ج96، ص318.</ref>
* استقبال و تکريم حج‌گزار.<ref>. الکافي، ج2، ص174 و ج4، ص264؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص228 و ۳۰۰ و ج11، ص445؛ الحدائق الناضره، ج17، ص386- 387؛ الوافي، ج14، 1299؛ رک: الخصال، ص635.</ref>
* استقبال و تکریم حج‌گزار.<ref>. الکافی، ج2، ص174 و ج4، ص264؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص228 و ۳۰۰ و ج11، ص445؛ الحدائق الناضره، ج17، ص386- 387؛ الوافی، ج14، 1299؛ رک: الخصال، ص635.</ref>


{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
== منابع ==
 
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22133/حج
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22133/حج

نسخهٔ ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۰

حج، آهنگ خانه خدا در موسم خاص برای به جا آوردن مناسکی ویژه است.

چیستی

واژه حج، از ریشه «ح ج ج» و در لغت به معنای قصد کردن،[۱] بازداشتن[۲] و بسیار رفت و آمد کردن آمده است.[۳] برخی، معنای اصلی این ریشه را «قصد همراه با عمل»[۴] یا «قصد همراه با استقامت»[۵] دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند.

حج، در اصطلاح فقیهان، «قصد کردن خانه خدا و به جا آوردن مناسک ویژه[۶] در موسم خاص»[۷] یا «مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج» معنا شده است.[۸] به ادا کننده مناسک حج، در زبان عربی «حاجّ»[یادداشت ۱][۹] و در زبان پارسی «حاجی»[۱۰] و «حج‌گزار» گفته می‌شود.[۱۱]

پیشینه

قرآن، از کعبه به عنوان «خانه کهن»[یادداشت ۲][۱۲] و «نخستین خانه‌ای که برای انسان‌ها قرار داده شده» ،[یادداشت ۳] یاد کرده[۱۳] و همه امت‌ها را دارای مناسک و عباداتی شمرده است؛[۱۴][۱۵] از این رو، بر پایه قرآن پیشینه کعبه و مناسک حج و رواج آن، به پیش از اسلام بازمی‌گردد.

درباره زمان ساخت و نخستین کسی که کعبه را ساخته، روایات گوناگونی وجود دارد. برخی از روایات، بنیانگذاران کعبه و نخستین حج‌گزاران را «فرشتگان» معرفی کرده‌اند.[۱۶] برخی روایات، جبرئیل را نخستین کسی از اهل آسمان دانسته‌اند، که حج گزارده است.[۱۷] روایاتی دیگر، زمان حج فرشتگان را دو یا سه هزار سال پیش از آفریدن حضرت آدم(ع) معرفی کرده‌اند.[۱۸] بر پایه روایتی از امام باقر(ع)، پس از فرود حضرت آدم (ع) به روی زمین، جبرئیل کعبه را که از بین رفته بود بر پایه‌های پیشین آن بنا کرد و همراه با فرشتگان بر گرد آن طواف کرد و حضرت آدم (ع) و حوا نیز چنین کردند.[۱۹] در مقابل، احادیث دیگری حضرت آدم (ع) را بنیانگذار کعبه و نخستین حج‌گزار خوانده‌اند.[۲۰] به گمان برخی، مراد این احادیث، نخستین بنیانگذار و حج‌گزار از میان آدمیان است.[۲۱] روایاتی نیز، به صراحت از بازسازی[یادداشت ۴] کعبه به دست حضرت آدم (ع) سخن گفته‌اند.[۲۲]

پس از حضرت آدم (ع)، شیث فرزند و وصی وی، کعبه را بازسازی کرد و حج به جا آورد.[۲۳]

در برخی روایات، از حج گزاردن حضرت نوح(ع) یاد شده است.[۲۴] در طوفان نوح، ساختمان کعبه از میان رفت، تا آن‌که در دوره حضرت ابراهیم (ع)، خدا جایگاه کعبه را به وی نشان داد.[یادداشت ۵][۲۵] حضرت ابراهیم (ع) با کمک فرزندش اسماعیل (ع)، کعبه را تجدید بنا کرد؛[یادداشت ۶][۲۶] سپس حضرت ابراهیم (ع) مأمور شد تا مردم را برای به جا آوردن مناسک حج به مکه فرا خواند.[یادداشت ۷][۲۷] وی این مأموریت را انجام داد و مردم برای ادای حج عازم مکه شدند.[۲۸] حضرت ابراهیم (ع) همراه با حضرت اسماعیل (ع) و شماری از یکتاپرستان، مناسک حج را به جا آوردند.[۲۹]

در دوره‌های بعد، پیروان شریعت حضرت ابراهیم (ع)، که خاندان و فرزندان وی بودند، حج را به جا می‌آوردند.[۳۰] دیگر پیامبران نیز، مانند حضرت موسی(ع)،[۳۱] حضرت عیسی(ع)،[۳۲] حضرت سلیمان(ع)[یادداشت ۸][۳۳] و حضرت داود(ع)[۳۴] مناسک حج را به جا آوردند.

ادای مناسک حج در میان بندگان صالح و دیگر پیروان شرایع رواج داشته است؛ برای نمونه، در برخی روایات از حجِ هرساله حضرت خضر[۳۵] و نیز حج ذوالقرنین همراه با ۶۰۰ هزار سوار سخن به میان آمده است.[۳۶]

مناسک حج و زیارت کعبه در میان پیروان برخی شرایع متأخّر اهمیت خود را از دست داد؛ برای نمونه، پیروان حضرت موسی (ع) مکان‌هایی مانند بیت‌المقدس، بیت ایل، بیت آوِن، بیت حور، هیکل سلیمان و طور سینا را برای حج و دیگر اعمال عبادی خود برگزیدند. اهمال و دوری از حج ابراهیمی، در میان مسیحیان نیز شیوع یافت.[۳۷]

اعراب در عصر جاهلیت، خود را پیرو شریعت حضرت ابراهیم (ع) می‌شمردند؛[۳۸] از این رو، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماری از تعالیم آن حضرت ملتزم بودند[۳۹]؛ ولی انحرافاتی در آن پدیدآوردند و بسیاری از احکام و آداب حج را دگرگون کردند؛[۴۰] برای نمونه، با بدن برهنه طواف می‌کردند[۴۱] و در مسجدالحرام کف می‌زدند و هلهله می‌کردند.[یادداشت ۹][۴۲][۴۳]

در اسلام

زمان تشریع

در آیات متعدد قرآن، مانند ﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾[یادداشت ۱۰][۴۴] حضرت محمد(ص) و مسلمانانی که توان انجام دادن این عبادت را دارند، به ادای آن امر شدند؛ ولی درباره این که تشریع حج در چه سالی بوده، اختلاف است. برخی، تشریع حج را پیش از هجرت دانسته‌اند.[۴۵] برخی از مستندات آنها، روایاتی است که از حج گزاردن حضرت محمد (ص) پیش از هجرت سخن گفته‌اند.[۴۶]

در مقابل، بسیاری از عالمان شیعه و اهل سنت تشریع حج را پس از هجرت دانسته‌اند، هر چند درباره سال آن، اختلاف دارند. به باور برخی، حج در سال سوم قمری با نزول آیه ﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾[یادداشت ۱۱][۴۴] تشریع شد؛ ولی حضرت محمد (ص) انجام آن را تا سال دهم قمری به تأخیر انداخت.[۴۷] باور دیگر آن است که حج در سال پنجم[۴۸] یا ششم قمری[۴۹] با نزول آیه ﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾[یادداشت ۱۲][۴۴]تشریع شد. برخی نیز تشریع حج را در سال نهم یا دهم قمری دانسته‌اند.[۵۰] درباره هر یک از سال‌های دیگر از سال نخست تا دهم هجرت نیز دیدگاه‌هایی گفته شده است.[۵۱]

نخستین حج مسلمانان از مدینه

در سال ششم قمری، حضرت محمد (ص) برای نخستین بار همراه با ۱٬۴۰۰ نفر از مسلمانان برای ادای مناسک حج عازم مکه شد؛ ولی مشرکان با مسدود کردن راه در حدیبیه مانع رسیدن مسلمانان به مکه شدند. از این رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قربانی از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق عهدنامة حدیبیه تنها قضای عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.[۵۲] بر پایه روایات، شأن نزولِ آیه ﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ﴾[یادداشت ۱۳]،[۵۳] همین رویداد است.[۵۴]

منع مشرکان از حج

با نزول آیات نخست سورة برائت در سال نهم قمری، حضرت محمد (ص) مأمور شد این آیات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.[۵۵] او در آغاز، ابوبکر را به همراه عمر بن خطاب و گروهی از مسلمانان به مکه فرستاد تا این مأموریت را انجام دهند؛ ولی پیش از رسیدن ابوبکر به مکه، حضرت محمد (ص) به دستور خداوند امام علی (ع) را مأمور ابلاغ این آیات به مکیان کرد؛[۵۶] از این رو، امام علی (ع) این آیات را در روز دهم ذی حجه برای مکیان تلاوت کرد که مضمون آنها، منع مشرکان از انجام دادن حج و نیز منع از طواف با بدن برهنه بود.[۵۷] در همین سال، آیه ﴿ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هذَا﴾[یادداشت ۱۴][۵۳] نازل شد و مشرکان را از ورود به مسجدالحرام منع کرد.[۵۸]

حجة الوداع

در سال دهم قمری، آیه ﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ﴾[یادداشت ۱۵][۵۳] نازل شد که مفاد آن دستور به حضرت محمد (ص) برای فراخوانی مسلمانان به ادای مناسک حج بود.[۵۹] وی در پی نزول این آیه، با فرستان مأمورانی به همه سرزمین‌های اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد ادای حج و فراگیری مناسک آن را دارد، در مدینه با او همراه شود.[۶۰] طبق نقل برخی منابع، بیش از ۱۰۰ هزار مسلمان وی را همراهی کردند.[۶۱] این سفر، آخرین حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد.[۶۲]

جایگاه

در شرایع

حج در همه شرایع الهی دارای اهمیت و جایگاه والایی است؛ برای نمونه، حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) از سوی خداوند مکلّف شدند کعبه را برای حج‌گزاران آماده کنند.[یادداشت ۱۶][۶۳]

در اسلام

در قرآن و روایات، کسانی که به قصد ادای حج عازم این سرزمین می‌شوند، «کاروان خدا»[۶۴] و «میهمان ویژه خداوند»[۶۵] خوانده شده[۶۶] و مسلمانان از تعرض به آنان و حتی حیواناتی که برای حج نشانه‌گذاری گردیده، منع شده‌اند.[یادداشت ۱۷][۶۷] در روایاتی دیگر، دهه ذی حجه که زمان انجام حج است، از پاک‌ترین زمان‌ها و اعمال آن دارای برترین پاداش[۶۸] و از محبوب‌ترین اعمال صالح نزد خداوند[۶۹] به شمار رفته است.

حج از عباداتی به شمار رفته که اصول دین را درونِ خود دارد؛ برای نمونه، اصل توحید در بسیاری از اعمال حج، مانند ذکر تلبیه[یادداشت ۱۸][۷۰] تبلور یافته است. بر پایه برخی روایات، مراد از اتمام حج و عمره در آیه ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾[یادداشت ۱۹][۷۱] دیدار با حضرت محمد (ص) و امامان (ع) پس از ادای مناسک حج است و این نشانه اهمیت توجه حج‌گزار به نبوت و امامت به شمار می‌رود.[۷۲] حاجیان با جدا شدن از مظاهر دنیوی و پوشیدن لباس احرام در حج به یاد مرگ، آخرت و معاد می‌افتند.[۷۳]

بسیاری از فروع دین نیز در حج گنجانده شده است؛ مانند نماز طواف که حج‌گزاران به آن مکلف‌اند[۷۴] و روزه که به عنوان کفاره برخی اعمال در حج مقرّر شده است.[یادداشت ۲۰][۷۱] در برخی روایات نیز، حج نوعی جهاد در راه خدا[۷۵] و جهاد مقبول[۷۶] خوانده شده است. برخی آیات مرتبط با حج،[یادداشت ۲۱][۷۷] در روایات به دوستی اهل بیت (ع) تفسیر شده است[۷۸] و از آیات سوره برائت، دشمنی با دشمنان خدا استفاده شده است؛ از این رو، تولّی و تبرّی نیز در حج وجود دارد.[۷۹]

اعمال نیک دیگری نیز در مناسک حج دیده می‌شود، مانند قربانی کردن در راه خدا،[۸۰] اطعام به فقیران،[۸۱] هجرت در راه خدا،[۸۲] توبه و استغفار؛[۸۳] از این رو، در احادیث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.[۸۴] همچنین بر پایه برخی روایات، حج از بسیاری از کارهای خیر و عبادات دیگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهی غیر معصوم،[۸۵] آزاد سازی برده در راه خدا،[۸۶] انفاق در راه خدا[۸۷] و حتی نماز و روزه مستحب[۸۸] برتر است.

حاکمان اسلامی مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان، آنان را به اجبار راهی حج کنند[۸۹] و در صورت نبودن هزینة سفر، آن را از بیت المال تأمین کنند.[۹۰] ترک کردن حج و نیز به تأخیرانداختن آن تا زمان مرگ در احادیث بسیار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دین یهود و نصارا شمرده،[۹۱] و موجب هلاکت،[۹۲] محروم شدن از شفاعت پیامبر (ص)،[۹۳] پشیمانی[۹۴] و نابینایی در قیامت[۹۵] دانسته‌اند.

در رفتار معصومان (ع)

امامان (ع) در دعاهای خود در اوقات خاص مانند ماه رمضان، شبهای قدر[۹۶] و پس از هر نماز، توفیق ادای حج را از خداوند می‌خواستند[۹۷] و مؤمنان را به تکرار حج تا ۵۰ حج و حتی بیشتر از آن[۹۸] بلکه تکرار آن در هر سال[۹۹] ترغیب می‌کردند، حتی اگر همراه با صرفه‌جویی در مخارج زندگی و اکتفا کردن به معیشت کم و حتی قرض کردن مخارج آن باشد.[۱۰۰] البته قرض گرفتن برای سفر حج مشروط بدان شده که قرض کننده بتواند آن را بپردازد.[۱۰۱]

در سیره معصومان (ع) سفر مکرّر حج دیده می‌شود، چنان‌که گفته شده حضرت آدم (ع) ۷۰۰ بار،[۱۰۲] و حضرت محمد (ص) ۱۰ یا ۲۰ بار،[۱۰۳] امام حسن (ع) ۱۵ یا ۲۵ بار[۱۰۴] و امام سجاد (ع) ۲۰ یا ۲۲ یا ۲۵ بار[۱۰۵] حج گزاردند و حضرت خضر[۱۰۶] و امام مهدی (ع)[۱۰۷] هر سال در حج حضور دارند.

اهداف و آثار

در قرآن، غرض از تکلیف به حج، وجود منافع برای انسان‌ها ذکر شده است.[یادداشت ۲۲][۱۰۸] احادیث، مراد از منافع را، هم برکات دنیوی و هم منافع اخروی دانسته‌اند.[۱۰۹] برخی از مهم‌ترین اهداف حج، که آثار آن نیز به شمار می‌روند، عبارت‌اند از:

توبه و آمرزش

بر پایه روایتی، امام صادق (ع) سبب اصلی بنای کعبه را، توبه فرزندان آدم و پاکی آنان از گناه دانسته است.[۱۱۰] امام رضا (ع) نیز، علت تشریع حج را کوچ کردن به سوی خداوند و توبه از گناهان گذشته وآغاز کردن زندگی نوین دانسته است.[۱۱۱] بر پایه روایتی، یکی از مصادیق «منافع» در آیه ﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾[یادداشت ۲۳][۸۱]مغفرت و بخشایش الهی است.[۱۱۲]

خودسازی و تقوا

بر پایه روایتی از امام رضا (ع)، یکی از هدف‌ها و اثرهای حج، خودسازی و زدودن خوی‌های ناشایست از خود است.[۱۱۳] در حدیثی از امام علی (ع) یکی از غرض‌های حج، بیرون راندن خودبزرگ‌بینی از قلب‌ها و جایگزینی فروتنی به جای آن ذکر شده است.[۱۱۴] بر پایه روایات، حکمت‌های تشریعِ هر کدام از مناسک حج نیز، خودسازی است.[یادداشت ۲۴][۱۱۵]

قرآن، هدف از تشریع حج را، دست یافتن انسان به تقوا دانسته است.[یادداشت ۲۵][۱۱۶] به این هدف، در دو آیه دیگر نیز اشاره شده است.[۱۱۷] در احادیث هم، نگهداشتنِ تقوا از هنگام احرام تا پایان مناسک، مورد تأکید قرار گرفته است.[۱۱۸]

برپاداشتن دین و تقویت ایمان

در روایات، تعبیر ﴿قِیاماً لِلنَّاسِ﴾ در آیه ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾[یادداشت ۲۶][۱۱۹] به «برپایی دین و معاش مردم» تفسیر شده است؛[۱۲۰] از این رو، یکی از هدف‌های حج را برپایی دین دانسته‌اند.[۱۲۱] در روایتی دیگر، برپایی دین وابسته به برپا بودن کعبه دانسته شده است.[۱۲۲] در روایاتی دیگر نیز، حج، پرچم اسلام[۱۲۳] و موجب رفعت دین،[۱۲۴] توان‌بخشی دین[۱۲۵] و اصلاح ایمان مردم[۱۲۶] به شمار رفته است.

پیوند معنوی با رهبری الهی (تولّی)

از دیگر اهداف مهم حج، تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی یعنی پیامبران و امامان علیهم‌السلام است. در آیه

حضرت ابراهیم (ع)، در آیه ﴿وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک… ﴾[یادداشت ۲۷][۱۲۷] مأمور شده که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوی آن حضرت بیایند؛ از این رو، یکی از هدف‌های حج را تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی دانسته‌اند.[۱۲۱] حضرت ابراهیم (ع)، در آیه‌ای دیگر از خداوند درخواست کرده دل‌های حج‌گزاران را به سوی فرزندان او در مکه متمایل کند.[یادداشت ۲۸][۱۲۸] برخی روایات، مراد از ﴿ذُرِّیَّتِی﴾[یادداشت ۲۹] در آیه پیش‌گفته را «اهل بیت (ع)» دانسته‌اند.[۱۲۹] روایتی دیگر، مراد خداوند از «کامل کردن حج» را[یادداشت ۳۰][۷۱] دیدار با حضرت محمد (ص)[۱۳۰] و امامان (ع)[۱۳۱] دانسته است. این امر در احادیثی دیگر نیز تأکید شده است.[۱۳۲] امام (ع)، روح حقیقی کعبه و روح همه مناسک حج و محور اصلی آن شمرده شده، که هدف‌های مهم این عبادت را محقق می‌کند.[۱۳۳] معرفی امام حسن (ع)[۱۳۴] و امام سجاد (ع)[۱۳۵] به عنوان فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره‌ای به همین مسئله دانسته‌اند.[۱۳۶]

دوری از شیطان و دشمنان خدا (تبرّی)

مهم‌ترین نماد دوری از شیطان‌های جنّی و انسانی در حج، رمی‌جمرات است.[۱۳۷] برخی احادیث نیز، یکی از مصداق‌های «قضاء تفث»[یادداشت ۳۱] را در آیه ﴿ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ﴾[یادداشت ۳۲][۱۳۸] رمی‌جمرات دانسته‌اند.[۱۳۹] در آیات نخست سوره توبه، حضرت محمد (ص) به اجرای برائت از مشرکان در حج، که دوری از شیطان‌های انسانی شمرده شده است[۱۳۶] مأمور شد.[یادداشت ۳۳][۱۴۰]

پیشگیری از نابودی انسان

قرآن، در آیه ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾[یادداشت ۳۴] کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها دانسته است. برخی از مفسران، مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسان‌ها از خطرات دانسته[۱۴۱] و بر این باورند که مردم با ترک کردن حج نابود خواهند شد.[۱۴۲] این نکته در احادیث اهل‌بیت (ع) نیز آمده است.[۱۴۳] در روایتی، امام صادق (ع) حج‌گزاران را موجب بقای زندگی کسانی شمرده که حج را ترک می‌کنند.[۱۴۴] در احادیثی دیگر، نیت تجدید حج، موجب افزوده شدن عمر و ادای مکررّ حج، مانع مرگ ناگهانی دانسته شده است.[۱۴۵]

آموختن علم دین و نشر احادیث

امام رضا (ع) یکی از هدف‌های حج را آموختن علم دین و نقل سخنان امامان (ع) و نشر آنها در سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی دانسته است.[۱۴۶] در حدیثی دیگر، آشنایی با آثار و اخبار حضرت محمد (ص) یکی از هدف‌های حج به شمار رفته است.[۱۴۷]

آزمایش بندگان

درحدیثی از امام علی (ع) مناسک حج، آزمایشی دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزمینی سخت و دچار شدنِ حج‌گزاران به دشواری‌های پُرشمار تحقّق می‌یابد.[۱۴۸] امام صادق (ع) غرض از آزمایش حج‌گزاران را آشکار شدن میزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.[۱۴۹]

منافع دنیوی

بر پایه احادیث، تعبیر «منافع» در آیه ﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾[یادداشت ۳۵][۸۱] افزون بر منافع اخروی، شامل بهره‌های مادی هم می‌شود،[۱۵۰] مانند منافع کرایه دهندگان مرکب‌ها[۱۵۱] و سوداگران کالاها که شامل حج‌گزاران و غیر آنها می‌شود.[۱۵۲] از جمله منافع مادی سفر حج، قربانی است که نصیب حج‌گزاران و فقیران می‌شود.[۱۵۳] بنا بر روایات، حج موجب غنای مادی حج‌گزاران[۱۵۴] و برآورده شدن نیاز خانواده آنان،[۱۵۵] ازمیان رفتن فقر،[۱۵۶] ورشکستگی[۱۵۷] و نیز موجب سلامتی بدن[۱۵۸] می‌گردد.

پاداش اخروی

بر پایه روایتی، امام صادق (ع) از جمله مصادیق منافع را در آیه ﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾[یادداشت ۳۶][۸۱] منافع اخروی دانسته است.[۱۵۹] امام علی (ع) نیز، سبب قرار دادن کعبه را در سرزمینی سخت و خشک، گشودن درهای فضل و بخشش الهی بر حج‌گزاران دانسته است.[۱۶۰] در احادیثی دیگر، به میزان پاداش اخروی حج گزار، از جمله هر گامی که او در سفر حج برمی‌دارد، اشاره شده است.[۱۶۱]

گونه‌ها

حج از جهات گوناگون به گونه‌های مختلف تقسیم شده است، برخی از آن‌ها عبارتند از:

تمتّع، قران، افراد

حج در فقه اسلامی، به سه گونه تمتّع، قران و افراد تقسیم شده است که به شرح زیر است:

  • حج تمتّع، از دو بخش «عمره» و «حج» تشکیل شده است. در آغاز، عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و پس از احرامِ مجدّد، مناسک حج تمتّع به جا آورده می‌شود.[۱۶۲] فقیهان شیعه[۱۶۳] و حنفی[۱۶۴] حج تمتّع را وظیفه آفاقیان[یادداشت ۳۷] می‌دانند. در مقابل، فقیهان مالکی،[۱۶۵] شافعی[۱۶۶] و حنبلی[۱۶۷] این گونه حج را برای مردم مکه جایز شمرده‌اند.
  • حج قران، نزد فقیهان شیعه، حجی است که حج‌گزار اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج در طول سال به جا می‌آورد و در طول مناسک حج، قربانی به همراه دارد.[۱۶۸] به نظر فقیهان اهل سنت، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با یک احرام انجام دهد یا آن‌که پیش از اتمام اعمال عمره و پیش از خروج از احرام برای حج محرم شود.[۱۶۹]
به نظر فقیهان امامی این حج وظیفه ساکنان و مجاوران مکه است؛[۱۷۰] ولی بیشتر فقیهان اهل سنت ادای این حج را برای همه حج‌گزاران صحیح دانسته‌اند.[۱۷۱]
  • حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌های حج یا غیر آن به جا آورد،[۱۷۲] مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نیز داشته باشد.[۱۷۳] به باور فقیهان اهل سنت، حج افراد آن است که حج‌گزار پیش از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا آورد،[۱۷۴] یا آن که حج و عمره را جداگانه به جا آورد، یا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.[۱۷۵]
فقیهان شیعه[۱۷۶] و حنفی[۱۷۷] این نوع حج را وظیفه مردم مکه و مجاوران آن دانسته‌اند؛ ولی دیگر فقیهان اهل سنت، ادای حج افراد را برای همه حج‌گزاران جایز می‌دانند.

اکبر و اصغر

مراد از حج اکبر، در برخی منابع فقهی، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمی جمره بوده و مراد از حج اصغر، عمره است.[۱۷۸] معانی دیگری نیز برای این دو گونه حج ذکر شده است.[۱۷۹]

واجب و مستحب

حج از نظر حکم شرعی تکلیفی، به حج واجب و مستحب[یادداشت ۳۸] تقسیم شده است. حج واجب، اگر به سبب فراهم شدن شرایط استطاعت، واجب شده باشد، «حجة الاسلام» نیز خوانده می‌شود.[۱۸۰] گاهی سبب وجوب حج عارضی است مانند نذر، عهد، قسم و اجاره (نیابت).[۱۸۱]

حج غیر واجب، آن است که دارای اسباب وجوب نباشد، که به آن «حج النفل» و «حج التّطوع»[۱۸۲] نیز می‌گویند.

نیابتی و غیر نیابتی

حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب دیگری به جا آورد یا از جانب خود، به حج نیابتی و غیر نیابتی تقسیم شده است. در حج نیابتی،[یادداشت ۳۹] حج‌گزار آن را به جای فرد دیگر و به نیابت از او انجام می‌دهد.[۱۸۳] حج نیابتی، اگر بدون دریافت مزد باشد، «تبرّعی»[۱۸۴] و اگر در برابر دریافت مزد باشد، «استیجاری» خوانده شده است.[۱۸۵] حج نیابتی، از نظر مکان آغازِ نیابت نیز، به دو نوعِ «حج بلدی» و «حج میقاتی» تقسیم شده است؛ در حج بلدی، حج‌گزار به نیابت از منوب عنه از وطن او و در حج میقاتی از میقات، حج را به‌جا می‌آورد.[۱۸۶]

دیگر گونه‌ها

برای حج، گونه‌های دیگری نیز ذکر شده است، مانند «حج صروره» یعنی حج شخصی که تاکنون حج[۱۸۷] یا حج واجب[۱۸۸] به جا نیاورده است؛ «حج بذلی»، حجی که هزینة آن را دیگری پرداخت کند.[۱۸۹] «حج تسکع» یعنی حجی که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود[۱۹۰] و «حج مستقر» یعنی حجی که وجوب آن بر مکلف استقرار یافته است.[۱۹۱]

اعمال

اعمال «عمره تمتّع»، که بخشِ نخستِ «حج تمتع» است عبارت است از:

  1. احرام،
  2. طواف عمره تمتّع،
  3. نماز طواف،
  4. سعی بین صفا و مروه،
  5. تقصیر.[۱۹۲]

پس از عمره تمتع، اعمال حج به جا آورده می‌شود؛ این اعمال، از نظر عموم فقیهان، بجز در مواردی،[یادداشت ۴۰][۱۹۳] در هر سه نوع از حج همانند بوده و عبارت است از:

  1. احرام،
  2. تلبیه،
  3. وقوف در عرفات،
  4. وقوف در مشعر،
  5. اعمال سرزمین منا شامل:
۵٫۱. رمی جمره،
۵٫۲. حلق یا تقصیر،
۵٫۳. بیتوته در منا،
۶. طواف زیارت و نماز آن،
۷. سعی میان صفا و مروه،
۸. طواف نساء و نماز آن.[۱۹۴]

اعمالی که در سه گونه حج همانند نبوده یا در آنها اختلاف نظر وجود دارد عبارت است از:

  1. قربانی،
  2. طواف قدوم،
  3. طواف نساء.[۱۹۳]

حج برتر

درباره این که از میان سه گونه حج،[یادداشت ۴۱] در مواردی که امکان گزینش یکی از آنها وجود دارد،[یادداشت ۴۲] کدام یک برتر است، بین مذاهب اسلامی اختلاف است. این اختلاف به شرح زیر است:

  • فقیهان شیعه[۱۹۵] و حنبلی[۱۹۶] «حج تمتّع» را برتر از دو گونه دیگر دانسته‌اند. استناد آنها به قرآن است که تنها از این گونه حج یاد کرده[یادداشت ۴۳][۷۱] و از دو نوع حج دیگر، سخنی به میان نیاورده است.[۱۹۷] در روایاتی از حضرت محمد (ص) و امامان (ع) نیز، به برتری حج تمتّع بر دو گونه دیگر تصریح شده است.[۱۹۸] افزون بر این، در حج تمتّع، هم عمره و هم حج به جا آورده می‌شود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است. به علاوه، در این حج، هر دو عمل در بهترین زمان یعنی ماه‌های حج انجام می‌شود، در حالی که در دو نوع حج دیگر چنین نیست.[۱۹۹]
  • در مقابل، حنفیان[۲۰۰] و برخی از فقیهان شافعی،[۲۰۱] «حج قران» را برتر دانسته‌اند؛ زیرا به باور آنها، حج حضرت محمد (ص) حج قران بوده است. در حدیثی نیز، جبرئیل او را مأمور به حج قران کرده است. در حدیثی دیگر، مسلمانان مأمور شده‌اند که حج و عمره را پشت سر هم بجا آورند؛ زیرا این کار سبب طولانی شدن عمر می‌گردد.[۲۰۲] دلیل دیگر آن که در حج قران حج‌گزار میان دو عبادت جمع می‌کند[یادداشت ۴۴] و انجام دادن دو عبادت بهتر از یک عبادت است.[۲۰۳] افزون بر این، در حج قران، حج‌گزار از منزل خود محرم می‌شود و مدت زمان احرام وی بیشتر است؛[۲۰۴] زیرا اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده[۲۰۵] مقتضی آن است که شخص از منزل خود محرم شود.[۲۰۶]
  • به نظر مشهور فقیهان شافعی[۲۰۷] و مالکی[۲۰۸] «حج افراد» برترین نوع حج است؛ زیرا در روایتی از جابر، انجام دادن حج بدون عمره توسط حضرت محمد (ص) گزارش شده است.[۲۰۹] دلیل دیگر این است که حج‌گزار در حج افراد تا پایان اعمال حج در احرام باقی می‌ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر یک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام می‌دهد. افزون بر این، حج افراد را همه مسلمانان مشروع می‌دانند، در حالی که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.[۲۱۰] علاوه بر این، به نظر این دسته از فقیهان حج‌گزار در حج افراد نیازی به قربانی کردن ندارد ولی در قران و تمتّع، اگر آفاقی[یادداشت ۴۵] آن‌ها را انجام دهد، قربانی لازم است. دلیل دیگر آنها این است که حج خلفای سه‌گانه نخستین، از نوع افراد بوده است.[۲۱۱]

احکام حج

شرایط وجوب

به نظر فقیهان شیعه[۲۱۲] و اهل سنت،[۲۱۳] بر پایه قرآن[۲۱۴] و روایات،[۲۱۵] حج با وجود شرایطی بر مکلفان واجب می‌گردد. شرایط وجوب حج، بر پایه همه یا برخی از مذاهب اسلامی عبارت‌اند از: بلوغ،[۲۱۶] عقل،[۲۱۷] حریت[یادداشت ۴۶]،[۲۱۸] اسلام[یادداشت ۴۷][۲۱۹] و استطاعت.[۲۲۰]

فوری بودن یا نبودن حج

در صورت حصول شرایط وجوب حج، درباره این که آیا رفتن به حج فوری است یا به تاخیرانداختن آن از سال استطاعت جایز است، اختلاف نظر وجود دارد؛ به نظر فقیهان شیعه،[۲۲۱] حنبلی[۲۲۲] و برخی فقیهان حنفی[۲۲۳] و مالکی،[۲۲۴] وجوب حج فوری است و باید در نخستین زمان ممکن، آن را به جا آورد.

در برابر، شافعی[۲۲۵] و برخی از فقیهان حنفی و مالکی،[۲۲۶] تأخیر حج را جایز دانسته‌اند هرچند انجام دادن فوری آن را مستحب شمرده‌اند.

اتمام حج

پس از شروع حج، اتمام و کامل کردن آن بر حج‌گزار واجب است.[۲۲۷] به نظر فقهیان شیعه، اتمام حج استحبابی نیز پس از آغاز کردن آن واجب است.[۲۲۸]

تکرار حج

به نظر فقیهان شیعه[۲۲۹] و عموم فقهیان اهل سنت،[۲۳۰] حج در طول عمر تنها یک بار واجب است. شیخ صدوق، فقیه شعیی، به وجوب حج بر ثروتمندان در هر سال فتوا داده است[۲۳۱] و شماری از فقهای اهل سنت نیز فتاوای مشابهی داده‌اند.[۲۳۲]

استحباب تکرار حج، مورد اتفاق همه فقیهان شیعه[۲۳۳] و اهل سنت[۲۳۴] است.

زمان حج

حج ماه‌های خاص و معینی دارد؛[یادداشت ۴۸][۲۳۵] ولی درباره مصادیق ماه‌های حج دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است؛ به نظر مشهور فقیهان شیعه[۲۳۶] و مالکی[۲۳۷] زمان انجام حج در سه ماه شوال، ذی قعده و ذی حجه است. در برابر، برخی از فقیهان شیعه[۲۳۸] و شافعی[۲۳۹] زمان حج را دو ماه شوال و ذی قعده و ده شب نخست ذی حجه[یادداشت ۴۹] دانسته‌اند.

حنفیان[۲۴۰] و حنبلیان[۲۴۱] بر آن‌اند که زمان حج دو ماه پیش‌گفته به اضافه دهه نخست ذی حجه[یادداشت ۵۰] است. دیدگاه‌های دیگری نیز درباره زمان دقیق مناسک حج مطرح شده است.[۲۴۲]

تجارت در حج

تجارت و خرید و فروش در حج برای حج‌گزار و دیگران جایز است.[۲۴۳] در آیه ﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ﴾[یادداشت ۵۱][۲۴۴] تجارت و کسب منافع مادی برای حج‌گزاران جایز شمرده شده است.[۲۴۵] به گفته برخی، مسلمانان صدر اسلام همچون دوران جاهلیت، تجارت در حج را ممنوع می‌شمردند که با نزول این آیه پیش‌گفته، این کار مباح اعلام شد.[۲۴۶]

فراگیری مناسک حج

لازم است که پیش از اعمال حج، حج‌گزاران احکام آن را یاد بگیرند. حضرت محمد (ص) به فراگیری مناسک حج همراه با سایر احکام دین فرمان داده است.[۲۴۷] وی به مسلمانان توصیه کرد مناسک حج خود را از او فرا گیرند.[۲۴۸] او پیش از حجة الوداع نیز، در میان مسلمانان اعلام کرد هرکس قصد فراگرفتن حج را دارد با وی همراه شود.[۲۴۹] درباره حضرت آدم (ع) گفته شده که پیش از انجام دادن اعمال حج، خداوند جبرئیل را برای یاد دادن مناسک به سوی او فرستاد.[۲۵۰] حضرت ابراهیم (ع) نیز از خداوند خواست مناسک حج را به او آموزش دهد.[یادداشت ۵۲][۲۵۱]

آداب حج

در متون اسلامی آداب پُرشماری در حج برای حج‌گزاران بیان شده است. برخی از این آداب، مربوط به قبولی حج بوده و بیشتر آنها جزء مستحبات حج است. مهمترین این آداب عبارت‌اند از:

پانویس

  1. . معجم مقاییس اللغه، ج2، ص29، «حجج»؛ لسان العرب، ج2، ص226، «حجج».
  2. . العین، ج3، ص9 «حجج»؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».
  3. . لسان العرب، ج2، ص226-227؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».
  4. . التحقیق، ج2، ص169، «حجج».
  5. . معجم فروق اللغویه، ص176، «حجج».
  6. . کشف اللثام، ج5، ص75؛ اعانة الطالبین، ج2، ص311.
  7. . جواهر الکلام، ج17، ص219- 220؛ الدر المختار، ج2، ص499.
  8. . جواهر الکلام، ج17، ص220؛ اعانة الطالبین، ج2، ص317.
  9. العین، ج3، ص9؛ لسان العرب، ج2، ص226.
  10. لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حاجی».
  11. لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حج‌گزار».
  12. سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳.
  13. سوره آل عمران(3)، آیة 96.
  14. سوره حج(22)، آیه 34.
  15. . مجمع البیان، ج7، ص168؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص58.
  16. . مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص9.
  17. . علل الشرائع، ج2، ص595؛ وسائل الشیعه، ج11، ص129.
  18. . الکافی، ج4، ص194؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص407.
  19. . الکافی، ج4، ص197؛ علل الشرائع، ج2، ص421- 422.
  20. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص208.
  21. دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۱۹.
  22. . الکافی، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشیعه، ج13، ص294.
  23. . بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاری، ج15، ص217؛ تاریخ الطبری، ج1، ص110.
  24. . مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص17.
  25. سوره حج(22)، آیه 26.
  26. سوره بقره(2)، آیه 127.
  27. سوره حجّ(22)، آیه 27.
  28. . الکافی، ج4، ص335؛ مجمع البیان، ج7، ص145؛ وسائل الشیعه، ج11، ص238.
  29. . تاریخ الطبری، ج1، ص183؛ الکامل، ج1، ص107.
  30. . الکافی، ج4، ص205؛ وسائل الشیعه، ج11، ص8.
  31. . الکافی، ج4، ص213-214؛ وسائل الشیعه، ج12، ص386.
  32. . صحیح مسلم، ج4، ص60؛ الکافی، ج4، ص213.
  33. . الکافی، ج4، ص213؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص235.
  34. . مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.
  35. . مستدرک الوسائل، ج10ع ص43؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج10، ص200.
  36. . مستدرک الوسائل، ج5، ص398؛ بحار الانوار، ج12، ص195.
  37. . حج عبر الحضارات والامم، ص91-96، 120-132.
  38. . المیزان، ج3، ص277، 351.
  39. . المیزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.
  40. . احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص193.
  41. . مجمع البیان، ج4، ص239؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص217.
  42. سوره انفال(8)، آیه 35.
  43. . مجمع البیان، ج4، ص462؛ جامع البیان، ج9، ص316.
  44. ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ ۴۴٫۲ سوره بقره(2)، آیه 196؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.
  45. . تلخیص الحبیر، ج7، ص3؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص308؛ روح المعانی، ج28، ص100.
  46. الصحیح من سیرة النبی، ج14، ص31؛ فتح الباری، ج8، ص80؛ سبل الهدی، ج8، ص444؛ اعیان الشیعه، ج1، ص288؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن الترمذی، ج2، ص155؛ الکافی، ج4، ص244؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص443.
  47. . تفسیر قرطبی، ج4، ص144.
  48. . تذکرة الفقها، ج7، ص18؛ عمدة القاری، ج9، ص122.
  49. . المجموع، ج7، ص104؛ اضواء البیان، ج4، ص339؛ التفسیر الوسیط، ج1، ص98.
  50. . احکام القرآن، ج3، ص302؛ کشاف القناع، ج2، ص437.
  51. . روح المعانی، ج28، ص100.
  52. . مجمع البیان، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2؛ ص55.
  53. ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ ۵۳٫۲ سوره حج(۲۲)، آیه 27؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.
  54. . جامع البیان، ج26، ص140؛ التبیان، ج9، ص335.
  55. . ؟
  56. . سنن الکبری، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.
  57. . صحیح البخاری، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج2، ص179.
  58. . جامع البیان، ج10، ص136؛ مجمع البیان، ج5، ص38.
  59. . الکافی، ج4، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص454.
  60. . مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.
  61. . المجموع، ج7، ص104.
  62. . نیل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاری، ج18، ص36.
  63. سوره بقره(۲)، آیه۱۲۵؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۹.
  64. . الکافی، ج4، ص255؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.
  65. . وسائل الشیعه، ج14، ص586؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص628.
  66. . الکافی، ج4، ص256؛ وسائل الشیعه، ج11، ص99.
  67. مائده(5)، آیه 2؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۶.
  68. . سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشیعه، ج14، ص273.
  69. . صحیح البخاری، ج1، ص8.
  70. . صحیح البخاری، ج2، ص147؛ الکافی، ج4، ص250.
  71. ۷۱٫۰ ۷۱٫۱ ۷۱٫۲ ۷۱٫۳ سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.
  72. . الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578.
  73. . مستدرک الوسائل، ج10، ص74؛ بحار الانوار، ج96، ص125.
  74. . الکافی، ج4، ص425؛ صحیح مسلم، ج4، ص40.
  75. . الکافی، ج4، ص259؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص416.
  76. . صحیح البخاری، ج2، ص141؛ سنن الکبری، ج9، ص21.
  77. سوره ابراهیم(۱۴)، آیه ۳۷؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۲۶۰.
  78. . نور الثقلین، ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج65، ص85-86.
  79. دانشنامه حج و حرمین شرفین، ج۶، ص۳۲۵.
  80. سوره بقره(2)، آیه 196.
  81. ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ ۸۱٫۲ ۸۱٫۳ سوره حجّ(22)، آیه 28.
  82. سوره حجّ(22)، آیه 27.
  83. سوره بقره(2)، آیه 199.
  84. . صحیح بخاری، ج1، ص8؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص74.
  85. . الکافی، ج4، ص260؛ وسائل الشیعه، ج11، ص122.
  86. . تهذیب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشیعه، ج11، ص119.
  87. . تهذیب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشیعه، ج11، ص113.
  88. . الکافی، ج2، ص19؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص221.
  89. . الکافی، ج4، ص260؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص23.
  90. . الکافی، ج4، ص272؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص420.
  91. . وسائل الشیعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.
  92. . الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص19.
  93. . الحج و العمره فی الکتاب و السنه، ص169؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص153.
  94. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ وسائل الشیعه، ج11، ص102.
  95. . الکافی، ج4، ص269؛ وسائل الشیعه، ج11، ص26.
  96. . الکافی، ج4، ص74؛ وسائل الشیعه، ج10، ص325.
  97. . اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.
  98. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص217؛ وسائل الشیعه، ج11، ص127.
  99. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص518؛ وسائل الشیعه، ج13، ص192.
  100. . تهذیب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشیعه، ج11، ص140.
  101. . تهذیب الاحکام، ج5، ص442؛ وسائل الشیعه، ج11، ص141.
  102. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص229؛ وسائل الشیعه، ج11، ص128.
  103. . الکافی، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص124-125.
  104. . مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.
  105. . وسائل الشیعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.
  106. . مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.
  107. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص20؛ وسائل الشیعه، ج11، ص135.
  108. سوره حجّ(22)، آیه 27-28؛ ترجمه قرآن (انصاریان)؛ ص۳۳۵.
  109. . الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.
  110. . الکافی، ج4، ص188؛ وسائل الشیعه، ج13، ص295.
  111. . علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.
  112. . الکافی، ج4، ص264.
  113. . علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.
  114. . الکافی، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.
  115. . مصباح الشریعه، ص49؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.
  116. سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.
  117. سوره بقره(۲)، آیه‌های 189، 196؛ سوره مائده(۵)، آیه 96.
  118. . الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296.
  119. سوره مائده(۵)، آیه 97.
  120. . وسائل الشیعه، ج11، ص60؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص69.
  121. ۱۲۱٫۰ ۱۲۱٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۲۸.
  122. . الکافی، ج4، ص271؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص243.
  123. . نهج البلاغه، خطبه192؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.
  124. . علل الشرائع، ج1، ص248؛ وسائل الشیعه، ج1، ص22.
  125. . بحار الانوار، ج6، ص110 و ج50، ص267؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.
  126. . وسائل الشیعه، ج11، ص15؛ بحار الانوار، ج59، ص267.
  127. سوره حج(22)، آیه 27.
  128. سورة ابراهیم(14)، آیه 37؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۶۰.
  129. . الکافی، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.
  130. . بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص229.
  131. . الکافی، ج4، ص549؛ نور الثقلین، ج1، ص183.
  132. . علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.
  133. . صهبای حج، ص99-100.
  134. . الامالی، ص245؛ تحف العقول، ص233.
  135. . بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحیح من سیرة النبی، ج29، ص54.
  136. ۱۳۶٫۰ ۱۳۶٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۳۰.
  137. . الروضة البیهه، ج2، ص281-282.
  138. سوره حج(22)، آیه 29: ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.
  139. . مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.
  140. سوره توبه(۹)، آیه ۳؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۸۷.
  141. . التبیان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.
  142. . مجمع البیان، ج3، ص424؛ روح المعانی، ج7، ص35.
  143. . الکافی، ج4، ص271؛ وسائل الشیعه، ج11، ص21.
  144. الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص28.
  145. . الکافی، ج4، ص261؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220.
  146. . علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.
  147. . علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.
  148. . نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.
  149. . الکافی، ج4، ص198؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص250.
  150. . الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.
  151. . علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.
  152. . علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.
  153. سوره حج(۲۲)، آیه‌های ۲۸، ۳۶.
  154. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص265؛ وسائل الشیعه، ج11، ص12.
  155. . الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص9.
  156. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص222؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص21.
  157. . وسائل الشیعه، ج11، ص108؛ بحار الانوار، ج96، ص12.
  158. . الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص252.
  159. . الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.
  160. . نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.
  161. . الکافی، ج4، ص253؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.
  162. . الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.
  163. . السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.
  164. . المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.
  165. . مواهب الجلیل، ج4، ص84.
  166. . المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبین، ج2، ص328.
  167. . المغنی، ج3، ص502.
  168. . مختلف الشیعه، ج4، ص24؛ منتهی المطلب، ج10، ص121.
  169. . المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص25؛ المغنی، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.
  170. . الخلاف، ج2، ص272؛ تحریر الاحکام، ج1، ص557.
  171. . المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبری، ج1، ص360- 378.
  172. . المعتبر، ج2، ص785؛ المغنی، ج3، ص247.
  173. . الحدائق الناضره، ج14، ص369.
  174. . مغنی المحتاج، ج1، ص514؛ حواشی الشروانی، ج4، ص146.
  175. . مواهب الجلیل، ج4، ص68.
  176. . المجموع، ج7، ص150-165؛ المغنی، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.
  177. . بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بدایة المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.
  178. . علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص684.
  179. . حاشیه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباری، ج8، ص242.
  180. . جواهر الکلام، ج17، ص223.
  181. . هدی المتقین، ص153.
  182. . منتهی المطلب، ج10، ص111.
  183. . الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.
  184. . فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهین الحج، ج1، ص319.
  185. . موسوعه الامام الخویی، ج3، ص200.
  186. . المقنعه، ص394- 396.
  187. . مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.
  188. . السرائر، ج1، ص630.
  189. . مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.
  190. . الروضة البهیه، ج2، ص170.
  191. . مستند الشیعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقی ج4، ص453.
  192. . الروضة البهیه، ج2، ص314
  193. ۱۹۳٫۰ ۱۹۳٫۱ . المقنعه، ص391؛ مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.
  194. . المراسم العلویه، ص103- 105؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175.
  195. . الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.
  196. . المغنی، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.
  197. . تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهی المطلب، ج10، ص139؛ المغنی، ج3، ص234.
  198. . سنن ابی داود، ج1، ص462؛ الکافی، ج3، ص234.
  199. . الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص172.
  200. . المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.
  201. . المجموع، ج7، ص150- 152.
  202. . بدائع الصنائع، ج2، ص175.
  203. . تحفة الفقهاء، ج1، ص413؛ بدائع الصنائع، ج2، ص175.
  204. . المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27.
  205. سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶.
  206. . بدائع الصنائع، ج2، ص174- 175.
  207. . المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبین، ج2، ص586.
  208. . مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.
  209. . المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزیز، ج7، ص107.
  210. . مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.
  211. . مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69؛ الثمر الدانی، ص383.
  212. . منتهی المطلب، ج10، ص14- 17؛ مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص119؛ مدارک الاحکام، ج7، 16.
  213. . المجموع، ج7، ص7؛ مواهب الجلیل، ج3، ص423؛ المغنی، ج3، ص159.
  214. سوره آل‌عمران(3)، آیه 97؛ سوره بقره(2)، آیه 196.
  215. الکافی، ج2، ص18و ج4، ص265؛ صحیح البخاری، جج5، ص157؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج2، ص508؛ صحیح مسلم، ج4، ص102؛ الحدائق الناضره، ج14، ص19؛ جواهر الکلام، ج17، ص221؛ وسائل الشیعه، ج11، ص17.
  216. . قواعد الاحکام، ج1، ص402؛ شرائع الاسلام، ج1، ص163 الاقناع، ج1، ص230؛ بدائع الصنائع، ج2، ص160؛ مواهب الجلیل، ج3، ص446 و 447.
  217. . شرائع الاسلام، ج1، ص162؛ تحریر الاحکام، ج1، ص543 و ۵۴۴؛ المجموع، ج7، ص20؛ مواهب الجلیل، ج3، ص446 و 447؛ المغنی، ج3، ص161؛
  218. . المعتبر، ج2، ص749؛ تحریر الاحکام، ج1، ص544؛ الاقناع، ج1، ص230؛ مواهب الجلیل، ج3، ص442؛ کشاف القناع، ج2، ص440.
  219. . تحفة الفقهاء، ج1، ص383؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120؛ المغنی، ج3، ص160؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ الثمر الدانی، ص359؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424؛ الخلاف، ج2، ص245؛ تحریر الاحکام، ج2، ص90؛ المجموع، ج6، ص252؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص2076- 2077؛ الثمر الدانی، ص359؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424- 425.
  220. . مستند الشیعه، ج11، ص23- 24؛ الخلاف، ج2؛ ص247؛ المغنی، ج3، ص161؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120.
  221. . الخلاف، ج2، ص257؛ مستند الشیعه، ج11، ص12- 13.
  222. . المغنی، ج3، ص195؛ کشاف القناع، ج2، ص438.
  223. . تحفة الفقهاء، ج1، ص380؛ بدائع الصنائع، ج2، ص119.
  224. . مواهب الجلیل، ج3، ص421؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص3.
  225. . المجموع، ج7، ص102.
  226. . بدائع الصنائع، ج2، ص119؛ مواهب الجلیل، ج3، ص421.
  227. . مستند الشیعه، ج13، ص129- 130.
  228. . الحدائق الناضره، ج15، ص406؛ ریاض المسائل، ج7، ص193.
  229. . المعتبر، ج2، ص746.
  230. . المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجلیل، ج3، ص412؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص2.
  231. . علل الشرائع، ج2، ص405؛ ر.ک. جواهر الکلام، ج17، ص221.
  232. . المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجلیل، ج3، ص412.
  233. . تحریر الاحکام، ج1، ص535؛ العروة الوثقی، ج4، ص595.
  234. . مغنی المحتاج، ج1، ص460؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص2.
  235. سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۱.
  236. . تذکرة الفقهاء، ج7، ص183؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.
  237. . مواهب الجلیل، ج4، ص22.
  238. . الخلاف، ج2، ص258؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.
  239. . المجموع، ج7، ص142، 145.
  240. . المبسوط، سرخسی، ج4، ص60؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص390.
  241. . المغنی، ج3، ص263؛ الشرح الکبیر، ج3، ص223.
  242. . الحدائق الناضره، ج14، ص354؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.
  243. . مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص136.
  244. سوره بقره(2)، آیه 198؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.
  245. . زبدة البیان، ص268؛ مواهب الجلیل، ج3، ص502.
  246. . جامع البیان، ج2، ص385؛ مجمع البیان، ج2، ص47.
  247. . کنز العمال، ج5، ص23؛ الجامع الصغیر، ج1، ص510؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص44.
  248. . مستدرک الوسائل، ج9، ص420؛ کنز العمال، ج5، ص116.
  249. . مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.
  250. . الکافی، ج4، ص190؛ علل الشرائع، ج2، ص400.
  251. سوره بقره(2)، آیه 128؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۰؛ مجمع البیان، ج1، ص391؛ احکام القرآن، ج1، ص98.
  252. سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.
  253. . مصباح الشریعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.
  254. . مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.
  255. سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱؛ رک: مجمع البیان، ج2، ص45؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص411؛ سنن ابی داود، ج1، ص389- 390؛ مجمع البیان، ج2، ص45.
  256. . الکافی، ج4، ص280؛ وسائل الشیعه، ج11، ص35 و 143؛ بحار الانوار، ج96، ص ۹ و 119؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص209.
  257. . من لایحضره الفقیه، ج2، ص279 و ۲۸۲؛ وسائل الشیعه، ج11، ص150؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص43؛ بحار الانوار، ج46، ص71؛ شرح اصول کافی، ج12، ص426.
  258. مستدرک الوسائل، ج9، ص160 و 172؛ بحار الانوار، ج96، ص120؛ مدارک الاحکام، ج7، ص241؛ الحدائق الناضره، ج14، ص47 و 25- 55؛ الکافی، ج4، ص285 و ۳۳۸؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص271؛ جواهر الکلام، ج18، ص137- 147؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296؛ مصباح الشریعه، ص48؛
  259. الکافی، ج5، ص124؛ الامالی، ص527؛ من لایحضره الفقیه، ج3، ص162 و ج1، ص189؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص368؛ بحار الانوار، ج93، ص16 و ج96، ص120؛ العروة الوثقی، ج4، ص339؛ وسائل الشیعه، ج11، ص146.
  260. مصباح الشریعه، ص47؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ الفقه علی مذاهب الاربعه، ص888؛ جامع السعادات، ج3، ص309.
  261. . حج و عمره در قرآن و حدیث، ص260؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص314؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص17؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص962.
  262. الکافی، ج4، ص۳۱۷ و 318؛ کشف اللثام، ج5، ص244؛ جواهر الکلام، ج18، ص174؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص301؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص47؛ وسائل الشیعه، ج12، ص316 و ۳۱۷ و ۳۱۹؛ بحار الانوار، ج96، ص133.
  263. الکافی، ج4، ص۲۸۶ و 338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296؛ مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج2، ص193؛ مرآة العقول، ج17، ص270؛ تفسیر الکبیر، ج5، ص180؛ وسائل الشیعه، ج12، ص11.
  264. الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص۴۸۴ و 558؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص491.
  265. من لایحضره الفقیه، ج2، ص559؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص439؛ وسائل الشیعه، ج14، ص319؛ نک: جواهر الکلام، ج20، ص81.
  266. مصباح الشریعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص160 و ج10، ص173؛ بحار الانوار، ج10، ص475 و ج73، ص273 و ج96، ص120؛ کشف الغطاء، ج4، ص443- 445؛ مکارم الاخلاق، ص251؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص296- 298؛ وسائل الشیعه، ج12، ص9- 13.
  267. نهج البلاغه، خطبه 192؛ الکافی، ج4، ص199؛ مصباح الشریعه، ص163؛ وسائل الشیعه، ج11، ص78-۸۰؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص29 و ج10، ص172؛ ایضاح الفوائد، ج4، ص66؛ المجموع، ج7، ص91؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص479.
  268. الکافی، ج4، ص230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص234؛ علل الشرائع، ج3، ص446؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص224؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447؛ المستدرک، ج1، ص259؛ شرائع الاسلام، ج1، 210؛ الحدائق الناضره، ج17، ص346؛ جواهر الکلام، ج20، ص71؛ المجموع، ج8، ص278؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص52؛ صحیح مسلم، ج4، ص104.
  269. . الکافی، ج4، ص530؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص377؛ المجموع، ج8، ص256؛ رک: تهذیب الاحکام، ج5، ص280؛
  270. الکافی، ج4، ص315 و ۳۱۷؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص460؛ الحدائق الناضره، ج14، ص275؛ موسوعه الامام الخویی، ج30، ص383؛ رک: من لایحضره الفقیه، ج2، ص462؛ وسائل الشیعه، ج11، ص۱۹۷ و 204.
  271. الکافی، ج4، ص280؛ وسائل الشیعه، ج11، ص148 و ۱۴۹؛ العروة الوثقی، ج2، ص215- 216؛ بحوث فقهیه، ص33.
  272. الکافی، ج4، ص281؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ تحریر الاحکام، ج2، ص114.
  273. . الکافی، ج4، ص533؛ وسائل الشیعه، ج14، ص292؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص382؛ الحدائق الناضره، ج17، ص343؛ رک: وسائل الشیعه، ج13، ص150؛ بحار الانوار، ج96، ص318.
  274. . الکافی، ج2، ص174 و ج4، ص264؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص228 و ۳۰۰ و ج11، ص445؛ الحدائق الناضره، ج17، ص386- 387؛ الوافی، ج14، 1299؛ رک: الخصال، ص635.
  1. جمع آن، حجاج و حجیج است.
  2. الْبَیتِ الْعَتِیقِ.
  3. أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ
  4. و نه بنیانگذاری
  5. وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیتِ.
  6. وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعیل.
  7. وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجالاً وَ عَلی کلِّ ضامِرٍ یأْتینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمیقٍ.
  8. همراه با گروهی از انسان‌ها و جن‌ها
  9. وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً
  10. و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.
  11. و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.
  12. حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  13. شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده‌اید و بیمی ندارید وارد مسجدالحرام خواهید شد.
  14. جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.
  15. و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند.
  16. وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکفینَ وَ الرُّکعِ السُّجُود؛ و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانهٔ مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید».
  17. یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَـٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوٰنٗا. ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماه‌های حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را می‌طلبند، حلال مشمارید.
  18. لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلکَ، لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.
  19. حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  20. ﴿فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًی مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ… ﴾ و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به کفّارهٔ [آن، باید] روزه ای بدارد…
  21. مانند آیه ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ﴾ پروردگارا، من [یکی از] فرزندانم را در درّه ای بی کشت، نزد خانهٔ محترم تو، سکونت دادم پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده، باشد که سپاسگزاری کنند.
  22. ﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
  23. و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
  24. چنان‌که بر پایه روایتی از امام صادق (ع) حکمت ذبح قربانی ذبح هواهای نفسانی و طمع، رمی‌جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عیوب ظاهری و باطنی انسان است.
  25. ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب﴾ حج در ماه‌های معلومی است… به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.
  26. جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.
  27. جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.
  28. ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ﴾ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع نزد خانه حُرمت‌یافته‌ات سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل‌های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقه‌مند و متمایل کن!
  29. فرزندانم (فرزندان ابراهیم).
  30. ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾ حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  31. برطرف کردن آلودگی.
  32. سپس باید آلودگی خود را بزدایند و به نذرهای خود وفا کنند و بر گِرد آن خانه کهن [کعبه] طواف به جای آورند.
  33. ﴿وَأَذٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَی ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَۙ وَرَسُولُهُ﴾ و این اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به همهٔ مردم در روز حج اکبر که: یقیناً خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند.
  34. خدا، [زیارتِ] کعبه، آن خانهٔ با حرمت را وسیلهٔ قوام و برپایی [زندگی، معیشت و سامان دنیا و آخرت] مردم قرار داد.
  35. و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
  36. و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
  37. غیر اهالی مکه و اطراف آن.
  38. مندوب
  39. حج استنابه‌ای.
  40. مانند قربانی، طواف قدوم و طواف نساء.
  41. تمتع، قران و افراد.
  42. از جمله در حج مستحب.
  43. ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾ حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  44. مطابق باور اهل سنت.
  45. حج آفاقی، حج غیر اهالی مکه و اطراف آن است.
  46. آزاد بودن.
  47. فقیهان امامی و شافعی و برخی مالکیان، اسلام را نه شرط وجوب حج، بلکه شرط صحت آن دانسته‌اند.
  48. ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ… ﴾ حج در ماه‌های معینی است…
  49. تا طلوع فجر روز دهم.
  50. تا پایان روز دهم.
  51. بر شما گناهی نیست که [در ایام حج] از پروردگارتان [به وسیلۀ تجارت و داد و ستد] فضل و روزی و منافع مادی بطلبید.
  52. ﴿وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا﴾ و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده!
  53. ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾ حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  54. ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی﴾ حج در ماه‌های معلومی است… به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.
  55. برخی از فقیهان شیعه، بر پایه برخی روایات، آغاز کردن سفر را از مدینه برتر دانسته‌اند.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حج.

ترجمه قرآن (انصاریان)، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.

ترجمه قرآن (فولادوند)، محمدمهدی فولادوند، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.