استظلال: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵: خط ۱۵:
===دیدگاه شیعه===
===دیدگاه شیعه===


==== در فقه ====
====در فقه====
به باور بیشتر نزدیک به همه فقیهان شیعه،<ref>. الانتصار، ص245؛ المراسم العلویه، ص106؛ منتهی المطلب، ج2، ص791.</ref> استظلالِ [[احرام|مُحرم]] با تحقق شرایطی جایز نیست. بر این پایه، احرام‌گزار نمی‌تواند بر وسیله سواری سقف‌دار مانند کجاوه و هودج<ref>. الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص791؛ جواهر الکلام، ج18، ص394.</ref> و به باور فقیهان معاصر، وسایلی مانند کشتی، هواپیما و خودرو<ref>. تحریر الوسیله، ج1، ص426؛ المعتمد، ج4، ص233.</ref> سوار شود. اندکی از فقیهان شیعه از جمله ابن جنید اسکافی، به سایه نرفتن را مستحب شمرده‌اند.<ref>. نک: مختلف الشیعه، ج4، ص83؛ الدروس، ج1، ص377؛ ذخیرة المعاد، ج1، ق3، ص598.</ref>
به باور بیشتر نزدیک به همه فقیهان شیعه،<ref>. الانتصار، ص245؛ المراسم العلویه، ص106؛ منتهی المطلب، ج2، ص791.</ref> استظلالِ [[احرام|مُحرم]] با تحقق شرایطی جایز نیست. بر این پایه، احرام‌گزار نمی‌تواند بر وسیله سواری سقف‌دار مانند کجاوه و هودج<ref>. الخلاف، ج2، ص318؛ منتهی المطلب، ج2، ص791؛ جواهر الکلام، ج18، ص394.</ref> و به باور فقیهان معاصر، وسایلی مانند کشتی، هواپیما و خودرو<ref>. تحریر الوسیله، ج1، ص426؛ المعتمد، ج4، ص233.</ref> سوار شود. اندکی از فقیهان شیعه از جمله ابن جنید اسکافی، به سایه نرفتن را مستحب شمرده‌اند.<ref>. نک: مختلف الشیعه، ج4، ص83؛ الدروس، ج1، ص377؛ ذخیرة المعاد، ج1، ق3، ص598.</ref>


به باور شماری از فقیهان، حکمتِ حرمت پوشش بخش‌هایی از بدن در حال احرام، یعنی پرهیز از آسایش‌طلبی و تن‌آسایی، در حکم حرمت استظلال نیز وجود دارد.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص341.</ref>
به باور شماری از فقیهان، حکمتِ حرمت پوشش بخش‌هایی از بدن در حال احرام، یعنی پرهیز از آسایش‌طلبی و تن‌آسایی، در حکم حرمت استظلال نیز وجود دارد.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص341.</ref>


==== در حدیث ====
====در حدیث====
پشتوانه دیدگاه مشهور فقیهان، حدیث‌های پرشمار<ref>. الحدائق، ج15، ص470؛ مستند الشیعه، ج12، ص25-27؛ جواهر الکلام، ج18، ص395-396؛ الکافی، ج4، ص350-351؛ التهذیب، ج5، ص309 و ص313.</ref> و معتبر است که برخی از آن‌ها صحیح شمرده شده‌اند.<ref>. الحدائق، ج15، ص470-473؛ مستند الشیعه، ج12، ص25-26.</ref> در این حدیث‌ها، احرام‌گزاران به‌گونه صریح یا ضمنی از جای گرفتن در وسایلی مانند کجاوه و زیر سایبان رفتن به هنگام حرکت نهی شده و به حرکت زیر آفتاب فرمان یافته‌اند.<ref group="یادداشت">أَضحِ لِمَن أحْرَمْتَ له.</ref><ref>. الکافی، ج4، ص350، 351؛ الاختصاص، ص120.</ref> نیز در برخی روایت‌ها، اصرار عملی پیشوایان<ref>. الکافی، ج4، ص350، 352-353؛ التهذیب، ج5، ص310.</ref><ref>. الکافی، ج4، ص350-351.</ref> بر پرهیز از استظلال در حال احرام گزارش شده است. دیگر ادله<ref>. الحدائق، ج15، ص473-476؛ جواهر الکلام، ج18، ص396-398؛ المعتمد، ج4، ص243.</ref> روایاتی هستند که از گفت‌وگوهایی میان امامان شیعه(ع) و سران مذهب حنفی گزارش داده‌اند، مانند گفت‌وگوی [[ابوحنیفه]] (م.۱۵۰ق)<ref>. قرب الاسناد، ص359.</ref> با [[امام صادق(ع)]] و مناظرات جداگانه ابویوسف (م.۱۸۲ق)<ref>. الکافی، ج4، ص350، 352-353؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص76.</ref>  و محمد بن حسن شیبانی (م.۱۸۹ق)<ref>. الاحتجاج، ج2، ص168.</ref>  با [[امام کاظم(ع)]].  
پشتوانه دیدگاه مشهور فقیهان، حدیث‌های پرشمار<ref>. الحدائق، ج15، ص470؛ مستند الشیعه، ج12، ص25-27؛ جواهر الکلام، ج18، ص395-396؛ الکافی، ج4، ص350-351؛ التهذیب، ج5، ص309 و ص313.</ref> و معتبر است که برخی از آن‌ها صحیح شمرده شده‌اند.<ref>. الحدائق، ج15، ص470-473؛ مستند الشیعه، ج12، ص25-26.</ref> در این حدیث‌ها، احرام‌گزاران به‌گونه صریح یا ضمنی از جای گرفتن در وسایلی مانند کجاوه و زیر سایبان رفتن به هنگام حرکت نهی شده و به حرکت زیر آفتاب فرمان یافته‌اند.<ref group="یادداشت">أَضحِ لِمَن أحْرَمْتَ له.</ref><ref>. الکافی، ج4، ص350، 351؛ الاختصاص، ص120.</ref> نیز در برخی روایت‌ها، اصرار عملی پیشوایان<ref>. الکافی، ج4، ص350، 352-353؛ التهذیب، ج5، ص310.</ref><ref>. الکافی، ج4، ص350-351.</ref> بر پرهیز از استظلال در حال احرام گزارش شده است. دیگر ادله<ref>. الحدائق، ج15، ص473-476؛ جواهر الکلام، ج18، ص396-398؛ المعتمد، ج4، ص243.</ref> روایاتی هستند که از گفت‌وگوهایی میان امامان شیعه(ع) و سران مذهب حنفی گزارش داده‌اند، مانند گفت‌وگوی [[ابوحنیفه]] (م.۱۵۰ق)<ref>. قرب الاسناد، ص359.</ref> با [[امام صادق(ع)]] و مناظرات جداگانه ابویوسف (م.۱۸۲ق)<ref>. الکافی، ج4، ص350، 352-353؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص76.</ref>  و محمد بن حسن شیبانی (م.۱۸۹ق)<ref>. الاحتجاج، ج2، ص168.</ref>  با [[امام کاظم(ع)]].  


خط ۲۶: خط ۲۶:


===دیدگاه فقیهان مذاهب دیگر===
===دیدگاه فقیهان مذاهب دیگر===
از میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، مالک بن انس<ref>. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ التمهید، ج15، ص111؛ حلیة العلماء، ج3، ص242.</ref> (م.۱۷۹ق) و احمد بن حنبل<ref>. التمهید، ج15، ص111؛ کشاف القناع، ج2، ص424-425.</ref> (م.۲۴۱ق) به حرمت استظلال با کجاوه و وسایل همانند آن باور دارند، همچنان‌که از صحابه و فقیهان نخستین، کسانی چون عبدالله بن عمر، عبدالرحمن بن مهدی و فقیهان مدینه این دیدگاه را داشته‌اند.<ref>. التمهید، ج15، ص111؛ المغنی، ج3، ص282؛ المجموع، ج7، ص356.</ref> مهم‌ترین پشتوانه باورمندان به حرمت استظلال، سیره پیامبر گرامی۹ و جانشینان ایشان و صحابه و تابعین است؛ زیرا آنان بدون محمِل و سایبان و زیر آفتاب حج می‌گزاردند.<ref>. المصنف، ج2، ص371؛ شرح العمده، ج3، ص64.</ref> نیز بر پایه روایت جابر از پیامبر گرامی۹، گناهانِ مُحرمی که در پرتو آفتاب احرام بگزارد، با غروب خورشید از میان می‌رود.<ref>. السنن الکبری، ج5، ص70.</ref> بر پایه گزارش‌هایی، عبدالله بن عمر مُحرمانی را که سایبانی برای خود برگرفته بودند، از استظلال پرهیز می‌داد و آنان را به آشکار ساختن خود در برابر آفتاب (إضحاء) سفارش می‌کرد.<ref>. السنن الکبری، ج5، ص70؛ شرح العمده، ج3، ص66-68.</ref> لزوم دوری از آسایش‌طلبی، از ادله حرمت استظلال به شمار رفته است.<ref>. المغنی، ج3، ص283؛ کشاف القناع، ج2، ص493.</ref>
 
==== مالکی و حنبلی ====
از میان پیشوایان مذاهب اهل سنت، مالک بن انس (م.۱۷۹ق)<ref>. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص153؛ التمهید، ج15، ص111؛ حلیة العلماء، ج3، ص242.</ref> و [[احمد بن حنبل]] (م.۲۴۱ق)<ref>. التمهید، ج15، ص111؛ کشاف القناع، ج2، ص424-425.</ref> به حرمت استظلال با کجاوه و وسایل همانند آن باور دارند، همچنان‌که از [[صحابه]] و فقیهان نخستین، کسانی چون [[عبدالله بن عمر بن خطاب|عبدالله بن عمر]]، عبدالرحمن بن مهدی و فقیهان [[مدینه]] این دیدگاه را داشته‌اند.<ref>. التمهید، ج15، ص111؛ المغنی، ج3، ص282؛ المجموع، ج7، ص356.</ref> مهم‌ترین پشتوانه باورمندان به حرمت استظلال، سیره [[حضرت محمد(ص)]] و جانشینان وی  و صحابه و [[تابعین]] است؛ زیرا آنان بدون محمِل و سایبان و زیر آفتاب [[حج]] می‌گزاردند.<ref>. المصنف، ج2، ص371؛ شرح العمده، ج3، ص64.</ref> نیز بر پایه روایت جابر از حضرت محمد(ص)، گناهانِ مُحرمی که در پرتو آفتاب احرام بگزارد، با غروب خورشید از میان می‌رود.<ref>. السنن الکبری، ج5، ص70.</ref> بر پایه گزارش‌هایی، عبدالله بن عمر مُحرمانی را که سایبانی برای خود برگرفته بودند، از استظلال پرهیز می‌داد و آنان را به آشکار ساختن خود در برابر آفتاب<ref group="یادداشت">إضحاء.</ref> سفارش می‌کرد.<ref>. السنن الکبری، ج5، ص70؛ شرح العمده، ج3، ص66-68.</ref> لزوم دوری از آسایش‌طلبی، از ادله حرمت استظلال به شمار رفته است.<ref>. المغنی، ج3، ص283؛ کشاف القناع، ج2، ص493.</ref>


ناقدانِ این ادله،<ref>. المجموع، ج7، ص267-351، 357؛ نیل الاوطار، ج5، ص74؛ عون المعبود، ج5، ص202.</ref> فعل پیامبر۹ و صحابه را دلالت‌گر بر وجوب ندانسته، با ضعیف شمردن سند روایت مرفوعه جابر، آن را دارای معنای استحباب دانسته‌اند. استناد به حدیث‌های ابن عمر را نیز شماری از فقیهان نپذیرفته‌اند. در فقه حنبلی، افزون بر حرمت استظلال با محمل، چند دیدگاه دیگر نیز مطرح شده است:<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ الانصاف، ج3، ص461؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> أ. کراهت استظلال. برخی از شارحان فقه حنبلی، مقصود احمد بن حنبل را از کراهت، همین معنا یعنی کراهت تنزیهی، دانسته‌اند. ب. جواز استظلال بدون کراهت. ج. حرمت استظلال، اگر اندک نباشد.<ref>. المغنی، ج3، ص283.</ref>
ناقدانِ این ادله،<ref>. المجموع، ج7، ص267-351، 357؛ نیل الاوطار، ج5، ص74؛ عون المعبود، ج5، ص202.</ref> فعل پیامبر۹ و صحابه را دلالت‌گر بر وجوب ندانسته، با ضعیف شمردن سند روایت مرفوعه جابر، آن را دارای معنای استحباب دانسته‌اند. استناد به حدیث‌های ابن عمر را نیز شماری از فقیهان نپذیرفته‌اند. در فقه حنبلی، افزون بر حرمت استظلال با محمل، چند دیدگاه دیگر نیز مطرح شده است:<ref>. الکافی فی فقه الامام احمد، ج1، ص406؛ الانصاف، ج3، ص461؛ الفروع، ج3، ص270.</ref> أ. کراهت استظلال. برخی از شارحان فقه حنبلی، مقصود احمد بن حنبل را از کراهت، همین معنا یعنی کراهت تنزیهی، دانسته‌اند. ب. جواز استظلال بدون کراهت. ج. حرمت استظلال، اگر اندک نباشد.<ref>. المغنی، ج3، ص283.</ref>


==== حنفی، شافی و زیدی ====
در برابر، فقیهان حنفی،<ref>. الهدایه، ج1، ص139؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186؛ قس: تذکرة الفقهاء، ج7، ص340.</ref> شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص356؛ اعانة الطالبین، ج2، ص365.</ref> و زیدی<ref>. الاحکام، ج1، ص309-310.</ref> استظلال در کجاوه را در شمار محرمات احرام ندانسته و بهره بردن از آن را در حال احرام تجویز کرده‌اند. از صحابه و فقیهان نخست، کسانی چون عثمان، ربیعه، ثوری، ابوحنیفه (م.۱۵۰ق) و شافعی (م.۲۰۴ق) این دیدگاه را پذیرفته‌اند.<ref>. الاستذکار، ج4، ص24؛ المغنی، ج3، ص282؛ المجموع، ج7، ص356.</ref> باورمندان به این دیدگاه نیز به سنّت نبوی و سیره صحابه استناد کرده‌اند؛ مانند روایت ام الحصین که بر پایه آن، در حجة الوداع، اسامه یا بلال با لباس سایبانی برای پیامبر۹ ساختند تا جمره را رمی کند.<ref>. مسند احمد، ج6، ص402؛ صحیح مسلم، ج4، ص80.</ref> نیز گزارش شده که عثمان بن عفان در حال احرام در خیمه‌ای جای می‌گرفت.<ref>. المصنف، ج4، ص385؛ الکامل، ج3، ص103.</ref> روایت‌هایی نیز درباره بهره‌گیری کسانی چون عمر بن خطاب و عمار یاسر از سایبان در حال احرام گزارش شده است. همچنین گزارش شده که ابن عباس استظلال را در حال احرام جایز می‌دانست.<ref>. نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186.</ref> دلیل دیگر جواز استظلال آن است که بهره بردن از سایه در حال احرام هنگامی ممنوع است که چیزی پوشاننده بدن باشد و سقف کجاوه یا خیمه با بدن تماس ندارد.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186؛ الهدایه، ج1، ص139.</ref> مخالفان این دیدگاه،<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص341؛ شرح العمده، ج3، ص71-72، 76.</ref> حدیث‌های یاد شده از جمله حدیث ام الحصین را مربوط به حالت اضطرار و وجود عذر موجّه دانسته‌اند. نیز احتمال داده‌اند که استظلال پیامبر۹ پس از پیاده شدن از مرکب بوده است نه در حال سواره. برخی شافعیان پرهیز از استظلال را هنگام وقوف در عرفه، مستحب دانسته‌اند.<ref>. المجموع، ج8، ص117؛ مغنی المحتاج، ج1، ص497.</ref> در شماری از منابع فقهی حنفیان، باور به حرمت رفتن زیر خیمه و مانند آن، به مالک نسبت یافته است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ الهدایه، ج1، ص139.</ref> در منابع فقه مالکی، این دیدگاه به چشم نمی‌خورد.
در برابر، فقیهان حنفی،<ref>. الهدایه، ج1، ص139؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186؛ قس: تذکرة الفقهاء، ج7، ص340.</ref> شافعی<ref>. المجموع، ج7، ص356؛ اعانة الطالبین، ج2، ص365.</ref> و زیدی<ref>. الاحکام، ج1، ص309-310.</ref> استظلال در کجاوه را در شمار محرمات احرام ندانسته و بهره بردن از آن را در حال احرام تجویز کرده‌اند. از صحابه و فقیهان نخست، کسانی چون عثمان، ربیعه، ثوری، ابوحنیفه (م.۱۵۰ق) و شافعی (م.۲۰۴ق) این دیدگاه را پذیرفته‌اند.<ref>. الاستذکار، ج4، ص24؛ المغنی، ج3، ص282؛ المجموع، ج7، ص356.</ref> باورمندان به این دیدگاه نیز به سنّت نبوی و سیره صحابه استناد کرده‌اند؛ مانند روایت ام الحصین که بر پایه آن، در حجة الوداع، اسامه یا بلال با لباس سایبانی برای پیامبر۹ ساختند تا جمره را رمی کند.<ref>. مسند احمد، ج6، ص402؛ صحیح مسلم، ج4، ص80.</ref> نیز گزارش شده که عثمان بن عفان در حال احرام در خیمه‌ای جای می‌گرفت.<ref>. المصنف، ج4، ص385؛ الکامل، ج3، ص103.</ref> روایت‌هایی نیز درباره بهره‌گیری کسانی چون عمر بن خطاب و عمار یاسر از سایبان در حال احرام گزارش شده است. همچنین گزارش شده که ابن عباس استظلال را در حال احرام جایز می‌دانست.<ref>. نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186.</ref> دلیل دیگر جواز استظلال آن است که بهره بردن از سایه در حال احرام هنگامی ممنوع است که چیزی پوشاننده بدن باشد و سقف کجاوه یا خیمه با بدن تماس ندارد.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ بدائع الصنائع، ج2، ص186؛ الهدایه، ج1، ص139.</ref> مخالفان این دیدگاه،<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص341؛ شرح العمده، ج3، ص71-72، 76.</ref> حدیث‌های یاد شده از جمله حدیث ام الحصین را مربوط به حالت اضطرار و وجود عذر موجّه دانسته‌اند. نیز احتمال داده‌اند که استظلال پیامبر۹ پس از پیاده شدن از مرکب بوده است نه در حال سواره. برخی شافعیان پرهیز از استظلال را هنگام وقوف در عرفه، مستحب دانسته‌اند.<ref>. المجموع، ج8، ص117؛ مغنی المحتاج، ج1، ص497.</ref> در شماری از منابع فقهی حنفیان، باور به حرمت رفتن زیر خیمه و مانند آن، به مالک نسبت یافته است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص129؛ الهدایه، ج1، ص139.</ref> در منابع فقه مالکی، این دیدگاه به چشم نمی‌خورد.