|
|
خط ۱۰۹: |
خط ۱۰۹: |
| * '''من لایحضره الفقیه''': الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق | | * '''من لایحضره الفقیه''': الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق |
| * '''المنتظم''': ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق. | | * '''المنتظم''': ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق. |
| {{پایان}}
| |
|
| |
| اجازه: منصب اذن به حاجیان برای کوچ از مشاعر، در روزگار جاهلیت
| |
|
| |
| اجازه به معنای اذن دادن یا به راهانداختن است.<ref>لسان العرب، ج۵، ص۳۲۶، «اجازه».</ref> در گزارشهای تاریخی، اجازه مقامی تشریفاتی در روزگار جاهلیت به شمار میرفته که کسانی خاص عهدهدار آن بودند و بر پایه آداب جاهلی، حاجیان برخی از مناسک حج را پیش از صاحب اجازه، آغاز نمیکردند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۲۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۹۸.</ref>
| |
|
| |
| برخی منابع تاریخی، کوچ از موقف عرفات را وابسته به اجازه دانسته و تأسیس آن را به زمان حکومت جُرْهم بر مکه نسبت دادهاند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۶۵.</ref> بر پایه این سنت، حاجیان پس از ورود به عرفات، نخستین موقف در حج، در روز نهم ذیحجه برای کوچ به مزدلفه، منتظر اجازه صوفه<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸.</ref> (غوث بن مُر بن اد بن طابخة بن الیاس بن مُضَر و پس از او تبارش<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>) میماندند.<ref>المفصل، ج۱۱، ص۳۸۲.</ref> در علت نامگذاری صوفه گفته شده<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۲-۲۰۳؛ الاعلام، ج۵، ص۱۲۳؛ المفصل، ج۱۱، ص۱۹۱.</ref>: روزی خواهر غوث، تکمه، وی را که به خدمتگزاری کعبه میپرداخت، به سبب شدت گرما در وضعی آشفته دید و او را به صوفه (پشم) همانند دانست و سپس وی بدین نام خوانده شد.<ref>المنمق، ص۲۵۵.</ref>
| |
|
| |
| درباره سنت اجازة الحجیج آوردهاند: مادر غوث که دارای پسر نمیشد، نذر کرد در صورت پسر بودن فرزندش، او را به خدمتگزاری کعبه و مسجدالحرام بگمارد. بدین روی، غوث از همان دوران کودکی همراه داییهای جرهمی خود به خدمت کعبه مشغول بود. نذر مادر و توفیق خدمتگزاری کعبه از کودکی به او مقام و موقعیتی خاص بخشید تا آنجا که اجازه کوچ مردم از عرفات را به دست آورد و این اجازه به عنوان منصبی به او و خاندانش اختصاص یافت.<ref>المنمق، ص۲۵۵؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۷-۷۸؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۵۵.</ref> به گزارشی دیگر، این منصب از سوی شاهان کِنْدَه، از عرب جنوبی، به غوث واگذار شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۱، ص۳۳۵.</ref>
| |
|
| |
| ازرقی در گزارشی صوفه را اخزم بن عاص بن عمرو بن مازن بن اسد دانسته و همه رویدادهای مربوط به نذر و خدمتگزاری کعبه را به همسر او و فرزندش غوث بن اخزم نسبت داده و بر آن است که حبشیة بن سلول خزاعی، امیر مکه و پردهدار کعبه، سنت اجازه از صوفه را رواج داد.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۸۶.</ref> بر پایه این گزارش، باید منصب اجازهداری در زمان ولایت خزاعه بر مکه آغاز شده باشد؛ اما مشهور است که این امر در زمان جرهمیها آغاز شده که پیش از خزاعیها بر مکه ولایت داشتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۶۵.</ref>
| |
|
| |
| پس از غوث بن مر و فرزندانش با توجه به نزدیکی نسب، منصب اجازه به خاندان بنیسعد بن زید منات بن تمیم و پس از آنها به خاندان صفوان بن حارث بن شجنة بن عطارد تمیمی رسید که آخرین آنها کرب بن صفوان بود که همزمان با ظهور اسلام میزیست.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۶۱؛ المفصل، ج۷، ص۴۴.</ref>
| |
|
| |
| خروج از مزدلفه به سوی منا که از آن به «افاضه» تعبیر میشود، نیز نیازمند اجازه بود.<ref>السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۵.</ref> درباره منصب افاضه و صاحبانش اختلافاتی در منابع به چشم میخورد. برخی اجازه از عرفه و افاضه از مزدلفه را یکی دانسته و مطلق اجازه را ابتدا مربوط به صوفه و پس از آن به خاندان زید بن عدوان بن عمرو بن قیس بن غیلان نسبت دادهاند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۸۷؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۰-۲۰۱.</ref> بر پایه این سخن، این منصب در خاندان صوفه هنگام ظهور اسلام وجود نداشته است؛ اما در اسناد تاریخی آمده که اجازه در خاندان صوفه تا پیدایش اسلام برقرار بوده است. برخی اجازه از عرفه را به صوفه و افاضه از مزدلفه را به خاندان زید بن عدوان نسبت دادهاند<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۳۹؛ الکامل، ج۲، ص۴۳.</ref> که ابوسیاره عمیلة بن اعزل، آخرین و نامآورترین فرد این خاندان، همزمان با ظهور اسلام میزیسته است.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۹؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۵.</ref> درباره چگونگی افاضه آمده است: ابوسیاره آنگاه که میخواست صبح روز موعود به مردم اجازه رفتن دهد، سوار بر مرکبش پیشاپیش آنان حرکت میکرد و با خواندن بیتی آنها را به بردباری و درنگ فرامیخواند و به ایشان اجازه کوچ میداد.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۹؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۵۷.</ref> حاجیان نیز برای یافتن جای مناسب یا تعجیل در قربانی کردن، شتابان از مزدلفه به سوی منا میرفتند. پیامبر خدا۹ در حج مردم را از شتاب در این کوچ بازداشت و شتاب نکردن را نیکو دانست.<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۶۰۱.</ref>
| |
|
| |
| بر پایه این سنت جاهلی، حاجیان تا آنگاه که صوفه به رمی جمرات اقدام نمیکرد، به این کار دست نمیزدند. بدین روی، برخی که عجله داشتند، نزد صوفه میآمدند و از او تعجیل را در رمی میخواستند. اما صوفه سوگند یاد میکرد که این کار را تا غروب خورشید انجام ندهد. پس از فراغت از رمی، هیچ کس اجازه رفتن نداشت تا آنگاه که صوفه راه خود را در پیش میگرفت و مردم نیز در پی او میرفتند.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۷۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۱۶-۱۷؛ الکامل، ج۲، ص۲۰.</ref>
| |
|
| |
| ارزش و اعتبار منصب اجازه، گاه سبب درگیریهایی برای تصدی آن میشد؛ چنانکه قصی بن کلاب، جد چهارم رسول خدا۹، با شکست دادن صوفه، این منصب را در اختیار گرفت.<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۸۱؛ الطبقات، ج۱، ص۶۸.</ref> نیز از نزاع ابوسیاره و حمیریان در این زمینه گزارشی در دست است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref>
| |
|
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس}}
| |
|
| |
| ==منابع==
| |
| {{منابع}}
| |
| {{دانشنامه
| |
| | آدرس =
| |
| | عنوان =
| |
| | نویسنده = سید حامد علیزاده موسوی
| |
| }}
| |
| * '''اخبار مکه''': الازرقی (م.۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق
| |
| * '''اخبار مکه''': الفاکهی (م.۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالملک، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق
| |
| * '''الاعلام''': الزرکلی (م.۱۳۹۶ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م
| |
| * '''البدایة و النهایه''': ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق
| |
| * '''تاریخ ابن خلدون''': ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۱ق
| |
| * '''تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)''': الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق
| |
| * '''تاریخ الیعقوبی''': احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق
| |
| * '''السیرة النبویه''': ابن هشام (م.۸ ۲۱۳ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ق
| |
| * '''السیرة النبویه''': ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۶ق
| |
| * '''شفاء الغرام''': محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به کوشش مصطفی محمد، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۹۹۹م
| |
| * '''صحیح البخاری''': البخاری (م.۲۵۶ق.)، به کوشش مصطفی دیب البغا، بیروت، دار ابن کثیر، الیمامه، ۱۴۰۷ق
| |
| * '''الطبقات الکبری''': ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر
| |
| * '''الکامل فی التاریخ''': ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق
| |
| * '''لسان العرب''': ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق
| |
| * '''المفصل''': جواد علی، دار الساقی، ۱۴۲۲ق
| |
| * '''المنمق''': ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
| |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |
|
| |
|