آثار پیامبر در سوریه: تفاوت میان نسخهها
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
===قدمگاه منسوب به پيامبر(ص) در مسجد کريميه شهر حلب=== | ===قدمگاه منسوب به پيامبر(ص) در مسجد کريميه شهر حلب=== | ||
[[پرونده: قدمگاه پیامبر در مسجد کریمیه .png|File.png|270px|thumb|left|قدمگاه پیامبر در مسجد کریمیه]] | |||
مسجد کريميه، در محله «باب قِنَّسرين» که از محلّههاي تاريخي حلب است، قرار دارد نام اين مسجد در گذشته «مسجد مُحَصّب» بودهاست. | مسجد کريميه، در محله «باب قِنَّسرين» که از محلّههاي تاريخي حلب است، قرار دارد نام اين مسجد در گذشته «مسجد مُحَصّب» بودهاست. | ||
نسخهٔ ۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۳۸
آثار پيامبر در سوریه، اصطلاحي است که بر متعلقات باقيمانده از پيامبر اسلام(ص) و اشياي منتسب به ايشان اطلاق ميگردد. آثاري همچون تار موي سر و صورت، قدمگاه، لباس و نعلين که در سوریه جای داشته است.
آثار پیامبر و اهمیت آن
آثار پيامبر(ص)، در جايگاههاي ويژهاي در بناهاي مذهبي مهم از قبيل مساجد جامع، خانقاهها و زيارتگاههاي برخي شهرهاي بزرگ جهان اسلام به ويژه در مناطق تحت نفوذ پادشاهان عثماني، نگهداري ميشده و براي مسلمانان تقدّس خاصي داشته است.
در منابع تاريخي، اطلاعاتي درباره تار موهاي منتسب به پيامبر اسلام ارائه شده که در دوره مملوکي، در تعدادي از شهرهاي جهان اسلام، زيارتگاه و مورد توجه مردم بوده است. اين مسئله در دوره عثماني، چشمگير بوده است؛ به طوري که برخي پادشاهان عثماني، تعدادي از تارهاي موي پيامبر(ص) را در اختيار داشتند که به ديگران هديه ميدادند. همچنين تعدادي از مشايخ تصوّف و خاندانهاي سادات در جهان اهلسنت، تار موهايي در اختيار دارند که براي صحت انتساب آنها به پيامبر(ص)، اسناد و شجرهنامههايي ارائه ميدهند تا ثابت کنند اين آثار از زمان پيامبر(ص) ميان مشايخ و اجداد آنان دست به دست گشته تا به آنها رسيده است. تار موي موجود در زاويه سعديه دمشق از آن جمله است.
آثار پیامبر در سوریه
در کشور سوريه آثار و مکانهايي منتسب به پيامبر وجود دارد که بر خی از آنان بدین شرح است:
مسجد مَبرَک الناقه» در شهر بُصری
اين مسجد در شمال شرقي شهر «بُصري» (بُصري الشام) قرار دارد. اين شهر در استان درعا، در فاصله 40 کيلومتري شرق شهر درعا و 140 کيلومتري جنوب شهر دمشق واقع است. اين منطقه در گذشته به «حوران» شهرت داشته است.
درباره سبب پيدايش اين مسجد، دو قول ذکر شده است: براساس يک قول، اين مسجد در محل نشستن شتر حامل نخستين نسخه قرآن، که در زمان عثمان به سوريه ارسال گرديد، ساخته شده است.[۱][1] اما بنابر قول ديگر که منابع قديميتر نيز آن را تأييد ميکند، اين مسجد به سبب ورود پيامبر اسلام به بصري يا به مناسبت نشستن شتر آن حضرت در اين مکان، ساخته شده است.[۲]
محرابي در ضلع جنوبي حجره غربی مسجد وجود دارد که در ديوار سمت چپ آن، کتيبهاي به خط کوفي وجود دارد که در آن عبارت «مسجد رسولالله» ديده ميشود. کف زمين، جلوي محراب، قطعه سنگ مربعي وجود دارد که روي آن فرورفتگيهايي ديده ميشود که برخي آنها را اثر زانوي شتر پيامبر(ص) هنگام نشستن دانستهاند.
اين مسجد، اواخر دوره مملوکي يا اوايل دوره عثماني، متروکه گرديد و بناي آن به ويرانه تبديل شد. اما بين سالهاي 1854 تا 1863 م، به دستور «سعيد پاشا»، حاکم مصر، و با هزينه او بازسازي و مرمت گرديد.[۳]
قدمگاه پيامبر(ص) در مسجد جامع قَدَم دمشق
محله «قَدَم» در حومه جنوبي دمشق، در اصل يکي از روستاهاي «غوطه» دمشق[۴]بوده که امروزه به محلهاي در حومه جنوبي شهر تبديل شده است. وجه تسميه آن، وجود چند جاي پاي سنگي در آن بوده است. هنوز يکي از اين جاي پاها در جامع کبير ( مسجد جامع) محله قدم باقيمانده است که امروزه قدمگاه حضرت محمد(ص) دانسته ميشود.
براساس يک باور محلي، پيامبر(ص) در سفر بازرگاني خود به شام، به اين نقطه رسيد و جاي پايش بر سنگ باقيماند. اما از اين نقطه فراتر نرفت و وارد دمشق نشد.[۵]
ابنجبير، در اين مکان به نُه جاي پا اشاره کرده و آنها را منتسب به حضرت موسي(ص) دانسته است.[۶] علي بن ابيبکر هروي از اين مکان با نام «مشهد اقدام» (زيارتگاه قدمگاهها) نام برده و آنها را متعلق به پيامبران، بدون اشاره به نام آنان،ذکر کردهاست.[۷]
از ميان نُه جاي پايي كه ابنجبير به آن اشاره كرده، امروزه تنها يك يا دو جاي پا باقي مانده است. در دوره عثماني يكي از جاي پاهاي موجود در اين روستا، به دستور سلطان عبدالحميد اول به استانبول انتقال يافت و بعداً در مقبره وي در اين شهر قرار داده شد.[۸]
در گذشته سنگ قدمگاه منسوب به پيامبر(ص) در کنار پنجرهاي در ميان محراب و منبر در منبع جنوبي شبستان مسجد قرار داشت.[۹] اما پس از توسعة اخير مسجد، اين سنگ به اتاقک مخصوصي، خارج از ساختمان مسجد به سمت شمال شرقي آن انتقال يافته است.
تار موي پيامبر(ص) در خانقاه سعديه دمشق
در زاويه (خانقاه) سعديه، واقع در محله قيمريه، در بافت تاريخي شهر دمشق، يک تار موي منسوب به پيامبر اکرم9 نگهداري ميشود. زاويه سعديه، از خانقاههاي طريقت سعديه[1] در دمشق است و نزد پيروان اين طريق، به مقام (جايگاه) توحيد شهرت دارد.
اين خانقاه در اصل خانه مسکوني يکي از مشايخ طريقت سعديه به نام «محمد سعدالدينبنمحمد امين سعدي» بوده است. او در سال 1282ه .ق خانه خود را وقف مسجد شيخ سعدالدين جباوي که در جوار خانقاه قرار دارد، نمود و سپس آن را به خانقاه تبديل، و در سال 1284ه . ق بازسازي کرد. همچنين در سال 1311ه .ق، فرزند او شيخ ابراهيم سعدي، با دستور سلطان عبدالحميد دوم عثماني، آن را دوباره بازسازي کرد.[۱۰][2]
درباره چگونگي رسيدن تار موي منتسب به پيامبر اسلام(ص) به اين خانقاه، دو روايت وجود دارد: طبق يک روايت، اين تار مو هديهاي از سوي سلطان عبدالحميد به خانقاه طريقت سعديه بوده است. اما طبق روايت دوم، شيخ ابراهيم سعدي اين تار مو را از پدرش شيخ محمد سعدالدين، و او نيز از پدرش محمدامين و او نيز از اجدادش دريافت کرده است.[۱۱][3]
درباره اوقات و چگونگي زيارت تار مو آمده است که صوفيان خاندان سعديه، مراسم خود را در شبهاي جمعه هر هفته، از ابتداي ماه ربيعالاول تا پايان ماه رمضان هر سال برگزار ميکنند. پس از قرائت اوراد شيخ سعدالدين جباوي، تلاوت قرآن کريم، مداحي پيامبر(ص) و ذکر و تسبيح و خطبه و دعا، جلسه خود را با تبرک به تار موي پيامبر به پايان ميبرند.[۱۲]
در محرابی واقع در خانقاه، طاقچه مربع شکل کوچکي ايجاد شده که محل قرار دادن صندوق ويژه نگهداري تار موي پيامبر(ص)است.
در زمان بازسازي، صندوق نگهداري تار مو، به ساختمان وزارت اوقاف سوريه در دمشق منتقل گرديد و پس از پايان بازسازي، به جايگاه خود در محراب خانقاه بازگردانده شد.
تار موي پيامبر(ص) در مسجد مغربي شهر «لاذقيه»
در مسجد مغربي، واقع در شهر لاذقيه، از بنادر سوريه در ساحل درياي مديترانه، چند تار موي منسوب به پيامبر اسلام وجود دارد. اين مسجد در بخش جنوبي «تلة القلعه» (تپه قلعه) در نقطهاي مرتفع از مرکز شهر لاذقيه قرار دارد. علت نامگذاري مسجد به «مغربي»، وجود قبر شيخ محمد مغربي در آن است. البته اين مسجد در گذشته، به مسجد نور نيز شناخته ميشده است.[۱۳]
در يکي از زواياي اتاق آرامگاه، طاقچهاي سنگي وجود دارد که محل نگهداري آثار پيامبر(ص) است. اين آثار شامل سه تار موي منسوب به آن حضرت است که گفته ميشود دو تار مو را يکي از پادشاهان عثماني به اين مسجد اهدا کرده است و تار موي سوم را نيز زماني که شيخ مغربي از مکه مکرمه به لاذقيه مهاجرت کرده، با خود آورده است. اين آثار، داخل صندوق چوبي درون طاقچه نگهداري ميگردد. طاقچه نيز با چارچوبي ساده که يک قطعه شيشهاي را نگه داشته، مسدود شده است. اين آثار پيامبر در آخرين روز جمعه ماه رمضان هر سال، از آغاز زمان نماز صبح تا انتهاي زمان نماز عشا، براي عموم به نمايش گذاشته ميشود.
آثار منسوب به رسول خدا(ص) در مسجد جامع شهر «حلب»
مسجد جامع شهر حلب، معروف به جامع كبير يا مسجد اُموي حلب، در مركز بافت قديمي اين شهر قرار دارد و از نخستين مساجد وسيع و بزرگ اسلامي به شمار ميآيد.
تا چندي پيش آثاري منسوب به پيامبر اسلام(ص) در داخل مقصوره واقع در شبستان مسجد و كنار مزار منسوب به زكرياي پيامبر(ع) نگهداري ميشد كه شامل سه تار مو و قطعهاي از يك دندان منسوب به رسول خدا(ص) بود و داخل استوانههاي شيشهاي، در معرض ديد زائران قرار داشت. اين آثار در زمان جنگ داخلي اخير سوريه به سرقت رفت.[۱۴]
از اين آثار، دو تار مو، از دو نقطه ديگر حلب، يعني مسجد و مدرسه حلويه، و مسجد حاج موسي، به اين مکان منتقل شده بود و تار موي سوم نيز از زمان نامشخصي در همين مسجد نگهداري ميشد. «محمد ابوالوفاي رفاعي» (1179-1264 ه .ق)، در اشعار خود آداب و اوقات زيارت تار موی پيامبر(ص) در مسجد جامع حلب را نخستين جمعه ماه رجب، 27 رجب، 15 شعبان، 27 رمضان (يعني شب قدر نزد اهلسنت) و شب ولادت پيامبر يعني 12 ربيعالاول (نزد اهلسنت) برشمردهاست.[۱۵]
اثر دست پيامبر(ص) در مسجد بانقوساي شهر حلب
مسجد بانقوسا از ديگر مساجد تاريخي شهر حلب، در محله بانقوسا، در شرق ميدان بابالحديد اين شهر واقع است.
از آنجا که مسجد بانقوسا، نزديک مسجد قديميتري به نام مسجد حدّادين بنا شد، به «جامع جديد» (مسجد نو) شناخته شد. در نتيجه، مسجد حدّادين، به «جامع عتيق» (مسجد کهنه) معروف شد. درباره باني مسجد نيز گفتهاند که شخصي به نام «خاص بک الخواجا»، ساخت مسجد را آغاز کرد؛ اما پيش از اتمام بناي آن درگذشت. بنابراين نيکوکاران ديگري، ساخت مسجد را به پايان بردند.[۱۶] قدمت مسجد نيز از قرن هشتم هجري است.
در اين مسجد، سنگي وجود دارد که در آن، اثر دستي منسوب به پيامبر اکرم(ص) ديده ميشود.[۱۷]
مشهد قَرَنبيا (مقرّ الانبياء) در شهر حلب
«قسيمالدوله آقسنقر» (478 - 487ه .ق)، حاکم حلب در دوره سلجوقي و جد سلطان نورالدين محمودبنزنگي، اين زيارتگاه را در نيمه دوم قرن پنجم هجري ساخته است. مورخان حلب از آن به «مشهد قَرَنبيا» ياد کرده، و لفظ قرنبيا را تحريف «مقرّ الانبياء» در زبان عامه مردم دانستهاند.
درباره عامل پيدايش و بناي آن، در منابع تاريخي دو روايت آمده است: براساس يک قول، پيامبر اسلام(ص) به همراه تعدادي از پيامبران، بارها در اين مکان در حال نماز خواندن [در خواب] ديده شده است.[۱۸]
اما براساس قول ديگر، ابنابيطي حلبي (متوفاي630 ه .ق)، مورخ شيعه حلب، دیدن خواب علی(ع) و خبر دادن از وجود قبر اولادش در این مکان موجب ایجاد این زیارتگاه شده است.[۱۹]
برخي معتقدند که منافاتي در تعدد و اختلاف اين رؤيا وجود ندارد و هر دو روايت ميتواند همزمان صحيح باشد.[۲۰]
«محمد اسعد طلس» با اشاره به اينکه زيارت اين زيارتگاه از سوي مردم ، موقعيت آن را در خارج محله «ضوضو»، در شرق باغهاي انگور واقع در ميان شهر حلب و روستاي نيرب، مشخص کرده است.[۲۱]
قدمگاه منسوب به پيامبر(ص) در مسجد کريميه شهر حلب
مسجد کريميه، در محله «باب قِنَّسرين» که از محلّههاي تاريخي حلب است، قرار دارد نام اين مسجد در گذشته «مسجد مُحَصّب» بودهاست.
در شبستان مسجد، سنگ زردرنگي وجود دارد که در آن جاي پايي منسوب به حضرت محمد(ص) به چشم ميخورد. براساس داستان رايج مردمي، اين سنگ را براي نخستين بار، شيخ عبدالکريم خوافي در اين مسجد قرار داد.[۲۲]
صاحب نهر الذهب .[۲۳] شيخ محمد ابوالوفاي رفاعي در منظومه خود به این جایگاه اشاره کردهاند.[۲۴]
سنگ حاوي جاي پاي منسوب به پيامبر(ص)، در جايگاه ويژهاي در ديوار جنوبي شبستان در شرق محراب، قرار دارد. اين جايگاه شامل محفظه شيشهاي کوچکي است که بالاي آن، ماکت کوچکي از گنبد خضراي مسجدالنبي(ص) به چشم ميخورد. پشت سنگ قدمگاه، سقاخانهاي نصب شده است تا آب از بالاي آن سرازير گردد و با گذشتن از روي سنگ، در حوضچه کوچک پايين آن جمع شود تا زائران از آن به نيت تبرک آب بنوشند.
مسجد کريميه، امروزه جايگاه صوفيان طريقه شاذليه شهر حلب است که هر هفته، روزهاي جمعه پس از نماز عصر، مراسم و حلقههاي ذکر خود را در آن برگزار ميکنند.
غار جبرئيل (غار اصحاب کهف) در کوه قاسيونِ دمشق
از جمله زيارتگاههاي مرتبط با پيامبر اسلام(ص) در شهر دمشق، غاري است که در گذشته «کهف جبريل» (غار جبرئيل) نام داشته است. اما امروزه به غار اصحاب کهف شهرت يافته است.
به گفته ابنعساکر، يکي از علماي دمشق به نام «ابوالفرج محمدبنعبدالله» ملقب به ابنمعلم (متوفاي412 ه .ق) در نيمه دوم قرن چهارم هجري اين زيارتگاه را براساس خواب بنا کرده است. در ضمن، تاريخ آغاز ساخت آن سال 370 ه .ق بوده است. [۲۵]
درباره ابنمعلم گفتهاند که وي شيخي عابد، صالح و مستجابالدعوه بوده است. او در سال 412 ه .ق درگذشت و در اين غار دفن شد.[۲۶]
اماکن رؤيت پيامبر(ص)
افزون بر «کهف جبرئيل» و «مشهد قرنبيا»، مکانهاي ديگري در کشور سوريه وجود داشته است که گفتهاند در آنها حضرت محمد(ص) رؤيت شده است:
- مسجد اطروش، محمد ابوالوفاي رفاعي در منظومه خود، به این مسجد اشاره کردهاست. مسجد اطروش در شرق قلعه حلب، در فاصله حدود 200 متر از برج ورودي آن واقع است. بناي اين مسجد در سال 801 ه .ق به دست «امير آقبغا جمالي» ملقّب به «اطروش» (متوفاي 806 ه .ق) آغاز شد. [۲۷]
- مسجد جامع حلب، سبط ابنعجمي به مکان ديگري در نيمه شرقي شبستان این مسجد اشاره کرده است که پيامبر اسلام(ص) در آنجا بارها در حال نماز خواندن رؤيت شده، و محل آن بهصورت سکويي بالاتر از کف شبستان بوده است.[۲۸]
- پنجره پيامبر(ص)، ابنطولون صالحي (متوفاي 953 ه .ق) در جايي که به زيارتگاههاي منطقه صالحيه دمشق اشاره ميکند، از این زيارتگاه نام برده و موقعيت آن را غرب دارالخطابه در مسجد مظفّري[۲۹] بيان کرده است.[۳۰]
آثار از ميان رفته پيامبر اسلام در سوريه
افزونبر آثاري که در حال حاضر به پيامبر(ص) منسوب است، در منابع تاريخي به ديگر آثار منسوب به آن حضرت در سوريه اشاره شده است که امروزه اثري از آنها به چشم نميخورد، برخی از این آثار بدین قرارند:
- مدرسه مجاهديه دمشق، از جمله اين آثار، ميتوان از جاي پاي پيامبر(ص) در سنگ سياهرنگي در نام برد که از حوران به اين مکان انتقال داده شده بود.[۳۱]
- روستاي ديبين، قدمگاه ديگري از پيامبر(ص) نيز در سنگ سياهرنگي در این روستا نزديک شهر بصري وجود داشت[۳۲]
- روستاي مَحَجّه، نزديک شهر «اِزرِع» در جنوب سوريه، سنگي وجود داشته که گفتهاند پيامبر(ص) بر آن نشسته است.[۳۳]
- روستاي مالکيه، از روستاهاي «جبل بنيهلال»که قدحي از چوب در آن وجود داشته و آن را از پيامبر اسلام دانسته بودند.[۳۴]
- قلعه بصری، در سالهاي حکومت «محمد پاشا العظم» (والي دمشق در دوره عثماني)، جاي پايي در قلعه بصري يافت شد، که دستور داد آن را از جا کنده، به کاخ «اسعد پاشا العظم» در دمشق منتقل کنند. پس از وي، «درويش پاشا»، والي دمشق، از دربار پادشاه عثماني اجازه خواست تا آن را در ضريح سر حضرت يحيي در مسجد اُموي دمشق قرار دهد. اما سلطان عثماني تشخيص داد که اينگونه آثار بهتر است در پايتخت خلافت يعني استانبول نگهداري شود. از اينرو دستور داد تا آن را به آنجا ببرند. با رسيدن اين جاي پا در رجب 1198 ه .ق، جشن بزرگي برپا گرديد و سنگ قدمگاه در آرامگاه سلطان عبدالحميد اول، در مجاورت کاخ پادشاهان عثماني قرار داده شد.[۳۵]
- مدرسه دماغيه لنگه راست صندل پیامبر در آن نگهداری میشد.[۳۶]
- دارالحديث اشرفيه لنگه چپ صندل پیامبر درآن نگهداري ميشد.[۳۷]
از زمان حمله تيمور لنگ به دمشق در سال 803 ه .ق، از نعلين منسوب به پيامبر(ص) نشاني به دست نيامده،[۳۸]و گويا او در جريان حمله به اين شهر، اين دو اثر را با خود برده است.[۳۹]
پانویس
- ↑ بصري عاصمة الانباط، خليل مقداد، ص 224؛ سورية ارض الحضارة والجمال، علي حسن موسي، ص111؛ سوريا ـ تاريخ کبير لبلد عريق، سيرغي ميدفيدکو و ديميتري سيبيوف، ص 125.
- ↑ الاشارات إلی معرفة الزيارات، علي بن ابيبکر الهروي، ص 17 ،رحلة ابنبطوطة، محمد بن عبدالله المغربي (ابن بطوطة)، ص 111.
- ↑ بصري عاصمة الانباط، صص 228 و 229
- ↑ معجم البلدان، ج 4، ص 219.
- ↑ سوريا ـ تاريخ کبير لبلد عريق، ص 125.
- ↑ رحلة ابنجبير، محمد بن احمد الاندلسي (ابنجبير)، صص 218 - 219.
- ↑ الاشارات إلی معرفة الزيارات، ص 13
- ↑ آثار الرسول في جناح الامانات المقدسة في متحف قصر طوب قابي بإسطنبول، اَيدين حلمی، ص 124.
- ↑ «ذيل ثمار المقاصد»، ص 245.
- ↑ الطريقة السعدية في بلاد الشام، محمد غازي حسين آغا، ج 2، ص 157
- ↑ الطريقة السعدية في بلاد الشام، محمد غازي حسين آغا، ج 2، ص 160-162.
- ↑ الطريقة السعدية في بلاد الشام، ج 2، صص 159و160.
- ↑ الابنية والاماکن الاثرية في اللاذقية، هاشم عثمان، ص 245.
- ↑ آثار پیامبر و زیارتگاه های اهل بیت در سوریه، ص 42
- ↑ المشرق، «اولياء حلب في منظومة الشيخ وفاء»، فردينان توتل اليسوعي، السنة الثامنة والثلاثون (1940م.)، تشرين الأول و کانون الأول، صص 406 - 408.
- ↑ اعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء، ج 6، ص 103
- ↑ اعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء، ج 6، ص 105
- ↑ الاعلاق الخطيرة في ذکر امراء الشام والجزيرة، ج 1، ص 46، بغية الطلب في تاريخ حلب، ج 1، ص 464.
- ↑ الاعلاق الخطيرة في ذکر امراء الشام والجزيرة، ج 1، صص 46 و 47.
- ↑ آثار آل محمد(ص) في حلب، ابراهيم نصرالله، ص 145.
- ↑ الآثار الإسلامية والتاريخية في حلب، محمد اسعد طلس، ص 241.
- ↑ اعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء، ج 5، ص 288.
- ↑ نهر الذهب في تاريخ حلب، ج 2، ص 79.
- ↑ «اولياء حلب في منظومة الشيخ وفاء»، ص 408.
- ↑ تاريخ مدينة دمشق، ج 2، ص 337.
- ↑ تاريخ مدينة دمشق، ج 53، صص 321 - 323.
- ↑ العمارة العربية الإسلامية: خصائصها وآثارها في سورية، عبدالقادر الريحاوي، ص 212.
- ↑ کنوز الذهب في تاريخ حلب، احمدبنابراهيم الحلبي (سبط ابنالعجمي)، ج 1، ص 210.
- ↑ خطط دمشق، اکرم حسن العلبي، ص 320.
- ↑ القلائد الجوهرية في تاريخ الصالحية، ج 2، ص 529.
- ↑ الاشارات إلی معرفة الزيارات، ص 14
- ↑ الاشارات إلی معرفة الزيارات، ص 17.
- ↑ الاشارات الي معرفة الزيارات، ص 16؛ معجم البلدان، ج 5، ص 60.
- ↑ الاشارات الي معرفة الزيارات، ص 17
- ↑ اعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء، ج 5، ص 289.
- ↑ خطط دمشق، صص 117 و 118.
- ↑ خطط دمشق، صص 75 و 76.
- ↑ فتح المتعال في مدح النعال، ص 524
- ↑ الدارس في تاريخ المدارس، عبدالقادربنمحمد النعيمي، ج 1، ص 237.