بازسازی مسجد النبی (عثمان بن عفان): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
مسجد در این زمان 23% گسترش یافت.<ref>مدینه منوره، ص 85</ref>  
مسجد در این زمان 23% گسترش یافت.<ref>مدینه منوره، ص 85</ref>  


طول مسجد در حدود 160 ذراع (79/68متر) بیشتر شد. 9 ذراع در جهت قبله (یک رواق) و 9 ذراع در جهت شمالی به مسجد افزوده شد. عرض مسجد 118 ذراع(58/76 متر) یعنی در حدود 9 ذراع (یک رواق) به جهت غربی مسجد افزوده شد. <ref>مدینه منوره، ص 84</ref> بدین ترتیب مسجد 5 رواق موازی در دیوار جنوبی داشت.<ref>مدینه منوره، ص 85</ref>  
طول مسجد در حدود 160 ذراع (79/68متر) بیشتر شد. 9 ذراع در جهت قبله (یک رواق) و 9 ذراع در جهت شمالی به مسجد افزوده شد. عرض مسجد 118 ذراع (58/76 متر) یعنی در حدود 9 ذراع (یک رواق) به جهت غربی مسجد افزوده شد.<ref>مدینه منوره، ص 84</ref> بدین ترتیب مسجد 5 رواق موازی در دیوار جنوبی داشت.<ref>مدینه منوره، ص 85</ref>  


==خانه همسران پیامبر و توسعه مسجد==
==خانه همسران پیامبر و توسعه مسجد==

نسخهٔ ‏۲۹ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۸

بازسازی مسجدالنبی (عثمان بن عفان)، بر اساس نیازهای روز و نیز لزوم تعمیر ستون‌های مسجد ضرورت یافت.

عثمان 6 سال پس از خلافت توسعه و بازسازی مسجد را آغاز نمود. در این بازسازی مسجد تا 23% گسترش یافت. طول مسجد به 160 ذراع و عرض آن به 118 ذراع رسید.

در این دوره مصالح ساخت مسجد تغییر یافت، استفاده از سنگ بجای خشت و بکارگیری سنگ‌های تراشیده حاوی فلز برای ستون‌ها از آن جمله‌اند.

به نقل از منابع این سبک معماری در بیزانس و مسجدالاقصی نیز مشهود بوده‌است.

سقف ها را با چوب ساج ساختند و دیوارها با گچ سفید شد. در دیوارهای شرقی و غربی دو طاق ایجاد گردید.

در این زمان در محراب مقصوره‌ای از خشت ساخته شد و برای دیدن امام پنجره ای در آن ایجاد شد. این کار برای حفاظت از عثمان صورت گرفت.

توسعه مسجد در قسمت شرقی بخاطر قرارگرفتن خانه همسران پیامبر در آن جا گسترش نیافت. درها نیز همان 6 در دوره عمر باقی‌ماند.

تصمیم بازسازی

عثمان از سال 24ه.ق تا 35ه.ق بر مسند خلافت نشست و 6 سال پس از خلافت با توجه به نیازها و لزوم تعمیرات ستون‌های مسجد تصمیم به توسعه و بازسازی مسجدالنبی گرفت.[۱]

برخی انگیزه عثمان برای بازسازی مسجد را، شکایت مردم از تنگی جا در مسجد و نیز خرابی ستون‌های مسجد دانسته‌اند.[۲] بر اساس این روایات عثمان در هنگام توسعه مسجد با مردم مشورت کرد و همگی به تخریب و توسعه مسجد رای دادند.[۳] اما بنابر روایتی مردم مخالف توسعه مسجد بودند و می‌خواستند به همان شکل سابق باقی بماند (فکره الناس ذلک و احبوا ان یَدَعَه علی هیئة) و عثمان برای راضی کردن این گروه روایتی از پیامبر در ثواب بنا کردن مسجد نقل کرد.[۴]

گسترش مسجد

مسجد در این زمان 23% گسترش یافت.[۵]

طول مسجد در حدود 160 ذراع (79/68متر) بیشتر شد. 9 ذراع در جهت قبله (یک رواق) و 9 ذراع در جهت شمالی به مسجد افزوده شد. عرض مسجد 118 ذراع (58/76 متر) یعنی در حدود 9 ذراع (یک رواق) به جهت غربی مسجد افزوده شد.[۶] بدین ترتیب مسجد 5 رواق موازی در دیوار جنوبی داشت.[۷]

خانه همسران پیامبر و توسعه مسجد

مسجد در جهت شرقی، به واسطه قرارداشتن خانه همسران پیامبر در آنجا، گسترش نیافت.[۸]

مصالح و سبک معماری

استفاده از سنگ به جای خشت

در این دوره از سنگ به جای خشت استفاده شد. مسجد با سنگ و گچ ساخته شد.[۹]

ستون ها

ستون‌ها به‌جای چوب با سنگ تراشیده‌شده که در آنها قطعاتی از آلیاژ آهن و سرب به کار رفته بود، ساخته‌شد.[۱۰]

سبک معماری

شیوه بکار رفته در ساخت ستون‌ها در معماری بیزانس و نیز در مسجدالقصی دیده شده است.[۱۱]

سقف

سقف از چوب ساج ساخته شد که سوار بر پل‌های چوبی متکی بر ستون‌ها بود.[۱۲]

دیوارها

دیوار ها را با گچ سفید کردند. در دیوار شرقی و غربی نیز دو طاق ایجاد گردید.

در دیوار شرقی و غربی پنجره‌ای نصب شد و گفته شده این پنجره ها در قسمت بالای دیوار بوده است.

بنابر روایتی از خارجه بن زید ، ناظر بنا، زید بن ثابت بوده‌است.[۱۳]

درها

درهای مسجد، همان 6 در زمان عمر باقی‌ماند.[۱۴]

محراب

در اطراف محل محراب، مقصوره‌ای از خشت ساختند و پنجره هایی در آن قرار دادند که مردم از آن جا امام را ببینند. این کار پس از قتل عمر و به منظور حفاظت از عثمان صورت گرفت.[۱۵]

پانویس

  1. مدینه منوره، ص 83-84
  2. عمارة و توسعة المسجد النبوی الشریف عبر التاریخ، ص ۹۲
  3. الدرة الثمینة فی اخبار المدینة، ص 308
  4. وفاء الوفاء، ج۲، ص ۲۴۹
  5. مدینه منوره، ص 85
  6. مدینه منوره، ص 84
  7. مدینه منوره، ص 85
  8. مدینه منوره، ص 85
  9. مدینه منوره، ص 85
  10. مدینه منوره، ص 85
  11. مدینه منوره، ص 85
  12. مدینه منوره، ص 85
  13. مدینه منوره، ص 85
  14. مدینه منوره، ص 85
  15. مدینه منوره، ص 85