کاربر:Salar/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
در سه سال نخست، دعوت به اسلام پنهانی بود و تنها تنی چند از نزدیکان پیامبر و برخی از یاران وفادار ایشان به دین جدید گرویدند. سپس پیامبر مأموریت یافت تا دعوت را آشکار کند.<ref>حجر/15، 94.</ref> به فرمان قرآن، در آغاز، خویشان و بستگان پیامبر مخاطب این دعوت آشکار گشتند.<ref>شعراء/26، 214.</ref> پیامبر گرامی به فرمان خدا در میان همین دعوت بر جانشینی علی7 تأکید کرد.<ref>. الارشاد، ج1، ص50.</ref> این دعوت چندان نتیجهبخش نبود و بسیاری از بستگان پیامبر بر دین قوم خود ماندند. در ادامه دعوت آشکار، کمابیش افرادی به اسلام گرویدند. این گسترش تدریجی اسلام، واکنش اشراف مکه را برانگیخت. سپس زیر فشارهای مشرکان مکه 10 سال طاقتفرسا بر پیامبر و یاران وی گذشت. | در سه سال نخست، دعوت به اسلام پنهانی بود و تنها تنی چند از نزدیکان پیامبر و برخی از یاران وفادار ایشان به دین جدید گرویدند. سپس پیامبر مأموریت یافت تا دعوت را آشکار کند.<ref>حجر/15، 94.</ref> به فرمان قرآن، در آغاز، خویشان و بستگان پیامبر مخاطب این دعوت آشکار گشتند.<ref>شعراء/26، 214.</ref> پیامبر گرامی به فرمان خدا در میان همین دعوت بر جانشینی علی7 تأکید کرد.<ref>. الارشاد، ج1، ص50.</ref> این دعوت چندان نتیجهبخش نبود و بسیاری از بستگان پیامبر بر دین قوم خود ماندند. در ادامه دعوت آشکار، کمابیش افرادی به اسلام گرویدند. این گسترش تدریجی اسلام، واکنش اشراف مکه را برانگیخت. سپس زیر فشارهای مشرکان مکه 10 سال طاقتفرسا بر پیامبر و یاران وی گذشت. | ||
==موانع گسترش دين اسلام در مکه== | |||
مکه براي پيدايش دين جديد بستري مناسب بود؛ اما براي پذيرش همگاني و تثبيت آن، شايستگي نداشت. پيامبر 13 سال مکيان را به اسلام فراخواند؛ اما تنها اندکي که بيشتر آنها جوانان و تنگدستان بودند، به اسلام گرويدند. بزرگان مکه با پيامبر و دين جديد مخالف بودند و توانستند دين تازه را در مکه مهار کنند. برخي تاريخنگاران از به بنبست رسيدن دعوت اسلام در مکه سخن گفتهاند. مروري بر وضع ديني و اجتماعي مکه نشان ميدهد که اين شهر گنجايش پذيرش دين جديد را نداشت. | |||
اشرافيت محيط مکه نيز مانعي مهم بر سر راه پيامبر گرامي9 بود. وي اگر چه از قريش بود و در ميان مکيان شخصي امين شمرده ميشد، از وضع مالي خوبي برخوردار نبود و دوران کودکي او با يتيمي سپري شد. (ضحي/91، 6) وي در مکه هيچ مقام و منصبي نداشت. از اموال و پسران نيز که مکيان بدانها افتخار ميکردند، بيبهره بود. (سبأ/34، 35) اين ويژگيها از نفوذ پيامبر در محيط اشرافي مکه ميکاست. | |||
مانع ديگر بر سر راه پذيرش دين جديد، انتظارات مکيان از رسول خدا بود. آنها از او ميخواستند که مانند پيامبران گذشته، آيه و بينه بياورد. (انعام/6، 37، 124؛ بقره/2، 118؛ نساء/4، 153؛ يونس/10، 20؛ رعد/13، 7، 27؛ انبياء/21، 5؛ طه/20، 133) اين خواستهها شامل کارهاي فراعادي بود؛ همچون: جاري کردن چشمهاي از زمين، ايجاد باغستاني از خرما و انگور با آبهايي روان در ميان آن، نازل کردن تکهاي از آسمان بر سر مشرکان، حاضر کردن فرشتگان و خدا، داشتن خانهاي از طلا، و بالا رفتن در آسمان و آوردن کتابي براي خواندن. (اسراء/17، 90ـ93) در برابر، قرآن به منزله آيه و معجزه آشکار به آنها معرفي شد. (بقره/2، 99؛ حجّ/22، 16، 72؛ عنکبوت/29، 50ـ51؛ اسراء/17، 88) بازتاب گسترده اين مجادلهها در قرآن نشان ميدهد که اين امر مانع عقيدتي و رواني مهمي در پذيرش اسلام بوده است. | |||
==حج در دوره اسلام مکي== | |||
در 13 سال اسلام مکي، مشرکان حج را برگزار ميکردند و ميتوان انتظار داشت که مراسم حج 13 بار به همان شيوه جاهلي انجام شده باشد. پيامبر و مسلمانان مکه به جهت اهميت مراسم حج در اين موسمها فعال بودند. | |||
در موسم حج بازارهاي مشهور عكاظ، مجنّه و ذو المجاز در نزديکي مکه برپا ميشدند و مکه ميزبان جمعيتي انبوه از بازرگانان و زائران سراسر شبه جزيره ميگشت. اين بازارها پيش از روزهاي حج برپا ميشدند<ref>صحيح البخاري، ج3، ص15؛ المفصل، ج6، ص353.</ref> و با پايان يافتن آنها همگان به حج مىپرداختند. همزماني برپايي بازارهاي مهم اعراب با موسم حج فرصتي بسيار مناسب براي پيامبر9 فراهم ميکرد تا به تبليغ اسلام در ميان زائران بپردازد. پيامبر از آغاز دعوت آشکار، مدت 10 سال از حرمت زمان (ماههاي حرام) و حرمت مكان (امن بودن مکه به منزله حرم الهي) بهرهگيري ميکرد و در بازارهاي سهگانه و نيز مراسم حج، اسلام را به اعراب معرفي مينمود.<ref>الطبقات، ج1، ص170؛ تاريخ يعقوبي، ج2، ص24؛ البداية و النهايه، ج3، ص54.</ref> | |||
در دوران حصر در شعب ابيطالب به سالهاي هفتم تا دهم بعثت، بنيهاشم تنها هنگام مراسم حج ميتوانستند از شعب بيرون آيند.<ref>الطبقات، ج1، ص209؛ انساب الاشراف، ج1، ص270.</ref> مشرکان مکه احساس کردند پيامبر ميتواند از اين فرصت بهره فراوان گيرد. وليد بن مغيره، از دشمنان رسول خدا، سران قريش را پيش از موسم حج در دار الندوه گرد آورد. آنها پس از مشورت به اين نتيجه رسيدند که پيامبر را جادوگر بخوانند. (مدثّر/74، 18ـ23) ابولهب، عموي پيامبر، در پي رسول خدا راه ميافتاد و به حاجيان ميگفت: سخنان محمد را نپذيريد؛ زيرا صابئي و دروغگو است.<ref>تاريخ يعقوبي، ج2، ص24؛ البداية و النهايه، ج3، ص54.</ref> حاجيان با شنيدن اين سخنان ميگفتند: حتما بستگان او از حال وي آگاهترند که از او پيروي نکردهاند.<ref>الطبقات، ج1، ص216.</ref> | |||
بدين ترتيب، قريش در سالهاي نخست توانستند از اثرگذاري پيامبر در موسم حج بکاهند. اما تبليغات او در موسم حج در سه سال آخر دوران مکي نتيجه داد. او با مردمى از يثرب كه براى انجام مراسم حج يا عمره به مكه آمده بودند، ديدار كرد و آنان دعوت اسلام را پذيرفتند. بر پايه همه منابع، مردم يثرب از طريق شرکت در حج و عمره، با پيامبر گرامي9 و اسلام آشنا شدهاند. آغاز آشنايي آنان با پيامبر بايد پيش از سال دهم بعثت باشد. اما اين آشناييهاي نخستين به اسلام آوردن يثربيان و فراگيري اسلام در يثرب نينجاميد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص274؛ عيون الاثر، ج1، ص205؛ السيرة النبويه، ابن کثير، ج2، ص292؛ وفاء الوفاء، ج1، ص250.</ref> عموم تاريخنگاران، اسلام آوردن افرادي از اوس و خزرج در موسم حج سالهاي يازدهم تا سيزدهم بعثت را زمينهساز فراگيري اسلام در يثرب ميدانند. | |||
==مدينه بستر پذيرش گسترده اسلام== | |||
مدينه، بر خلاف مکه، زمينههايي مساعد براي پذيرش اسلام داشت. هر چه مکيان نميپذيرفتند، در مدينه با آغوش باز پذيرفته ميشد. مردم مدينه از آغاز آشنايي با پيامبر در مراسم حج، به قرآن دل سپردند. اين دلسپردگي به اندازهاي بود که پيامبر فرمود: مدينه با قرآن گشوده شد. | |||
پيش از آمدن پيامبر به مدينه، اسلام در ميان اوس و خزرج رواج يافته بود. پيامبر از آغاز ورود به مدينه، مسجد قبا را ساخت. پايه نهادن مسجد به منزله مکان عمومي دين اسلام با ساخت مسجدالنبي به دست پيامبر و يارانش وارد مرحلهاي تازه شد. کارکردهاي گوناگون ديني، سياسي و اجتماعي مسجد، از عوامل مهم استواري اسلام در مدينه بود؛ امري که مسلمانان در مکه از آن بينصيب بودند. | |||
اسلام در مدينه دو دسته پيرو داشت: مهاجران مکي و انصار مدني. انصار در پذيرش مهاجران و تقسيم امکانات خود با آنها، از خودگذشتگي فراوان نشان دادند و به اين سبب، قرآن آنها را ستايش کرده است.<ref>انفال، 74.</ref> اين عامل فضايي مطلوب براي مهاجران بيپناه پديد آورد. پيامبر براي ايجاد وحدت بيشتر، ميان اين دو دسته از ياران خويش، پيوند مؤاخات (برادري) برقرار کرد.<ref>المغانم المطابه، ج1، ص323.</ref> بدين ترتيب، نيرويي يکپارچه در مدينه شکل گرفت که همه مسلمان بودند و تفاوتهاي قومي آنها را از هم جدا نميکرد و در برابر هم قرار نميداد. در حقيقت، پيامبر آنها را پيرامون محور اسلام گرد آورد و از تعصبهاي جاهلي و روابط مبتني بر نسبهاي قبيلگي آنها کاست. | |||
==حج در دوره اسلام مدني== | |||
در 10 سال حضور پيامبر در مدينه، 10 بار مراسم سالانه حج در مکه برگزار شد. در پنج سال نخست هجرت، به سبب وضعيت ستيزآميز، حجگزاري براي پيامبر و مسلمانان امکان نداشت؛ اما مشرکان بر پايه سنت خود، آن را برگزار ميکردند. | |||
تصميم مهم پيامبر براي عمره به سال ششم ق. پس از نزول آيه حج و عمره: {وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمرَةَ لِلَّه} نازل شد. (← حج پيامبر) بيشتر سيرهنويسان، مفسران و فقيهان نيز تشريع حج را در همين هنگام ميدانند. رسول خدا خواب ديده بود که همراه اصحابش وارد مسجدالحرام شدهاند.<ref>فتح، 27.</ref> او با موفقيتهايي که تا سال پنجم ق. به دست آورد، به سال ششم ق. تصميم گرفت براي انجام عمره همراه ياران خود به مکه رود. اين نخستين بار در دوران مدني بود که پيامبر قصد عمره کرد. | |||
==گسترش اسلام پس از پيامبر== | |||
پس از رحلت پيامبر و اختلاف در رهبري جامعه اسلامي، جنگهاي رده، مسلمانان را متحد ساخت و رويارويي با قبايل و گروههايي که به بهانه پرداخت نکردن زکات از اسلام بيرون شدند، به گسترش اسلام انجاميد. همين روياروييها و رفتن به بيرون از شبه جزيره، مسلمانان را به اين انديشه واداشت که نفوذ اسلام را تا هرجا که ممکن است، بگسترند.<ref>نک: سيره خلفاء، ص334-336.</ref> در دوران 30 ساله خلافت خلفاي سهگانه و روزگار امامت علي7 گسترش اسلام ادامه يافت و در شرق، غرب و شمال عربستان، مناطقي مهم چون ايران، عراق، مصر و شامات شامل فلسطين، سوريه، و لبنان به تصرف مسلمانان درآمد. اسلام در سدههاي بعد نيز تا شبه قاره هند، غرب چين، مرکز افريقا، جنوب شرق آسيا، ماوراء النهر، آسياي صغير و شبه جزيره بالکان در اروپا دامن گسترد. | |||
==پانوشت== | ==پانوشت== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
نسخهٔ ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۳۴
اسلام،
مفهومشناسی
اسلام از ریشه «س ـ ل ـ م» به معنای سرسپردگی و تسلیم و در اصطلاح، اظهار پیروی از دینی است که حضرت محمد(ص) پیامبر آن است. پیرو دین اسلام در عربی «مُسْلِم» و در فارسی «مُسَلْمان» نامیده میشود.
در آیاتی از قرآن، اسلام به مفهوم اطاعت و تسلیم شدن در برابر خدا آمده و مسلمان بودن را به پیامبران گذشته و پیروان آنها نیز نسبت میدهد.[۱] در آیه 13 سوره شوری نیز دینِ فرستاده شده برای مسلمانان را همان دینِ نوح، ابراهیم، موسی و عیسی معرفی میکند.[۲]
شکلگیری اسلام در حرمین
پیامبر اسلام پیش از بعثت 40 سال در مکه زیست و با مکیان مراوده داشت. مکه در منطقه حجاز و میان راههای بازرگانی یمن، شام، ایران، حبشه و مصر قرار داشت. شبه جزیره عربستان سکونتگاه قبایل گوناگون عرب بود که بسیاری از آنها صحرانشین بودند. تنها در مناطقی مانند مکه، یثرب، طائف و یمن، شهرنشینی تا اندازهای رشد یافته و پدیدار شده بود. سنتهای اعراب جاهلی با پیدایش اسلام سرنوشتهای متفاوت یافتند. برخی حذف و شماری دیگر اصلاح و جذب دین اسلام شدند.[۳]
در قرآن، از دوران پیش از اسلام با نام «جاهلیت» یاد میشود.[۴] جاهلیت یا در برابر «عِلم» و به معنای نادانی[۵] یا در برابر «حِلم» و به معنای تندخویی، گستاخی و غرور اعراب صحرانشین است.[۶] مهمترین مراسم آیینی اعراب جاهلی، حج بود. با توافق همه قبایل، افزون بر ماه رجب، سه ماه پیاپی ذیقعده، ذیحجه و محرم ماه حرام شمرده میشد و در آنها از نبرد و غارت پرهیز میکردند. این امر امنیت حاجیان را فراهم میکرد و به کاروانهای بازرگانی نیز اجازه میداد راهی بازارهای پیرامون مکه شوند.[۷]
شهر مکه بستری مناسب برای پیدایش دین اسلام بود؛ نخست به این سبب که از گونهای مرکزیت دینی بهره داشت و خانه کعبه اصلیترین زیارتگاه اعراب شبه جزیره به شمار میرفت. دوم آنکه این شهر مرکز بازرگانی بخشی مهم از عربستان بود و راههای مهم بازرگانی از آن میگذشتند. این ویژگی ارتباطات فرهنگی ـ دینی را در این شهر دامن میزد. گذشته از این، برخی از بازارهای سالانه اعراب همچون بازار عُکاظ در حوالی مکه و همزمان با روزهای حج برقرار میشد. گزارشهایی که درباره این بازارها در دست است، نشان میدهند که این مکانها فقط جای داد و ستد بازرگانی نبوده و تعاملهای اجتماعی، فرهنگی و دینی نیز در آنها جریان داشتهاند.[۸]
پیامبر از تیره بنیهاشم، از قبیله قریش، اصلیترین قبیله مکه بود. تیرههای قریش مناصب عمومی مکه و منصبهای حج و حرم از قبیل رفادت، سقایت و حجابت را در اختیار داشتند.[۹] محمد امین پیش از بعثت، هر سال یک ماه را مجاور غار حرا شده، به عبادت میگذراند[۱۰] و افزون بر پرستش پروردگار، به مفاسد و ضعفهای عقیدتی و اخلاقی قوم خود میاندیشید. در یکی از این خلوتگزینیها، فرشته وحی بر وی نازل گشت و به او خبر داد که از سوی خدا به رسالت برگزیده شده است. او مأموریت یافت تا مردم را درباره عقاید باطل و کارهای ناشایست خود هشدار دهد و آنها را به راه راست رهنمون شود.
ظهور و گسترش اسلام در مکه
اهتمام به قرآن و تبلیغ و ترویج آن از مهمترین شیوههای پیامبر گرامی در گسترش اسلام بود. پیامبر احتجاجهایی فراوان با مخالفان خویش در مکه داشت که بسیاری از آنها در قرآن ثبت شدهاند. مهمترین موقعیت پیامبر برای دعوت عمومی دیگران به اسلام، موسم سالانه حج بود که با حضور اعراب سراسر شبه جزیره در مکه برگزار میشد.
در سه سال نخست، دعوت به اسلام پنهانی بود و تنها تنی چند از نزدیکان پیامبر و برخی از یاران وفادار ایشان به دین جدید گرویدند. سپس پیامبر مأموریت یافت تا دعوت را آشکار کند.[۱۱] به فرمان قرآن، در آغاز، خویشان و بستگان پیامبر مخاطب این دعوت آشکار گشتند.[۱۲] پیامبر گرامی به فرمان خدا در میان همین دعوت بر جانشینی علی7 تأکید کرد.[۱۳] این دعوت چندان نتیجهبخش نبود و بسیاری از بستگان پیامبر بر دین قوم خود ماندند. در ادامه دعوت آشکار، کمابیش افرادی به اسلام گرویدند. این گسترش تدریجی اسلام، واکنش اشراف مکه را برانگیخت. سپس زیر فشارهای مشرکان مکه 10 سال طاقتفرسا بر پیامبر و یاران وی گذشت.
موانع گسترش دين اسلام در مکه
مکه براي پيدايش دين جديد بستري مناسب بود؛ اما براي پذيرش همگاني و تثبيت آن، شايستگي نداشت. پيامبر 13 سال مکيان را به اسلام فراخواند؛ اما تنها اندکي که بيشتر آنها جوانان و تنگدستان بودند، به اسلام گرويدند. بزرگان مکه با پيامبر و دين جديد مخالف بودند و توانستند دين تازه را در مکه مهار کنند. برخي تاريخنگاران از به بنبست رسيدن دعوت اسلام در مکه سخن گفتهاند. مروري بر وضع ديني و اجتماعي مکه نشان ميدهد که اين شهر گنجايش پذيرش دين جديد را نداشت.
اشرافيت محيط مکه نيز مانعي مهم بر سر راه پيامبر گرامي9 بود. وي اگر چه از قريش بود و در ميان مکيان شخصي امين شمرده ميشد، از وضع مالي خوبي برخوردار نبود و دوران کودکي او با يتيمي سپري شد. (ضحي/91، 6) وي در مکه هيچ مقام و منصبي نداشت. از اموال و پسران نيز که مکيان بدانها افتخار ميکردند، بيبهره بود. (سبأ/34، 35) اين ويژگيها از نفوذ پيامبر در محيط اشرافي مکه ميکاست.
مانع ديگر بر سر راه پذيرش دين جديد، انتظارات مکيان از رسول خدا بود. آنها از او ميخواستند که مانند پيامبران گذشته، آيه و بينه بياورد. (انعام/6، 37، 124؛ بقره/2، 118؛ نساء/4، 153؛ يونس/10، 20؛ رعد/13، 7، 27؛ انبياء/21، 5؛ طه/20، 133) اين خواستهها شامل کارهاي فراعادي بود؛ همچون: جاري کردن چشمهاي از زمين، ايجاد باغستاني از خرما و انگور با آبهايي روان در ميان آن، نازل کردن تکهاي از آسمان بر سر مشرکان، حاضر کردن فرشتگان و خدا، داشتن خانهاي از طلا، و بالا رفتن در آسمان و آوردن کتابي براي خواندن. (اسراء/17، 90ـ93) در برابر، قرآن به منزله آيه و معجزه آشکار به آنها معرفي شد. (بقره/2، 99؛ حجّ/22، 16، 72؛ عنکبوت/29، 50ـ51؛ اسراء/17، 88) بازتاب گسترده اين مجادلهها در قرآن نشان ميدهد که اين امر مانع عقيدتي و رواني مهمي در پذيرش اسلام بوده است.
حج در دوره اسلام مکي
در 13 سال اسلام مکي، مشرکان حج را برگزار ميکردند و ميتوان انتظار داشت که مراسم حج 13 بار به همان شيوه جاهلي انجام شده باشد. پيامبر و مسلمانان مکه به جهت اهميت مراسم حج در اين موسمها فعال بودند. در موسم حج بازارهاي مشهور عكاظ، مجنّه و ذو المجاز در نزديکي مکه برپا ميشدند و مکه ميزبان جمعيتي انبوه از بازرگانان و زائران سراسر شبه جزيره ميگشت. اين بازارها پيش از روزهاي حج برپا ميشدند[۱۴] و با پايان يافتن آنها همگان به حج مىپرداختند. همزماني برپايي بازارهاي مهم اعراب با موسم حج فرصتي بسيار مناسب براي پيامبر9 فراهم ميکرد تا به تبليغ اسلام در ميان زائران بپردازد. پيامبر از آغاز دعوت آشکار، مدت 10 سال از حرمت زمان (ماههاي حرام) و حرمت مكان (امن بودن مکه به منزله حرم الهي) بهرهگيري ميکرد و در بازارهاي سهگانه و نيز مراسم حج، اسلام را به اعراب معرفي مينمود.[۱۵]
در دوران حصر در شعب ابيطالب به سالهاي هفتم تا دهم بعثت، بنيهاشم تنها هنگام مراسم حج ميتوانستند از شعب بيرون آيند.[۱۶] مشرکان مکه احساس کردند پيامبر ميتواند از اين فرصت بهره فراوان گيرد. وليد بن مغيره، از دشمنان رسول خدا، سران قريش را پيش از موسم حج در دار الندوه گرد آورد. آنها پس از مشورت به اين نتيجه رسيدند که پيامبر را جادوگر بخوانند. (مدثّر/74، 18ـ23) ابولهب، عموي پيامبر، در پي رسول خدا راه ميافتاد و به حاجيان ميگفت: سخنان محمد را نپذيريد؛ زيرا صابئي و دروغگو است.[۱۷] حاجيان با شنيدن اين سخنان ميگفتند: حتما بستگان او از حال وي آگاهترند که از او پيروي نکردهاند.[۱۸]
بدين ترتيب، قريش در سالهاي نخست توانستند از اثرگذاري پيامبر در موسم حج بکاهند. اما تبليغات او در موسم حج در سه سال آخر دوران مکي نتيجه داد. او با مردمى از يثرب كه براى انجام مراسم حج يا عمره به مكه آمده بودند، ديدار كرد و آنان دعوت اسلام را پذيرفتند. بر پايه همه منابع، مردم يثرب از طريق شرکت در حج و عمره، با پيامبر گرامي9 و اسلام آشنا شدهاند. آغاز آشنايي آنان با پيامبر بايد پيش از سال دهم بعثت باشد. اما اين آشناييهاي نخستين به اسلام آوردن يثربيان و فراگيري اسلام در يثرب نينجاميد.[۱۹] عموم تاريخنگاران، اسلام آوردن افرادي از اوس و خزرج در موسم حج سالهاي يازدهم تا سيزدهم بعثت را زمينهساز فراگيري اسلام در يثرب ميدانند.
مدينه بستر پذيرش گسترده اسلام
مدينه، بر خلاف مکه، زمينههايي مساعد براي پذيرش اسلام داشت. هر چه مکيان نميپذيرفتند، در مدينه با آغوش باز پذيرفته ميشد. مردم مدينه از آغاز آشنايي با پيامبر در مراسم حج، به قرآن دل سپردند. اين دلسپردگي به اندازهاي بود که پيامبر فرمود: مدينه با قرآن گشوده شد.
پيش از آمدن پيامبر به مدينه، اسلام در ميان اوس و خزرج رواج يافته بود. پيامبر از آغاز ورود به مدينه، مسجد قبا را ساخت. پايه نهادن مسجد به منزله مکان عمومي دين اسلام با ساخت مسجدالنبي به دست پيامبر و يارانش وارد مرحلهاي تازه شد. کارکردهاي گوناگون ديني، سياسي و اجتماعي مسجد، از عوامل مهم استواري اسلام در مدينه بود؛ امري که مسلمانان در مکه از آن بينصيب بودند.
اسلام در مدينه دو دسته پيرو داشت: مهاجران مکي و انصار مدني. انصار در پذيرش مهاجران و تقسيم امکانات خود با آنها، از خودگذشتگي فراوان نشان دادند و به اين سبب، قرآن آنها را ستايش کرده است.[۲۰] اين عامل فضايي مطلوب براي مهاجران بيپناه پديد آورد. پيامبر براي ايجاد وحدت بيشتر، ميان اين دو دسته از ياران خويش، پيوند مؤاخات (برادري) برقرار کرد.[۲۱] بدين ترتيب، نيرويي يکپارچه در مدينه شکل گرفت که همه مسلمان بودند و تفاوتهاي قومي آنها را از هم جدا نميکرد و در برابر هم قرار نميداد. در حقيقت، پيامبر آنها را پيرامون محور اسلام گرد آورد و از تعصبهاي جاهلي و روابط مبتني بر نسبهاي قبيلگي آنها کاست.
حج در دوره اسلام مدني
در 10 سال حضور پيامبر در مدينه، 10 بار مراسم سالانه حج در مکه برگزار شد. در پنج سال نخست هجرت، به سبب وضعيت ستيزآميز، حجگزاري براي پيامبر و مسلمانان امکان نداشت؛ اما مشرکان بر پايه سنت خود، آن را برگزار ميکردند.
تصميم مهم پيامبر براي عمره به سال ششم ق. پس از نزول آيه حج و عمره: {وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمرَةَ لِلَّه} نازل شد. (← حج پيامبر) بيشتر سيرهنويسان، مفسران و فقيهان نيز تشريع حج را در همين هنگام ميدانند. رسول خدا خواب ديده بود که همراه اصحابش وارد مسجدالحرام شدهاند.[۲۲] او با موفقيتهايي که تا سال پنجم ق. به دست آورد، به سال ششم ق. تصميم گرفت براي انجام عمره همراه ياران خود به مکه رود. اين نخستين بار در دوران مدني بود که پيامبر قصد عمره کرد.
گسترش اسلام پس از پيامبر
پس از رحلت پيامبر و اختلاف در رهبري جامعه اسلامي، جنگهاي رده، مسلمانان را متحد ساخت و رويارويي با قبايل و گروههايي که به بهانه پرداخت نکردن زکات از اسلام بيرون شدند، به گسترش اسلام انجاميد. همين روياروييها و رفتن به بيرون از شبه جزيره، مسلمانان را به اين انديشه واداشت که نفوذ اسلام را تا هرجا که ممکن است، بگسترند.[۲۳] در دوران 30 ساله خلافت خلفاي سهگانه و روزگار امامت علي7 گسترش اسلام ادامه يافت و در شرق، غرب و شمال عربستان، مناطقي مهم چون ايران، عراق، مصر و شامات شامل فلسطين، سوريه، و لبنان به تصرف مسلمانان درآمد. اسلام در سدههاي بعد نيز تا شبه قاره هند، غرب چين، مرکز افريقا، جنوب شرق آسيا، ماوراء النهر، آسياي صغير و شبه جزيره بالکان در اروپا دامن گسترد.
پانوشت
- ↑ آل عمران، آیه 52؛ مائده/5، 111؛ اعراف، آیه 126؛ یونس، آیه 72؛ یوسف، آیه 101
- ↑ شوری، آیه 13.
- ↑ . البدء و التاریخ، ج4، ص31-33؛ الکامل، ج1، ص451-453؛ المفصل، ج5، ص478، 480؛ ج6، ص219، 224-225.
- ↑ آل عمران/3، 154؛ فتح/48، 26.
- ↑ . نک: لسان العرب، ج11، ص129؛ مجمع البحرین، ج5، ص345؛ التحقیق، ج2، ص131، «جهل».
- ↑ . نک: التفسیر الکبیر، ج3، ص118؛ مفاهیم اخلاقی، ص55-71؛ قاموس قرآن، ج2، ص81.
- ↑ . امتاع الاسماع، ج8، ص309؛ المفصل، ج6، ص392؛ بحارالانوار، ج90، ص351.
- ↑ . تاریخ یعقوبی، ج1، ص271؛ امتاع الاسماع، ج8، ص309.
- ↑ . البدایة و النهایه، ج2، ص263.
- ↑ . صحیح مسلم، نووی، ج2، ص140؛ فتح الباری، ج1، ص21.
- ↑ حجر/15، 94.
- ↑ شعراء/26، 214.
- ↑ . الارشاد، ج1، ص50.
- ↑ صحيح البخاري، ج3، ص15؛ المفصل، ج6، ص353.
- ↑ الطبقات، ج1، ص170؛ تاريخ يعقوبي، ج2، ص24؛ البداية و النهايه، ج3، ص54.
- ↑ الطبقات، ج1، ص209؛ انساب الاشراف، ج1، ص270.
- ↑ تاريخ يعقوبي، ج2، ص24؛ البداية و النهايه، ج3، ص54.
- ↑ الطبقات، ج1، ص216.
- ↑ انساب الاشراف، ج1، ص274؛ عيون الاثر، ج1، ص205؛ السيرة النبويه، ابن کثير، ج2، ص292؛ وفاء الوفاء، ج1، ص250.
- ↑ انفال، 74.
- ↑ المغانم المطابه، ج1، ص323.
- ↑ فتح، 27.
- ↑ نک: سيره خلفاء، ص334-336.
منابع
- مناسک حج: پژوهشکده حج و زیارت، تهران، نشر مشعر، ۱۳۹۷ش.
- مناسک نوین: مصطفی آخوندی و عبدالرحمان انصاری، تهران، محراب قلم، ۱۳۹۰ش.
- مناسک زائر (ویژه برادران) مطابق با فتاوای حضرت امام خمینی (ره): محمدحسین فلاحزاده، تهران، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، 1386ش.