کاربر:Salar/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخهها
(←منابع: اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اسلام'''، از بزرگترین ادیان | '''اسلام'''، از بزرگترین ادیان توحیدی و از شرایط صحت حج و عمره است. پیامبر آن حضرت محمد(ص) و پیروان او را مسلمان مینامند. اهتمام به قرآن و تبلیغ و ترویج آن از مهمترین شیوههای پیامبر گرامی در گسترش اسلام بود. | ||
در سه سال نخست، دعوت به اسلام پنهانی بود و تنها تنی چند از نزدیکان پیامبر مانند حضرت خدیجه(س) و حضرت علی(ع) و برخی از یاران وفادار ایشان به دین جدید گرویدند. سپس پیامبر مأموریت یافت تا دعوت را آشکار کند. شهر مکه به سبب خانه کعبه، اصلیترین زیارتگاه اعراب شبه جزیره، و مرکز بازرگانی و تجاری بودن این شهر، بستری مناسب برای پیدایش دین اسلام به شمار میرفت. پیامبر ۱۳ سال مکیان را در بازارهای سهگانه و نیز مراسم حج به اسلام فراخواند. | |||
مدینه، بر خلاف مکه، زمینههایی مساعد برای پذیرش اسلام را داشت. مردم آن، اسلام را با آغوش باز پذیرفته و از آغاز آشنایی با پیامبر در مراسم حج، به قرآن دل سپردند. | |||
پس از رحلت پیامبر و در دوران ۳۰ ساله خلافت خلفای سهگانه و روزگار امامت علی(ع) گسترش اسلام ادامه یافت و در شرق، غرب و شمال عربستان، مناطقی مهم چون ایران، عراق، مصر و شامات شامل فلسطین، سوریه، و لبنان به تصرف مسلمانان درآمد. اسلام در سدههای بعد نیز تا شبه قاره هند، غرب چین، مرکز افریقا، جنوب شرق آسیا، ماوراء النهر، آسیای صغیر و شبه جزیره بالکان در اروپا دامن گسترد. | |||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
اسلام از ریشه «س ـ ل ـ م» به معنای سرسپردگی و تسلیم و در اصطلاح، اظهار پیروی از دینی است که حضرت محمد(ص) پیامبر آن است.<ref>العین، ج7، ص265-266؛ لسان العرب، ج12، ص293، «سلم»؛ التعریفات، ص39.</ref> پیرو دین اسلام در عربی «مُسْلِم» و در فارسی «مُسَلْمان» نامیده میشود. | اسلام از ریشه «س ـ ل ـ م» به معنای سرسپردگی و تسلیم و در اصطلاح، اظهار پیروی از دینی است که حضرت محمد(ص) پیامبر آن است.<ref>العین، ج7، ص265-266؛ لسان العرب، ج12، ص293، «سلم»؛ التعریفات، ص39.</ref> پیرو دین اسلام در عربی «مُسْلِم» و در فارسی «مُسَلْمان» نامیده میشود. |
نسخهٔ ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۲:۱۲
اسلام، از بزرگترین ادیان توحیدی و از شرایط صحت حج و عمره است. پیامبر آن حضرت محمد(ص) و پیروان او را مسلمان مینامند. اهتمام به قرآن و تبلیغ و ترویج آن از مهمترین شیوههای پیامبر گرامی در گسترش اسلام بود.
در سه سال نخست، دعوت به اسلام پنهانی بود و تنها تنی چند از نزدیکان پیامبر مانند حضرت خدیجه(س) و حضرت علی(ع) و برخی از یاران وفادار ایشان به دین جدید گرویدند. سپس پیامبر مأموریت یافت تا دعوت را آشکار کند. شهر مکه به سبب خانه کعبه، اصلیترین زیارتگاه اعراب شبه جزیره، و مرکز بازرگانی و تجاری بودن این شهر، بستری مناسب برای پیدایش دین اسلام به شمار میرفت. پیامبر ۱۳ سال مکیان را در بازارهای سهگانه و نیز مراسم حج به اسلام فراخواند.
مدینه، بر خلاف مکه، زمینههایی مساعد برای پذیرش اسلام را داشت. مردم آن، اسلام را با آغوش باز پذیرفته و از آغاز آشنایی با پیامبر در مراسم حج، به قرآن دل سپردند.
پس از رحلت پیامبر و در دوران ۳۰ ساله خلافت خلفای سهگانه و روزگار امامت علی(ع) گسترش اسلام ادامه یافت و در شرق، غرب و شمال عربستان، مناطقی مهم چون ایران، عراق، مصر و شامات شامل فلسطین، سوریه، و لبنان به تصرف مسلمانان درآمد. اسلام در سدههای بعد نیز تا شبه قاره هند، غرب چین، مرکز افریقا، جنوب شرق آسیا، ماوراء النهر، آسیای صغیر و شبه جزیره بالکان در اروپا دامن گسترد.
مفهومشناسی
اسلام از ریشه «س ـ ل ـ م» به معنای سرسپردگی و تسلیم و در اصطلاح، اظهار پیروی از دینی است که حضرت محمد(ص) پیامبر آن است.[۱] پیرو دین اسلام در عربی «مُسْلِم» و در فارسی «مُسَلْمان» نامیده میشود.
در آیاتی از قرآن، اسلام به مفهوم اطاعت و تسلیم شدن در برابر خدا آمده و مسلمان بودن را به پیامبران گذشته و پیروان آنها نیز نسبت میدهد.[۲] در آیه ۱۳ سوره شوری نیز دینِ فرستاده شده برای مسلمانان را همان دینِ نوح، ابراهیم، موسی و عیسی معرفی میکند.[۳]
شکلگیری اسلام در مکه
پیامبر اسلام پیش از بعثت، ۴۰ سال در مکه زیست و با مکیان مراوده داشت. مکه در منطقه حجاز و میان راههای بازرگانی یمن، شام، ایران، حبشه و مصر قرار داشت. شبه جزیره عربستان سکونتگاه قبایل گوناگون عرب بود که بسیاری از آنها صحرانشین بودند. تنها در مناطقی مانند مکه، یثرب، طائف و یمن، شهرنشینی تا اندازهای رشد یافته و پدیدار شده بود. سنتهای اعراب جاهلی با پیدایش اسلام سرنوشتهای متفاوت یافتند. برخی حذف و شماری دیگر اصلاح و جذب دین اسلام شدند.[۴]
در قرآن، از دوران پیش از اسلام با نام «جاهلیت» یاد میشود.[۵] جاهلیت یا در برابر «عِلم» و به معنای نادانی[۶] یا در برابر «حِلم» و به معنای تندخویی، گستاخی و غرور اعراب صحرانشین است.[۷] مهمترین مراسم آیینی اعراب جاهلی، حج بود. با توافق همه قبایل، افزون بر ماه رجب، سه ماه پیاپی ذیقعده، ذیحجه و محرم ماه حرام شمرده میشد و در آنها از نبرد و غارت پرهیز میکردند. این امر امنیت حاجیان را فراهم میکرد و به کاروانهای بازرگانی نیز اجازه میداد راهی بازارهای پیرامون مکه شوند.[۸]
شهر مکه بستری مناسب برای پیدایش دین اسلام بود؛ نخست به این سبب که از گونهای مرکزیت دینی بهره داشت و خانه کعبه اصلیترین زیارتگاه اعراب شبه جزیره به شمار میرفت. دوم آنکه این شهر مرکز بازرگانی بخشی مهم از عربستان بود و راههای مهم بازرگانی از آن میگذشتند. این ویژگی ارتباطات فرهنگی ـ دینی را در این شهر دامن میزد. گذشته از این، برخی از بازارهای سالانه اعراب همچون بازار عُکاظ در حوالی مکه و همزمان با روزهای حج برقرار میشد. گزارشهایی که درباره این بازارها در دست است، نشان میدهند که این مکانها فقط جای داد و ستد بازرگانی نبوده و تعاملهای اجتماعی، فرهنگی و دینی نیز در آنها جریان داشتهاند.[۹]
پیامبر از تیره بنیهاشم، از قبیله قریش، اصلیترین قبیله مکه بود. تیرههای قریش مناصب عمومی مکه و منصبهای حج و حرم از قبیل رفادت، سقایت و حجابت را در اختیار داشتند.[۱۰] محمد امین پیش از بعثت، هر سال یک ماه را مجاور غار حرا شده، به عبادت میگذراند[۱۱] و افزون بر پرستش پروردگار، به مفاسد و ضعفهای عقیدتی و اخلاقی قوم خود میاندیشید. در یکی از این خلوتگزینیها، فرشته وحی بر وی نازل گشت و به او خبر داد که از سوی خدا به رسالت برگزیده شده است. او مأموریت یافت تا مردم را درباره عقاید باطل و کارهای ناشایست خود هشدار دهد و آنها را به راه راست رهنمون شود.
ظهور و گسترش اسلام در مکه
اهتمام به قرآن و تبلیغ و ترویج آن از مهمترین شیوههای پیامبر گرامی در گسترش اسلام بود. پیامبر احتجاجهایی فراوان با مخالفان خویش در مکه داشت که بسیاری از آنها در قرآن ثبت شدهاند. مهمترین موقعیت پیامبر برای دعوت عمومی دیگران به اسلام، موسم سالانه حج بود که با حضور اعراب سراسر شبه جزیره در مکه برگزار میشد.
در سه سال نخست، دعوت به اسلام پنهانی بود و تنها تنی چند از نزدیکان پیامبر و برخی از یاران وفادار ایشان به دین جدید گرویدند. سپس پیامبر مأموریت یافت تا دعوت را آشکار کند.[۱۲] به فرمان قرآن، در آغاز، خویشان و بستگان پیامبر مخاطب این دعوت آشکار گشتند.[۱۳] پیامبر گرامی به فرمان خدا در میان همین دعوت بر جانشینی علی(ع) تأکید کرد.[۱۴] این دعوت چندان نتیجهبخش نبود و بسیاری از بستگان پیامبر بر دین قوم خود ماندند. در ادامه دعوت آشکار، کمابیش افرادی به اسلام گرویدند. این گسترش تدریجی اسلام، واکنش اشراف مکه را برانگیخت. سپس زیر فشارهای مشرکان مکه ۱۰ سال طاقتفرسا بر پیامبر و یاران وی گذشت.
موانع گسترش دین اسلام در مکه
مکه برای پیدایش دین جدید بستری مناسب بود؛ اما برای پذیرش همگانی و تثبیت آن، شایستگی نداشت. پیامبر ۱۳ سال مکیان را به اسلام فراخواند؛ اما تنها اندکی که بیشتر آنها جوانان و تنگدستان بودند، به اسلام گرویدند. بزرگان مکه با پیامبر و دین جدید مخالف بودند و توانستند دین تازه را در مکه مهار کنند. برخی تاریخنگاران از به بنبست رسیدن دعوت اسلام در مکه سخن گفتهاند.[۱۵] مروری بر وضع دینی و اجتماعی مکه نشان میدهد که این شهر گنجایش پذیرش دین جدید را نداشت.
اشرافیت محیط مکه نیز مانعی مهم بر سر راه پیامبر گرامی۹ بود. وی اگر چه از قریش بود و در میان مکیان شخصی امین شمرده میشد، از وضع مالی خوبی برخوردار نبود و دوران کودکی او با یتیمی سپری شد.[۱۶] وی در مکه هیچ مقام و منصبی نداشت. از اموال و پسران نیز که مکیان بدانها افتخار میکردند، بیبهره بود.[۱۷] این ویژگیها از نفوذ پیامبر در محیط اشرافی مکه میکاست.
مانع دیگر بر سر راه پذیرش دین جدید، انتظارات مکیان از رسول خدا بود. آنها از او میخواستند که مانند پیامبران گذشته، آیه و بینه بیاورد.[۱۸] این خواستهها شامل کارهای فراعادی بود؛ همچون: جاری کردن چشمهای از زمین، ایجاد باغستانی از خرما و انگور با آبهایی روان در میان آن، نازل کردن تکهای از آسمان بر سر مشرکان، حاضر کردن فرشتگان و خدا، داشتن خانهای از طلا، و بالا رفتن در آسمان و آوردن کتابی برای خواندن.[۱۹] در برابر، قرآن به منزله آیه و معجزه آشکار به آنها معرفی شد.[۲۰] بازتاب گسترده این مجادلهها در قرآن نشان میدهد که این امر مانع عقیدتی و روانی مهمی در پذیرش اسلام بوده است.
حج در دوره اسلام مکی
در ۱۳ سال اسلام مکی، مشرکان حج را برگزار میکردند و میتوان انتظار داشت که مراسم حج ۱۳ بار به همان شیوه جاهلی انجام شده باشد. پیامبر و مسلمانان مکه به جهت اهمیت مراسم حج در این موسمها فعال بودند. در موسم حج بازارهای مشهور عکاظ، مجنّه و ذو المجاز در نزدیکی مکه برپا میشدند و مکه میزبان جمعیتی انبوه از بازرگانان و زائران سراسر شبه جزیره میگشت. این بازارها پیش از روزهای حج برپا میشدند[۲۱] و با پایان یافتن آنها همگان به حج میپرداختند. همزمانی برپایی بازارهای مهم اعراب با موسم حج فرصتی بسیار مناسب برای پیامبر۹ فراهم میکرد تا به تبلیغ اسلام در میان زائران بپردازد. پیامبر از آغاز دعوت آشکار، مدت ۱۰ سال از حرمت زمان (ماههای حرام) و حرمت مکان (امن بودن مکه به منزله حرم الهی) بهرهگیری میکرد و در بازارهای سهگانه و نیز مراسم حج، اسلام را به اعراب معرفی مینمود.[۲۲]
در دوران حصر در شعب ابیطالب به سالهای هفتم تا دهم بعثت، بنیهاشم تنها هنگام مراسم حج میتوانستند از شعب بیرون آیند.[۲۳] مشرکان مکه احساس کردند پیامبر میتواند از این فرصت بهره فراوان گیرد. ولید بن مغیره، از دشمنان رسول خدا، سران قریش را پیش از موسم حج در دار الندوه گرد آورد. آنها پس از مشورت به این نتیجه رسیدند که پیامبر را جادوگر بخوانند. (مدثّر/۷۴، ۱۸ـ۲۳) ابولهب، عموی پیامبر، در پی رسول خدا راه میافتاد و به حاجیان میگفت: سخنان محمد را نپذیرید؛ زیرا صابئی و دروغگو است.[۲۴] حاجیان با شنیدن این سخنان میگفتند: حتما بستگان او از حال وی آگاهترند که از او پیروی نکردهاند.[۲۵]
بدین ترتیب، قریش در سالهای نخست توانستند از اثرگذاری پیامبر در موسم حج بکاهند. اما تبلیغات او در موسم حج در سه سال آخر دوران مکی نتیجه داد. او با مردمی از یثرب که برای انجام مراسم حج یا عمره به مکه آمده بودند، دیدار کرد و آنان دعوت اسلام را پذیرفتند. بر پایه همه منابع، مردم یثرب از طریق شرکت در حج و عمره، با پیامبر گرامی۹ و اسلام آشنا شدهاند. آغاز آشنایی آنان با پیامبر باید پیش از سال دهم بعثت باشد. اما این آشناییهای نخستین به اسلام آوردن یثربیان و فراگیری اسلام در یثرب نینجامید.[۲۶] عموم تاریخنگاران، اسلام آوردن افرادی از اوس و خزرج در موسم حج سالهای یازدهم تا سیزدهم بعثت را زمینهساز فراگیری اسلام در یثرب میدانند.
مدینه بستر پذیرش گسترده اسلام
مدینه، بر خلاف مکه، زمینههایی مساعد برای پذیرش اسلام داشت. هر چه مکیان نمیپذیرفتند، در مدینه با آغوش باز پذیرفته میشد. مردم مدینه از آغاز آشنایی با پیامبر در مراسم حج، به قرآن دل سپردند. این دلسپردگی به اندازهای بود که پیامبر فرمود: مدینه با قرآن گشوده شد.[۲۷]
پیش از آمدن پیامبر به مدینه، اسلام در میان اوس و خزرج رواج یافته بود. پیامبر از آغاز ورود به مدینه، مسجد قبا را ساخت. پایه نهادن مسجد به منزله مکان عمومی دین اسلام با ساخت مسجدالنبی به دست پیامبر و یارانش وارد مرحلهای تازه شد. کارکردهای گوناگون دینی، سیاسی و اجتماعی مسجد، از عوامل مهم استواری اسلام در مدینه بود؛ امری که مسلمانان در مکه از آن بینصیب بودند.
اسلام در مدینه دو دسته پیرو داشت: مهاجران مکی و انصار مدنی. انصار در پذیرش مهاجران و تقسیم امکانات خود با آنها، از خودگذشتگی فراوان نشان دادند و به این سبب، قرآن آنها را ستایش کرده است.[۲۸] این عامل فضایی مطلوب برای مهاجران بیپناه پدیدآورد. پیامبر برای ایجاد وحدت بیشتر، میان این دو دسته از یاران خویش، پیوند مؤاخات (برادری) برقرار کرد.[۲۹] بدین ترتیب، نیرویی یکپارچه در مدینه شکل گرفت که همه مسلمان بودند و تفاوتهای قومی آنها را از هم جدا نمیکرد و در برابر هم قرار نمیداد. در حقیقت، پیامبر آنها را پیرامون محور اسلام گرد آورد و از تعصبهای جاهلی و روابط مبتنی بر نسبهای قبیلگی آنها کاست.
حج در دوره اسلام مدنی
در ۱۰ سال حضور پیامبر در مدینه، ۱۰ بار مراسم سالانه حج در مکه برگزار شد. در پنج سال نخست هجرت، به سبب وضعیت ستیزآمیز، حجگزاری برای پیامبر و مسلمانان امکان نداشت؛ اما مشرکان بر پایه سنت خود، آن را برگزار میکردند.
تصمیم مهم پیامبر برای عمره، به سال ششم قمری پس از نزول آیه حج و عمره (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمرَةَ لِلَّه) نازل شد. بیشتر سیرهنویسان، مفسران و فقیهان نیز تشریع حج را در همین هنگام میدانند.[۳۰] رسول خدا خواب دیده بود که همراه اصحابش وارد مسجدالحرام شدهاند.[۳۱] او با موفقیتهایی که تا سال پنجم قمری به دست آورد، به سال ششم ق. تصمیم گرفت برای انجام عمره همراه یاران خود به مکه رود. این نخستین بار در دوران مدنی بود که پیامبر قصد عمره کرد.
گسترش اسلام پس از پیامبر
پس از رحلت پیامبر و اختلاف در رهبری جامعه اسلامی، جنگهای رده، مسلمانان را متحد ساخت و رویارویی با قبایل و گروههایی که به بهانه پرداخت نکردن زکات از اسلام بیرون شدند، به گسترش اسلام انجامید. همین رویاروییها و رفتن به بیرون از شبه جزیره، مسلمانان را به این اندیشه واداشت که نفوذ اسلام را تا هرجا که ممکن است، بگسترند.[۳۲] در دوران ۳۰ ساله خلافت خلفای سهگانه و روزگار امامت علی۷ گسترش اسلام ادامه یافت و در شرق، غرب و شمال عربستان، مناطقی مهم چون ایران، عراق، مصر و شامات شامل فلسطین، سوریه، و لبنان به تصرف مسلمانان درآمد. اسلام در سدههای بعد نیز تا شبه قاره هند، غرب چین، مرکز افریقا، جنوب شرق آسیا، ماوراء النهر، آسیای صغیر و شبه جزیره بالکان در اروپا دامن گسترد.
پانوشت
- ↑ العین، ج7، ص265-266؛ لسان العرب، ج12، ص293، «سلم»؛ التعریفات، ص39.
- ↑ آل عمران، آیه 52؛ مائده/5، 111؛ اعراف، آیه 126؛ یونس، آیه 72؛ یوسف، آیه 101
- ↑ شوری، آیه 13.
- ↑ . البدء و التاریخ، ج4، ص31-33؛ الکامل، ج1، ص451-453؛ المفصل، ج5، ص478، 480؛ ج6، ص219، 224-225.
- ↑ آل عمران/3، 154؛ فتح/48، 26.
- ↑ . نک: لسان العرب، ج11، ص129؛ مجمع البحرین، ج5، ص345؛ التحقیق، ج2، ص131، «جهل».
- ↑ . نک: التفسیر الکبیر، ج3، ص118؛ مفاهیم اخلاقی، ص55-71؛ قاموس قرآن، ج2، ص81.
- ↑ . امتاع الاسماع، ج8، ص309؛ المفصل، ج6، ص392؛ بحارالانوار، ج90، ص351.
- ↑ . تاریخ یعقوبی، ج1، ص271؛ امتاع الاسماع، ج8، ص309.
- ↑ . البدایة و النهایه، ج2، ص263.
- ↑ . صحیح مسلم، نووی، ج2، ص140؛ فتح الباری، ج1، ص21.
- ↑ حجر/15، 94.
- ↑ شعراء/26، 214.
- ↑ . الارشاد، ج1، ص50.
- ↑ تاريخ صدر اسلام، ص294.
- ↑ ضحی، آیه ۶.
- ↑ سبأ، ۳۵.
- ↑ انعام، آیات ۳۷ و ۱۲۴؛ بقره، آیه ۱۱۸؛ نساء، آیه ۱۵۳؛ یونس، آیه ۲۰؛ رعد، ۷، آیه ۲۷؛ انبیاء، آیه ۵؛ طه، آیه ۱۳۳.
- ↑ اسراء، آیات ۹۰ـ۹۳.
- ↑ بقره، آیه ۹۹؛ حجّ، آیات ۱۶ و ۷۲؛ عنکبوت، آیات ۵۰ـ۵۱؛ اسراء، آیه ۸۸.
- ↑ صحیح البخاری، ج3، ص15؛ المفصل، ج6، ص353.
- ↑ الطبقات، ج1، ص170؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص24؛ البدایة و النهایه، ج3، ص54.
- ↑ الطبقات، ج1، ص209؛ انساب الاشراف، ج1، ص270.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص24؛ البدایة و النهایه، ج3، ص54.
- ↑ الطبقات، ج1، ص216.
- ↑ انساب الاشراف، ج1، ص274؛ عیون الاثر، ج1، ص205؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج2، ص292؛ وفاء الوفاء، ج1، ص250.
- ↑ فتوح البلدان، ج1، ص6.
- ↑ انفال، 74.
- ↑ المغانم المطابه، ج1، ص323.
- ↑ المعتبر، ج2، ص745-746؛ کشف الغطاء، ج2، ص428.
- ↑ فتح، 27.
- ↑ نک: سیره خلفاء، ص334-336.
منابع
- العین: خلیل (م.۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
- لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- البدء و التاریخ: المطهر المقدسی (م.۳۵۵ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م.
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- المفصل: جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۶م.
- مجمع البحرین: الطریحی (م.۱۰۸۵ق.)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- التحقیق: المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
- التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م.۶۰۶ق.)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
- مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن: توشیهیکو ایزوتسو، ترجمه: بدرهای، تهران، فرزان روز، ۱۳۷۸ش.
- قاموس قرآن: علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
- امتاع الاسماع: المقریزی (م.۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
- بحار الانوار: المجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
- صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م.۶۷۶ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه.
- الارشاد: المفید (م.۴۱۳ق.)، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
- تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت): غلامحسین زرگرینژاد، سمت، ۱۳۸۳ش.
- صحیح البخاری: البخاری (م.۲۵۶ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر.
- انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
- عیون الاثر: ابن سید الناس (م.۷۳۴ق.)، بیروت، مؤسسة عزالدین، ۱۴۰۶ق.
- السیرة النبویه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۶ق.
- وفاء الوفاء: السمهودی (م.۹۱۱ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
- فتوح البلدان: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش صلاح الدین، قاهره، النهضة المصریه، ۱۹۵۶م.
- المغانم المطابه: محمد الفیروزآبادی (م.۸۱۷ق.)، مرکز بحوث و دراسات المدینه، ۱۴۲۲ق.
- المعتبر: المحقق الحلی (م.۶۷۶ق.)، مؤسسه سید الشهداء، ۱۳۶۳ش.
- کشف الغطاء: کاشف الغطاء (م.۱۲۲۷ق.)، اصفهان، مهدوی.
- سیره خلفاء: رسول جعفریان، دلیل، ۱۳۸۰ش.
///////////////////////////////////////////////////////////
- مناسک حج: پژوهشکده حج و زیارت، تهران، نشر مشعر، ۱۳۹۷ش.
- مناسک نوین: مصطفی آخوندی و عبدالرحمان انصاری، تهران، محراب قلم، ۱۳۹۰ش.
- مناسک زائر (ویژه برادران) مطابق با فتاوای حضرت امام خمینی (ره): محمدحسین فلاحزاده، تهران، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.