|
|
| خط ۳: |
خط ۳: |
|
| |
|
| == مفهوم شناسی == | | == مفهوم شناسی == |
| | | "مُستَحَبّ" از مصدر "استحباب" به معنای دوست داشته شده، پسندیده شده، دوست داشتنی، نیکو و پسندیده است.<ref>لغت نامه دهخدا، مدخل "مستحب"؛ فرهنگ فارسی عمید، مدخل "مستحب"</ref> واژگانی همچون: سنت، مسنون، مندوب، مُستَحسَن، نافله (نفل)، تَطَوُّع و فضیلت هممعنا با استحباب است؛<ref>رک: لغت نامه دهخدا، مدخل "مستحب"؛ مترادف ها و متضاد ها، مدخل "مستحب"، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، ص425؛ ا الأصول من علم الأصول، ص11؛ تيسير علم أصول الفقه، ص29.</ref>و «واجب» و «فرض» در مقابل آن قرار دارد.<ref>لغت نامه دهخدا، مدخل "مستحب"</ref> |
| === معنای لغوی ===
| |
| "مُستَحَبّ" از مصدر "استحباب" به معنای دوست داشته شده، پسندیده شده، دوست داشتنی، نیکو و پسندیده است.<ref>لغت نامه دهخدا، مدخل "مستحب"؛ فرهنگ فارسی عمید، مدخل "مستحب"</ref> عناوینی همچون: سنت، مسنون، مندوب، مُستَحسَن، نافله (نفل)، تَطَوُّع و فضیلت بيانگر معناى استحباب است؛<ref>رک: لغت نامه دهخدا، مدخل "مستحب"؛ مترادف ها و متضاد ها، مدخل "مستحب"، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، ص425؛ ا الأصول من علم الأصول، ص11؛ تيسير علم أصول الفقه، ص29.</ref>و عناوین واجب و فرض در مقابل آن قرار دارد.<ref>لغت نامه دهخدا، مدخل "مستحب"</ref> | |
|
| |
|
| === معنای اصطلاحی === | | === معنای اصطلاحی === |
| در اصول فقه شیعه، استحباب یکی از احكام پنجگانۀ تكليفى است که به طلب يا رجحان فعل با عدم منع از ترك آن، تعريف شده است؛ یعنی اگر شارع (خداوند و معصومین علیهم السلام) دستور به انجام کاری داده باشد ولی مردم را از انجام ندادن آن عمل بازنداشته باشند، آن عمل مستحب است. به عبارت دیگر، مستحب عملی است که انجام آن بهتر است و ترک آن اشکالی ندارد. متأخّران، گفته اند اگر اراده و خواست شارع نسبت به آن عمل شديد باشد، وجوب و اگر ضعيف باشد، استحباب را می رساند.<ref>رک: فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، صص 424-425.</ref> | | در فقه [[شیعه]]، استحباب یکی از [[احکام تکلیفی|احكام پنجگانۀ تكليفى]] است و به معنای کاری است که انجام دادن آن خوب و پسندیده است اما اجباری نیست و انجام ندادن آن اشکالی ندارد. در منابع فقه [[اهل سنت]] معمولاً به جای "مستحب" کلمه "مندوب" به کار میرود.<ref>رک: تیسیر علم اصول الفقه، ص28، الأصول من علم الأصول، ص11.</ref> <ref>رک: الأصول من علم الأصول، ص11.</ref> |
| | |
| اگرچه فقهای اهل سنت در کتب فقهی خود در توصیف اعمال عبادی از لفظ "مستحب" استفاده کرده اند؛ ولی در کتب اصول فقه در هنگام برشمردن احکام پنجگانه تکلیفی، اصطلاح "مندوب" را به جای "مستحب"به کار برده اند؛ و در تعریف مندوب گفته اند: «آنچه که شارع انجام آن را بدون الزام و اجبار درخواست کرده و بر اطاعت از آن مدح و ثواب قرار داده است و بر ترک آن سرزنش و عذابی نیست.»<ref>رک: تیسیر علم اصول الفقه، ص28، الأصول من علم الأصول، ص11.</ref> محمد العثيمين (م1421ه.ق) در توضیح آن گفته است: «از اینکه شارع به آن امر کرده است، حرام و مکروه و مباح؛ و از اینکه الزامی ندارد، واجب، از تعریف خارج می شود.»<ref>رک: الأصول من علم الأصول، ص11.</ref>
| |
|
| |
|
| == کاربرد های مستحب ==
| | برخی از دانشمندان علم اصول فقه برآنند که حکم دینی بستگی به خواسته و اراده فرد صاحب اختیار (مولا) دارد یا به چیزی که از نحوه بیان اراده او استخراج میشود. اگر این خواسته خیلی قوی باشد، حکم به صورت واجب درمیآید؛ اما اگر خواسته ضعیف باشد، حکم به صورت مستحب خواهد بود.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، صص 424-425.</ref> |
| استحباب به تعريف اصولیون، تنها در اصطلاح فقها به كار مىرود، امّا در قرآن كريم و احاديث معصومان عليهم السّلام در همان معناى لغوى خود به كار رفته است. از اين عنوان در باب طهارت و صوم و نيز ساير ابواب فقهى به مناسبت و در اصول فقه، مبحث اوامر، ضدّ و مقدّمۀ واجب، سخن رفته است.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، ص425.</ref>
| |
|
| |
|
| == صیغه مستحب == | | === نشانه استحباب === |
| مادّۀ «امر» و مشتقات آن مانند «آمرك» و نيز هيئت امر مانند «اضرب» در صورت وجود قرينه بر عدم ارادۀ وجوب از آنها، بر استحباب دلالت مىكنند.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، ص425.</ref>
| | در متون و منابع دینی، ماده «امر» و کلماتی که از آن ساخته شدهاند مثل «آمرك» و همچنین شکلهای امری مانند «اضرب»، وقتی قرینهای وجود داشته باشد که نشان دهد هدف از آنها وجوب نیست، به معنای استحباب دلالت میکنند.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، ص425.</ref> |
|
| |
|
| برخی اصولیون اهل سنت برای تشخیص مندوب سه راه معرفی کرده اند: 1) هر صیغه امری که بر عدم الزام به آن برهان اقامه شود، دلالتش به ندب منصرف می شود. 2) هر صیغه خبری که متضمن برانگیختن باشد و به امر برنگردد؛ مانند: صیغه ترغیب به اذکار یا تطوعات مخصوص، 3) هر فعل نبوی که از آن تشریع قصد شود.<ref>رک: تيسير علم أصول الفقه، صص28-29.</ref> | | برخی فقیهان اهل سنت معتقدند که هر جمله امری که دلیل بر الزام نداشته باشد، یا هر خبری که به تشویق و ترغیب مربوط باشد ولی حالت دستور مستقیم نداشته باشد—مثل ترغیب به اذکار و عبادات مستحب—و همچنین هر عملی از پیامبر که هدفش تشریع باشد، نشاندهنده حکم «مندوب» است.<ref>رک: تيسير علم أصول الفقه، صص28-29.</ref> |
|
| |
|
| == اقسام مستحب == | | == اقسام مستحب == |