بنی هاشم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
== تاریخچه ==
== تاریخچه ==


سرسلسله طایفه بنی هاشم، هاشم بن عبدمَناف  (458-483م.)  نام داشته<ref>تاریخ طبری، ج1، ص504؛ الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص75-76.</ref> که چهارمین پسر [[عبدمناف]]<ref>الآحاد و المثانی، ج1، ص135؛ السیرة النبویه، ج1، ص94، 233.</ref> بوده است.<ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص62، 64.</ref> هاشم را فردی باهوش و خطیب توصیف کرده‌اند<ref>الاکتفاء، ج1، ص19.</ref> که در میان قریش شخصیتی با نفوذ بوده و حتی ریاست بر قریش را نیز به او نسبت داده‌اند.<ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص75-76، 78.</ref>
سرسلسله طایفه بنی هاشم، هاشم بن عبدمَناف  (458-483م.)  (نیای‌ دوم‌ پیامبر) نام داشته<ref>تاریخ طبری، ج1، ص504؛ الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص75-76.</ref> که چهارمین پسر [[عبدمناف]]<ref>الآحاد و المثانی، ج1، ص135؛ السیرة النبویه، ج1، ص94، 233.</ref> بوده است.<ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص62، 64.</ref> هاشم را فردی باهوش و خطیب توصیف کرده‌اند<ref>الاکتفاء، ج1، ص19.</ref> که در میان قریش شخصیتی با نفوذ بوده و حتی ریاست بر قریش را نیز به او نسبت داده‌اند.<ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص75-76، 78.</ref>


هاشم چهار پسر به نام‌های شَیبه (عبدالمطّلب)، أسد، عَمرو (ابوصَیفی)، نَضْله و همچنین پنج دختر داشت.<ref>الاغانی، ج22، ص67.</ref><ref>السیرة النبویه، ج1، ص235.</ref><ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص80.</ref> پس از مرگ‌ هاشم، کودکی شَیبه در یثرب می‌گذشت. عمویش مُطلب با اصرار فراوان توانست او را به [[مکه]] ببرد. او در آن شهر به عبدالمطلب شهرت یافت.<ref>الاکتفاء، ج1، ص19.</ref>
هاشم چهار پسر به نام‌های شَیبه (عبدالمطّلب)، أسد، عَمرو (ابوصَیفی)، نَضْله و همچنین پنج دختر داشت.<ref>الاغانی، ج22، ص67.</ref><ref>السیرة النبویه، ج1، ص235.</ref><ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص80.</ref> پس از مرگ‌ هاشم، کودکی شَیبه در یثرب می‌گذشت. عمویش مُطلب با اصرار فراوان توانست او را به [[مکه]] ببرد. او در آن شهر به عبدالمطلب شهرت یافت.<ref>الاکتفاء، ج1، ص19.</ref>


هاشم بن عبدمَناف دو منصب مهم در میان قریش یعنی [[سقایت]] یا آبدهی و [[رفادت]] به معنای مهمانی حاجیان با خوراک را برعهده داشت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص111.</ref><ref>المنمق، ص42.</ref> این مناصب پس از او به فرزندش عبدالمطلب و بنی هاشم رسید. بنی‌هاشم با بهره‌گیری از چاه‌های کر آدم، خم، عجون، ردم اعلی، بذر، سجله و سرانجام [[زمزم]]، در برطرف کردن کمبود آب در مکه به ویژه در [[موسم حج]] می‌کوشیدند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ص111-113.</ref> کوچک‌ترین فرزند‌ هاشم، عبدالمطلب، بعدها به بزرگ‌ترین و اثرگذارترین فرد قریش تبدیل شد. شخصیت عبدالمطلب در درجه نخست قریش را به خود جذب می‌کرد. او برخی سنت‌ها همچون تحنث (خلوت‌گزینی) در [[غار حراء]]، خضاب، و منع نکاح محارم را میان همه یا بخشی از قریش رواج داده بود.<ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص86-87؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص10؛ الکامل، ج2، ص15.</ref> پس از مرگ‌ هاشم، منصب سقایت و رفادت پس از کش و قوس هایی در اقوام به عبدالمطلب رسید. <ref>تاریخ طبری، ج1، ص503؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص23.</ref>
هاشم بن عبدمَناف دو منصب مهم در میان قریش یعنی [[سقایت]] یا آبدهی و [[رفادت]] به معنای مهمانی حاجیان با خوراک را برعهده داشت.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص111.</ref><ref>المنمق، ص42.</ref> این مناصب پس از او به فرزندش عبدالمطلب و بنی هاشم رسید. بنی‌هاشم با بهره‌گیری از چاه‌های کر آدم، خم، عجون، ردم اعلی، بذر، سجله و سرانجام [[زمزم]]، در برطرف کردن کمبود آب در مکه به ویژه در [[موسم حج]] می‌کوشیدند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ص111-113.</ref> کوچک‌ترین فرزند‌ هاشم، عبدالمطلب، بعدها به بزرگ‌ترین و اثرگذارترین فرد قریش تبدیل شد. شخصیت عبدالمطلب در درجه نخست قریش را به خود جذب می‌کرد. او برخی سنت‌ها همچون تحنث (خلوت‌گزینی) در [[غار حراء]]، خضاب، و منع نکاح محارم را میان همه یا بخشی از قریش رواج داده بود.<ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص86-87؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص10؛ الکامل، ج2، ص15.</ref> پس از مرگ‌ هاشم، منصب سقایت و رفادت پس از کش و قوس هایی در اقوام به عبدالمطلب رسید. <ref>تاریخ طبری، ج1، ص503؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص23.</ref> وی‌ در دورة‌ ریاست‌ خود چاه‌ زمزم‌ را بار دیگر حفر و برخی‌ رسوم‌ جاهلی‌ را الغا کرد و به‌ سبب‌ خصلتهای‌ بزرگمنشانه‌ نزد مردم‌ مکه‌ حرمت‌ یافت‌ و در سختیها و رویدادهای‌ دشوار همه‌ به‌ سراغ‌ او می‌آمدند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به داستان‌ حملة‌ ابرهه‌ به‌ مکه‌ و دیدار عبدالمطلب‌ با او در طبری‌، ج‌ 1، ص‌ 441)


بنی هاشم پیش از اسلام با دیگر قبایل پیمان هایی بستند. از جمله پیمان  حِلْفُ الْفُضول که در آن بنی‌هاشم، بنی‌مطلب، [[بنی‌زهره]]، [[بنی‌اسد]] و [[بنی‌تیم|بنی‌تَیم]] تعهد سپردند که نگذارند در مکه به کسی ستم شود.<ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص128.</ref>
بنی هاشم پیش از اسلام با دیگر قبایل پیمان هایی بستند. از جمله پیمان  حِلْفُ الْفُضول که در آن بنی‌هاشم، بنی‌مطلب، [[بنی‌زهره]]، [[بنی‌اسد]] و [[بنی‌تیم|بنی‌تَیم]] تعهد سپردند که نگذارند در مکه به کسی ستم شود.<ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص128.</ref>
خط ۴۷: خط ۴۷:


== دعوت پیامبر از بنی هاشم ==
== دعوت پیامبر از بنی هاشم ==
بعد از عبدالمطلب‌، فرزندان‌ او با عنوان‌ بنی‌هاشم‌ و بنی‌عبدالمطلب‌ شناخته‌ می‌شدند.به‌ نوشتة‌ مورّخان‌ و مفسّران‌، بعد از نزول‌ آیة‌ «وَاَنْذِر عَشیرَتَکَ الاقرَبینَ» (شعراء: 214) که‌ آغاز دعوت‌ آشکار پیامبر بود، حضرت‌ محمد صلّی‌اللّه‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌، بنی‌عبدالمطلب‌ را گرد آورد و رسماً آنان‌ را به‌ پذیرش‌ دینش‌ فراخواند (طبری‌، ج‌ 1، ص‌ 542). اگرچه‌ همة‌ افراد بنی‌هاشم‌ و بنی‌عبدالمطلب‌ در قبول‌ دعوت‌ پیامبر یکسان‌ نبودند و حتی‌ بسیاری‌ از آنان‌ تا بعد از فتح‌ مکه‌ ایمان‌ نیاوردند، ولی‌ همه‌ (به‌ استثنای‌ ابولهب‌) در برابر واکنشهای‌ منفی‌ سران‌ قریش‌ و در مقابله‌ با آزارهای‌ مکیان‌ به‌ پیامبر و مسلمانان‌، به‌ حمایت‌ از رسول‌ اکرم‌ برخاستند.<ref>جمعی  از محققان، «بنی هاشم»،  دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۴، ذیل مدخل.</ref>
در پی‌ هجرت‌ مسلمانان‌ به‌ حبشه‌، به‌دستور پیامبر، و شکست‌ نمایندگان‌ قریش‌ در مقابله‌ با این‌ اقدام‌ و حمایت‌ نجاشی‌ از مهاجران‌، و نیز افزایش‌ گرایش‌ مردم‌ قبایل‌ مختلف‌ به‌ اسلام‌، سران‌ تیره‌های‌ قریش‌ راه‌ دیگری‌ پیش‌ گرفتند و در یک‌ پیمان‌نامة‌ رسمی‌، به‌ امید آنکه‌ بنی‌هاشم‌ از پشتیبانی‌ پیامبر دست‌ بشویند، به‌ تحریم‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ بنی‌هاشم‌ دست‌ زدند. افراد بنی‌هاشم‌، جز ابولهب‌، در پاسخ‌ به‌ این‌ تحریم‌، راهیِ شعب‌ ابی‌طالب‌ شدند و سه‌ سال‌ در تنگنای‌ شدید مالی‌ و اجتماعی‌ زیستند، تا آنکه‌ میان‌ بزرگان‌ قریش‌ در ادامة‌ تحریم‌ اختلاف‌ افتاد و تحریم‌ شکست‌ (طبری‌، ج‌ 1، ص‌ 549 ـ553)؛ نیز رجوع کنید به شعب‌ * ابی‌طالب‌).بعد از هجرت‌، گذشته‌ از فداکاریهای‌ افراد بنی‌هاشم‌ برای‌ استقرار اسلام‌ و پیشتاز بودن‌ آنان‌ در دفاع‌ از اسلام‌ و شرکت‌ در غزوه‌ها، آن‌ تعداد از بنی‌هاشم‌ که‌ در مکه‌ بودند، نیز غالباً از همراهی‌ با نقشه‌های‌ مشرکان‌ مکه‌ برای‌ جنگ‌ با مسلمانان‌ امتناع‌ داشتند.<ref>جمعی  از محققان، «بنی هاشم»،  دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۴، ذیل مدخل.</ref>


حمایت بنی‌هاشم از رسول خدا(ص) بیشترین نقش را در عدم توفیق دیگر تیره‌های قریش در آسیب رساندن به پیامبر(ص) داشت. از آن پس که پیغمبر(ص) ماموریت یافت تا خویشاوندان نزدیک خود شامل بنی‌هاشم و بنی‌مطلب را به اسلام فراخواند ([[سوره شعراء]]، 214)، به تدریج گروهی از آن‌ها این دعوت را پذیرفتند. برخی از آن‌ها نیز در برابر این فراخوان از خود ایستادگی نشان دادند. بدین‌ترتیب، میان فرزندان عبدالمطلب بر سر [[ایمان]] به پیامبر و پشتیبانی از او اختلاف پدید آمد.
حمایت بنی‌هاشم از رسول خدا(ص) بیشترین نقش را در عدم توفیق دیگر تیره‌های قریش در آسیب رساندن به پیامبر(ص) داشت. از آن پس که پیغمبر(ص) ماموریت یافت تا خویشاوندان نزدیک خود شامل بنی‌هاشم و بنی‌مطلب را به اسلام فراخواند ([[سوره شعراء]]، 214)، به تدریج گروهی از آن‌ها این دعوت را پذیرفتند. برخی از آن‌ها نیز در برابر این فراخوان از خود ایستادگی نشان دادند. بدین‌ترتیب، میان فرزندان عبدالمطلب بر سر [[ایمان]] به پیامبر و پشتیبانی از او اختلاف پدید آمد.
خط ۵۳: خط ۵۶:


مراسم نگارش این پیمان در مکانی به نام [[خیف بنی‌کنانه]] در اَبطَح مشهور به «[[عصب|عَصَب]]» در بالاترین نقطه مکه انجام پذیرفت.<ref>السیرة الحلبیه، ج3، ص498؛ اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص253.</ref> از آن پس [[مؤمن]] و [[کافر]] بنی‌هاشم<ref>زاد المعاد، ج3، ص30.</ref> جز ابولهب<ref>السیرة النبویه، ج2، ص196؛ تاریخ طبری، ج2، ص336.</ref> بطحاء را وانهادند و تا سه سال در شعب ابی‌طالب محاصره شدند و دشواری‌های فراوان را به جان خریدند؛ به گونه‌ای که گاهی صدای شیون کودکان گرسنه آن‌ها از درون دره به گوش می‌رسید.<ref>سیره ابن‌اسحق، ص159.</ref> سرانجام به سال دهم بعثت<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص11.</ref> مردانی از بنی‌عبدمناف و بنی‌قصی که زنانی از بنی‌هاشم آن‌ها را به دنیا آورده بودند، تصمیم به ابطال عهدنامه گرفتند.<ref>البدایة و النهایه، ج3، ص84-85.</ref>
مراسم نگارش این پیمان در مکانی به نام [[خیف بنی‌کنانه]] در اَبطَح مشهور به «[[عصب|عَصَب]]» در بالاترین نقطه مکه انجام پذیرفت.<ref>السیرة الحلبیه، ج3، ص498؛ اخبار مکه، فاکهی، ج3، ص253.</ref> از آن پس [[مؤمن]] و [[کافر]] بنی‌هاشم<ref>زاد المعاد، ج3، ص30.</ref> جز ابولهب<ref>السیرة النبویه، ج2، ص196؛ تاریخ طبری، ج2، ص336.</ref> بطحاء را وانهادند و تا سه سال در شعب ابی‌طالب محاصره شدند و دشواری‌های فراوان را به جان خریدند؛ به گونه‌ای که گاهی صدای شیون کودکان گرسنه آن‌ها از درون دره به گوش می‌رسید.<ref>سیره ابن‌اسحق، ص159.</ref> سرانجام به سال دهم بعثت<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص11.</ref> مردانی از بنی‌عبدمناف و بنی‌قصی که زنانی از بنی‌هاشم آن‌ها را به دنیا آورده بودند، تصمیم به ابطال عهدنامه گرفتند.<ref>البدایة و النهایه، ج3، ص84-85.</ref>
====...====
== پس از رحلت پیامبر(ص) ==
سید بنی‌هاشم در این دوره [[علی بن ابی‌طالب(ع)]] بود.<ref>الریاض النضره، ج1، ص305؛ السیرة الحلبیه، ج2، ص339.</ref> البته عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر(ص) نیز در نظام قبیله‌ای عرب منزلت داشت.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص288؛ اسد الغابه، ج3، ص60-61.</ref>
 
بنی‌هاشم پس از رویداد سقیفه در زمره کسانی بودند که حدود شش ماه از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. سپس ابوبکر به رغم میل عمر، به میان جمع بنی‌هاشم شتافت<ref>الریاض النضره، ج2، ص195، 214، 217-218.</ref> و گویا همین را نشانه بیعت بنی‌هاشم با خلیفه شمردند.
 
تقسیم بنی‌هاشم به تیره‌های فرعی بیشتر در این دوره نمود یافته است. این تیره‌ها عبارتند از: [[آل ابی‌طالب]]، [[آل عباس]]، [[آل حارث بن عبدالمطلب]]، و [[آل ابی‌لهب]].<ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص94.</ref>


اندکی پیش از [[فتح مکه]]، عباس بن عبدالمطلب مسلمان شد. پس از فتح مکه، وی از رسول خدا خواست تا [[پرده‌داری کعبه]] و آب دادن به حاجیان را به او واگذار کند. پیامبر(ص) کنار کعبه ایستاد و فرمود: هر خون، مال و عملی که در [[روزگار جاهلیت]] بوده، زیر پای ما است، مگر آب‌رسانی به حاجیان و سدانت کعبه که این دو را به اهلش وامی‌گذارم. بدین‌ترتیب، عباس این منصب را بار دیگر به دست آورد و پس از او [[عبدالله بن عباس]] و فرزندانش عهده‌دار این منصب بودند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص113-114.</ref>
اندکی پیش از [[فتح مکه]]، عباس بن عبدالمطلب مسلمان شد. پس از فتح مکه، وی از رسول خدا خواست تا [[پرده‌داری کعبه]] و آب دادن به حاجیان را به او واگذار کند. پیامبر(ص) کنار کعبه ایستاد و فرمود: هر خون، مال و عملی که در [[روزگار جاهلیت]] بوده، زیر پای ما است، مگر آب‌رسانی به حاجیان و سدانت کعبه که این دو را به اهلش وامی‌گذارم. بدین‌ترتیب، عباس این منصب را بار دیگر به دست آورد و پس از او [[عبدالله بن عباس]] و فرزندانش عهده‌دار این منصب بودند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص113-114.</ref>


== پس از رحلت پیامبر ==
افزایش‌ نارضایتی‌ مسلمانان‌ از حکومت‌ امویان‌ * در پی‌ فاصله‌ گرفتن‌ آشکار آنها از اسلام‌، گسترش‌ ظلم‌ و تعدی‌ حاکمان‌ اموی‌، بروز کشمکشهای‌ داخلی‌ و ضعف‌ و از هم‌گسستگی‌ ارکان‌ حکومت‌، و بویژه‌ وقوع‌ حادثة‌ کربلا، به‌ پیدایی‌ جنبشها و حرکتهای‌ ضداموی‌ در نیمة‌ اول‌ قرن‌ دوم‌ انجامید. گرایش‌ روزافزون‌ مردم‌ به‌ اهل‌ بیت‌ پیامبر صلّی‌اللّه‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ و امتناع‌ اهل‌ بیت‌ علیهم‌السلام‌ از پذیرش‌ درخواست‌ آنان‌ برای‌ قیام‌، فرصتی‌ برای‌ افرادی‌ از فرزندان‌ عباس‌، عموی‌ پیامبر، که‌ داعیة‌ حکومت‌ داشتند، پدید آورد. عباسیان‌ با توجه‌ به‌حرمت‌ اجتماعی‌ «بنی‌هاشم‌» و با استناد به‌ برخی‌ احادیث‌ که‌ از پیامبر در تکریم‌ بنی‌هاشم‌ روایت‌ شده‌ بود (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 20؛ مجلسی‌، ج‌ 93، ص‌ 234)، از همان‌ آغاز در بزرگنمایی‌ انتسابشان‌ به‌ هاشم‌ کوشیدند و از 111 تحت‌ لوای‌ «دعوت‌ هاشمی‌» فعالیت‌ کردند (یعقوبی‌، ج‌ 2، ص‌ 319). زمینه‌های‌ اجتماعی‌ نزاع‌ بنی‌امیه‌ و بنی‌هاشم‌ نیز که‌ امویان‌ به‌ آن‌ دامن‌ زده‌ بودند، در مطرح‌ کردن‌ این‌ عنوان‌ مؤثر بود.<ref>جمعی  از محققان، «بنی هاشم»،  دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۴، ذیل مدخل.</ref>
سید بنی‌هاشم در این دوره [[علی بن ابی‌طالب(ع)]] بود.<ref>الریاض النضره، ج1، ص305؛ السیرة الحلبیه، ج2، ص339.</ref> البته عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر(ص) نیز در نظام قبیله‌ای عرب منزلت داشت.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص288؛ اسد الغابه، ج3، ص60-61.</ref>  


بنی‌هاشم پس از رویداد سقیفه در زمره کسانی بودند که حدود شش ماه از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. سپس ابوبکر به رغم میل عمر، به میان جمع بنی‌هاشم شتافت<ref>الریاض النضره، ج2، ص195، 214، 217-218.</ref> و گویا همین را نشانه بیعت بنی‌هاشم با خلیفه شمردند.
به‌ نقل‌ منابع‌ تاریخی‌ بیعت‌ عباسیان‌، با تکیه‌ بر عنوان‌ «بیعت‌ هاشمی‌» صورت‌ گرفت‌، با این‌ توجیه‌ که‌ خلافت‌ حق‌ بنی‌هاشم‌ است‌ و عباسیان‌ نیز از این‌ خاندان‌اند (طبری‌، ج‌ 4، ص‌ 111، 382ـ383، 545، 575). رویهمرفته‌، تا پایان‌ دورة‌ عباسی‌، اصطلاح‌ بنی‌هاشم‌ بیشتر برای‌ افراد بنی‌عباس‌ به‌ کار می‌رفت‌، به‌طوری‌ که‌ مراد از بنی‌هاشم‌، افراد بنی‌عباس‌ در برابر آل‌ابی‌طالب‌ و آل‌علی‌ بود (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به طبری‌، ج‌ 4، ص‌ 385، 516، 620، 667)، اما پیش‌ از این‌ دوره‌، وقتی‌ کمیت‌ * بن‌ زید اسدی‌ (متوفی‌ 126) «هاشمیات‌» خود را سرود، مراد او ذکر مصائب‌ اولاد علی‌ بود (رجوع کنید به امینی‌، ج‌ 2، ص‌ 180ـ195). امروزه‌ نیز در ایران‌، اصطلاح‌ بنی‌هاشم‌ به‌ همین‌ معنی‌ به‌ کار می‌رود.<ref>جمعی  از محققان، «بنی هاشم»،  دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۴، ذیل مدخل.</ref>


تقسیم بنی‌هاشم به تیره‌های فرعی بیشتر در این دوره نمود یافته است. این تیره‌ها عبارتند از: [[آل ابی‌طالب]]، [[آل عباس]]، [[آل حارث بن عبدالمطلب]]، و [[آل ابی‌لهب]].<ref>الطبقات، ابن‌سعد، ج1، ص94.</ref>  
با انتخاب‌ عثمان‌ برای‌ خلافت‌، افرادی‌ از بنی‌امیه‌ قدرت‌ یافتند و زمینه‌های‌ احیای‌ عصبیّت‌ قومی‌ و انتقامجویی‌ پدید آمد.<ref>جمعی  از محققان، «بنی هاشم»،  دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۴، ذیل مدخل.</ref>


==نزاع با بنی امیه==
==نزاع با بنی امیه==
بزرگ‌ترین دشمنان بنی‌هاشم درون قبیله [[قریش]]، تیره دیگر بنی‌عبدمناف یعنی بنی‌امیة بن عبدشمس بودند. ریشه این دشمنی را در حسادت عبدشمس به‌ هاشم جسته‌اند؛ اما نخستین دشمنی آشکار بنی‌امیه و بنی‌هاشم هنگامی رخ داد که امیه به نشانه قهر مکه را رها کرد و ده سال در شام اقامت گزید. این تنافر میان عبدالمطلب و [[حرب بن امیه]] نیز وجود داشت؛ به گونه‌ای که حتی [[نجاشی]]، حاکم [[حبشه]]، میانجیگری میان آن دو را نپذیرفت.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص505.</ref>
بزرگ‌ترین دشمنان بنی‌هاشم درون قبیله [[قریش]]، تیره دیگر بنی‌عبدمناف یعنی بنی‌امیة بن عبدشمس بودند. ریشه این دشمنی را در حسادت عبدشمس به‌ هاشم جسته‌اند؛ اما نخستین دشمنی آشکار بنی‌امیه و بنی‌هاشم هنگامی رخ داد که امیه به نشانه قهر مکه را رها کرد و ده سال در شام اقامت گزید. این تنافر میان عبدالمطلب و [[حرب بن امیه]] نیز وجود داشت؛ به گونه‌ای که حتی [[نجاشی]]، حاکم [[حبشه]]، میانجیگری میان آن دو را نپذیرفت.<ref>تاریخ طبری، ج1، ص505.</ref>
برادرزادة‌ هاشم‌، امیّة‌بن‌ عبدشمس‌، مایل‌ بود به‌ همان‌ مکانت‌ اجتماعی‌ هاشم‌ نایل‌ شود ولی‌ تلاشهای‌ متکلّفانه‌اش‌ بی‌اثر ماند و سرانجام‌ درپی‌ یک‌ داوری‌، امیّه‌ ناگزیر از ترک‌ مکه‌ شد و ده‌ سال‌ در شام‌ زیست‌ و به‌ این‌ ترتیب‌ ریاست‌ قریش‌ برای‌ هاشم‌ تثبیت‌ شد. ظاهراً این‌ واقعه‌ در ایجاد نقار و جدایی‌ بین‌ بنی‌هاشم‌ و بنی‌امیّه‌ مؤثر بوده‌ است‌ (طبری‌، محمدبن‌ جریر طبری‌، تاریخ‌ الطبری‌: تاریخ‌ الامم‌ و الملوک‌ ، بیروت‌ 1408/1988ج‌ 1، ص‌ 504ـ505)


==فضایل بنی‌هاشم==
==فضایل بنی‌هاشم==
خط ۷۲: خط ۸۱:


===حرمت صدقه===
===حرمت صدقه===
بنی‌هاشم‌ در فقه‌ نیز موضوع‌ برخی‌ از احکام‌اند. بخشی‌ از خمس‌ * به‌ فرزندان‌ هاشم‌، از طریق‌ عبدالمطلب‌، تعلق‌ دارد و در برابر، جز در موارد خاص‌، زکات‌ * به‌ آنان‌ نمی‌رسد (نجفی‌، ج‌ 15، ص‌ 406ـ415، ج‌ 16، ص‌ 104؛ زحیلی‌، ج‌ 2، ص‌ 883 ـ884).


از دیدگاه فقهی، [[خداوند]] صدقه را بر بنی‌هاشم به‌طور کلی حرام کرده است.<ref>السرائر، ج1، ص457.</ref> آن‌ها شامل آل علی(ع)، [[آل جعفر]]، [[آل عقیل]] و [[آل عباس]] هستند.<ref>ذخائر العقبی، ص16.</ref> پیامبر(ص) سهم ذوی القربی را به بنی‌هاشم و بنی‌مطلب می‌داد و به بنی‌عبدشمس و بنی‌نوفل پرداخت نمی‌کرد و می‌فرمود: بنی‌هاشم و بنی‌مطلب یک طایفه هستند و در روزگار جاهلیت و نیز اسلام از یکدیگر جدا نشده‌اند.<ref>زادالمعاد، ج3، ص104؛ ج5، ص81.</ref>
از دیدگاه فقهی، [[خداوند]] صدقه را بر بنی‌هاشم به‌طور کلی حرام کرده است.<ref>السرائر، ج1، ص457.</ref> آن‌ها شامل آل علی(ع)، [[آل جعفر]]، [[آل عقیل]] و [[آل عباس]] هستند.<ref>ذخائر العقبی، ص16.</ref> پیامبر(ص) سهم ذوی القربی را به بنی‌هاشم و بنی‌مطلب می‌داد و به بنی‌عبدشمس و بنی‌نوفل پرداخت نمی‌کرد و می‌فرمود: بنی‌هاشم و بنی‌مطلب یک طایفه هستند و در روزگار جاهلیت و نیز اسلام از یکدیگر جدا نشده‌اند.<ref>زادالمعاد، ج3، ص104؛ ج5، ص81.</ref>


== باب بنی‌هاشم در مسجدالنبی ==
== باب بنی‌هاشم در مسجدالنبی ==
یکی از درهای [[مسجدالحرام]] «[[باب بنی‌هاشم]]» نام داشت و پرچمی سبز بر آن افراشته بودند.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص173.</ref> این دروازه در برابر بطحاء و وادی بکّه قرار داشته است.
یکی از درهای مسجدالحرام [[باب بنی‌هاشم]] نام داشت و پرچمی سبز بر آن افراشته بودند.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص173.</ref> این دروازه در برابر بطحاء و وادی بکّه قرار داشته است.


به سال 167ق. مهدی خلیفه عباسی (حک: 158-169ق.) کار نوسازی و افزایش فضای مسجدالحرام را انجام داد. او فرمان داد که معماران ساختمان مسجد را به گونه‌ای طراحی کنند که خانه کعبه در وسط قرار گیرد. در نتیجه این کار، بر وسعت باب بنی‌هاشم افزوده شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص173.</ref> این در را «باب عباس بن عبدالمطلب» نیز می‌گفتند؛ زیرا از یک سوی در برابر خانه عباس بن عبدالمطلب قرار داشته است. نماز بر جنازه‌ها در آن مکان برپا می‌شده است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص202.</ref>
به سال 167ق. مهدی خلیفه عباسی (حک: 158-169ق.) کار نوسازی و افزایش فضای مسجدالحرام را انجام داد. او فرمان داد که معماران ساختمان مسجد را به گونه‌ای طراحی کنند که خانه کعبه در وسط قرار گیرد. در نتیجه این کار، بر وسعت باب بنی‌هاشم افزوده شد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص173.</ref> این در را «باب عباس بن عبدالمطلب» نیز می‌گفتند؛ زیرا از یک سوی در برابر خانه عباس بن عبدالمطلب قرار داشته است. نماز بر جنازه‌ها در آن مکان برپا می‌شده است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص202.</ref>