بنی هاشم
مکان | بخشهای مرکزی شهر مکه و پیرامون کعبه |
---|---|
سرسلسله | عمرو ملقب به هاشم |
اشخاص مهم | هاشم، پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع)، جعفر بن ابیطالب، عقیل بن ابیطالب، طالب بن ابیطالب، عبدالمطلب، حمزه بن عبدالمطلب، عباس بن عبدالمطلب، ابولهب، ابوجهل، |
شاخهای از | قریش |
زیرشاخهها | آل علی(ع)، آل جعفر، آل عقیل، آل عباس، آل ابیطالب، آل حارث بن عبدالمطلب، آل ابیلهب، |
مهمترین اقدامات | پیمان حلف المطیبین، پیمان حلف الفضول، حمایت از پیامبر در دعوت بهاسلام |
مناصب مهم | سقایت، رفادت |
مذهب | بتپرستی، اسلام |
بنیهاشم تیرهای شریف از قریش منسوب به هاشم بن عبدمناف است. پیامبر(ص) از همین تیره است. بنی هاشم جایگاهی بالا و اثرگذار هم پیش از اسلام و هم بعد از اسلام داشتند. آنها قبل از اسلام مناصبی از جمله سقایت و رفادت را عهدهدار بودند.
بنیهاشم از زمان بعثت پیامبر(ص) بیشترین نقش را در حمایت پیامبر(ص) داشتند به گونهای که بیشتر طوایف قریش از بیم خونخواهی بنیهاشم از آسیب رساندن به پیامبر (ص) هراس داشتند. در دوره بعد از هجرت پیامبر (ص) بهمدینه، برخی از بنی هاشم همچون علی(ع) و حمزه همراه رسول خدا (ص) به مدینه مهاجرت کردند و بخشی دیگر مانند ابولهب، عباس بن عبدالمطلب و ابوسفیان بن حارث از مشهورترین ایشان بودند، همچنان در مکه و در صف مشرکان ماندند؛ در این دوران نیز گرایش مشرکان بنیهاشم به اسلام به موازات گسترش این آیین افزایش یافت و حمایت بیشتر افراد این طایفه از پیامبر(ص) همچون گذشته ادامه داشت.
اخباری در باب فضیلت بنیهاشم، و این که آنها سادات اهل بهشت هستند، روایت شده است.
تاریخچه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سرسلسله طایفه بنی هاشم، هاشم بن عبدمَناف (۴۵۸–۴۸۳م) (نیای دوم پیامبر) نام داشته[۱] که چهارمین پسر عبدمناف بوده است.[۲] هاشم در میان قریش شخصیتی با نفوذ بوده و حتی ریاست بر قریش را نیز به او نسبت دادهاند.[۳] وی چهار پسر به نامهای شَیبه (عبدالمطّلب)، أسد، عَمرو (ابوصَیفی)، نَضْله و همچنین پنج دختر داشت.[۴]
هاشم بن عبدمَناف دو منصب مهم در میان قریش یعنی سقایت و رفادت را برعهده داشت.[۵] بنیهاشم با بهرهگیری از چاههای مکه و همچنین زمزم، در برطرف کردن کمبود آب در مکه به ویژه در موسم حج میکوشیدند.[۶] پس از مرگ هاشم، منصب سقایت و رفادت پس از کش و قوسهایی در اقوام به عبدالمطلب رسید.[۷] کوچکترین فرزند هاشم، عبدالمطلب، بعدها به بزرگترین و اثرگذارترین فرد قریش تبدیل شد.[۸]
بنی هاشم پیش از اسلام با دیگر قبایل پیمانهایی بستند. از جمله پیمان حِلْفُ الْفُضول که در آن بنیهاشم، بنیمطلب، بنیزهره، بنیاسد و بنیتَیم تعهد سپردند که نگذارند در مکه به کسی ستم شود.[۹] پیش از اسلام، بنیهاشم و بنیامیه و دیگر سادات قریش در بخشهای مرکزی شهر مکه و پیرامون کعبه که به بطحاء[۱۰] معروف بود، سکونت داشتند.
دعوت پیامبر از بنی هاشم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بعد از عبدالمطلب (پدربزرگ پیامبر)، فرزندان او با عنوان بنیهاشم و بنیعبدالمطلب شناخته میشدند. بعد از نزول آیة «وَاَنْذِر عَشیرَتَکَ الاقرَبینَ» (شعراء: ۲۱۴) که آغاز دعوت آشکار پیامبر بود، حضرت محمد(ص)، بنیعبدالمطلب را گرد آورد و رسماً آنان را به پذیرش دینش فراخواند.[۱۱] اگرچه همه افراد بنیهاشم و بنیعبدالمطلب در قبول دعوت پیامبر یکسان نبودند و حتی بسیاری از آنان تا بعد از فتح مکه ایمان نیاوردند، ولی همه (به استثنای ابولهب) در برابر واکنشهای منفی سران قریش و در مقابله با آزارهای مشرکان به پیامبر و مسلمانان، به حمایت از رسول اکرم برخاستند.[۱۲]
در سال هفتم بعثت، تیرههای گوناگون قریش عهدنامهای درباره قطع کامل ارتباط با بنیهاشم منعقد کردند.[۱۳] قریش تعهد سپردند که هرگز با بنیهاشم و بنیمطلب[۱۴] داد و ستد نکنند و به تحریم اقتصادی و اجتماعی بنیهاشم دست زدند.[۱۵] بنیهاشم، جز ابولهب،[۱۶] در پاسخ به این تحریم، راهیِ شعب ابیطالب شدند و سه سال در تنگنای شدید مالی و اجتماعی زیستند،[۱۷] تا آنکه میان بزرگان قریش در ادامة تحریم اختلاف افتاد و تحریم شکست.[۱۸] بعد از هجرت، گذشته از فداکاریهای افراد بنیهاشم برای استقرار اسلام و پیشتاز بودن آنان در دفاع از اسلام و شرکت در غزوهها، آن تعداد از بنیهاشم که در مکه بودند، نیز غالباً از همراهی با نقشههای مشرکان مکه برای جنگ با مسلمانان امتناع داشتند.[۱۹]
پس از رحلت پیامبر(ص)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از رحلت پیامبر(ص)، علی بن ابیطالب(ع) سید بنی هاشم تلقی میشد[۲۰] و عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر(ص) نیز در نظام قبیلهای عرب منزلت داشت.[۲۱] بنیهاشم پس از رویداد سقیفه در زمره کسانی بودند که حدود شش ماه از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. سپس ابوبکر به رغم میل عمر بن خطاب، به میان جمع بنیهاشم شتافت[۲۲] و گویا همین را نشانه بیعت بنیهاشم با خلیفه شمرد.[۲۳]
بزرگترین دشمنان بنیهاشم درون قبیله قریش، تیره دیگر بنیعبدمناف یعنی بنیامیه بودند که از نسل بن امیّةبن عبدشمس، برادرزاده هاشم بن عبدمناف بودند.[۲۴] با انتخاب عثمان برای خلافت، افرادی از بنیامیه قدرت یافتند و زمینههای احیای عصبیّت قومی و انتقامجویی پدید آمد.[۲۵]
عباسیان که فرزندان عباس، عموی پیامبر، بودند با توجه بهحرمت اجتماعی بنیهاشم و با استناد به برخی احادیث که از پیامبر در تکریم بنیهاشم روایت شده بود،[۲۶] در بزرگنمایی انتسابشان به هاشم کوشیدند و تحت لوای «دعوت هاشمی» فعالیت کردند.[۲۷] زمینههای اجتماعی نزاع بنیامیه و بنیهاشم نیز که امویان به آن دامن زده بودند، در مطرح کردن این عنوان مؤثر بود.[۲۸] رویهمرفته، تا پایان دوره عباسی، اصطلاح بنیهاشم بیشتر برای افراد بنیعباس به کار میرفت، بهطوری که مراد از بنیهاشم، افراد بنیعباس در برابر آلابیطالب و آلعلی بود. امروزه در ایران، اصطلاح بنیهاشم به معنای آلعلی به کار میرود.[۲۹]
فضایل بنی هاشم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بنی هاشم دستکم پس از فراگیر شدن دین اسلام به سبب آنکه رسول خدا (ص) از آنها بود، از جایگاهی والا میان مسلمانان برخوردار بودهاند. بر پایه روایتی منسوب به پیغمبر (ص) طایفه بنیهاشم به سبب رسالت او برگزیده از میان قریش است.[۳۰] احادیثی در باب فضیلت بنیهاشم،[۳۱] استحباب عیادت بیماران خاندان هاشم[۳۲] و اینکه آنها سادات اهل بهشت هستند، وجود دارد.[۳۳] هاشمیان در میان عرب به داشتن صفات نیک شناخته بودهاند.[۳۴] دوستی وزیدن با خاندان بنیهاشم بهعنوان خانواده پیامبر (ص)، در جهان اسلام، فرهنگی رایج بوده است.[۳۵]
بنیهاشم در فقه نیز موضوع برخی از احکاماند. بخشی از خمس به فرزندان هاشم، از طریق عبدالمطلب، تعلق دارد و در برابر، جز در موارد خاص، زکات به آنان نمیرسد.[۳۶] از دیدگاه فقهی، خداوند صدقه را بر بنیهاشم بهطور کلی حرام کرده است.[۳۷] آنها شامل آلعلی(ع)، آل جعفر، آل عقیل و آل عباس هستند.[۳۸] پیامبر(ص) سهم ذویالقربی را به بنیهاشم و بنیمطلب میداد.[۳۹]
باب بنیهاشم در مسجدالنبی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یکی از درهای مسجدالحرام باب بنیهاشم نام داشت و پرچمی سبز بر آن افراشته بودند.[۴۰] این دروازه در برابر بطحاء و وادی بکّه قرار داشته است. به سال ۱۶۷ق. مهدی خلیفه عباسی (حک: ۱۵۸–۱۶۹ق) کار نوسازی و افزایش فضای مسجدالحرام را انجام داد. او فرمان داد که معماران ساختمان مسجد را به گونهای طراحی کنند که خانه کعبه در وسط قرار گیرد. در نتیجه این کار، بر وسعت باب بنیهاشم افزوده شد.[۴۱] این در را «باب عباس بن عبدالمطلب» نیز میگفتند؛ زیرا از یک سوی در برابر خانه عباس بن عبدالمطلب قرار داشته است.[۴۲]
اماکن منسوب به بنی هاشم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
افراد زیادی از بنی هاشم، مانند عبدالمطلب، ابوطالب و خدیجه در قبرستان ابوطالب دفن شدهاند.[۴۳]
شعب ابیطالب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یکی از مکانهای منسوب به خاندان بنی هاشم و بنی عبدالمطلب شعب ابیطالب است که محل سکونت آنان در دورههای مختلف بوده است. این شِعب در اختیار خاندان بنیهاشم بوده و در دورههای مختلف به نامهای متفاوتی چون شعب بنیهاشم، شعب ابیطالب، شعب علی بن ابیطالب و شعب ابییوسف نامیده میشده است. چهرههای برجسته این خاندان در این شعب به دنیا آمده و در آنجا زندگی کردهاند. شعب ابیطالب، محل تولد رسول خدا(ص) بوده و خانه خدیجه که محل زندگی حضرت با وی بوده و فاطمه زهرا(س) نیز در آن متولّد شده، همین جا بوده است.[۴۴]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، ص۵۰۴؛ الطبقات، ج۱، ص۷۵ و ص۷۶.
- ↑ الآحاد و المثانی، ج۱، ص۱۳۵؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۹۴ و ص۲۳۳؛ الطبقات، ج۱، ص۶۲ و ص۶۴.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص ۷۵ تا ص۷۸؛ الاکتفاء، ج۱، ص۱۹.
- ↑ الاغانی، ج۲۲، ص۶۷؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۲۳۵؛ الطبقات، ج۱، ص۸۹.
- ↑ اخبار مکه، ج۱، ص۱۱۱؛ المنمق، ص۴۲.
- ↑ اخبار مکه، ص۱۱۱ تا ص۱۱۳.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، ص۵۰۳؛ السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۳.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۸۶ تا ص۸۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰، الکامل، ج۲، ص۱۵.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۲۸.
- ↑ معجم البلدان، ج1، ص444.
- ↑ طبری، ج ۱، ص ۵۴۲.
- ↑ «بنی هاشم»، ج۴، ذیل مدخل.
- ↑ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۴۹۸؛ اخبار مکه، ج۳، ص۲۵۳.
- ↑ سیره ابناسحق، ص۱۵۶.
- ↑ سیره ابناسحق، ص۱۵۶؛ التحفة اللطیفه، ج۱، ص۱۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۱۹۶؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۳۶.
- ↑ سیره ابناسحق، ص۱۵۹.
- ↑ البدایة و النهایه، ج۳، ص۸۴ و ص۸۵؛ التحفة اللطیفه، ج۱، ص۱۱.
- ↑ «بنی هاشم»، ج۴، ذیل مدخل.
- ↑ الریاض النضره، ج۱، ص۳۰۵؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۳۹.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۸؛ اسد الغابه، ج۳، ص۶۰ و ص۶۱.
- ↑ الریاض النضره، ج۲، ص۱۹۵، ص۲۱۴، ص۲۱۷ و ص۲۱۸.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۹۴.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، ص۵۰۵.
- ↑ «بنی هاشم»، ج۴، ذیل مدخل.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۲۰.
- ↑ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۱۹.
- ↑ «بنی هاشم»، ج۴، ذیل مدخل؛ طبری، ج ۴، ص ۱۱۱.
- ↑ «بنی هاشم»، ج۴، ذیل مدخل.
- ↑ وسیلة الاسلام، ص۳۵.
- ↑ ذخائر العقبی، ص۱۴.
- ↑ ذخائر العقبی، ص۱۵.
- ↑ ذخائر العقبی، ص۱۵.
- ↑ فتوح البلدان، ج۴، ص۱۱۱ و ص۱۱۲.
- ↑ «بنی هاشم»، ج۱۲، ذیل مدخل.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۴۰۶ و ص۴۱۵.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۴۵۷.
- ↑ ذخائر العقبی، ص۱۶.
- ↑ زادالمعاد، ج۳، ص۱۰۴؛ ج۵، ص۸۱.
- ↑ اخبار مکه، ج۲، ص۱۷۳.
- ↑ اخبار مکه، ج۲، ص۱۷۳.
- ↑ اخبار مکه، ج۲، ص۲۰۲.
- ↑ انساب الاشراف، ج۲، ص۲۸۹؛ الطبقات، ج۸، ص۱۵.
- ↑ حج در اندیشه اسلامی، ص۳۰۵ تا ۳۱۰.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

- اخبار الدولة العباسیه: ناشناخته (م. قرن۳ق)، به کوشش الدوری و المطلبی، بیروت، دار الطلیعه، ۱۳۹۱ق.
- اخبار مکه: الازرقی (م. ۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
- اخبار مکه: الفاکهی (م. ۲۷۹ق)، به کوشش ابندهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق.
- اسد الغابه: ابناثیر (م. ۶۳۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
- الاصابه: ابنحجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
- اعلام النبوه: الماوردی (م. ۴۵۰ق)، بیروت، مکتبة الهلال، ۱۴۰۹ق.
- الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ق)، به کوشش علی مهنّا و سمیر جابر، بیروت، دار الفکر.
- الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله (ص): سلیمان بن موسی الحمیری (م. ۶۳۴ق)، به کوشش محمد عزالدین، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۷ق.
- انساب الاشراف، احمد بن یحیی البلاذری (۲۷۹ق)، به کوشش محمد باقر محمودی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۳۹۴ق.
- انساب الاشراف: البلاذری (م. ۲۷۹ق)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
- الآحاد و المثانی: ابنابیعاصم (م. ۲۸۷ق)، به کوشش باسم فیصل، ریاض، دار الدرایه، ۱۴۱۱ق.
- البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (م. ۷۵۴ق)، به کوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
- البدایة و النهایه: ابنکثیر (م. ۷۷۴ق)، بیروت، مکتبة المعارف، بیتا.
- «بنی هاشم»، مهروش، فرهنگ، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، بیتا.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۷ق.
- تاریخ مدینة دمشق: ابنعساکر (م. ۵۷۱ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
- التحفة اللطیفه: شمس الدین السخاوی (م. ۹۰۲ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- التراتیب الاداریه: محمد عبدالحی الکتانی (م. ۱۳۸۲ق)، بیروت، دار الکتاب العربی.
- التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. ۳۴۵ق)، بیروت، دار صعب.
- جامع البیان: الطبری (م. ۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- جمهرة انساب العرب: ابنحزم (م. ۴۵۶ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- جواهر الکلام في شرح شرائع الإسلام، صاحب جواهر، محمدحسن، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۳۹۳ش.
- حج در اندیشه اسلامی، قاضی عسکر، علی، مشعر، تهران، ۱۳۸۴ش.
- الدرر فی اختصار المغازی والسیر: ابنعبدالبر (م. ۴۶۳ق).
- ذخائر العقبی: احمد بن عبدالله الطبری (م. ۶۹۴ق)، قاهره، دار الکتاب المصریه، ۱۳۵۶ق.
- الروض الانف: السهیلی (م. ۵۸۱ق)، به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
- الریاض النضره: احمد بن عبدالله الطبری (م. ۶۹۴ق)، به کوشش حمیری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۶م.
- زاد المعاد: ابنقیم الجوزیه (م. ۷۵۱ق)، بیروت، الرساله.
- سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- السرائر: ابنادریس (م. ۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
- السیرة الحلبیه: الحلبی (م. ۱۰۴۴ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۰ق.
- السیرة النبویه: ابنهشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق)، به کوشش طه عبدالرؤوف، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۱ق.
- سیره ابناسحق (السیر و المغازی): ابناسحق (م. ۱۵۱ق)، به کوشش زکار، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، ۱۳۶۸ش.
- الطبقات الکبری: ابنسعد (م. ۲۳۰ق)، بیروت، دار صادر.
- الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه)، محمد بن سعد (۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
- الطبقات: خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- عمدة الطالب: ابنعنبه (م. ۸۲۸ق)، به کوشش آل الطالقانی، نجف، المطبعة الحیدریه، ۱۳۸۰ق.
- الفائق فی غریب الحدیث: الزمخشری (م. ۵۳۸ق)، به کوشش البجاوی و ابوالفضل ابراهیم، لبنان، دار المعرفه.
- فتوح البلدان: البلاذری (م. ۲۷۹ق)، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م.
- الکامل فی التاریخ: ابناثیر (م. ۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- لسان العرب: ابنمنظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- مراصد الاطلاع: صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م. ۷۳۹ق)، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
- مروج الذهب: المسعودی (م. ۳۴۶ق)، به کوشش مفید محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
- مسالک الابصار: احمد بن یحیی (م. ۷۴۹ق)، ابوظبی، المجمع الثقافی، ۱۴۲۳ق.
- المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق.
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
- معجم قبائل العرب: عمر کحّاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
- معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. ۴۸۷ق)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
- مقاتل الطالبیین: ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ق)، به کوشش سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفه.
- مناقب آل ابیطالب: ابنشهرآشوب (م. ۵۸۸ق)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
- المنمق: ابنحبیب (م. ۲۴۵ق)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
- وسیلة الاسلام بالنبی: احمد بن الخطیب ابنقنفذ (م. ۸۱۰ق)، به کوشش المحامی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۰۴ق.