پرش به محتوا

کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:


== رَمَل در وادي محسر ==
== رَمَل در وادي محسر ==
...
وادي محسر به سرزمين ميان مشعر و منا گفته مي شود<ref>مستند الشيعه، ج12، ص281؛ جواهر الکلام، ج19، ص13؛ المجموع، ج8، ص129.</ref> و بدان جهت به اين نام نامگزاري شده است که اصحاب فيل در اين مکان درمانده و ناتوان شدند.<ref>مجمع البحرين، ج3، ص268؛ معجم الفاظ الفقه الجعفري، ص 373.</ref> به نظر فقهاي اماميه<ref>مستند الشيعه، ج12، ص281؛ الحدائق الناضره، ج17، ص5.</ref> و اهل سنت،<ref>المجموع، ج8، ص125؛ المغني، ج3، ص415؛ مواهب الجليل، ج4، ص154.</ref> مستحب است حج گزار در صورت سواره بودن مرکب خود را با شتاب حرکت دهد و در صورت پياده بودن رمل و هروله کند. دليل اين امر علاوه بر اجماع،<ref>کشف اللثام، ج6، ص109؛ مدارک الاحکام، ج7، ص445؛ جواهر الکلام، ج19، ص99.</ref> اقتداي به پيامبر اکرم(ص) در شتاب دادن به مرکب خود در اين سرزمين<ref>مستند الشيعه، ج12، ص281؛ المجموع، ج8، ص125؛ المغني، ج3، ص415.</ref> و رواياتي از اهل بيت(ع) است که از در آن ها به هروله در اين سرزمين فرمان داده شده است.<ref>مستند الشيعه، ج12، ص281؛ الحدائق الناضره، ج17، ص5.</ref> برخي از فقهاي اهل سنت گفته اند: دليل استحباب هروله آن است که اين سرزمين موقف نصاري است، از اين رو مستحب است مسلمان با آنان مخالفت کرده و با شتاب از آن عبور کند.<ref>المجموع، ج8، ص143و145؛ کشاف القناع، ج2، ص579.</ref> به نظر فقهاي اماميه، اگر حج گزار به عمد يا سهو يا به جهت جهل هروله را ترک کند مستحب است باز گشته و با هروله از اين سرزمين عبور کند؛ هر چند به مکه بازگشته باشد. مستند اين امر رواياتي از امام صادق(ع)
 
است که در آنها به بازگشت و انجام اين امر فرمان داده شده است.<ref>تذکرة الفقهاء، جج، ص212؛ حدائق الناضره، ج17، ص6؛ مناسک الحج، گلپايگاني، ص143.</ref>
 
مقدار هروله در اين سرزمين به نظر فقيهان اماميه به اندازه صد قدم يا صد زراع است، دليل اين امر رواياتي است که در آن ها به رمل به همين مقدار فرمان داده شده استو<ref>جامع المقاصد، ج3، ص232؛ حدائق الناضره، ج17، ص5؛ مستند الشيعه، ج12، ص281.</ref> ولي فقهاي اهل سنت از رمل به مقدار پرتاب يک سنگ سخن گفته اند، زيرا در روايتي از جابر آمده است که پيامبر(ص) مقدار اندکي مرکب خودش را با شتاب حرکت داد.<ref>الام، ج2، ص233؛ الدر المختار، ج2، ص564؛ کشاف القناع، ج2، ص579.</ref> و نيز در حديثي ديگر آمده است که ابن عمر مرکبش را به اندازه پرتاب سنگي حرکت داد.<ref>المجموع، ج8، ص144.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۵ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۳۸

رمل

تعریف

رمل در فقه عبارت است از هروله کردن،[۱]  نوعي حرکت ميان راه رفتن و دويدن،[۲] تند راه رفتن همراه با نزديک گذاشتن گام­ها است.[۳] به گونه اي که شانه­ها حرکت کرده و تکان بخورند.[۴] برخي گفته اند: رمل عبارت است از تکان دادن شانه ها، همراه با گام هاي کوچک، همانند شخص مبارزي که با غرور ميان دو صف دوست و دشمن حرکت مي کند.[۵] برخي از فقهاي اهل سنت تعريفي متفاوت از رمل ارائه داده وگفته اند: رمل عبارت است از اضطباع و تکان دادن شانه ها به اين صورت که حج گزار يکي از دو جانب لباس احرام* را داخل در زير بغل کرده و بر شانه ديگر اندازد و هنگام حرکت دو کتف خود را با دويدن آرام تکان دهد.[۶] در لغت عرب به اين نوع راه رفتن «خَبَب» گفته مي شود.[۷] در برخي از روايات اهل بيت(ع) و  اهل سنت، از رمل با عنوان «سعي»[۸]، «هروله»[۹] و « خَبَب»[۱۰] نيز ياد شده است.

رمل در طواف

ميان فقهاي اماميه در اصل استحباب رَمَل در طواف اختلاف نظر وجود دارد. عده­اي از فقها آن را مستحب دانسته­اند.[۱۱] در مقابل برخي ديگر اعتدال در حرکت را در حال طواف مستحب و جزء سنت­هاي طواف شمرده­اند.[۱۲] برخي از فقها از جمله صيمري[۱۳] و شهيد ثاني،[۱۴] ادعاي شهرت بر استحباب اعتدال در طواف کرده اند. مستند قائلين به اين نظر، روايت عبدالرَّحمنِ بنِ سَيَابَة است که در آن امام صادق(ع) حرکت با اعتدال را بهتر از حرکت کند يا سريع دانسته اند[۱۵] و نيز روايت ابن عيسى[۱۶] که در آن از حرکت آرام امام سجاد در حال طواف ياد شده است.[۱۷] فخرالمحققين بر استحباب اعتدال در طواف ادعاي اجماع امت را کرده است.[۱۸] محقق کرکي عدم استحباب رمَل را قول صحيح تر در مذهب و مشهور بين  اصحاب دانسته است.[۱۹] برخي در تبيين عدم استحباب رمل در طواف گفته اند: از رواياتي که در مورد رمل رسول خدا و اصحاب آن حضرت در طواف وارد شده استفاده مي شود که اين عمل مخصوص همان عصر پيامبر(ص) در  عمرة القضاء بوده است تا در آن روز مسلمانان قدرت و توان خود را به مشرکان نشان دهند و با از بين رفتن موضوع و هدف اين عمل در عصرهاي ديگر، رمل استحبابي ندارد. رواياتي که از عدم رمل رسول خدا (ص) و اهل بيت(ع)پس از آن زمان و فرمان ندادن پيامبر(ص) به اين امر ياد کرده نيز مويد همين امر است، از اين رو قائلين به استحباب اين عمل هيچ دليلي بر استحباب آن پس از پيامبر(ص) ندارند.[۲۰]

نظر اهل سنت

فقهاي مذاهب چهارگانه اهل سنت،  اعم از حنفيه،[۲۱] مالکيه،[۲۲] شافعيه[۲۳] و حنبليه،[۲۴] رمَل را به اتفاق از مستحبات و از سنت­هاي طواف مي دانند. مستند آنان، روايت جابر[۲۵] و عبدالله بن عمر[۲۶] است که در آن از  رمل رسول خدا(ص) در حجة الوداع ياد شده است؛ در حالي که مشرکان در آن سال در مسجد الحرام حضور نداشتند .[۲۷] اينان از حديث ابن عباس که در آن رمل اختصاص به صدر اسلام و براي اظهار قدرت در برابر مشرکان دانسته شده،[۲۸] پاسخ داده  و گفته اند: پيامبر (ص) بعد از فتح مکه در حجة الوداع و نيز اصحاب بعد از آن حضرت رمَل کرده­اند. همچنين مسلمانان نسل به نسل اين عمل را انجام داده­اند به گونه اي که رمَل به سنتي متواتر ميان مسلمانان تبديل شده است.[۲۹] بنابراين، هر چند سبب اولين رمَل ميان مسلمانان که اظهار قوت و نيرو در برابر مشرکان بوده از بين رفته است، ولي سنت رمَل به حال خود باقي مانده است؛ زيرا بقاء سبب شرط بقاء حکم نيست، همانند رمي جمرات که سبب نخست آن رمي شيطان از سوي حضرت ابراهيم بوده، ولي سبب ياد شده از بين رفته و اين عمل پس از آن حضرت به عنوان يک سنت باقي مانده است. از عمر بن خطاب نيز روايت شده که گفته است: هر چند مشرکان در اين عصر وجود ندارند؛ ليکن به تبعيت از رسول خدا (ص) در طواف رمَل مي کنم.[۳۰]

قائلين به استحباب رَمَل از فقهاي اماميه، برآنند که رمل تنها در سه شوط نخست استحباب دارد و در چهار شوط ديگر طواف کننده بايد با اعتدال طواف کند.[۳۱] دليل اين امر اقتداي به رسول خداست که آن حضرت فرمان داد تا مسلمانان در طواف عمره در سه شوط نخست طواف رمل کنند.[۳۲] فقهاي اهل سنت  نيز با استناد به رواياتي از جابر، ابن عباس و ابن عمر رمَل را تنها در سه شوط نخست طواف سنت دانسته و برآنند که در چهار شوط بعدي استحباب ندارد.[۳۳] ليکن به نظر برخي از آنان اگر کسي در همه هفت شوط رمَل کند، چيزي بر عهده او نيست؛[۳۴] زيرا مشي در چهار شوط آخر از آداب طواف است و ترک آداب اشکالي ندارد.[۳۵]

به اتفاق فقيهان شيعه[۳۶] و اهل سنت[۳۷] رمَل تنها بر مردان مستحب است و براي زنان استحباب ندارد.

کدام طواف

پيروان اين ديدگاه در اين که رمَل در کدام طواف استحباب دارد، اختلاف نظر دارند. بيشتر فقهاي اماميه رَمَل را تنها در طواف قدوم مستحب دانسته­اند.[۳۸] مراد از طواف قدوم اولين طوافي است که حج گزار پس از وارد شدن به مکه بجا مي آورد، چه طواف واجب يا مستحب باشد و نيز چه جزو اعمال حج يا عمره باشد يا به طور مستقل حج گزار آن را انجام دهد؛[۳۹] ولي برخي همانند اهل سنت، طواف قدوم را اولين طواف مستحبي حج گزار در حج افراد و قران دانسته اند که پس از ورود به مکه و قبل از وقوف، آن را انجام مي دهد.[۴۰] برخي ديگر مانند ابن حمزه رمل را  در طواف زيارت(طواف حج پس از اعمال مني)[۴۱]، نيز مستحب دانسته­اند.[۴۲]. برخي فقيهان اماميه بر نبودن رَمَل در همه­ي طواف­ها[۴۳] و نيز طواف نساء و وداع ادعاي اجماع کرده اند.[۴۴]

فقهاي اهل سنت نيز در اين که رمَل در همه طواف­ها استحباب ندارد، اختلافي ندارند؛[۴۵] اما در اين که در کدام طواف رمَل سنت است، اختلاف کرده­اند. اعتقاد برخي بر آن است که رمَل تنها در طواف قدوم سنت است.[۴۶] در مقابل عده­اي قائلند که رمَل در هر طوافي که سعي داشته  باشد، سنت است و در هر طوافي که بعد آن سعي نباشد، سنت نيست.[۴۷] صاحب «بدايع الصنائع» قول دوم را به عامه اصحاب نسبت داده است.[۴۸] بنابر هر دو قول در طواف وداع رمَل نيست.[۴۹]

رمل در سعی صفا و مروه

هروله و رمل ميان صفا و مروه- بر خلاف رمل در طواف که در مشروعيت و فضيلت آن پس از پيامبر (ص) اختلاف است- از جمله اعمالي است که در روايات متعدد بر مشروعيت و فضيلت آن در همه عصرها تاکيد شده و همه فقيهان مذاهب اسلامي در اين باره اتفاق نظر دارند. در رواياتي از امام صادق(ع) تشريع هروله در سعي بدان جهت دانسته شده است که در اين مکان، شيطان بر حضرت ابراهيم(ع) ظاهر شد و آن حضرت به فرمان جبرئيل (ع) براي دور کردن وي به دنبال او هروله نمود، پس از اين عمل شيطان فرار کرده و از آن حضرت دور شد، از اين رو اين عمل در ميان حج گزاران سنت شد.[۵۰] در حديثي ديگر از آن حضرت،  سبب تشريع اين عمل ذليل شدن جبارين دانسته شده است.[۵۱] در رواياتي ديگر از اهل بيت(ع) سعي ميان صفا و مروه بدان سبب که هر جباري در آن ذليل مي شود از محبوب ترين اعمال در نزد خدا دانسته شده است.[۵۲] در روايات متعددي از ابن عباس، ابن عمر و جابر بن عبد الله نقل شده است که رسول خدا (ص) همراه با گروهي از مسلمانان در سعي صفا و مروه رمل کرد.[۵۳]

به نظر فقهاي اماميه مستحب است حج گزار در موضعي خاص از سعي صفا و مروه  هروله کند.[۵۴] بسياري از فقها از جمله علامه حلي،[۵۵] فاضل هندي[۵۶] و صاحب جواهر[۵۷] بر استحباب رمَل در سعي ادعاي اجماع کرده‌­اند. دليل ديگر استحباب، روايات از جمله روايت معاوية بن عمار[۵۸] و روايت سماعه[۵۹] است که در آن ها از هروله ميان صفا و مروه ياد شده است.[۶۰]

از ميان فقهاي اماميه به  ابي الصلاح حلبي[۶۱] و شيخ مفيد[۶۲] قول وجوب هروله در سعي نسبت داده شده است؛[۶۳] ولي برخي برآنند که کلام ابي الصلاح در اين باره صراحت و بلکه ظهور در وجوب ندارد و از کلام شيخ مفيد نيز استحباب موکد اين عمل استفاده مي شود.[۶۴] فقهاي اهل سنت، نيز رمل را يکي از مستحبات و سنت هاي سعي، دانسته اند.[۶۵]

همچنين به اتفاق فقيهان اماميه[۶۶] و اهل سنت[۶۷] استحباب رمَل و هروله در صفا و مروه مخصوص مردان بوده و براي زنان استحباب ندارد؛ دليل اين امر آن است که ترک رمَل با ستر و پوشش زنان مناسب­تر است[۶۸] يا  رمَل در اصل براي اظهار صلابت و قدرت تشريع شده است و صلابت و اظهار قدرت از زنان خواسته نشده است.[۶۹] افزون بر اين در اين باره به رواياتي از اهل بيت(ع)[۷۰] و احاديثي منقول از صحابه[۷۱] نيز استناد شده است. برخي از فقهاي اهل سنت گفته اند: مستحب است زنان در شب در صورت خلوت بودن مسعي رمل کنند.[۷۲]

رَمَل در وادي محسر

وادي محسر به سرزمين ميان مشعر و منا گفته مي شود[۷۳] و بدان جهت به اين نام نامگزاري شده است که اصحاب فيل در اين مکان درمانده و ناتوان شدند.[۷۴] به نظر فقهاي اماميه[۷۵] و اهل سنت،[۷۶] مستحب است حج گزار در صورت سواره بودن مرکب خود را با شتاب حرکت دهد و در صورت پياده بودن رمل و هروله کند. دليل اين امر علاوه بر اجماع،[۷۷] اقتداي به پيامبر اکرم(ص) در شتاب دادن به مرکب خود در اين سرزمين[۷۸] و رواياتي از اهل بيت(ع) است که از در آن ها به هروله در اين سرزمين فرمان داده شده است.[۷۹] برخي از فقهاي اهل سنت گفته اند: دليل استحباب هروله آن است که اين سرزمين موقف نصاري است، از اين رو مستحب است مسلمان با آنان مخالفت کرده و با شتاب از آن عبور کند.[۸۰] به نظر فقهاي اماميه، اگر حج گزار به عمد يا سهو يا به جهت جهل هروله را ترک کند مستحب است باز گشته و با هروله از اين سرزمين عبور کند؛ هر چند به مکه بازگشته باشد. مستند اين امر رواياتي از امام صادق(ع)

است که در آنها به بازگشت و انجام اين امر فرمان داده شده است.[۸۱]

مقدار هروله در اين سرزمين به نظر فقيهان اماميه به اندازه صد قدم يا صد زراع است، دليل اين امر رواياتي است که در آن ها به رمل به همين مقدار فرمان داده شده استو[۸۲] ولي فقهاي اهل سنت از رمل به مقدار پرتاب يک سنگ سخن گفته اند، زيرا در روايتي از جابر آمده است که پيامبر(ص) مقدار اندکي مرکب خودش را با شتاب حرکت داد.[۸۳] و نيز در حديثي ديگر آمده است که ابن عمر مرکبش را به اندازه پرتاب سنگي حرکت داد.[۸۴]

پانویس

  1. القاموس الفقهي، ص153؛ مستند الشيعه، ج12، ص78؛ معجم لغة الفقها، ص227.
  2. ذخيرة المعاد، ج1، ص646؛ مستند الشيعه، ج12، ص78.
  3. مجمع البحرين، ج‌5، ص 385.
  4. لسان العرب، ج‌11، ص 295؛ تاج العروس، ج‌14، ص 294((رمل))
  5. معجم مصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ج2، ص183.((رمل))
  6. المبسوط، سرخسي، ج4، ص 10.
  7. لسان العرب، ج1، ص341؛ تاج العروس، ج1، ص447؛ الحدائق الناضره، ج16، ص128-129.
  8. الکافي، ج4، ص434؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص149؛ الحدائق الناضره، ج16، ص276.
  9. وسائل الشيعه، ج13، ص503؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص444.
  10. مستدرک الوسائل، ج10، ص54و67.
  11. المبسوط، الطوسی، ج1، ص 356؛ الوسيلة ، ص 172 _ 173؛ قواعد الاحکام، ج1، ص428.
  12. النهاية ؛ ص: 237؛  قواعد الأحكام؛ ج‌1، ص 428؛ مختلف الشيعة، ج‌4، ص 183.
  13. غاية المرام، ج‌1، ص 454.
  14. الروضة البهية ج‌2، ص 254.
  15. الكافي ، ج‌4، ص 411؛ تهذيب الأحكام، ج‌5، ص 109؛ وسائل الشيعة، ج‌13، ص 352.‌
  16. وسائل الشيعة، ج‌13، ص 353‌.
  17. مختلف الشيعة، ج‌4، ص 183‌؛ إيضاح الفوائد ج‌1، ص 300‌؛ جواهر الكلام، ج‌19، ص 350.
  18. إيضاح الفوائد ، ج‌1، ص 300‌.
  19. جامع المقاصد ، ج‌3، ص .199‌
  20. الحدائق الناضره، ج16، ص127-128.
  21. المبسوط، سرخسي، ج4، ص 438؛ بدائع الصنائع، ج2، ص 160.
  22. الموطأ، ج1، ص 364؛ الشرح الكبير، ابوالبرکات، ج2، ص 43.
  23. الأم، ج2، ص 191،230؛ فتح العزيز، ج 7، ص 324؛ المجموع، ج3، ص 197، ج8، ص 14.
  24. المحرر في الفقه، ج1، ص 245؛ مختصر الخرقي، ج1، ص 53.
  25. صحيح مسلم، ج2، ص 64-65؛ سنن الترمذي، ج2، ص 174؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص 983.
  26. سنن ابن ماجه، ج2، ص 983؛ صحيح مسلم، ج4، ص64-65.
  27. المبسوط ،الطوسی، ج4، ص 438
  28. سنن ابي داود، ج1، ص421؛ السنن الکبري، ج5، ص82؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص10.
  29. بدائع الصنائع ، ج2، ص 160؛ المغني، ج3، ص 387-389.
  30. بدائع الصنائع ، ج2، ص 160؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص 438
  31. المبسوط، الطوسی، ج1، ص 356؛ تحرير الأحكام ج‌1، ص 585؛ 173؛ الدروس الشرعیه، ج‌1، ص 399.
  32. مختلف الشيعه، ج4، ص182غ مسالک الافهام، ج2، ص343.
  33. الأم، ج2، صص 191 و 230؛ فتح العزيز، ج 7، صص 324 و 326؛ بدائع الصنائع ، ج2، ص 160.
  34. المبسوط، الطوسی، ج5، ص 33؛ المدونة الکبري، ج3، ص 40
  35. المبسوط، الطوسی، ج5، ص 33.
  36. تذکرة الفقهاء، ج8، ص135؛ جامع المقاصد ، ج‌3، ص 199‌؛ جواهر الکلام، ج19، ص352.
  37. الام، ج2، ص192؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص10و11؛ المغني، ج3، ص412
  38. المبسوط، ج1، ص 356؛ تحرير الأحكام ج‌1، ص 585؛ إيضاح الفوائد ، ج‌1، ص 300، 254.
  39. مستند الشيعه، ج12، ص78؛ جواهر الکلام، ج19، ص353.
  40. مستند الشيعه، ج12، ص78؛ جواهر الکلام، ج19، ص353.
  41. معجم الفاظ الفقه، ص273؛ معجم الغة الفقهاء، ص235.
  42. الوسيلة ، ص172 و 173؛ مختلف الشيعة ، ج‌4، ص 183‌؛ جواهر الكلام ، ج‌19، ص 350.
  43. إيضاح الفوائد ، ج‌1، ص 300‌.
  44. جامع المقاصد ، ج‌3، ص 199؛ غاية المرام ، ج‌1، ص 454؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص400.
  45. فتح العزيز، ج 7، ص 329.
  46. مختصر الخرقي، ج1، ص 58؛ فتح العزيز، ج 7، ص 329؛ المغني، ج3، ص 388-389.
  47. بدائع الصنائع ، ج2, 160،165؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص 438؛ فتح العزيز، ج 7، ص 329.
  48. بدائع الصنائع ، ج2، ص 160.
  49. فتح العزيز، ج 7، ص 329؛ بدائع الصنائع ، ج2، ص 160.
  50. علل الشرايع، ج2، ص432؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص196.
  51. الکافي، ج4، ص434؛ وسائل الشيعه، ج13، ص467.
  52. علل الشرايع، ج2، ص433؛ وسائل الشيعه، ج13، ص471.
  53. سنن النسائي، ج5، ص242و243؛ السنن الکبري، ج5، ص79.
  54. تذكرة الفقهاء، ج‌8، ص 134؛ جواهر الكلام ، ج‌19، ص 424‌؛ مجمع الفائدة ، ج‌7، ص 168.
  55. تذكرة الفقهاء، ج‌8، ص 135‌؛  منتهى المطلب ، ج‌10، ص 411.
  56. کشف اللثام ، ج‌6، ص15.
  57. جواهر الكلام ، ج‌19، ص 424.‌
  58. التهذيب الاحکام، ج 5، ص 148؛ وسائل الشيعة، ج‌13، ص 482.
  59. التهذيب الاحکام، ج 5، ص 148؛ وسائل الشيعة، ج‌13، ص 482.
  60. منتهى المطلب ، ج‌10، ص 411 - 412؛ جواهر الكلام ، ج‌19، ص 424‌.
  61. الکافي في الفقه، ص 196
  62. احکام النساء، ص33.
  63. مختلف الشيعه، ج4، ص214؛ جواهر الکلام، ج19، ص425.
  64. کشف اللثام، ج6، ص15؛ جواهر الکلام، ج19، ص425.
  65. روضة الطالبين، ج2، ص369؛ بداية المجتهد، ج1، ص 273.
  66. أحكام النساء، ص 33؛ تذكرة الفقهاء، ج‌8، ص 136‌؛ مجمع الفائدة، ج‌7، ص 168‌.
  67. الام، ج2، ص194؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص33؛ المغني، ج3، ص412.
  68. تذكرة الفقهاء، ج‌8، ص 136‌؛ المغني، ج3، ص413؛ کتاب الام، ج2، ص192.
  69. المغني، ج3، ص412.
  70. كشف اللثام، ج‌6، ص 15- 16‌.
  71. الام، ج2، ص192؛ فقه السنه، ج1، ص715.
  72. المجموع، ج8، ص75.
  73. مستند الشيعه، ج12، ص281؛ جواهر الکلام، ج19، ص13؛ المجموع، ج8، ص129.
  74. مجمع البحرين، ج3، ص268؛ معجم الفاظ الفقه الجعفري، ص 373.
  75. مستند الشيعه، ج12، ص281؛ الحدائق الناضره، ج17، ص5.
  76. المجموع، ج8، ص125؛ المغني، ج3، ص415؛ مواهب الجليل، ج4، ص154.
  77. کشف اللثام، ج6، ص109؛ مدارک الاحکام، ج7، ص445؛ جواهر الکلام، ج19، ص99.
  78. مستند الشيعه، ج12، ص281؛ المجموع، ج8، ص125؛ المغني، ج3، ص415.
  79. مستند الشيعه، ج12، ص281؛ الحدائق الناضره، ج17، ص5.
  80. المجموع، ج8، ص143و145؛ کشاف القناع، ج2، ص579.
  81. تذکرة الفقهاء، جج، ص212؛ حدائق الناضره، ج17، ص6؛ مناسک الحج، گلپايگاني، ص143.
  82. جامع المقاصد، ج3، ص232؛ حدائق الناضره، ج17، ص5؛ مستند الشيعه، ج12، ص281.
  83. الام، ج2، ص233؛ الدر المختار، ج2، ص564؛ کشاف القناع، ج2، ص579.
  84. المجموع، ج8، ص144.

منابع