کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
== مشکلات و سختیهای سفرهای حج == | == مشکلات و سختیهای سفرهای حج == | ||
... | ناصرخسرو همچنین آگاهیهای ارزشمندی را درباره مشکلات حجگزاری ارائه داده و نمونههایی از بلایای طبیعی و انسانی که حاجیان در مسیر حج خود یا در موسم حج در مکه با آن روبهرو میشدند را گزارش داده است. او در توصیف خود درباره میقات جُحفه، که میقات مردم مغرب و شام و مصر بوده، اشاره کرده است: یک سال که آنجا جمعیت بسیاری از حاجیان فرود آمده بودند، ناگاه سیلی رسید و آنان را هلاک کرد (ناصرخسرو، 1389ش، ص104) نیز اشاره کرده است که در سال سفر حج نخست وی (438ق.)، به علت کمبود طعام، از هیچ طرف کاروانهایی به حج نیامدند و مردم «پُرخطر بودند از عرب» (همو، ص61). | ||
همچنین در سال سفر حج دوم وی (439ق.) نیز در مکه قحطی بود و در آن سال از هیچ جا حاجیان به حج نیامدند. در این شرایط، در مکه چهار من نان به یک دینار نیشابوری میفروختند و مُجاورانِ حرم از شهر میرفتند و بسیاری از مردم از گرسنگی و تشنگی از حجاز به هر سمت رو به بیرون نهاده بودند. در نتیجه این قحطی، در این سال 35 هزار نفر از حجاز به مصر آمدند «و سلطان مصر همه را جامه پوشانید و اِجری داد تا سالِ تمام، که همه گرسنه و برهنه بودند، تا باز بارانها آمد و در زمینِ حجاز طعام فراخ شد و باز این همه خلق را در خوردِ هر یک جامه پوشانید و صِلات داد و سوی حجاز روانه کرد» (همو، ص104). | |||
ناصرخسرو سپس افزوده است که سال بعد نیز (440ق.) سلطان مصر اعلام کرد در حجاز قحطی است و رفتن حُجاج مصلحت نیست. ازاینرو در این سال نیز حاجیان به حج نرفتند و ناصرخسرو به همراه کاروانی که هر سال «وظیفه سلطان» را با آن به حجاز میفرستادند، به حج سوم خود رفت. او نوشته است که در آن سال کاروان بزرگی از مغرب به حج آمده بودند که در زمان بازگشتن آنان از حج در دروازه مدینه، اعراب از آنان «خفارت» خواستند و میان آنان درگیری به وجود آمد که در نتیجه آن، بیش از دو هزار تن از مغربیان کشته شدند (همو، ص105). | |||
== تاریخ سیاسی حجاز == | == تاریخ سیاسی حجاز == | ||
... | از دیگر ارزشهای سفرنامه ناصرخسرو، آگاهیهایی است که درباره تاریخ سیاسی حرمین شریفین در زمان خود داده است؛ از جمله آنکه او از امیر دو شهر جده و مدینه در زمان حجگزاری خود، به نام «تاجالمعالی بن ابیالفتوح»، یاد کرده و وی را تابع و بنده امیر مکه دانسته است (همو، ص118). او در جای دیگری به سیادت و حسینی بودن امیر مدینه، و به سفر وی به مصر در سال 440قمری اشاره کرده و نوشته است که «او را بر سلطان [خلیفه فاطمی مصر] رسمی بود که هر سال به وی دادی» (همو، ص106). | ||
تاجالمعالی یاد شده در این سفرنامه، ابوعبدالله محمد، معروف به «شکر»، فرزند حسن بن جعفر حسنی (م.464ق.) است که ظاهراً در زمان سفر ناصرخسرو، امارت مدینه جده را عهدهدار، و تابع امیر مکه بود؛ اما بعدها خود به امارت مکه رسید. پدر وی ابوالفتوح حسن، ملقب به «الراشد بالله» بود که به دعوت خاندان بنیجراح طائی، امرای شهر رمله در فلسطین، به آنجا رفت و با احترام و استقبال مردم روبهرو شد و آنها وی را در مقابل خلیفه فاطمی مصر، خلیفه اعلام کردند و امیرالمؤمنین خواندند (جباری، 1392، ج1، ص500). | |||
همچنین به گزارش ناصرخسرو، از سوی خلیفه فاطمی مصر «وظیفهای» برای امرای مکه و مدینه و متولیان مسجدالحرام تعیین شده بود که همهساله، در دو نوبت، به حجاز ارسال میشد. این وظیفه شامل جامه کعبه، جامه خُدّام و حاشیه و امرای مکه و مدینه و صِلَت امیر مکه و مشاهره او به مبلغ ماهانه سه هزار دینار و اسب و خلعت بود (ناصرخسرو، 1389ش، ص105). همچنین کلیدداران و خادمان خانه کعبه که معمولاً از «بنیشیبه» بودند، «از سلطان مصر ایشان را مُشاهَره و خِلعت بود» (همو، ص136). | |||
ناصرخسرو آگاهیهایی نیز درباره تاریخ سیاسی سایر مناطق شبه جزیره عربستان ارائه کرده است. او در توصیف شهر «یمامه» در وسط بادیه عربستان، امیران آن را علویانی دارای شوکت و زیدیمذهب معرفی کرده که در اقامه نماز خود، دو عبارت «محمد وعلی خیر البشر» و «حی علی خیر العمل» را میگفتند (همو، صص147 ـ 146). بیتردید این امیران علوی کسی نیستند جز خاندان «بنیاُخَیضَر» که برای مدت بیش از دو سده، از نیمه دوم سده سوم تا نیمه دوم سده پنجم، حاکمان سرزمین «نجد» در وسط شبه جزیره عربستان بودند. | |||
او همچنین شرح نسبتاً مفصلی درباره «ابوسعید» حاکم شهر لَحسا (احسای امروزی در شرق عربستان) کرده و گفته است که مردم این شهر، خود را در مذهب به ابوسعید منسوب کرده بودند و یکی از جانشینان وی، به مکه لشکرکشی کرده و حجرالاسود را با خود به لحسا برده بود (همو، صص151ـ147). بیتردید این شخص کسی نیست جز ابوسعید جنابی قرمطی (مقتول در 301 یا 302ق.) و حاکم تجاوزکننده به مکه نیز فرزندش، ابوطاهر قرمطی (م.332ق.) بوده است. | |||
== پانویس == | == پانویس == |