بلال بن رباح: تفاوت میان نسخهها
E ebrahimi (بحث | مشارکتها) صفحهای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} '''بلال بن رَباح''': صحابی خاص، مؤذن پیامبر(ص) و همراه او در عمرة ا...» ایجاد کرد |
E ebrahimi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۵]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=E ebrahimi }} | {{در دست ویرایش|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۵]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=E ebrahimi }} | ||
'''بلال بن رَباح''': صحابی خاص، مؤذن پیامبر(ص) و همراه او در عمرة القضاء و حجةالوداع | '''بلال بن رَباح''': صحابی خاص، مؤذن پیامبر(ص) و همراه او در عمرة القضاء و حجةالوداع | ||
==نسبشناسی== | |||
کنیه بلال را ابوعبدالله، <ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص232؛ رجال الطوسی، ص27.</ref> ابوعبدالرحمن، <ref>الاستیعاب، ج1، ص178.</ref> ابوعبدالکریم و ابوعمرو<ref>رجال الطوسی، ص27؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص350؛ التحفة اللطیفه، ج1، ص221.</ref> برشمردهاند و نسبتهای حبشی، <ref>نک: الانساب، ج4، ص47.</ref> قُرشی و تَیمی<ref>تهذیب الکمال، ج4، ص288.</ref> به وی دادهاند. او را لاغراندام، قد بلند، با موی پرپشت و صورتی کم مو وصف کردهاند.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص238؛ اسد الغابه، ج1، ص245؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> | |||
پدر و مادرش هر دو بَرده بودند.<ref>الکامل، ج2، ص66.</ref> مادرش حَمامه، ملقب به سکینه<ref>انساب الاشراف، ج1، ص208-209؛ امتاع الاسماع، ج9، ص110.</ref> و کنیز یکی از خانوادههای قبیله بنیجُمَح از قریش بود.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص232؛ رجال کشّی، ج1، ص189.</ref> از این رو، او را ابن حمامه نیز گفتهاند.<ref>تهذیب الکمال، ج4، ص288.</ref> حمامه از پیشگامان اسلام بود و به جرم پیروی از پیامبر(ص) شکنجه شد.<ref>الاستیعاب، ج4، ص1813.</ref> | |||
==تاریخ تولد== | |||
بلال بر پایه سخن مشهور اهل سنت، همسن ابیبکر<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص238؛ انساب الاشراف، ج1، ص208-209.</ref> و زاده سال سوم عام الفیل<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص475.</ref> بود. به باور برخی، هفت تا 12 سال کوچکتر از پیامبر(ص) <ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص238؛ ج7، ص386؛ السیرة الحلبیه، ج1، ص195-197؛ الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص94.</ref> بود. | |||
بر پایه گزارشی، در سَراه<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص232؛ انساب الاشراف، ج1، ص208؛ وفیات الاعیان، ج3، ص70.</ref> از مناطق یمن<ref>احسن التقاسیم، ص88.</ref> و بر پایه گزارشی دیگر، در مکه زاده شد.<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص333.</ref> از کودکی و نوجوانی او گزارشی در دست نیست. فقط روایتی ضعیف که از سفر پیامبر در نوجوانی به شام و دیدار با بَحیرای راهب حکایت دارد، از همسفری وی با رسول خدا(ص) خبر میدهد.<ref>عیون الاثر، ج1، ص64؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص56-57.</ref> | |||
محققان در سند و مفاد این گزارش سخت تردید کردهاند<ref>السیرة الحلبیه، ج1، ص196؛ الغدیر، ج7، ص275-278.</ref>؛ زیرا ابوموسی اشعری که آن را به عنوان شاهد روایت میکند، سالها پس از وقوع این رخداد زاده شده است. | |||
نیز ابوبکر که موظف به بازگرداندن پیامبر به مکه شده، کوچکتر از پیامبر(ص) و در سنین کودکی بوده است. همچنین بلال در این هنگام هنوز تولد نیافته و یا طفل خردسالی بوده که توانایی همراهی پیامبر(ص) را نداشته است. نیز پیوند تنگاتنگ ابوبکر با بلال در این روایت، ضعف خبر را تقویت میکند.<ref>السیرة الحلبیه، ج1، ص120؛ الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص94-95.</ref> | |||
==بردگی== | |||
بلال را برده یکی از این افراد شمردهاند: عبدالله بن جُدعان تَیمی، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> بنیسَبّاق بن عبدالدار، <ref>اخبار مکه، ج1، ص275.</ref> ایتام ابیجهل، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص444.</ref> زنی از بنیجمح، <ref>المنتظم، ج2، ص373؛ سبل الهدی، ج2، ص243.</ref> و امیة بن خَلَف بن وهب جمحی.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص208-209؛ البدایة و النهایه، ج5، ص333.</ref> این اختلاف میتواند به سبب تعدد مالکان وی در دورههای گوناگون باشد.<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج6، ص46.</ref> بر پایه شواهد، هنگام ظهور اسلام، وی برده امیة بن خلف بود<ref>نک: السیرة النبویه، ج1، ص318؛ انساب الاشراف، ج1، ص208-209.</ref> و پیش از گرویدن به پیامبر(ص) برای عبدالله بن جدعان چوپانی میکرد.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> | بلال را برده یکی از این افراد شمردهاند: عبدالله بن جُدعان تَیمی، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> بنیسَبّاق بن عبدالدار، <ref>اخبار مکه، ج1، ص275.</ref> ایتام ابیجهل، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص444.</ref> زنی از بنیجمح، <ref>المنتظم، ج2، ص373؛ سبل الهدی، ج2، ص243.</ref> و امیة بن خَلَف بن وهب جمحی.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص208-209؛ البدایة و النهایه، ج5، ص333.</ref> این اختلاف میتواند به سبب تعدد مالکان وی در دورههای گوناگون باشد.<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج6، ص46.</ref> بر پایه شواهد، هنگام ظهور اسلام، وی برده امیة بن خلف بود<ref>نک: السیرة النبویه، ج1، ص318؛ انساب الاشراف، ج1، ص208-209.</ref> و پیش از گرویدن به پیامبر(ص) برای عبدالله بن جدعان چوپانی میکرد.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> | ||
==اسلام بلال== | |||
بلال از نخستین گروندگان به اسلام و اظهارکنندگان آن بود.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص233؛ انساب الاشراف، ج1، ص184، 208؛ الاستیعاب، ج4، ص1864.</ref> او با آب دهانانداختن به بتهای کعبه و بیزاری جستن از آنها، خشم مشرکان را برانگیخت.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص436.</ref> به همین سبب، امیة بن خلف او را بر ریگهای سوزان مکه شکنجه کرد و تخته سنگی بزرگ بر سینهاش گذاشت تا به خدای یکتا کفر ورزد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص318؛ الطبقات، ابن سعد، ج3، ص232.</ref> | |||
دیگر مشرکان نیز او را با بازوان بسته و طنابی از لیف خرما بر گردن، بازیچه دست کودکان میکردند<ref>اسد الغابه، ج1، ص245؛ اعیان الشیعه، ج3، ص605.</ref> ؛ اما بلال به جای کفرورزی و بازگشت از یکتاپرستی، فریاد «اَحَد؛ اَحَد» سر میداد.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص318؛ الطبقات، ابن سعد، ج3، ص232.</ref> عمرو بن عاص پایداری وی را تایید کرده<ref>انساب الاشراف، ج1، ص208.</ref> و عمّار یاسر استقامتش را ستوده است.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص440؛ اعیان الشیعه، ج3، ص604.</ref> | |||
بر پایه دیدگاه مشهور اهل سنت، او آزاد شده ابیبکر بن ابیقحافه است. البته خود پیامبر(ص) قصد داشت او را بخرد و رها کند.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص232؛ انساب الاشراف، ج1، ص208.</ref> | |||
بر پایه گزارشی، عباس عموی پیامبر(ص) بلال را از امیه خرید.<ref>الاستیعاب، ج1، ص181.</ref> ابوجعفر اسکافی و ابنشهرآشوب بلال را آزاد شده رسول خدا(ص) دانستهاند.<ref>فتوح الشام، ج2، ص20؛ المناقب، ج1، ص171؛ الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص215.</ref> | |||
==همنشینی پیامبر== | |||
بلال همنشین پیامبر(ص) در مسجدالحرام بود و قریشیان رسول خدا(ص) را به سبب همنشینی با او و دیگر محرومان جامعه ریشخند میکردند. به همین سبب، خداوند درباره بلال و یارانش آیه 52 انعام/6 را نازل کرد: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لا تَطْرُدِ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمینَ﴾}}؛(سوره انعام، آیه52) «و آنان را که صبح و شام خدا را میخوانند و قصدشان فقط خدا است، از خود مران! چیزی از حساب آنها بر تو و چیزی از حساب تو بر آنها نیست. پس اگر آنها را از خود برانی، از ستمکاران خواهی بود». <ref>انساب الاشراف، ج1، ص176.</ref> | |||
==آیات نازل شده در شأن بلال== | |||
بر پایه گزارش مفسران، آیات گوناگون در شان بلال و یارانش نازل شده است که عبارتند از: بقره/2، 212، <ref>تفسیر مقاتل، ج1، ص181؛ تفسیر قرطبی، ج3، ص29.</ref> نساء/4، 69، <ref>المناقب، ج3، ص87.</ref> انعام/6، 52، <ref>اسباب النزول، ص219؛ مجمع البیان، ج4، ص472.</ref> انفال/8، 74، <ref>المناقب، ج2، ص57.</ref> نحل/16، 41، <ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص469؛ اسباب النزول، ص285.</ref> 106<ref>الکشاف، ج2، ص430؛ مجمع البیان، ج6، ص597.</ref> -110، <ref>کشف الاسرار، ج5، ص462.</ref> اسراء/17، 19، 21، 28، <ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص526-529.</ref> کهف/18، 28، <ref>تفسیر مقاتل، ج2، ص582؛ جامع البیان، ج15، ص155.</ref> مؤمنون/23، 110، <ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص167؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص154.</ref> فرقان/25، 20، <ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص230؛ تفسیر قرطبی، ج13، ص18.</ref> ص/38، 62، <ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص652؛ الدر المنثور، ج5، ص319.</ref> شوری/42، 18، <ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص768.</ref> احقاف/46، 11، <ref>البحر المحیط، ج9، ص437.</ref> حجرات/49، 11<ref>تفسیر مقاتل، ج4، ص94؛ الکشاف، ج3، ص566.</ref> - 13، <ref>تفسیر مقاتل، ج4، ص96؛ اسباب النزول، ص411.</ref> مطففین/83، 29.<ref>مجمع البیان، ج10، ص694.</ref> | |||
==هجرت به مدینه== | |||
بلال از نخستین مهاجران به مدینه است.<ref>دلائل النبوه، ج2، ص463.</ref> او در مدینه در خانه سعد بن خَیثَمَه سکنا گزید.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص233؛ انساب الاشراف، ج1، ص212.</ref> اخبار و سخنان مربوط به بلال<ref>السیرة النبویه، ج1، ص506؛ الطبقات، ابن سعد، ج3، ص234؛ الاستیعاب، ج4، ص1661.</ref> حکایت دارد که رسول خدا در عقد اخوت مکی، پیوند برادری او را با ابیحارث عبیدة بن حارث بن مطلب قرشی منعقد کرد<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص233؛ المحبر، ص70-71.</ref> و در عقد اخوت مدنی، پیوند برادری وی را با ابیرویحه عبدالله بن عبدالرحمن خَثعَمی برقرار نمود.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص318؛ الطبقات، ابن سعد، ج3، ص233؛ انساب الاشراف، ج1، ص212.</ref> | |||
نیز گزارشهایی از عقد اخوت بلال با ابیعبیده جراح و<ref>اسد الغابه، ج1، ص243.</ref> ابیذر<ref>المنتظم، ج3، ص72.</ref> در دست است. | |||
بلال در همه غزوههای رسول خدا(ص) حضور چشمگیر داشت.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص238؛ رجال کشّی، ج1، ص189؛ الاستیعاب، ج1، ص178.</ref> او در نبرد بدر، رویاروی مشرکان جنگید. سپاهیان مسلمان را به هجوم بر امیه و پسرش برانگیخت. نیز باعث قتل آن پدر و پسر شد<ref>السیرة النبویه، ج1، ص461؛ تاریخ طبری، ج2، ص153.</ref> و به روایتی امیة بن خلف را کشت.<ref>الاستیعاب، ج1، ص182.</ref> او در این جنگ، زید بن مُلَیص را نیز به قتل رساند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص710.</ref> | |||
وی در نبرد خیبر، صفیه دختر حی بن اخطب را به عنوان اسیر به خدمت پیامبر(ص) برد و با عبور دادن وی از میان کشتگان یهودی، براندوه او افزود که انتقاد پیامبر را در پی داشت.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص336.</ref> | |||
او در غزوه وادی القری که به سال هفتم ق. و پس از فتح خیبر رخ داد، پاسبان و محافظ پیامبر(ص) بود.<ref>بحار الانوار، ج22، ص248.</ref> در فتح مکه همراه پیامبر وارد کعبه شد.<ref>مسند الشافعی، ص21؛ المجموع، ج8، ص268.</ref> به دستور رسول خدا(ص) بر بام کعبه رفت و اذان سرداد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص234؛ وسائل الشیعه، ج12، ص406.</ref> وی تنها کسی بود که نماز گزاردن پیامبر(ص) را در خانه کعبه دید و گزارش کرد.<ref>صحیح البخاری، ج1، ص128؛ ج2، ص160.</ref> | |||
==خزانهداری پیامبر== | |||
بلال خزانهدار بیت المال رسول خدا(ص) <ref>رجال کشّی، ج1، ص189؛ حلیة الاولیاء، ج1، ص147؛ الاصابه، ج1، ص455.</ref> بود و به دستور پیامبر(ص) مردم را برای تقسیم غنیمتها فرا میخواند.<ref>المجموع، ج19، ص337.</ref> | |||
او مسؤول هزینهها و خریدهای پیامبر(ص) بود<ref>المحلی، ج8، ص244.</ref> و هنگام نمازهای عید و طلب باران، عصای ویژه وی، عَنَزَه، را حمل میکرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص213.</ref> او سوارکار قَصواء، ناقه پیروز پیامبر(ص) در مسابقات شترسواری بود.<ref>سبل الهدی، ج4، ص353.</ref> | |||
پیامبر او را فردی خوب، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص461.</ref> پیشگام حبشیان در پذیرش اسلام<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص232؛ انساب الاشراف، ج1، ص210؛ سیر اعلام النبلاء، ج8، ص530.</ref> و از رفقا و نجبا و وزرای خویش، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص451.</ref> مورد اشتیاق بهشت، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص451.</ref> اهل بهشت، <ref>انساب الاشراف، ج1، ص214.</ref> و از سروران بهشت<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص462.</ref> میدانست و از رستگاریاش خبر میداد.<ref>مسند احمد، ج1، ص257.</ref> نیز او را سرور مؤذنان<ref>تاریخ الاسلام، ج3، ص204.</ref> و پرچمدار و رهبر آنها در روز قیامت، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص460.</ref> نخستین شفیع مؤمنان حبشه<ref>المناقب، ج2، ص164.</ref> و از اولین کسانی دانست که پس از پیامبر(ص) و شهیدان، جامه بهشتی میپوشند.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص460.</ref> | |||
ایشان(ص) ابیذر<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص464؛ الغدیر، ج8، ص371.</ref> و ابیبکر<ref>شرح الاخبار، ج2، ص160؛ تاریخ دمشق، ج10، ص463.</ref> را به سبب رنجاندن بلال سرزنش کرد و به همسر بلال هشدار داد تا او را نرنجاند.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص463.</ref> | |||
==ازدواج== | |||
منابع، به اختلاف، ازدواج بلال را با زنی از طایفه بنیزُهره، <ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص238؛ انساب الاشراف، ج1، ص214؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> دختر ابیبُکیر، <ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص237-238؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> جُمانه دختر زِحاف اَشجَعی، <ref>المناقب، ج1، ص138.</ref> فاطمه دختر عتبة بن ربیعه، <ref>المصنف، صنعانی، ج6، ص154.</ref> هاله خواهر عبدالرحمن بن عوف<ref>الاصابه، ج8، ص339.</ref> و هند خولانیه اهل داریای دمشق گزارش دادهاند.<ref>اسد الغابه، ج6، ص291.</ref> | |||
پیامبر(ص) خود از دختر بنیابی بکیر برای بلال خواستگاری کرد<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص238؛ اعیان الشیعه، ج3، ص602.</ref> و برای تامین هزینههای عروسی به وی یاری رساند.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج3، ص402.</ref> ازدواج بلال با هند خولانیه در دوران اقامتش در شام و پس از رحلت پیامبر(ص) انجام پذیرفت.<ref>اسد الغابه، ج6، ص291.</ref> | |||
به نظر مشهور، نسلی از بلال باقی نماند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص682؛ اسد الغابه، ج1، ص245.</ref> برخی برایش از پسری به نام «عمر» یاد کردهاند که از راویان او بوده است.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص221.</ref> سمعانی از مردمی یاد میکند که پسوند بلالی را در نامهای خود دارند و منتسب به بلال بن رباح، ﻣﺆذن رسول خدا، هستند و مشهورترین آنها ابوصالح بن یوسف بن صالح بلالی، قاضی خوارزم، است.<ref>الانساب، ج2، ص381.</ref> | |||
بلال | منابع تاریخی نیز ذیل رویدادهای سال 519ق. مرگ یکی از نوادگان بلال را در سمرقند گزارش میدهند. ابن جوزی<ref>المنتظم، ج17، ص230.</ref> و ابن اثیر<ref>الکامل، ابن اثیر، ج10، ص630.</ref> نام او را هلال و ابن کثیر نامش را بلال یاد کردهاند و وی را فرزند عبدالرحمن بن شریح بن عمر بن احمد بن محمد بن ابراهیم بن سلیمان بن بلال بن رباح دانستهاند.<ref>البدایة و النهایه، ج12، ص195.</ref> او یکی از قاریان قرآن و در زمره ناموران سمرقند بود.<ref>الکامل، ابن اثیر، ج10، ص630.</ref> | ||
==نخستین مؤذن== | |||
بلال نخستین ﻣﺆذن اسلام است.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص234؛ انساب الاشراف، ج1، ص211؛ الاوائل، ج1، ص116.</ref> او به دستور پیامبر(ص) اذان را از علی بن ابیطالب (ع) فراگرفت<ref>الکافی، ج3، ص302؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص282؛ المناقب، ج2، ص238-239.</ref> و پیوسته در حضر و سفر برای رسول خدا(ص) اذان گفت.<ref>رجال کشّی، ج1، ص189؛ الانساب، ج12، ص475؛ امتاع الاسماع، ج10، ص132.</ref> بعدها ابنام مکتوم<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص42؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص297؛ امتاع الاسماع، ج10، ص123.</ref> و ابومحذوره در این فضیلت با او سهیم شدند.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص234.</ref> | |||
برخی بر این باورند که بلال تنها مؤذن پیامبر(ص) بود.<ref>سنن ابی داود، ج1، ص244؛ مستدرک الوسائل، ج6، ص98.</ref> برخی گزارش کردهاند که بلال و ابنام مکتوم به نوبت اذان میگفتند.<ref>البدایة و النهایه، ج7، ص102؛ امتاع الاسماع، ج10، ص123.</ref> مردم با آوای اذان بلال از حلول ماه مبارک رمضان آگاه میشدند.<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص529.</ref> | |||
ابنام مکتوم پیش از اذان صبح برای اعلان وقت سحر؛ و بلال برای نماز صبح اذان میگفتند.<ref>مسند احمد، ج6، ص186؛ الکافی، ج4، ص98.</ref> بر همین اساس، پیامبر(ص) سفارش نمود که خوردن و آشامیدن با اذان ابنام مکتوم و امساک با اذان بلال صورت پذیرد.<ref>مسند احمد، ج6، ص186، 433؛ وسائل الشیعه، ج5، ص389.</ref> | |||
به | در برخی نقلهای اهل سنت، عکس این گزارش آمده<ref>سنن الدارمی، ج1، ص270.</ref> و علت آن، ضعف بینایی بلال شمرده شده است.<ref>مسند احمد، ج3، ص140.</ref> این سخن نادرست است<ref>من لا یحضره الفقیه، ج1، ص297؛ تنویر الحوالک، ص94.</ref> ؛ زیرا به تصریح عائشه، ابنام مکتوم اختلال بینایی داشت و شبانگاه اذان میگفت. اما بلال تا هنگامی که فجر را نمیدید، اذان نمیگفت.<ref>تنویر الحوالک، ص94.</ref> امام صادق (ع) نیز تصریح میکند که ابنام مکتوم نابینا بود.<ref>الکافی، ج4، ص98.</ref> بلال بسیار وقتشناس و دقیق بود و خود میگفت که از آگاهترین مردم به وقت اذان است.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص474.</ref> ابومحذوره نیز پس از فتح مکه مسلمان شد<ref>اسد الغابه، ج1، ص177.</ref> و تنها در مسجدالحرام اذان میگفت و هیچگاه به مدینه نیامد.<ref>المواعظ و الاعتبار، ج4، ص45.</ref> | ||
===وقتشناسی در اذان=== | |||
بلال هرگز اذان را به تاخیر نمیانداخت.<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص236.</ref> به گفتن اذان پایبند بود و هر سحرگاه بر بام یکی از بلندترین خانههای نزدیک مسجد، خانهای از بنینجار، اذان میگفت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص509.</ref> | |||
بر پایه برخی روایات، به دستور پیامبر(ص) از فراز دیوار مسجد<ref>المحاسن، ج1، ص48.</ref> و بر پایه گزارشی، از فراز سکویی بلند بیرون از مسجد نبوی اذان سرمیداد.<ref>تاریخ مکة المشرفه، ص278؛ وفاء الوفاء، ج2، ص102.</ref> این سکو پس از گسترش مسجد نبوی در محدوده مسجد جای گرفت.<ref>بهجة النفوس، ج1، ص509؛ معالم مکة و المدینه، ص311-312.</ref> سپس در محل آن، | |||
به یاد بلال، ماذنهای زیبا از سنگ مرمر سفید به ارتفاع دو متر ساختند که اکنون در اوقات پنجگانه بر آن اذان میگویند. | |||
===صوت زیبای بلال=== | |||
او صوتی رسا و زیبا داشت.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص509.</ref> پیامبر(ص) اذانش را دوست میداشت و آن را موجب روحبخشی و خشنودی خود میدانست.<ref>سنن ابی داود، ج2، ص474؛ بحار الانوار، ج79، ص193.</ref> دائمالوضو بود<ref>صحیح ابن حبان، ج15، ص561.</ref> و هنگام گفتن اذان رو به قبله میایستاد<ref>المجموع، ج3، ص103-104.</ref> و انگشت در گوش خود مینهاد.<ref>المبسوط، ج1، ص130.</ref> جمله «حی علی خیر العمل» را در اذان میگفت<ref>التهذیب، ج2، ص60؛ کنز العمال، ج8، ص342، 345.</ref>؛ زیرا پیامبر(ص) به او چنین آموخته بود.<ref>وسائل الشیعه، ج5، ص416.</ref> | |||
او | از روزی که او اذان گفتن عمومی را رها کرد، این جمله نیز از اذان کنار نهاده شد<ref>وسائل الشیعه، ج5، ص417.</ref> و عمر بن خطاب به طور رسمی آن را از اذان حذف کرد.<ref>الایضاح، ص201-202.</ref> میگویند بلال حرف «شین» را «سین» تلفظ میکرد<ref>الشرح الکبیر، ج1، ص416.</ref> و به تصریح پیامبر(ص) «سین» او نزد خداوند و رسولش همان شین است.<ref>عجائب الآثار، ج1، ص443؛ اعیان الشیعه، ج3، ص603.</ref> اما این خبر مردود و بیاساس است<ref>البدایة و النهایه، ج5، ص233.</ref>؛ زیرا بلال صوتی زیبا و بیانی فصیح داشت.<ref>البدایة و النهایه، ج7، ص102.</ref> برخی سند آن گزارش را ضعیف میدانند.<ref>مستند العروه، ج3، ص135، «کتاب الصلاة. </ref> | ||
==همراهی پیامبر در عمرة القضاء== | |||
بلال در عمرة القضاء (عمرة القصاص) به سال هفتم ق. همراه پیامبر(ص) بود.<ref>دلائل النبوه، ج4، ص328؛ البدایة و النهایه، ج4، ص232.</ref> در این سفر، پیامبر(ص) سه روز در مکه ماند و به یارانش دستور داد مناسک عمره را نیرومند و چالاک برگزار کنند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص446-448.</ref> | |||
او به دستور رسول خدا(ص) هنگام ظهر بر فراز بام کعبه ایستاد و اذان گفت.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج2، ص122؛ المنتظم، ج3، ص306.</ref> سخن مشهور، اذان او بر بام کعبه را در روز فتح مکه میداند.<ref>السیرة النبویه، ج2، ص413؛ الطبقات، ابن سعد، ج3، ص234؛ وسائل الشیعه، ج12، ص406.</ref> | |||
برخی محققان میان این دو سخن جمع کردهاند و بر آنند که بلال برفراز کعبه در هر دو هنگام اذان گفت.<ref>بلال حبشی، ص91.</ref> اذان او بر فراز بام کعبه، خشم فراوان کافران مکه را برانگیخت، <ref>السیرة النبویه، ج2، ص413؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص60.</ref> به گونهای که برخی از آنها شکر گزاردند که پدرانشان زنده نیستند تا نظارهگر این رویداد باشند.<ref>الخرائج و الجرائح، ج1، ص97؛ البدایة و النهایه، ج4، ص232.</ref> | |||
==همراهی پیامبر در حجةالوداع== | |||
او در حجة الوداع همگام رسول خدا(ص) بود و در روز ترویه با سایبانی که در دست داشت، برای پیامبر(ص) سایه فراهم میکرد.<ref>مجمع الزوائد، ج3، ص232.</ref> او در صحرای عرفات مردم را به سکوت دعوت کرد تا پیامبر(ص) خطبه بخواند.<ref>ثواب الاعمال، ص48.</ref> سپس در پایان خطبه نخست پیامبر(ص) اذان گفت و پس از پایان خطبه دوم پشت سر وی به نماز ظهر و عصر ایستاد.<ref>مسند الشافعی، ص31.</ref> | |||
او در رمی جمره عقبه در حالی که پیامبر(ص) بر ناقه سوار بود و اسامه زمام مرکب را در دست داشت، برای وی سایبان نگاه داشت.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص80؛ بحار الانوار، ج61، ص220.</ref> او پیامرسان پیامبر(ص) نیز بود. بر همین اساس، پس از نزول آیه تبلیغ، به دستور پیامبر میان مردم رفت و همه آنها را به سوی غدیر فراخواند.<ref>الامالی، ص355؛ شواهد التنزیل، ج1، ص257؛ بحار الانوار، ج37، ص109.</ref> | |||
==زندگی بلال پس از پیامبر== | |||
بلال پس از رحلت پیامبر(ص) و پیش از خاکسپاری وی، با آوای اذان خویش مردم را در سوگ وی گریاند<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص470.</ref> و پس از خاکسپاری بر قبرش آب پاشید.<ref>السنن الکبری، ج3، ص411.</ref> از آن پس تصمیم گرفت اذان عمومی نگوید.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص217؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص283؛ الاختصاص، ص73.</ref> | |||
به گزارش برخی، این تصمیم را به سبب نارضایتی از خلیفه و دیگر مسلمانان در نادیده گرفتن حق علی بن ابیطالب (ع) گرفت.<ref>الدرجات الرفیعه، ص367.</ref> از این رو، جز در چند مورد، اذان عمومی نگفت.<ref>وفیات الاعیان، ج3، ص70.</ref> | |||
نخست به خواست فاطمه3<ref>من لا یحضره الفقیه، ج1، ص298.</ref> و بار دیگر به درخواست حسن و حسین8 اذان گفت؛ آن گاه که که برای زیارت قبر پیامبر(ص) از شام به مدینه آمده بود.<ref>اسد الغابه، ج1، ص244؛ تاریخ دمشق، ج7، ص137؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص358.</ref> دیگر بار هنگامی اذان گفت که خلیفه دوم به سال هفدهم ق. در جابیه، از سرزمینهای دمشق، به درخواست مسلمانان، از او تقاضا کرد تا اذان بگوید.<ref>تاریخ طبری، ج3، ص166.</ref> | |||
===شرکت در جهاد=== | |||
بلال پس از رحلت پیامبر(ص) برای جهاد به شام رفت. بر پایه سخنی، در روزگار ابیبکر بن ابیقحافه<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص237؛ انساب الاشراف، ج1، ص217؛ مشاهیر علماء الامصار، ج1، ص85.</ref> و به سخن دیگر، در روزگار عمر بن خطاب به شام رفت<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص236؛ انساب الاشراف، ج1، ص217.</ref> و در برخی فتوحات حضور یافت.<ref>فتوح الشام، ج2، ص20؛ فضائل الصحابه، ج1، ص289؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص140.</ref> ابن ابیشیبه کوفی او را خزانهدار ابیبکر دانسته است.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج7، ص538.</ref> این سخن درخور درنگ است؛ زیرا بر پایه برخی نقلها، بلال با ابیبکر بیعت نکرد و رفتن او از مدینه به شام، اقدامی اعتراضآمیز در برابر خلیفه و کسانی بود که علی بن ابیطالب (ع) را خانهنشین کرده بودند.<ref>الاربعین، ص257-258.</ref> | بلال پس از رحلت پیامبر(ص) برای جهاد به شام رفت. بر پایه سخنی، در روزگار ابیبکر بن ابیقحافه<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص237؛ انساب الاشراف، ج1، ص217؛ مشاهیر علماء الامصار، ج1، ص85.</ref> و به سخن دیگر، در روزگار عمر بن خطاب به شام رفت<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص236؛ انساب الاشراف، ج1، ص217.</ref> و در برخی فتوحات حضور یافت.<ref>فتوح الشام، ج2، ص20؛ فضائل الصحابه، ج1، ص289؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص140.</ref> ابن ابیشیبه کوفی او را خزانهدار ابیبکر دانسته است.<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج7، ص538.</ref> این سخن درخور درنگ است؛ زیرا بر پایه برخی نقلها، بلال با ابیبکر بیعت نکرد و رفتن او از مدینه به شام، اقدامی اعتراضآمیز در برابر خلیفه و کسانی بود که علی بن ابیطالب (ع) را خانهنشین کرده بودند.<ref>الاربعین، ص257-258.</ref> | ||
===اختلاف با عمر بن خطاب=== | |||
عمر بن خطاب از بلال با تعبیر «سیدنا» یاد میکرد<ref>صحیح البخاری، ج4، ص217.</ref> و عبدالله بن عمر او را بهترینِ «بلال»ها میدانست.<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص54.</ref> آن گاه که عمر دیوان شام را تدوین کرد، به درخواست بلال، نام وی را با ابورویحه خثعمی در یک دفتر جای داد.<ref>الطبقات، ابن سعد، ج3، ص234؛ انساب الاشراف، ج1، ص217.</ref> با این حال، او از عمر ناخشنود بود. | |||
در اختلافی که میان او و عمر درباره وقت نماز پیش آمد، عمر خود را آگاهتر از وی خواند؛ اما بلال نپذیرفت.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص474.</ref> وی در فتح بیت المقدس، از عملکرد فرماندهان مسلمان و رفتار تبعیضآمیز آنها به عمر شکایت کرد<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص147.</ref> و به ستاندن شراب و خوک با عنوان خراج اهل ذمه اعتراض نمود.<ref>الشرح الکبیر، ج10، ص626.</ref> | |||
بلال در حالی که شعر شادمانی بر لب داشت و مشتاق پیوستن به پیامبر(ص) و یارانش بود، جان سپرد.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص475.</ref> تاریخ وفات او را سال هفدهم، <ref>معرفة الصحابه، ج1، ص333.</ref> هجدهم، <ref>معرفة الصحابه، ج1، ص333؛ رجال الطوسی، ص27.</ref> نوزدهم، <ref>اعیان الشیعه، ج3، ص601.</ref> بیستم، <ref>انساب الاشراف، ج1، ص218-220؛ مشاهیر علماء الامصار، ج1، ص50؛ رجال کشّی، ج1، ص189.</ref> بیست و یکم<ref>تاریخ خلیفه، ص106؛ الطبقات، خلیفه، ص50.</ref> یا بیست و پنجم ق.<ref>تهذیب التهذیب، ج1، ص441.</ref> یاد کردهاند. او در شام جان داد؛ اما مدفنش را در باب صغیر دمشق، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص477، 480.</ref> داریا<ref>الروضة الریا، ص99-100؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص360.</ref> در حلب، <ref>البدایة و النهایه، ج7، ص102-103؛ الاصابه، ج1، ص326.</ref> باب کیسان، و یا عَمواس دانستهاند.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص221 | او با توجه به سیره نبوی در موضوع توزیع زمینهای فتح شده، در برابر عمر ایستاد و تهدید به نبرد نمود.<ref>السنن الکبری، ج6، ص318.</ref> عمر نیز او و یارانش را بر منبر نفرین کرد.<ref>المجموع، ج19، ص456.</ref> | ||
==وفات== | |||
بلال در حالی که شعر شادمانی بر لب داشت و مشتاق پیوستن به پیامبر(ص) و یارانش بود، جان سپرد.<ref>تاریخ دمشق، ج10، ص475.</ref> تاریخ وفات او را سال هفدهم، <ref>معرفة الصحابه، ج1، ص333.</ref> هجدهم، <ref>معرفة الصحابه، ج1، ص333؛ رجال الطوسی، ص27.</ref> نوزدهم، <ref>اعیان الشیعه، ج3، ص601.</ref> بیستم، <ref>انساب الاشراف، ج1، ص218-220؛ مشاهیر علماء الامصار، ج1، ص50؛ رجال کشّی، ج1، ص189.</ref> بیست و یکم<ref>تاریخ خلیفه، ص106؛ الطبقات، خلیفه، ص50.</ref> یا بیست و پنجم ق.<ref>تهذیب التهذیب، ج1، ص441.</ref> یاد کردهاند. او در شام جان داد؛ اما مدفنش را در باب صغیر دمشق، <ref>تاریخ دمشق، ج10، ص477، 480.</ref> داریا<ref>الروضة الریا، ص99-100؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص360.</ref> در حلب، <ref>البدایة و النهایه، ج7، ص102-103؛ الاصابه، ج1، ص326.</ref> باب کیسان، و یا عَمواس دانستهاند.<ref>التحفة اللطیفه، ج1، ص221.</ref> | |||
بر پایه سخن مشهور، در دمشق جان داد و در باب صغیر مدفون شد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص218-220؛ رجال کشّی، ج1، ص189؛ رجال الطوسی، ص27.</ref> اما به باور ابن کثیر، قبر موجود در باب صغیر، قبر بلال بن ابیدرداء، حکمران و قاضی شهر دمشق، است و مدفن بلال بن رباح در داریا جای دارد.<ref>البدایة و النهایه، ج9، ص93.</ref> | |||
برخی نیز بر این باورند که بلال در داریا درگذشته است.<ref>العبر، ص18؛ تاریخ الاسلام، ج3، ص206.</ref> قبر موجود در حلب نیز متعلق به خالد بن رباح، برادر بلال، میباشد.<ref>تاریخ دمشق، ج16، ص24؛ بغیة الطلب، ج1، ص464؛ ج7، ص3028.</ref> | |||
==منسوبین== | |||
بلال برادری نسبی به نام خالد داشت که گویی محضر پیامبر(ص) را درک کرد، ولی حدیثی روایت ننمود.<ref>الطبقات، خلیفه، ج1، ص50؛ الاستیعاب، ج2، ص436؛ سیر اعلام النبلاء، ج1، ص351.</ref> خالد کارگزار عمر بن خطاب در اردن بود.<ref>بغیة الطلب، ج7، ص3027.</ref> او همچنین خواهری به نام غفره داشت.<ref>تاریخ خلیفه، ص342؛ الطبقات، ابن سعد، ج5، ص426؛ الاستیعاب، ج1، ص180.</ref> | |||
==نقل حدیث== | |||
طبق یافته حدیث شناسان، 44 حدیث از بلال گزارش شده است که برخی از آنها در صحیحین<ref>صحیح البخاری، ج1، ص156؛ صحیح مسلم، ج1، ص159.</ref> یافت میشوند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج1، ص360.</ref> روایتهای گزارش شده از بلال در کتابی به نام مسند بلال به چاپ رسیده است.<ref>نک: علل الدارقطنی، ج7، ص169.</ref> برخی کسانی که از وی روایت کردهاند، عبارتند از: ابوبکر بن ابیقحافه، اسامة بن زید، براء بن عازب، عبدالله بن عمر، عمر بن خطاب، کعب بن عجره، <ref>الاستیعاب، ج1، ص180.</ref> ابن مسعود، ابوسعید خدری و جابر بن عبدالله.<ref>عجائب الآثار، ج1، ص443.</ref> | طبق یافته حدیث شناسان، 44 حدیث از بلال گزارش شده است که برخی از آنها در صحیحین<ref>صحیح البخاری، ج1، ص156؛ صحیح مسلم، ج1، ص159.</ref> یافت میشوند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج1، ص360.</ref> روایتهای گزارش شده از بلال در کتابی به نام مسند بلال به چاپ رسیده است.<ref>نک: علل الدارقطنی، ج7، ص169.</ref> برخی کسانی که از وی روایت کردهاند، عبارتند از: ابوبکر بن ابیقحافه، اسامة بن زید، براء بن عازب، عبدالله بن عمر، عمر بن خطاب، کعب بن عجره، <ref>الاستیعاب، ج1، ص180.</ref> ابن مسعود، ابوسعید خدری و جابر بن عبدالله.<ref>عجائب الآثار، ج1، ص443.</ref> | ||
===موضوع احادیث=== | |||
احادیث او بیشتر در موضوع نماز<ref>سنن الترمذی، ج5، ص212.</ref> و مقدمات آن، <ref>صحیح مسلم، ج1، ص159.</ref> ربا<ref>صحیح البخاری، ج3، ص64.</ref> و شب قدر<ref>اقبال الاعمال، ج1، ص155؛ مجمع الزوائد، ج3، ص176.</ref> است. | |||
او در روایتی از پیامبر(ص) درباره ازدواج علی (ع) و فاطمه(س)، از شفاعتگری آن دو برای محبان اهل بیت: گزارش میدهد.<ref>ماة منقبه، ص166؛ المناقب، ج3، ص123؛ اسد الغابه، ج1، ص242.</ref> نیز در روایتی بلند، فضیلت اذان و وصف بهشت را از زبان پیامبر(ص) گزارش کرده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج1، ص292-297.</ref> | |||
==تکریم بلال== | |||
برای تکریم بلال، بعدها مسلمانان مساجدی با نام او ساختند که یکی از آنها در شهر مکه و بر فراز کوه ابوقبیس قرار داشت. این مسجد که به مناسبت اذان گفتن او بر فراز این کوه ساخته شده بود، نزدیک به 100 متر مربع وسعت داشت و در طرحهای جدید گسترش و بنای کاخ برای مهمانان دولت سعودی، ویران شد و اکنون اثری از آن برجای نیست.<ref>آثار اسلامی، ص125-126.</ref> | |||
مسجدی دیگر نیز در غرب مدینه، در محل قلعه بنیزُرَیق و منطقه خالدیه وجود داشت که مسجد بلال بن رباح نامیده میشد. رسول خدا(ص) به سال هفتم ق. در این مکان نماز عید خواند. | |||
این مسجد در گسترش ساختمانهای حکومتی سعودی ویران شد و به ایستگاه اتومبیلهای شهرداری تبدیل شد. اکنون در جنوب شرقی مسجد نبوی، مسجدی منتسب به بلال وجود دارد که ارتباطی با مسجد پیشین ندارد و نوبنیاد است.<ref>معالم مکة و المدینه، ص350.</ref> | |||
مکانی دیگر به نام دار رباح منسوب به پدر بلال حبشی در مدینه بود که به سال 840ق. به مدرسه باسطیه بدل شد و در دوره معاصر در گسترش پیرامون باب السلام از مسجد نبوی ویران گشت.<ref>معالم مکة و المدینه، ص408.</ref> مکان منتسب به اذانگویی بلال بر فراز کوهی در منطقه جعرانه در شمال مکه، تا اواخر سده پنجم ق. نمازگاه حاجیان و مسافران و مورد اقبال و تکریم عمومی بود.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص138.</ref> | |||
==ارتباط با اهل بیت== | |||
بلال دوستدار اهل بیت بود.<ref>الاختصاص، ص73.</ref> به همین سبب، نزد شیعیان و دانشوران شیعه جایگاهی برجسته دارد و منابع شیعی او را ممدوح دانستهاند.<ref>وسائل الشیعه، ج30، ص326.</ref> او در برگزاری جشن ازدواج علی (ع) و فاطمه(س) نقشی اثرگذار داشت و به خواست پیامبر(ص) عطر و مواد خوشبوی لازم برای جهیزیه فاطمه(س)<ref>صحیح ابن حبان، ج15، ص394؛ دلائل الامامه، ص87.</ref> و طعام جشن ازدواج را فراهم کرد.<ref>المصنف، صنعانی، ج5، ص487؛ شرح الاخبار، ج2، ص357.</ref> | |||
او علی بن ابیطالب(ع) را بسیار ارج میگذاشت، به گونهای که از سوی برخی مخالفان سرزنش میشد.<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری، ص623.</ref> وی به خانه امام علی(ع) رفت و آمد داشت<ref>الامالی، ص734؛ الکامل، ابن عدی، ج2، ص169؛ کشف الغمه، ج1، ص335.</ref> و به پاس یاری رساندن به فاطمه(س) از دعای خیر پیامبر(ص) برخوردار شد.<ref>تنبیه الخواطر، ج2، ص549.</ref> | |||
به سبب همین ارادت بود که در پی شهادت فاطمه(س) فریاد اندوه برآورد.<ref>الدرجات الرفیعه، ص366.</ref> امام علی(ع) بلال را پیشگام حبشیان<ref>الخصال، ج1، ص312.</ref> و امام سجاد (ع) او را از بهترین اصحاب پیامبر(ص) شمرد.<ref>تفسیر منسوب به امام عسکری، ص623.</ref> امام صادق (ع) او را عبد صالح<ref>رجال کشّی، ص191.</ref> و نخستین وارد شونده به بهشت<ref>التهذیب، ج2، ص284.</ref> خواند و برایش طلب رحمت کرد.<ref>الاختصاص، ص73.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۲۹۳: | خط ۳۷۴: | ||
* '''وفیات الاعیان''': ابن خلکان (م. 681ق.) ، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر. | * '''وفیات الاعیان''': ابن خلکان (م. 681ق.) ، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر. | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] |