شمسه

از ویکی حج

شمسه، در واژه‌نامه‌ها معانی گوناگونی دارد که بیشتر آن‌ها در گرد و دایره‌ای بودن مشترکند؛ برخی از آن‌ها عبارتند از: سازه گِرد نقش‌دار و زراندودی که در مسجد و بالای ساختمان و کنگره و مانند آن نصب ‌می‌کنند؛[۱] آن‌چه از فلز به شكل خورشيد مى‌سازند و بالاى قبّه و مانند آن نصب مى‌كنند؛[یادداشت ۱][۲] اشکال و تصاویری که با ابریشم می‌سازند؛ دکمه‌هایی که بر سربند تسبیح بند می‌کنند؛[۱] نقش‌ونگاری که با گلابتون روی لباس می‌دوزند؛ بت[۳] قرص نان؛ هر چیز گِرد.[۱]

در حرم‌ها و زيارتگاه‌ها كه معمارى آن به صورت سنتى است و هنرهاى تزئينى مانند كاشى‌كارى، نجّارى، آينه‌كارى، خطّاطى در آن‌ها به‌كار مى‌رود، از اين نقش فراوان استفاده مى‌شود. نقش و نگارهاى ضريح‌ها و درب‌هاى ورودى نيز از اين نمونه‌ها فراوان دارد و از شاخص‌هاى هنر دينى در معمارى بقاع متبرّكه به‌شمار مى‌رود. خالد نقشبندی، در وصف حرم حضرت رضا (عليه السلام) گفته‌ است:[۴]

از شرم شمسه‌هاى زرش كعبتينِ شمس در تخته‌نرد چرخ چهارم به شش در است

پانوشت

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه شمسه.
  2. فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه شمسه؛ فرهنگنامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره سیزدهم، ص28، به نقل از فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ایران.
  3. فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه شمسه.
  4. نقشى از مولانا خالد نقشبندى، ص 316؛ ر. ك: مجموعه مقالات هم‌انديشى زيارت، ج٢، ص١٠٣٠.
  1. عمید، این معنا را جزو معانی منسوخ شمرده است.

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله است.

نقشی از مولانا خالد نقشبندی و پیروان طریقت او، پاژنگ، تهران، ۱۳۶۸ش.