چاه ذروان
جای احتمالی چاه ذروان، که در طرح توسعه مسجد النبی(ص) قرار گرفته است. | |
اطلاعات اوليه | |
---|---|
نامهای دیگر | اروان، ذیاروان، کملی. |
اطلاعات جغرافیایی | |
مکان | مدینه، جنوب مسجدالنبی(ص) |
باورها و آیینها | |
ویژگی یاد شده در متون مذهبی | نوشیدن حضرت محمد(ص) از آب آن، ماجرا طلسم شدن پیامبر(ص) و باطل کردن آن. |
چاه ذَروان، یا اَروان یا ذیاَرون یا کَملی، در مدینه و در جنوب مسجد النبی(ص) قرار داشت و حضرت محمد(ص) از آب آن نوشید. ماجرای طلسم پیامبر(ص) در این چاه رخ داد، که وی آن را باطل کرد. برخی منابع شیعی و معتزله، ماجرای طلسم را رد کردهاند.
نام
چاه ذروان، به نامهای «أروان»،[۱] «ذیأروان»[۲] و «کَملی»[۳] نیز مشهور است. ابن حجر (م.852ق)، «ذروان» را نام تغییر شکل یافته «ذیأروان» دانسته که به سبب کثرت استعمال، دگرگون شده است.[۴]
برخی، «ذروان» را نام محله بنیزریق دانستهاند که این چاه بدان نامگذاری شد.[۵]
مکان
چاه ذروان، از چاههای مدینه و متعلق به تیره خزرجی بنیزُریق بود. این چاه، در جنوب مسجدالنبی(ص) قرار داشت.[۶] برخی از معاصران، از احتمال قرار داشتن این چاه در اطراف بقیع سخن گفتهاند.[۷]
در تاریخ و روایات
نوشیدن پیامبر(ص)
گزارشها، از نوشیدن حضرت محمد(ص) از آب چاه ذروان حکایت دارند.[۸]
طلسم پیامبر(ص)
روایاتی در منابع حدیثی اهل سنت[۹] و برخی کتابهای تاریخی[۱۰] از جادو شدن حضرت محمد(ص) در مدینه و جاسازی طلسم در این چاه حکایت دارند. بر پایه این گزارش، لبید بن اعصم، از هم پیمانان یهودی بنی زریق و به نقلی خواهران لبید، با گره زدن چند تار موی حضرت محمد(ص) و قرار دادن آن در غلاف شکوفه خرما، پیامبر(ص) را طلسم کرده و این طلسم را در زیر سنگی از چاه ذروان جاسازی کردند. پیامبر(ص) پس از آنکه از سوی خداوند از طلسم و مکان آن آگاهی یافت، جُبیر بن ایاس[یادداشت ۱] و به نقلی قیس بن مُحصن یا امام علی(ع) را به همراه عمار و زبیر مأمور کرد تا طلسم را از چاه بیرون آورند. پس از آن، پیامبر(ص) با خواندن آیات سورههای معوذتین، یک به یک گرههای طلسم را باز کرد. به نقل ابن سعد (م.۲۳۰ق)، در پی این حادثه حارث بن قیس دهانه چاه را تخریب کرد.[۱۱] برخی مفسران، از نزول معوذتین در این حادثه یاد کردهاند؛[۱۲] این در حالیست که برخی، از جمله ابن عباس این سورهها را از سورههای مکی قرآن دانستهاند.[۱۳]
در حالی که منابع حدیثی اهل سنت روایات خود را از ابن عباس و عایشه نقل کردهاند، برخی منابع شیعی[۱۴] با تضعیف راویان احادیثِ سحر، از پذیرش این روایات خودداری کرده و از آنجا که اینگونه طلسم را مخل عقل میدانند این حادثه را متناقض با برخی آیات قرآن که منکر مسحورشدن پیامبر است،[یادداشت ۲][۱۵] میدانند. از میان فرقههای اسلامی، معتزله نیز داستان طلسم پیامبر را غیرواقعی دانستهاند.[۱۶]
پانویس
- ↑ معجم البلدان، ج1، ص162.
- ↑ الاماکن، ص104؛ معجم البلدان، ج3، ص5؛ مراصد الاطلاع، ج2، ص585-586.
- ↑ معجم البلدان، ج4، ص480؛ آثار البلاد، ص109؛ مراصد الاطلاع، ج3، ص1178.
- ↑ فتح الباری، ج10، ص195؛ وفاء الوفا، ج4، ص19؛ تاریخ معالم المدینه، ص269.
- ↑ تاریخ معالم المدینه، ص269.
- ↑ نک: بهجة النفوس، ج1، ص589؛ تاریخ مکه المشرفه، ج1، ص306؛ وفاء الوفا، ج1، ص163.
- ↑ معالم الاثیره، ص42.
- ↑ الطبقات، ج2، ص196-198.
- ↑ مسند الامام احمد بن حنبل، ج6، ص63؛ صحیح مسلم، ج7، ص14؛ صحیح البخاری، ج4، ص90.
- ↑ الطبقات، ج2، ص196-198.
- ↑ الطبقات، ج2، ص198.
- ↑ اسباب النزول، ص502؛ تفسیر سمعانی، ج1، ص116؛ تفسیر الثعلبی، ج10، ص338.
- ↑ تفسیر قمی، ج2، ص449؛ التبیان، ج10، ص432؛ مجمع البیان، ج10، ص491.
- ↑ التبیان، ج1، ص382؛ مجمع البیان، ج10، ص492؛ نک: موسوعه التاریخ الاسلامی، ج1، ص474.
- ↑ سوره اسراء(۱۷)، ۴۷؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۸۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج32، ص368-369.
- ↑ از بنیزریق.
- ↑ ﴿نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا﴾ هنگامى كه [وقت قرآن خواندنت] به تو گوش مىدهند، ما به هدفى كه براى آن گوش مىدهند داناتريم، و نيز هنگامى كه رازگويى مىكنند [به كارشان آگاهتريم] آن زمان كه [آن] ستمگران [به يكديگر] مىگويند: شما [اگر از او پيروى كنيد] جز از مردى جادوشده پيروى نمىكنيد.
منابع
- آثار البلاد، زکریا بن محمد القزوینی ( -۶۸۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۸م.
- اسباب النزول، علی بن احمد الواحدی ( -۴۶۸ق.)، به کوشش کمال بسیونی زغلول، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
- بهجة النفوس و الاسرار، عبدالله المرجانی ( -۶۹۹ق.)، به کوشش محمد عبدالوهاب، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۲۰۰۲م.
- تاریخ مکه المشرفة، محمد ابن الضیاء ( -۸۵۴ق.)، به کوشش العدوی، مکه، مکتبه التجاریه مصطفی احمد الباز، ۱۴۱۶ق.
- التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۶۳م.
- ترجمه قرآن (انصاریان)، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
- تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی ( -۳۰۷ق.)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
- التفسیر الکبیر، محمد بن عمر الفخر الرازی ( -۶۰۶ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
- تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان)، احمد بن محمد الثعلبی ( -۴۲۷ق.)، به کوشش محمد بن عاشور و نظیر الساعدی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل البخاری ( -۲۵۶ق.)، به کوشش عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
- صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری (۲۰۶-۲۶۱ق.)، تصحیح محمد فواد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۹ق.
- الطبقات الکبری، محمد بن سعد ( -۲۳۰ق.)، بیروت، دارالصادر، ۱۴۰۹ق.
- فتح الباری شرح صحیح الامام ابیعبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، ابن حجر العسقلانی (۷۷۳-۸۵۲ق.)، شرح عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، تحقیق محمد فواد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۱۵ق.
- مراصد الاطلاع علی اسماء الامکنه و البقاع، و هو مختصر معجم البلدان لیاقوت، صفیالدین عبدالمومن بن عبدالحق ( -۷۳۹ق.)، به کوشش علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
- مسند الامام احمد بن حنبل، احمد بن حنبل ( -۲۴۱ق.)، بیروت، دارالصادر، بی تا.
- المعالم الاثیره، محمد محمد حسن شراب، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۱ق.
- معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی ( -۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
- موسوعه التاریخ الاسلامی، محمد هادی یوسفی غروی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
- وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، علی بن عبدالله السمهودی ( -۹۱۱ق.)، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.