اشعار و تقلید
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
اشعار و تقلید، از سببهای انعقاد احرام در حج قران بر پایه برخی مذاهب اسلامی است
واژه
واژه «اشعار»، مصدر باب افعال از ریشه «ش، ع، ر» به معنای اعلام کردن، نشانه گذاری و درآوردن خون است.[۱] کاربرد فقهی این واژه، نزدیک به معنای لغوی آن است. اشعار شتر، یعنی شکافتن یک سوی کوهان و خونآلود کردن آن، به نشانه مختص بودنش برای قربانی.[۲] واژه «تقلید» نیز، مصدر باب تفعیل از ریشه «ق، ل، د» به معنای افکندن قلاده بر گردن است[۳] و در اصطلاح باب حج، به معنای آویختن نعل و چیزهای دیگر بر گردن قربانی به قصد نشانهگذاری آن برای قربانی شدن است.[۴] گاه از «اشعار» و «تقلید»، به «سِیاق الهَدْی» تعبیر شده است.[۵]
پیشینه
پیش از اسلام
چنانکه گفتهاند، اشعار و تقلید از سنتهای ابراهیمی هستند که پیش از پیدایش اسلام بدان عمل میشده است.[۶] مردم در روزگار جاهلیت، کفش یا قلادهای برگردن حیوانات آماده برای قربانی کردن در حج میانداختند یا بر پوست و کوهان شتر جراحتی ایجاد میکردند تا هم راهزنان در آن طمع نکنند و حرمت و قداست آن رعایت شود و هم مردم بدانند که این حیوان ویژه قربانی حج است.[۷] آنان پس از انجام دادن اشعار یا تقلید، هرگونه بهرهوری از حیوان اشعار یا تقلید شده را بر خود حرام میپنداشتند و حتی در گرسنگی سخت، از آن بهره نمیبردند.[۸] در آن روزگار، حاجیان گاه با آویختن گردنآویزی از مو، پشم یا پوست درختان، به گمان خود، خویشتن را از گزند دشمنان حفظ میکردند.[۹]
در اسلام
اشعار و تقلید در اسلام با حدود و شرایطی تأیید شده و در منابع فقهی شیعه و شماری از اهل سنت، به منزله جایگزین تلبیه، از سببهای انعقاد احرام در حج قِران مطرح شده است. گفتنی است که حج قران در کنار حج افراد و حج تمتع یکی از اقسام سهگانه حج و وظیفه کسانی است که در محدوده ۴۸ میلی مکه سکونت دارند.[۱۰] به باور برخی از مفسران، مقصود از شعائر الهی که در آیه ۲ مائده/۵ پاسداشت حرمت آن سفارش شده، شترهای اشعار شده برای حج هستند.[۱۱] «قلائد» در آیه ۲ و ۹۷ مائده/۵ نیز به قربانیهای نشاندار تفسیر شده[۱۲] و ذکر آن پس از هَدْی، از قبیل ذکر خاص پس از عام است که از اهمیت این موضوع نشان دارد.[۱۳]
در منابع گوناگون، حکمتهایی برای اشعار و تقلید بیان شده که برخی از آنها عبارتند از: ناتوانی شیطان از دست زدن به حیوان، آمرزش صاحب حیوان با ریختن نخستین قطره خون از حیوان اشعار شده، آگاهی دیگران از اختصاص یافتن حیوان اشعار شده برای قربانی، و آسانتر بودن شناخت حیوان برای مالک خود پس از اشعار و تقلید.[۱۴]
استحباب
به اجماع فقیهان امامی[۱۵] و به باور بسیاری از فقیهان اهل سنت،[۱۶] اشعار نه تنها مشروع، بلکه مستحب است. از صحابه و فقیهان نخستین نیز افرادی مانند ابن عمر، حسن بصری، قاسم بن محمد، سالم بن عبدالله، عطاء، ابویوسف، اسحاق و ابوثور به استحباب اشعار باور داشتند.[۱۷] پشتوانه این گروه از فقیهان، سیره پیامبر۹ به مقتضای روایتهایی است که از انجام گرفتن اشعار و تقلید به دست ایشان گزارش کردهاند.[۱۸]
در برابر، ابوحنیفه بدین استدلال که اشعار گونهای مُثْله کردن و مایه آزار حیوان است، آن را مکروه، بلکه حرام، دانسته است.[۱۹] از میان صحابه و فقیهان نخستین، مکروه شمردن اشعار تنها به ابراهیم بن یزید نخعی نسبت یافته است.[۲۰] نظر ابوحنیفه مخالف حدیثهای صحیح قلمداد شده و در نقد آن گفتهاند: انجام دادن کارهایی چون فَصْد، حجامت و نشانهگذاری بر اندامهای بدن حیوانات که بر پایه مصالحی صورت میگیرد، مصداق مثله کردن نیست.[۲۱] حتی اگر اشعار گونهای مثله کردن شمرده شود، باید گفت که با توجه به حدیثهای پیش گفته، ادله عام نهی از مثله و آزار حیوانات، تخصیص خورده و این کار بهگونه خاص روا دانسته شده است.[۲۲] از این رو، برخی در توجیه این دیدگاه، کراهت را تنها مربوط به اشعاری دانستهاند که از اندازه بگذرد و مایه بیم از تلف شدن حیوان باشد.[۲۳]
درباره استحباب تقلید، اجمالاً همه فقیهان مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند.[۲۴]
چگونگی اشعار
در منابع فقهی، اشعار با این قیود و آداب بیان شده است:
ایجاد شکاف در سمت راست حیوان
از دیدگاه فقیهان امامی، اشعار باید در سمت راست کوهان شتر صورت پذیرد. البته در صورت تعدد شترها، اشعارکننده باید میان دو شتر قرار گیرد و نخست سمت راست کوهان یک شتر و سپس سمت چپ کوهان دیگری را بشکافد.[۲۵] پشتوانه آنان، حدیثهای معاویة بن عمار[۲۶] و جمیل بن دراج[۲۷] است.
از فقیهان دیگر مذاهب نیز کسانی چون شافعی، احمد حنبل و ابوثور، اشعار را در سمت راست حیوان مستحب میدانند.[۲۸] پشتوانه آنها گزارش ابن عباس از چگونگی اشعار پیامبر۹ است.[۲۹] در برابر، برخی به استناد شیوه اشعار عبدالله بن عمر، به تخییر باور دارند[۳۰] یا اشعار را در سمت چپ کوهان شتر مستحب میدانند.[۳۱] در مقام موازنه میان این دیدگاهها گفتهاند: بیتردید باید دیدگاهی پذیرفته شود که با کار پیامبر۹ سازگار باشد.[۳۲]
خونآلودکردن پهلوی حیوان
شماری از امامیان[۳۳] و برخی از شافعیان،[۳۴] آغشته کردن پهلوی شتر به خون را لازم و آن را درتحقق مفهوم اشعار دخیل دانستهاند. اما شماری از فقیهان امامی آن را بیدلیل شمردهاند.[۳۵]
ایستادن حاجی در سمت چپ قربانی هنگام اشعار
شماری از فقیهان امامی، ایستادن اشعارکننده را در سمت چپ حیوان شرط کردهاند.[۳۶] پشتوانه آنان، روایت صریح معاویة بن عمار[۳۷] است: «یقوم الرجل فی الجانب الأیسر ثم یقلدها.» شماری دیگر احتمال دادهاند که این عبارت مربوط به تقلید باشد، نه اشعار.[۳۸] ولی برخی از فقیهان امامی معاصر این احتمال را نپذیرفتهاند.[۳۹]
رو به قبله کردن حیوان هنگام اشعار
به گفته شماری از فقیهان امامی[۴۰] و اهل سنت[۴۱] از آداب اشعار آن است که حیوان هنگام اشعار، رو به قبله باشد.
انجام دادن اشعار در حالی که شتر سینه بر زمین نهاده باشد
به تصریح بسیاری از فقیهان[۴۲] به پشتوانه روایات[۴۳] سزاوار است که اشعار شتر هنگامی صورت پذیرد که سینه بر زمین نهاده باشد.
انجام دادن اشعار به دست خود احرامگزار
شماری از فقیهان امامی در فرض توانایی احرامگزار، انجام گرفتن اشعار به دست خود او را شرط کردهاند.[۴۴] اما شماری دیگر آن را از آداب اشعار شمردهاند.[۴۵]
چگونگی تقلید
به باور فقیهان امامی، تقلید بدین ترتیب تحقق مییابد که حجگزار نعلی کهنه را که با آن نماز گزارده، بر گردن قربانی افکند.[۴۶] به تصریح شماری از فقیهان، نماز یاد شده اعم از نماز واجب و مستحب و شکسته و تمام است.[۴۷] به این شیوه تقلید در برخی از حدیثها[۴۸] تصریح شده است. اما شماری از امامیان به پشتوانه روایاتی دیگر،[۴۹] آویختن نخ، بند چرمی و مانند آن را نیز کافی دانسته و همین را نشانه قربانی بودن آن خواندهاند.[۵۰] بیشتر فقیهان مذاهب دیگر نیز آویختن یک نعل را کافی دانستهاند و تنها سفیان ثوری آویختن دو نعل را شرط کرده است.[۵۱] شماری دیگر از اهل سنت، آویختن چیزهای دیگر را نیز کافی شمردهاند.[۵۲] به تصریح برخی از اهل سنت، سزاوار است نعلی که با آن تقلید صورت میگیرد، گرانبها باشد تا بتوان آن را پس از ذبح قربانی صدقه داد.[۵۳] به باور فقیهان امامی و اهل سنت، از آداب اشعار و تقلید آن است که پس از اشعار و تقلید، حیوان با پوشش ویژه پوشانده شود.[۵۴] (← تجلیل)
موارد اشعار و تقلید
فقیهان امامی، اشعار و تقلید را در این موارد مستحب دانستهاند:
قربانی در حج قِران
مهمترین مصداق اجرای اشعار و تقلید، قربانی در حج قران است تا آنجا که بسیاری از فقیهان امامی تنها مورد اشعار و تقلید را همین دانستهاند.[۵۵]
قربانی در حج تمتع
شماری از فقیهان امامی به استحباب اشعار و تقلید در قربانی حج تمتع نیز باور دارند.[۵۶]
قربانی فرستاده شده از راه دور
به تصریح شماری از فقیهان امامی، مستحب است حجگزار آفاقی به مکه قربانی بفرستد و با دوستان خود موعدی را برای انجام دادن اشعار و تقلید در میقات معین کند. مستحب است فرستنده قربانی در فاصله موعد اشعار و تقلید تا ذبح حیوان، از محرمات احرام اجتناب کند.[۵۷] فقیهان اهل سنت نیز به استحباب اشعار و تقلید در این موارد تصریح کردهاند[۵۸]؛ هر چند مکان اجرای اشعار و تقلید در مورد سوم را شهری دانستهاند که قربانی از آنجا فرستاده شده است.[۵۹]
زمان و مکان اشعار و تقلید
به باور مشهور فقیهان امامی، مکان انجام دادن اشعار و تقلید، میقات است. اگر تنها پس از احرام در میقات، همراه داشتن حیوان ممکن شود، میتوان همانجا اشعار و تقلید نمود.[۶۰] در سخن شماری از فقیهان اهل سنت نیز به این تفصیل اشاره شده است.[۶۱] اما شماری دیگر به پشتوانه روایات، هنگام اشعار و تقلید را همان زمان احرام دانستهاند،[۶۲] حتی اگر احرام پیش از میقات صورت پذیرد.[۶۳]
حیوانات قابل اشعار و تقلید
به باور فقیهان امامی، اشعار مخصوص شتر است[۶۴]؛ زیرا در حیوانی جز آن، دلیلی بر تحقق اشعار نیست.[۶۵] بر پایه روایات،[۶۶] تقلید در گاو و گوسفند نیز جریان دارد.[۶۷] شماری از فقیهان اهل سنت نیز اشعار را ویژه شتر شمردهاند.[۶۸] ولی شافعیان[۶۹] و حنبلیان[۷۰] اشعار گاو را نیز مستحب میدانند. مالکیان[۷۱] اشعار را تنها در گاو کوهاندار جاری دانستهاند. فقیهان اهل سنت بر استحباب تقلید شتر و مستحب نبودن اشعار گوسفند، اتفاق نظر دارند.[۷۲] شماری از اهل سنت بر تحقق تقلید در گاو نیز ادعای اجماع دارند[۷۳]؛ ولی ابن حزم با آن مخالفت کرده است.[۷۴]
شماری از فقیهان اهل سنت استحباب تقلید را در انواع سهگانه هَدْی (شتر، گاو، گوسفند) پذیرفتهاند.[۷۵] مالکیان و حنفیان به دلیل ضعیف بودن گوسفند در مقایسه با گاو و شتر و شایع نبودن تقلید گوسفند، آن را مستحب نمیدانند.[۷۶] این نظر مخالف حدیثهای پرشمار و صحیح قلمداد شده[۷۷] ودر نقد آن، به گزارش عایشه از تقلید گوسفند به دست پیامبر9[۷۸] استناد کردهاند.[۷۹]
در چارپایانی مانند شتر که افزون بر اشعار، تقلید نیز شدنی است، درباره ترتیب آن دو اختلاف است. برخی از اهل سنت به پشتوانه روایتی، اشعار را مقدم میشمرند.[۸۰] در حدیثهای شیعه نیز اشعار بر تقلید مقدم به شمار رفته است.[۸۱] گروهی از بیم گریختن حیوان هنگام تقلید در صورت مقدم داشتن اشعار، تقلید را مقدم دانستهاند.[۸۲] برخی نیز حجگزار را در تقدیم و تأخیر هر یک از این دو دارای اختیار دانستهاند.[۸۳]
آثار اشعار و تقلید
انعقاد احرام قارن (انجامدهنده حج قران)
از ویژگیهای حج قران در نظر مشهور فقیهان امامی آن است که انعقاد احرام در آن، افزون بر تلبیه، با اشعار و تقلید نیز امکانپذیر است. آنان باور دارند که قارن برای انعقاد احرام در حج قران میتواند هر یک از این سه کار را برگزیند.[۸۴] پشتوانه آنان حدیثهای گوناگون است[۸۵] که در آنها اشعار و تقلید در انعقاد احرام به منزله تلبیه قلمداد شده است.[۸۶]
با وجود این، در دیدگاه فقیهان امامی، در صورت گزینش هر یک از این دو گزینه (تلبیه یا اشعار و تقلید) انجام دادن دیگری برای احرامگزار مستحب است.[۸۷] استحباب تلبیه پس از اشعار و تقلید، از موثقه یونس بن یعقوب[۸۸] استنباطپذیر است.[۸۹] استحباب اشعار و تقلید در صورت اختیار تلبیه نیز از روایاتی چون حدیث فضیل بن یسار[۹۰] دریافت میشود؛ روایاتی که پس از احرام، به اشعار و تقلید نیز سفارش کردهاند. البته برخی[۹۱] این حکم استحبابی را بیدلیل و برخی دلیل احتمالی آن را اطلاق ادلّه حاکی از انعقاد احرام با تلبیه، اشعار و تقلید دانستهاند.[۹۲] به تصریح شماری از فقیهان امامی، با ترک کردن اشعار و تقلید پس از انعقاد احرام با تلبیه، دیگر حج ازگونه قران نخواهد بود.[۹۳]
در برابر سخن مشهور، سید مرتضی[۹۴] و ابن ادریس حلی[۹۵] انعقاد احرام با اشعار و تقلید را نپذیرفته و آن را تنها با تلبیه محقق دانستهاند. به باور آن دو، انعقاد احرام با تلبیه بر پایه اجماع و در نتیجه متعین است. این دیدگاه با توجه به دلالت صریح حدیثهایی بر انعقاد احرام با اشعار و تقلید، نقد شده است.[۹۶] البته برخی باورمندان به سخن مشهور نیز گفتن تلبیه را موافق احتیاط دانستهاند.[۹۷] به باور برخی، انعقاد احرام با اشعار و تقلید وابسته به ناتوانی احرامگزار از انجام تلبیه است.[۹۸] این دیدگاه را نیز مخالف اطلاق روایات دانستهاند.[۹۹]
از میان اهل سنت، تنها حنفیان تقلید را در انعقاد احرام دخیل میدانند.[۱۰۰] بر پایه دیدگاه شافعیان،[۱۰۱] حنبلیان[۱۰۲] و نظر مقبولتر در میان مالکیان[۱۰۳] احرام تنها با نیت منعقد میشود و در انعقاد آن، تلبیه و تقلید و… شرط نیست. البته مالکیان همراهی نیت احرام را با تلبیه یا اشعار و تقلید، مستحب دانستهاند.[۱۰۴]
وجوب قربانی بر قارن
به تصریح فقیهان امامی، قربانی در حج قران واجب نیست؛ بلکه مستحب است قارن در منا قربانی کند؛ ولی اگر احرامگزار قربانی همراه آورده را اشعار یا تقلید کند، قربانی در منا بر او واجب میگردد.[۱۰۵] حتی بر پایه اعتقاد به برداشته شدن قربانی از عهده محصر در صورت اشتراط نیز قربانی کردن حیوانی که اشعار و تقلید شده، واجب است.[۱۰۶] به باور شماری از فقیهان امامی، در موارد وجوب قربانی بر محصر، ارسال حیوانی که اشعار و تقلید شده کفایت نمیکند[۱۰۷] و قربانی دیگری لازم است؛ هر چند بیشتر فقیهان آن را کافی میدانند.[۱۰۸] همچنین ذبح حیوانی که پس از اشعار و تقلید گم شود و پس از ذبح قربانی بدل، آن را بیابند، به باور برخی واجب است.[۱۰۹]
تعیّن حیوان برای قربانی
به باور مشهور فقیهان امامی، پس از اشعار و تقلید، حیوان برای ذبح در منا اختصاص مییابد و جایگزین کردن حیوانی دیگر برای قربانی جایز نیست.[۱۱۰] دلیل آنان در این زمینه، افزون بر آیه۲ مائده/۵: {لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ} روایات است.[۱۱۱] شماری از حنبلیان[۱۱۲] و مالکیان[۱۱۳] نیز اشعار و تقلید را مانند گفتار از موجبات تعیین حیوان برای قربانی شمردهاند؛ زیرا کاری که دلالت بر مقصود کند، میتواند جانشین لفظ شود.[۱۱۴] این نظر به اسحاق و ثوری نسبت یافته است.[۱۱۵] با وجود این، بسیاری از فقیهان اهل سنت با این دیدگاه مخالفت کردهاند.[۱۱۶] (← قربانی)
انتفاع از حیوان اشعار یا تقلید شده
با توجه به حکم پیشین، هر تصرفی که مانع قربانی حیوان گردد، مانند فروش آن، بر پایه فقه امامی جایز نیست. اما بهرهوریهایی مانند سوار شدن بر آن و نوشیدن شیر آن، اگر مایه زیان به آن نشود، مانعی ندارد.[۱۱۷] پشتوانه این نظر، برخی روایات[۱۱۸] از جمله حدیثی از امام صادق۷ است که برای جواز بهرهگیری از منافع حیوان تا رسیدن موعد قربانی به آیه ۳۳ حج/۲۲ استناد کرده است.[۱۱۹] بسیاری از فقیهان[۱۲۰] روایتهایی را که از سوار شدن بر حیوان اشعار شده منع کردهاند، دارای معنای کراهت یا زیانبار بودن سوار شدن بر حیوان دانستهاند.[۱۲۱] فقیهان شافعی،[۱۲۲] حنبلی[۱۲۳] و حنفی[۱۲۴] نیز به پشتوانه حدیثی نبوی[۱۲۵] سوار شدن بر هَدی را در صورت ضرورت جایز شمردهاند، بدین شرط که مایه ضرر به آن نشود. به باور آنان، دوشیدن شیر حیوان در صورت زیان نرسیدن به نوزاد آن نیز به پشتوانه حدیثی از امام علی7[۱۲۶] جائز است. بر پایه نظر مالکیان، بهرهگیری از شیر حیوان و سوار شدن بر آن و باربری با آن در غیر موارد ضروری مکروه است.[۱۲۷]
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج4، ص413؛ تاج العروس، ج7، ص33، 37، «شعر».
- ↑ المغنی، ج3، ص574؛ جواهر الکلام، ج18، ص57؛ معجم المصطلحات، ج1، ص194.
- ↑ الصحاح، ج2، ص527؛ تاج العروس، ج5، ص205، «قلد».
- ↑ المغنی، ج3، ص574-575؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص257؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص666.
- ↑ الروضة البهیه، ج2، ص300؛ کشف اللثام، ج6، ص179؛ جواهر الکلام، ج19، ص193.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج6، ص40؛ العرف الشذی، ج2، ص267؛ المفصل، ج11، ص210، 388.
- ↑ المفصل، ج11، ص209-210، 388.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج12، ص101.
- ↑ مجمع البیان، ج3، ص382؛ روح المعانی، ج4، ص36.
- ↑ اللمعة الدمشقیه، ص66.
- ↑ نک: التبیان، ج4، ص31.
- ↑ روض الجنان، ج7، ص166.
- ↑ مواهب الرحمن، ج10، ص259؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج2، ص282.
- ↑ علل الشرایع، ج2، ص434؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص323؛ صحیح مسلم، نووی، ج8، ص228؛ المجموع، ج8، ص358.
- ↑ مستند الشیعه، ج13، ص105.
- ↑ المغنی، ج3، ص575؛ المجموع، ج8، ص358.
- ↑ شرح صحیح البخاری، ج4، ص382.
- ↑ صحیح البخاری، ج2، ص182-183؛ المغنی، ج3، ص575.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص138؛ بدائع الصنائع، ج2، ص162؛ حلیة العلماء، ج3، ص227.
- ↑ سنن الترمذی، ج2، ص194-195.
- ↑ صحیح مسلم، نووی، ج8، ص228.
- ↑ المجموع، ج8، ص359؛ نیل الاوطار، ج5، ص183-184.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص138-139؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص38.
- ↑ اکمال المعلم، ج4، ص170؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص666؛ مستند الشیعه، ج13، ص105.
- ↑ مدارک الاحکام، ج7، ص196؛ مستند الشیعه، ج13، ص105؛ ریاض المسائل، ج6، ص154.
- ↑ الکافی، ج4، ص297.
- ↑ الکافی، ج4، ص297.
- ↑ الام، ج2، ص238؛ المغنی، ج3، ص574؛ المجموع، ج8، ص358.
- ↑ صحیح مسلم، ص589؛ سنن الترمذی، ج3، ص194؛ عمدة القاری، ج10، ص35.
- ↑ الاستذکار، ج4، ص246-247؛ المحلی، ج7، ص112؛ فتح الباری، ج3، ص434.
- ↑ مختصر خلیل، ص76؛ مواهب الجلیل، ج4، ص280.
- ↑ المحلی، ج7، ص112؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص301؛ المغنی، ج3، ص574.
- ↑ تحریر الاحکام، ج1، ص634؛ العروة الوثقی، ج4، ص667.
- ↑ المجموع، ج8، ص358؛ اعانة الطالبین، ج2، ص357.
- ↑ الحدائق، ج15، ص49؛ ریاض المسائل، ج6، ص154.
- ↑ جواهر الکلام، ج18، ص57.
- ↑ الکافی، ج4، ص297.
- ↑ معتمد العروه، ج2، ص535-536.
- ↑ فقه الحج، ج3، ص69.
- ↑ الدروس، ج1، ص483.
- ↑ الموطأ، ج1، ص379؛ بدایة المجتهد، ج1، ص301؛ المجموع، ج8، ص358.
- ↑ السرائر، ج1، ص535؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص258؛ الدروس، ج1، ص483.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص324؛ التهذیب، ج5، ص43.
- ↑ کشف الغطاء، ج4، ص529.
- ↑ الدروس، ج1، ص483.
- ↑ شرائع الاسلام، ج1، ص176؛ العروة الوثقی، ج4، ص667؛ کلمة التقوی، ج3، ص294.
- ↑ کشف الغطاء، ج4، ص53.
- ↑ الکافی، ج4، ص297؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص324.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص323.
- ↑ تحریر الاحکام، ج1، ص572؛ الدروس، ج1، ص349؛ معتمد العروه، ج3، ص340.
- ↑ فتح الباری، ج3، ص438.
- ↑ فتح الباری، ج3، ص438.
- ↑ المجموع، ج8، ص358؛ فتح العزیز، ج8، ص93.
- ↑ المجموع، ج8، ص362؛ روضة المتقین، ج4، ص367؛ تهذیب المسائل المدونه، ج1، ص186.
- ↑ غنیة النزوع، ص190؛ مستند الشیعه، ج13، ص105.
- ↑ الدروس، ج1، ص443.
- ↑ تنقیح الرائع، ج1، ص530؛ اللوامع، ج8، ص336؛ شرح فروع الکافی، ج5، ص518.
- ↑ المجموع، ج8، ص361؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص675.
- ↑ المجموع، ج8، ص361.
- ↑ الدروس، ج1، ص483-484؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص550.
- ↑ المغنی، ج3، ص575؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص383.
- ↑ احکام الاحکام، ج1، ص323؛ الذخیره، ج3، ص356؛ نیل الاوطار، ج5، ص183.
- ↑ المجموع، ج8، ص361.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج7، ص257؛ منتهی المطلب، ج2، ص679؛ الحدائق، ج15، ص51.
- ↑ معتمد العروه، ج2، ص530-531؛ فقه الحج، ج3، ص61؛ آراء المراجع، ج1، ص205.
- ↑ وسائل الشیعه، ج11، ص276-277.
- ↑ معتمد العروه، ج2، ص530.
- ↑ الموطأ، ج1، ص340-341؛ المحلی، ج7، ص110؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص40.
- ↑ الام، ج7، ص154؛ المجموع، ج8، ص357.
- ↑ المغنی، ج3، ص574؛ مطالب اولی النهی، ج2، ص486.
- ↑ مواهب الجلیل، ج4، ص280.
- ↑ الاستذکار، ج4، ص245؛ صحیح مسلم، نووی، ج8، ص228.
- ↑ بدایة المجتهد، ج1، ص301.
- ↑ المحلی، ج7، ص99.
- ↑ المغنی، ج3، ص575.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص140؛ مواهب الجلیل، ج4، ص281؛ تحفة الاحوذی، ج3، ص560.
- ↑ صحیح مسلم، نووی، ج8، ص228.
- ↑ صحیح البخاری، ج2، ص182.
- ↑ المغنی، ج3، ص573؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص40.
- ↑ المجموع، ج8، ص358؛ اسنی المطالب، ج1، ص533.
- ↑ الکافی، ج4، ص297.
- ↑ مواهب الجلیل، ج4، ص87؛ الشرح الکبیر، ج2، ص88.
- ↑ الاستذکار، ج4، ص246.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص315؛ کشف اللثام، ج1، ص314؛ سلسلة الینابیع، ج30، ص186.
- ↑ نک: وسائل الشیعه، ج11، ص275-280.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج7، ص258؛ الدروس، ج1، ص349؛ مدارک الاحکام، ج7، ص196.
- ↑ مسالک الافهام، شهید، ج2، ص235؛ الحدائق، ج15، ص53.
- ↑ الکافی، ج4، ص296.
- ↑ جواهر الکلام، ج18، ص227-228؛ الحدائق، ج15، ص53.
- ↑ الکافی، ج4، ص322.
- ↑ معتمد العروه، ج2، ص534-535؛ المرتقی، ج2، ص82.
- ↑ مدارک الاحکام، ج7، ص195؛ ریاض المسائل، ج6، ص131.
- ↑ اللوامع، ج7، ص496؛ العروة الوثقی، ج4، ص666.
- ↑ الانتصار، ص254.
- ↑ السرائر، ج1، ص532.
- ↑ مختلف الشیعه، ج4، ص51-52؛ جواهر الکلام، ج18، ص236؛ معتمد العروه، ج2، ص531-534.
- ↑ روضة المتقین، ج4، ص366؛ نجاة العباد، ص103، العروة الوثقی، ج4، ص666.
- ↑ الجمل و العقود، ص132؛ المهذب، ج1، ص214-215؛ الوسیله، ص158.
- ↑ مستمسک العروه، ج11، ص397.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص138؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص222.
- ↑ المجموع، ج7، ص223؛ نهایة المحتاج، ج3، ص264.
- ↑ المغنی، ج3، ص239-240؛ کشاف القناع، ج2، ص471.
- ↑ المدونة الکبری، ج1، ص401؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص26.
- ↑ تهذیب المسائل المدونه، ج1، ص186.
- ↑ اشارة السبق، ص136؛ جواهر الکلام، ج19، ص192، 196؛ مهذب الاحکام، ج14، ص246، 310.
- ↑ السرائر، ج1، ص640؛ کنز الفوائد، ج1، ص302-303؛ کشف الغطاء، ص471.
- ↑ السرائر، ج1، ص640.
- ↑ جواهر الکلام، ج20، ص121.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص37؛ مختلف الشیعه، ج4، ص292؛ نجاة العباد، ص153.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص375؛ غنیة النزوع، ص189؛ جامع المقاصد، ج3، ص246.
- ↑ التهذیب، ج5، ص219؛ کشف اللثام، ج6، ص177؛ جواهر الکلام، ج19، ص193.
- ↑ المغنی، ج3، ص559؛ الانصاف، ج4، ص88.
- ↑ مواهب الجلیل، ج4، ص277.
- ↑ المغنی، ج3، ص559-560؛ کشاف القناع، ج3، ص9.
- ↑ المغنی، ج3، ص559.
- ↑ المجموع، ج8، ص360؛ المغنی، ج3، ص559.
- ↑ شرائع الاسلام، ج1، ص196-197؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص292.
- ↑ سداد العباد، ص358.
- ↑ الکافی، ج4، ص492؛ التهذیب، ج5، ص220.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص505؛ فقه الصادق، ج12، ص115.
- ↑ الاستذکار، ج4، ص241؛ جواهر الکلام، ج19، ص211؛ کتاب الحج، داماد، ج3، ص297.
- ↑ الام، ج2، ص238؛ المجموع، ج8، ص365-368، حلیة العلماء، ج3، ص314.
- ↑ المغنی، ج3، ص563.
- ↑ البحر الرائق، ج3، ص129.
- ↑ صحیح مسلم، ج4، ص92.
- ↑ السنن الکبری، ج5، ص237.
- ↑ مواهب الجلیل، ج4، ص288-289.
منابع
- آراء المراجع فی الحج، به کوشش علی افتخاری، قم، مشعر، ۱۴۲۸ق.
- احکام الاحکام شرح عمدة الاحکام، ابن دقیق العبد (م.۷۰۲ق)، به کوشش شیخ مصطفی، الرساله، ۱۴۲۶ق.
- الاستذکار، ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق)، به کوشش سالم محمد و محمد علی، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م.
- اسنی المطالب، زکریا الانصاری (م.۹۲۶ق)، به کوشش محمد تامر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
- اشارة السبق، ابوالمجد الحلبی (م.قرن۶ق)، به کوشش بهادری، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۴ق.
- اعانة الطالبین، السید البکری الدمیاطی (م.۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
- اکمال المعلم شرح صحیح مسلم، قاضی عیاض (م.۵۴۴ق). الام، الشافعی (م.۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
- الانصاف فی معرفة الراجح من الخلاف، المرداوی (م.۸۸۵ق)، به کوشش محمد حامد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
- الانتصار، السید المرتضی (م.۴۳۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق.
- البحر الرائق، ابونجیم المصری (م.۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- بدایة المجتهد، ابن رشد القرطبی (م.۵۹۵ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- بدائع الصنائع، علاء الدین الکاسانی (م.۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
- تاج العروس، الزبیدی (م.۱۲۰۵ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- التبیان، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تحریر الاحکام الشرعیه، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
- تحفة الاحوذی، المبارک فوری (م.۱۳۵۳ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
- تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م.۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
- التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م.۶۰۶ق)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
- التنقیح الرائع، الفاصل المقداد (م.۸۲۶ق)، به کوشش کوهکمرهای، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق.
- تهذیب الاحکام، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- تهذیب المسائل المدونه، خلف بن ابیالقاسم القیروانی (م.قرن۴ق)، به کوشش احمد فرید المزیدی.
- جامع المقاصد، الکرکی (م.۹۴۰ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۱ق.
- الجمل و العقود فی العبادات، طوسی (م.۴۶۰ق)، مشهد، دانشگاه فردوسی، ۱۳۸۷ش.
- جواهر الکلام، النجفی (م.۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- حاشیة الدسوقی، الدسوقی (م.۱۲۳۰ق)، احیاء الکتب العربیه.
- حاشیة رد المحتار، ابن عابدین (م.۱۲۵۲ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- الحدائق الناضره، یوسف البحرانی (م.۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
- حلیة العلماء فی معرفة مذاهب الفقهاء، محمد بن احمد شاشی القفال (م.۵۰۷ق)، به کوشش یاسین احمد ابراهیم درادکه، بیروت، الرساله، ۱۹۸۰م.
- الدروس الشرعیه، الشهید الاول (م.۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری (م.۱۰۹۰ق)، آل البیت،
- الذخیره، احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۴م.
- روح المعانی، الآلوسی (م.۱۲۷۰ق)، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م.۵۵۴ق)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
- الروضة البهیه، الشهید الثانی (م.۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، داوری، ۱۴۱۰ق.
- روضة المتقین، محمد تقی المجلسی (م.۱۰۷۰ق)، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، ۱۴۰۶ق.
- ریاض المسائل، سید علی الطباطبائی (م.۱۲۳۱ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
- سداد العباد و رشاد العباد، حسین محمد بحرانی (م.۱۲۱۶ق)، به کوشش آل عصفور، قم، محلاتی، ۱۴۲۱ق.
- السرائر، ابن ادریس (م.۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
- سلسلة الینابیع الفقهیه، علی اصغر مروارید، بیروت، دار التراث، ۱۴۱۰ق.
- سنن الترمذی، الترمذی (م.۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
- السنن الکبری، البیهقی (م.۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
- شرائع الاسلام، المحقق الحلی (م.۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
- الشرح الکبیر، ابوالبرکات (م.۱۲۰۱ق)، دار احیاء الکتب العربیه.
- شرح صحیح البخاری، ابن بطال (م.۴۴۹ق)، به کوشش یاسر بن ابراهیم، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۲۳ق.
- شرح فروع کافی، محمد هادی بن محمد صالح مازندرانی (م.۱۱۲۰ق)، به کوشش محمودی و درایتی، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۹ق.
- شرح مختصر خلیل، محمد بن عبدالله الخرشی (م.۱۱۰۱ق)، بیروت، دار الفکر.
- الصحاح، الجوهری (م.۳۹۳ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
- صحیح البخاری، البخاری (م.۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
- صحیح مسلم بشرح النووی، النووی (م.۶۷۶ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- صحیح مسلم، مسلم (م.۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
- العرف الشذی شرح سنن الترمذی، محمد انور شاه بن معظم شاه الکشمیری (م.۱۳۵۳ق)، به کوشش محمود شاکر، بیروت، دار التراث العربی، ۱۴۲۵ق.
- العروة الوثقی، سید محمد کاظم یزدی (م.۱۳۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق.
- علل الشرایع، الصدوق (م.۳۸۱ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ق.
- عمدة القاری، العینی (م.۸۵۵ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- غنیة النزوع، الحلبی (م.۵۸۵ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۱۷ق.
- الفتاوی الهندیه، الشیخ نظام و الجماعة من علماء الهند، دار الفکر، ۱۴۱۱ق.
- فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه.
- فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.۶۲۳ق)، دار الفکر.
- الفقه الاسلامی و ادلته، وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر.
- فقه الحج، لطفالله صافی، قم، مؤسسه حضرت معصومه۳، ۱۴۲۳ق.
- فقه الصادق(ع)، سید محمد صادق روحانی، قم، دار الکتاب، ۱۴۱۳ق.
- کتاب الحج، سید محمد محقق داماد (م.۱۳۸۸ق)، به کوشش آملی، قم، چاپخانه مهر، ۱۴۰۱ق.
- کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، کاشف الغطاء (م.۱۲۲۸ق)، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۲۲ق.
- کنز الفوائد فی حل مشکلات القواعد، السید عبدالمطلب العمیدی (م.۷۵۴ق)، به کوشش واعظی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- الکافی، الکلینی (م.۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- کشاف القناع، منصور البهوتی (م.۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- کشف اللثام، الفاضل الهندی (م.۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- کلمة التقوی (فتاوی)، محمد امین زین الدین، قم، مهر، ۱۴۱۳ق.
- لسان العرب، ابن منظور (م.۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- اللمعة الدمشقیه، الشهید الاول (م.۷۸۶ق)، به کوشش کورانی، قم، دار الفکر، ۱۴۱۱ق.
- لوامع صاحبقرانی، محمد تقی مجلسی (م.۱۰۷۰ق)، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۴ق.
- المبسوط فی فقه الامامیه، الطوسی (م.۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
- المبسوط، السرخسی (م.۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
- مجمع البیان، الطبرسی (م.۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
- المجموع شرح المهذب، النووی (م.۶۷۶ق)، دار الفکر.
- المحلی بالآثار، ابن حزم الاندلسی (م.۴۵۶ق)، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دار الفکر.
- مختصر خلیل، محمد بن یوسف (م.۸۹۷ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
- مختلف الشیعه، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
- مدارک الاحکام، سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م.۱۰۰۹ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۰ق.
- المدونة الکبری، مالک بن انس (م.۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده.
- المرتقی الی الفقه الارقی، سید محمد حسینی قمی، تهران، مؤسسة الجلیل للتحقیقات الثقافیه، ۱۴۱۹ق.
- مسالک الافهام الی آیات الاحکام، فاضل الجواد الکاظمی (م.۱۰۶۵ق)، به کوشش شریفزاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ش.
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، الشهید الثانی (م.۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- مستمسک العروة الوثقی، سید محسن حکیم (م.۱۳۹۰ق)، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق.
- مستند الشیعه، احمد النراقی (م.۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
- مطالب اولی النهی فی شرح غایة المنتهی، مصطفی السیوطی (م.۱۲۴۳ق)، دمشق، المکتب الاسلامی، ۱۹۶۱م.
- معتمد العروة الوثقی، محاضرات الخوئی (م.۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۰۴ق.
- معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، محمود عبدالرحمن. المغنی، عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
- المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، جواد علی (م.۱۴۰۸ق)، دار الساقی، ۱۴۲۲ق.
- من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م.۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
- منتهی المطلب، العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، چاپ سنگی.
- مواهب الجلیل، الحطاب الرعینی (م.۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
- مواهب الرحمن، سید عبدالاعلی السبزواری، بیروت، مؤسسه اهل بیت، ۱۴۰۹ق.
- الموطّأ، مالک بن انس (م.۱۷۹ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
- مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، سید عبدالاعلی سبزواری (م.۱۴۱۴ق)، قم، المنار، ۱۴۱۳ق.
- المهذب، القاضی ابن البراج (م.۴۸۱ق)، به کوشش جمعی از محققان، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
- نجاة العباد، محمد حسن نجفی (م.۱۲۶۶ق)، به کوشش رضوی و سلیل و صدرالدین و یزدی، ۱۳۱۸ق.
- نهایة المحتاج الی شرح المنهاج، محمد بن ابیالعباس الرملی (م.۱۰۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق.
- نیل الاوطار، الشوکانی (م.۱۲۵۵ق)، بیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳م.
- وسائل الشیعه، الحر العاملی (م.۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۲ق.
- الوسیلة الی نیل الفضیله، ابن حمزه (م.۵۶۰ق)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.