آثار پیامبر در سوریه
آثار پيامبر در سوریه، اصطلاحي است که بر متعلقات باقيمانده از پيامبر اسلام(ص) و اشياي منتسب به ايشان اطلاق ميگردد. آثاري همچون تار موي سر و صورت، قدمگاه، لباس و نعلين که در سوریه جای داشته است.
آثار پیامبر و اهمیت آن
آثار پيامبر(ص)، در جايگاههاي ويژهاي در بناهاي مذهبي مهم از قبيل مساجد جامع، خانقاهها و زيارتگاههاي برخي شهرهاي بزرگ جهان اسلام به ويژه در مناطق تحت نفوذ پادشاهان عثماني، نگهداري ميشده و براي مسلمانان تقدّس خاصي داشته است.
در منابع تاريخي، اطلاعاتي درباره تار موهاي منتسب به پيامبر اسلام ارائه شده که در دوره مملوکي، در تعدادي از شهرهاي جهان اسلام، زيارتگاه و مورد توجه مردم بوده است. اين مسئله در دوره عثماني، چشمگير بوده است؛ به طوري که برخي پادشاهان عثماني، تعدادي از تارهاي موي پيامبر(ص) را در اختيار داشتند که به ديگران هديه ميدادند. همچنين تعدادي از مشايخ تصوّف و خاندانهاي سادات در جهان اهلسنت، تار موهايي در اختيار دارند که براي صحت انتساب آنها به پيامبر(ص)، اسناد و شجرهنامههايي ارائه ميدهند تا ثابت کنند اين آثار از زمان پيامبر(ص) ميان مشايخ و اجداد آنان دست به دست گشته تا به آنها رسيده است. تار موي موجود در زاويه سعديه دمشق از آن جمله است.
آثار پیامبر در سوریه
در کشور سوريه آثار و مکانهايي منتسب به پيامبر وجود دارد که بر خی از آنان بدین شرح است:
مسجد مَبرَک الناقه» در شهر بُصری
اين مسجد در شمال شرقي شهر «بُصري» (بُصري الشام) قرار دارد. اين شهر در استان درعا، در فاصله 40 کيلومتري شرق شهر درعا و 140 کيلومتري جنوب شهر دمشق واقع است. اين منطقه در گذشته به «حوران» شهرت داشته است.
درباره سبب پيدايش اين مسجد، دو قول ذکر شده است: براساس يک قول، اين مسجد در محل نشستن شتر حامل نخستين نسخه قرآن، که در زمان عثمان به سوريه ارسال گرديد، ساخته شده است.[1] اما بنابر قول ديگر که منابع قديميتر نيز آن را تأييد ميکند، اين مسجد به سبب ورود پيامبر اسلام به بصري يا به مناسبت نشستن شتر آن حضرت در اين مکان، ساخته شده است.
مسجد مورد نظر در زاويه شمال شرقي باروي قديمي شهر بصري قرار دارد. در جنوب آن شهر، گورستان تاريخي وسيعي به چشم ميخورد.
محرابي در ضلع جنوبي حجره غربی مسجد وجود دارد که در ديوار سمت چپ آن، کتيبهاي به خط کوفي وجود دارد که در آن عبارت «مسجد رسولالله» به سختي ديده ميشود. کف زمين، جلوي محراب، قطعه سنگ مربعي وجود دارد که روي آن فرورفتگيهايي ديده ميشود که برخي آنها را اثر زانوي شتر پيامبر(ص) هنگام نشستن دانستهاند.
سمت شرق مسجد، مدرسهاي ديني وجود دارد که از قديميترين مدارس اسلامي سوريه به حساب ميآيد.[6]
اين مسجد، اواخر دوره مملوکي يا اوايل دوره عثماني، متروکه گرديد و بناي آن به ويرانه تبديل شد. اما بين سالهاي 1854 تا 1863 م، به دستور «سعيد پاشا»، حاکم مصر، و با هزينه او بازسازي و مرمت گرديد
سبب توجه سعيد پاشا براي بازسازي اين بنا، آن بود که برادرزاده او محمد پاشا (متوفاي1270ه .ق)، فرزند عباس پاشا، خديوي مصر، در اين مسجد دفن گرديد.
قدمگاه پيامبر(ص) در مسجد جامع قَدَم دمشق
محله «قَدَم» در حومه جنوبي دمشق، در اصل يکي از روستاهاي «غوطه» دمشق[۱]بوده که امروزه به محلهاي در حومه جنوبي شهر تبديل شده است. وجه تسميه آن، وجود چند جاي پاي سنگي در آن بوده است. هنوز يکي از اين جاي پاها در جامع کبير ( مسجد جامع) محله قدم باقيمانده است که امروزه قدمگاه حضرت محمد(ص) دانسته ميشود.
براساس يک باور محلي، پيامبر(ص) در سفر بازرگاني خود به شام، به اين نقطه رسيد و جاي پايش بر سنگ باقيماند. اما از اين نقطه فراتر نرفت و وارد دمشق نشد.[۲]
ابنجبير، در اين مکان به نُه جاي پا اشاره کرده و آنها را منتسب به حضرت موسي(ص) دانسته است.[۳] علي بن ابيبکر هروي از اين مکان با نام «مشهد اقدام» (زيارتگاه قدمگاهها) نام برده و آنها را متعلق به پيامبران، بدون اشاره به نام آنان،ذکر کردهاست.[۴]
از ميان نُه جاي پايي كه ابنجبير به آن اشاره كرده، امروزه تنها يك يا دو جاي پا باقي مانده است. در دوره عثماني يكي از جاي پاهاي موجود در اين روستا، به دستور سلطان عبدالحميد اول به استانبول انتقال يافت و بعداً در مقبره وي در اين شهر قرار داده شد.[۵]
در گذشته سنگ قدمگاه منسوب به پيامبر(ص) در کنار پنجرهاي در ميان محراب و منبر در منبع جنوبي شبستان مسجد قرار داشت.[۶] اما پس از توسعة اخير مسجد، اين سنگ به اتاقک مخصوصي، خارج از ساختمان مسجد به سمت شمال شرقي آن انتقال يافته است.
تار موي پيامبر(ص) در خانقاه سعديه دمشق
در زاويه (خانقاه) سعديه، واقع در محله قيمريه، در بافت تاريخي شهر دمشق، يک تار موي منسوب به پيامبر اکرم9 نگهداري ميشود. زاويه سعديه، از خانقاههاي طريقت سعديه[1] در دمشق است و نزد پيروان اين طريق، به مقام (جايگاه) توحيد شهرت دارد.
اين خانقاه در اصل خانه مسکوني يکي از مشايخ طريقت سعديه به نام «محمد سعدالدينبنمحمد امين سعدي» بوده است. او در سال 1282ه .ق خانه خود را وقف مسجد شيخ سعدالدين جباوي که در جوار خانقاه قرار دارد، نمود و سپس آن را به خانقاه تبديل، و در سال 1284ه . ق بازسازي کرد. همچنين در سال 1311ه .ق، فرزند او شيخ ابراهيم سعدي، با دستور سلطان عبدالحميد دوم عثماني، آن را دوباره بازسازي کرد.[۷][2]
درباره چگونگي رسيدن تار موي منتسب به پيامبر اسلام(ص) به اين خانقاه، دو روايت وجود دارد: طبق يک روايت، اين تار مو هديهاي از سوي سلطان عبدالحميد به خانقاه طريقت سعديه بوده است. اما طبق روايت دوم، شيخ ابراهيم سعدي اين تار مو را از پدرش شيخ محمد سعدالدين، و او نيز از پدرش محمدامين و او نيز از اجدادش دريافت کرده است.[۸][3]
درباره اوقات و چگونگي زيارت تار مو آمده است که صوفيان خاندان سعديه، مراسم خود را در شبهاي جمعه هر هفته، از ابتداي ماه ربيعالاول تا پايان ماه رمضان هر سال برگزار ميکنند. پس از قرائت اوراد شيخ سعدالدين جباوي، تلاوت قرآن کريم، مداحي پيامبر(ص) و ذکر و تسبيح و خطبه و دعا، جلسه خود را با تبرک به تار موي پيامبر به پايان ميبرند.[۹]
در محرابی واقع در خانقاه، طاقچه مربع شکل کوچکي ايجاد شده که محل قرار دادن صندوق ويژه نگهداري تار موي پيامبر(ص)است.
در زمان بازسازي، صندوق نگهداري تار مو، به ساختمان وزارت اوقاف سوريه در دمشق منتقل گرديد و پس از پايان بازسازي، به جايگاه خود در محراب خانقاه بازگردانده شد.
تار موي پيامبر(ص) در مسجد مغربي شهر «لاذقيه»
آثار منسوب به رسول خدا(ص) در مسجد جامع شهر «حلب»
اثر دست پيامبر(ص) در مسجد بانقوساي شهر حلب
مشهد قَرَنبيا (مقرّ الانبياء) در شهر حلب
قدمگاه منسوب به پيامبر(ص) در مسجد کريميه شهر حلب
غار جبرئيل (غار اصحاب کهف) در کوه قاسيونِ دمشق
اماکن رؤيت پيامبر(ص)
آثار از ميان رفته پيامبر اسلام در سوريه
- ↑ معجم البلدان، ج 4، ص 219.
- ↑ سوريا ـ تاريخ کبير لبلد عريق، ص 125.
- ↑ رحلة ابنجبير، محمد بن احمد الاندلسي (ابنجبير)، صص 218 - 219.
- ↑ الاشارات إلی معرفة الزيارات، ص 13
- ↑ آثار الرسول في جناح الامانات المقدسة في متحف قصر طوب قابي بإسطنبول، اَيدين حلمی، ص 124.
- ↑ «ذيل ثمار المقاصد»، ص 245.
- ↑ الطريقة السعدية في بلاد الشام، محمد غازي حسين آغا، ج 2، ص 157
- ↑ الطريقة السعدية في بلاد الشام، محمد غازي حسين آغا، ج 2، ص 160-162.
- ↑ الطريقة السعدية في بلاد الشام، ج 2، صص 159و160.