کاربر:Salar/صفحه تمرین۲

از ویکی حج

مفهوم‌شناسی

أحبار جمع «حبر» است[۱] که برخی آن را به کسر حاء[۲] و بعضی به فتح آن قرائت کرده[۳] و گاه نیز هر دو وجه را صحیح دانسته‌اند.[۴] حِبر به معنای مُرکّب[۵]، زیبایی[۶]، اثر، و اثر نیکو[۷] و حَبر به همان معانی، جز مُرکّب، آمده است.[۸] برخی این واژه را غیر عربی و برگرفته از کلمه عِبری «حابر» به‌ معنای جادوگری و تمرین سحر یا «حابار» به ‌معنای ساحر و کاهن دانسته‌اند. آمدن ریشه حبر به معنای سحر در زبان عبری و رواج کهانت و سحر از زمان‌های گذشته در میان دانشوران یهود، مؤید این نظر معرفی شده است.[۹] افرادی مانند گایگر (Geiger)، فن کریمر (Von Kremer) و آرتور جفری (Arthur Jeffery) آن را برگرفته از واژه‌ای عبری به معنای معلم دانسته‌اند که در نوشته‌های ربانیان یهود به مثابه یک عنوان و لقب افتخاری به کار می‌رفته است.[۱۰]

حبر در اصطلاح به دانشوران دینی اهل کتاب، به ویژه دانشوران یهود، هر چند که بعدها مسلمان شده باشند، گفته می‌شود.[۱۱] البته کاربرد آن درباره دانشوران یهود که از فرزندان هارون(ع) هستند، رایج گشته است.[۱۲] عبدالله بن عباس نیز به سبب داشتن بهره فراوان از حدیث، فقه و تفسیر قرآن با عنوان «حبر هذه الاُمه» خوانده شده است.[۱۳] احتمالاً سبب دیگر آن آشنایی بسیار وی با منابع اهل کتاب بوده است. البته حدیث‌هایی که این نام‌گذاری را به پیامبر(ص) نسبت داده‌اند، ضعیفند.[۱۴] در این که کدام یک از دو قرائت حبر در معنای دانشوران یهود فصیح‌تر است، اختلاف وجود دارد.[۱۵]

واژه‌پژوهان درباره چگونگی ارتباط میان معنای لغوی و اصطلاحی حبر اختلاف دارند. برخی تناسب آن را آگاهی دانشوران به تحبیر (نیکوسازی) سخن و دانش دانسته‌اند.[۱۶] فرّاء که معنای لغوی حبر را «نعمت» می‌داند، سبب این نام‌گذاری را بهره‌مندی احبار از نعمت اخلاق نیکو خوانده است.[۱۷] برخی دیگر با اشاره به معنای «اثر نیکو» این تناسب را بر جای ماندن آثار نیکوی دانشمندان در میان مردم یاد کرده‌اند.[۱۸] گروهی دیگر سبب این نام‌گذاری را استفاده دانشوران از حبر (جوهر) هنگام نوشتن می‌دانند.[۱۹]


///////////////////////////////////

بنابر برخی گزارش‌ها او پانزده سال قبل از عام الفیل در مکه به دنیا آمد[۲۰] و بدین‌ترتیب پانزده سال از پیامبر (ص) بزرگتر بوده است. خدیجه از ثروتمندان عرب به شمار می‌آمد.[۲۱]

////////////////////////

حضرت خدیجه(س)

﴿فَاِذَا قَضَیْتُمْ مَنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءَکُمْ اَوْ اَشَدَّ ذِکْرًا﴾

(پس آن گاه که اعمال حجّ را به جا آوردید، همان گونه که پدران خود را یاد می‌کنید بلکه بیش از آن خدا را یاد کنید)

سوره بقره، آیه ۲۰۰

خدیجه(س) دختر خُوَیْلد بن اسد، از خاندان قریش[۲۲] و فاطمه بنت زائده بود.[۲۳] ابن سعد، تاریخ‌نگار قرن سوم قمری، سال تولد او را پانزده سال قبل از عام الفیل می‌داند.[۲۴]

اطلاع چندانی درباره شخصیت خدیجه(س)، در دوران پیش از اسلام در دست نیست. او ثروتمند بود و سرمایه خود را برای تجارت، به کار می‌گرفت.[۲۵]

ازدواج با پیامبر

بنابر منابع تاریخی، خدیجه اولین همسر پیامبر(ص)‌ بود.[۲۶] پیامبر اکرم(ص) در ۲۵ سالگی با خدیجه ازدواج کرد[۲۷] که حاصل این ازدواج شش فرزند بود؛ دو پسر به نام‌های قاسم و عبدالله و چهار دختر به نام‌های زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه(س).[۲۸]

در روایتی حضرت محمد(ص)، سرورِ زنان جهان را خدیجه(س)، فاطمه(س)، مریم و آسیه معرفی می‌کند.[۲۹]

درگذشت

خدیجه حدود ۲۵ سال با حضرت محمد(ص) زندگی کرد. وی در ۱۰ رمضان سال ۱۰ بعثت در مدینه درگذشت.[۳۰]

منابع

  • أودیة مکّة المکرمة: عاتق بن غیث بلادی، مکه، دار مکّه للنشر و التوزيع، ۱۴۰۵ق.
  • السیرة النبویة: عبد الملک بن هشام ابن‌هشام، به تألیف ابراهیم ابیاری، مصطفی سقا و عبد الحفیظ شبلی، بی‌جا، دار المعرفة، بی‌تا.
  • المقدّمة فى علوم الحدیث: عثمان بن عبد الرحمن ابن‌صلاح، به تألیف صلاح محمد عویضه، بیروت، دار الکتب العلمية، 1416ق/ 1995م.
  • النهایة فى غریب الحدیث و الأثر: مبارک بن محمد ابن‌اثیر، با تصحيح و تنظيم طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قم اسماعیلیان، ۱۳۷۶ش.
  • تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه: اصغر قائدان، تهران، نشر مشعر، ۱۳۸۶ش.
  • شفاءالغرام بأخبار البلد الحرام: محمد بن احمد فاسی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۵ه/۱۹۸۵م.
  • فضائل مکّة و حرمة البیت الحرام: عاتق بن غیث بلادی، مکه، دارمکّة، ۱۴۱۰ه/۱۹۸۵م.
  • مجمع البحرین: فخرالدین بن محمد طریحی، به تحقیق احمد حسینی اشکوری، بی‌جا، مکتبة المرتضوية، 1362ش.
  • مرآة الحرمين: ابراهیم رفعت پاشا، بی‌جا، مطبعة دارالکتب المصریة، 1344ق.
  • معجم معالم مکّه: عاتق بن غیث بلادی، مکه، دار مکّه للنشر و التوزيع، 1403ق/ 1983م.
  • ملئ العیبة بما جمع بطول الغیبة: محمد بن عمر فهری، با تصحيح و تنظيم محمد حبیب‌ ابن‌خوجه، بیروت، دارالغرب الاسلامى، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
  • مناسک نوین: مصطفی آخوندی و عبدالرحمان انصاری، تهران، محراب قلم، ۱۳۹۰ش.
  • اخبار مکة: محمد بن عبدالله ازرقی، به تحقیق: رشدی صالح ملحس، بیروت، دار الأندلس، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • تاج‌العروس: محمد مرتضی زبیدی، بیروت، دار مکتبة الحیاة، ۱۳۰۶ق.
  • الصحاح: اسماعيل بن حماد الجوهری، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۳۷۶ه/۱۹۵۶م.
  • أدب الطلب و منتهى‌الأرب: محمد بن علی شوکانی، به تحقیق: سریحی، عبدالله یحیی، بیروت، دار ابن حزم، ۱۴۱۹ق.
  • معجم معالم مکّه: عاتق بن غیث بلادی، مکّة المکرّمة، دار مکّه، ۱۴۰۳ه/۱۹۸۳م.
  • الحاشیة على شرح المنهج: سلیمان الجمل، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • کتاب المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیرة: ابراهيم بن اسحاق الحربی، تحقیق حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه، ۱۴۰۱ه/۱۹۸۱م.
  • معجم معالم الحجاز: عاتق بن غیث بلادی، بیروت، مؤسسة الريان للطباعة و النشر و التوزیع، 1431ق/2010م.
  • معجم‌البلدان: یاقوت حموی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
  • الروضة البهیة فى شرح اللمعة الدمشقیة: شهید ثانی، تهران، چاپ اسلامیة، بی‌تا.
  • جامع‌ المقاصد في شرح القواعد: محقق کرکی، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۰۸ق.
  • صحیح مسلم: مسلم بن حجاج، به تحقیق: احمد عمر هاشم و موسی شاهین لاشین، بیروت، مؤسسة عزالدین، ۱۴۰۷ق.
  • المغنى: عبدالله بن احمد ابن‌قدامه، ریاض، دار عالم الکتب، ۱۴۱۷ق.
  • نیل‌الاوطار: شوکانی، دارالجیل، بیروت (افست از روی چاپ دارالحدیث- قاهره)، بی‌تا.
  • وسیله الی نيل الفضيلة: ابن‌حمزه طوسی، به تحقیق: محمد حسون و محمود مرعشی، قم، تابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • مستدرك الوسائل: حسین نوری، بیروت، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ۱۴۲۹ق.
  • وسائل الشيعة: محمد بن حسن حر عاملى، قم، مؤسسة آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ۱۴۱۶ق.
  • جواهرالکلام: محمدحسن نجفی، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ۱۳۶۲ش.
  • اخبار مکه: محمد بن عبدالله ازرقی، به تحقیق: رشدی صالح ملحس، بیروت، دار الأندلس، ۱۴۱۶ق.
  • السنن الکبرى: احمد بن علی نسائی، به تحقیق: احمد شمس‌الدین، عبدالغفار سلیمان بنداری، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، 1411ق.

عرب‌های پیش از اسلام

یکی از آیین‌های عرب‌های پیش از اسلام، حج بود. با توافق همه قبایل، افزون بر ماه رجب، سه ماه پیاپی ذی‌قعده، ذی‌حجه و محرم ماه حرام شمرده می‌شد و در آن‌ها از نبرد و غارت پرهیز می‌کردند. این امر امنیت حاجیان را فراهم می‌کرد و به کاروان‌های بازرگانی نیز اجازه می‌داد راهی بازارهای پیرامون مکه شوند.[۳۱]تیره‌های قریش مناصب عمومی مکه و منصب‌های حج و حرم از قبیل سقایت و حجابت را در اختیار داشتند.[۳۲]

فَاِذَا اَفَضتُم مِن عَرَفَاتٍ فَاذکُرُوا اللهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرَامِ* ثُمَّ اَفِیضُوا مِن حَیثُ اَفَاضَ النَّاسُ وَاستَغفِرُوا اللهَ اِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.

سوره بقره، آیات 198-199.

دعوت به اسلام در ایام حج

در موسم حج بازارهای مشهور عکاظ، مجنّه و ذو المجاز در نزدیکی مکه برپا می‌شدند و مکه میزبان جمعیتی انبوه از بازرگانان و زائران سراسر شبه جزیره بودند. بدین‌ترتیب موسم حج فرصتی برای تبلیغ اسلام در میان زائران بود.[۳۳] گسترش اسلام به خارج از مکه از همین راه انجام شد. پیامبر در سال ۱۱ بعثت در ایام حج با تعدادی از مردم یثرب دیدار کرد. آنان اسلام آوردند و به یثرب بازگشتند. سال دوازدهم بعثت ۱۲ تن از مردم یثرب در ایام حج با پیامبر دیدار و با او بیعت کردند (بیعت عقبه اول). در سال سیزدهم بعثت ۷۵ نفر از مردم یثرب به حج آمدند و با پیامبر بیعت کردند (بیعت عقبه دوم) و از او دعوت کردند به یثرب بیاید.[۳۴]

پانویس

  1. لسان العرب، ج۴، ص۱۵۷، «حبر».
  2. لسان العرب، ج۴، ص۱۵۷؛ مختار الصحاح، ص۷۱، «حبر».
  3. الصحاح، ج۲، ص۶۲۰؛ تاج العروس، ج۶، ص۲۲۹، «حبر».
  4. التفسیر الکبیر، ج‌۶، ص‌۳۷؛ التحقیق، ج‌۲، ص‌۱۵۴، «حبر».
  5. العین، ج۳، ص۲۱۸؛ لسان العرب، ج۴، ص۱۵۷؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۲، «حبر».
  6. معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۱۲۷، «حبر».
  7. الصحاح، ج۲، ص۶۱۹؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۲.
  8. القاموس المحیط، ج۲، ص۲.
  9. التحقیق، ج‌۲، ص‌۱۵۵.
  10. واژه‌های دخیل، ص‌۱۰۵-۱۰۶، «احبار».
  11. العین، ج۳، ص۲۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۷.
  12. قس: الصحاح، ج۲، ص۶۲۰؛ التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۳۷.
  13. سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۱؛ الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۱۲۲؛ عمدة القاری، ج۱۳، ص۲۶۰.
  14. سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۳۹؛ الغدیر، ج۱۰، ص۹۵.
  15. الصحاح، ج۲، ص۶۲۰؛ لسان العرب، ج۴، ص۱۵۷؛ تاج العروس، ج۶، ص۲۲۹.
  16. الصحاح، ج۲، ص۶۲۰؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۴۴۴، «حبر».
  17. معجم الفروق اللغویه، ص۱۷۵، «حبر».
  18. مفردات، ص‌۲۱۵، «حبر».
  19. روح البیان، ج‌۳، ص‌۴۱۵؛ التحقیق، ج‌۲، ص‌۱۵۴، «حبر».
  20. . الطبقات الکبری، ج8 ص 17؛ الاستیعاب، ج1 ص 35.
  21. . شرح الأخبار، ج 3، ص 15؛ انساب الأشراف، ج1، ص 107؛ إمتاع الأسماع، ج8، ص 186.
  22. ابن اثیر، أسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۷۸.
  23. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج‏۴، ص۱۷-۱۸.
  24. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۱۳، شماره ۴۰۹۶.
  25. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۳؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳.
  26. سیره ابن اسحاق، ص۲۴۵؛ المناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۴۹؛ تاریخ تحلیلی اسلام، ص۳۹-۴۰.
  27. تاریخ تحلیلی اسلام، ص۳۹-۴۰.
  28. الاعلام، ج۲، ص۳۰۲.
  29. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج‏۲، ص۱۲۹.
  30. الطبقات‏ الکبری، ج۸، ص۱۴؛ سیره ابن هشام، ج۱، ص۴۱۶.
  31. . امتاع الاسماع، ج8، ص309؛ المفصل، ج6، ص392؛ بحارالانوار، ج90، ص351.
  32. . البدایة و النهایه، ج2، ص263.
  33. الطبقات، ج1، ص170؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص24؛ البدایة و النهایه، ج3، ص54.
  34. تاریخ پیامبر اسلام، ص ۱۳۹، ۱۴۲، ۱۴۴، ۱۵۰

منبع

مقاله‌های مرتبط