مکروه
مکروه یکی از احکام پنج گانه تکلیفی و به معنای عملی است که بهتر است انجام نشود. اقسام و درجاتی دارد که فقها آن را معرفی کرده اند. برخی کارها در حج و عمره به عنوان مکروه معرفی شده است.
مفهوم شناسی
مکروه در لغت اسم مفعول از "کره" است که معنایی بر خلاف رضا و حبّ دارد. [۱] چنانچه در قرآن این دو واژه در مقابل هم قرار گرفته است. [۲]پس مکروه بر ضد محبوب[۳] و به معنای ناپسند، ناپسندیده، ناروا، ناخوش، ناگوار، ناخوش آیند است.[۴] در قرآن واژه مکروه به کار رفته است. [۵] برخی گفته اند مکروه از کریهة گرفته شده و آن شدت در جنگ است. [۶] در برخی روایات مکروه به معنای "شاقّ" (سخت) و "شرّ" (بد) نیز آمده است.[۷]
در فقه، مكروه یکی از احکام پنج گانه تکلیفی است.[۸] عملی است که ترکش اولویت دارد و بهتر است انجام نشود.[۹] و شارع از مکلف خواسته است که آن را ترک کند اگرچه الزامی در ترک نیست. مانند اینکه گفته آب یا غذای داغ نخور.[۱۰]
مکروه نوعى از احكام ترخيصى است. با اینکه عمل مکروه مفسده دارد ولی مفسده اش به حدی نرسیده است که شارع مکلفین را به صورتی وادار به ترک آن کند که اجازه انجام آن را نداشته باشند. بنابراين، ترك مكروه، مطلوب و داراى مصلحت و ثواب است، ولى انجام آن حرام نيست.[۱۱]
مراتب مکروه
کراهت دارای مراتبی است:
1. كراهت شديد و آن جايى است كه متعلّق و موردش داراى مبغوضيّت فراوانى باشد، مانند وام ندادن به افراد نيازمند.
2. كراهت غير شديد و آن در جايى است كه متعلّق آن ناپسند باشد ولى نه در حدّ بالا مانند پوشيدن لباس سياه. مراتب كراهت نيز با بيان شرع تبيين مىشود.[۱۲]
کارهایی مثل: نزدیکی با همسر از پشت؛[۱۳] صحبت کردن بدون مصلحت نماز، بعد از اینکه مؤذّن " قد قامت الصلاة" گفت؛[۱۴] خندیدن بین قبرها [۱۵] برداشتن چيزى كه در حرم پيدا مىكند، [۱۶] طبق نظر فقهای شیعه دارای کراهت شدید است.
حکم مکروه
حکم مکروه این است که ترک کننده آن ثواب و پاداش داده،[۱۷] و مدح و تمجید می شود.[۱۸] و انجام دهنده آن سرزنش،[۱۹] و عذاب نمی شود. [۲۰] برخی گفته اند: با انجامش ترس عذاب است[۲۱] و با حلال شمردنش کفر نیست.[۲۲]
برخی گفته اند: هر چند مكروهات مؤاخذه و كيفرى را در پى ندارد ولى اگر مكروهى به صورت فراگير متداول شود و جزء فرهنگ جامعهاى گردد؛ آن جامعه در خور مذمّت و سرزنش است؛ زيرا چنين وضعيتى حاكى از سهل انگارى نسبت به وظايف دينى و الهى تلقى مىگردد، اضافه بر اين كه سبب مىشود حكم خداوند تدريجاً فراموش گردد.[۲۳]
مکروه از نظر اهل سنت
در نزد اهل سنت اصطلاح مکروه ضد مندوب است. [۲۴]در نزد مالکیه همان امر به ترک است بدون اینکه با انجامش عذاب در پی داشته باشد. در نزد حنفیه و شافعیه چیزی است که ترکش بر انجامش ترجیح داشته باشد. در نزد اباضیه چیزی است که بر ترک آن از روی فرمانبرداری ثواب و پاداش داده می شود و بر انجام آن عذاب نمی شود.[۲۵]
در "انیس الفقهاء" آمده است: مکروه چیزی است که در مورد آن نهی همراه با معارض ثبت باشد.[۲۶]
در اينكه مكروه، منهى عنه است يا نه ميان اصولى ها اختلاف است؛ «مالكيه»، «شافعيه» و «حنابله» معتقدند فعل مكروه منهى عنه است، و برخى ديگر مانند «حنفيه» و «ابن سبكى» از «شافعيه» معتقدند فعل مكروه منهى عنه نيست.[۲۷]
حنفیه مکروه را به دو نوع تنزیهی و تحریمی تقسیم کرده اند: در نزد حنفیه مکروه تنزیهی چیزی است که شارع ترک آن را خواسته است اما نه به وجه الزام (وادار کردن)؛ مانند نهی شارع از خوردن گوشت اسب. مکروه تحریمی چیزی است که شارع با دلیل ظنی مانند خبر واحد، ترک آن را به صورت الزامی خواسته است.[۲۸] و در نزد شافعیه، چیزی است که با دلیلی ثابت شود که احتمال تأویل داشته باشد. [۲۹]
زمانی که در نزد حنفیه مکروه به صورت مطلق به کار رود منظور از آن تحریم است. مگر اینکه بر کراهت تنزیه تصریح شود.[۳۰]
در "التعریفات" در تعریف مکروه گفته شده: آنچه که ترکش برتر باشد. اگر به حرام نزدیک تر باشد کراهتش تحریمی است و اگر به حلال نزدیک تر باشد کراهتش تنزیهی است. [۳۱]
ابو حنيفه مکروه را «مكروه تنزيهى» مىنامد. حنفيّه ميان «حرام» و «مكروه تحريمى» نيز فرق گذاشتهاند، آنان گفتهاند: اگر حرمت به دليل قطعى ثابت شود به آن «حرام» مىگويند و اگر به دليل ظنّى ثابت شود به آن «مكروه تحريمى» گفته مىشود. [۳۲]
مکروه تحریمی در نزد جمهور مترادف حرام است و حکمش وجوب اجتناب است اما انکار کننده اش در نزد حنفیه تکفیر نمی شود. حکم مکروه تنزیهی این است که ترکش از نظر شرع مطلوب و از انجام دادنش برتر است. [۳۳]
تفاوت معنای مکروه در ابواب مختلف فقهی
معنای مکروه در عبادات با معنای آن در غیر عبادات فرق می کند:
كراهت در عبادات به معناى «اقلّيت ثواب» (کم بودن ثواب) است؛ يعنى اگر عبادتى داراى چند فرد باشد و به يكى از آنها، نهى تنزيهى يا كراهتى تعلق گيرد، ثواب اين فرد در مقايسه با افراد ديگر از همان طبيعت يا نوع از عبادت كمتر است. براى مثال، اگر مسافرى نماز شكسته را به امام جماعتى كه نمازش كامل است اقتدا كند، اين نماز كراهت پيدا مى كند؛ يعنى ثواب آن از ساير نمازهاى جماعتى كه در آنها، غیر مسافر به غیر مسافر اقتدا مى كند، كمتر است.[۳۴]
كراهت در غير عبادت به معناى نقصان و کاستی موجود در خود عمل است؛ يعنى خداوند از آن عمل متنفّر و بیزار است؛ هرچند این تنفر و بیزاری به حدى نرسيده كه ترك آن واجب شود، اما خداوند انجام آن را دوست ندارد.[۳۵]
بنابر این هنگامی که می گویند: نمازخواندن در حمام و قبرستان و یا تلاوت قرآن برای فردِ جُنُب و یا خانمهایی که در عادت ماهیانه هستند، مکروه است؛ کراهت به آن معنا نیست که بهتر است آن عمل ترک شود، بلکه بدین معناست که ثواب عبادت در این مکان ها و حالات کمتر است؛ یعنی ثواب نماز خواندن در حمام کمتر از نماز خواندن در غیر حمام است، و یا ثواب تلاوت قرآن برای فرد جنب کمتر از فرد غیر جنب است.
اقسام مکروه
برخی از اقسام مکروه عبارتند از:[۳۶]
مكروه اصلى: فعل مكروهى كه داراى خطاب مستقلى بوده و مورد اراده و قصد مستقيم و اصلى متكلم قرار گرفته و خطاب آن به دلالت مطابقى بر كراهت دلالت مى كند، مانند: نماز خواندن در حمام، كه خطاب «لا تصل فى الحمام» به طور مستقيم بر كراهت آن دلالت مى كند.
مكروه تبعى: فعل مكروهى كه خطاب مستقلى بر كراهت آن دلالت نمى كند و اراده مولا نيز به طور مستقيم به آن تعلق نگرفته است؛ مانند: كراهت رفتن به حمام به قصد خواندن نماز در آن، به تبع كراهت نماز در حمام.
مكروه نفسى: فعل مكروهى كه به خودى خود داراى مفسده و مورد خشم، نفرت و بیزاری خداوند است، هرچند این بیزاری و تنفر به اندازه اى نيست كه به حرمت آن حكم شود؛ بنابر این به انجامش نيز اجازه داده شده است، مثل: كراهت خوردن پنير و تخم مرغ.
مكروه غيرى: به عملى گفته مى شود كه به خودى خود،کراهت ندارد، اما از آنجا كه مقدمه وجود عملی است كه آن عمل داراى کراهت است، حكم كراهت به واسطه آن غير، بر اين فعل نيز سرايت مى كند، مثل: كراهت رفتن به حمام كه مقدمه نماز خواندن در آن است و از آن جايى كه نماز در حمام، مكروه نفسى است، اين كراهت، به رفتن به حمام نيز سرايت مى كند.
مكروه مطلق: به فعل مكروهى كه كراهت آن، بر چيزى وابسته و مشروط نيست و در همه شرایط کراهت دارد؛ مانند: خوردن گوشت اسب و تخم مرغ.
مكروه مشروط: فعل مكروهى كه كراهت آن بر چيزى وابسته و مشروط است و در شرايط خاص کراهت دارد، مانند: نماز، كه به شرطى كه در حمام اقامه شود، مكروه است.
مکروهات حج و عمره
تعداد مکروهات قابل شمارش نیست؛ چون ترک هر مستحبی خود مکروه تلقی میگردد.[۳۷] برخی از مکروهات حج و عمره عبارتند از: 1) برداشتن چيزى كه در حرم پيدا مىكند؛ [۳۸] 2) تكلم كردن و خنده نمودن و شعر خواندن در حال طواف؛ [۳۹] 3) ذبح گاومیش به عنوان قربانی در حج تمتع؛ [۴۰] 4) قِران در طواف (يعنى دو طواف پشت سر يكديگر بدون انجام نماز طواف بين آن دو) در طواف مستحب؛ [۴۱] 5) قطع طواف يعنى رها كردن آن به طورى كه موالات عرفيه فوت شود، بدون عذر در طواف واجب؛ [۴۲]6) ترک حج در پنج سال متوالی؛ [۴۳] 7) داشتن نيت و قصد برنگشتن به مکه در وقت خارج شدن از آن؛ [۴۴] 8) روانه شدن از مسجد خیف به عرفات و گذشتن از وادى مُحَسِّر پيش از طلوع صبح روز عرفه؛ [۴۵] 9) بالا رفتن از كوه جبل الرحمه در صحرای عرفات. [۴۶]
در مورد برخی مکروهات بین فقها اختلاف نظر هست. درادامه به مواردی اشاره می گردد: 1) كندن دندان اگر موجب خون آمدن شود، طبق نظر آية اللّه مكارم؛ [۴۷]2) بيرون آوردن خون از بدن خود براى محرم طبق نظر آية اللّه مكارم؛ [۴۸] 3)قسم خوردن به ساير اسماء الله مثل رحمن و رحيم طبق نظر آية اللّه مكارم[۴۹]4) استفاده از گوشت حیوانی كه شاخ خارجىاش-كه شاخ سخت يا سياهى به منزلۀ غلاف است- شکسته بوده است و عمداً به عنوان قربانی حج ذبح شده طبق نظر آية اللّه بهجت [۵۰]
پانویس
- ↑ معجم مقائيس اللغة، ج5، ص172.
- ↑ خداوند متعال فرمود: «وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ.» (سوره بقرة، آیه 216)
- ↑ القاموس الفقهي لغة و اصطلاح، ص318؛ معجم اصطلاحات أصول الفقه، ص133؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، صص342.
- ↑ رک: لغتنامه دهخدا، مدخل مکروه؛ فرهنگ فارسی عمید، مدخل مکروه.
- ↑ کل ذلک کان سیئه ُ عند ربک مکروهاً. (قرآن 38/17).
- ↑ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، صص342.
- ↑ النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج4، ص169؛ لسان العرب، ج13، ص535.
- ↑ فرهنگ معین، مدخل مکروه.
- ↑ رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص788؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص342.
- ↑ رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص788؛ دائرة المعارف فقه مقارن، ص432؛ معجم اصطلاحات أصول الفقه، ص133؛ فرهنگ اصطلاحات اصول، ج1، ص290؛ الدليل الفقهى تطبيقات فقهية لمصطلحات علم الأصول،ص280؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص343.
- ↑ رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص667.
- ↑ دائرة المعارف فقه مقارن، ص432.
- ↑ اللمعة الدمشقية في فقه الإمامية، ص 174.
- ↑ روض الجنان في شرح إرشاد الأذهان، ج2، ص657؛ جواهر الكلام في ثوبه الجديد، ج5، ص96.
- ↑ بحار الأنوار، ج78، ص62.
- ↑ جامع الفتاوى - مناسك حج، ص247، مسأله 960.
- ↑ معجم اصطلاحات أصول الفقه، ص133. معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص343
- ↑ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص343.
- ↑ رک: معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص343.
- ↑ رک: معجم اصطلاحات أصول الفقه، ص133 معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص343.
- ↑ رک: معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص343.
- ↑ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص343.
- ↑ دائرة المعارف فقه مقارن، ص432.
- ↑ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص343.
- ↑ القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا؛ ص: 318.
- ↑ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، صص342-343.
- ↑ فرهنگ نامه اصول فقه، ص788.
- ↑ الدليل الفقهى تطبيقات فقهية لمصطلحات علم الأصول،صص280-281؛ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص343.
- ↑ القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص318.
- ↑ القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص318.
- ↑ معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج3، ص343.
- ↑ دائرة المعارف فقه مقارن، ص432.
- ↑ معجم اصطلاحات أصول الفقه، ص134؛ و نیز رک: القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، ص318.
- ↑ فرهنگ نامه اصول فقه، ص567؛ الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية، ص138.
- ↑ رک: فرهنگ نامه اصول فقه، ص567.
- ↑ فرهنگ نامه اصول فقه، صص788-789.
- ↑ . آموزش فقه، ص22.
- ↑ جامع الفتاوى - مناسك حج، ص247، مسأله 960.
- ↑ جامع الفتاوى - مناسك حج، ص 139، مسأله 537.
- ↑ جامع الفتاوى - مناسك حج، صص193-194، مسأله 722.
- ↑ جامع الفتاوى - عمره مفرده، ص121. مسأله 329؛ جامع الفتاوى - مناسك حج، صص126-127، مسأله 478.
- ↑ جامع الفتاوى - عمره مفرده، ص122. مسأله 332؛ جامع الفتاوى - مناسك حج، ص127، مسأله 481.
- ↑ جامع الفتاوى - مناسك حج، ص55، مسأله 130.
- ↑ جامع الفتاوى - مناسك حج، ص55، مسأله 130.
- ↑ رک: جامع الفتاوى - مناسك حج، ص172.
- ↑ جامع الفتاوى - مناسك حج، ص 176.
- ↑ جامع الفتاوى - عمره مفرده، ص81، مسأله 202؛ جامع الفتاوى - مناسك حج، ص 100، مسأله 348.
- ↑ جامع الفتاوى - عمره مفرده، ص82، مسأله 205.
- ↑ جامع الفتاوى - مناسك حج، ص101، مسأله 355.
- ↑ جامع الفتاوى - مناسك حج، ص 197، مسأله 741.
منابع
· الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية، عاملى، ياسين عيسى، بيروت - لبنان، دار البلاغة للطباعة و النشر و التوزيع، 1413 ه.ق.
· آموزش فقه، فلاحزاده، محمد حسین، قم، انتشارات الهادی، 1384ه.ش.
· بحار الأنوار، اصفهانى، مجلسى دوم، محمد باقر بن محمد تقى، بيروت - لبنان، مؤسسة الطبع و النشر، 1410 ه.ق.
· جامع الفتاوى - عمره مفرده، شاهرودى، سيد مرتضى موسوى، قم، نشر مشعر، 1428 ه.ق.
· جامع الفتاوى - مناسك حج، شاهرودى، سيد مرتضى موسوى، قم، نشر مشعر، 1428 ه.ق.
· جواهر الكلام في ثوبه الجديد، نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1421 ه.ق.
· دائرة المعارف فقه مقارن، شيرازى، ناصر مكارم، مصحح: جمعى از اساتيد و محققان حوزه، قم، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب عليه السلام، 1427 ه.ق.
· الدليل الفقهى تطبيقات فقهية لمصطلحات علم الأصول، حسینی، محمد، دمشق، مركز ابن ادريس الحلي للدارسات الفقهيه، 2007م.
· روض الجنان في شرح إرشاد الأذهان (ط - الحديثة)، عاملى، شهيد ثانى، زين الدين بن على، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، 1402 ه.ق.
· فرهنگ اصطلاحات اصول، ملكى اصفهانى، مجتبى، قم، عالمه، 1379 ه.ش.
· فرهنگ فارسی عمید، عمید، حسن، تهران، بهنود، 1389 ه.ش.
· فرهنگ معین، معین، محمد، تهران، زرین، 1386ه.ش.
· فرهنگ نامه اصول فقه، مركز اطلاعات و مدارك اسلامى،قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، معاونت پژوهشي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم،1389 ه.ش.
· القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، سعدى ابو جيب، دمشق - سوريه، دار الفكر، 1408 ه.ق.
· لسان العرب، ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدين، محمد بن مكرم، بيروت - لبنان، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع - دار صادر، 1414ه.ق.
· اللمعة الدمشقية في فقه الإمامية، عاملى، شهيد اول، محمد بن مكى، بيروت - لبنان، دار التراث - الدار الإسلامية، 1410 ه.ق.
· معجم اصطلاحات أصول الفقه، راسخ، عبد المنان، بیروت، دار ابن حزم، 1424ه.ق.
· معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، محمود عبد الرحمان، بی جا، بی نا، بی تا.
· معجم مقائيس اللغة، ابو الحسين، احمد بن فارس بن زكريا، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، 1404 ه.ق.
· النهاية في غريب الحديث و الأثر، جزرى، ابن اثير، مبارك بن محمد، قم، مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان، بی تا.