کاربر:Abbasahmadi1363/صفحه تمرین۱
پیشینه سفرنامهنویسی فارسی به سده پنجم قمری بازمیگردد.[۱] در سدههای پس از آن، سفرنامهنویسی رونق نداشت و تنها دو سفرنامه مستقل نگاشته شد؛[۲] اگر چه گزارشهای پرشمار کوتاه از سفر حج بزرگان حکومت و علم در میانه کتابها نوشته میشد.[۳]
سدههای دوازدهم و سیزدهم قمری، همزمان با حکومت قاجاریه، دوران اوج سفرنامهنویسی در ادبیات فارسی بود.
سفرنامه ناصرخسرو
در قلمرو نثر فارسی، سفرنامه ناصر خسرو که از نثر فارسی در سده پنجم ق. به شمار میرود، کهنترین سفرنامه حج در زبان فارسی است. ناصر خسرو در این سفرنامه، گزارشی از سفر خود به حج در سالهای ۴۳۷ تا ۴۴۴ق. ارائه کرده و آگاهیهایی فراوان از جغرافیای مکه و مدینه و راههای حج در اختیار خواننده قرار داده است.[۴]
حجازیه
سفرنامهنویسی به نثر فارسی در سدههای پسین چندان رونقی نداشت. تنها سفرنامههای حج منثور که در این دوران به فارسی نگاشته شده، کتابی است از ابوالاشرف یزدی (م. ۷۶۲ق) با عنوان حجازیه[۵]
بیان واقع
و سفرنامهای دیگر با عنوان بیان واقع نوشته عبدالکریم کشمیری که هر چند قرار بوده سفرنامه حج باشد، بخشی عمده از آن، تاریخ رویدادهای دوران سلطنت نادر شاه افشار است.[۶]