کاربر:Salar/صفحه تمرین۱
خون برون آوردن از محرمات احرام است.
مفهومشناسی
خون برون آوردن از بدن، یعنی انجام کاری که منجر به خارج شدن خون از بدن شود. در برخی منابع فقهی از خون برون آوردن، به «إدماء» تعبیر شده است.[۱]
از واژههای مرتبط با خون برون آوردن میتوان از «حِجامَت» (مکش خون از قسمتی از بدن پس از تیغ زدن آنجا) و «فَصد» (بریدن یا پاره کردن قسمتی از رگ برای بیرون آمدن خون از بدن) نام برد.[۲]
احکام
به نظر مشهور فقهای شیعه، خارج کردن خون از بدن خود در حال اختیار بر محرم حرام است.[۳] دلیل این نظر آنها روایاتی است که اخراج خون از بدن به هر نحوی را از محرمات احرام شمرده است.[۴] همچنین انجام کارهایی مانند حجامت،[۵] مسواک زدن و خاراندن بدن که سبب بیرون آمدن خون از بدن محرم میشود حرام است.[۶] برخی فقیهان امامیه نیز معتقدند چنانچه احرامگزار بداند تراشیدن سر (حَلق)، منجر به بیرون آمدن خون میشود، تراشیدن برای وی جایز نبوده و باید ابتدا تقصیر(کوتاه کردن موی سر یا ناخن) کند.[۷]
اما شماری از فقهای امامیه[۸] و مشهور اهل سنت[۹] قائلند خارج کردن خون از بدن برای محرم در حالت اختیار کراهت دارد.
کفاره خارج کردن خون از بدن در حال احرام
نظر فقیهان شیعه درباره کفاره خارج کردن خون از بدن در حال احرام، عبارت است از:
- اگر محرمی مجبور به بیرون آوردن خون از بدنش شد به اتفاق نظر فقهاء کفارهای بر عهدهاش نیست.[۱۰]
- اما اگر فرد در حال احرام با خاراندن بدنش باعث خروج خون گردد، باید یک مد طعام (حدود ۷۵۰ گرم گندم یا برنج یا خرما یا آرد و...)[۱۱] بدهد.[۱۲]
- برخی دیگر بر این باورند که کفاره خارج کردن خون از بدن در حال احرام و اختیار، قربانی کردن یک گوسفند است.[۱۳]
- عدهای نیز برای این کار، کفارهای بر این شخص احرامگزار واجب نمیدانند.[۱۴]
کفاره حجامت در حال احرام
مشهور فقهای امامیه به استناد نبودن دلیل صریح برای خون برون آوردن احرامگزار از حجامت، کفارهای را لازم نمیدانند.[۱۵] اما به نظر برخی از آنان کفاره (گوسفند) لازم است.[۱۶]
اهل سنت نیز به دلیل اینکه اصل حجامت را برای احرامگزار جائز[۱۷] یا مکروه[۱۸] میدانند، کفارهای برای آن قائل نیستند.
جستارهای وابسته
پانوشت
- ↑ . ذخیرة المعاد، ج3، ص595؛ المهذب، ج1، ص221؛ مختلف الشیعه، ج4، ص80.
- ↑ . القاموس الفقهی، ص78؛ الاصطلاحات الفقهیه، ص161.
- ↑ . تحریر الاحکام، ج2، ص17؛ مسالک الافهام، ج2، ص265-266؛ التنقیح الرائع، ج1، ص474.
- ↑ . من لا یحضره الفقیه، ج2، ص348؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص313.
- ↑ المقنعه، ص432؛ النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص: 220؛ الدروس، ج1، ص385-386.
- ↑ قواعد الاحکام، ج1، ص423. ایضاح الفوائد، ج1، ص295؛ المعتمد فی شرح المناسک، ج4، ص250.
- ↑ المعتمد في شرح المناسک، ج5، ص321؛ تعاليق مبسوطه، ج10، ص232.
- ↑ المهذب البارع، ج2، ص186؛ شرائع الاسلام، ج1، ص186؛ مستند الشیعه، ج12، ص45.
- ↑ . کتاب الام، ج1، ص277.
- ↑ تذکره الفقها، ج7، ص359؛ الروضه البهیه فی شرح اللمعه، ج2، ص241. مسالک الافهام، ج2، ص266.
- ↑ بنیهاشمی خمینی، رساله توضیحالمسائل مراجع، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج۱، ص۹۲۸.
- ↑ الکافی فی الفقه، ص204 اشاره السبق، ص131.
- ↑ الدروس، ج1، ص386؛ مجمع الفائده، ج7، ص53.
- ↑ مسالک الافهام، ج2، ص266؛ مدارک الاحکام، ج7، ص368؛ الحدائق الناضره، ج15، ص524-527.
- ↑ 9. تذکره الفقهاء، ج7، ص358؛ فقه الامام الصادق، ج2، ص179-180؛ المعتمد فی شرح المناسک، ج4، ص251.
- ↑ . نک: مناهج الاخیار، ج3 ص387.
- ↑ . کتاب الام، ج7، ص224؛ الدر المختار، ج2، ص540؛ المغنی، ج3، ص279.
- ↑ . شرح الزرقانی علی الموطا، ج2، ص412.
منابع
- تاریخ اورشلیم (بیت المقدس)، سید جعفر حمیدی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۱ش.
//////////////////////////////
//////////////////////
- '،
- '،
- '،
- '،
- '،
- '،
- '،
- '،