شمسه
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۷ آبان ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
شمسه، در واژهنامهها معانی گوناگونی دارد که بیشتر آنها در گرد و دایرهای بودن مشترکند؛ برخی از آنها عبارتند از: سازه گِرد نقشدار و زراندودی که در مسجد و بالای ساختمان و کنگره و مانند آن نصب میکنند؛[۱] آنچه از فلز به شكل خورشيد مىسازند و بالاى قبّه و مانند آن نصب مىكنند؛[یادداشت ۱][۲] اشکال و تصاویری که با ابریشم میسازند؛ دکمههایی که بر سربند تسبیح بند میکنند؛[۱] نقشونگاری که با گلابتون روی لباس میدوزند؛ بت[۳] قرص نان؛ هر چیز گِرد.[۱]
در حرمها و زيارتگاهها كه معمارى آن به صورت سنتى است و هنرهاى تزئينى مانند كاشىكارى، نجّارى، آينهكارى، خطّاطى در آنها بهكار مىرود، از اين نقش فراوان استفاده مىشود. نقش و نگارهاى ضريحها و دربهاى ورودى نيز از اين نمونهها فراوان دارد و از شاخصهاى هنر دينى در معمارى بقاع متبرّكه بهشمار مىرود. خالد نقشبندی، در وصف حرم حضرت رضا (عليه السلام) گفته است:[۴]
از شرم شمسههاى زرش كعبتينِ شمس در تختهنرد چرخ چهارم به شش در است
پانوشت
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ لغتنامه دهخدا، ذیل واژه شمسه.
- ↑ فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه شمسه؛ فرهنگنامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره سیزدهم، ص28، به نقل از فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ایران.
- ↑ فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه شمسه.
- ↑ نقشى از مولانا خالد نقشبندى، ص 316؛ ر. ك: مجموعه مقالات همانديشى زيارت، ج٢، ص١٠٣٠.
- ↑ عمید، این معنا را جزو معانی منسوخ شمرده است.
منابع
نقشی از مولانا خالد نقشبندی و پیروان طریقت او، پاژنگ، تهران، ۱۳۶۸ش.