محمد بن علی النقی(ع)
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۵ آذر ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
ولادت
محمد بن علی النقی(ع)، در سال ۲۲۸ قمری، در روستای صرایا، در سه فرسخی مدینه به دنیا آمد.[۱] برخی تاریخنگاران و رجالنگاران، تولد او را در سال 236 یا 238 قمری دانسته[۲] و برخی این مطلب را رد کردهاند؛[۳] زیرا همان افراد، زمان تولد امام حسن عسکری(ع) را که کوچکتر از محمد بوده، سال ۲۳۱ یا ۲۳۲ قمری دانستهاند؛[۲] از این رو، سال تولد محمد نمیتواند 236 یا 238 قمری باشد.[۳]
پدر وی، امام هادی(ع)، پس از ولادت او، در گوشهای او اذان و اقامه گفته و در هفتمین روز تولد او، سنتهای مذهبی مانند ختنه، تراشیدن سر، انفاق نقره هموزن موهای نوزاد و عقیقه را انجام داده و برای او کنیه، که برای احترام به کار میرفت، تعیین کرد.[۴]
کنیه
نام او محمد بوده و برای وی کنیههای بسیاری مانند ابوجعفر، ابوجاسم، ابواشارات، ابوبرهان، ابوعلی و ابواحمد برشمردهاند. او با لقبهایی چون سَبْعُ الدّجیل، اسَد الدجیل، سَبع الجزیره، باب الحوائج، حامی الجار[یادداشت ۱] و أخوالعباس شناخته میشود. کنیهها و لقبهای او را نشانه ویژگیهای اخلاقی او مانند شجاعت، سخاوت و گذشت دانستهاند. شناخته شدهترین کنیه او «ابوجعفر» و معروفترین لقب وی «سَبْعُ الدجیل»[یادداشت ۲] است.[۵] علت شهرت وی به این لقب را محل دفن او در منطقه دجیل و ویژگی شجاعت او در برابر ظالمان دانستهاند.[۶]
تبار
پدر وی، علی بن محمد(ع)، امام هفتم شیعیان و مشهور به امام هادی(ع) است؛ از این رو، حافظ ابونعیم اصفهانی، نسب او را دارای منزلتی آسمانی[۷] و برخی، نسب او را از شمس ضحی نورانی و بر آن ستون نوری از فجر صبحگاهی دانستهاند.[۸]
مادر
مادر محمد بن علی النقی(ع)، زنی ام ولد بوده و نام وی سلیل، حدیثه، سوسن و جدّه گزارش شده است. سبب شهرت او به «جده»، این است که وی مادر امام حسن عسکری(ع) و جده امام مهدی(ع) بوده است. او در وطن خود، منطقه نوبه، از توابع سودانِ کنونی، دارای اعتبار و منزلت بود؛ وقتی خاندان و خانوادهاش به اسارت درآمدند، او نیز در زمره اسیران بوده و به عنوان کنیز به مدینه آورده شد. گفته شده، با هدایت و لطف الهی، بر امام هادی(ع) وارد شده و با وی ازدواج کرد. امام هادی(ع)، او را از هر پلیدی و آلودگی دور دانسته و به او مژده داد به زودی مادر امام یازدهم خواهد شد. سلیل، در دو کتاب «عیون المعجزات» و «جلاء العیون»، از عارفان و صالحان شمرده شده [یادداشت ۳] و تاریخنگاران دیگر نیز، از پاکدامنی و پرهیزکاری او سخن گفتهاند.
امام حسن عسکری(ع)، مادر خود سلیل را وصی خود قرار داد و او را از زمان شهادت خود با خبر کرد. وی با شنیدن این خبر به شدت گریه کرده و ناله سر داد و امام(ع) او را به آرامش دعوت کرد.[یادداشت ۴] پس از شهادت و دفن امام حسن عسکری(ع) در سامراء، سلیل در این شهر ساکن شده و وصیت کرد پس از مرگ او را کنار شوهر و فرزندانش دفن کنند.[۹] امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، به برخی اصحاب و پیروان خود سفارش میکردند در برخی امور، هنگامی که به آن دو دسترسی نداشتند، به سلیل مراجعه کنند. او را پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) پناه و دادرس شیعیان دانستهاند.[۱۰]
تبعید پدر
در سال ۲۳۳ قمری، با سعایت عبدالله بن محمد، امام جمعه مدینه و دستور متوکل عباسی، یحیی بن هرثمه مأمور شد و امام هادی(ع) را از مدینه به پایتختِ حکومت، سامراء منتقل کرده، تا تحت نظارت حکومت باشد. در این زمان، محمد بن علی النقی(ع)، در مدینه ماند.
برخی، تبعید امام(ع) به سامراء را، سال ۲۴۳ قمری دانسته و برخی دیگر، این تاریخ را رد کردهاند.[۱۱]
جایگاه
محمد بن علی النقی(ع)، نزد امام هادی(ع) و شیعیان، جایگاه بلندی داشت؛ آنقدر که اصحاب و برخی علویان گمان میکردند وی جانشین پدر در امر امامت خواهد بود؛ ولی او پیش از شهادت پدر درگذشت و در مجلس تعزیت او، امام حسن عسکری(ع)، توسط امام هادی(ع)، به عنوان جانشین پس از خود معرفی شد.[۱۲]
مزار
حضرت عباس(ع) نزد ایرانیان شیعه دارد.[۳]
به گفته برخی، امامزاده سید محمد برای شیعیان عرب زبان، همان مقامی را دارد کهپانوشت
- ↑ ابن شهر آشوب مازندرانى، مناقب آل ابیطالب، ج4، ص382.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ طبرسى، اعلام الورى با علام الهدى، ص 367؛ مسعودى، مروج الذهب، ج 2، ص 489.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ستاره درخشان منطقه دجیل عراق، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۴، ص۱۰۹.
- ↑ محمدتقى مجلسى، روضة المتقين، ج 8، ص 626.
- ↑ سيدمحمود غريفى، سبعالدجيل مناخ القاصد الى سامراء، ص 4-5.
- ↑ سعيد ملامحسن اككيم، كرامات السيدمحمدبن الامام على الهادى المعروف بسبع الدجيل، ص 11- 12؛ مجلس السيدمحمد سبع الدجيل، ص 25- 26.
- ↑ حافظ ابونعيم اصفهانى، حلية الاولياء، ج 5، ص 71.
- ↑ باقر شريف القرشى، موسوعة سيرة اهل البيت، ج 34، ص 17.
- ↑ شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 279؛ اعلام الورى، ص 366، شيخ عباس قمى، منتهى الآمال، ج 2، ص 443، شيخ ذبيحالله محلاتى، رياحين الشريعه، ج 3، ص 24- 25؛ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 50، ص 235؛ طبرى آملى، دلايل الامامه، ص 424؛ على بن عيسى اربلى، كشف الغمه، ج 3، ص 271؛ شيخ حسين بن عبدالوهاب، عيون المعجزات، ص 134، اعيان الشيعه، ج 3، ص 289.
- ↑ شيخ حسين بن عبدالوهاب، عيون المعجزات، ص 134، اعيان الشيعه، ج 3، ص 289.
- ↑ مروج الذهب، ج 2، ص 512- 513، تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 512- 513، سبط بن جوزى، تذكرة الخواص، ص 359 و مرآة الزمان، ج 9، ص 553، دائرة المعارف تشيع، ج 2، ص 370..
- ↑ شيخ طوسى، كتاب الغيبة، ص 55- 56 و نيز ص 120- 121، كافى، ج 1، ص 327، ابوعبدالله حسين بن حمدان خصيبى چنبلاتى، الهداية الكبرى، ص 385..