حره شوران
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۲۴ دی ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
حره
«حَرَّة»، واژهای عربی و به معنای زمین سختی است، که از سنگهای سیاه شکل گرفته،[۱] گویی با آتش سوخته باشد.[۲] ریشه این واژه «ح، ر، ر» به معنای گرما بوده[۳] و جمع آن «حِرار» است.[۴] به گفته برخی، «حرّه» به نام «لابة» نیز خوانده شده است.[۵] واژهنامههای پارسی، حرّه را «سنگلاخ سوخته»[۶] و «سنگستان» معنا کردهاند.[۷]
زمینهای حرّه، انبوهی از سنگهای سخت سیاهرنگ و متخلخل[یادداشت ۱][۸] است، که زمینه زیست بشری و کشاورزی در آن فراهم نیست. علت به وجود آمدن این مناطق، گسلهای فراوانی است، که گاه گدازههای آتشفشانی از آن فوران کرده و سطح زمین را به صورت گسترده، بدون آنکه کوهزایی کند، میپوشاند. این گدازهها پس از سرد شدن به رنگ تیره درمیآیند.[۹]
نام
در نزد بیشتر مردم به حره شوران شناخته میشود.[۱۰]
دربارة نامگذاری این حره به شَوران فیروزآبادی احتمال داده است که از شرت الدابه مشتق شده است. شاید این حره محل آوردن حیوانات بوده باشد.[۱۰]
مکان
حرة شَوران در جنوب مدینه واقع شده[۱۰]
این حره بخش جنوب را از حرة شرقى تا غربى پوشانده و آنها را به یکدیگر متصل کرده است.[۱۰]
ویژگی
حرة جنوبیه به دو قسم تقسیم میشود؛ جزء بزرگتر این حره به نام «حره معصم العلیا» است و جزء کوچکتر آن، که از حرههای کوچک تشکیل شده و دارای نامهای محلی هستند، حرة میطان و حرة العصبه هم از اجزاء این حره میباشند.[۱۰] این حره دارای نباتات و محل طبیعی برای چراگاه حیوانات بوده است.[۱۰]
حرة شوران از پرگیاه و پرآبترین حرههای مدینه است؛ لذا درآن، زراعت و دامداری وجود دارد و مزارع و بستانهای زیادی در آن وجود دارد[۱۰]
در حدیث
از پیامبرخدا دربارة حرة شوران وارد شده که فرمودند: «بارک الله فی شوران».[۱۰]
در تاریخ
بنی سُلَیم آنجا را محل سکونت برگزیده بودند.[۱۰]
پانوشت
- ↑ جمهرة اللغة، ج1، ص96؛ معجم مقاییس اللغه، ج2، ص7.
- ↑ کتاب العین، ج3، ص24.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج2، ص7؛ الصحاح، ج2، ص626.
- ↑ کتاب العین، ج3، ص24؛ جمهرة اللغة، ج1، ص96؛ معجم مقاییس اللغه، ج2، ص7.
- ↑ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۴۳۹.
- ↑ فرهنگ لغت دهخدا، ذیل واژه حره.
- ↑ فرهنگ معین، ذیل واژه حره.
- ↑ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دفتر پنجم.
- ↑ اسماعیلی، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ ۱۰٫۵ ۱۰٫۶ ۱۰٫۷ ۱۰٫۸ وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی، ج۴، ص۱۰۲، معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج2، ص 494-496.
- ↑ تخلخل، برابرِ پارسی «porosity»، اصطلاح زمینشناسی بوده و به معنای وجود حفرهها و فضاهای خالی در خاک، رسوب یا سنگ است.
منابع
- جمهرة اللغة، محمد بن حسن بن درید (ابن درید)، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۸م.
- الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد جوهری، تحقیق احمد عبد الغفور عطار، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.
- فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، قم، ۱۴۰۹ق.
- معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، عبدالعزیز کعکی، دار المکتبة الهلال، بیروت ۱۴۱۹ق.
- معجم مقاییس اللغة، احمد بن فارس (ابن فارس)، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق.
- وفاء الوفا بأخبار دارالمصطفی، علی سمهودی، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۲۰۰۶م.