تبدّل حج و عمره: تبدیل شدن یا عدول کردن از یک نوع حج و عمره به نوعی دیگر پس از آغاز آن است.

یکی از مسائلی که در منابع فقهی و در باب حج مورد بحث قرار می‌گیرد مسئله تبدل حج و عمره است. گاهی به صورت اختیاری و گاهی هم از روی اضطرار این موضوع اتفاق می افتد.

در سیره معصومین‌(ع) دو مورد در منابع تاریخی بیان شده است: یکی در حجة الوداع که پیامبر(ص) به کسانی که قربانی نداشتند دستور تبدیل حج افراد به عمره دادند. دیگری در مورد امام حسین(ع) است که احرام حج را به عمره تبدیل کردند.

به باور فقهای امامی اصل بر عدم جواز تبدل حج یا عمره‌ای است که برای فرد تعین یافته؛ اما فقهای اهل سنت دیدگاهشان متفاوت است.

واژه‌شناسی

تبدّل از ریشه «ب ـ د ـ ل» به معنای تبدیل شدن و تغییر یافتن است.[۱] مقصود از تبدل حج به عمره یا تبدل عمره به حج، تبدیل شدن هر یک از این دو عمل عبادی از یک‌گونه به گونه دیگر یا از حج به عمره یا بر عکس، پیش از پایان یافتن آن کار است.[۲]

در منابع فقهی، گاه با واژگانی همچون فسخ، [۳] عدول[۴] و انقلاب[۵] به این موضوع اشاره شده است.

اقسام تبدل

تبدیل حج و عمره به یکدیگر یا تبدیل هر یک از آن دو از یک‌گونه به گونه دیگر، گاه به شکل غیر اختیاری و گاهی به صورت ارادی و اختیاری صورت می‌پذیرد و این گاه واجب است و گاه غیر واجب.

از جمله سبب‌های تبدّل حج و عمره، برتری یک‌گونه از مناسک بر دیگری و یا ضرورت است، مانند نرسیدن در هنگام مقرّر برای انجام دادن یک‌گونه از مناسک. از موارد مهم تبدّل حج و عمره، تبدیل شدن آن در حج نیابتی است. اگر کسی به نیابت از دیگری به حج یا عمره رود، نباید از نوع حجی که انجام آن برایش شرط شده، به گونه‌ای دیگر عدول کند، مگر این‌که حج او مستحب باشد و به گونه‌ای برتر از حج عدول کند.[۶]

اقسام مهم تبدّل عبارتند از: 1. تبدیل حج به عمره مفرده. 2. تبدیل عمره تمتع به حج افراد. 3. تبدیل حج افراد به عمره تمتّع. 4. تبدیل حج قران به عمره تمتّع. 5. تبدیل عمره تمتع به حج قران. 6. تبدیل حج افراد و قران به عمره مفرده. 7. تبدیل عمره مفرده به عمره تمتّع. 8.اشتراط تبدیل حج به عمره. 9. تبدیل حج هنگام فراموشی نوع آن، پس از احرام. 10. تبدیل حج مستحب به حج واجب.

سیره معصومین

بر پایه منابع تاریخی[۷] و روایی، [۸] پیامبر گرامی(ص) در حجة الوداع به آن دسته از اصحاب که همراه خود قربانی نیاورده بودند، دستور فرمود که حج اِفراد خود را به عمره تمتع تبدیل کنند. برخی صحابه مانند عمر بن خطاب با این دستور مخالفت کردند.[۹]

نیز آورده‌اند که امام حسین(ع) در هشتم ذی‌حجه سال 60ق. در مکه احرام حج خود را به عمره تبدیل کرد و با انجام دادن طواف و سعی و تقصیر، از احرام بیرون شد و حرکت به سوی عراق را آغاز کرد.[۱۰] گاه نیز درگیری‌های ایام حج باعث ناتمام ماندن حج و بیرون آمدن حج‌گزاران از احرام حج با تبدیل حج به عمره شده است.[۱۱] موضوع تبدّل حج و عمره در جوامع فقهی در ابواب حج یاد شده است.[۱۲]

احکام فقهی

فقیهان امامی[۱۳] به پشتوانه آیه 196 سوره بقره و احادیث[۱۴] بر آنند که کسی که نوعی از حج یا عمره بر او تعین یافته است، در اصل نمی‌تواند از آن‌گونه حج یا عمره عدول کند.

فقیهان شافعی و مالکی و حنفی نیز به پشتوانه روایات[۱۵] در وضع عادی تبدیل حج یا عمره را پس از احرام جایز ندانسته‌اند.[۱۶]

فقیهان حنبلی تبدیل حج به عمره تمتع را جایز دانسته‌اند؛ اما تبدیل عمره به حج را جایز نشمرده‌اند.[۱۷] با وجود این، گاه تبدیل حج یا عمره به طور اختیاری یا از باب ضرورت تجویز شده که مهم‌ترین مصداق‌های آن عبارتند از:


تبدیل حج به عمره مفرده

فقیهان امامی، [۱۸] حنبلی، [۱۹] برخی فقیهان مالکی[۲۰] و‌ اندکی از حنفیان[۲۱] به پشتوانه احادیث[۲۲] بر آنند که اگر کسی پس از احرام، به وقوف در عرفات و مشعر[۲۳] یا تنها به وقوف در عرفات[۲۴] هنگام ویژه آن نرسد، باید حج خود را تبدیل به عمره مفرده کند و پس از طواف و سعی از احرام بیرون شود.

در برابر، در باور فقیهان شافعی[۲۵] و بر پایه دیدگاه مشهور حنفیان[۲۶] و برخی فقیهان مالکی[۲۷] تحلل و بیرون آمدن از احرام با اعمال عمره (طواف، سعی و حلق) صورت می‌گیرد؛ ولی حج به عمره تبدیل نمی‌گردد.


نیز در باور فقیهان امامی، اگر محصور پس از فرستادن قربانی از بیماری بهبود یابد و با احتمال درک حج به حج‌گزاران بپیوندد، ولی به وقوف نرسد، در صورت ذبح نکردن قربانی ـ و در باور برخی، حتی در صورت ذبح قربانی‌ ـ[۲۸] حج او به عمره مفرده تبدیل می‌شود.[۲۹]


به باور شماری از فقیهان امامی، اگر وقوف در عرفات به مقتضای حکم قاضی اهل سنت در روزی انجام شود که در باور امامیان قطعاً روز عرفه نیست، در صورتی که امکان وقوف اضطراری در مزدلفه ـ هر چند از آن رو که بر خلاف تقیه به شمار می‌رود ـ نباشد، حج تمتع به عمره مفرده تبدیل می‌شود.[۳۰]

در این صورت، حج‌گزار اگر در طول سال آینده استطاعت حج پیدا کند یا از پیش حج بر عهده او مستقر باشد، در سال بعد باید حج را به جا آورد.[۳۱] پشتوانه این سخن، افزون بر روایات عام دلالت‌گر بر تقیه، [۳۲] حدیثی از امام صادق(ص)[۳۳] است.

تبدیل عمره تمتع به حج افراد

بر پایه نظر مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث[۳۴] هرگاه کسانی که وظیفه آن‌ها حج تمتع است، به علت‌هایی مانند ضرورت یا امکان وقوع عادت ماهانه برای زنان، از نرسیدن به وقوف اختیاری در عرفات بیم داشته باشند، باید حج تمتع را به حج افراد تبدیل کنند و حج افراد به ‌جای آورند.[۳۵]

اگر حج یاد شده حجة الاسلام باشد، پس از حج افراد، عمره افراد نیز باید به ‌جای آورده شود.[۳۶] ‌اندکی از فقیهان به پشتوانه برخی احادیث[۳۷] در باره حائض به تبدیل عمره تمتع به حج افراد باور ندارند؛ بلکه پس از گزاردن سعی عمره تمتع و مناسک حج، انجام دادن قضای طواف را پس از پایان مناسک واجب شمرده‌اند.[۳۸]

در باره وجوب و جواز عدول ابتدایی از عمره تمتع به حج افراد برای کسانی که وظیفه‌شان تمتع بوده و پیش از آغاز مناسک عمره تمتع می‌دانند که به وقوف عرفات نمی‌رسند، در فقه امامی سخنان گوناگون به چشم می‌خورد. برخی آن را لازم و کفایت‌گر از حجة الاسلام[۳۹]؛ گروهی جایز؛ و شماری ممنوع و غیر کفایت‌گر از حجة الاسلام دانسته‌اند.[۴۰] عدول از عمره تمتع به افراد در حج مستحب هم لازم است؛ ولی گزاردن عمره مفرده پس از آن، در باور بیشتر فقیهان واجب نیست[۴۱]؛ هر چند برخی آن را واجب شمرده‌اند.[۴۲]


در فرض تاخیر عمدی احرام عمره تمتع یا تاخیر عمدی مناسک آن بدان‌گونه که فرصت گزاردن مناسک حج تمتع از میان برود، نیز عدول از نیت عمره به حج افراد واجب است و احرام‌گزار باید پس از حج افراد، عمره مفرده و در سال بعد حج تمتع را به‌ جای آورد.[۴۳] به فتوای برخی فقیهان امامی، اگر کسی طواف عمره تمتع را در حجة الاسلام از درون حجر اسماعیل انجام دهد و پس از تقصیر و بیرون آمدن از احرام، بطلان طواف عمره را دریابد، حج او به حج افراد تبدیل می‌شود و باید از آن پس، عمره مفرده و در سال بعد حج تمتع به‌ جای آورد.[۴۴] ترک عمدی تقصیر در عمره تمتع نیز از جمله موارد تبدیل عمره تمتع به حج افراد است.[۴۵]

در باور مشهور امامیان، به پشتوانه احادیث[۴۶] اگر تلبیه حج تمتع، به عمد پیش از تقصیر عمره تمتع گفته شود، عمره تمتع باطل و حج تمتع تبدیل به حج افراد می‌گردد.[۴۷] در برابر، برخی به دلیل ممنوع بودن ادخال حج بر عمره پیش از تحلل از عمره، به این تبدّل باور ندارند. در باور آنان، احرام دوم (احرام حج تمتع) باطل است و عمره‌‌گزار باید دیگر بار برای حج تمتع محرم شود.[۴۸]

شیخ طوسی به پشتوانه روایات باور دارد که در صورت «احصار» (بیمار شدن احرام‌‌گزار و ناتوانی او از گزاردن مناسک حج یا عمره)[۴۹] یا «صد» (پیشگیری دشمن از ورود احرام‌‌گزار به مکه و یا جلوگیری از وقوف او در مشعر یا عرفات)[۵۰] حج‌‌گزار حج خود را به عمره تبدیل می‌کند و با شرط‌هایی از احرام بیرون می‌شود.

تبدیل حج افراد به عمره تمتع

فقیهان امامی به پشتوانه احادیث[۵۱] تبدیل حج افراد به عمره تمتع و عدول از افراد به تمتع را جایز شمرده‌اند، مشروط بر آن‌که حج افراد برای حج‌گزار، حجة الاسلام یا واجب معین نباشد[۵۲] و نیز پس از طواف و سعی حج افراد، تلبیه گفته نشود.[۵۳]

شماری از فقیهان عدول را در حج واجب در صورت وجود ضرورت، مانند ترس از وجود دشمن یا وقوع عادت ماهانه، جایز شمرده‌اند.[۵۴]‌ اندکی از فقیهان حکم حج قضاء را در این تبدیل مانند حج اداء می‌دانند.[۵۵] حنبلیان به پشتوانه سخن پیامبر گرامی(ص) در حجة الوداع در باره تبدیل حج همراهان از افراد به تمتع[۵۶] به استحباب این تبدیل به‌گونه مطلق باور دارند.[۵۷] شافعیان، مالکیان و حنفیان به پشتوانه روایات دیگر[۵۸] آن فرمان پیامبر(ص) را ویژه صحابه دانسته و مخاطب آن را دیگر مسلمانان نشمرده‌اند و از این رو، این تبدیل را برای آنان جایز نمی‌دانند.[۵۹]

تبدیل حج قران به عمره تمتع

فقیهان امامی به پشتوانه سیره پیامبر گرامی(ص) در حجة الوداع که قربانی همراه داشت و در نتیجه، حج قران خود را به حج یا عمره دیگر تبدیل نفرمود، [۶۰] تبدیل حج قران به عمره تمتع را جز در حال اضطرار جایز نمی‌دانند، [۶۱] خواه حج قران واجب باشد و خواه مستحب.[۶۲] در صورت از میان رفتن قربانی در حج قران، برخی به پشتوانه فقدان قربانی، به جواز تبدیل حج قران به عمره تمتع باور دارند و شماری دیگر بر پایه «اصل عدم جواز تبدیل» این کار را جایز ندانسته‌اند.[۶۳]

حنبلیان به پشتوانه سخن پیامبر گرامی(ص) در حجة الوداع[۶۴] بر آنند که در صورت همراه نداشتن قربانی، تبدیل حج قران (بر پایه تعریف خود از این حج) به عمره تمتع مستحب است.[۶۵]

تبدیل عمره تمتع به حج قران

حنفیان[۶۶] و برخی حنبلیان[۶۷] بر آنند که اگر عمره‌‌گزار متمتع همراه خود قربانی بیاورد، با انجام دادن عمره تمتع از احرام بیرون نمی‌رود؛ بلکه عمره تمتع او به حج قران تبدیل می‌گردد. از این رو، وی تنها پس از انجام دادن حج قران در روز دهم ذی‌حجه، از احرام بیرون می‌شود. پشتوانه آنان این است که همراه آوردن قربانی در حج، به حج قران اختصاص دارد و تحلّل از آن با ذبح یا نحر قربانی تحقق می‌یابد.[۶۸]

تبدیل حج افراد و قران به عمره مفرده

در باور برخی فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث[۶۹] اگر پس از گزاردن طوافی که در حج قران و افراد بر وقوف در عرفات مقدم شده، حتی طواف مستحب، [۷۰] تلبیه تجدید نگردد، حج باطل می‌گردد و به عمره مفرده تبدیل می‌شود.[۷۱] البته برخی به این تبدیل باور ندارند[۷۲] و‌ اندکی از آن‌ها این تبدیل را ویژه حج افراد می‌شمرند و شامل حج قران نمی‌دانند.[۷۳] نیز در باره تبدیل حج افراد به عمره مفرده در حال اختیار، در فقه امامی دو دیدگاه یاد شده است: جواز و عدم جواز.[۷۴]

تبدیل عمره مفرده به عمره تمتع

بر پایه دیدگاه مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث[۷۵] تبدیل عمره مفرده به عمره تمتع، مشروط به وقوع احرام عمره مفرده در ماه‌های حج، جایز است.[۷۶] برخی فقیهان تلبیه نگفتن حج‌‌گزار پس از طواف و سعی را هم شرط کرده‌اند.[۷۷] شماری از فقیهان امامی، تبدیل عمره مفرده به عمره تمتع را تنها در عمره مستحب جایز شمرده‌اند، نه در عمره واجب.[۷۸] تنها شیخ طوسی به‌گونه مطلق این تبدیل را جایز دانسته است.[۷۹]

اشتراط تبدیل حج به عمره

فقیهان امامی[۸۰] و شافعی[۸۱] و حنبلی[۸۲] به پشتوانه احادیث[۸۳] بر آنند که شرط کردن تبدیل حج به عمره در صورت پیدایش مانع از پایان آن، برای احرام‌گزار مستحب است. برخی از فواید این اشتراط در فقه امامی عبارتند از: استحباب نفسی این اشتراط، واجب نبودن قضای حج فوت شده، واجب نبودنِ فاصله‌انداختن میان عمره تمتع و عمره مفرده.[۸۴]

تبدیل حج هنگام فراموشی نوع آن پس از احرام

فقیهان شافعی[۸۵] و مالکی[۸۶] و حنفی[۸۷] برآنند که اگر احرام‌گزار پس از احرام فراموش کند که احرام او برای چه‌گونه حج یا عمره‌ای بوده، باید حج یا عمره پیشین را به حج قران تبدیل کند.

به باور فقیهان اهل سنت، در حج قران، حج و عمره با یک احرام صورت می‌گیرد. ولی فقیهان حنبلی در این حال، عدول به هر‌گونه حج یا عمره را برای احرام‌گزار جایز دانسته‌اند و بر آنند که اگر این فراموشی یا شک پس از طواف حاصل شود، تنها عدول به عمره جایز است.[۸۸] بر پایه فقه امامی، هر شخص احرام‌گزار بر حسب آفاقی بودن یا نبودن، مکلّف به گونه‌ای خاص از انواع حج است[۸۹] و حق تخییر ندارد. بنابراین، چنین بحثی در فقه امامی زمینه ندارد. این از آن رو است که در صورت فراموشی نوع حج یا عمره پس از احرام، هر مکلّف به وظیفه خود عمل خواهد کرد.

تبدیل حج مستحب به حج واجب

فقیهان شافعی[۹۰] و حنبلی[۹۱] و برخی فقیهان امامی[۹۲] به پشتوانه ادلّه‌ای از جمله احادیث[۹۳] و وجوب فوری حج، باور دارند که اگر کودک نابالغ در اثنای حج (به باور امامیان، پیش از وقوف در مشعر) بالغ شود، حج او که هنگام احرام، مستحب بوده، به حج واجب تبدیل و حجة الاسلام شمرده می‌شود.

پیوند به بیرون

پانویس

  1. العین، ج8، ص45؛ الصحاح، ج4، ص1632؛ لسان العرب، ج11، ص48، «بدل.
  2. کتاب الحج، خویی، ج5، ص431.
  3. تذکرة الفقهاء، ج8، ص392؛ المجموع، ج7، ص166-167؛ الدروس، ج1، ص332.
  4. فتح العزیز، ج7، ص62؛ قواعد الاحکام، ج1، ص399؛ کتاب الحج، خویی، ج2، ص48.
  5. المبسوط، سرخسی، ج4، ص175؛ کشاف القناع، ج2، ص607؛ جواهر الکلام، ج20، ص115.
  6. فتح العزیز، ج7، ص60-62؛ المختصر النافع، ج1، ص77؛ مدارک الاحکام، ج7، ص120-122.
  7. تاریخ الاسلام، ج2، ص702؛ السیرة النبویه، ج4، ص331.
  8. صحیح البخاری، ج2، ص151، 200؛ صحیح مسلم، ج4، ص32؛ علل الشرائع، ج2، ص413.
  9. فقه القرآن، ج1، ص266-267؛ کنز العرفان، ج1، ص292-295.
  10. تاریخ طبری، ج4، ص266؛ الارشاد، ج2، ص66-67.
  11. نک: الکامل، ج11، ص287-288؛ تاریخ الاسلام، ج43، ص41.
  12. تذکرة الفقهاء، ج8، ص69؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص239؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص392؛ المجموع، ج7، ص166-167.
  13. النهایه، ص206؛ اللمعة الدمشقیه، ص66؛ جواهر الکلام، ج18، ص10.
  14. التهذیب، ج5، ص32-33.
  15. سنن الدارمی، ج2، ص50؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص994؛ سنن النسائی، ج5، ص179.
  16. الاستذکار، ج4، ص95، 304؛ المجموع، ج7، ص166؛ المجموع، ج7، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص585.
  17. المغنی، ج3، ص417.
  18. المبسوط، طوسی، ج1، ص383-384؛ السرائر، ج1، ص619-620؛ جواهر الکلام، ج19، ص88.
  19. المغنی، ج3، ص550؛ کشاف القناع، ج2، ص606-607.
  20. مواهب الجلیل، ج4، ص300؛ بلغة السالک، ج2، ص84.
  21. المبسوط، سرخسی، ج4، ص174-175.
  22. سنن الترمذی، ج2، ص188؛ الکافی، ج4، ص475-476؛ التهذیب، ج5، ص294-295.
  23. الدروس، ج1، ص426؛ الحدائق، ج16، ص461.
  24. بدائع الصنائع، ج2، ص126.
  25. المجموع، ج8، ص285-287؛ فتح العزیز، ج8، ص47-52؛ مغنی المحتاج، ج1، ص533.
  26. المبسوط، سرخسی، ج4، ص174-175؛ بدائع الصنائع، ج2، ص220؛ البحر الرائق، ج3، ص101-102.
  27. مواهب الجلیل، ج4، ص300؛ بلغة السالک، ج2، ص84.
  28. الروضة البهیه، ج2، ص370.
  29. کتاب الحج، خویی، ج5، ص455-458؛ تعالیق مبسوطه، ج10، ص675؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص177.
  30. کتاب الحج، خویی، ج5، ص152-153، 158؛ تفصیل الشریعه، ج5، ص107-108؛ مصباح الناسک، ج2، ص253-254.
  31. کتاب الحج، خویی، ج5، ص158.
  32. المحاسن، ج1، ص257؛ الکافی، ج2، ص217؛ دعائم الاسلام، ج1، ص60.
  33. التهذیب، ج4، ص317.
  34. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص381؛ التهذیب، ج5، ص390.
  35. المختصر النافع، ص79؛ المعتبر، ج2، ص783؛ المعتبر، ج2، ص788؛ کشف اللثام، ج5، ص27.
  36. مناسک حج (محشی)، ص135؛ منتخب مناسک حج، ص61.
  37. الکافی، ج4، ص445-446؛ التهذیب، ج5، ص392.
  38. الکافی فی الفقه، ص218؛ نک: کشف اللثام، ج5، ص31-32.
  39. مناسک حج، امام خمینی، ص222-223.
  40. مناسک حج (محشی)، ص131، 135؛ استفتائات جدید حج، ص122-123؛ منتخب مناسک حج، ص221.
  41. مناسک جامع حج، مکارم، ص270؛ توضیح المناسک، ص225.
  42. مناسک الحج، زنجانی، ص51.
  43. مناسک حج، امام خمینی، ص222؛ مناسک حج (محشی)، ص135.
  44. مجمع المسائل، ج1، ص480.
  45. کلمة التقوی، ج3، ص392؛ توضیح المناسک، ص226.
  46. التهذیب، ج5، ص90.
  47. المبسوط، طوسی، ج1، ص316؛ الدروس، ج1، ص333؛ کتاب الحج، خویی، ج5، ص113.
  48. السرائر، ج1، ص580-581؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج8، ص74؛ مجمع الفائده، ج6، ص232-233.
  49. المبسوط، طوسی، ج1، ص332؛ المهذب، ج1، ص270؛ السرائر، ج1، ص638.
  50. المبسوط، طوسی، ج1، ص332؛ المهذب، ج1، ص270؛ السرائر، ج1، ص641.
  51. الکافی، ج4، ص298؛ التهذیب، ج5، ص89؛ الاستبصار، ج2، ص174.
  52. المعتبر، ج2، ص789؛ جواهر الکلام، ج18، ص71-72؛ کتاب الحج، خویی، ج3، ص277.
  53. المبسوط، طوسی، ج1، ص316؛ اللمعة الدمشقیه، ص66؛ کتاب الحج، خویی، ج3، ص278.
  54. الدروس، ج1، ص332.
  55. الدروس، ج1، ص427.
  56. صحیح مسلم، ج4، ص40؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1024؛ سنن ابی داود، ج1، ص426.
  57. المغنی، ج3، ص252؛ المغنی، ج3، ص417؛ کشاف القناع، ج2، ص481-482.
  58. سنن الدارمی، ج2، ص50؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص994؛ سنن النسائی، ج5، ص179.
  59. الاستذکار، ج4، ص95، 304؛ المجموع، ج7، ص166-169؛ البحر الرائق، ج2، ص585.
  60. علل الشرائع، ج2، ص413.
  61. اللمعة الدمشقیه، ص66؛ جواهر الکلام، ج18، ص44-45؛ جواهر الکلام، ج18، ص74؛ مناسک حج، وحید خراسانی، ص85.
  62. جواهر الکلام، ج18، ص74؛ کتاب الحج، محقق داماد، ج1، ص357.
  63. کشف اللثام، ج5، ص60؛ ریاض المسائل، ج6، ص142؛ جواهر الکلام، ج18، ص73.
  64. صحیح مسلم، ج4، ص40؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1024؛ سنن ابی داود، ج1، ص426.
  65. المغنی، ج3، ص252؛ المغنی، ج3، ص417؛ کشاف القناع، ج2، ص481-482.
  66. بدائع الصنائع، ج2، ص221؛ البحر الرائق، ج2، ص629-630.
  67. مطالب اولی النهی، ج2، ص307؛ مطالب اولی النهی، ج2، ص315-316.
  68. البحر الرائق، ج2، ص629-630؛ مطالب اولی النهی، ج2، ص307.
  69. الکافی، ج4، ص298؛ التهذیب، ج5، ص44.
  70. ریاض المسائل، ج6، ص160.
  71. النهایه، ص208-209؛ مجمع الفائده، ج6، ص27؛ الحدائق، ج17، ص263-264.
  72. السرائر، ج1، ص536؛ تبصرة المتعلمین، ص88؛ نک: شرائع الاسلام، ج1، ص176.
  73. التهذیب، ج5، ص44؛ نک: المختصر النافع، ص80؛ کشف الرموز، ج1، ص340.
  74. کشف اللثام، ج5، ص60؛ جواهر الکلام، ج18، ص74؛ مناسک حج (محشی)، ص132-133.
  75. الکافی، ج4، ص534؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص448؛ تاویل الدعائم، ج3، ص228.
  76. الدروس، ج1، ص322؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص697؛ کشف اللثام، ج5، ص27.
  77. الدروس، ج1، ص322.
  78. نک: ذخیرة المعاد، ج2، ص697؛ مناسک حج، امام خمینی، ص223-224؛ استفتائات جدید حج، ص101-102.
  79. المبسوط، طوسی، ج1، ص306.
  80. النهایه، ص213؛ جامع المقاصد، ج3، ص170؛ جواهر الکلام، ج18، ص280.
  81. المجموع، ج8، ص312؛ مغنی المحتاج، ج1، ص534؛ حواشی الشروانی، ج4، ص204.
  82. المغنی، ج3، ص243-246؛ کشاف القناع، ج2، ص474-475.
  83. المصنف، ج4، ص429؛ الکافی، ج4، ص332؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص318.
  84. کتاب الحج، محقق داماد، ج2، ص269-273.
  85. المهذب، ج1، ص376-377؛ فتح العزیز، ج7، ص221-223.
  86. مواهب الجلیل، ج4، ص65؛ التاج و الاکلیل، ج4، ص65-67؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص27.
  87. الموسوعة الفقهیه، ج2، ص180.
  88. المغنی، ج3، ص252-253؛ کشاف القناع، ج2، ص484-485.
  89. المبسوط، طوسی، ج1، ص306؛ المختصر النافع، ج1، ص78-79؛ کشف اللثام، ج5، ص15-16.
  90. فتح العزیز، ج7، ص429؛ المجموع، ج7، ص56-60.
  91. المغنی، ج3، ص200-201.
  92. الخلاف، ج2، ص378-379؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص38؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص421؛ مستمسک العروه، ج10، ص29-30.
  93. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص211.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل تبدل حج و عمره.
  • الارشاد: المفید (م. 413ق.)، بیروت، دار المفید، 1414ق؛
  • الاستبصار: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363ش؛
  • الاستذکار: ابن عبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، 2000م؛
  • استفتائات جدید حج: میرزا جواد تبریزی، قم؛
  • البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. 970ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق؛
  • بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق؛
  • بلغة السالک: احمد الصاوی، به کوشش محمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
  • التاج و الاکلیل لمختصر خلیل: محمد بن یوسف العبدری (م. 897ق.)، بیروت، دار الفکر، 1398ق؛
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک) : الطبری (م. 310ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق؛
  • تاویل الدعائم: النعمان المغربی (م. 363ق.)، به کوشش اعظمی، قاهره، دار المعارف؛
  • تبصرة المتعلمین: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش حسینی و یوسفی، تهران، فقیه، 1368ش؛
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، آل البیت، 1414ق؛
  • تعالیق مبسوطة علی العروة الوثقی: محمد اسحق الفیاض، انتشارات محلاتی؛
  • تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیله: فاضل موحد لنکرانی (م. 1428ق.)، بیروت، دار التعارف للمطبوعات؛
  • توضیح المناسک: محمد حسن مرتضوی لنگرودی (م. 1426ق.)، قم، دفتر حضرت آیت الله، 1423ق؛
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛
  • جامع المقاصد: الکرکی (م. 940ق.)، قم، آل البیت، 1411ق؛
  • جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. 1230ق.)، دار احیاء الکتب العربیه؛
  • الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. 1186ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش؛
  • حواشی الشروانی و العبادی: الشروانی (م. 1301ق.) و العبادی (م. 994ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • الخلاف: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق؛
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق؛
  • دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. 363ق.)، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، 1383ق؛
  • ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (م. 1090ق.)، آل البیت
  • الروضة البهیة فی شرح اللمعه: الشهید الثانی (م. 965ق.)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، 1410ق؛
  • ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م. 1231ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1422ق؛
  • سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م. 275ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1395ق؛
  • سنن ابی‌داود: السجستانی (م. 275ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410ق؛
  • سنن الترمذی: الترمذی (م. 279ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، 1402ق؛
  • سنن الدارمی: الدارمی (م. 255ق.)، دار احیاء السنة النبویه؛
  • سنن النسائی: النسائی (م. 303ق.)، بیروت، دار الفکر، 1348ق؛
  • السیرة النبویه: ابن کثیر (م. 774ق.)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، 1396ق؛
  • شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م. 676ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، 1409ق؛
  • الصحاح: الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛
  • صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛
  • صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر؛
  • علل الشرائع: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، 1385ق؛
  • العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق؛
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623ق.)، دار الفکر؛
  • فقه القرآن: الراوندی (م. 573ق.)، به کوشش الحسینی، قم، مکتبة النجفی، 1405ق؛
  • قواعد الاحکام: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1413ق؛
  • الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. 447ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین7، 1403ق؛
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، بیروت، دار التعارف، 1411ق؛
  • الکامل فی التاریخ: علی ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق؛
  • کشاف القناع: منصور البهوتی (م. 1051ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • کشف الرموز: الفاضل الآبی (م. 690ق.)، به کوشش اشتهاردی و یزدی، قم، نشر اسلامی، 1408ق؛
  • کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. 1137ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛
  • کلمة التقوی (فتاوی) : محمد امین زین الدین، قم، مهر، 1413ق؛
  • کنز العرفان فی فقه القرآن: الفاضل المقداد (م. 826ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، مرتضوی، 1373ش؛
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
  • اللمعة الدمشقیه: الشهید الاول (م. 786ق.)، به کوشش کورانی، قم، دار الفکر، 1411ق؛
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
  • المبسوط: السرخسی (م. 483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
  • مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (م. 993ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، 1416ق؛
  • مجمع المسائل: محمد رضا گلپایگانی (م. 1414ق.)، قم، دار القرآن الکریم، 1409ق؛
  • المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.)، دار الفکر؛
  • المحاسن: ابن خالد البرقی (م. 274ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1326ش؛
  • المختصر النافع: المحقق الحلی (م. 676ق.)، تهران، البعثه، 1410ق؛
  • مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009ق.)، قم، آل البیت، 1410ق؛
  • مستمسک العروة الوثقی: سید محسن حکیم (م. 1390ق.)، قم، دار التفسیر، 1416ق؛
  • مصباح الناسک فی شرح المناسک: تقی طباطبایی قمی، قم، محلاتی، 1425ق؛
  • المصنّف: ابن ابی‌شیبه (م. 235ق.)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، 1409ق؛
  • مطالب اولی النهی فی شرح غایة المنتهی: مصطفی السیوطی (م. 1243ق.)، دمشق، المکتب الاسلامی، 1961م؛
  • المعتبر: المحقق الحلی (م. 676ق.)، مؤسسه سید الشهداء، 1363ش؛
  • المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (م. 1413ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق؛
  • مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق؛
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق؛
  • مناسک الحج: شبیری زنجانی، قم، مؤسسة الولاء للدراسات، 1421ق؛
  • مناسک الحج: وحید الخراسانی، قم، مدرسة الامام الباقر7، 1428ق؛
  • مناسک حج: امام خمینی(ره)؛
  • مناسک حج: مکارم شیرازی، قم، انتشارات مدرسة الامام علی بن ابی‌طالب، 1426ق؛
  • مناسک حج (محشی) : محمد رضا محمودی، تهران، مشعر، 1429ق؛
  • منتخب مناسک حج: امام خمینی(ره)؛
  • مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. 954ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق؛
  • الموسوعة الفقهیه: کویت، وزارة الاوقاف و الشؤون الاسلامیه، 1410ق؛
  • المهذب: القاضی ابن البراج (م. 481ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406ق؛
  • النهایه: الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400ق.