جرف

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۵۰ توسط Kamran (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسه، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی، ابرابزار)

جُرُف، به معنای فرورفتگی زمین، نام دشتی است که در حدود شش کیلومتری مدینه و در مسیر شام قرار دارد. امروزه مدینه گسترش یافته و بخشی از جرف در محدوده شهر واقع شده و بخشی از آن نیز زراعی است.

این منطقه به دلیل اهمیت سوق‌الجیشی، محل استقرار سپاه مسلمانان و نیز مقر مهاجمان به مدینه بوده است؛ به گونه‌ای که در نبرد احد مشرکان مکه، پس از گریز مسلمانان، از آن جا به ایشان حمله کردند.

جرف منطقه‌ای حاصلخیز بوده و چاه‌های فراوانی در آن قرار داشت؛ به همین سبب، شماری از صحابه همچون عمر بن خطاب و عبدالرحمن بن عوف، در این منطقه املاک و مزارع فراوان داشتند.

بر پایه روایتی منسوب به پیامبراکرم(ص)، دجال هنگام خروج در منطقه جرف اردو می‌زند و پرچم خود را درآن جا به اهتزاز درمی‌آورد.

منطقه حاصلخیز جرف

لغت‌شناسی

جُرُف/جُرْف[۱] به معنای زمینی است که بر اثر سیلاب دچار فرورفتگی و گودی شده باشد.[۲]

موقعیت جغرافیایی

در اصطلاح، نام دشتی است در سه میلی (حدود شش کیلومتری) مدینه که در مسیر شام[۳] قرار دارد.

وجه تسمیه

بر پایه برخی گزارش‌ها، نام جرف از سخن تُبَّع، پادشاه حمیر، هنگام عبور از آن جا: «هذا جرف الارض» گرفته شده است.[۴]

منطقه‌ای زراعی و حاصلخیز

جرف منطقه‌ای حاصلخیز بوده است. وجود چاه‌های فراوان مانند جُشَم[۵] و جمل[۶] و سقاخانه سلیمان بن عبدالملک (۹۶–۹۹ق)[۷] در این ناحیه، این سخن را تأیید می‌کند.

نیز شماری از صحابه مانند عمر بن خطاب،[۸] زبیر،[۹] عبدالرحمن بن عوف[۱۰] و مقداد بن اسود[۱۱] در جرف املاک فراوان داشتند.

بر پایه گزارشی، مقداد در همان‌جا به سال ۳۳ق. درگذشت و جنازه او در بقیع به خاک سپرده شد.[۱۲] آورده‌اند که ابوبکر، جرف را به زبیر به اقطاع داد.[۱۳]

امروزه مدینه گسترش یافته و بخشی از جرف در محدوده شهر واقع شده و بخشی از آن نیز زراعی است.[۱۴]

محل استقرار سپاه اسلام

جرف از آن رو که اهمیت سوق‌الجیشی داشت، محل استقرار سپاه مسلمانان و نیز مقر مهاجمان به مدینه بود. در نبرد احد (۳ق) مشرکان مکه در آن جا مستقر بودند[۱۵] که به قاعده، باید پس از گریز مسلمانان، از آن جا به ایشان حمله کرده باشند.

در غزوه بنی‌لحیان[۱۶] (۶ق) و موته (۸ق)[۱۷] و شماری دیگر از غزوات[۱۸] نیز سپاه مسلمانان در آن جا اردوگاه برپا کردند.

حدیث منزلت؛ «افلا ترضْیا علی ان تکون منی منزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» درباره علی(ع) پیش از عزیمت به غزوه تبوک (۹ق) در جرف صادر شده است.[۱۹] بر این اساس، می‌توان گفت که اردوگاه سپاه پیامبر (ص) هنگام غزوه تبوک نیز جرف بوده است.

پیامبر (ص) در واپسین لحظات عمر شریف خود، سپاهی را به فرماندهی اسامة بن زید برای نبرد با روم گسیل داشت. اسامه اردوگاه خود را در جرف نهاد و منتظر پیوستن مسلمانان شد. البته این سپاه به دلایلی اعزام نشد.[۲۰] اسامه بعدها در همین منطقه می‌زیسته و همان‌جا درگذشته است.[۲۱]

محل استقرار سپاه عباسی

بر پایه گزارشی، سپاه عباسی به سال ۱۴۵ق؛ که برای سرکوب قیام محمد بن عبدالله بن حسن معروف به نفس زکیه به مدینه حمله کرده بود، در جرف مستقر شد.[۲۲]

اردوگاه سپاه دجال

در روایتی منسوب به پیامبراکرم (ص)، دجال هنگام خروج در منطقه جرف اردو می‌زند و پرچم خود را درآن جا به اهتزاز درمی‌آورد. آن‌گاه در شهر مدینه سه زلزله رخ خواهد داد و همه منافقان به اوخواهند پیوست.[۲۳] نزدیک مکه نیز جایی به نام جرف وجود دارد[۲۴] که چندان مشهور نیست.

پانویس

  1. معجم ما استعجم، ج2، ص376؛ وفاء الوفاء، ج4، ص48.
  2. الصحاح، ج4، ص1336؛ لسان العرب، ج9، ص25؛ مجمع البحرین، ج5، ص32، «جرف.
  3. معجم ما استعجم، ج2، ص376؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ المعالم الاثیره، ص89.
  4. معجم ما استعجم، ج2، ص377؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ الروض المعطار، ص159.
  5. مراصد الاطلاع، ج1، ص326.
  6. معجم البلدان، ج2، ص128.
  7. المعالم الاثیره، ص141.
  8. معجم البلدان، ج2، ص128.
  9. الطبقات، ج3، ص77؛ فتوح البلدان، ص22، 30.
  10. الطبقات، ج3، ص101.
  11. مروج الذهب، ج2، ص333.
  12. الطبقات، ج3، ص121؛ الثقات، ج2، ص254؛ الروض المعطار، ص159.
  13. حجاز در صدر اسلام، ص357.
  14. المعالم الاثیره، ص89.
  15. آثار اسلامی مکه و مدینه، ص419.
  16. المغازی، ج2، ص535-536.
  17. المغازی، ج2، ص756؛ الطبقات، ج2، ص128.
  18. اسد الغابه، ج3، ص569.
  19. السیرة النبویه، ج2، ص19؛ تاریخ طبری، ج3، ص104؛ التنبیه و الاشراف، ص236.
  20. تاریخ طبری، ج3، ص186؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص484.
  21. الطبقات، ج4، ص54.
  22. تاریخ خلیفه، ص271؛ تاریخ طبری، ج7، ص600؛ تاریخ امراء المدینه، ص126.
  23. سبل الهدی، ج10، ص178؛ وفاء الوفاء، ج1، ص55؛ الروض المعطار، ص159.
  24. معجم البلدان، ج2، ص128

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل جُرُف.
  • آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش.
  • اسد الغابه: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
  • تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. ۸۰۸ق)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
  • تاریخ امراء المدینة المنوره: عارف عبدالغنی، دمشق، دار کنان.
  • تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. ۳۴۵ق)، بیروت، دار صعب.
  • الثقات: ابن حبان (م. ۳۵۴ق)، الکتب الثقافیه، ۱۳۹۳ق.
  • حجاز در صدر اسلام: صالح احمد العلی، ترجمه آیتی، مشعر، ۱۳۷۵ش.
  • الروض المعطار: محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م. ۹۰۰ق)، به کوشش احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان، ۱۹۸۴م.
  • سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۳ق. /۲۱۸ق)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
  • الصحاح: الجوهری (م. ۳۹۳ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • فتوح البلدان: البلاذری (م. ۲۷۹ق)، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م.
  • لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
  • مجمع البحرین: الطریحی (م. ۱۰۸۵ق)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • مراصد الاطلاع: صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م. ۷۳۹ق)، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
  • مروج الذهب: المسعودی (م. ۳۴۶ق)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
  • المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق.
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
  • معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. ۴۸۷ق)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
  • معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. ۴۸۷ق)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
  • المغازی: الواقدی (م. ۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
  • وفاء الوفاء: السمهودی (م. ۹۱۱ق)، به کوشش خالد عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.