امام الحرمین (منصب)

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۵۲ توسط Kamran (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام)

امام الحرمین از ترکیب دو کلمه امام به معنای مقتدا و پیشرو و الحرمین که منظور از آن دو شهر مکه و مدینه است، تشکیل شده است. این واژه لقب ویژه برخی چهره‌های سرشناس دینی و علمی و به ندرت سیاسی در مکه و مدینه می‌باشد. تتبع در منابع تاریخی و تراجم نشان می‌دهد که چنین لقبی بیانگر یک سمت دینی یا علمی نیست و تنها برای تعظیم و تشریف به کار رفته است. عبدالملک بن عبدالله جوینی از مشهورترین افرادی است که به این عنوان لقب گرفته است. اشخاص دیگری مانند: غلام الهراس، رزین بن معاویه عبدری‌ اندلسی و محمد بن عبدالوهاب همدانی کاظمی از جمله کسانی هستند که به این عنوان لقب گرفته‌اند.

واژه‌شناسی

امام از ریشه «ا‌ـ ‌م‌ـ ‌م» به معنای قصد کردن همراه با توجه مشتق شده و به معنای مقتدا،[۱] پیشوا،[۲] راه روشن[۳] و راهنما[۴] به کار رفته است. معنای اصطلاحی: معنای اصطلاحی این واژه به اعتبار موارد و جهات گوناگون آن، متفاوت است؛ مانند امام جمعه، امام جماعت، امام هدایت و امام ضلالت.[۵] این اصطلاح به امامان شیعه انصراف دارد و گاه نیز به صورت لقب درباره برخی خلفا و حکمرانان به کار رفته و گاهی هم اهل سنت آن را برای تعظیم و تفخیم بزرگان دین به کار برده‌اند.[۶]

معنای حرم

حرم از ریشه «ح‌ـ ‌ر‌ـ ‌م» به معنای مکان یا چیزی است که هتک و نقض آن ‌جایز نیست[۷] و حمایت و احترام می‌شود.[۸] هرگاه حرم به طور مطلق به کار رود، مقصود از آن حرم مکه است که جایی شناخته شده است و بیرون آن، حلّ خوانده می‌شود.[۹] گاهی نیز به تمام مکه گفته می‌شود. هر گاه این واژه به صورت تثنیه به کار رود، مقصود دو شهر مکه و مدینة النبی(ص) است.[۱۰] امام الحرمین ترکیبی اضافی به معنای امام دو حرم، یعنی مکه و مدینه، است.

پیشینه

در این‌که آیا «امام الحرمین» عنوان و منصبی رسمی و دارای ضوابط و شرایط ویژه بوده یا به صورت تشریفاتی بر افرادی خاص اطلاق شده، اختلاف است. در بررسی موارد اطلاق این لقب، به درستی نظر دوم باور می‌یابیم.[۱۱] تاریخ ابن خلدون ضمن مقدمه خود در فصل مناصب دینی یا حکومتی، از این عنوان یاد نکرده است.[۱۲] ابن بطوطه (م. ۷۷۹ق.) نیز در سفرنامه خود و با وجود یادکرد از خدام مسجد شریف نبوی و مجاوران و بزرگان مدینه و اهل مکه و مناصب آن مانند قاضی، خطیب، امام الموسم، و عالمان و صالحان مجاور مکه و مشاعر آن، از سمت یا شخصی با عنوان امام الحرمین یاد ننموده است.[۱۳] قَلْقَشَنْدی (م. ۸۲۱ق.) نیز در کتاب صبح الاعشی در بیان ارباب وظایف در حجاز از منصب امام الحرمینی سخنی به میان نیاورده است.[۱۴] در عوض، از شعبان بن حسین بن ملک ناصر محمد بن قلاوون از ملوک دولت ممالیک با لقب امام الحرمین یاد کرده است.[۱۵] این نشان می‌دهد که چنین لقبی بیانگر یک سمت دینی یا علمی نیست و تنها برای تعظیم و تشریف آن حاکم به کار رفته است.

مصادیق

در کتاب‌های رجال و تراجم نیز فقط افرادی‌ اندک با این عنوان یاد شده‌‌اند که وجه اشتراک آن‌ها در یافتن این لقب، چندان روشن نیست و جز درباره جوینی، دلیل نامیدن آن‌ها به این عنوان یاد نشده است. همچنین آگاهی‌های کافی درباره سیر تاریخی این نام‌‌گذاری و منشا پیدایش آن در دست نیست.

عبدالملک جوینی

تقریباً در تمام منابع فقهی، اصولی، کلامی و بسیاری از منابع مشهور تاریخ و تراجم نیز هر گاه بدون آوردن نام، از کسی با این عنوان یاد شده، مقصود عبدالملک بن عبدالله جوینی است. ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله بن یوسف جوینی (م. ۴۷۸ق.) دانشمند شافعی است.[۱۶] وی چهار سال در مکه و مدینه اقامت کرد و در آن‌جا به تدریس و دادن فتوا و عبادت اشتغال داشت. از همین ‌رو، وی را امام الحرمین لقب دادند.[۱۷] سمعانی (۵۶۲-۶۱۶ق.) می‌گوید: او امام امامان علی الاطلاق بود و شرق و غرب جهان اسلام بر امامت او اجماع داشتند. او استادِ غزالی ابوحامد محمد بن محمد بن محمد (م. ۵۰۵ق.) و الکیا ابوالحسن علی بن محمد بن علی الهَرّاسی (م. ۵۰۴ق.) بود و آثار مهمی در کلام، فقه و اصول بر جای نهاد.[۱۸]

افراد مشهور دیگر

افراد مشهور دیگری که دارای این لقب بوده‌اند، سه تن هستند:

غلام الهراس

۱. ابوعلی حسن بن قاسم واسطی مُقْری معروف به غلام الهَراس (۳۷۴-۴۶۸ق.) از قاریان شناخته شده که سال‌ها در مکه و مدینه اقامت داشته است.[۱۹]

سرقسطی

۲. ابوالحسن رُزین بن معاویه عَبْدَری‌ اندلسی مشهور به سرقُسطی محدث مشهور، صاحب کتاب التجرید للصحاح السته که روزگاری دراز در مکه اقامت کرد.[۲۰] وی امام مالکیان در مکه بود و به سال ۵۳۵ق. در مکه وفات یافت.[۲۱] او همچنین کتاب اخبار دارالهجره را درباره شهر مدینه نگاشت که در کتاب تحقیق النصرة بتلخیص معالم دارالهجره به قلم ابوبکر بن حسین مراغی (م. ۸۱۶ق.) از آن سخن رفته است.[۲۲]

ابوالمحاسن

۳. ابوالمحاسن میرزا محمد بن عبدالوهاب همدانی کاظمی، عالم، ادیب، شاعر، لغوی و نحوی شیعه که در کاظمین سکنا گزید و به سال ۱۲۷۸ق. از سوی سلطان عبدالعزیز عثمانی به امام الحرمین ملقب شد. شماری بر آنند که او این لقب را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. وی قاضی ایرانیان در عراق بوده و به سال ۱۳۰۳ق. درگذشته است.[۲۳]

پانویس

  1. . العین، ج8، ص429؛ المصباح، ص23، «ام؛ اقرب الموارد، ج1، ص71، «امم.
  2. . فرهنگ فارسی، ص120، «امام.
  3. . العین، ج8، ص429؛ لسان العرب، ج12، ص26، «امم.
  4. . لسان العرب، ج12، ص26.
  5. . التحقیق، ج1، ص137، «امام.
  6. . دائرة المعارف فارسی، ج1، ص234، «امام.
  7. . اقرب الموارد، ج1، ص633، «حرم.
  8. . الصحاح، ج5، ص1895، «حرم.
  9. . العین، ج3، ص221؛ اقرب الموارد، ج1، ص184.
  10. . لغت‌نامه، ج6، ص7792، «حرمین.؛ اقرب الموارد، ج1، ص633، «حرم.
  11. . نک: الموسوعة العربیة العالمیه، ج21، ص145.
  12. . مقدمه ابن خلدون، ص201.
  13. . رحلة ابن بطوطه، ص386-388.
  14. . صبح الاعشی، ج12، ص228-259.
  15. . صبح الاعشی، ج8، ص108-110.
  16. . الوافی بالوفیات، ج19، ص116-117؛ الاعلام، ج4، ص160.
  17. . الکنی و الالقاب، ج2، ص54-55.
  18. . الوافی بالوفیات، ج19، ص116-117؛ سیر اعلام النبلاء، ج18، ص468-469؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص54.
  19. . الوافی بالوفیات، ج12، ص127-128؛ تاریخ الاسلام، ج31، ص250-251.
  20. . الاعلام، ج3، ص20؛ سیر اعلام النبلاء، ج20، ص204-205.
  21. . سیر اعلام النبلاء، ج20، ص205؛ الاعلام، ج3، ص20.
  22. . تحقیق النصره، ص23؛ الاعلام، ج2، ص63.
  23. . اعیان الشیعه، ج9، ص394؛ الذریعه، ج1، ص195؛ ریحانة الادب، ج1، ص171.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل امام الحرمین.
  • الاعلام: الزركلي (م.۱۳۹۶ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، ۱۹۹۷م؛
  • اعيان الشيعه: سيد محسن الامين (م.۱۳۷۱ق.)، به كوشش حسن الامين، بيروت، دار التعارف؛
  • اقرب الموارد: الشرتوني اللبناني، تهران، دار الاسوه، ۱۴۱۶ق؛
  • تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير: الذهبي (م.۷۴۸ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، ۱۴۱۰ق؛
  • تحقيق النصرة بتلخيص معالم دار الهجره: ابوبکر بن حسن المراغي (م.۸۱۶ق.)، به کوشش الاصمعي، بيروت، اعلمي، ۱۴۰۱ق؛
  • التحقيق: المصطفوي، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش؛
  • دائرة المعارف فارسي: مصاحب و ديگران، تهران، اميركبير، ۱۳۵۶ش؛
  • الذريعة الي تصانيف الشيعه: آقا بزرگ تهراني (م.۱۳۸۹ق.)، بيروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق؛
  • رحلة ابن بطوطه: ابن بطوطه (م.۷۷۹ق.)، بيروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛
  • ريحانة الادب: محمد علي مدرس تبريزي، تهران، خيام، ۱۳۷۴ش؛
  • سير اعلام النبلاء: الذهبي (م.۷۴۸ق.)، به كوشش گروهي از محققان، بيروت، الرساله، ۱۴۱۳ق؛
  • صبح الاعشي: احمد بن علي القلقشندي (م.۸۲۱ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومي، ۱۳۸۳ق؛
  • الصحاح: الجوهري (م.۳۹۳ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، ۱۴۰۷ق؛
  • العين: خليل (م.۱۷۵ق.)، به كوشش مخزومي و السامرائي، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛
  • فرهنگ فارسي: معين (م.۱۳۵۰ش.)، تهران، اميركبير، ۱۳۷۵ش؛
  • الكني و الالقاب: شيخ عباس القمي (م.۱۳۵۹ق.)، تهران، مكتبة الصدر، ۱۳۶۸ش؛
  • لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛
  • لغت‌نامه: دهخدا (م.۱۳۳۴ش.) و ديگران، مؤسسه لغت‌نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش؛
  • المصباح المنير: الفيومي (م.۷۷۰ق.)، قم، دار الهجره، ۱۴۰۵ق؛
  • مقدمة ابن خلدون: ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛
  • الموسوعة العربية العالميه: الرياض، مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر، ۱۴۱۹ق؛
  • الوافي بالوفيات: الصفدي (م.۷۶۴ق.)، به كوشش الارنؤوط و تركي مصطفي، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۲۰ق.