امام صادق(ع)

نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۱۰ توسط Kamran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} امام صادق(ع)، جعفر بن محمد، ششميـن امام شیعیان، يکي از چهار اما...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

امام صادق(ع)، جعفر بن محمد، ششميـن امام شیعیان، يکي از چهار امام مدفون در قبرستان بقيع در شهر مدینهاست. مجموعه سخنان و احدیث آن حضرت در امور فقهی و اخلاقی مرتبط به حج، بنیاد دانش فقهی حج نزد شیعیان را فراهم آورده است.

امام صادق(ع) از نظر علمی چهره‌ای برجسته نزد مسلمانان اعم از شیعه و سنی بوده است. احادیث نقل شده از او بیش از سایر امامان شیعه است و آن حضرت به سبب تاثیر گسترده‌ای که در آموزش شیعیان و شکل‌گیری فقه شیعی داشته، با عنوان رییس مذهب شیعه و بنیانگذار مذهب فقهی جعفری شناخته می‌شود.

امام صادق بیشتر عمر خود را در مدینه زندگی کرد.

زندگی‌نامه

ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علي بن الحسين از نوادگان امام علي(ع) و حضرت فاطمه(س)است. به نقلي نامش را به سفارش پيامبر(ص) جعفر نهادند. [۱] مادرش فاطمه ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر، و جده مادري‌اش اسماء بنت عبدالرحمن بن ابي‌بکر بود. [۲] از اين رو برخي، از آن حضرت با تعبير «ابن المُکرمه» ياد کرده‌اند. [۳] معروف‌ترين کنيه آن حضرت ابوعبدالله (به اعتبار فرزندش عبدالله افطح) است. [۴] لقب صادق از سوي شماري از شاگردان امام، مانند مالک بن انس [۵] و نيز در منابع اهل سنت، مانند «مسند احمد» در سده سوم، ديده مي‌شود [۶] ‌بنابر روایاتی رسول خدا(ص)، ضمن پيشگويي تولد آن حضرت، سفارش کرده بود او را صادق بنامند. [۷] به نظر برخي دانشوران اهل سنت، راستگويي امام صادق(ع) سبب اين نامگذاري بوده است. [۸] برخي لقب صادق را در مقابل کذاب خوانده شدن محمد نفس زکيه دانسته‌اند. [۹] منصور عباسي که خلافتش (136- 158ق.) از سوي امام پيشگويي شده بود، چنين لقبي را براي آن حضرت بارها به کار مي‌برد. [۱۰] در قولي ديگر لقب صادق براي حضرت در برابر جعفر کذاب، که از نسل پنجم آن حضرت بود و به دروغ ادعاي امامت داشت، نهاده شده است. [۱۱]

امام صادق (ص) بنا بر قول مشهور نزد شيعه، در سال 83 [۱۲] و به نقل اهل سنت سال 80 هجري در مدينه [۱۳] در سپيده‌دم روز جمعه يا سه‌شنبه، هشتم رمضان، متولد شد. [۱۴] به رغم ثبت نشدن روز تولد امام در منابع متقدم، از سده ششم به بعد، منابع اماميه 17ربيع الاول را به عنوان روز تولد امام [۱۵] شناسانده و ميان متأخرين شهرت يافته است. [۱۶]

محل تولد امام

در اين که زادگاه امام صادق مدينه بوده اختلاف نيست. مطابق قولي تأييد نشده، زادگاه حضرت در مکه، در خانه‌‏اي معروف به دار ابي‏ سعيد، نزديک دارالعجله (سمت صفا و مروه) بوده است. با اينکه فاسي مکي کتيبه‏‌اي در اين خانه ديده که بر آن نوشته شده بود: «هذا مَولدُ جَعفر الصّادق عليه السلام و دَخَلَهُ النَّبي صلي الله عليه و آله». اين خانه در سال 623ق. در امارت اشراف حسني تعمير گرديد. اما به نظر مي‌رسد اين خانه، زادگاه جعفر طيار بوده است [۱۷] که پس از تسلط آل سعود بر مکه، همراه دارالعجله، تخريب شد. [۱۸].

مدت عمر

امام صادق، به سبب عمر طولاني نسبت به ديگر امامان، به شيخ الائمه نامبردار شده است. [۱۹] قول مشهور، سن امام را 65 سال الکافي، [۲۰] و برخي اقوال ديگر 67 و 68 سال دانسته‌اند. [۲۱] از اين مدت، 12 سال همزمان با زندگي جدش، امام سجاد7، 31 سال هم‌دوره با پدر بزرگوارش و مابقي آن، دوران امامتش بود که از سال 114 تا سال 148ق.، به مدت 34 سال ادامه يافت. [۲۲]

زندگی در مدینه

امام صادق(ص) بيشتر زندگي خود را در مدينه سپري کرد. سفر او به شام به همراه پدر بزرگوارش ا[۲۳] که تاريخ دقيق آن مشخص نيست و نيز سفرهاي آن حضرت به عراق در دوران امامت، به رغم ميل حضرت، دليل سياسي داشت و بنا به اجبار دستگاه خلافت عباسي انجام شد. [۲۴] گزارش‌هايي از اقامت آن حضرت در حيره (از شهرهاي عراق) در دوران امام باقر7 وجود دارد. [۲۵]

مزار امام در بقیع

بنا بر قول مشهور شيعه آن حضرت در سال 148ق. در 25 شوال يا نيمه آن ماه، در 65 سالگي، به سبب مسموميت از سوي منصور عباسي، در مدينه، به شهادت رسيد. ا[۲۶] برخی منابع رحلت امام (ع) را طبیعی دانسته‌اند. [۲۷] مدفن امام صادق(ع) در بقيع و کنار قبر پدر و جدشان امام حسن(ع) واقع شده است. [۲۸] گزارش‌ها نشان مي‌دهد، از سده ششم و حتي پيش‌تر، گنبد و ضريحي براي ائمه بقيع: از جمله امام صادق(ع)، ساخته شده بود [۲۹]. که در سال 1344ق.، پس از سلطه آل سعود بر حرمين، تخريب شد. [۳۰].

جایگاه علمی

آن حضرت - افزون بر جايگاه محوري ميان شيعيان اماميه که وي را رئيس مذهب خود معرفي می‌کنند و براي آن حضرت نقش محوري در بسط و گسترش فرهنگ شيعيان قائلند- در ميان اهل سنت نيز مقام رفيعي داشت؛ به گونه‌اي که چهره‌هاي شاخص آنان، امام صادق7 را از برترين سادات اهل بيت: در فهم، دانش و فضل دانسته [۳۱] و با تعبير بزرگ علويان و شيخ بني‌هاشم [۳۲] ياد کرده‌اند. تکريم اهل سنت از آن حضرت، با عبارت «رضي الله عنه» که معمولاً براي صحابه به کار مي‌رود، حاکي از جايگاه امام صادق(ع) نزد آنان است. [۳۳] حتي برخي دانشوران اهل سنت، فارغ از جايگاه امام، آن حضرت را در شايستگي به خلافت بر منصور ترجيح مي‌دادند. [۳۴] دانشمندان اهل سنت، به ويژه پيشوايان اين مذهب، به مقام تقوا، علم، معنويت و عبادت آن حضرت، در کتب خود، معترف بودند و اقتباس از دانش او را براي خود شرافت و منقبت مي‌شمردند. [۳۵]

امامت

امام صادق(ع)، به عنوان فرزند ارشد امام باقر(ع)، امامت را، به نص جلي و بدون مدعي، در سال 114ق. عهده‌دار شد. امام باقر(ع) از امام صادق(ع) با تعبير: «هذا خير البريه بعدي» و«هذا و الله قائم آل محمد» ياد کرده است. [۳۶] امام باقر7 همچنين هنگام شهادت و در حضور چند نفر، به عنوان شهود، وصايت امام صادق(ع) را ابلاغ و مکتوب کرد. [۳۷] در اثبات امامت حضرت صادق7 به ادله ديگري نيز استناد شده است. تصريح به امامت آن حضرت در روايات نبوي از آن جمله است. [۳۸]

امام صادق(ع)، به اتفاق مخالفان و موافقان امامت آن حضرت، در علم و ديگر کمالات افضل اهل زمانش بود. [۳۹]

حیات سیاسی

آن حضرت در طول امامتش، به مدت ۳۴ سال که مصادف با اواخر حکومت امويان و اوايل حکومت عباسيان بود، با چندين خليفه هم‌عصر بود. مدت 22 سال از دوران امامت امام صادق(ع)، يعني از سال 114 تا 132ق.، در حکومت بني‌اميه سپري شد. خلفاي عباسي معاصر آن حضرت نيز شامل ابوالعباس، معروف به سفاح، (حک:132-137ق.) و ابوجعفر منصور دوانيقي (حک:137-158ق.) بودند که شانزده سال از امامت صادق اهل بيت در عصر آنان سپري شد.

حدود دو دهه از دوران امامت آن حضرت مصادف با ضعف بني‌اميه و تکاپوهاي معارضان بني‌اميه، اعم از شيعيان، خوارج و به ويژه قيام عظيم سياه‌جامگان خراسان، به فرماندهي ابومسلم خراساني، از دعوتگران عباسيان بود.

سياست امام، خودداري از مقابله مستقيم با امويان بود. امام صادق(ع) با قيام‌های ضد اموی همکاري نکرد و براي نمونه با قيام عمويش زيد بن علي در سال 122ق. در کوفه و قيام نفس زکيه در سال 145ق. مخالف بود. [۴۰] وی همچنين دعوت ابوسلمه خلال، از سران قيام عباسي را، براي پذيرش خلافت، رد کرد. [۴۱]

امام همچنين به نامه ابومسلم خراساني، رهبر نظامي دعوت عباسي، واکنش منفي نشان داد. مروج الذهب، ج3، ص254-255؛ مناقب آل ابي‌طالب، ج3، ص355-356

اصلي‌ترين نگراني عباسيان از امام صادق7، ارسال وجوهات از سوي شيعيان به مدينه بود. برخي اخبار مؤيد چنين اقدامي است و گويا عباسيان بر آن آگاهي داشته‌اند. سازمان وکالت، ج1، ص48، 63.

علت ديگر نگراني عباسيان از ناحيه امام، گرايش برخي رجال وابسته به حکومت، مانند جعفر بن محمد بن اشعث خزاعي، به آن حضرت بود. الکافي، ج1، ص475.  به هر روي در خلافت چهار ساله سفاح براي امام صادق7 مشکل عمده‌اي از ناحيه دستگاه خلافت ايجاد نشد.

امام صادق7 درآغاز خلافت منصور، چند بار به مرکز خلافت فراخوانده شد. سياست سختگيرانه منصور، حضرت را به سمتِ در پيش گرفتن نوعي سياست منفي، در قالب تقيه، سوق داد. الامام الصادق، ص39-41. در عین دوری از امور سیاسی،‌آن حضرت همواره از فرصت‌هاي مناسب براي ترويج مکتب اهل بيت: بهره مي‌برد؛ چنان‌که در حضور منصور عباسي به رد و انکار اقتدارگرايي و طاغوت‌گرايي در حکومت کردن و نقد جباريت پرداخت. الفصول المهمه، ج2، ص915؛ مطالب السوول، ص286؛ تهذيب الکمال، ج5، ص79 دنياطلبي و روي آوردن به سلاطين را نکوهش کرد، سير اعلام النبلاء، ج6، ص261-262. از ديگر مواضع صريح سياسي امام صادق7 در پي اهانت حاکم مدينه به حضرت علي7 است که سرزنش شديد منصور را در پي داشت. الامالي، طوسي، ص33-50. البته روابط و مناسبات منصور عباسي با امام صادق7 فراز و فرود داشته و همواره يکسان نبوده است. در مواقعي، به ويژه هنگام بروز قيام‌ها، منصور از ترس همراهي امام با قيام، حضرت را به شدت زير نظر قرار مي‌داد و حتي تهديد به قتل مي‌کرد. منصور عباسي تدريجاً فشار بر شيعيان را تشديد کرد؛ چنان‌که اين خليفه، در مدينه، جاسوساني داشت که در پي شناسايي شيعيان و قلع و قمع آنان بودند. الخرائج و الجرائح، ج2، ص463؛ بحار الانوار، ج47، ص172 در چنين شرايطي، امام صادق7، شيعيان را به تقيه سفارش مي‌کرد. رجال الکشي، ج2، ص501-502؛ تشيع در مسير تاريخ، ص364؛ حيات فکري و سياسي امامان شيعه، ص360 بنا به نقل کليني، منصور به حسن بن زيد بن حسن (م.168ق.)، والي خود در مدينه، دستور داد تا خانه امام صادق7 را آتش بزند. الکافي، ج2، ص537 از مفضل بن عمر نقل شده که منصور چند بار تلاش کرد امام صادق را به شهادت برساند و افرادي را براي آوردن او به مرکز خلافت اعزام مي‌کرد. اما هنگامي که آن حضرت وارد مي‌شد، هيبتشان منصور را مي‌گرفت و از قتل امام منصرف مي‌شد. مناقب آل ابي‌طالب، ج3، ص234

نقش فرهنگی

امام صادق7 بخش عمده فعاليت‌هاي خود را به احيا و نشر حديث پيامبر9 و اهل بيت: اختصاص داد و بدين ترتيب ميراث ارزشمندي به جاي گذاشت. احاديث نقل شده از امام صادق7 بيشتر از ديگر امامان است و غالب سند روايات شيعي و اصول اربعمائه به آن حضرت منتهي مي‌شود. در منابع شيعه و اهل سنت، احاديث بسياري از امام صادق7، در ابواب گوناگون ديني، از جمله اصول و فروع دين، اخلاق و مواعظ و مناظرات نقل شده است. احاديث نقل شده از امام باقر و امام صادق8 از مجموع احاديث نقل شده از رسول خدا9 بيشتر است. تنها ابان بن تغلب يا محمد بن مسلم، بالغ بر سي هزار حديث از امام نقل کرده است. معجم رجال الحديث، ج1، ص133 فقه شيعه عمدتاً بر روايات به‌جاي مانده از امام صادق7 مبتني‌است؛ به همين جهت مکتب فقهي شيعيان دوازده امامي را مذهب جعفري نيز مي‌نامند. تعداد راويان از امام، به اختلاف تا 4000 نفر دانسته شده است. الارشاد، ج2، ص179؛ الامام الصادق و مذاهب الاربعه، ج2، ص61

امام صادق7 در حرميـن:

امام صادق7 با حاکمان انتصابي اموي و عباسي متعددي در مدينه هم‌عصر بود. امراي منصوب اموي عبارت بودند از: خالد بن عبدالملک بن حارث (114-117ق.)، محمد بن هشام بن اسماعيل مخزومي (118-125ق.)، يوسف بن محمد ثقفي(125ق.)، عبدالعزيز بن عمر بن عبدالعزيز (126ق.)، عبدالواحد بن سليمان بن عبدالملک (129ق.)، مختار بن عبدالله اباضي (129ق.)، محمد بن عبدالملک بن عطيه سعدي (130ق.)، وليد بن عروه سعدي (131ق.) و يوسف بن عروه سعدي (132ق.). در عصر عباسيان نيز امام با اميراني هم‌عصر بود که يکي از آن‌ها، داوود بن علي، عموي سفاح و منصور عباسي بود. انساب الاشراف، ج3، ص83؛ تاريخ الطبري، ج7، ص458 او در مدت امارت چهار ماهه‌اش الطبقات الکبري، ج6، ص336؛ تاريخ خليفه، ص270؛ الامامة و السياسه، ج2، ص179، معلي بن خنيس، وکيل آن حضرت، را دستگير و اموال ايشان را توقيف کرد. پس از اين‌که معلي از معرفي کردن شيعيان به داوود امتناع کرد، داوود فرمان اعدام وي را به سيرافي، رئيس شرطه مدينه، داد. اين کار، اعتراض شديد امام صادق7 را به دنبال داشت. داوود در پاسخ به اين اعتراض ادعا کرد که قتل معلي بدون هماهنگي با وي صورت گرفته و سيرافي را به جرم آن کشت. تاريخ اليعقوبي، ج2، ص333؛ رجال الکشي، ص379-380؛ مسند الامام الصادق، ج4، ص533

خانه امام صادق در مکه و مدینه

امام صادق7 در مکه، نزديک دارالعجله سمت صفا و مروه، خانه‌اي داشت که نزديک دار ابي‌سعيد واقع شده بود. طبق قولي، چنان‌که گذشت، اين منزل زادگاه آن حضرت بود. شفاء الغرام، ج1، ص360. آن حضرت در مدينه نيز منزلي داشت که فاطميان مصر، در حکومت الحاکم، آن را که در حال ويراني و متروک بود، گشودند و مصحف، شمشير، کساء، و برخي ديگر از اشيای آن را به مصر منتقل کردند. المنتظم، ج15، ص71؛ البداية و النهايه، ج11، ص342 همچنين براي آن حضرت باغ و مزرعه‌اي پيرامون مدينه ثبت شده است وسائل الشيعه، ج17، ص39؛ بحار الانوار، ج47، ص57 که کارگرانی در آن‌ها برای آن حضرت کار می‌کردند. فروع الکافي، ج5، ص289؛ بحار الانوار، ج47، ص57. گرچه منابع شمار دفعات حج‌گزاري امام صادق7 را گزارش نکرده‌اند، اما زندگي کردن آن حضرت در مدينه و حضور مستمر و مداوم ايشان در موسم حج حج الانبياء و الائمه، ص341-343.، گوياي اهتمام ويژه آن حضرت به حج و عمره است. حتي به نقلي امام، در دوران نوجواني، سفر حج داشته است. الکافي، ج2، ص86

تعالیم امام درباب حج

روايات پرشماري از امام صادق7 درباره آداب و مناسک حج نقل شده است. نقش آن حضرت در تبيين مسائل حج به حدي است که به نقل از ابوحنيفه، اگر جعفر بن محمد نبود، مردم مناسک حج خود را نمي‌دانستند. من لايحضره الفقيه، ج2، ص519 منابع روايي بابي را به حج اختصاص داده‌اند که روايات آن غالباً از امام صادق7 است. برخي محققان، اين روايات را به صورت مستقل جمع‌آوري کرده‌اند. حج الانبياء و الائمه، ص386 امام درباره اهميت و لزوم فراگيري احکام و مناسک حج، که قبولي آن در انجام درست اعمال است، به زراره (از اصحاب امام) -که گفته بود حدود چهل سال است که از شما درباره حج مي‌پرسم و شما فتوا مي‌دهيد- يادآور شد: «خانه‌اي که بيش از دو هزار سال پيش از پيدايش آدم حج گزارده مي‌شد، در 40 سال مسائل آن پايان نمي‌پذيرد». من لايحضره الفقيه، ج2، ص519

اهمیت حج

از آن حضرت در باب اهميت حج رواياتي نقل شده که در آن‌ها حج برترین راه از راه‌های خدا و همرتبه جهاد دانسته شده است. دعائم الاسلام، ج1، ص 293؛ الکافي، ج4، ص253. آن حضرت حج را آن را آزمايشي از سوي خدا، براي ميزان طاعت بندگان، عنوان کرده و پابرجايي دين را به برپايي کعبه منوط کرده است. علل الشرائع، ج2، ص89؛ مسند الامام الصادق، ج13، ص416 امام7 بهره‌مندي از منافع گوناگون تجاري، فراگيري معارف و احاديث رسول خدا9، را از حکمت‌هاي حج خوانده است. وسائل الشيعه، ج11، ص14 از آثار و برکات حج در سخنان امام صادق می‌توان به، پاک شدن از گناه وسائل الشيعه، ج11، ص109.، نورانيت الکافي، ج4، ص255. ؛ همنشيني با پيامبران و صالحان من لايحضره الفقيه، ج2، ص235، در امان بودن از عذاب الامالي، طوسي، ص668، نوشته شدن حسنه از ابتداي حرکت و افزايش درجه حج‌گزار ، نجات از آتش، حفظ خانواده و اموال الکافي، ج4، ص253، افزايش مال و روزي الکافي، ج4، ص252، استجابت دعا الکافي، ج2، ص509 است.

آداب سفر حج در سخنان امام

با توجه به لزوم پاک کردن خانه دل، پيش از ورود به حرمين شريف، امام در روايتي توبه و استغفار را هنگام اراده حج يادآور شده، فرمود: «هرگاه اراده حج کردي با آب توبه خالص، گناهانت را بشوي». مصباح الشريعه، ص142آن حضرت همچنين به انجام حج، با مال پاک، تأکيد کرده است. وسائل الشيعه، ج12، ص60امام درباره استطاعت حج در پاسخ سؤال کننده‌اي که از آيه شريفه: (وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً) پرسيده بود، مقدار مال را به اندازه‌اي دانست که بتواند با بخشي از آن حج انجام داده و بخشي را نيز براي خوراک خانواده‌اش باقي بگذارد. وسائل الشيعه، ج11، ص37امام صادق7 مراقبت از دارايي و اثاثيه را در سفر حج متذکر شده، و در پاسخ صفوان جمال که از آن حضرت درباره بستن نفقه به کيسه‌‌اي در کمرش پرسيده بود آن را بي‌اشکال دانست، و حفظ نفقه را از توانمندي مسافر دانست. وسائل الشعيه، ج11، ص419. امام حتي دراهم داراي تصوير در هميان را در حال احرام جايز دانسته و يادآوري کرده است که آن‌ها، پس از خداوند، تکيه‌گاه مسافر است. من لايحضره الفقيه، ج2، ص280 بر اساس روايتي از امام صادق7 شايسته است مسافر حج، سفر حج خود را به اطلاع برادران ديني خود برساند. آنان نيز لازم است هنگام بازگشت حاجي به ديدن وي بيايند. وسائل الشيعه، ج11، ص448.

بديهي است که چنين اقدامي موجب زدودن تيرگي‏ها و کدورت‏ها از دل انسان‏ها است. آن حضرت، ضمن توصيه به داشتن همراه در سفر و پرهيز دادن از تنها سفر کردن آداب سفر حج، ص45، درباره انتخاب همراهان شايسته و هم‌شأن يادآور شد: «با کسي همسفر شو که موجب افتخار و زينت تو باشد و با آن کس که تو باعث افتخار او باشي، همراهي مکن». وسائل الشيعه، ج11، ص412؛ ج12، ص413 

در سخنان امام صادق به وصیت پیش از سفر وسائل الشيعه، ج11، ص369 و صدقه دادن پیش وسائل الشيعه، ج11، ص375 و پس از مناسک حج الکافي، ج4، ص533توصیه شده است. همچنين امام صادق7، به نقل از رسول خدا9، نماز خواندن پيش از سفر و آغاز آن با نماز را بهترين عمل برشمرده است. وسائل الشيعه، ج11، ص379 امام7 دعا خواندن هنگام خروج براي سفر مکه وسائل الشيعه، ج8، ص303؛ المحاسن، ج2، ص88و به همراه داشتن نيازمندي‌هاي سفر، مانند دارو، نخ خياطي و سوزن من لايحضره الفقيه، ج2، ص185 و همراه داشتن توشه پاکيزه و بخشش آن را به همراهان، از جوانمردي دانسته است. وسائل الشيعه، ج11، ص424 نيز آن حضرت به برداشتن تربت امام حسين7 توصيه کرده و آن را براي در امان ماندن از ترس، مفيد دانسته است. وسائل الشيعه، ج11، ص427 به نقل از آن حضرت، هنگام سوار شدن بر مرکب، مستحب است از خداوند سپاسگزاري کرده و دعاي: «الحمد لله الذي هدانا للاسلام...» خوانده شود. وسائل الشيعه، ج11، ص387 آن حضرت مسافر حج را به رعايت اخلاق اسلامي، همچون فروبردن خشم، گذشت کردن، لزوم پرهيز از خيانت، اختلاس، دزدي و ربا الکافي، ج5، ص124، سخاوت داشتن در سفر حج الکافي، ج4، ص286، پرهيز از ناسازگاري، آزار نرساندن به همسفران و ناديده گرفتن لغزش‌هاي آنان الکافي، ج2، ص354توصيه کرده و مهرورزي را، به نقل از پيامبر9، موجب استحکام دوستي دانسته است. الکافي، ج2، ص642امام صادق7 از دلايل جوانمردي در سفر را کتمان اسرار و رازداري پس از سفر بيان کرده است. تحف العقول، ص373؛ الامالي، مفيد، ص44 آن حضرت احترام به سالخوردگان را احترام به خدا الکافي، ج2، ص658 و سلام کردن به همسفران را موجب انس با يکديگر و سلام با صداي بلند را موجب عدم شائبه جواب ندادن دانسته است. الکافي، ج2، ص645 آن حضرت کمک به همسفران و نگهدارنده اثاثيه طواف‌کنندگان را داراي اجر بيشتري از آنان الکافي، ج4، ص545و حتي پرستاري و در کنار بيمار بودن و مدارا با بيمار را برتر از نماز خواندن در مسجد (نبوي) دانسته است. الکافي، ج4، ص546آن حضرت در روايتي، ماندن سه روز در کنار بيمار را از حقوق مسافر بر شمرده است. بحار الانوار، ج73، ص273 اهميت حل مشکل همسفران در نظر امام به حدي است که آن حضرت، حتي قطع طواف واجب براي شتافتن به کمک همسفر را جايز دانسته است. الکافي، ج2، ص171-172داشتن ارتباط در سفر، مانند نامه‌نگاري با خانواده، خويشان و دوستان، از توصيه‌هاي امام صادق7 در سفر است. آثار الصادقين، ج8، ص293. امام صادق7 به حاجيان توصيه کرده که پيوسته مراقب وقت واجبات الهي باشند. مصباح الشريعه، ص48. آن حضرت به خواندن نماز در مسجدالحرام و مسجدالنبي، که نماز در اولي يکصد هزار و در دومي ده هزار پاداش دارد، توصيه کرده است. الکافي، ج4، ص586 لزوم پرداختن به عبادت و غنيمت شمردن اوقات الکافي، ج2، ص86-87، شرکت در نماز جماعت غير شيعه الکافي، ج2، ص635، نظم صفوف بحار الانوار، ج83، ص18، رو به قبله نشستن - به تأسي از رسول خدا9 که بيشتر اوقات رو به قبله مي‌نشست- مکارم الاخلاق، ص26 خودداري از اسراف بحار الانوار، ج72، ص303، پرهيز از پرخوري و خواب زياد وسائل الشيعه، ج24، ص242، رعايت نکات بهداشتي مانند شستن دست‌ها، پيش و پس از صرف غذا فروع الکافي، ج6، ص290، و مسواک زدن که امام آن را از اخلاق انبيا برشمرده است بحار الانوار، ج73، ص131، از ديگر آداب سفر حج است. تکرار کردن لبيک، با صداي بلند، براي مردان، پس از احرام در مسجد شجره، هنگام سوار شدن يا پياده شدن از مرکب، در سرازيري و بلندي، برخورد با سواره، هنگام سحر و قطع لبيک با ديدن خانه خدا از ديگر سفارش‌هاي امام صادق7 درباره فرد محرم است. الحج و العمرة في الکتاب و السنه، ص182-184، 467امام صادق7 که خود و همراهانش، در منطقه فخّ غسل کرده بودند، به زائران بيت الله الحرام، هنگام ورود به مکه، انجام غسل را سفارش کرده‌اند و در صورت عدم موفقيت، انجام آن را، هنگام ورود به حرم، يادآور شدند. الحج و العمرة في الکتاب و السنه، ص56-57 حرمت حرم نزد آن حضرت تا آن‌جا بود که از تأديب خادمان خود، در محدوده حرم، پرهيز داشت. قرب الاسناد، ص364امام7 تواضع را از آداب دخول به حرم مصباح المتهجد، ص679؛ السرائر، ج1، ص570. دانسته و يادآورشده است که مسافر کعبه، پس از نهادن اثاثيه خود در محل استقرارش الکافي، ج4، ص399-400. و پس از غسل، کنار کعبه رفته تهذيب الاحکام، ج5، ص251 و از باب بني‌شيبه وارد شود. امام7 حکمت دخول از اين باب را دفن شدن بت بني‌شيبه، در فتح مکه (سال هشتم هجرت)، به دست امام علي7 دانسته، و اين نحوه ورود را سنت نبوي دانسته است الحج و العمرة في الکتاب و السنه، ص67 آن حضرت در محدوده حرم، اظهار بدهي بدهکار را سزاوار ندانسته است. الکافي، ج4، ص241.

امام صادق7 در آداب ورود به مسجدالحرام به موارد زير اشاره کرده‌اند: حرکت با پاي برهنه، داشتن خشوع و خضوع الکافي، ج4، ص401-402. ، طواف نکردن در حال خستگي، حرکت آرام و معتدل در طواف براي آزار نديدن ديگر طواف‌کنندگان الحج و العمرة في الکتاب و السنه، ص191، 193. ، خودداري از طواف مستحبي و دادن امکان براي کساني که طواف واجب انجام مي‌دهند، فرستادن تکبير و صلوات هنگام ازدحام براي استلام حجرالاسود و عدم استلام آن، و استلام آن هنگام خلوتي. الکافي، ج4، ص405، 407، 412 امام صادق7 به نماز و دعا خواندن بسيار در مسجدالحرام سفارش کرده الکافي، ج4، ص527و از «اِحتباء» (نشستن بر نشيمنگاه خود با حلقه زدن دست‌ها گرد زانو) منع فرموده است. الکافي، ج2، ص663 امام صادق7، در بيان آداب سعي بين صفا و مروه، ضمن توصيه به آرامش و وقار و نگاه به کعبه در بالاي صفا، حمد و ثناي الهي و يادآوري نعمت‌هاي الهي، ادعيه و اذکاري را، از جمله گفتن هفت مرتبه «اللهُ اکبَر»، «الحُمْدُ للهِ»، و «لا إِلهَ إِلَّا اللهُ» و سه مرتبه «لا الهَ الّا اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريک لَهُ، لَهُ المُلک وَ لَهُ الحَمْدُ، يحْيي ويميتُ وَ هُوَ حَي لا يمُوتُ وَ هُوَ عَلی کلِّ شَيء قدِير» سفارش کرده‌اند. الحج و العمرة في الکتاب و السنه، ص205 از آن حضرت خواندن دعايي خاص در عرفات نقل شده است. اقبال الاعمال، ج2، ص73 امام صادق7 بازگشت نزد خانواده را، پس از انجام مناسک حج، مستحب، و دليل آن را شوق بازگشت دوباره به حج دانست. الحج و العمرة فی الکتاب و السنه، ص267. آن حضرت همچنين ماندن يک روز پيش از حج را در مکه بهتر از دو روز ماندن پس از حج بيان کرده‌اند من لايحضره الفقيه، ج2، ص525 و در آداب خروج از مکه، صدقه دادن را موجب کفاره گناهان در حال احرام و مدت اقامت در مکه دانسته‌اند. الکافي، ج4، ص530آن حضرت همچنين سفارش کرده که وداع کعبه با طواف، و در صورت امکان استلام حجرالاسود در هر شوط، و نيز استلام رکن يماني و خواستن بهشت از خدا، انجام شود. گزارش شده، امام صادق7، هنگام وداع خانه خدا، مدت زيادي را به سجده مي‌افتاد و پس از آن از مسجد خارج مي‌شد. الکافي، ج4، ص531 امام صادق7 شريک کردن ديگران را در حج نوعي صله رحم و داراي پاداش حجي همانند حج دانست. الکافي، ج4، ص316؛ وسائل الشيعه، ج8، ص143 بنا به روايتي از امام صادق7، آن حضرت زيارت حرم معصومين: در مدينه را وسيله کمال و اتمام حج علل الشرائع، ج2، ص459و زيارت رسول خدا9 را همسنگ زيارت خدا در عرش عنوان کرد. الکافي، ج4، ص548.

بنا به روايتي، امام صادق7، هديه حج را جزو حج دانست من لايحضره الفقيه، ج2، ص225.و فرمود: «هنگامي که يکي از شما به مسافرت رفت، موقع برگشتن، به هر مقدار که براي او امکان دارد، هرچند يک سنگ، براي خانواد خود هديه بياورد». وسائل الشيعه، ج11، ص459 امام خوشامدگويي به حاجي و مصافحه با او را مانند کسي دانسته که حجرالاسود را لمس کرده باشد. ثواب الاعمال، ص50.

در حديث ديگر، آن حضرت، ثواب معانقه با حاجي را همچون ثواب استلام حجرالاسود دانسته است من لايحضره الفقيه، ج2، ص147

امام صادق7 انجام عمره در هر يک از ماه‌هاي سال را روا، اما عمره رجبيه را برتر مي‌دانست. الکافي، ج4، ص536؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص453 در نقلي آن حضرت، براي انجام عمره، منتظر بيست سوم رمضان مي‌شد، آن‌گاه احرام بسته و مشغول مناسک مي‌شد. الکافي، ج4، ص536 بنا به روايتي از آن امام، انجام عمره در اين ماه معادل يک حج است. الکافي، ج4، ص548 امام صادق7 مقصود از آيه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ) را انجام آن‌ها و پرهيز از هر چيزي که محرم در اين دو از آن پرهيز مي‌کند، تفسير کرد. الکافي، ج4، ص264

توصيف حرمين در سخن امام

امام صادق7 در روايتي، مکه را دوست‌داشتني‌ترين زمين نزد خداوند دانسته که خاک، سنگ، درخت، کوه و آبي محبوب‌تر از آن‌ها نيست. الکافي، ج2، ص243. 

آن حضرت وجه تسميه کعبه و مربع بودن آن را بدان جهت دانسته که کعبه در مقابل بيت‌المعمور، که به شکل مربع است، استقرار گرفته و غرض خدا بر اذکار: «سبحان الله، الحمد لله و لا اله الا الله»، استوار است. علل الشرائع، ج2، ص398 در سخني از امام صادق7 رکن يماني دري از درهاي بهشت است که از هنگام گشوده شدنش، بسته نشده است. علل الشرائع، ج4، ص409آن حضرت بوسيدن و استلام حجرالاسود را، در صورتي که ازدحام نباشد، توصيه کرده و فرموده است: «در وقت ازدحام، از دور بر او تکبير بگويند». نک: الکافي، ج4، ص404؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص103از نظر امام صادق7، استلام حجرالاسود از زنان برداشته شده است. من لايحضره الفقيه، ج2، ص326.

به نقل امام7، حِجر اسماعيل، محل سکونت حضرت اسماعيل و نيز محل دفن او و مادرش هاجر بوده است. الکافي، ج4، ص210آن حضرت ملتزم را جايي دانسته که اگر بنده‏اي در آن‌جا به گناهانش اعتراف و طلب استغفار کند، بخشوده مي‌شود. الکافي، ج4، ص410. امام صادق7 مسعي را جايي معرفي کرده که روي زمين دوست‌داشتني‌تر از آن نبوده و فلسفه آن را تحقير زورگويان در آن‌جا دانسته است. الکافي، ج4، ص434در روايتي از امام صادق7 نامگذاري اين سرزمين به عرفات از اين رو بوده که جبرئيل، در ظهر عرفه، به ابراهيم7 ابلاغ کرد تا به گناهان خود اعتراف کرده و مناسک را بشناسد. الکافي، ج4، ص436

پانویس

  1. دلائل الامامه، ص248؛ احقاق الحق، ج13، ص63-64.
  2. الطبقات الکبري، ج5، ص320؛ الارشاد، ج2، ص176
  3. رجال الکشي، ص212؛ الانوار البهيه، ص150؛ مسند الامام الصادق، ج4، ص529
  4. مطالب السوول، ص284؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص293
  5. الامام الصادق، ج1، ص77، 239؛ بحار الانوار، ج96، ص182؛ حلية الابرار، ج4، ص15 ،
  6. مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص122.
  7. کمال الدين، ص319؛ علل الشرائع، ج1، ص234
  8. وفيات الاعيان، ج1، ص327؛ الائمة الاثناعشر، ص85
  9. کمال الدين، ص319
  10. مقاتل الطالبيين، ص173؛ مناقب آل ابي‌طالب، ج3، ص392-393؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج18، ص181
  11. نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج18، ص180؛ الدر النظيم، ص622.
  12. الکافي، ج1، ص472؛ الارشاد، ج2، ص179؛ وفيات الاعيان، ج1، ص327؛ دلائل الامامه، ص245
  13. تاريخ الکبير، ج2، ص198؛ مشاهير علماء الامصار، ص206،
  14. وفيات الاعيان، ج1، ص327؛ روضة الواعظين، ج1، ص212
  15. اعلام الوري، ج1، ص514؛ روضة الواعظين، ج1، ص212.
  16. نک: بازپژوهش تاريخ ولادت و شهادت معصومان، ص373-394
  17. شفاء الغرام، ج1، ص360؛ تاريخ مکة المشرفه، ص186
  18. العقد الثمين، ج1، ص263؛ الجامع اللطيف، ص288؛تحصيل المرام، ج1، ص545
  19. سيري در سيره ائمه، ص36؛ مناقب و مراثي اهل بيت، ص192.
  20. ج1، ص472، 475؛ الارشاد، ج2، ص180.
  21. دلائل الامامه، ص246
  22. الکافي، ج1، ص475؛ الارشاد، ج2، ص180؛ مناقب آل ابي‌طالب، ج3، ص399
  23. ثباة الهداه، ج4، ص118؛ حياة الامام الباقر، ج2، ص61
  24. الامام الصادق، ج1، ص124.
  25. الملل و النحل، ج1، ص147؛ تهذيب الکمال، ج5، ص79
  26. لارشاد، ج2، ص180؛ روضة الواعظين، ج1، ص212.
  27. الارشاد، ج2، ص193.
  28. الارشاد، ج2، ص180؛ دلائل الامامه، ص246؛ الفصول المهمه، ج2، ص1093
  29. پنجاه سفرنامه، ج2، ص441، 587؛ ج3، ص99، 440-441
  30. کشف الارتياب، ص55، 287
  31. وفيات الاعيان، ج1، ص327؛ مطالب السوول، ص283
  32. سير اعلام النبلاء، ج6، ص255
  33. العقد الفريد، ج2، ص303؛ تفسير ابن کثير، ج4، ص20
  34. سير اعلام النبلاء، ج13، ص120؛ التحفة اللطيفه، ج1، ص242
  35. مطالب السوول، ص283؛ کشف الغمه، ج2، ص367.
  36. الارشاد، ج2، ص181؛ اعلام الوري، ج1، ص517-519؛ الفصول المهمه، ج2، ص909.
  37. الکافي، ج1، ص307؛ الارشاد، ج2، ص181؛ المستجاد، ص175-176
  38. عيون اخبار الرضا، ج1، ص48-49؛ الغيبه، ص145؛ الکافي، ج1، ص527.
  39. نک: الارشاد، ج2، ص182؛ الفصول المهمه، ج2، ص907؛ المستجاد، ص176-177.
  40. الامالي، صدوق، ص94؛ الارشاد، ج2، ص267-271
  41. ينابيع الموده، ج3، ص161؛ مروج الذهب، ج3، ص253-254؛ عمدة الطالب، ص93.