سید محسن اعرجی
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
سید محسن اعرجی (۱۱۳۰-١٢٢٧ق)، فرزند حسن، از خاندان اعرج، متولد بغداد و از عالمان شیعه است. او استادانی مانند سید محمدباقر بهبهانی و سید مهدی بحرالعلوم طباطبائی داشت و استادش، جعفر کاشف الغطاء ارادت ویژهای به او داشت. او شاگردانی مانند سید محمدباقر شفتی، محمدابراهیم کلباسی و سید عبدالله شبر کاظمی تربیت کرد. وسائل الشیعه الی احکام الشریعه از مهمترین آثار اوست. او را در مقامات معنوی و ویژگیهای اخلاقی ستودهاند.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | سید محسن بن حسن بن مرتضی اعرجی حسینی کاظمی بغدادی |
لقب | مقدس کاظمی |
نسب | آل اعرج |
زادروز | ۱۱۳۰ق. |
زادگاه | عراق، بغداد |
مذهب | شیعه |
تاریخ درگذشت | ١٢٢٧ق. |
محل درگذشت | عراق، کاظمین، بغداد |
آرامگاه | در کاظمین، در خانه وی، در نزدیکی حرم کاظمین(ع) |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | جعفر کاشف الغطاء، سید محمدباقر بهبهانی |
محل تحصیل | نجف |
اجازه روایت از | میرزای قمی، سلیمان بن معتوق، جعفر کاشفالغطاء |
شاگردان | سید محمدباقر شفتی، محمدابراهیم کلباسی، سید عبدالله شبر کاظمی |
ولادت
سید محسن اعرجی، فرزند سید حسن بن مرتضی، که به حسینی، کاظمی، بغدادی و «مقدس کاظمی» نیز معروف بود،[۱] در سال ۱۱۳۰ق. در بغداد به دنیا آمد.[۲] پدرش روحانی و مادرش علویه بود.[۳]
تبار
خاندان اعرجی یا آل اعرجی، یکی از خاندانهای برجسته و بزرگ شیعه شمرده شده است. نسب این خاندان به عبیدالله اعرج، فرزند حسین اصغر، پسر امام سجاد(ع) میرسد. حسین اصغر، از محدثان و عالمان دوره خود بوده و از عمهاش فاطمه، دختر امام حسن(ع) و برادر خود، امام باقر(ع) حدیث نقل کرده است. او دارای چهر پسر بوده و مستجاب الدعوه خوانده شده است. وی در مدینه درگذشته و در قبرستان بقیع به دفن شد.[۴] عبیدالله اعرج، جد اعلای آل اعرج، یکی از فرزندان حسین اصغر بوده و به دلیل لنگ بودن یکی از پاهایش به اعرج مشهور شد.[۵]
تحصیلات
سید محسن، در نوجوانی در بغداد ، در کار تجارت بود. او در کنار تجارت، تدریس ادبیات عرب را آغاز کرده و تا نزديک چهل سالگی به این کار ادامه داد؛ سپس برای آموختن علوم دینی، به نجف کوچ کرده و از استادان آن حوزه بهره برد؛[۶] برخی از آنها عبارتند از:
- جعفر کاشف الغطاء؛
- سید محمدباقر بهبهانی؛[۶]
- سید مهدی بحرالعلوم طباطبائی؛ [۷]
- سلیمان بن معتوق العاملی؛
- سید صدرالدین قمی.[۸]
وی از میرزای قمی،[۸] مؤلف کتاب قوانین الاصول، سلیمان بن معتوق[۶] و جعفر کاشفالغطاء اجازه روایی داشته است.
طلاب بسياري از تدریس وی بهره بردهاند، که برخی از آنها عبارتند از:
- سید محمدباقر شفتی (رشتی)؛[۹]
- عبدالحسین اعسم؛
- محمدابراهیم کلباسی؛[۶]
- سید صدرالدین عاملی؛
- سید عبدالله شبر کاظمی.[۸]
تألیفات
- برخی از آثار او به این شرح است:
- وسائل الشیعه الی احکام الشریعه؛
- ارجوزة فی الفقه؛
- أصالة البرائه؛
- تلخیص الاستبصار؛
- حاشیه بر مصباح المنیر؛
- حاشیه بر وافی فیض کاشانی؛
- حاشیه بر وافیه ملاعبدالله تونی؛
- الوافی فی شرح الوافیه؛
- سلالة الالجتهاد فی الفقه؛
- عدة الرجال؛
- فوائد الرجال؛
- شرح مقدمات الحدائق؛
- درر البهیة فی الفقه الامامیه؛
- المحصول فی علم االصول.
مشهورترین و بهترین تأليف او را وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، دانسته و بخش کتاب القضای آن را، یکی از بهترین آثار، در این موضوع معرفی کردهاند.[۱] سید محسن اعرجی، ادیب و شاعر نيز بوده و اشعاری در مرثیه اهل بیت(ع) سروده و دیوان شعر وی، یکی دیگر از آثار اوست. وی قصیدهای درباره امام علی(ع) سروده که به «قصیده دالیه» معروف شده است. به گفته نوه سید محسن اعرجی، سید حیدر کاظمی، امام علی(ع) به خواب روضهخوانی که برای مجلس روضه دعوت کرده بود آمده و به او سفارش کرده بود قصیده دالیه سید محسن بغدادی را بخواند.[۱۰]
ویژگیها
مقام معنوی
استاد او سید جعفر کاشفالغطاء، همواره در نماز به او اقتدا میکرد. سید محسن، نماز را طولانی میخواند. وقتی استادش از او خواست در جماعت رعایت حال ضعیفان را بکند، سید محسن در پاسخ، خود را ضعیفتر از همه دانست. کاشف الغطاء در جواب، به خدا قسم خورد که قوّت ایمان سید محسن اعرجی از قوت شیر بالاتر است.[۱۱] کاشف الغطاء در سفری که به ایران، در گفتگو با فتحعلی شاه قاجار، گفته «اشهد ان علیا ولی الله» را در اذان کافی ندانسته و سفارش کرد در اذان به ولایت، امامت و خلافت امام علی(ع) شهادت داده شود؛ زیرا به باور وی، سید محسن اعرجی نیز ولی خداست.[۱۲]
احترام به استاد
سيد محسن، به استادان خود بسیار احترام مىگذاشته و در برابر آنها فروتن بود. به گفته محمدحسن آلياسين (۱۳۰۸ ق)، سيد محسن هر روز كه عبادات و اذكار روزمره خود را به پایان میرساند، به محل سكونت استادش، جعفر كاشفالغطاء رفته و برايش دعا کرده، سپس به خانه خود بازمىگشت. او بر اين كار مداومت داشته و حتى هنگامى كه كاشفالغطاء به ايران سفر کرده و در نجف نبود، اين كار را انجام مىداد.[۱۳]
سادهزیستی
او را دارای زندگی زاهدانه دانستهاند. اعرجی، در دوران تحصیل شمعدان نداشته و شمع را روی خشت یا کلوخی میگذاشت.[۱] او وضع مالی خوبی نداشت، با این همه، هر هدیه و پولی را نپذیرفته و اگر بر پایه مصالحی میپذیرفت، به نیازمندان میبخشید. برای نمونه، او هدیهای که فتحعلیشاه برایش فرستاده بود را نپذیرفت.[۱۴]
ظلمستیزی
فتحعلى شاه قاجار، ۴۰۰ تومان، به عنوان هدیه، توسط ملاباشى[یادداشت ۱] براى سيد محسن اعرجى فرستاد؛ ولی سيد محسن او را به حضور نپذيرفت. ملاباشى صبر كرد تا سيد محسن براى نماز از خانه خارج شود. وقتى سيد محسن، ملاباشى را ديد، خود را از اموال پادشاهان مبرّا دانست. ملاباشی آن مبلغ را برای مصرف در راه نیازمندان دانست. سید محسن، یکی از همراهانش را نشان داده و او را وکیل نیازمندان معرفی کرد. ملاباشی مبلغ را به او داد و خود از زبان سید محسن روی کاغذ مطلبی که دلالت بر پذیرفتن هدیه توسط سید محسن اعرجی و دعا برای تداوم حکومت فتحعلیشاه میکرد نوشت و به سید محسن داد تا مهر کند. وی با دیدن نامه به شدت ناراحت شد و ملاباشی را دروغگو و از عمّال فتحعلی شاه دانسته و خود را از دعا کردن برای تداوم حکومت ظالم مبّرا دانست؛ سپس دستور داد مطلبی بنویسند که ۴۰۰ تومان از طرف سلطان فتحعلی شاه واصل و به نیازمندان اهدا شد.[۱۴]
بخشندگی
اعرجی، به نیازمندان رسیدگی میکرد. برای نمونه، میراز ابراهیم سلماسی، به وسیله خادمش برای او طبق خرمایی فرستاد و اعرجی به خادمش دستور داد آن را برای یک خانواده نیازمند ببرد. سلماسی، طبق خرمای دیگری فرستاد و اعرجی آن را به خانواده دیگری هدیه داد. سلماسی، برای بار سوم طبقی خرما فرستاد و به خادمش سفارش کرد به اعرجی بگوید راضی نیست به کسی هدیه کند. سید محسن اعرجی از این پیام ناراحت شد و آن طبق را نیز به نیازمندی هدیه داد.[۱۴]
درگذشت
سيد محسن اعرجى، در سن ٩٠ سالگى، به بيمارى استسقا مبتلا شده و در سال ١٢٢٧ق. درگذشت. پس از تشييع پيكر، فرزندش سيد كاظم اعرجى بر جنازه وى نماز خوانده و در خانهاش، در نزديكى حرم كاظمين(ع)، در كنار مسجدى كه در آن نماز مىخواند و در روبهروی مدرسهاى كه در آن تدريس مىكرد، دفن شد.[۱۶]
پانوشت
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ريحانة االدب، ج5 ،ص236.
- ↑ معارف الرجال، ج2 ،ص171.
- ↑ گلشن ابرار، ج5 ،ص174.
- ↑ گلشن ابرار، ج5 ،ص173؛ به نقل از: سید جعفر اعرجی، مناهل الغرب فی انساب العرب، ص500.
- ↑ گلشن ابرار، ج5 ،ص174 و 175.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ معارف الرجال، ج2 ،ص172.
- ↑ روضات الجنات، ج6 ،ص104.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ريحانة الادب، ج5 ،ص236.
- ↑ معارف الرجال، ج۲، ص۱۹۶.
- ↑ 20 .گلشن ابرار، ج5 ،ص180؛ به نقل از: سید محسن اعرجی، وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، ص964.
- ↑ گلشن ابرار، ج3 ،ص178؛ به نقل از: وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، ص950.
- ↑ وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، چاپ سنگی، مقدمه، ص3.
- ↑ گلشن ابرار، ج3 ،ص۱۸۰؛ به نقل از: وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، ص950.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ گلشن ابرار، ج٣، ص١٧٨و١٧٩؛ به نقل از: وسائلالشيعه الى احكام الشريعه، ص٩۵٢.
- ↑ لغتنامه دهخدا، ذیل واژه ملاباشی.
- ↑ گلشن ابرار، ج۵، ص١٨٣؛ به نقل از: محمد غروى، مع علماء النجف الاشرف، ج١، ص۶٣٨.
منابع
ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب،محمدعلی مدرس تبریزی، کتابفروشی خیام، تهران، ۱۳۶۹ش.
معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، محمد حرزالدین، تحقیق محمدحسین حرزالدین، مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۵ق.
روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، میرزا محمد باقر موسوی، مکتبة الاسماعیلیان، قم، بیتا.