سید محسن اعرجی
سید محسن اعرجی (۱۱۳۰-۱۲۲۷ق)، فرزند حسن، از خاندان اعرج، متولد بغداد و از عالمان شیعه است. او استادانی مانند سید محمدباقر بهبهانی و سید مهدی بحرالعلوم طباطبائی داشت و جعفر کاشف الغطاء، یکی از استادانش، ارادت ویژهای به او داشته است. او شاگردانی مانند سید محمدباقر شفتی، محمدابراهیم کلباسی و سید عبدالله شبر کاظمی تربیت کرد. وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، از مهمترین آثار اوست. او را در مقامات معنوی و ویژگیهای اخلاقی ستودهاند.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | سید محسن بن حسن بن مرتضی اعرجی حسینی کاظمی بغدادی |
لقب | مقدس کاظمی |
نسب | آل اعرج |
زادروز | ۱۱۳۰ق. |
زادگاه | عراق، بغداد |
مذهب | شیعه |
تاریخ درگذشت | ۱۲۲۷ق. |
محل درگذشت | عراق، بغداد |
آرامگاه | در کاظمین، در خانه وی، در نزدیکی حرم کاظمین(ع) |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | جعفر کاشف الغطاء، سید محمدباقر بهبهانی |
محل تحصیل | نجف |
اجازه روایت از | میرزای قمی، سلیمان بن معتوق، جعفر کاشفالغطاء |
شاگردان | سید محمدباقر شفتی، محمدابراهیم کلباسی، سید عبدالله شبر کاظمی |
ولادت
سید محسن اعرجی، فرزند سید حسن بن مرتضی، که به حسینی، کاظمی، بغدادی، «مقدس کاظمی»[۱] و «محقق بغدادی» نیز معروف بود،[۲] در سال ۱۱۳۰ق. در بغداد به دنیا آمد.[۳] پدرش روحانی و مادرش علویه بود.[۴]
تبار
خاندان اعرجی یا آل اعرجی، یکی از خاندانهای برجسته و بزرگ شیعه شمرده شده است. نسب این خاندان به عبیدالله اعرج، فرزند حسین اصغر، پسر امام سجاد(ع) میرسد. حسین اصغر، از محدثان و عالمان دوره خود بوده و از عمهاش فاطمه، دختر امام حسن(ع) و برادر خود، امام باقر(ع) حدیث نقل کرده است. او دارای چهر پسر بوده و مستجاب الدعوه خوانده شده است. وی در مدینه درگذشته و در قبرستان بقیع به دفن شد.[۵] عبیدالله اعرج، جد اعلای آل اعرج، یکی از فرزندان حسین اصغر بوده و به دلیل لنگ بودن یکی از پاهایش به اعرج مشهور شد.[۶]
تحصیلات
سید محسن، در نوجوانی در بغداد ، در کار تجارت بود. او در کنار تجارت، تدریس ادبیات عرب را آغاز کرده و تا نزدیک چهل سالگی به این کار ادامه داد؛ سپس برای آموختن علوم دینی، به نجف کوچ کرده و از استادان آن حوزه بهره برد؛[۷] برخی از آنها عبارتند از:
- جعفر کاشف الغطاء؛
- سید محمدباقر بهبهانی؛[۷]
- سید مهدی بحرالعلوم طباطبائی؛ [۸]
- سلیمان بن معتوق العاملی؛
- سید صدرالدین قمی.[۹]
وی از میرزای قمی،[۹] مؤلف کتاب قوانین الاصول، سلیمان بن معتوق[۷] و جعفر کاشفالغطاء اجازه روایی داشته است.
طلاب بسیاری از تدریس وی بهره بردهاند، که برخی از آنها عبارتند از:
- سید محمدباقر شفتی (رشتی)؛[۱۰]
- عبدالحسین اعسم؛
- محمدابراهیم کلباسی؛[۷]
- سید صدرالدین عاملی؛
- سید عبدالله شبر کاظمی.[۹]
تألیفات
- برخی از آثار او به این شرح است:
- وسائل الشیعه الی احکام الشریعه؛
- ارجوزة فی الفقه؛
- أصالة البرائه؛
- تلخیص الاستبصار؛
- حاشیه بر مصباح المنیر؛
- حاشیه بر وافی فیض کاشانی؛
- حاشیه بر وافیه ملاعبدالله تونی؛
- الوافی فی شرح الوافیه؛
- سلالة الالجتهاد فی الفقه؛
- عدة الرجال؛
- فوائد الرجال؛
- شرح مقدمات الحدائق؛
- درر البهیة فی الفقه الامامیه؛
- المحصول فی علم االصول.
مشهورترین و بهترین تألیف او را وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، دانسته و بخش کتاب القضای آن را، یکی از بهترین آثار، در این موضوع معرفی کردهاند.[۱] سید محسن اعرجی، ادیب و شاعر نیز بوده و اشعاری در مرثیه اهل بیت(ع) سروده و دیوان شعر وی، یکی دیگر از آثار اوست. وی قصیدهای درباره امام علی(ع) سروده که به «قصیده دالیه» معروف شده است. به گفته نوه سید محسن اعرجی، سید حیدر کاظمی، امام علی(ع) به خواب روضهخوانی که برای مجلس روضه دعوت کرده بود آمده و به او سفارش کرده بود قصیده دالیه سید محسن بغدادی را بخواند.[۱۱]
ویژگیها
مقام معنوی
استاد او سید جعفر کاشفالغطاء، همواره در نماز به او اقتدا میکرد. سید محسن، نماز را طولانی میخواند. وقتی استادش از او خواست در جماعت رعایت حال ضعیفان را بکند، سید محسن در پاسخ، خود را ضعیفتر از همه دانست. کاشف الغطاء در جواب، به خدا قسم خورد که قوّت ایمان سید محسن اعرجی از قوت شیر بالاتر است.[۱۲] کاشف الغطاء در سفری که به ایران، در گفتگو با فتحعلی شاه قاجار، گفته «اشهد ان علیا ولی الله» را در اذان کافی ندانسته و سفارش کرد در اذان به ولایت، امامت و خلافت امام علی(ع) شهادت داده شود؛ زیرا به باور وی، سید محسن اعرجی نیز ولی خداست.[۱۳]
احترام به استاد
سید محسن، به استادان خود بسیار احترام میگذاشته و در برابر آنها فروتن بود. به گفته محمدحسن آلیاسین (۱۳۰۸ ق)، سید محسن هر روز که عبادات و اذکار روزمره خود را به پایان میرساند، به محل سکونت استادش، جعفر کاشفالغطاء رفته و برایش دعا کرده، سپس به خانه خود بازمیگشت. او بر این کار مداومت داشته و حتی هنگامی که کاشفالغطاء به ایران سفر کرده و در نجف نبود، این کار را انجام میداد.[۱۴]
سادهزیستی
او را دارای زندگی زاهدانه دانستهاند. اعرجی، در دوران تحصیل شمعدان نداشته و شمع را روی خشت یا کلوخی میگذاشت.[۱] او وضع مالی خوبی نداشت، با این همه، هر هدیه و پولی را نپذیرفته و اگر بر پایه مصالحی میپذیرفت، به نیازمندان میبخشید. برای نمونه، او هدیهای که فتحعلیشاه برایش فرستاده بود را نپذیرفت.[۱۵]
ظلمستیزی
فتحعلی شاه قاجار، ۴۰۰ تومان، به عنوان هدیه، توسط ملاباشی[یادداشت ۱] برای سید محسن اعرجی فرستاد؛ ولی سید محسن او را به حضور نپذیرفت. ملاباشی صبر کرد تا سید محسن برای نماز از خانه خارج شود. وقتی سید محسن، ملاباشی را دید، خود را از اموال پادشاهان مبرّا دانست. ملاباشی آن مبلغ را برای مصرف در راه نیازمندان دانست. سید محسن، یکی از همراهانش را نشان داده و او را وکیل نیازمندان معرفی کرد. ملاباشی مبلغ را به او داد و خود از زبان سید محسن روی کاغذ مطلبی که دلالت بر پذیرفتن هدیه توسط سید محسن اعرجی و دعا برای تداوم حکومت فتحعلیشاه میکرد نوشت و به سید محسن داد تا مهر کند. وی با دیدن نامه به شدت ناراحت شد و ملاباشی را دروغگو و از عمّال فتحعلی شاه دانسته و خود را از دعا کردن برای تداوم حکومت ظالم مبّرا دانست؛ سپس دستور داد مطلبی بنویسند که ۴۰۰ تومان از طرف سلطان فتحعلی شاه واصل و به نیازمندان اهدا شد.[۱۵]
بخشندگی
اعرجی، به نیازمندان رسیدگی میکرد. برای نمونه، میراز ابراهیم سلماسی، به وسیله خادمش برای او طبق خرمایی فرستاد و اعرجی به خادمش دستور داد آن را برای یک خانواده نیازمند ببرد. سلماسی، طبق خرمای دیگری فرستاد و اعرجی آن را به خانواده دیگری هدیه داد. سلماسی، برای بار سوم طبقی خرما فرستاد و به خادمش سفارش کرد به اعرجی بگوید راضی نیست به کسی هدیه کند. سید محسن اعرجی از این پیام ناراحت شد و آن طبق را نیز به نیازمندی هدیه داد.[۱۵]
درگذشت
سید محسن اعرجی، در سن ۹۰ سالگی، به بیماری استسقا مبتلا شده و در سال ۱۲۲۷ق. درگذشت. پس از تشییع پیکر، فرزندش سید کاظم اعرجی بر جنازه وی نماز خوانده و در خانهاش، در نزدیکی حرم کاظمین(ع)، در کنار مسجدی که در آن نماز میخواند و در روبهروی مدرسهای که در آن تدریس میکرد، دفن شد.[۱۷] قبر وی، در گذشته، در در محله تلِ کاظمین، بیرون از ضلع جنوبی صحن حرم کاظمین(ع)، واقع بود و روی آن، گنبدی وجود داشت. این گنبد تا نزدیک سال 1400ق. پابرجا بود. اما در توسعه اطراف صحن، ویران گردید و امروزه محل آن، به پارکینگ تبدیل شده است.[۱۸]
پانوشت
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ریحانة االدب، ج5 ،ص236.
- ↑ روضات الجنات، ج 6، ص۱۰۴.
- ↑ معارف الرجال، ج2 ،ص171.
- ↑ گلشن ابرار، ج5 ،ص174.
- ↑ گلشن ابرار، ج5 ،ص173؛ به نقل از: سید جعفر اعرجی، مناهل الغرب فی انساب العرب، ص500.
- ↑ گلشن ابرار، ج5 ،ص174 و 175.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ معارف الرجال، ج2 ،ص172.
- ↑ روضات الجنات، ج6 ،ص104.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ریحانة الادب، ج5 ،ص236.
- ↑ معارف الرجال، ج۲، ص۱۹۶.
- ↑ 20 .گلشن ابرار، ج5 ،ص180؛ به نقل از: سید محسن اعرجی، وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، ص964.
- ↑ گلشن ابرار، ج3 ،ص178؛ به نقل از: وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، ص950.
- ↑ وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، چاپ سنگی، مقدمه، ص3.
- ↑ گلشن ابرار، ج3 ،ص۱۸۰؛ به نقل از: وسائل الشیعه الی احکام الشریعه، ص950.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ گلشن ابرار، ج٣، ص١٧٨و١٧٩؛ به نقل از: وسائلالشیعه الی احکام الشریعه، ص٩۵٢.
- ↑ لغتنامه دهخدا، ذیل واژه ملاباشی.
- ↑ گلشن ابرار، ج۵، ص١٨٣؛ به نقل از: محمد غروی، مع علماء النجف الاشرف، ج١، ص۶٣٨.
- ↑ العقد اللامع بآثار بغداد والمساجد والجوامع، عبدالحمید عبادة، ص438.
منابع
- روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، میرزا محمد باقر موسوی، مکتبة الاسماعیلیان، قم، بیتا.
- ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب،محمدعلی مدرس تبریزی، کتابفروشی خیام، تهران، ۱۳۶۹ش.
- معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، محمد حرزالدین، تحقیق محمدحسین حرزالدین، مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۵ق.