تبار

سید اسماعیل صدر (1255-1338ق)، معروف به «سید الصدر» یا «آقای صدر»، فرزند سید صدرالدین، فرزند سید صالح شرف‌الدین، فرزند سید محمد، فرزند سید ابراهیم شرف‌الدین بود.[۱] پدر وی، سید صدرالدین موسوی عاملی، در دوره خود، از بزرگترین عالمان شناخته می‌شد. مادر او،‌اهل اصفهان و گویا دختر تاجری خوشنام از خاندان نمازی بود.[۲]


خاندان صدر، یکی از خاندان‌های اصیل و فعال در زمینه علمی و حوزوی تاریخ شیعه شمرده شده و نسب آن‌ها، به امام کاظم(ع) می‌رسد. این خاندان، در اواخر سده دوازدهم قمری، از لبنان به عراق هجرت کرده و سال‌ها بعد، در ایران نیز حضور داشتند. شهرهای کاظمین و نجف در عراق و سپس به ترتیب اصفهان، قم و مشهد در ایران، مهم‌ترین مراکز سکونت، فعالیت و مدفن سرشناسانِ سه سده اخیر این خاندان است.[۳]

ولادت

سید اسماعیل صدر، فرزند سید صدرالدین، در سال ۱۲۵۵ق.[۱] در اصفهان به دنیا آمد.[۴] کمتر از نه سال داشت که پدرش را از دست داد و برادرش محمدعلی موسوی عاملی، معروف به آقا مجتهد، سرپرستی و تربیت او را به عهده گرفت.[۴] نزدیک ۱۹ سالگی، برادرش درگذشت و تدریس و رسیدگی به کارهای او به عهده محمدباقر نجفی، شوهر خواهر وی قرار گرفت.[۵]

تحصیلات

اصفهان

وی ادبیات عرب، منطق، ریاضی و بیشتر سطوح فقه و اصول را در زادگاهش اصفهان و نزد برادرش محمدعلی موسوی عاملی، معروف به آقامجتهد، آموخت. او را در سال‌های آغازین جوانی، در صرف، نحو،‌ معانی، بیان و منطق دارای مهارتی ستودنی دانسته‌اند. سید عبدالحسین شرف‌الدین، سال‌ها بعد، در سامرا، وقتی سید اسماعیل صدر ۶۰ ساله بود، اشکالات ادبی خود را نزد او برده و نکات دقیقی از او آموخته است. وی روزانه در اصفهان، ۱۲ جلسه علمی شامل درس، تدریس و مباحثه داشته و در شب‌های تابستان چنان غرق می‌شده، که با صدای اذان صبح به خود می‌آمده است.[۶]

در نزدیک به ۱۹ سالگی، که برادرش درگذشت و محمدباقر نجفی، شوهر خواهر وی، مسئولیت تدریس او را به عهده گرفت، نزدیک به هشت تا ده سال دروس پایانی سطح و خارج فقه و اصول را از محمدباقر نجفی فرا گرفت. گفته شده، سید اسماعیل صدر، از شاگردان ویژه محمدباقر نجفی بوده و برخی دروس خارج وی را او راه‌اندازی کرده بود؛ چنان که درآغاز او و استاد به شکل خصوصی درس را شروع کرده و بعدها گسترش می‌یافت. به گفته برخی، محمدباقر نجفی، به ملکه استنباط او تصریح کرده است.[۵]

نجف

او در در سال 1281ق، برای شرکت در درس مرتضی انصاری، به کربلا هجرت کرده[۷] و در دهه سوم جمادی‌الثانی به کربلا رسید؛ ولی با خبر درگذشت مرتضی انصاری در هجدهم این ماه روبه‌رو شد؛‌ از این رو به نجف رفت و سال‌ها، با این‌که مجتهد بود، از محضر سه شاگرد شیخ انصاری، مهدی کاشف‌الغطاء و راضي نجفي و میرزا حسن شیرازی بهره برد.[۸] وی نزدیک به سه دهه در درس میرزای شیرازی حضور یافته و از جهت علمی، اخلاقی و سیاسی از او تأثیر پذیرفت. او در نجف، به اخلاق، فسلفه، کلام و گویا ریاضی، هندسه، هیأت و نجوم قدیم نیز پرداخت.[یادداشت ۱][۹]

استادان

سید اسماعیل صدر، در اصفهان، نجف،

محمدعلی موسوی عاملی، معروف به آقامجتهد؛

محمدباقر نجفی؛

مهدی کاشف‌الغطاء؛

راضي نجفي؛

میرزا حسن شیرازی؛


او را از بزرگ‌ترین فقیهان و اصولیان جانشین میرزا حسن شیرازی و از مراجع بزرگ شیعه دانسته‌اند.[۱]

ازدواج


در ۱۵ شعبان 1287ق. با یکی از دختران پسرعمویش، سید هادی صدر ازدواج کرد و بدین ترتیب با سید یوسف شرفالدین، پدر سید عبدالحسین شرفالدین و عبدالحسین آل‌یاسین باجناق شد. مراسم عروسی سید اسماعیل و باجناقش سید یوسف شرف‌الدین ، در یک زمان و مکان، به طور مشترک برگزار شد.[۱۰]

بازگشت به اصفهان

سید اسماعیل، در سال 1291ق. بیمار شده و با سفارش پزشکان برای تغییر آب و هوا، به اصفهان کوچ کرد. وی از طرف عالمان و مردم اصفهان مورد استقبال قرار گرفته و امامت مسجد جامع، به او واگذار شد. وی در مناسبت‌ها منبر رفته، مردم را ارشاد می‌کرد. با این همه، در سال 1294ق. ناگهان و بی‌خبر اصفهان را ترک کرده و به نجف بازگشت. برخی علت آن را، تعارض محبوبیت او در اصفهان، و میل باطنی‌اش به پرهیز از ظهور و بروز دانسته‌اند.[۱۱]

هجرت به سامرا

سید اسماعیل صدر، به نجف بازگشت، در حالی که استادش میرزای شیرازی در شعبان سال 1291ق. به سامرا هجرت کرده بود و نزدیک بود تا مرجعیت همه شیعیان، بر عهده او قرار بگیرد.[یادداشت ۲][۱۲] میرزای شیرزای، وقتی از بازگشت سید اسماعیل به عراق آگاهی یافت، از او درخواست کرد به سامرا هجرت کرده و وی را در مسئولیت‌های علمی و اجرایی کمک کند؛ از این رو، سید اسماعیل صدر، جزء نخستین عالمان بود که به سامرا هجرت کرد.[۱۳] وی در سامرا، ۱۴ سال در درس میرزای شیرازی شرکت کرد. برخی او را در این دوران، نزدیک‌ترین فرد به میرزای شیرازی دانسته‌[۱۴] و برخی، او را مشاور میرزا و پس از وی، از جهت علمی، جلوتر از همه دانسته‌اند.[۱۵] پس از درگذشت موسی آل‌شراره، مرجع و رهبر وقت شیعیان منطقه جبل عامل در جنوب لبنان، مردم آن سامان در سال 1307ق. با ارسال نامه‌ها و تلگراف‌های متعدد به واسطه محمدحسین کاظمی، از سید اسماعیل صدر دعوت کردند تا برای جانشینی او به جبل عامل هجرت کند؛ ولی سید اسماعیل نپذیرفت.[۱۶]

وی در محرم 1308ق. به ناچار به نجف بازگشت؛ زیرا محمدحسین نجفی، خواهرزاده وی، که فرزند استادش محمدباقر نجفی نیز بود، درگذشته بود و همسرش، دختر آقا مجتهد و نیز فرزند جوانش،[یادداشت ۳] محمدرضا نجفی، داغ‌دار و به وجود او نیازمند بودند. او بیش از یک سال در نجف مانده و عالمان آن شهر از او تقاضا کردند در آن‌جا ماندگار شود؛‌ ولی میرزای شیرازی مخالفت کرده، با ارسال نامه‌ای در شعبان ۱۳۰۹ق. او را مکلف کرد به سامرا بازگردد.[۱۹] او به سامرا بازگشته، تصمیم داشت پس از دیدار با استاد به نجف بازگردد؛‌ ولی استاد، ماندن او را در سامرا الزامی کرد. برخی اصرار میرزای شیرازی برای ماندن سید اسماعیل را دو علت دانسته‌اند؛ یکی این‌که بازگشت او به سامرا، چند ماه پس از صدور حکم تحریم تنباکو در اول جمادی‌الاولی 1309ق. و در زمانی صورت گرفت که مبارزات میرزای شیرازی با استعمار انگلیس به اوج رسیده بود. علت دیگر، افزایش اشتغالات مرجعیت و نیز بالا رفتن سن بود، که ادامه تدریس با حفظ نظم گذشته را برای وی دشوار کرده بود؛ از این رو، تصمیم داشت اداره حوزه درسی سامرا را به طور کامل به سه تن از شاگردان برتر خود، سید اسماعیل صدر، سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا محمدتقی شیرازی واگذار کند. این سه تن، در زمان زندگی میرزای شیرازی، عهده‌دار حوزه درسی سامرا شدند. در این میان، درس سید اسماعیل از سوی دانش‌پژوهان بیشتر مورد استقبال قرار گرفت.[۲۰]

مرجعیت

میرزای شیرازی در ۲۴ شعبان 1312ق. درگذشت. در پی وفات وی، مرجعیت به سید اسماعیل انتقال یافتّ و فرزندان میرزا همه دارایی‌ها و وجوه شرعی بر جای مانده را به سید اسماعیل واگذار کردند. بیشتر عالمان، فاضلان و مقدسین حوزه، مردم را در تقلید، به وی ارجاع دادند. برخی از گروه اخیر عبارتند از میرزا حسین نوری،[یادداشت ۴][۲۱] فتحعلی سلطان‌آبادی، سید مرتضی کشمیری، میرزا ابراهیم محلاتی و سید ابراهیم خراسانی. برخی مانند میرزا حسین نائینی و حسن کربلایی او را مرجع اعلم پس از میرزای شیرازی معرفی کردند.[۲۲]

بازگشت به نجف

سید اسماعیل صدر، نزدیک به دو سال پس از درگذشت میرزای شیرازی، در سال ۱۳۱۴ق. از سامرا به نجف هجرت کرد. دلایل آن را، اجباری، تکلیف شرعی، جهات تقوایی یا گریز از ریاست و زعامت گفته‌اند.[۲۳]

پانوشت

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ سید حسن صدر، تکملة امل الآمال، ص104 و 105؛ میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج3 ،ص421؛ سید محمدمهدی خوانساری، احسن‌الودیعه، ص208؛ سید محمدباقر کتابی، رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ۱۸۰.
  2. بزرگ خاندان صدر در کاظمین، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۵ و ۱۶، ص16۵، گفت‌وگوی تلفنی نگارنده با استاد سید حسین شرف‌الدین، 27 اردیبهشت 1387 ،صور، لبنان.
  3. مقاله بزرگ خاندان صدر در کاظمین، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۱۶۲.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی، بغيةالراغبين، ج7 ،ص199؛ محمدعلی حبیب‌آبادی، مکارم‌الآثار، ج5 ،ص1565.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ بغيةالراغبين، ج7 ،ص215.
  6. بغيةالراغبين، ج7 ،ص 199 ـ 215.
  7. بغيةالراغبين، ج7، ص201؛ سید محمدعلی روضاتی، زندگانی آیت‌الله چهارسوقی، ص215.
  8. بغيةالراغبين، ج7 ،ص201 و 209.
  9. بغيةالراغبين، ج7، ص 216 و 217؛ سید کاظم حسینی حائری، زندگی و افکار شهید صدر، ص21.
  10. بغیة‌الراغبین، ج۷، ص۲۰۲.
  11. بغيةالراغبين، ج7 ،ص203 و اعیان‌الشیعه، ج5 ،ص219.
  12. احسن‌الودیعه، ج1، ص160؛ مکارم‌الآثار، ج3، ص885.
  13. بغيةالراغبين، ج7 ،ص203؛ نقباء البشر، ج1 ،ص160.
  14. تکملة امل الآمال، ص105؛ محدث قمی، منتهی‌الآمال، ج2 ،ص261.
  15. بغيةالراغبين، ج7 ،ص202.
  16. اعیان‌الشیعه، ج5، 219 و ج15، ص23 و 319.
  17. بغيةالراغبين، ج7 ،ص204.
  18. سید مصلح‌الدین مهدوی، تاریخ علمی ـ اجتماعی اصفهان، ج2، ص222.
  19. بغيةالراغبين، ج7، ص203 و 204.
  20. تکملة امل الآمال، ص104؛ معارف‌الرجال، ج1، ص116؛ زندگی و افکار شهید صدر، ص22.
  21. محمدباقر صدر، السیره و المسیره فی حقائق و وثائق، ج1، ص60.
  22. سید موسی شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج2، ص458.
  23. 24 .بغيةالراغبين، ج7، ص205؛ تکملة امل الآمال، ص 105؛ یادنامه امام موسی صدر، ص109.( سخنان سید موسی شبیری زنجانی).
  1. اگرچه روشن نیست که وی این علوم را نزد کدام استادان فرا گرفت، ولی از نکته‌هایی که از علوم یاد شده در دروس فقه و اصول وجود دارد، پیداست که در آن زمینه‌ها نیز اطلاعات فراوانی دارد.
  2. مسئولیت مرجعیت شیعه پس از درگذشت مرتضی انصاری بنا بر تکلیف بزرگان وقتِ حوزه نجف، بر عهده میرزای شیرازی قرار گرفت و در سال 1299ق. که سید حسین کوه‌کمری، آخرین مرجع معاصر وقت درگذشت، به شکل مطلق در وی منحصر گردید.
  3. شرف‌الدین، از محمدرضا، فرزند محمدحسین نجفی، در هنگام درگذشت پدر، با عنوان فرزندی خردسال یاد کرده[۱۷] که نادرست به نظر می رسد؛ زیرا محمدرضا، متولد سال 1287ق. است؛ از این رو، هنگام درگذشت پدر، در سن ۲۱ سالگی بوده است.‌[۱۸]
  4. میرزا حسین نوری& در پاسخ اهالی شهر مراغه، درباره مرجع بعد از میرزای شیرازی، پس از معرفی سید اسماعیل صدر چنین نوشته بود: «هرکه را درد دین است، متعیّن همین است.»

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله بزرگ خاندان صدر در کاظمین، شرح حال آیت‌الله‌العظمی سید اسماعیل صدر، محسن کمالیان، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره پانزدهم و شانزدهم، تابستان و پاییز 1392، ص16۱ است.