ولادت

سید جعفر اعرجی، در سال 1274ق. در شهر کاظمین، زاده شده و در همان سال پدر وی درگذشت.[۱]

تبار

پدر او، سید محمد بن سید جعفر بن سید راضی اعرجی، مؤلف کتاب «وسیله» در فقه بوده[۲] و سلسله نسب او، با 28 واسطه به امام سجاد(ع) میرسد،[۳] که عبارت است از:

ابوعبدالله جعفر حسینی اعرجی، بن سید محمد، بن جعفر، بن راضی، بن حسن، بن مرتضی، بن شرفالدین، بن نصرالله، بن زرزور، بن ناصر، بن منصور، بن ابیالفضل، بن موسی عمادالدین، بن علی، بن ابی الحسن محمد، بن ابی علی حسن، بن رجب، بن طالب، بن عمار، بن مفضل، بن محمد الصالح، بن احمد البننّ، بن محمد الاشتر، بن عبیدالله، بن علی، بن عبیدالله، بن علی الصلاح (مدفون در ایلام)، بن عبیدالله، بن الحسین الاصغر، بن الامام سید الساجدین علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب(ع).
اجداد او، بیشتر از عالمان، زاهدان و عبادان بودهاند. جدش سید راضی، یکی از سرشناسان کاظمین و معاصر سید عبدالله شبّر و برادر سید محسن اعرجی، مؤلف کتاب المحصول بوده است. نیای وی، امامزاده علی صالح، از روایان و یاران امام رضا(ع) و مدفون در صالحآباد ایلام است.[یادداشت ۱]

تحصیلات

سید جعفر اعرجی، در نجف، تا سال ۱۲۹۴ق. به آموختن علوم حوزوی مانند رجال، حدیث و فقه پرداخت. برخی از استادان و مشایخ او عبارتند از:

  • میرزا حسین نوری (1254-1320ق) مؤلف مستدرک الوسائل؛
  • سید محمد بحرالعلوم (1261-1326ق) مؤلف بلغة الفقیه؛
  • عبدالرحیم تستری (1226-1313ق) مؤلف نتیجة االنظار و شمس الهدی؛
  • اسدالله کرمانشاهی، نواده محمدعلی کرمانشاهی، فرزند وحید بهبهانی؛
  • سید علی آل عطیه حسنی کاظمی (1306ق) نویسنده نهج الهدی فی شرح قطر الندی؛
  • کاظم نقیب؛
  • سید محمد آل رمیثه حسنی؛

سفر به ایران

وی در سال 1294ق. به ایران سفر کرده و در کرمانشاه سکونت گزید و از درس اصول عبدالرحیم جلیلی کرمانشاهی (1222 -1305ق)، نویسنده کتاب «کشف الاسرار و سرّ الاسرار» بهره برد. او در همین شهر، کتاب «نفحة قرمسین» را تألیف کرد. سید جعفر اعرجی، به هر شهری که می‌رفت، عالمان، ادیبان و بزرگان آن شهر را یافته و از محضر علمی آنان بهره می‌برد. به تهران، سبزوار، اصفهان و لرستان سفر کرده و در لرستان ساکن شده و با دختر غلامرضا خان والی پشتکوه، حکمران ایلام و لرستان ازدواج کرد. او در روستای ماسبذان،[یادداشت ۲][۴] ساکن شده و به تألیف پرداخت.

سید جعفر اعرجی، در طول سفرهاى بسيار خود، نسخه‌هاى خطى با ارزش را یافته و از روی آن‌ها نسخه‌بردارى مى‌كرد؛ از این رو، دانش وی گسترده‌تر شده و از هر علمى بهره‌اى برده و در نظم و نثر، مهارت یافت.[۵]

نسب‌شناس

سید جعفر اعرجى، در علم نسب مهارت داشته است. او را در علم نسب، حلقه اتصال آيندگان به پيشينيان دانسته‌اند؛ زیرا این علم، از طريق او به دست عالمان كنونى رسيده است. وی در نجف، شاگردانى را در علم رجال و انساب پرورش داد كه از جمله آنان علامه نسابه، سيد شمس‌الدين محمود نجفى مرعشى (١٣٣٨ق)، پدر بزرگوار و سيد شهاب‌الدين مرعشى نجفى است. از شاگردان ديگر وى است، كه او نیز از استادان آیت‌الله مرعشى نجفى است.

تأليفات سید محمود و سيد شهاب‌الدين مرعشى نجفى در علم انساب، از برکات سيد جعفر اعرجى دانسته‌اند. به باور برخی، شكوفا بودن علم نسب در اين زمان، مديون تأليفات اين سه فرد است. برخى از اين تألیفات، در قم، در كتابخانه آيت‌الله العظمى مرعشى نجفى و برخى هم نزد سيد ضياءالدين اعرجى در نجف بوده است.[۶]

تألیفات

اعرجی، در دانش‌های گوناگون مانند حدیث، تاریخ، انساب، ادبیات، رجال، کلام و عقاید تألیفات فراوانی نگاشته که تا کنون تنها اندکی به چاپ رسیده است.[۷] برخی، کتاب‌های او را بیش از ۴۰ اثر دانسته‌اند.[۸] برخی از آن‌ها عبارتند از:

حدیث

  1. اربعين حديث: طرق مؤلف به ابن معيّه؛
  2. الارشاد: ۴٠ حديث در فضايل امام على(ع) از طريق اهل سنت؛[۹]
  3. الحبل المتين فى اربعين فضيلة لأميرالمؤمنين(ع)؛[۱۰]
  4. جواهر المقال فى فضائل الآل؛[۱۱]
  5. الشهاب الثاقب فى الفضائل.[۱۲]
  1. تاریخ
  2. اطباق النور فى إجلاء غياهب كتاب منصور: در فضايل خاندان حضرت محمد(ص) و مثالب و معايب بنى‌العباس.[یادداشت ۳]
  3. البرناس فى مثالب بنى العباس:[۱۳] شرح حال خلفاى بنى عباس و زشتى‌هاى كردار آن‌ها.
  4. البلد الأمين فى أحوال العترة الأكرمين:[۱۴] شرح حال خاندان حضرت محمد(ص) كه طبق نام آنان، برحسب حروف مرتب شده است.
  5. الحدائق النضرة فى احوال العترة الخيرة:[۱۴] شرح حال پنج تن آل‌عبا، به‌ويژه فضايل و تاريخ زندگانى امام على(ع).
  6. الدرة الغالية فى أخبار القرون الخالية:[۱۵] نام ديگر آن، «عبر اهل السلوك فى تواريخ الامراء والملوك» است. اين كتاب، داراى فوايد گوناگون بوده و عناوين آن«فائدة، فائدة» مى‌باشد و به ترتيب سال و سده مرتب شده است.
  7. الذريعة فى وفيات أعيان الشيعة:[۱۶] موضوع كتاب، تاريخ درگذشت بزرگان و عالمان شيعه است.
  8. ضياءالعين فى حديث مقتل الحسين(ع):[۱۷] موضوع كتاب مقتل امام حسین(ع) است.
  9. معجم الاشراف:[۱۸] در اين كتاب، نام هاشميان و بزرگانى را كه در شهرهاى گوناگون زندگى مى‌كردند، به ترتيب نام شهرها شمرده است.
  10. نفحة قرمسين:[۱۹] سفرنامه و رویدادهای سفرش به كرمانشاه، در سال ١٢٩۴ق. است كه در آن زمان، در درس اصول عبدالرحيم جليلى كرمانشاهى شركت مى‌کرد.

انساب

انساب آل ابى‌طالب:[۲۰] اين كتاب به صورت مشجّر (درختى) بوده و نسخه‌اى از آن در كتابخانه سردار كابلى بوده است.

الأساس فى أنساب الناس:[۲۱] كتابى پر برگ و بار كه با تحقيق سيد حسين ابوسعيده در نجف به چاپ شده است.

الانساب المشجرة .[۲۲]


او بيش از ۴٠ كتاب تأليف نمود كه از جمله آنهاست:«مناهل الضَرَب فى انساب العرب، الاساس فى انساب الناس، الاقحوان فى نسب آل عدنان.[۸]

در نگاه دیگران

آقابزرگ تهرانى او را عالم خبیر، نسابه معروف و نویسنده پرکار معرفی کرده و او را در حفظ، ذکاوت، هوشیاری و حسن سلیقه آیتی از آیات خدا دانسته است.[۲۳] سيد محسن امين، نیز از او به عنوان عالم فاضل نسّابه و مؤلف كثير التأليف، یاد کرده است.[۲۴] محمود مرعشى نجفى، او را تاریخ‌نگار و شگفتیِ زمان خود، در علم نسب دانسته است.[۸] محمدهادى امينى نیز او را در انساب، رجال، تاريخ و علوم گوناگون نشانه‌ای از نشانه‌های خدا دانسته است.[۲۵]

درگذشت

علامه مورخ، نسّابه خاندان پيامبر اكرم (ص) ، گردآورنده مشجرات و كتاب‌هاى مبسوط، سيد جعفر حسينى اعرجى عبيدلى كاظمينى، متوفا در روستاى «ماسبذان» از توابع «پشتكوه» . او شگفتى و اعجوبه زمانش در علم نسب بود و بيش از ۴٠ كتاب تأليف نمود كه از جمله آنهاست:«مناهل الضَرَب فى انساب العرب، الاساس فى انساب الناس، الاقحوان فى نسب آل عدنان.[۸]


شيخ محمّدهادى امينى هم مى‌نويسد:

عالم متتبع و نسّابه آگاه و نويسنده محقق، كثير التأليف والتصنيف كه در انساب و رجال و تاريخ و علوم گوناگون و در حافظه و هوشيارى و ذكاوت و حسن سليقه آيتى از آيات الهى بود.[۲۵]

پانویس

  1. آقابزرگ تهرانى، نقباء البشر، ج١، ص٢٩٩ و كرام البررة، ج٣، ص٣٧۶.
  2. كرام البررة، ج٣، ص٣٧۶.
  3. سيد جعفر اعرجى، مقدمه كتاب مناهل الضرب فى انساب العرب.
  4. تعليقات بر «تاريخ قم»، حسن بن محمّد بن حسن قمى، تحقيق محمّدرضا انصارى قمى، ص۶٠ و ٨۴٧.
  5. زندگانی علمی سید جعفر اعرجی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۱۸۸.
  6. زندگانی علمی سید جعفر اعرجی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۱۸۸ و ۱۸۹.
  7. زندگانی علمی سید جعفر اعرجی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۱۸۹.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ آيةالله مرعشى نجفى، الاجازة الكبيرة، ص۴۵٨.
  9. نقباء البشر، ج١، ص٣٠٠.
  10. آقا بزرگ تهرانى، الذريعة، ج٢۶، ص٢۶٨.
  11. آقا بزرگ تهرانى، الذريعة، ج۵، ص٣٨١.
  12. آقا بزرگ تهرانى، الذريعة، ج١۴، ص٢۴٩.
  13. الذريعة، ج٢۶، ص٩۵.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ الذریعة، ج٢١، ص٢١٧.
  15. الذریعة، ج٨، ص١٠٢ و ج١۵، ص٢١١؛ مناهل الضرب، ص٢۶١
  16. الذریعة، ج١٠، ص٢٩.
  17. الذریعة، ج١۵، ص١٢۵.
  18. الذریعة، ج٢١، ص١٢٧.
  19. الذریعة، ج٢۴، ص٢۵٧.
  20. الذریعة، ج٢، ص٣٧٧.
  21. الذریعة، ج۲، ص۳.
  22. الذریعة، ج۲، ص٣٨۶
  23. نقباء البشر، ج١، ص٣٠٠.
  24. سيد محسن امين، اعيان الشيعه، ج۴، ص١۵۴.
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ محمدهادى امينى، معجم رجال الفكر والأدب فى النجف، ج١، ص١۶٢.
  1. سرگذشت او در «مناهل الضرب فى انساب العرب»، ص ۵٠۶-۵٠٩ آمده است.
  2. «ماسبذان» يكى از شهرهاى رُبع همدان (به همراه ملاير، نهاوند و تويسركان) بوده و نام ديگر آن «ماهى‌دشت» يا «ماى‌دشت» مى‌باشد و دشت‌هاى حاصلخيز و اسب‌پرور غرب شهر همدان تا اسدآباد كه بر شاهراه اكباتان (همدان) بابل قرار دارد تا شمال لرستان و ايلام كنونى را شامل مى‌شده است. اكنون به نام شهر «ماهى‌دشت» در غرب لرستان و نزديك مرز عراق معروف است.
  3. در اين كتاب، نامه منصور دوانيقى، دومين خليفه عباسى، به نفس زكيه، محمد بن عبدالله محض بن حسن مثلّث بن حسن مثنّى بن امام حسن(ع) بررسى و همه موارد خلاف و باطل آن نمايانده شده و بدان پاسخ گفته شده است.

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله زندگانی علمی سید جعفر اعرجی، ناصرالدین انصاری قمی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره پانزدهم و شانزدهم، تابستان و پاییز 1392، ص۱۸۵ است.