گلدسته یا مناره یا مأذنه،

واژه‌شناسی

گلدسته به دسته گل،[۱] اجازه، رخصت، اذن[۲] و سازه‌ای بلند و ستون‌مانند بر بالای مسجدها و معبدها که از آنجا اذان می‌گویند،[۳] معنا شده است. برخی علت نامگذاری آن را، شباهت معماری و تزیینات کاشی کاری آن به دسته‌گل و شباهت ندای مؤذن به آواز بلبلی که روی گل نشسته دانسته‌اند.[۴]

برخی از واژه‌های مترادف گلدسته عبارتند از:‌

  • مناره،[۵] به معنای جای نور و روشنایی بوده[۳] و جز معنای گلدسته به معنای چراغ‌پایه نیز آمده است. برخی علت نامگذاری آن را، روشن کردن چراغی بر مناره، برای راه یافتن مسافران در گذشته دانسته‌اند.[۶]
  • مأذنه،[۷] به معنای جای اذان گفتن بوده[۷] و برخی آن را، جای اذان گفتن در مناره دانسته‌اند.[۸]

معرفی

به سازه‌های بلندى كه در مسجدها، حرم‌ها و زيارتگاه‌ها ساخته شده و بر فراز آن اذان گفته مى‌شد، گلدسته مى‌گويند. بیشتر گلدسته‌ها به صورت زوج و در دو طرف گنبد و ايوان ساخته مى‌شوند كه يا رو به قبله قرار دارند و يا در يك خط ممتد به صورت عرضى در خط قبله قرار مى‌گيرند. گاهى مسجدهایی با يك گلدسته ساخته مى‌شوند.[۴] درگذشته حرم امام حسین(ع)، جز دو مناره کنونی، تک‌مناره‌ای به نام عَبِد داشت که تخریب شد.[۹] مسجدالنبی و مسجدالحرام، داراى گلدسته‌هاى متعدد و بلندى هستند که از آثار هنرى و تاريخى به شمار مى‌روند.[۴]

پانوشت

  1. فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه گلدسته. فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه گلدسته.
  2. لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه گلدسته.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه مناره.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ فرهنگ نامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۸، ص۳۷.
  5. لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه‌های مناره؛ فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه مناره.
  6. لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه مناره.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه مئذنه.
  8. فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه مئذنه.
  9. ترجمه تاریخ کربلاء و حائر حسینی، ص۳۲۵.

منابع

این مقاله برگرفته از مقاله فرهنگ نامه زیارت، جواد محدثی، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره هجدهم، بهار 1393، ص37 است.

ترجمه تاریخ کربلا و حائر حسینی(ع)، عبدالجواد کلیدار، ترجمه مسلم صاحبی، مشعر، تهران، ۱۳۸۹ش.