وادی مهزور
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
وادی مَهْزُور یا وادی مبعوث یا وادی قُریظه، رودی فصلی در مدینه است، که از حره شوران در جنوب شرقی مدینه آغاز شده و در شمال غربی مدینه، در وادی مذینب میریزد.
این وادی یکی از وادیهای کوچک بوده و طغیان آن برای مدینه خطرساز بوده است. قبیله یهودی بنیقریظه، نخستین ساکنان این وادی بودهاند.
واژهشناسی
وادی، واژهای عربی، به معنای شکاف میان کوهها، زمینهای بلند و تپهها است که مسیر عبور سیل است.[۱] به باور برخی، «وادی» بستر ریزش آبی است که از سیل به وجود آمده؛ از این رو، به درّه نیز وادی گفتهاند.[۲] ریشه وادی، «و، د، ی» به معنای روان شدن است.[۳] جمع وادی، «اودیة» بوده[۴] و در آیه فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها[یادداشت ۱][۵] به کار رفته است.[۲] برخی، برای برابرِ فارسی وادی، واژگان «رود فصلی»[۶] و «رود-دره فصلی» را به کار بردهاند.[۷] واژههایی مانند آبراهه،[یادداشت ۲][۸] مَسیل،[۹] آبکند و کال،[۱۰] دیگر واژههای مترادف «وادی» در زبان فارسی است.
«مَهْزُور» از ریشه «ه، ر، ز» است، که به معنای «زدن با عصا به پشت و پهلو»[۱۱] و «زدن با چوب»[۱۲] آمده است. برخی، قید «شدید» را به معنای نخست[۱۳] و برخی، به معنای دوم افزودهاند.[۱۴] «مهزور» به معنای کسی است که با عصا به پشت و پهلوی او زده شده باشد.[۱۵]
نام
وادی مَهْزُور،[۱۶] پیش از اسلام «قُریظه» نام داشت. این نامگذاری به علت ساکن شدن بنیقریظه در کنار این وادی بوده است. برخی، در گذشته آن را «وادی الغاوی» خواندهاند.[۱۷] برخی از مردم مدینه، به ویژه ساکنان حرّه، آن را «وادی مبعوث» مینامند؛ زیرا برخی از سرشاخههای آن از بالای «حرّه مبعوث» میآید.[۱۸] بر پایه گزارشی در ۱۴۱۸ق. امروزه نامهای پیشین آن فراموش شده و تنها با نامهای وادی مهزور و وادی مبعوث شناخته میشود.[۱۹]
مکان
وادی مهزور، از جنوب شرقی مدینه به شمال غربی آن، نزدیک به مرکز حوزه یثرب به وادی مُذَینب میریزد و اندکی پس از آن، هر دو به وادی بطحان میپیوندند. سرچشمههای این وادی حرّه شوران در جنوب شرقی یثرب است، که تقریباً 25 تا 40 کیلومتر تا حوزة یثرب فاصله دارد.[۲۰]
ویژگی
وادی مهزور یکی از وادیهای کوچک،[۲۰] ولی خطرآفرین مدینه بوده است؛ زیرا از گذشته، بارها طغیان کرده و مدینه را در خطر غرق شدن قرار داده است.[۲۱]
بر پایه گزارشی، در گذشته از وادی مهزور شاخهای جدا میشد و در وادی مذینب میریخت.[۲۲]
در حدیث
در برخی از منابع اهل سنت، به قضاوت حضرت محمد(ص) درباره وادی مهزور و وادی مذینب اشاره شده است. منطقهای که این دو وادی در آن جریان داشت در بالای مدینه قرار داشت؛ از این رو، آب در آن نمانده و به سوی مدینه سرازیر میشد. حضرت محمد(ص)، در اختلاف بر سر آب، حکم کرد در وادی مذینب و مهزور آب را به اندازه کعبین برای استفاده نخلها نگهدارند و پس از آن، آب را رها کنند تا به مناطق دیگر برسد.[یادداشت ۳][۲۳]
برخی وادی مهزور را، از وادیهای مبارک مدینه دانستهاند؛ زیرا آب این وادی از حرّه شوران آغاز میشود و بر پایه روایتی در منابع اهل سنت، حضرت محمد(ص) از خدا خواست به این حرّه برکت بدهد.[یادداشت ۴][۲۴]
در تاریخ
بنیقریظه، نخستین کسانی بودند که در این وادی ساکن شده، چاه کنده و باغ و بستان به پا کردند.[۲۵]
وادی مهزور، بارها طغیان کرد و مسجد النبی(ص) را در شرف غرق شدن قرار داد. یکی از آن موارد، در دوره عثمان بن عفان، خلیفه سوم رخ داد. وی در نزدیکی بئر مدری، سدّی ساخت تا سیل را از مسجد و مدینه باز دارد.[۲۶]
پانوشت
- ↑ كتاب العين، ج8، ص98؛ لسان العرب، ج15، ص384.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ مفردات ألفاظ القرآن، ص862؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص436.
- ↑ تهذيب اللغة، ج14، ص163؛ المصباح المنير، ج2، ص654.
- ↑ كتاب العين، ج8، ص98.
- ↑ سوره رعد، آیه 17.
- ↑ رویکردهای زیباییشناسی شهری برای کناره رود فصلی، ص۲.
- ↑ اصول و معیارهای طراحی ساماندهی رود-درههای فصلی؛ مجله مدیریت شهری، ش۳۳، ص۲۵۹.
- ↑ فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه «آبراهه».
- ↑ فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، ذیل واژه «وادی».
- ↑ فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، ذیل واژه «کال».
- ↑ تهذيب اللغة، ج6، ص88.
- ↑ جمهرة اللغة، ج2، ص712.
- ↑ المحكم و المحيط الأعظم، ج4، ص229.
- ↑ القاموس المحيط، ج2، ص259؛ لسان العرب، ج5، ص263.
- ↑ القاموس المحيط، ج2، ص259؛ تاج العروس، ج7، ص621.
- ↑ مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنة و البقاع، ج3، ص1340.
- ↑ المغانم المطابه فی معالم طابه، ص۴۷۲.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص705 و ۷۰۶.
- ↑ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۷۰۵.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، ج۲، ص۷۰۹-۷۱۱.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص711.
- ↑ معجم البلدان، ج5، ص235َ به نقل از احمد بن جابر.
- ↑ تاریخ مدینه منوره، ص171؛ تاریخ المدینة المنورة، ابن شبه، ج1، ص171؛ الروض المعطار فی خبر الأقطار، ص560؛ ابن حجر، ۱۴۱۵ق، ج۱۱، ص۵۷، حمیری، ۱۹۸۴م، ص۵۶۰.
- ↑ معالم المدينة المنورة بين العمارة و التاريخ، ج1، ص704.
- ↑ الدرة الثمينة في أخبار المدينة، ص۲۸.
- ↑ حجاز در صدر اسلام، ص380؛ مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنة و البقاع، ج3، ص1340؛ تاريخ معالم المدينة المنورة قديما و حديثا، ص293.
- ↑ هر درهاى بقدر گنجایشش سيلاب ميگيرد.
- ↑ به معنای گذرگاه سیل.
- ↑ روی مالک أنه بلغه أن رسول اللّه(ص) قال فی سیل مهزور و مذینب: «یمسک الأعلی حتی یبلغ الکعبین ثم یرسل الأعلی علی الأسفل».
- ↑ رأی رسول الله(ص) إبلا فی السوق فأعجبه سمنها فقال: «أین کانت ترعی هذه؟» قالوا: «بحرة شوران»، فقال: «بارک الله فی شوران».
منابع
- اصول و معیارهای طراحی ساماندهی رود-درههای فصلی؛ نمونه موردی: رود-دره فصلی ورودی شهرستان کرج، محمدرضا بمانیان، محمدرضا پورجعفر، زهرا محقق دولتآبادی، مجله مدیریت شهری، شماره۳۳، ص۲۵۹.
- تاریخ المدینة المنوره، عمر بن شبه (ابن شبه)، دار الفکر، قم، ۱۴۱۰ق.
- تاریخ مدینه منوره، عمر بن شبه (ابن شبه)، ترجمه، نشر مشعر، تهران، ۱۳۸۰ش.
- تاریخ معالم المدینة المنورة قدیما و حدیثا، احمد یاسین احمد خیاری، عامه، عربستان، ۱۴۱۹ق.
- تاج العروس من جواهر القاموس، محمد بن محمد مرتضى زبيدى، دار الفكر، بيروت، 1414ق.
- ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، حسين بن محمد راغب اصفهانى، ، مرتضوي، تهران، 1374ش.
- تهذيب اللغة، محمد بن احمد ازهرى، احياء التراث العربي، بيروت، 1421ق.
- جمهرة اللغة، محمد بن حسن بن درید (ابن دريد)، دار العلم للملايين، بيروت، 1988م.
- حجاز در صدر اسلام، صالح احمد على، ترجمه عبدالمحمد آیتی، نشر مشعر، تهران، 1375ش.
- الدرة الثمينة في أخبار المدينة، محمد بن محمود بن نجار (ابن نجار)، تحقیق و تصحیح حسين محمدعلى شكرى، دار الارقم بن ابي الارقم، بيروت، اول، بیتا.
- الروض المعطار فی خبر الأقطار، محمد بن عبدالمنعم حمیری، مکتبة لبنان ناشرون، بیروت، ۱۹۸۴م.
- رویکردهای زیباییشناسی شهری برای کناره رود فصلی (نمونه موردی مهرانه رود تبریز)، مسعود وحدت طلب، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، ۱۳۹۵ش.
- فرهنگ جامع واژگان مترادف و متضاد زبان فارسی، فرجالله خداپرستی، شیراز، دانشنامه فارس، ۱۳۷۶ش.
- فرهنگ فارسی عمید، حسن عمید، سرپرست تألیف و ویرایش فرهاد قربانزاده، اشجع، ۱۳۸۹ش.
- القاموس المحيط، محمد بن يعقوب فيروز آبادى، دار الكتب العلمية، بيروت، 1415ق.
- كتاب العين، خليل بن احمد فراهيدى، نشر هجرت، قم، 1409ق.
- لسان العرب، محمد بن مكرم (ابن منظور)، دار صادر، بيروت، 1414ق.
- المحكم و المحيط الأعظم، على بن اسماعيل بن سیده (ابن سيده)، دار الكتب العلمية، بيروت، 1421ق.
- مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنة و البقاع، ابن عبد الحق بغدادى، دار الجيل، بيروت، 1412ق.
- المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى، احمد بن محمد فيومى، مؤسسه دار الهجرة، قم، 1414ق.
- معالم المدینه المنوره بین العمارة و التاریخ، عبدالعزیز کعکی، دار المکتبة الهلال، بیروت ۱۴۱۹ق.
- معجم البلدان، یاقوت حموی، دار صادر، بیروت، ۱۹۹۵م.
- المغانم المطابه فی معالم طابه، مجدالدین فیروز آبادی، مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره، مدینه، ۲۰۰۲م.
- مفردات ألفاظ القرآن، حسين بن محمد راغب اصفهانى، دار القلم، بيروت، 1412ق.