حجازیه (کتاب)
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Abbasahmadi1363 در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
حجازیه، سفرنامهای است
برگ نخست حجازیه، که در دفتر اول «مجموعه نسخههای خطی فارسی» چاپ شده است. | |
پدید آورندگان | |
---|---|
نویسنده | ابوالاشرف یزدی |
تصحیح | ایرج افشار، محمد جعفر یاحقی |
تاریخ نگارش | سده هشتم |
محتوا | |
موضوع | سفرنامه حج |
زبان | پارسی |
نشر | |
تعداد جلد | ۱ |
تعداد صفحات | ۱۵ |
ناشر | انتشارات آستان قدس رضوی |
وبسایت ناشر | https://behnashr.razavi.ir |
محل نشر | تهران، مشهد |
تاریخ نشر | ۱۳۶۸ش. |
ردهبندی کنگره | ی ۱۳۶۸ ۳ م ۲ ب/PIR ۴۰۰۳ |
گزارش حج ابوالاشرف یزدی (م.۷۶۲ ق)
رساله کوچکی است در شرح سفر حج ابوالاشرف یزدی از سادات سرشناس یزد که در سال ۷۵۷ق. به حج رفته و این رساله را در گزارش دشواریهای راه حج و ارائه پیشنهادهایی برای رفع آنها نگاشته است و در پایان دست خط گروهی از علما را در تأیید سخنان خود جمعآوری کرده است.
نویسنده
ابوالاشرف محمد بن حسین بن علی حسینی یزدی، از بزرگان و رؤسای شهر یزد و از نزدیکان به سلاطین آل جلایر که بین ۷۴۰ تا ۸۳۵ق. در عراق و آذربایجان حکومت داشتند و داییاش سید عضدالدین سفیر دربار جلایریان در هندوستان بوده و مدتی وزارت شیخ حسن جلایری (حک:۷۴۰–۷۵۷ق)، را برعهده داشته است.[۱] افزون بر پسوند حسینی در نام او تعبیر یکی از نویسندگان یادداشتهای پایان رساله در حق ابوالاشرف که او را از اولاد پیامبر(ص) دانسته نشانگر تعلق او به یکی از خاندانهای سادات یزد است.[۲]
محتوا
این رساله، آگاهیهایی درباره حجگزاری ایرانیان در قرن هشتم و وضع عمومی راههای حج و حجاز به دست میدهد؛ هرچند نویسنده، این رساله را با هدف ارائه گزارشی درباره وضع راههای حج برای سلطان نگاشته و جز در موارد اندک به گزارش رویدادها و شرح راه و رسم سفر نپرداخته است.
ابوالاشرف یزدی سفر خود را در سال ۷۵۷ق. از یزد آغاز کرد. او که از ثروتمندان و رؤسای شهر بود دستور داد تا در مسجد جامع شهر یزد ندا دهند که هرکس مایل به سفر حج است برای سفر با او آماده شود تا به گفته خودش به واسطه این اعلام عمومی و التزام به همراهی مردم آن سال نیز مانند سالهای گذشته به بهانه مشغلههای گوناگون از سفر حج کوتاهی نکند. (ص۳۰–۳۱)
سفر نویسنده مقارن است با سالهای بعد از فروپاشی قدرت ایلخانان (حک: ۶۵۴–۷۵۴ق) و عدم ثبات سیاسی در ایران و سایر سرزمینهای شرق اسلامی. در این سالها در نقاط مختلف ایران حکومتهای محلی قدرت داشتند. در چنین شرایطی قبایل راهزن در راهها قدرت مییافتند و وسایل راحت در راه حج از جمله چاهها و منزلگاهها از عمارت و آبادانی میافتادند. در سال سفر نویسنده وفات شیخ حسن بزرگ- اولین حاکم جلایریان نیز به ناامنیها دامن میزد و شایعات فراوانی از خرابی و ناامنی راه حج بر زبانها بود. (ص۳۱) وجود چنین شایعاتی باعث شد نویسنده برای تصمیم به سفر حج نماز استخاره بگزارد و به قرآن تفأل زند. با آمدن آیه ۲۶ و ۲۷ سوره حج که خداوند در آن به ابراهیم پیامبر دستور ساختن کعبه و اعلام فرمان حج را داده، ابوالاشرف به انجام سفر حج مصمم شد. (همان)
ایرانیان در آن دوران برای رفتن به حج ابتدا به عراق میرفتند و همراه کاروان عراق راهی حجاز میشدند. به گزارش ابوالاشرف، راه سفر ایرانیان به بغداد از کهگیلویه و شوشتر میگذشته است. وی با گذر از این شهر به بغداد رفته و از آنجا همراه با کاروان حج عراقی به حج رفته است. (ص۳۱–۳۳) براساس گزارشی که در یکی از یادداشتهای پایان رساله آمده حتی حجاج شهرهای شمالی مانند آمل برای رفتن به عراق به شوشتر آمده بودند. (ص۴۳) در آن سال کاروان گروهی از حاجیان در نزدیکی شوشتر دچار حمله راهزنان شده بود و کاروانیان آهنگ بازگشت داشتند؛ اما با رسیدن ابوالاشرف به شوشتر و با تشویق او، به راه خود ادامه دادند و بی مشکلی به بغداد رسیدند. (ص۳۲) در آن سال کاروان حج عراق با حمایت سلطان اویس (حک: ۷۵۷–۷۷۶ق) و همراه با جمعی از بزرگان دینی و حکومتی از عراق عازم حجاز شد. کاروانیان بدون دردسر به حجاز رسیدند و با وجود خشکسالی، آب چاهها برای کل کاروان که به گفته نویسنده پرتعداد بودند، کافی بود. ابوالاشرف بعد از انجام مناسک حج همراه با کاروان به زیارت مدینه رفت. (ص۳۳–۳۴)
بررسی منابع آب در طول راه حج مهمترین مسئله مورد توجه ابوالاشرف است. چنانکه خود میگوید در طول راه از نجف تا مکه و سپس تا مدینه چشمههای دور و نزدیک و چاهها را بررسی کرده است. (ص۳۵) به گفته وی در بسیاری از منازل سفر حج، چاهها و کاریزها (قناتها) به دلیل عدم رسیدگی خشک شده بودند و کاروانیان برای رسیدن به آب به مشکل افتاده و دوباره به حفر چاه پرداختهاند. این درحالی بود که به نظر نویسنده برخلاف آنچه به نظر میرسد حجاز و راه حج منابع آب زیر زمینی خوب و استعداد سبزی و خرمی داشته است و در طول راه در بیشتر منازل با حفر چند گز میشد به آب شیرین فراوان رسید. ابوالاشرف وجود برخی از آبادیهای راه حجاز مانند نخله محمود و وادی صفرا را که سرسبز و خرم بوده و انواع میوهها در آن کشت میشد، دلیلی بر استعداد طبیعی منطقه حجاز و راه بهره بردن از منابع آب منطقه را حفر کاریزها و انتقال آب دانسته است. (ص۳۶–۳۷)
اشتغال قبایل عرب بدوی به راهزنی و غارت کاروانهای حاجیان دومین مشکلی است که تنها در صورت یکجانشینی این قبایل رفع میشود. نویسنده از دیدارها و مذاکراتش با رئیسان قبایل عرب و اشراف مکه برای منع اعراب از حمله به حاجیان خبر داده است. او در این دیدارها حمله به حاجیانی را که از راههای دور به شوق دیدار کعبه به حجاز میآمدند، دور از انصاف دانسته و آنان را به ترک این عمل نصیحت کرده است. اعراب با ذکر اینکه پیش از وی، کسی چنین سخنانی به آنان نگفته از کارهای خود ابراز پشیمانی کرده و گفتهاند در صورتی که شاهان در آبادانی راه حج اقدام کنند و چاهها حفر کنند و آب جاری کنند ما نیز به عمارت و زراعت و اقامت در آن خواهیم پرداخت و به آبادانی راهها کمک خواهیم کرد. (ص۳۸–۳۹)
مسئله دیگری که موجب ناراحتی و اعتراض نویسنده بود آلودگی مکه و مدینه و رعایت نکردن نظافت توسط حاجیان و عربها در این اماکن مقدس است. او در مکه از اینکه حاجیان در مسجدالحرام میخوابند یا اینکه گروهی از «اراذل» اطراف حرم را با آوردن احشام خود به اصطبلها شبیه کردهاند و در مدینه از اینکه همه افراد بدون رعایت ادب برای بوسیدن قبر پیامبر(ص) بر سر قبر میآمدند و به بوسیدن درگاه و آستانه حجره پیامبر اکتفا نمیکردند برآشفته است. ابوالاشرف در مذاکرات خود با رؤسای حجاز ضمن اشاره بر لزوم پاکیزه کردن حرمین و رفع نجاسات از اطراف مسجدالحرام و مسجد نبوی و چاهها و کاریزهای شهر، بر آبادکردن بخشهایی از داخل مسجد نبوی وکمک گرفتن از سلاطین برای انجام این کارها تأکید کرده است. (ص۳۶–۳۷)
ابوالاشرف در آخرین بند از رساله خطاب به پادشاه (سلطان اویس) لزوم اقدام در جهت آبادانی راه حج را گوشزد کرده و شاه را نصیحت کرده تا خود شخصاً بازسازی چند منزل از منازل را نذر کند و با این کار نام خود را نیز نیک گرداند. او همچنین پیشنهاد کرده برای این کار سفرایی به نزد پادشاهان مصر -که در آن زمان ممالیک (حک: ۶۴۸–۹۲۲ق) بودند- فرستاده شود و لزوم آبادانی راه حج به آنان تذکر داده شود که یا خود آنان که حاکمان حجاز هستند به این کار اقدام کنند یا اجازه آن را به پادشاهان جلایری بدهند. (ص۳۹–۴۰)
در پایان رساله، یادداشتهای کوتاهی از برخی از علما و سرشناسان که ظاهراً همسفر نویسنده بودهاند در تأیید مطالب رساله و لزوم اقدام به اصلاح مشکلات آمده است. افرادی مانند اسحاق بن عبداللطیف بن اسماعیل قصری، میمون شاه بن ابراهیم بن رشید و فضل الله بن عبدالمومن بن ابراهیم بن رشید که نوادگان خواجه رشید الدین فضل الله بودند، محمد بن یوسف معروف به شمس الائمه کرمانی، خواجه مرجان آغا که مدتی حاکم بغداد و از بزرگان دولت جلایری بود[۳] و محمد بن جنید سکندرانی یادداشتهایی نوشتهاند و در رسالههای خود خلاصهای از سخنان ابوالاشرف را درباره بازسازی منابع آب راهها تکرار کردهاند و بر صحت سخنان ابوالاشرف گواهی دادهاند و اصلاح مشکلات را بر سلاطین واجب دانستهاند. یکی از این دست خطها از خود شاه اویس جلایری است که در آن وعده رفع کاستیها را داده و چنین نگاشته است: «چون کار خیر است، ان شاء الله، ما به اتمام رسانیم». (ص۴۱–۴۴)
در پایان نسخه چاپی موجود از رساله مطلب ناتمامی با عنوان «ذکر منازل مبارک از مشهد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب» آمده که ظاهراً تفصیل منازل حج و بیان تعداد چاهها و سایر منابع آب هر منزل بوده است که جز چند خطی از آن باقی نمانده است. نویسنده در میانه رساله به آنچه درباره گزارش راهها و منازل سفر حج و منابع آب آن «بر ظهر نوشته» خواهد آمد اشاره کرده است که آنچه از آن باقی مانده تنها شرح منابع آب ابتدای راه و منازل قادسیه و عذیب و رحبه را دربردارد. (ص۴۵)
ویژگیها
رساله حجازیه از قدیمیترین سفرنامههای حج به نثر فارسی است.
نثر رساله متکلف و در جاهایی مسجع است و اشارات متعدد به آیات و روایات و ذکر اشعار و کاربرد فراوان واژگان عربی از ویژگیهای آن است.
نسخه خطی
از رساله حجازیه تنها یک نسخه باقی مانده که همراه با نسخه خطی کتاب نهایة المسوول فی درایة الرسول صحافی شده و در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. بخشی از این رساله در انتهای نهایة المسوول و بخش دیگر آن در میانه این کتاب صحافی شده است.[۴]
چاپ
بخش نخست رساله که شامل سه برگ ابتدایی رساله است ابتدا با تصحیح ایرج افشار در مجموعه مقالات یادنامه «محیط ادب» از صفحه ۴۴۲–۴۵۱ در سال ۱۳۵۷ش. به چاپ رسید. محمد جعفر یاحقی که چند سال بعد به تصحیح نهایة المسئول پرداخت. باقی این رساله را در صفحات میانی آن کتاب یافت و تصحیح مجدد و کاملتری از آن را در صفحات ۳۰ تا ۴۵ دفتر اول مجموعه رسائل خطی فارسی، که در سال ۱۳۶۸ توسط انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شده به چاپ رساند.
پیوند به بیرون
پانویس
منابع
- تاریخ حبیب السیر، غیاثالدین خواند میر (م.۹۴۲ق)، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۲ش.
- مجموعه رسائل خطی فارسی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش.
- محیط ادب، محمد محیط طباطبایی، به کوشش یغمایی و دیگران، تهران، مجله یغما، ۱۳۵۷ش.