چاه رُومَه یا چاه عثمان، در مدینه، در شمال شرقی وادی عقیق قرار دارد و توسط حضرت محمد(ص) متبرک شده است. این چاه توسط عثمان به عفان خلیفه سوم، خریداری و وقف شد.


نام

به گمان، دلیل نامگذاری چاه رومه، واقع شدن در زمینی به همین نام[۱] یا نسبت آن به شخصی به نام رومه غفاری است.[۲] در دوره عثمان بن عفان خلیفه سوم، این چاه به نام چاه عثمان شهرت یافت[۳] و دلیل آن، خریداری و وقف آن توسط عثمان بود.[۴]

مکان

چاه رومه، از چاه‌های هفتگانه متبرک است که در شمال غرب مدینه و در قسمت شمال شرقی وادی عقیق قرار دارد.[۵]

پیشینه

پیش از اسلام

بر پایه گزارشی، تبع اسعد حمیری[یادداشت ۱] هنگام اقامت در مدینه از بدی آب چاهی که خود حفر کرده بود[یادداشت ۲] شکوه کرد. زنی از بنی‌زُرَیق از تیره‌های خزرج، آب چاه رومه را برایش آورد و وی به تلافی، ثروتی فراوان به او بخشید.[۶] اگر این خبر درست باشد، چاه پیشینه‌ای دیرینه دارد.

برخی، مالک نخستین این چاه را شخصی یهودی دانسته‌اند.[۷] گزارش‌های دوره‌های بعد، درباره وجود آثاری از عبادتگاهی کهن متعلق به یهودیان در کنار چاه،[۸] می‌تواند تأییدکننده این باور باشد.

خریداری و وقف توسط عثمان

آب مدینه با مزاج مهاجران سازگار نبود و با توجه به این که آب چاه رومه بویژه در غیر فصل‌های بارندگی از منابع تأمین آب مدنیان به شمار می‌آمد، صاحب چاه آب را به بهای گزافی به آنها می‌فروخت. حضرت محمد(ص) به وی پیشنهاد کرد که در مقابل چشمه‌ای در بهشت آن را واگذار کند؛ ولی او با اشاره به عیال‌وار بودن، پیشنهاد پیامبر(ص) را نپذیرفت.[۹]

عثمان بن عفان، با شنیدن تمایل پیامبر برای خرید چاه توسط مسلمانان،[۹] چاه را خریداری کرده و آب آن را وقف کرد.[۱۰] برخی، خرید چاه را در دو مرحله دانسته‌اند که در مرحله نخست، چاه یک روز در اختیار صاحب قبلی و روز دیگر مورد استفاده مسلمانان بوده است.[۱۱] منابع، رقم‌های مختلفی مانند ۲۰ تا ۳۵ هزار درهم و در گزارشی دیگر، ۴۰۰ دینار را به عنوان مبلغ پرداختی عثمان برای خرید چاه بیان کرده‌اند.[۴]

عثمان، در محاصره مخالفان در سال ۳۵ق. خرید و وقف چاه رومه را از کارهای برجسته خود عنوان کرد.[۱۲] روایت‌های پرشماری، درباره فضیلت چاه رومه و رابطه آن با عثمان در منابعی که نویسندگان آن اهل سنت هستند، وجود دارد؛[۱۳] مانند نسبت حفر چاه به عثمان و بهشتی بودن حفرکننده آن با وعده پیامبر(ص)، یا بهترین وقف خواندن آن از جانب پیامبر(ص)[۱۴] و نیز دعای وی مبنی بر وجوب بهشت بر عثمان به جهت این وقف.[۱۵]

ابن شبه (م.۲۶۲ق)، گزارشی آورده که بر پایه آن ماجرای خرید چاه رومه در دوره حکومت عثمان روی داده است و هزینه آن از بیت‌المال پرداخت شده است.[۱۶]

از سده سوم تا هفتم

در سده سوم قمری، مردم مدینه در بخشی از سال از آب این چاه استفاده می‌کردند.[۱۷] در سده چهارم نیز، از آب این چاه برای سیراب کردن مردم در مسجدالنبی(ص) استفاده می‌شد.[۱۸] در سده هفتم قمری چاه، سنگ چین و قطر آن ۸ ذرع[یادداشت ۳] و عمق آن ۱۸ذرع[یادداشت ۴] گزارش شده، که عمق آب آن نزدیک به یک متر بوده است.[۱۹]

ویرانی و بازسازی

در اوائل سده هشتم قمری، چاه به جهت بی‌توجهی ویران شده و تنها اثری از آن بر جای مانده بود؛[۲۰] تا این که در سال ۷۴۸ق. قاضی مکه احمد بن محمد طبری در هنگام زیارت مدینه با هزینه شخصی به تعمیر چاه و بالابردن دیواره آن در حدود یک متر پرداخت و با لایروبی چاه، آب آن را افزود.[۲۱] در دوره عثمانی، چاه لایروبی و دورچینی آن بازسازی شد. در این دوره، قطر چاه چهار متر و عمق آن ۱۲ متر گزارش شده است. در کنار چاه، حوضی ساخته و حجره‌ای نیز برای استراحت قرار داده شده بود.[۲۲]

تبرک

گزارش‌هایی از استفاده مکرر حضرت محمد(ص) از آب این چاه و نیز متبرک نمودن آن وجود دارد.[۲۳]

ویژگی‌

برخی، آب آن را گواراترین آب منطقه عقیق مدینه دانسته‌اند.[۲۴]

امروزه

 

چاه رومه، در دوره سعودی بار دیگر مورد توجه قرار گرفت و بازسازی شد. در کنار آن نیز، مزرعه‌هایی ایجاد شد که به مزرعه رومه شهرت دارند.[۲۵] علی حافظ از مدینه شناسان معاصر، چاه را کم‌آب و در حال خشک شدن وصف کرده است. به گفته وی، چاه و زمین‌های اطراف آن در اختیار سازمان اوقاف مسجدالنبی(ص) بوده است.[۲۶] پس از آن سازمان اوقاف، چاه و زمین‌ها را به وزارت کشاورزی اجاره داد و آن وزارت، مزارع نمونه کشاورزی در آنجا ایجاد کرده است.[۲۷]

بر روی چاه رومه، تلمبه‌ای برای خارج کردن آب قرار داده‌اند. در دیداری که در سال ۱۴۲۴ق. از مزرعه و چاه رومه شده، اطراف چاه با نرده‌ای آهنی پوشانده شده است. به گفته مهندس ناظر، عمق چاه به ۳۵ متر افزایش یافته و از آب آن در آبیاری مزرعه استفاده می‌شود. در کنار چاه، مسجدی قدیمی وجود دارد که گویا در دوره عثمانی ساخته شده است.[۲۷]

پانویس

  1. معجم البلدان، ج3، ص104.
  2. الاماکن، ص102؛ تاریخ معالم المدینه، ص257.
  3. الاستذکار، ص66؛ معجم مااستعجم، ج4، ص1256.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ نک: الطبقات، ج1، ص506؛ الاستیعاب، ج3، ص1040؛ وفاء الوفاء، ج3، ص136.
  5. نک: اطلس تاریخ اسلام، ج1، ص306.
  6. معجم البلدان، ج1، ص300؛ وفاء الوفاء، ج3، ص138.
  7. الاستیعاب، ج3، ص1039.
  8. المعارف، ص192؛ الاستیعاب، ج3، ص103.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ صحیح البخاری، ج3، ص74؛ المغنی، ج4، ص201.
  10. الطبقات، ج1، ص506؛ الاماکن، ص102.
  11. تاریخ معالم المدینه، ص258.
  12. سنن النسائی، ج6، ص47؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص59، 70؛ تاریخ المدینه، ج1، ص152.
  13. نک: تاریخ دمشق، ج39، ص72، 331، 335.
  14. اثارة الترغیب، ج2، ص368.
  15. الطبقات، ج1، ص506.
  16. تاریخ المدینه، ج1، ص153-154.
  17. الاعلاق النفیسه، ص313.
  18. المناسک، ص421.
  19. الدرة الثمینه، ص63.
  20. التعریف، ص159.
  21. المغانم المطابه، ج4، ص644؛ وفاء الوفاء، ج3، ص139؛ اتحاف الوری، ج3، ص235.
  22. مرآة الحرمین، ج1، ص429-430.
  23. الطبقات، ج1، ص504؛ انساب الاشراف، ج1، ص536.
  24. البلدان، ص83؛ الامکنة و المیاه، ج1، ص520.
  25. بئر رومه، ص.10.
  26. فصول من تاریخ المدینه، ص192.
  27. ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ بئر رومه، ص11-12؛ آثار المدینه، ص244-245.
  1. از پادشاهان یمن، در نیمه نخست سده پنجم میلادی.
  2. این چاه، به بئرالملک شهرت داشت.
  3. حدود ۴متر.
  4. حدود ۹متر.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل چاه رومه.
  • آثار المدینة المنوره، عبدالقدوس الانصاری، مدینه، المکتبه السلفیه، ۱۳۹۳ ق.
  • اتحاف الوری، عمر بن محمد بن فهد ( -۸۸۵ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة ام القری، ۱۴۰۸ق.
  • اثارة الترغیب و التشویق الی المساجد الثلاثه و البیت العتیق، محمد بن اسحاق الخوارزمی ( -۸۲۷ق.)، به کوشش محمد حسین الذهبی، مکه، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۴۱۸ق.
  • الاعلاق النفیسه، ابن رسته ( - قرن۳ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۸۹۲م.
  • الاستذکار (ال‍ج‍ام‍ع ل‍م‍ذاه‍ب ف‍ق‍ه‍اء الام‍ص‍ار و ع‍ل‍م‍اء الاق‍طار ف‍ی‍م‍ا ت‍ض‍م‍ن‍ه ال‍م‍وطا م‍ن م‍ع‍ان‍ی ال‍رای و الآثار و ش‍رح ذل‍ک ک‍ل‍ه ب‍الای‍ج‍از و الاخ‍ت‍ص‍ار)، یوسف بن عبدالله ابن عبدالبر (۳۶۸-۴۶۳ق.)، به کوشش سالم محمد عطا و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
  • الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، یوسف بن عبدالله ابن عبدالبر (۳۶۸-۴۶۳ق.)، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
  • اطلس تاریخ اسلام، گروه نویسندگان، زیر نظر عزیز خوشوقت، تهران، تکا، ۱۳۸۹ش.
  • الاماکن او ما اتفق لفظه و افترق مسماه من الامکنه، محمد بن موسی الحازمی ( - ۵۸۴ق)
  • انساب الاشراف، احمد بن یحیی البلاذری ( -۲۷۹ق.)، به کوشش محمد باقر محمودی، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۳۹۴ق.
  • البلدان، ابن الفقیه احمد بن محمد بن اسحاق ( -۳۶۵ق.)، به کوشش یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۶ق.
  • بئر رومه، عبدالله بن محمد الحجیلی، جده، شرکة المدینة المنورة، ۱۴۱۷ق.
  • تاریخ المدینة المنوره(اخبار المدینه النبویه)، عمر بن شبّه النمیری ( -۲۶۲ق.)، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قم، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
  • تاریخ مدینه دمشق، علی بن الحسن ابن عساکر ( -۵۷۱ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • التعریف بما آنست الهجره من معالم دارالهجره، محمد بن احمد المطری ( -۷۴۱ق.)، به کوشش الرحیلی، ریاض، دارالملک عبدالعزیز، ۱۴۲۶ق.
  • الدرة الثمینة، محمد بن النجار، ( - ۶۴۳ق.)، به کوشش حسین شکری، بیروت، دارالارقم.
  • سنن النسائی، احمد بن علی النسائی (۲۱۵-۳۰۳ق.)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۳۴۸ق.
  • صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل البخاری ( -۲۵۶ق.)، به کوشش عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
  • الطبقات الکبری، محمد بن سعد ( -۲۳۰ق.)، بیروت، دارالصادر، ۱۴۰۹ق.
  • فصول من تاریخ المدینة المنوره، علی حافظ، جده، شرکة المدینة المنوره، ۱۴۱۷ق.
  • مرآة الحرمین، ابراهیم رفعت باشا ( -۱۳۵۳ق.)، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۴۴ق.
  • مسند الامام احمد بن حنبل، احمد بن حنبل ( -۲۴۱ق.)، بیروت، دارالصادر، بی تا.
  • المعارف، ابن قتیبه دینوری (۲۱۳-۲۷۶ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۷۳ش.
  • معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی ( -۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
  • معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، عبدالله بن عبدالعزیز البکری ( -۴۸۷ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
  • المغانم المطابه، محمد بن یعقوب فیروزآبادی ( -۸۱۷ق.)، مدینه، مرکز بحوث و دراسات المدینه، ۱۴۲۳ق.
  • المغنی، عبدالله بن قدامه ( -۶۲۰ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
  • المناسک و اماکن طرق الحج، ابواسحاق الحربی ( -۲۸۵ق.)، به کوشش حمد الجاسر، ریاض، دارالیمامه، ۱۴۰۱ق.
  • وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، علی بن عبدالله السمهودی ( -۹۱۱ق.)، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.