آیات ۱۹۸ و ۱۹۹ سوره بقره،

متن و ترجمه

شرح واژگان

واژه «ابتغاء» به معناى جستجو و طلب است[۱] و در آیه ﴿وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اللّٰهِ ﴾[۲] به همین معنا کاربرد داشته است.

«فضل» در اصل ضدّ نقص است.[۳] البته به باور برخى از لغت‌شناسان، فضل در اصل به معناى فزونى، و واژه «تفضّل» به معناى برترى طلبى و فزون‌بينى، و واژه «افضال» به معناى احسان است.[۴] برخی نتیجه گرفته‌اند فضل به معنای عطا کردن چیزی است که بر عطاکننده واجب نیست و وقتی به خدا منسوب می‌شود به معنای همه موارد احسان او به بندگان است. به باور وی، فضل در آیه ۱۹۸ سوره بقره به معنای «مکنت و مال، افزون بر مالی که وجود دارد» است.[۵]

ارتباط با آیه پیشین

در پايان آيه ۱۹۷ سوره بقره، بهترین توشه‌ها تقوا دانسته شده است. این مطلب، اشاره به این است که تنها بايد به امور معنوى پرداخت؛ از اين رو، در آيه ۱۹۸ به استدراك و توضیح همان موضوع پرداخته و می‌گوید بر شما گناهی نیست اگر در موسم حج، به کسب منافع مادی بپردازید.[۶]

محتوا

آیات ۱۹۸ و ۱۹۹ سوره بقره، در بردارنده اموری درباره حج است، كه عبارتند از: جواز تجارت در ايام حج، وقوف در عرفات، كوچ كردن از عرفات، وقوف در مشعر، ذكر در مشعر و كوچ كردن از مشعر.

شبهه حرام بودن تجارت در ایام حج

به گفته مفسران، برخى از مردم مى‌پنداشتند كه تجارت در حج گناه است؛ با این استدلال که موسم حج، زمان تجارت و كسب مال نيست.[۷] برخی احتمال داده‌اند علت به وجود آمدن این شبهه یکی از موارد زیر یا مجموعه‌ای از آنها بوده است:‌

  • خدا از جدال در حج منع کرده است، و در بیشتر موارد خرید و فروش با جدال همراه هست.
  • بسيارى از امور مانند صيد، استعمال عطر، پوشيدن لباس دوخته و مباشرت با زنان در حج حرام شده بود، از این رو، مردم گمان مى‌كردند تجارت نيز حرام است.[۸]
  • در حجّ جاهلى تجارت ممنوع بوده است، با اين استدلال كه در حج بايد در خدمت خدا بود، و تجارت در خدمت خود بودن است. حتى كسى كه در حج تجارت مى‌كرده به جای «حاج» به او لقب «داج» كه برگرفته از واژه «دجاجه\مرغ» است مى‌دادند، بدين معنا كه در حج نيز دنبال جمع كردن دانه است.[۹]

به گفته برخی، عبارت ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ ﴾ به این شبهه پاسخ گفته و جواز تجارت در ایام حج را صادر گرده است.[۱۰] به گفته علامه طباطبایی، مفسر شیعه نیز، مراد از «فضل» در این آیه خرید و فروش و تجارت است. او این مطلب را از معنای «فضل» در آیه دهم سوره جمعه استفاده کرده که در آن آیه نیز، واژه «فضل» به بیع تفسیر شده است.[۱۱] در روایات هم به اینکه مراد از فضل، تجارت است اشاره شده است.[۱۲]

برخی، منظور از «فضل» در آیه را فضل معنوی دانسته‌اند. در رد آن گفته شده که حج برای فضل معنوی است و نیازی به اذن و اجازه ندارد.[۱۳]

البته حج بدون تجارت و بدون قصد اقتصادی، از حج همراه با قصد مالی برتر دانسته شده است.[۱۴] چنانچه در برخی روایات نیز ثروتمندانی که برای تجارت به حج می‌روند نکوهش شده‌اند.[۱۵]

وقوف در عرفات

در عبارت ﴿فَإِذٰا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفٰاتٍ فَاذْكُرُوا اللّٰهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرٰام ﴾ به وقوف در عرفات، دومین عمل حج، اشاره شده است؛ چراکه حرکت کردن از عرفات مستلزم این است که حاجی در آن مکان حضور داشته باشد.[۱۶] در این آیه، اشاره‌اى به زمان وقوف در عرفات نشده است؛ ولی در روايات، زمان آن عصر روز عرفه (نهم ذى‌حجه) معرفی شده است.[۱۷]

وقوف در مشعر

در عبارت ﴿فَاذْكُرُوا اللّٰهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرٰام﴾ با توجه به کلمه «عند» به حضور و وقوف در مشعر پس از کوچ از عرفات تصریح شده است.[۱۸]

وقوف در مشعر، ماندن در مشعر (مزدلفه) از طلوع صبح روز دهم ذی‌الحجه (عید قربان) تا طلوع آفتاب بوده[۱۹] و سومین عملِ واجبِ حج است.

در نگاهی عرفانی به این آیه، عرفات، به عرفاتِ معرفت تفسیر شده که حاجی پس از رسیدن به آن سعی می‌کند به مشعرالحرام که مشاهده جمال حق است برسد. در این نگاه، مشعرالحرام به «حرام» موصوف شده؛ زیرا رسیدن به آن برای بیگانگان حرام است.[۲۰]

ذکر در مشعر

دو جمله ﴿فَاذْكُرُوا اللّٰهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرٰام﴾ و ﴿وَ اذْكُرُوهُ كَمٰا هَدٰاكُم ﴾ دربردارنده دو امر است که در هر دو به ذکر و یاد خدا امر شده است.

فخر رازی، مفسر اهل سنت، ذکر در عبارت نخست را ذکر زبانی و ذکر در عبارت دوم را ذکر قلبی دانسته[۲۱] و برخی از مفسران نیز، مراد از ذکر در مشعر را تهلیل، تکبیر، ثنا، دعا و نماز دانسته‌اند.[۲۲]

در روایات شیعه، به خواندن دعاهایی خاص در مشعر سفارش شده که محتوای کلی آنها حمد خدا، یادآوری نعمت‌ها، صلوات، گفتن حاجات، دعا برای خود، والدین و فرزندان است.[۲۳]

کوچ همگانی از عرفات

در شأن نزول آیه ﴿ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاس ﴾ آمده است که قريش و برخى از هم‌پيمانانشان در عرفات وقوف نکرده و تنها در مشعر وقوف می‌کردند. استدلال آنها این بود که اهل حرم هستند و نباید از حرم خارج شوند. دیگر حاجیان ابتدا در عرفات و پس از آن در مشعر، که بیرون از محدوده حرم است وقوف می‌کردند.[۲۴] خدا با نزول این آیه به قريش و هم‌پيمانانشان دستور داد که مانند ديگر مردم از عرفات به مشعر بروند.[۲۵]

احتمال دیگر در مراد آیه این است که خطاب به همه حاجیان است و منظور از «ناس»، حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) است که حج را بنیانگذاری کرده و از عرفات بیرون رفته و به مشعر می‌رفتند.[۲۶]

دیدگاه دیگر در معنای آیه ۱۹۹ سوره بقره این است که مراد، افاضه از مشعر به سوی منا است. کلمه «ثم» و تکرار «افاضه» را تأیید‌کننده این دیدگاه دانسته‌اند.[۲۷] شیخ طوسی و طبرسی دو مفسر شیعه و فخر رازی مفسر اهل سنت، این دیدگاه را نقد کرده‌اند.[۲۸]

استغفار در عرفات

با عبارت ﴿اسْتَغْفِرُوا اللّٰهَ إِنَّ اللّٰهَ غَفُورٌ رَحِيم ﴾ به استغفار در عرفات اشاره شده است. برخی از مفسران بر این باورند که این استغفار درباره کسانی است که محل وقوف را تغییر دادند.[۲۹] این احتمال نیز داده شده که مراد، کسانی باشند که مناسک حج را تغییر داده و غیر از آنچه حضرت ابراهیم(ع) انجام می‌داد عمل می‌کردند.[۳۰]

برخی دیگر از مفسران معتقدند منظور، استغفار از همه گناهان است.[۳۱] در روایتی از امام باقر(ع) نیز، به استغفار از گناهان در عرفات سفارش شده است.[۳۲]

پانویس

  1. لسان العرب، ذیل واژه بغی.
  2. سوره بقره، آیه ٢٠٧.
  3. مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه بغی.
  4. مقاییس‌اللغه، ذیل واژه فضل.
  5. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۷۱ و ۱۷۲.
  6. تفسير القرآن الحكيم (المنار)، ج٢، ص٢٣٠.
  7. مجمع‌البيان، ج١، ص٢٩۵.
  8. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۷۳.
  9. تفسير كبير، ج۵، ص١٨۶؛ كشاف، ج١، ص٢۴۵؛ كشف‌الاسرار، ج١، ص ۵٣٢؛ الجامع لاحكام القرآن، ج٢، ص۴١٣؛ درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۷۳.
  10. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۷۵.
  11. الميزان، ج١٢، ص٧٨.
  12. وسائل الشيعه، ج١٧، ص ٢٨.
  13. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۷۵.
  14. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۷۶.
  15. وسائل الشيعه، ج ١١، ص۶٠.
  16. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۷۶.
  17. تهذيب الأحكام، ج۵، ص١٧٩.
  18. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۸۲.
  19. حج در اندیشه اسلامی، ص۲۸۸.
  20. روح المعانى، ج٢، ص٩٣.
  21. تفسير كبير، ج۵، ص١٩۵.
  22. زمخشرى، كشاف، ج١، ص٢۴۶. مقدس اردبيلى، زبد البيان، ص٣۵١. سيد قطب، فى ظلال القرآن، ص١٩٩.
  23. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۱۸۴؛ نگاه کنید به الجامع لاحكام القرآن، ج٢، ص۴٢۶؛ كافى، ج۴، ص۴٧۴.
  24. مجمع البيان،ج١، ص٢٩۶؛ كشف‌الاسرار و عدالابرار، ج١، ص۵٣۵؛ تفسير كبير، ج۵، ص١٩٧؛ كشاف، ج١، ص١٨٩؛ الميزان، ج٢، ص٨٠.
  25. وسائل الشيع، ج١٩، ص۵۵٣.
  26. تفسير تبيان، ج٢، ص١۶٨؛ مجمع البيان،ج١، ص٢٩۶؛ الجامع لاحكام القرآن، ج٢، ص۴٢٧؛ تفسير كبير، ج۵، ص١٩٨؛ كشاف، ج١، ص١٨٩.
  27. تفسير تبيان، ج٢، ص١۶٨؛ مجمع البيان، ج١، ص٢٩۶؛ تفسير كبير، ج۵، ص١٩٨.
  28. تفسير تبيان، ج٢، ص١۶٨؛ مجمع البيان، ج١، ص٢٩۶؛ تفسير كبير، ج۵، ص١٩٨.
  29. كشاف، ج١، ص١٨٩.
  30. تفسير القرآن الحكيم (المنار)، ج٢، ص٢٣۴.
  31. مجمع البيان،ج١، ص٢٩۶؛ كشف الاسرار و عد الابرار، ج١، ص۵٣۵؛ تفسير كبير، ج۵، ص١۶٧.
  32. من لايحضره الفقيه، ج٢١١، ص٢.

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب درسنامه تفسیر آیات حج، محمد فاکر میبدی، قم، حوزه نماینگی ولی‌فقیه در امور حج و زیارت، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۷ش. است.

تفسير القرآن الحكيم (تفسيرالمنار)، محمد رشيد رضا، بيروت، دارالمعرفه.

حج در اندیشه اسلامی، علی قاضی‌عسکر، تهران، مشعر، ۱۳۸۴ش.

معجم مقاييس اللغة، احمد بن فارس، تحقيق عبد السلام محمد هارون، قم، مكتب الإعلام الاسلامى، ١۴٠۴ق.

مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، تحقيق صفوان عدنان داوودى، بيروت، دارالسامية، ١۴١٢ق.