متن و ترجمه

شرح واژگان

«اذان» از ريشه اذن به معناى علم است[۱] و به جای مصدر حقیقی یعنی «ایذان» نشسته است.[۲] مشتقات این ریشه در دیگر آیات، مانند آیه ﴿ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسٰارِقُون ﴾ نیز به‌کار رفته است.[۳] برخی گفته‌اند اگر اذن به معنای اجازه به‌کار می‌رود، به معنای علم با قید رضایت و موافقت بازمی‌گردد.[۴]

واژه «ضامر» از ريشه ضُمور به معناى ضعيف، لاغر و كم‌گوشت است.[۵] برخى از لغت‌شناسان عقيده دارند كه به حيوانى ضامر گفته مى‌شود كه بر اثر پرورش دادن چابك شده باشد، نه ضعيفِ ناتوان.[۶]

«فجّ» به راه وسيع بين دو كوه گفته مى‌شود.[۷] به گفته برخی، این معنا بر جاده پهن تطبيق داده مى‌شود. او کلمه فجاج در آیه ﴿وَ جَعَلْنٰا فِي الْأَرْضِ رَوٰاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنٰا فِيهٰا فِجٰاجاً سُبُلاً ﴾[۸] را به همین معنا دانسته است.[۹] كلمه فجّ به معناى بعيد نيز مى‌باشد؛ از این رو، به راه دور نيز فجّ گفته شده است.[۱۰]

واژه «بهيمه» از ريشه بَهْم به معناى گنگ و نامفهوم است و بر همه چهارپايان خشكى و دريايى به جز درندگان اطلاق مى‌شود.[۱۱]

«بائس» به معناى كسى است كه دچار فقر شدید شده است.[۱۲] مشتقات این واژه بارها در قرآن به كار رفته است.[یادداشت ۱]

«تفث» در لغت به معناى چرك زير ناخن است، كه بايد از بدن جدا شود.[۱۳] برخى از لغت‌شناسان، تفث را به معناى كندن مو و ناخن دانسته‌اند.[۱۴]

محتوا

محتوای آیه ۲۷ سوره حج، اعلام آمدن مردم به حج است.

اعلام کننده حج

درباره اینکه خداوند به چه کسی امر کرده میان مردم حج را اعلام کند، اختلاف نظر است:

  • خطاب به ابراهیم:‌ بسیاری از مفسران معتقدند با توجه به آیه قبل، که خطاب به حضرت ابراهیم(ع) است، این آیه نیز خطاب به ابراهیم گفته شده است.[۱۵] به گفته علامه طباطبایی، مفسر شیعه نیز این دیدگاه با سیاق آیات سازش بیشتری دارد.[۱۶]
  • خطاب به پیامبر(ص): برخی از مفسران، مانند حسن بصرى، جبايى، فخررازى، ميبدى، قرطبى و مدرسى، بر این باورند که خطاب این آیه به پیامبر(ص) است.[۱۷]

روایتی دیدگاه اول،[۱۸] و روایتی دیگر دیدگاه دوم را تأیید کرده است.[۱۹] به باور برخی اعتبار روایت نخست بیشتر از روایت دوم است. گرچه به باور آنها می‌توان دو روایت را با هم جمع کرده و گفته شود آیه ضمن یادآوری رخداد زمان ابراهیم، پیامبر را نیز مخاطب قرار داده و او را مکلف کرده بر اساس سنت ابراهیمی به مردم اعلام حج کند.[۲۰]

دعوت به حج

با توجه به عبارت ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ ﴾ حج یک تکلیف عمومی است که باید انجام شود. بر اساس روایتی از امام صادق(ع)، پیامبر(ص) پس از نزول این آیه، مردم را به حج دعوت کرده و مردم مدینه و اطراف در آن شرکت کردند.[۲۱]

پیاده و سواره

بر اساس عبارت ﴿يَأْتُوكَ رِجٰالاً وَ عَلىٰ كُلِّ ضٰامِرٍ ﴾ افراد مستطیع چه سواره و چه پیاده باید به حج بروند.[۲۲]

تعبیر به «رجالا» (مردان)، به معنای اختصاص احکام و مناسک حج به مردان نیست؛ بلکه زن و مرد در آن مشترکند؛ زیرا در زبان عربی، در بیان مسائل مشترک میان زن و مرد، از صیغه مذکر استفاده می‌شود.[۲۳]

فلسفه حج

آیه ۲۸ سوره حج که ادامه آیه پیشین است، به بیان فلسفه حج پرداخته است. در عبارت ﴿لِيَشْهَدُوا مَنٰافِعَ لَهُمْ ﴾ گفته شده بگو به حج بیایند تا منافع خودشان را ببینند. درباره مراد منافع دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد:

  • منافع دنیوی: برخى از مفسران عصر صحابه و تابعان مانند ابن عباس و سعيد بن جبير بر اين باورند كه این آيه تنها به منافع دنيوى چون تجارت در ايام حجّ و انفاق به فقیران اشاره دارد.[۲۴] دليلى كه برای این دیدگاه آورده شده آیه ۱۹۸ سوره بقره است که در آن بهره‌مندی از فضل مالی در عرفات جایز شمرده شده است.[۲۵]
  • منافع اخروی: به باور برخی دیگر از تابعان مفسر مانند سعید بن مسیب و عطیه کوفی، این آیه فقط شامل منافع اخروی مانند عفو و آمرزش می‌شود.[۲۶] دليل اين ديدگاه را روایاتی دانسته‌اند که در آن مغفرت و آمرزش الهی ظهور دارد.[۲۷]
  • همه منافع: بيشتر مفسران معتقدند كه منافع شامل منافع دنیوی و اخروی مى‌شود.[۲۸] به باور برخی منافع اجتماعی، اخلاقی و اجتماعی را نیز شامل می‌شود.[۲۹] دلیل این شمول، اطلاقى است كه در آيه وجود دارد و مقيد به منافع دنيوى يا اخروى نشده است،[۳۰] و نیز روایتی که این شمول را تأیید کرده است.[۳۱]

حج را دارای فلسفه‌های گوناگونی مانند فلسفه اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دانسته‌اند.[۳۲]

مناسک منا

در عبارت ﴿وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَام﴾ به برخی از مناسک حج اشاره شده است. به باور برخی، مراد از ذکر خدا در روزهای معلوم، ذکر خدا در سرزمین منا و در ایام تشریق است؛ دلیل آن، ادامه آیه است که به ذبح قربانی اشاره شده، و نیز روایتی است از امام صادق(ع)[۳۳] که در آن ایام معلومات ایام تشریق دانسته شده است.[۳۴]

با توجه به این آیه، در عمل ذکر سرزمین منا، باید ذکر زبانی باشد و ذکر قبلی کافی نیست.[۳۵]

مراد از «بهمیة الانعام»، شتر، گاو، گوسفند و بز است.[۳۶]

طعام و اطعام

مى‌فرمايد: در عبارت

﴿فَكُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْبٰائِسَ الْفَقِيرَ

﴾ به مصارف گوشت قربانى اشره شده، كه هم سفارش به خوردن خود حاجى شده و هم امر به اطعام آن می‌شود.

به گفته مفسران منظور از «فَكُلُوا» این است که خوردن از گوشت قربانی برای خود حاجی جایز یا مستحب است. چرا كه مردم در جاهليت، خوردن اين گوشت را روا نمى‌دانستند؛ بنابراین براى برداشتن اين تحريمِ خود ساخته، اجازه داده شده كه خود حاجى نيز از آن بخورد. البته به باور برخى از مفسران امر در «فَكُلُوا» براى وجوب است؛ زيرا خداوند مى‌خواهد حاجى را با فقير در يك رتبه قرار دهد.[۳۷] برخى از فقیهان به استناد همين آيه فتوا به واجب بودن از خوردن قربانی توسط حاجی داده‌اند.[۳۸]

امر در «أَطْعِمُوا» دلالت بر وجوب مى‌كند و بايد به گوشت قربانی به مصرف بائس فقير برسد.[۳۹] منظور از بائس كسى است كه دچار فقر شديد است، يا به معناى فقيرى است كه اثر فقر در لباس و صورتش آشكار است، و يا به معناى فقيرى است كه براى گرفتن کمک دستش را دراز مى‌كند.[۴۰]

فقير در اينجا ممكن است اشاره به فقيرى باشد كه نسبت به بائس به فقر كمترى دچار است، و ممكن است توضيحى باشد براى بائس، چنانكه در روايتى از امام صادق(ع)[۴۱] نیز تأیید شده است.[۴۲]

تقصير

در ابتداى آيه ۲۹ سوره حج، با عبارت ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ ﴾ به تقصیر اشاره شده است. اين عبارت گرچه در لغت به معنای پاك كردن ناخن است؛ ولی در روايات به کوتاه کردن ناخن كه نوعى از تقصير است تفسير شده است.[۴۳]

وفای به نذر

در عبارت ﴿وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ ﴾ به طور مطلق به وجوب وفا کردن به نذر اشاره شده است، که شامل دو مصداق می‌شود:‌ يكى انجام حجّى كه نذر شده است، و ديگرى انجام کارهایی که به خاطر توفيق یافتن به سفر حجّ نذر شده است.[۴۴]

طواف

در پایان آیه ۲۹ سوره حج، به طواف دور بیت عتیق اشاره شده است.

درباره اینکه مراد از طواف در این آیه کدام طواف است میان مفسران اختلاف نظر است:

  • طواف نساء: به نظر مفسران شیعه، مراد طواف نساء‌ است.[۴۵] آنها به روایات تمسک جسته‌اند.[۴۶]
  • طواف افاضه: برخى از مفسران اهل سنت، بر اين باورند كه منظور، طواف افاضه است؛[۴۷] چون طواف افاضه ركن مهم در حجّ بوده و به ساقط نمی‌شود.
  • طواف وداع: به باور برخی دیگر، مراد طواف وداع (صدر) است؛[۴۸] به دلیل اینکه در این آیه، پس از همه مناسک بیان شده است.

سه معنا درباره عتيق گفته شده است: ارزشمند، كهن و آزاد.[۴۹] و درباره بيت الله الحرام نيز هر سه قابل جمع است، زيرا كعبه از يك سوى مجمع ارزش‌هاست. از سوى ديگر داراى سابقه تاريخى كهن است، و در حقيقت به معناى «اوّل بَيت» مى باشد. و بالاخره از قيد ملكيت هر مالكى در طول تاريخ خارج بوده و هست. ۶ در خصوص معناى اخير ابوحمزه ثمالى مى‌گويد: از امام باقر پرسيدم، چرا عتيق گفته مى‌شود. حضرت فرمود: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ بَيْتٍ

پانویس

  1. المصباح المنیر، ذیل واژه برأ.
  2. لسان العرب، ذیل واژه اذن.
  3. سوره يوسف، آیه ٧٠.
  4. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۴۲.
  5. المصابح المنیر، ذیل واژه ضمر؛ لسان العرب، ذیل واژه ضمر.
  6. مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه ضمر.
  7. المصباح المنير، ذیل واژه ضمر؛ لسان العرب، ذیل واژه ضمر.
  8. سوره انبياء، آیه ٣١.
  9. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۴۴.
  10. لسان العرب، ذیل واژه ضمر.
  11. المصباح المنیر، ذیل واژه بهم؛ لسان العرب، ذیل واژه بهم.
  12. مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه بؤس؛ المصباح المنیر، ذیل واژه بؤس؛ لسان العرب، ذیل واژه بؤس.
  13. مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه تفث.
  14. لسان العرب، ذیل واژه تفث.
  15. مجمع البيان، ج۴، ص٨١؛ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٨؛ تفسير كشاف، ج٣، ص١۵٢؛ تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵٣؛ نمونه، ج١۴، ص۶٩.
  16. تفسير الميزان،ج١٧، ص٣۶٩.
  17. تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٨؛ كشف الاسرار، ج۶، ص٣۶١؛ الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص ٣۶؛ من وحى القرآن، ج١۶، ص۵۴.
  18. وسائل الشيع، ج٨، ص ١۵٠.
  19. وسائل الشيع، ج٩، ص ۴٧.
  20. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۴۸.
  21. وسائل الشيع، ج٨، ص ١۵٠.
  22. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۴۹.
  23. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۵۱ و ۳۵۲.
  24. مجمع البيان، ج۴، ص٨١.
  25. الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص۴٠.
  26. مجمع البيان، ج۴، ص٨١.
  27. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۵۴ و ۳۵۵؛ نگاه کنید به كافى، ج۴، ص٧۶٠.
  28. مجمع البيان، ج۴، ص٨١؛ تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٨؛ تفسير كشاف، ج٣، ص١۵٢؛ تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵٣؛ تفسير الميزان،ج١٧، ص٣۶٩؛ نمونه، ج١۴، ص٧٢.
  29. تفسير نمونه، ج١۴، ص٧٢.
  30. تفسير الميزان،ج١٧، ص٣۶٩.
  31. كلينى، كافى، ج۴، ص ۴٢٢.
  32. نگاه کنید به درسنامه تفسیر مناسک حج، ص۳۵۶-۳۵۹.
  33. وسايل الشيع، ج١٠، ص٢١٩.
  34. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۳.
  35. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۴.
  36. كنزالعرفان، ج١، ص٢٧٠.
  37. تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٩ (فخ رازی این دیدگاه را به عنوان یک نقل قول آورده است).
  38. شرايع الاسلام، ج١، ص٢۶١؛ جواهر الكلام، ج١٩، ص١۶١، به نقل برخى فقیهان ديگر كه از محقق پيروى كرده‌اند.
  39. تبيان، ج٧، ص٣١٠. طبرسى، مجمع البيان، ج۴، ص٨١. فخررازى، تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٩. زمخشرى، تفسير كشاف، ج٣، ص١۵٣. ميبدى، كشف الاسرار، ج۶، ص٣۶٢. تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵٣. قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص۴۴. طباطبايى، الميزان، ج١۴، ص٣٧١.
  40. تفسير كبير، ج٢٣، ص ٢٩.
  41. وسايل الشيع، ج١٠، ص١۴٢.
  42. درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۶.
  43. وسائل الشيع، ج١٠، ص١٧٩.
  44. تفسير كبير، ج٢٣، ص٣٠.
  45. تبيان، ج٧، ص٣١١؛ مجمع البيان، ج۴، ص٨٢؛ تفسير نمونه، ج٣، ص١٧.
  46. وسائل الشيع، ج٩، ص٣٨٩.
  47. تفسير كشاف، ج٣، ص١۵٣؛ كشف الاسرار، ج۶، ص٣۶۴؛ تفسير كبير، ج٢٣، ص٣٠؛ الجامع لاحكام القرآن، ج١٢، ص۵٠.
  48. تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵٣.
  49. مقاييس اللغه، ذیل واژه عتق؛ المصباح المنير، ذیل واژه عتق.
  1. مانند آیه ﴿وَ الصّٰابِرِينَ فِي الْبَأْسٰاءِ وَ الضَّرّٰاءِ وَ حِينَ الْبَأْس ﴾ (سوره بقره، آیه ۱۷۸.)

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب درسنامه تفسیر آیات حج، محمد فاکر میبدی، قم، حوزه نماینگی ولی‌فقیه در امور حج و زیارت، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۷ش. است.
المصباح المنير، احمد بن محمد فيومى، قم، دارالهجرة، دوم، ١۴١۴ق.

مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، تحقيق صفوان عدنان داوودى، بيروت، دارالسامية، ١۴١٢ق.