آیات ۳۶ و ۳۷ سوره حج

نسخهٔ تاریخ ‏۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۲ توسط Abbasahmadi1363 (بحث | مشارکت‌ها) (Abbasahmadi1363 صفحهٔ آیه ۳۶ سوره حج را به آیات ۳۶ و ۳۷ سوره حج منتقل کرد)

آیات ۳۶ و ۳۷ سوره حج، آیه‌‌ای از قرآن، که قربانى را يكى از شعائر معرفى کرده و نحر كردن شتر اشاره کرده است. شرط قبولى قربانى و ضرورت شكر بر نعمت هدايت الهى، از دیگر مضامین این آیات است.

متن و ترجمه

شرح واژگان

«بُدْن» جمع بَدَنَه، برگرفته از بدن و جسيم بودن است، و نامى است كه بر شتر و نيز گاو اطلاق مى‌شود، چون نسبت به ديگر حيوانات جسيم‌ترند.[۱]

«معترّ» فقيرى است كه درخواست كمك مى‌كند.[۲] در روايات نيز به همين معنا اشارت شده است.[۳]

محتوا

اولين آيه، ابتدا روى بزرگترين نماد قربانى تكيه كرده و آن را به عنوان يكى از شعائر معرفى مى‌كند. و در ادامه به نحوه نحر كردن آن اشارت مى‌نمايد. و آيه بعدى به شرط قبولى قربانى و ضرورت شكر بر نعمت عنايت و هدايت الهى اشارت دارد.

مصداقی از شعائر

در آيات مربوط به حجّ مكرر سخن از شعائر به ميان آمده است، چنانكه در جايى صفا و مروه را به عنوان شعائر معرفى نمود و فرمود: «إِنَّ الصَّفٰا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ (بقره: ١۵٨)». و در جاى ديگر به اجمال فرمود: «لاٰ تُحِلُّوا شَعٰائِرَ اللّٰهِ (مائده: 2)». و گفتيم كه به عقيده برخى همه معالم و علايم دين كه وسيله شناخت هدايت از ضلالت مى‌باشد، و به تعبير ديگر دين خدا جزء شعائر الله است. ١ و نيز همه علائم و نشانه‌هاى حرم جزء شعائر الله است، ٢ بلكه همه مناسك و اعمال حج از شعائر الله به شمار مى‌آيد. ٣ و در اينجا به معرفى يكى ديگر از شعائر پرداخته و مى‌فرمايد: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْنٰاهٰا لَكُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ» . در اينجا چند نكته وجود دارد:

  • شعائر بودن بُدن يك امر تكوينى نيست، بلكه به اعتبار جعلى است كه آن را به عنوان هَدْى براى بيت الله قرار داده است.[۴] به دليل اين‌كه فرمود: «جَعَلْنٰاهٰا لَكُمْ» .
  • علامت بودن اين‌گونه امور به معناى اين نيست با اين علايم خدا را مى‌توان ديد، بلكه علامت و نشانه اطاعت و انقياد مؤمنان به حجّ و بيت الله است.[۵] از سوى ديگر نشانه حجّ نيز هست.
  • اين‌كه فرمود: «لَكُمْ فِيهٰا خَيْرٌ» ، اشارت به همان فلسفه اقتصادى در بعد طعام خود و اطعام به فقيران و مساكين است. و نيز اين‌كه تا هنگام نحر شدن مى‌توانيد از منافع آن بهره‌مند باشيد.

یاد خدا

در ادامه آيه فرمود: فَاذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهٰا صَوٰافَّ»، كه صراحت در لزوم نام خدا به هنگام نحر دارد، همان‌گونه كه پيش از اين گفتيم ذكر هم به معناى ياد كردن و ذكر قلبى است. و هم به معناى نام بردن و ذكر زبانى، و هم به معناى نوشتن اسم و ذكر قلمى. ليكن در برنامه قربانى بردن نام موضوعيت دارد، و لذا مى‌فرمايد: . «فَاذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهٰا» ، چنانكه در آيه قبلى نيز فرمود: «وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ» . در حقيقت اين تسميه و نام بردن در ادامه خط ترسيمى براى تحليل ذبيحه مى‌باشد كه در يكجا فرمود: «فَكُلُوا مِمّٰا ذُكِرَ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ (انعام: ١١٨)». و در جاى ديگر نيز فرمود: «وَ لاٰ تَأْكُلُوا مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ (انعام: 122)».

البته بردن نام خدا منحصر به قربانى نيست، بلكه در بسيارى از عبادات نيز ضرورت دارد، و حتى خود نماز، اذكار و اورادش و نيز تلبيه از مصاديق ضرورى ذكر زبانى است. و اين‌كه گفته مى‌شود قلبت پاك باشد به تنهايى كفايت نمى‌كند.

به هر صورت سفارش مى‌كند كه: «فَاذْكُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَيْهٰا صَوٰافَّ» . صواف به معناى اين است كه پاهاى شتر به صورت صفّ در كنار هم باشند. و اشارت به اين دارد كه شتر در حال ايستاده نحر شود. و لذا فقها ضمن فتوا به جواز نحر در حال خوابيده و نشسته مى‌گويند در حالت ايستاده و قائمه بودن افضل است.

مصارف قربانى

در بخش ديگر آيه مى‌فرمايد: «فَإِذٰا وَجَبَتْ جُنُوبُهٰا فَكُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْقٰانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ». وجب به معناى ثبت است، و چون شتر بعد از نحر و بى‌جان شدن به پهلو بر زمين مى‌افتد، تعبير به وجوب و جنوب نموده است.[۶] از اين روى اين تعبير كنايه از جان دادن حيوان بر اثر نحر است، كه مجوز مصرف آن مى‌باشد.

در خصوص فقير مصرف كننده گوشت قربانى و ذبيحه سه تعبير به چشم مى‌خورد: يكى بايس، كه منظور از آن فقيرى است كه فقر شديد دارد.[۷] دوم قانع، كه منظور از آن فقيرى است كه به اندك اعطايى قناعت مى‌كند و يا فقيرى است كه با وجود نياز درخواست نمى‌كند. سوم معترّ، و آن فقيرى است كه با اصرار درخواست كمك مى‌كند.[۸] در روايات نيز همين معنا بيان شده است، چنانكه امام صادق در روايتى مى‌فرمايد: « القانع الذى يقنع بما أعطيته ، و المعترّ الّذى يعترّ يك ، و السائل يسألك فى يديه و البائس الفقير ».[۹] در پايان آيه مى‌فرمايد: «كَذٰلِكَ سَخَّرْنٰاهٰا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» . اين جمله بيانگر اين است كه نحوه كشتن شتر به عنايت الهى مى‌باشد، چرا كه حيوانات ديگر به راحتى قابل ذبحند اما شتر به دليل جسم بودن شيوه مخصوصى براى كشتن آن تشريع شده است. و همين عنايت بايد زمينه ساز شكر الهى گردد.

شرط قبولى قربانى

در آخرين آيه از اين مجموعه مى‌فرمايد: «لَنْ يَنٰالَ اللّٰهَ لُحُومُهٰا وَ لاٰ دِمٰاؤُهٰا وَ لٰكِنْ يَنٰالُهُ التَّقْوىٰ مِنْكُمْ» . اين جمله بيانگر سهم خدا از اين قربانى‌ها است. مى‌گويند: افراد جاهلى خانه خدا را با خون شتران قربانى خون‌آلود مى‌كردند، و مى‌پنداشتند كه خون و گوشت حيوانات به خدا مى‌رسد. برخى از مؤمنان نا آگاه نيز قصد چنين كارى را داشتند، كه آيه سير فكرى آنها را تصحيح نمود.[۱۰] البته اين كه فرمود: «يَنٰالُهُ التَّقْوىٰ مِنْكُمْ» ، اين بدان معنا نيست كه نفس تقواى افراد به خدا مى‌رسد، بلكه بدين معناست كه عملى كه بر پايه تقوا باشد مورد قبول خدا واقع مى‌شود. و موجب تقرب الى الله مى‌گردد.[۱۱] نه فقط قربانى، بلكه به طور كلى آنچه در بارگاه الهى مورد قبول واقع مى‌شود، عمل تقوايى است. چنانكه درباره فرزندان آدم نيز فرمود: «إِنَّمٰا يَتَقَبَّلُ اللّٰهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (مائده: ٢٧)».

در جمله پايانى مى‌فرمايد: «كَذٰلِكَ سَخَّرَهٰا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللّٰهَ عَلىٰ مٰا هَدٰاكُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ» . اين تعبير اشارت به اين حقيقت دارد كه رام شدن شتر با نوعى عنايت الهى توأم است، چرا كه بالعيان مى‌بينيم كه اين حيوان گاهى با كودك خردسال همراهى مى‌كند و رام اوست، ولى در حال خشم چند مرد نيرومند نيز حريف وى نيستند. لذا در ادامه مى‌فرمايد همين بايد موجب معرفت قلبى حق تعالى، و تكبير و ياد كبريايى او با زبانتان به نعمت هدايتى كه به شما ارزانى داشته است بشود.

پانویس

  1. لسان العرب، ذیل واژه بدن؛ المصباح المنیر، ذیل واژه بدن.
  2. مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه عرّ؛ لسان العرب، ذیل واژه عرّ.
  3. وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۱۴۲، باب ۴۰، از ابواب ذبح، ح۱.
  4. الميزان، ج١۴، ص٣٧۴.
  5. كشف الاسرار، ج۶، ص٣۶٧.
  6. قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، ج١٢، ص۶٣. تفسير بيضاوى، جزء۴، ص۵۵. طباطبايى، الميزان، ج١۴، ص٣٧۵.
  7. راغب اصفهانى، مفردات، بيس.
  8. مفردات، قنع و عرّ.
  9. وسايل الشيع، ج١٠، ص١۴٢.
  10. الجامع لأحكام القرآن، ج١٢، ص۶۵. ص ١۶٢. تفسير نمونه، ج١۴، ص١٠٩.
  11. الميزان، ج١۴، ص٣٧۵.

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب درسنامه تفسیر آیات حج، محمد فاکر میبدی، قم، حوزه نماینگی ولی‌فقیه در امور حج و زیارت، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۷ش. است.
  • المصباح المنير، احمد بن محمد فيومى، قم، دارالهجرة، دوم، ١۴١۴ق.
  • مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، تحقيق صفوان عدنان داوودى، بيروت، دارالسامية، ١۴١٢ق.
  • وسائل الشيعة الى تحصيل مسائل الشريعة، محمد بن حسن حرّ عاملى، تحقيق محمد رازى، دار احياء التراث العربى.